سایر خبرها
روایت مدیر مسئول "شرق" از ماجرای بازداشتش
...، گزارش تهیه کردند. وضعیت بخش هایی از این محله به غایت دلخراش است و پیش از این هم گزارشات متعددی از محلات آسیب دیده این بخش از شهر مشهد توسط خبرگزاری های مختلف مخابره شده است. خبرنگار شرق نیز همان طور که در گزارش مشخص است، صرفا درباره یکی دو محل دارای معضل قلعه ساختمان صحبت کرده و منظور کل این محله نبوده. قصه گزارش "از ستایش تا ندا" روایت زندگی افغانستانی ها و پاکستانی های ساکن در این محله قدیمی ...
هنروران چند میلیاردی جای بازیگران واقعی را گرفته اند
.... ارزنده بودن معنای بزرگی دارد. هفته گذشته برای بازی در یک فیلم سینمایی دعوت شدم اما آن را نپذیرفتم. کار خوب بود و همچنین نقش بسیار موثر بود اما چون تا به حال از کارگردان کاری موفق ندیده بودم کار را رد کردم. شاید رویم نشد که به آن کارگردان بگویم اما ته دلم این بود که این چه کارهایی بوده که تا به حال ساخته ای؟. چرا این همه زحمت را برای این چنین فیلم هایی کشیده ای؟. به همین دلیل هر چند ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
مشخص بود که او تحت تاثیر صحبت همان فامیل بود. او از امریکا و بدون آنکه امکان دیدن خانه ی سالمندان را داشته باشد گفت شما عکس ماما را در حالی که میخندد برای من میفرستید اما شنیدم حال او:" اون قدر ها هم در خانه ی سالمندان خوب نیست و او از این بابت خیلی ناراحته." کمی فکر کردم و گفتم ما دو برادر و یک خواهر هستیم و من به هیچکس دیگری اجازه نمیدهم که در مورد مادر ما تصمیم گیری کند. من بزرگترین ...
معدن کارانی که رفتند؛ یتیمانی که ماندند
هایی که 13 اردیبهشت پارسال با اشک و خون، دستپاچه و حیران استخراج می شدند؛ زغال سنگ هایی که جان 43 معدن کار را گرفتند. زهرا سر پیچ اشاره کرد به یورت و با خوشحالی داد زد: بابا، بابا بعد به مادرش نگاه کرد. معصومه از حال رفته بود؛ درست مثل روزی که همراه دیگر زنان معدن کار به خاطر 11 ماه عقب افتادن حقوق ابراهیم و دیگر کارگران معدن رفته بود جلو فرمانداری. همان روز کتک خوردند، دقیقا 2 سال قبل از ...
خودم باید بگویم
آن روز تقریبا بیست وپنج تومان، من در دفتر نوشتم، یعنی موظف بودم که هر پولی به کسی می دادم می نوشتم و صورت حساب را هرچند روز تقدیم امام می کردم. بعد از چند روز که صورت را برده بودم، یک روز یا همان روز یادم نیست وقتی از مسجد یا مدرسه می آمدیم که من این مطلب اصلا به ذهنم نبود امام فرمود: تو احتیاط نمی کنی. من به عقیده خودم کاری نکرده بودم که خلاف احتیاط باشد، عرض کردم چه کار کرده ام؟ فرمود: پیراهن ...
شکنجه کودک 5 ماهه توسط والدین/ بعد از طلاق مادرم، فهمیدم پدرم درباره خیانت او درست می گفت/ قاتل: کشتن ...
دوست دارد. یک شب به او گفتم: "مادرم هرچقدرازتو کتک خورد نوش جونش، مادر به خاطر اون مردک زندگی مون رو بهم زد و من رو به این حال و روز انداخت. تو جوونی بابا، دلم نمی خواد تنها باشی. دلم می خواد ازدواج کنی. اصلا خودم برات یه مورد خوب درنظر گرفتم!" پدر آن شب هر چند با ازدواج مجدّد، مخالفت کرد، امّا از حرف هایش فهمیدم که آنچنان هم بی میل به ازدواج نیست. من سمانه را که زنی مطلقه بود، برای پدر ...
