سایر منابع:
سایر خبرها
نیم قرن شراکت
دفتر تهران مستقر بودند ولی اعتراضی به این شرایط نداشتم. در طول سال دفتر تهران را شاید 10 بار می دیدم. تقریبا از این 50 سال شراکت، 35 سال با همین روش شرکت را اداره کردیم. بعد از آن چند حسابدار رسمی را استخدام کردیم و یک تلفنچی هم در دفتر گذاشتیم. ما با یک کارگر، کارمان را شروع کردیم و الان هم بیش از 100 نفر کارگر در کارخانه داریم. بیش از 30 نفر هم در دفتر مشغول به کار هستند. هیچ وقت هم نیروها را تعدیل ...
خوش نام و شیک
کافه گودو مرکز خرید گاندی کافه گودو هم از جمله کافه های معروفه تهرانه و از اون کافه هایی است که بسیار خوش نام شده از همون ابتدای زمانی که شروع به کار کرده. دو شعبه داره یکی تو انقلاب و یکی هم تو گاندی. انقدر که این کافه خوبه همش دوست دارم برم اونجا مخصوصا واسه سالادهاش. محیطش بسیار جذاب و زیباست، افرادی که توش کار می کنن خیلی صمیمی و کمک کننده هستن و خیلی راهنمایی ...
سختی کشیدم اما ارزش داشت
؟ 14 سال و هرگز دوری از خانواده را تا آن لحظه تجربه نکرده بودم. وقتی رفتی اوضاع چه طور بود؟ آن جا بچه ها همه به زبان ترکی صحبت می کردند و من اصلاً متوجه حرف هایشان نمی شدم و شش ماه طول کشید تا باور کنند من واقعاً ترکی بلد نیستم و متوجه حرف هایشان نمی شوم. به هر حال با بچه ها دوست شدم ولی در مدرسه و خوابگاه همه سالم بودند و من با بقیه فرق داشتم و برایم جای تعجب بود که ...
تو هم مکان داری؟ حداقل ماهی پنج شش میلیون در می آوردم !
بود وقتی ساقی مورد نظر گفت که درآمد ماهانه اش از ما خبرنگارها خیلی زیادتر است. پاتوقت کجاست؟ توی دکه های حاشیه ... . قبلا آنجا کار می کردم و چون پاتوق خوبی بود و دوست نداشتم جایم عوض شود به زور با صاحب یکی از دکه ها شریک شدم . در مالکیت دکه شریک شدی؟ نه، در کار. از سود دکه سهم دارم، اما اجاره هم می دهم. ماهی چقدر؟ یک و نیم میلیون ...
پاسخ زنانه به پرسش های مردانه
نباید کثیف باشد. مردان چه احساسی راجعت به غیبت کردن دارند؟ ما از غیبت متنفریم اما می دانیم که نمی توانیم جلوی آن را بگیریم. بیشتر به دلیل حفظ حریم خصوصی خود از آن متنفریم چون یک مرد مطمئن است که اگر شما و دوستانتان با هم در مورد دیگران صحبت می کنید، بعدا دوستان شما روزی در مورد شما و او نیز صحبت خواهند کرد. این موضوع را حتما دفعه بعد که دور هم جمع شدید، به خاطر بسپارید. ...
نوازنده افغان راز قتل همسر ایرانی اش را فاش کرد
من بود. باهم عقد کردیم اما بعد از مدتی متوجه شدم او شخص دیگری را دوست دارد. حتی آنقدر دیگران این موضع را به من گفتند که مجبور شدم سه بار خانه ام را عوض کنم. چه شد که از آمل به تهران آمدید؟ من از 16 سالگی نوازنده قانون بودم و خوانندگی هم می کردم. در جشنواره های زیادی شرکت کرده بودم و وضع مالی ام خوب بود. قرار بود برای کارم به تهران بیایم و مهناز زمانی که فهمید گفت تو برو من ...
