سایر خبرها
کفتگوی تکاندهنده با ناهید 14 ساله: در حالت خماری همه چیزم را به دوست پسرم باختم!
مواد بوده: این طور هم که شما می گین نیست. پیدا کردنش برایم کاری نداشت فقط کافی بود زنگ بزنم 10 دقیقه بعد همین نزدیک خونمون می خریدمش. مشکلم نشئگی بعد مواد بود. دلم نمی خواست مادرم بفهمه که من چیزی مصرف می کنم یا صبح ها می خواستم برم مدرسه دردم هم شروع می شد باید مواد می زدم. دخترک برای ما از همان روزی گفت که نرگس دوست صمیمی اش اولین بار او را به میهمانی برد که سر آغاز روزهایی پریشانی اش بود ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
...> پس از آنکه مادرم به این مشکل برخورد خانم پرستاری که همه روزه کمک میکرد از کارش استعفا کرد و رفت. و من بلافاصله و در همان روز از طریق شرکت استخدامی خانم دیگری را برای پرستاری شبانه روزی مادرم استخدام کردم. حالا دیگر مادر من همه روزه باید از پوشک استفاده میکرد و مشکل اساسی این بود که او مدام به توالت میرفت و سعی میکرد تا پوشاک خود را بکند و همین باعث شد که خانم استخدامی جدید هم اعلام ...
حرفهای وکیل پرونده های مشهور ایران
زمان جزو نخستین وکلایی بود که پروانه پایه یک گرفت. پدرم در دانشگاه تهران تحصیل کرد و سپس قاضی شد. در شهرهای مختلفی از کشور به قضاوت پرداخت. تا سال 56 که بازنشست شد و به حرفه وکالت ورود پیدا کرد. پدرم حدود 60 سال هم قضاوت و هم وکالت را تجربه کرد. پدر و مادرم هر دو در قزوین وکیل پایه یک بودند. تمام این مسائل باعث شد که من هم به حقوق جذب و عاشق دنیای حقوق شوم و حدود 30 سال است که وکالت می کنم. جالب است ...
دختر 15 ساله راز خیانت مادرش با مرد همسایه را می دانست
شفقنا زندگی- پانزده سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم برای همیشه از هم جدا شدند. زندگی مان در ابتدا چندان بد هم نبود. پدرم کارگر شرکت نفت بود و از نظر مالی تاحدودی دست مان به دهانمان می رسید. نمی دانم چه شد که اخلاق و رفتار پدرم به یک باره به تمامی عوض شد. پدرم پیوسته به مادر گیر می داد و گاهی او را کتک نیز می زد. پدر می گفت: “فکر می کنی که الاغم و متوجّه نمی شم که با مرد همسایه طبقه ...
عطای اروپا را به لقای سوریه بخشیدم/شیعه بکشید تا به اعلی علیین بروید!
دیدم که وصف کردنش برای دیگران سخت است. لحظه هایی که ما را در عقیده هایمان راسخ تر می کرد و کشش مان به ماندن بیشتر می شد. آن زمان تازه شهر تدمر را بچه ها آزاد کرده بودند و ما به آن منطقه منتقل شده بودیم. یک روز از مأموریتم مانده بود و قرار بود برگردم ایران، همان روز پالایشگاه مهمی در نزدیکی دمشق را مورد هدف قرار داده بودند، بچه ها سریع اعلام آمادگی کردند و ما هم لباس شخصی پوشیده بودیم که برگردیم ...
نفوذ خطوط انحرافی در خط امام بزگترین تهدید و خطر برای انقلاب/لحظه ای غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است
شهادة فی سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهی است. پدرم ! هنگامی که بیاد می آورم در سنین کودکی صدای فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم می پیچید که محسن نمازت قضا نشود. امروز هم همچون نوایی دلنشین در گوشم طنین می افکند و شکر نعمت خدای را می نمایم. سفارش می کنم همانگونه که تا به حال عمل کرده اید به یاری امام ...
گفتگوی تکان دهنده با قاتل دانش آموز 10 ساله مشهدی/لباس هایش را در آوردم چون پول نداد!
انجام ندهد باید با همکاری مدرسه و اولیا، سرویس مطمئن و جایگزین مورد تایید را به خانواده ها معرفی می کرد اما آن چه تاکنون تحقیقات مقدماتی نشان داده سرویس این مدرسه ابتدایی فقط اعلام کرده است که روز بعد نمی تواند در محل کارش حضور یابد. بنابراین اگر قصوری از سوی هر فرد یا موسسه ای در این باره رخ داده باشد با شدت و قاطعیت با آن برخورد می شود. اما در بحث آسیب شناسی، خانواده ها نیز باید حداقل پس از ...