آمادئوس به 4 زبان اجرا می شود
همزمان هم این کار در لندن در حال اجرا بر صحنه تئاتر است. این نمایشنامه را من خیلی قبل تر شاید در دوران دبیرستان خوانده بودم و بسیار تحت تأثیر آن قرار گرفتم. برایم خیلی جالب بود که دو انسانی که هر دو آهنگساز هستند (موتزارت و سالییری) ارتباط عجیبی با هم دارند، علاوه بر اینکه با هم دوست هستند اما خیلی به هم حسادت می کنند! البته این حسادت زیادتر از طرف سالییری به موتزارت است. ...
طرفدار القاعده چطور داعشی شد؟
...، اما خانواده ها و نزدیکان شان به افغانستان رفته و آنها را برگردانده بودند. سال 91من هم یک بار به افغانستان رفتم و حدود 25روز آنجا بودم. چون گذرنامه نداشتم از طریق سیستان و بلوچستان از مرز گذشتم و به منطقه نیمروز افغانستان رسیدم. یک افغان هم همراهم بود. می خواستم درباره طالبان تحقیق کنم. عده ای درباره آنها خوب و عده ای هم بد می گفتند. می خواستم خودم بفهمم که آنها چطور افرادی هستند و ...
شیوه ترجمه سمندریان با مترجمان دیگر متفاوت بود
در حین تمرین نیز بتواند کلمه بهتری را جایگزین کند. او تلاش می کرد تا متن جوری اجرا شود که برای مخاطب ایرانی قابل درک باشد. وی ادامه داد: علاوه بر موارد گفته شده در ترجمه و کارگردانی سمندریان، او به قدری عالی بازی می کرد که در بسیاری از مواقع نگاهش نمی کردم و فقط به صحبت هایش گوش می دادم؛ چراکه اگر او را می دیدم قطعا به خودم می گفتم که نمی توانم بهتر از او بازی کنم. این بازیگر ...
می خواهم از ” استقلال ” جدا شوم ! ” شفر ” کمکم کند که به اروپا بروم !
.... امیدوارم زمین بازی خوب و مسطح باشد تا بتوانیم بازی مان را انجام بدهیم. گفته بودی می خواهی از استقلال بروی؟ امید نورافکن: در اصفهان که بودیم، هنگام برگشت با معاون باشگاه آقای توفیقی حرف زدم و گفتم اگر بنا بر جدایی ام از استقلال باشد، دوست دارم با هماهنگی باشگاه باشد. دوست دارم آن ها کمکم کنند تا به عنوان یکی از بازیکنان پایه استقلال که از اول در این باشگاه ...
کاش پسرم آخرین مفقودی بود که تفحص می شد
. این رفتن ها و آمدن ها برای روحیه خودم خوب بود. آن زمان 33 - 32 سال داشتم و خدا را شاکر بودم که در آن سن و سال مادر شهید شدم. این فقط لطف خدا بود. پیکر امیرسعید بعد از شهادت مفقود شد؟ از چشم انتظاری هایتان بگویید. همان زمان که خبر شهادت را به ما دادند گفتند پیکر شهدا در مجنون مانده است. صدام برای از بین رفتن پیکر شهدا روی آنها آهک ریخته است. راستش من منتظر برگشت پیکر امیرسعید ...
تناقض گویی های متهم ردیف دوم/ قاضی صلواتی خطاب به متهم: شما مقدمات سفر به تهران را برای آن ها فراهم ...
اینترنت پیدا می کرد با ما تماس می گرفت که من درآن تماس ها به او می گفتم که به ایران برگردد و برادرم می گفت: من در جایی هستم که دیگر نمی توانم برگردم. متهم ادامه داد: پس از چند وقت یکبار برادرم زنگ زد و گفت که من به همراه چند نفر دیگر می خواهیم برگردیم به ایران، چون شرایط ما درعراق خوب نیست. برادرم به من گفت که ما از یک مسیر می خواهیم بیاییم آن مسیر را چک و بررسی کن تا ما به راحتی داخل ...