لژیونر گیلانی تیم ملی: افتخار می کنم از داماش و گیلان لژیونر شدم
در جام جهانی حضور پیدا کردم، فصل خوبی را با تیم باشگاهی ام سپری کردم و در تیم ملی نیز تمام تلاشم را برای شادمانی مردم انجام دادم. *لژیونرشدن از داماش گیلان و استان سرسبزم افتخار بزرگی برایم بود وی بابیان اینکه فوتبال باعث شده است در جمع مردم حضورداشته باشم خاطرنشان کرد: دو سال رؤیایی را با داماش گیلان داشتم (در این لحظه تشویق هواداران به اوج خود رسید و هواداران با شعار فقط ...
دیه میخواسّی چیطو بشه؟
سَرُت تو گوشیته... همانطور سرم پایین بود که جیغ بی بی درآمد... - دونه ی داغ ، میه من با تو نیسّم... - ببخشید بی بی جون، یه بحث مهم تو گروه بود، اصلاً حواسم نبود... بی بی با غیظ دراز کشید و پتو را کشید روی سرش... - نبود خو نبود، به درک که نبود! ******* یک ساعتی جلوی تلویزیون بودم و از بی بی خبری نبود... برایم عجیب بود، بی بی در خانه ...
توصیه رهبری به مجری چادری صداوسیما
در سازمان بودم چه امتیازی گرفتم، اولا من اصلا نمی خواستم رسمی این سازمان باشم و اصرار کردند که خودت را از آموزش و پرورش منتقل کن به سازمان و آنجا هم حق التدریس بودم. *این کار را انجام دادید؟ خیر، چون بسیار کار تدریس و مدرسه را دوست داشتم و اصلا دلم نمی خواست با این واسطه و به این شکل بروم. همیشه برنامه ای کار کردم. دوما اینکه از بسیاری از امتیازاتی که بود اصلا استفاده نکردم ...
خون بازی در زندان
دست و صورت زخمی شدم. بقیه هم به صورت سطحی دچار سوختگی و جراحت شدند که آنها را به بهیاری زندان بردند. قبل از این هم با وحید درگیر شده بودی؟ نه. اما او دوست داشت همه ازش اطاعت کنند. روز حادثه درخصوص پرونده ای که داشتم مرا به اداره آگاهی برده بودند و تازه به زندان برگشته بودم که این اتفاق افتاد. خودت هم به اتهام قتل در زندانی؟ سال 95 در جریان یک درگیری فردی ...
این مستند از حرف های کلیشه ای اتوبوسی فاصله دارد / خانم ها هم باید به خدمت سربازی بروند!
و هیچ اتفاق بدی نمی افتد، در این مستند نیز وجود دارد. برایم سوال بود که از معصوم دوست کارگردان مستند سوال کنم که آیا کسی ساخت این مستند را سفارش داده بود؟ چرا که من در اتاق مشاوره، حکایت های متفاوتی را از سربازخانه ها می شنوم. بسیاری از زشتی ها و پلشتی ها در آن جا شروع می شود و هیچ کسی هم به آن توجه نمی کند. یک دام مدیریتی در کشور داریم که نه اسلامی و نه انقلابی! وی با اشاره ...
اعتراف جنجالی پرسپولیسیِ اصیلی که به استقلال رفت
مدیربرنامه ام به ایران هستم تا بتوانم بهترین انتخاب را داشته باشم. هیچ کس نمی تواند تصور کند چقدر تشنه بازی در لیگ هستم. دو فصل است بدشانسی می آورم و به همین دلیل به دنبال این هستم تا هر چه سریعتر بازی ها را آغاز کنم و بتوانم به چیزی که حقم است برسم. دو مصدومیتم سرعت گیر من بود در دو فصل اخیر دو مصدومیت سخت داشتم که خداراشکر فعلا جان سالم به در بردم. اولی در حین بازی بود اما ...
موزیسین ها به اندازه سینماگرها دنگ شو را دوست ندارند!