یک مقدار خون ناقابل دارم که آن را در راه خدا و رسول خدا انفاق می کنم
این انسانی را که خلق کردی فقط در مواقع ضروری و سختی و ناامیدی است که به یاد تو می افتد. خدایا توبه می کنم به سوی تو و در این راه یاریم ده و هرگاه ذره ای منحرف شدم سخت مرا در همین دنیا عذابم بده و شرایط برگشت به سوی خودت را برایم فراهم کن و تو می دانی که فقط می خواهم به سوی تو بیایم، ولی چه کنم که قوه تشخیص من ضعیف است و این نفس مرا به خودم وا نمی گذارد. من هر لحظه صدای هل من ناصر ینصرنی را با گوش ...
داستان یک مهاجرت 4800 کیلومتری
.... از نامه عکس می گیرد و برای خانواده اش در هندوراس می فرستد. هم می خواهد آنها را خوشحال کند و هم برای مواقع ضروری. او می گوید: اگر اتفاقی برای مدارک بیفتد، مادرم یک کپی از آن را خواهد داشت. خوشحالی اش خیلی طول نکشید. جاناتان، پسر دو ساله اش مریض شد و حالش روزبه روز بدتر می شد. گابریلا می گوید: تشنج می گرفت. پزشک داوطلب کاروان می گوید که باید بچه را بستری کنند. جاناتان به ذات الریه مبتلا شده ...
عابدزاده: کاستاریکا از گروه مرگ صعود کرد چرا ما نکنیم؟
را به تمرین ها می برد و من از نزدیک او را می دیدم. او خودش به من می گفت که پشت دروازه باشم و کارهای او را تقلید کنم. * و مادرت چه؟ وجود دو دروازه بان در خانه حتما دردسرهای زیادی داشته؟ بله او خیلی شکایت می کرد. وقتی پدرم از بازی ها برمی گشت مادرم پاهای او را بانداژ می کرد و بعدا متوجه می شد باید پاهای من را بانداژ کند و آنجا بود که خیلی ناراحت می شد. * از تلاش های ...
ارتباط عاشقانه تازه داماد با همکلاسی نوعروس
از خانه فرار کرده است. او به پلیس گفت که دو هفته قبل زایمان کرده و بچه اش را گذاشته و از خانه فرار کرده است. با هماهنگی های به عمل آمده زن جوان که پس از تحمل یک راه دور برای رسیدن به مشهد با مرگ دست وپنجه نرم می کرد، به مرکز درمانی انتقال یافت و تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار گرفت. اسم واقعی این زن هانیه است، او را وقتی می بینم که حالش در بیمارستان بهتر شده و پس از کمی ...
سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی/ اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن ...
موضوع به پلیس مأموران راهی محل حادثه شدند و دریافتند زوج جوان در خواب هدف اسید پاشی قرار گرفته اند.معاون دادستان مرکز سیستان و بلوچستان در این باره گفت: در این حادثه که حوالی ساعت سه بامداد رخ داده فردی وارد خانه این زوج که تازه ازدواج کرده بودند شده و مرد جوان را هدف اصلی اسیدپاشی قرار داده البته چند لکه اسید نیز روی پاهای زن ریخته شده بود. صفرزاده با بیان اینکه مرد جوان بر اثر شدت ...
اقامت در اسلو و دنیایی از رنگ و طعم
لحظه آخر اقدام به خرید می کنند حتی در روزهای مخصوص سال نیز بدون تخفیف می باشد تا درس عبرتی شود برای آنان که در آینده از چند روز قبل تر اقدام به رزرو و کم کردن پیک ترافیکی در ایستگاه ها و ترمینال ها شوند. اسلو با اینکه پایتخت است و بایستی پر باشد از شلوغی و هیاهو اما اصلا اینگونه نیست و طبق ارزیابی های صورت گرفته تنها نزدیک به 20 درصد از مساحت آن به زندگی شهری و با ساختمان های کوتاه و ...