ریشه یابی بحران های خاورمیانه
علیرضا امامی فرد-گروه فرهنگی خاورمیانه این روزها شرایط بسیار بحرانی را سپری می کند. عده ای از مردم که تعداشان کم هم نیست در رابطه با چالش های موجود در تاریخ معاصر منطقه اظهار نظر می کنند اما سوال اصلی اینجاست که چه تعداد از این افراد دانش کافی در رابطه با مسائل خاورمیانه را دارند؟ موضوعی دیگر که می تواند مورد پرسش قرار گیرد این است که آیا بحران های موجود در منطقه خاورمیانه مربوط به ...
در تمنای طلوع صبح ظهور +فیلم
دیگر نوشته بود؛ کجایی مهدی فاطمه؟ آقا بیا... با خودش گفت: چه زیباست آقا؛(( آقا را از هر طرف بخوانی باز هم آقاست)) پس نجوا کرد، نعم الامیر است آقا. کم کم رسیده بود سر کوچه؛ از دیدگانش اشک ذوقش جاری شد و دوباره زمزمه کرد: "گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم..." و باز با خودش گفت: ((چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی)) خواست از کوچه خارج شود، جمله ای نگهش ...
چاپ جدید سفر به مرکز زمین منتشر شد
رختخوابم می نشستم، گفتم: واقعا خیلی بهترم. - از آنجا که تو عمیق و آرام خوابیده بودی، مطمئن بودم ضعف و خستگی ات تمام خواهد شد. من و هانس به نوبت از تو نگهداری کردیم و هر دو ساعت به ساعت بهبود را در تو می دیدیم. - حتما حق با شماست عموجان، چرا که احساس می کنم از پسِ هر غذایی که جلویم بگذارید، بر خواهم آمد. من واقعا گرسنه ام. چاپ جدید این کتاب با 336 صفحه، شمارگان 3 هزار نسخه و قیمت 23 هزار تومان منتشر شده است. منبع: مهر مسئولیت صحت اخبار ارائه شده به عهده منبع خبر بوده و این رسانه صرفاً رسالت اطلاع رسانی خود را در این رابطه انجام می دهد. ...
کشتن برادر هدف من در زندگی بود!
چه کردی؟ رفتم آن طرف خیابان و سوار ماشین شدم و رفتم خانه. به هم ریخته بودم. همسرم گفت چرا این جوری هستی؟ گفتم حالم خوب نیست سرم درد می کند. می روم توی ماشین چند آهنگ گوش می دهم و می آیم. به این بهانه با ماشین تا دم محل قتل رفتم. فکر می کردی دستگیر شوی؟ نه فکر نمی کردم. خودم به برادرم گفتم آنجا نگه دارد. نمی دانستم آن منطقه دوربین دارد. در کودکی رابطه ات ...
چگونه در 60 ثانیه تأثیر مثبتی روی دیگران بگذاریم
استفاده از لغات مناسب توجه طرف مقابل را در کوتاه ترین زمان جلب کنید. البته نیازی نیست تمام افرادی که می بینید را تحت تأثیر قرار دهید اما دو نکته را همیشه در خاطر داشته باشید. اولین نکته این است که سعی کنید در ذهن طرف مقابل ماندگار شوید. دومین نکته این است کاری کنید طرف مقابل بعد از پایان صحبت احساس کند نکات ارزشمندی یاد گرفته است. شاید این اهداف دور از دسترس به نظر برسند اما به نوعی اعتبار ...
بعضی تصمیمات شورای نگهبان با آرای شهید مطهری تطابق ندارد
آقای سید حمید روحانی (موسس و رییس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی) نقل می کند که هنگامی این نامه به دست امام می رسد او در نجف بود و امام نامه را در اختیارش قرار می دهد برای اینکه حفظ شود. آقای حمید روحانی به من می گفت آن زمان طرفدار دکتر شریعتی بودم. نامه را خواندم ولی چون اسم نداشت نفهمیدم از کیست. با خودم گفتم این چه کسی است که اینقدر جسورانه نوشته است و... (خنده). اما بعدا متوجه می شود که نامه از ...
