سایر منابع:
سایر خبرها
فرهنگ در رسانه
هیوز دیگر چهره ادبی معروف قرن بیستم زبانزد عام و خاص است ، اندوه عمیق خود را در این رمان با زبانی استعاری و با توسل به قابلیت های دستوری نمایان کرده است. درد و رنج های شخصی و سیاسی پلات از همان نقطه آغاز در حباب شیشه به چشم می خورد و این کتاب را به یکی از برترین آثار شبه زندگی نامه ای جهان بدل می کند . دفتر بزرگ از آگوتا کریستوف دفتر بزرگ اولین رمان آگوتا کریستوف از سه گانه ...
ناگفته های یک دیدار پس از 24 سال
گوید که نگران بوده که اگر اینجا آقا را نبیند؛ چطوری وسط جمعیت و توی حال و هوای شلوغی سخنرانی و از دور می شود زائر شد؛ برای خودش دل نگرانی هایی دارد مرد میانسال و حتی مرد کناری اش و شاید هم همه کسانی که مسیر فرودگاه را بسته اند. پرده سوم، ما آخرین نفراتی بودیم که خانه را ترک کردیم زن جوانی تلاش می کند صدای گریه بچه هایش توی هیاهوی جمعیت اوج نگیرد، این یکی را که ساکت می کند ...
ویدا جوان و ایلا تهرانی و قصه زندگی هنری شان
...> با سواد است و فلسفه می داند؛ یعنی همه آن چیزهایی که من دوست دارم در هنرمند باشد در او نیز هست اما چون علاقه خودش به بازیگری است دلم می خواهد واقعا در بازیگری باشد. دلم می خواهد دنبال عشق واقعی اش برود. این را همیشه گفته ام دوست دارم هرکاری بکنم تا او هر کاری را که دوست دارد دنبال کند. رو شدن معدل کارنامه ما ویدا: برای من نظرهای ایلا در زندگی خیلی مهم است. یعنی هر کاری می کنم ...
حیات دوتار زیر ضرب آهنگ ساز آی محمد /موسیقی ترکمن انتها ندارد
تا نزدیکش بنشینم. دوتارهایش را مرتب و ردیف کنار هم چیده است. یکی از دوتارها را دستم می دهد و می گوید: این اولین دوتاری است که ساختم و می پرسد راستی شما متولد چه سالی هستی؟ انگشتانم را بین تارها تاب می دهم، صدای دوتار که بلند می شود، مشتاق تر برای حرکات بعدی هستم، همان طور که ضرب آهنگ انگشت هایم را بین دوتارها مرتب می کنم می گویم، متولد 65 هستم استاد. خب دوتار من یک سال از تو ...
"امروز" ، فیلمی در ستایش سکوت
این فیلم را برای خودم ساختم. شاید آدم هایی که اینجا هستند همه از تحصیلات بالایی برخوردارند ولی آیا این فیلم را فقط همین قشر می بیند؟ آیا فقط همین ها هستند که می توانند این فیلم را ببینند؟ چند درصد از مطالبات رانندگان تاکسی ما همین چیزی است که یونس داشته است؟ در ثانی آقا یونس نه به خاطر بحث گمنامیش به خاطر نیاز خودش چون بچه دار نمی شد بچه را برد. اگر آقا یونس هشت تا بچه قد و نیم قد داشت و ...
پستی برای تلگرام
...> – تو بگو سیزده وده صدم .امکان ندارد.دقیق حساب کرده ام، نمره ات سیزده است والسلام. نوبرش را آورده بود، با آن نمره دادنش . همان بهتر که گذاشت رفت،امریکا.یک دانشکده از دستش راحت شد . تازه، آقا را باش که روی جلد بهترین کتابش را با موضوع جامعه شناسی سیاسی، هدیه کرده بود به محمد رضا شجریان . با آن خشکی ودیسیپلین،لطافت روحش را نگاه کن .بچه گول می زند انگار! نمره را با ترازوی ...