بودند؟ علیرضا شجاع نوری: آثار محمدرضا شجریان قوت غالب موسیقایی خانه ما بود و کارهای شهرام ناظری را هم گوش می کردیم. سمفونی ها و موسیقی های حسین علیزاده را هم گوش می دادیم و در حقیقت موسیقی ایرانی، غالب بود. کم کم کارهایی نظیر سلن دیون و پینک فلوید هم از راه رسید. البته کارهای جَز و آثار جان مک لافین را هم گوش می کردم ولی قطعات غالبی نبود که در خانه گوش کنیم. کارهای راک را هم دوست داشتم ولی محیط ...
با کی روش قهرمان جام ملت ها میشویم
که تو را می بینند حرفش را می زنند. مردم که به من لطف دارند. در کوچه و خیابان وقتی مرا می بینند درباره آن صحنه می پرسند. در فوتبال این چیز ها طبیعی است. لایی زدن یا خوردن واقعا اهمیتی ندارد. حرکت، حرکت قشنگی بود و دوست داشتم مهدی آن ضربه سر را گل می کرد. مهدی خیلی پرید و سعی کرد ضربه اش را هم با دقت بزند، اما متاسفانه ضربه سرش تبدیل به گل نشد. البته می دانید که ضربه زدن در آن شرایط چقدر ...
ناگفته های دکترگلشنی از دانشگاه شریف/ چرا بازنشستگی
بحث سن بازنشستگی اساتید مطرح نیست گلشنی خاطر نشان کرد: در طول تدریس و خدمتم در دانشگاه شریف به عنوان استاد نمونه و ممتاز انتخاب شدم و انواع جوایز علمی و پژوهشی را برای دانشگاه به ارمغان آوردم هم چنین درداخل و خارج کشور در مباحث علمی و فرهنگی تأثیر گذاری مناسبی در جامعه ی علمی داشته ام اما دانشگاه شریف با افکار خیلی کوچک اداره می شود که انتظار چنین اقدامی را داشتم و بازنشستگی اجباری برایم ...
کم شدن تولیدات تلویزیونی بازیگران را بیکار می کند /گفت و گو با حسین سحرخیز، بازیگر تلویزیون و سینما
تکنیک دیگر بی اهمیت شده است
پیش ببریم. بابک(ریاحی پور) گفت من نمی آیم چون داشت کار می کرد. موزیک پاپ هم تازه شکل گرفته بود و با همه بچه ها ساز می زد. حتی داشت سعی می کرد من را هم با خود همراه کند. شهرام با من به کانادا آمد و ما در ونکور کار را پیش بردیم و بخشی از آلبوم حافظ عاشق است و آلوده را در آن جا ضبط کردیم و بعد به ایران برگشتیم تا کنسرت برگزار کنیم که نشد. شهرام ایران را دوست داشت و نتوانست آن جا بماند. من هم دلسرد شدم ...
مارلون براندو؛ از درس های بازیگری پدرخوانده سینما تا براندویی که نمی شناسید
بستم و به ایالات متحده رفتم؛ به این امید که دور از چشم دوربین گفتوگو هایی با اعضای خانواده دوستان، بازیگران همکار او و کارکنان زیر دستش داشته باشم که در سر هم کردن روایت کمک کند. صحبت هایم با آن چهل و چند نفر نظرم را متعادل کرد و دست کم تصویر موجه تری از براندو ساخت ریکا و میکو، بچه های او، به صراحت از پدری می گفتند که اگرچه اغلب در خانه نبود، مهربان و با ملاحظه بود. هری یلا فونته با ...
معروف ترین تسخیرشدگان دنیای وحشت را بشناسید
این ازدواج موافقت نکرده و مرد جوان را واداشت تا خانه و زندگی خود در ناحیه آلتونا (Altoona) در ایالت پنسیلوانیا را رها کرده و ترک دیار کند، از سوی دیگر دخترش را نیز در خانه حبس کرد. آنا از بعد از این حادثه، کینه ی پدرش را به دل گرفت و تا زمان مرگش در سال 1914، این خشم و عصبانیت را رها نکرده و بدون آن که ازدواج کند، از دنیا رفت. قبل از تمامی این رویدادها، آنا لباس عروس زیبایی انتخاب کرده ...