حرفهای وکیل پرونده های مشهور ایران
بدانید هر 4 فرزندم حقوق خواندند و وکیل شدند. نخستین موکلتان چه کسی بود و چه پرونده ای؟ نخستین پرونده ای که در حرفه کاری ام تأثیرگذار بود و در ذهنم نقش پررنگی دارد و جزو نخستین پرونده هایم بوده است. صاحب موسسه زبان شکوه بود. آن زمان دکتر شکوه، صاحب موسسه زبان با یکی از دوستان شان اختلاف داشتند. من در آن پرونده کار خودم را به نحواحسن انجام دادم. یادم می آید که طرف دوم پرونده به ...
بازیگر خندوانه : همکاری با جوان، جذاب است
دیده شود. او درباره همکاری با محمد مهدی عسگرپور در سریال رمضانی دستت را به من بده گفت: برای حضور در این مجموعه به من اعتماد شد و به من نقش یک کاراکتر جدی را دادند؛ البته پیش از این نقش جدی در تئاتر داشته ام و تاکنون طنز کار نکرده بودم، اما در خندوانه شش نقش کمدی بازی کردم؛ به هر حال آنجا اینگونه تعریف شده بود. وی در پاسخ به اینکه واکنش مخاطب را پس از دیدن شما در یک سریال ...
سفیر کره جنوبی: آنچه با خود از ایران می برم لمس کردنی نیست
بهترین حالت برداشتی است که با نوعی سطحی نگری و خودخواهی همراه است و چشم به جیبتان دارد نه به قلبتان. رابطه ای با ثبات و متعادل چراغی بود که من در طول اقامتم در ایران به سمتش رهسپار شدم. مطمئن نیستم که آیا تلاشهایم به قدر کافی برای پر کردن فاصله ی جغرافیایی و فرهنگی بین دوکشور موثر بود یا خیر. با این وجود در حال ترک ایران می توانم به چندین مورد از نشانه های نتیجه بخش بودن تعاملاتمان اشاره کنم . ...
رونمایی از دختر پسرانه پوش ورزشگاه آزادی
تراکتورسازی و این بازی آخر گریمم خوب بود و توانستم وارد شوم. کجا گریم می کنید؟ خانه. یعنی خودتان گریم می کنید؟ من که خودم گریم می کنم. این گریم به کار گریمورهای حرفه ای می خورد. می خواستند من را صادر کنند. گفتند آن قدر گریمتان خوب شده که می خواهیم به عنوان گریمور شما را صادر کنیم. در نت که سرچ بدهی ویدئوهای آموزشی اش پیدا می شود من از همان ها استفاده کردم. ...
آز و نیاز
خیرات و نعمت ها و امکانات و استعدادهای خداوندی را ضایع کرده ایم و به مقصد نرسانده ایم. حال که تو برایم خواری و فضاحت نخواسته ای و خودم و آرزوها و حاجات و امیدها و طمع هایم را هدایت کرده و عافیتم بخشیده ای تا همه این ها را در مسیر تو و به قصد تو و به سرمنزل تو برسانم، چطور می توانم گمان به برگشت و ردّ حاجاتی را داشته باشم که همه عمرم را در طلبشان گذرانده ام؟ چنین حاجت هایی از سطح حاجات روزمره و آشنای ...
محمد خزاعی: یک جریان مشکوک به بهانه نقد "به وقت شام" به خانواده های مدافعان حرم توهین کردند
...، نگاهِ آدم های مختلفی را می طلبد و قصه های مختلفی شکل خواهد گرفت و یک زاویۀ دیگری از داعش را نشان می دهد. به نظر من به وقت شام روایت جامعی از سوریه است با اختلافات طایفه ای، قومی و دلایل گرایش آنها به داعش. در مورد داعش، تفکرش به شدت مسئله است و نقش انسانی ایرانی در سوریه و حرفی که آقای آشنا گفت حرف بدی نبود. گفت ما به وقت شام را به عنوان یک سند ببریم در سازمان ملل نمایش دهیم. به ...