منزل پدرم پایگاه پشتیبانی از جنگ بود/ پرچم ایثار به دست مادران شهدای مدافع حرم رسیده است
توضیح داد: 40 روز پس از شهادت برادرم، منزل ما پایگاه پشتیبانی از جنگ شد. کمک های پشت جبهه اعم از پاک کردن سبزی، دوختن لباس و ... در منزل ما انجام می شد. مادرمان هم کمک های نقدی مردم را جمع آوری می کرد و شش ماه بعد از شهادت برادرم، مادرم خودش نیز همراه با کمک های مردمی، پشت جبهه می رفت تا حضورش باعث دلگرمی رزمندگان شود. شیرودی با بیان اینکه مادر شهدای دفاع مقدس پرچم ایثار و ازخودگذشتی را به ...
با ما تفاوت را خوب حس کنید
به گزارش بلاغ ، گفتیم راننده صبح زود، همان موقع که خروس ها می خوانند، حدود ساعت 10 صبح بیاید دنبال ما برویم دفتر، خیلی کار داشتیم، باید به بعضی از مسائل به تنهایی فکر و دربارۀ بعضی از مسائل با اسحاق مشورت می کردیم. وقتی دفتر رسیدیم، دیدیم اسحاق نان سنگگ دو رو خاشخاشی و پنیر لیقوان و گردو گرفته و محمود واعظی هم چای را دم کرده است، اسحاق وقتی ما را دید به ما گفت: می دانستم که شما صبح به ...
شادزیستن با کمدی رفتار
...؛ یعنی دست بگذارد روی تصاویر زیبا یا نعمت هایی که دارد؛ این گونه ای شکرگزاری هم می شود. بهترین راه به نظرم همان زدودن افکار منفی است. وقتی آنها نباشند خود به خود اتفاق های خوب می افتد. نیاز نیست افکار مثبت مان را زیاد کنیم. البته افکار مثبت ساختن هم روش پر طرفداری است، اما از نظر من اگر آن افکار مثبت اتفاق نیفتند باعث ایجاد ناامیدی و یأس های بزرگ در آدم می شوند. درست تر این است که آدم افکار ...
گفتگوی تکان دهنده با قاتل دانش آموز 10 ساله مشهدی
اما آن چه تاکنون تحقیقات مقدماتی نشان داده سرویس این مدرسه ابتدایی فقط اعلام کرده است که روز بعد نمی تواند در محل کارش حضور یابد. بنابراین اگر قصوری از سوی هر فرد یا موسسه ای در این باره رخ داده باشد با شدت و قاطعیت با آن برخورد می شود. اما در بحث آسیب شناسی، خانواده ها نیز باید حداقل پس از اطمینان از راننده تاکسی تلفنی یا هر سرویس دیگری کودکانشان را به آن ها بسپارند و با هوشیاری در این باره عمل ...
فرانسیس مک دورمند؛ آناتومی یک زن سرکش
، می توانید نقاب شان را ببینید که پایین می افتد و یک فرد کامل نمایان می شود. توانایی او برای رسیدن به این نقطه در جلوی دوربین یکی از استعدادهای منحصر به فردش است. کنجکاو بودم که ببینم این اتفاق در روز عکاسی هم می افتد یا نه. یک مهندسی معکوس در آشکارسازی؛ وقتی فرن نقش فرن را بازی می کند. ولی اگر هم آن لحظه رخ داد، فقط برای دوربین و شاید عکاس قابل دیدن بوده. ساعت ها می گذشتند و مک دورمند اتاق را ...
پنجه طلا
جراح عمومی کاملی که همه عمل هایی مثل تومورها و سرطان ها را می توانیم به راحتی انجام دهیم. رشته بسیار جذابی است و کاربردهای زیادی هم در عمل های جراحی دارد. پدر، مادر و همسرتان چه شغلی دارند؟ پدرم شغل آزاد دارد و مادرم خانه دار است. همسرم ماماست و کارشناس ارشد میکروبیولوژی دارد. همسرتان از شغل شما راضی است؟ همسرم به خاطر سختی کار و اینکه کارهای مختلفی انجام می دهم ...
با شرایط نامناسب موجود پیش بینی آینده بسیار دشوار است /تاکنون یک ریال هم کمک مالی نشده است
مشکلات بربیایم. به خصوص از پدرم و مادرم خیلی تشکر می کنم که همیشه کنارم بودند. *موفقیت خود را مدیون چه کسی هستید؟ اول مدیون خدا هستم که در سختی ها به من آرامش داد و کمکم کرد بتوانم ادامه بدم و بعد هم خانواده و استادهایم. *برنامه های آینده تان چیست؟ با شرایط نامناسب موجود پیش بینی آینده بسیار دشوار است، ولی من فکرهای بزرگی دارم که مطمئنم با کمک خدا عملی می ...