مجری سرشناس تلویزیون در جنگ با هیولای سرطان
، سینما و پارک می رفت. اما با شروع شدن کارش در تلویزیون با آرامش و آسایش و کلاً زندگی با ثبات خداحافظی کرد. همه چیز زندگی اش شد کار، کار و با زهم کار؛ صبح زود از خواب بیدار می شدم و شب از نیمه گذشته به خانه برمی گشتم. آنقدر کار سرم ریخته بود که حتی وقتی برای خودم هم نداشتم چه برسد به خانواده ام. صبح ساعت 9 برنامه داشتم. برنامه که تمام می شد بایدجای دیگری می رفتم. نه اینکه دنبال پول یا شهرت باشم ...
همه چیز درباره آقای ف کاملا در زمان حال می گذرد
برایش یک شارژ بفرستد پس طبیعتا این آدم با وسایل کهنه و فرسوده زندگی خود را پیش می برد اما اتفاقا زمانی که ضبط را انتخاب می کردم، ناچار شدم به محدوده امام حسین (ع) بروم. در آن جا ضبط های متفاوتی دیدم که به حداقل یک یا دو دهه قبل مربوط بودند و امروز اصلا از آن ها استفاده نمی شود اما من آن ها را انتخاب نکردم چون شخصیت نمایش ما، به ابزار موسیقی و چیزهایی که صدایش از آن ها پخش می شود، اهمیت می دهد؛ یعنی ...
فکر نمی کردم خاطراتم با چنین استقبالی روبه رو شود/ از تحسین رهبر انقلاب کلی کِیف کردم
بیشتر جا افتاده است. الان رفت وآمدها بیشتر شده و ارتباطات حتی در فضای مجازی دید بهتری از اسلام به غرب داده، این موارد ممکن است مخاطب را به این نتیجه برساند که بگوید: اروپایی ها می دانند مسلمانان دست نمی دهند، یعنی موضوع ملموس تر از 4 سال قبل شده! از این باب می گویم دغدغه نداشتید که برای حس بهتر و درک عمیق مخاطب همان زمان کتاب منتشر شود؟ خیلی دوست داشتم اگر می شد زودتر منتشر می شد، ولی ...
اوشین ساهاکیان: حدادی در گوشم گفت عجولانه تصمیم نگیر!
؟ خودت هم ناگهانی این تصمیم را گرفتی یا از مدت ها قبل به خداحافظی فکر کرده بودی؟ یک دفعه ای نشد. حداقل برای خود من یک دفعه ای نبود. حدود یک ماه بود که به این موضوع فکر می کردم. راستش از سمت زندگی شخصی ام تحت فشار بودم و این تصمیم را گرفتم تا به مرحله بعد زندگی ام برسم. مادرم بیرون از ایران زندگی می کند و دیگر نمی توانم او را تنها بگذارم. باید از این پس کنار مادرم باشم. فکر کردم بهترین ...
تصاویر و جزئیات زندگی وحید مرادی + فیلم لحظه درگیری که منجر به قتل او شد
...> چطور وارد این مسیر شرارت شدی؟ بچگی کردم و پا تو راه غلطی گذاشتم و ماندگار شدم، اشتباه کردم. درس خواندی؟ تا سیکل درس خواندم. چرا ادامه تحصیل ندادی؟ دوست نداشتم درس بخوانم. از همان بچگی شرور بودی؟ دعوا می کردم ولی شر نبودم و ورزشکار بودم. خواهر و برادر داری؟ یک خواهر داشتم که فوت کرد. به نظرت به عنوان تک فرزند خانه برای خانواده ات نقش مفیدی ...