روایت قاصدان از یک خبر برای یک مادر شهید
این نوع اطلاع رسانی ها را به خانواده شهدا داشته پیش قدم شده است. مادر با آن چشمان درشت و بدن نحیف خیره به حرف ها توجه می کند. آقا سید رو به مادر می گوید: بعد از خاتمه جنگ برخی مادران شهدا خیلی چشم انتظار ماندند تا خبری از فرزندشان بگیرند. برخی می گفتند که هنوز حتی بخشی از پیکر شهدا و بچه های ما باز نگشته است. حالا اما الحمدلله سال هاست که در مناطق مختلف عملیاتی مثل شلمچه، فکه وطلائیه پیکر بسیاری ...
نسل ما، خسته است!
. لعیا: پدر من، طرز فکرش خیلی قدیمی است. همیشه به من که می رسد، می گوید: عمه ات، اندازه تو که بود، سه برادر کوچکترش را نگه می داشت، مادربزرگت اصلا در خانه کار نمی کرد. حالا تو، در خانه می چرخی و مادرت همه کار می کند. مهسا: حالا مقایسه شدن با عمه یک بحث است، مقایسه شدن با همسن درد دارد. عارفه: کارکردن، بیرون رفتن، درس خواندن و حتی شوهرکردن دختر مردم با ما مقایسه می شود. من مانده ام ...
زندگی تلخ با شپش در لب خط شوش
هم فایده ای نداشت. یک بار از شامپوی ضد شپش استفاده کردم، یک بار دیگه هم مونده. اما هنوز خوب نشدم. گردوفروشی می کند. دست های سیاهش را نشان می دهد. خودش همه را می شکند و سر چهارراه ها می فروشد. می گوید شپش را از بچه های عمه اش گرفته. شامپو می زنم، شپش ها کم می شن، اما وقتی بچه های عمه ام می یان، باز هم شپش هام زیاد می شن، خیلی ناراحتم، پیش دوستام کوچیک شدم. خانه آیدا حمام دارد، اما می گوید: مادرم ...
خبرنگاران برتر هفته نامه ی دوچرخه معرفی شدند
.... به فرانسه گفته بود. جین برایم ترجمه اش کرد: می گه حالا چی می شه؟ نمی دانستم چه بگویم. هولدن جای من جواب داد: هیچی... می اندازنمون تو جوب. چشم های ادل درشت شد. رنگش پرید. کوزت زد زیر گریه. آرام گفتم: یه چندتایی تون رو می برم. بقیه رو هم احتمالاً می ده به این دست دوم فروشی ها. برای دلخوشی شان گفتم. می دانستم این کار را نمی کند. مطمئن بودم همه را می ریزد توی سطل زباله ...
آشی که حافظ ناظری پخته!
نمی کنند، بیشتر با فرهنگ مولانا و حافظ آشنا شوند؛ اما همه چیز به هیچ تبدیل شد. حتی اگر از من بدشان می آمد، نمی توانستند که این رخداد را نادیده بگیرند. این را باید کجا گفت؟ و اما کنسرتی که در پیش راه دارد را اینگونه قضاوت می کند که این کنسرت ها برگزار می شود، خودتان ببینید چه می شود. می گویند، ساز زدن بلد نیست، خارج می خواند و ... می دانم این طور می شود. حالا چه کار کنم؟ دیگر ایران ...
هم دوستدار مادریم، هم عاشق کودک
شود و مادر باید راهی بیمارستان شود. فضای تازه بازسازی شده، اتاق ها بزرگ و نورگیر که یکی دو تای آنها مجهز به وان های زایمان در آب است و البته مثل تمام بیمارستان های آموزشی، دانشجویان مامایی که از بالای سر یک زن باردار، بالای سر یکی دیگر می روند، روز آرامی را در بخش زنان و زایمان بیمارستانی رقم می زند که با شش زایمان طبیعی و یک مورد سزارین شب پرکاری را پشت سر گذاشته است. ...