گره کور نخبه گرایی
رسیده ام. در ماه های پس از پیروزی حسن روحانی در اردیبهشت 96 که با توجه به مسئولیتم در حوزه رسانه پیگیر انتصابات ریز و درشت و چیدمان دولت دوازدهم بودم، رویت نامی آشنا در انتصابات سازمان حفاظت محیط زیست توجهم را جلب کرد. آری کاوه مدنی بعنوان معاون آموزش و پژوهش عیسی کلانتری منصوب شده بود. ابتدا گفتم حتما اشتباهی شده و این انتصاب نمی تواند در این فرصت انجام پذیرفته باشد. ولی حقیقت داشت و ...
امیر عابدزاده: مسخره کنید اما هدف من رئال مادرید است
...> بنتو، مانوئل بنتو. آیا او را می شناسید؟ می دانستم که بنتو نیز چنین مسیری را طی کرده و تبدیل به سنگربانی بزرگ شده است. پس با خودم گفتم چرا چنین اتفاقی برای من رخ ندهد؟ اگرچه پیشنهادات دیگری نیز داشتم اما تصمیم گرفتم به خاطر بنتو، باریرنسه را انتخاب کنم. آیا باریرنسه را دوست داشتی؟ خیلی زیاد، آیا می دانید وقتی تصمیم می گیرید چه اتفاقی برای شما رخ می دهد؟ برای من همه چیز خوب پیش ...
المسلم: رضوانی قصد ابطال انتخابات کنفدراسیون شنای آسیا را داشت
به اتفاقات فدراسیون جهانی شنا اشاره کنم بهتر است که به پیشینه کار نگاه کنیم، 22 سال پیش و زمانی که برای هئیت رئیسه فدراسیون جهانی شنا انتخاب شدم رضوانی یک پسربچه بود و من به او کمک کردم که ورزشکار موفقی باشد. المسلم درباره اتفاقات انتخابات فدراسیون جهانی شنا بیان کرد: سال قبل برنامه این بود که 6 سهمیه برای آسیا در فدراسیون جهانی در نظر گرفته شود. من به رضوانی کمک کردم تا پستی در آسیا ...
گفت و گوی عصر ایران با شاهرخ ظهیری، کارآفرین و بنیانگذار برند مهرام
، در حال تاسیس بود. در همان زمان به فکر بازنشستگی بودم. تا این که دستوری صادر شد که کارمندان دولتی که در بخش خصوصی هم فعالیت می کنند بین شرکت خصوصی و کار دولتی، یکی را انتخاب کنند. بعد از این دستور، من به رئیس سازمان تربیت بدنی نامه نوشتم که به موجب این دستور، با تقاضای بازنشستگی بنده موافقت کنید. بعد هم شرکت مهرام را به بهره برداری رساندیم. *وقتی که می خواهند یک برند را انتخاب ...
سناریوی هولناک قتل 4 انسان بی گناه
شده بود که اعضای خانواده ترکم کنند و از من بخواهند که وی را طلاق بدهم. به من گفت که چطور با ابراهیم دوست شده، او مدعی بود که برای تامین پول مداوای علی از ابراهیم کمک می گیرد. اوگفت که ابراهیم از وی خواستگاری کرده و خواسته که با هم به این بازی خنده دار ادامه دهیم؛ من هم قبول کردم. چندماهی نامزد بودند. خودم برای شان مراسم عقد گرفتم و حتی ماشین عروسی را با40 هزار تومان کرایه کردم. می خواستم از ابراهیم ...
محسن تنابنده نقش بهتاش فریبا در پایتخت را قابل قبول کرد
بسیار خوبی برای من بود. با آقای تنابنده همکاریهای دیگری در ادامه داشتم تا اینکه به پایتخت 5 رسیدیم. ناخوداگاه فشار عجیبی را حس می کردم. به این دلیل که من در پایتخت 2 حضور داشتم با یک قصه و شخصیت متفاوت و قرار بود این بار بسیار متفاوت تر ظاهر شوم. او ادامه داد: با خودم فکر می کردم که آیا مردم نقش جدید من را خواهند پذیرفت و آیا برای آنها جالب خواهد بود. راهنمایی های محسن تنابنده این میان بسیار ...