از آرایشگری تا مثنوی عشق
و مشتری ها انگار جدا از کوتاه کردن مو وقتی را برای آسایش فکری و روحی و ارتقای فلسفه عشق در کنار فردین روزگار ما در نظر گرفته بودند. انگار به آنچه که آروزیش بوده نرسیده اما کمترین غمی در وجودش نبود شاید باید وی را به عنوان سمبل امید به آینده در وسط شلوغ ترین میدان شهر رونمایی کرد، از هدفش برای راه اندازی کتابخانه در آرایشگاه با طعمی از شیرینی قند و آرامشی چای گونه گفت: خیلی دوست داشتم اتاق ...
در روستای گل سرخ دیگر کسی نمی میرد
سخت بود هم کار امدادرسانی دشوار می شد. از همان سال تصمیم گرفتیم برای اخذ مجوز رانندگی خانم ها پشت آمبولانس محکم بایستیم. حرف های رفعت خانم و یادآوری خاطرت لبخند را بر لب دوستان می نشاند: برای این که خودمان را اثبات کنیم باید دست به فرمانمان خوب می شد. از برادرم خواهش کردم مرا همراهی کند. به خاطر همین مدتی هر روز همراه او به رانندگی در زمین های خاکی و پر دست انداز مشغول شدم. بعد که از رانندگی ام ...
معرفت حلقه مفقوده سینمای ایران / فیلمنامه نویس خوب نداریم/ خدا را شکر که از شورای پروانه نمایش بیرون رفتم
را دستمایه می کنند و به روی صحنه می برند. حالا در لا به لای این نمایش ها، یک میهمان طنازی هم وجود دارد. ممکن است اکبر عبدی هم راجع به موضوعاتی در نقش های مختلف ظاهر شود و این معضلات و یا آموزش های زندگی را بازی کند. اصلاً هم "عاشق شدم و عاشق شدی" هم نداریم. خود اکبر عبدی به عنوان محوریت برنامه چندین نقش موضوعات اجتماعی را در کاراکترهای متفاوت(پیرزن، لات، بچه و...) به نمایش درمی آورد. حالا واقعاً ...
زندگینامه سردار رشید اسلام پاسدار شهید محمّد زهرابی
می کرد که با صدای بلند از اعماق جان خود این شعار را تکرار کنند ، سپس حرکت تظاهرات کنندگان به میدان (فلکه) ساعت رسید ، که عده ی زیادی از نیروها دور این میدان تجمع کرده بودند و یک کمپرسی کنار میدان پارک شده بود ، ناگهان شهید محمّد زهرابی تصمیم مهمی گرفت و با چند نفر از نیروهای موثر و دست اندرکاران تظاهرات مردمی صحبت کرد که بیایید به وسیله این کامیون مجسمه ی رضاخان را که در وسط میدان بود ، به پایین ...
بازیگر زن سینما: انتخاب بازیگران بر اساس میزان فالوورهای صفحه مجازی
جای من بازیگر دیگری را که رابطه داشته قرار داده اند. وی با تاکید بر حاشیه سازی عمدی برخی بازیگران اضافه کرد: من کاری به درست و غلط بودن حاشیه های عمدی که برخی بازیگران برای خود ایجاد می کنند ندارم اما به عینه دیده ام که در بسیاری از دفاتر سینمایی بازیگران بر اساس میزان فالوورهای صفحه مجازی خود انتخاب می شوند و اصلاً کسی کاری ندارد که آیا این فرد توانایی بازی دارد یا نه. در صورتی که بسیاری ...
هرکس از خودش شروع کند مملکت گلستان می شود
آموزش کمک های اولیه که ابتدا 35 ساعته بود و الان شده 22 ساعته دعوت شدم به پایگاه چون من آموزش کمک های اولیه را هم در هلال احمر و هم در فوریت های پزشکی دیده ام. چون علاقه زیادی داشتم فقط به آن دوره ها اکتفا نکردم و توانستم تجربه خودم را بالا ببرم. الان در حد یک بهیار می توانم کار کنم. متاسفانه مادری دارم که الان بستری است و چهار سال است که سکته مغزی کرده. در خانه نگهداری آن را انجام می دهم ...