خیراندیش: شهرک غزالی خانه اول من است
) باور کنید عمری را با این جغرافیا زندگی کردم. من رشد درخت های شهرک را به چشم دیده ام، اما وقتی از جلوی دکورهای یوسف پیامبر، مختارنامه، همچون سرو و کارهای دیگر عبور می کنم و می بینم هیچ تلاشی برای حفظ آنها صورت نمی گیرد و یکی یکی نابود می شوند و از بین می روند، افسوس می خورم، دلم می گیرد و اشک در چشمانم حلقه می زند. برای ساخت همه اینها زحمت های فراوانی صورت گرفته و بودجه های زیادی خرج شده، اما هیچ ...
روایتی از نخستین زن اسیر ایرانی
با خودم گفتم اگر از این جا به اهواز برویم حتماً از آن جا هم به شهرهای دیگر می رویم و دیگر کاملاً از این جا دور می شوم و هیچ گونه دسترسی به همسرم ندارم. تصمیم گرفتم در مقابل رفتن مقاومت کنم. لذا به آن ها گفتم من همین جا می مانم تا آقای شریفی بیاید و بعد به شما ملحق می شوم. آن ها همراه با خانواده خاله ام که ساکن سوسنگرد بودند، به روستا رفتند. ...
دلایل دختران مجرد برای ازدواج نکردن
سرایت کند و بی اعتمادی نسبت به تصمیم پسرها برای ازدواج شکل بگیرد؛ آنها یک روز از ما انتظار یک زن موفق و فعال اجتماعی بودن دارند و یک روز دیگر توقع دارند دستپختت به همان خوبی یک زن خانه دار باشد، یک روز می گویند هیچکس نباید مانع پیشرفت دیگری شود و روز دیگر می گویند وظیفه زن فقط این است که بنشیند خانه و بچه بزرگ کند، یک بار زنی با معیارهای گذشته را الگو قرار می دهند و یک بار زن موفق معاصری را در آن ...
جیکاک؛ مُنجیِ ناکجا آباد
.... و آن خاک به حیوانات و کشتزارشان برکت بدهد. ص 181 و 182 این آگاهی ناخرسند، عذابی است که مدام ذهن اش را درگیر می کند: من این مردم ساده دل و مهربان و سخت کوش را که برای من همه کاری انجام دادند، این طور فریب دادم. بااین وجود انگار این جیکاک نیست که دارد این حرف ها را می زند. بلکه این جیکاکی است که در نقش جیکاک دارد زندگی می کند و در زمان های کوتاهی که از نقش خود بیرون می آید آرزو می کند ...
نقش شبکه های اجتماعی درفتنه های آینده
پیام احساس بدی پیدا می کند. جالب است که از اول فروردین آن سال تا 13 فروردین تمام شبکه های خارجی از العربیه، الجزیره، بی بی سی، من تو و... شروع کردند به خوانش ارائه کردن. بلکه از همان شب نشست های سیاسی برای تحلیل آن شروع شد. مثلاً می آمدند تحلیل می کردند آقای خامنه ای ایران را در آستانه یک جنگ جهانی قرار داده است یا این خوانش را درست کردند که ایرانی ها با این حرف های مرعوب کننده خودشان را ...
داستان اسارت تعداد زیادی از رزمندگان شهرضایی در عملیات والفجر مقدماتی
بود این خلوص،کربلایی شدن اسرا هم خودش سعادتی داشت. سعادت مگر غیر این است که معجزه ای شود و میان آن همه سیاه گنبد طلای حسین رخ بنماید؟!. سعادت مگر غیر این است که بزرگی چون حاج آقا ابوترابی در معیت همین کربلایی ها باشد و برای بچه ها شده بود یک پناه،یک سنگ صبور،یک راهنما. و سرانجام خبر رسید، خبری که چهاردهم خردادماه همه را حزن انگیز کرد، امام پر کشیده بود و سربازان خمینی کبیر از ...
صالح علا: ایران می مانم، به جان مادرم!
که تجارب سال ها زندگی در ایران را داشتند، استاد جمالزاده ایرانی تر هستند. جمالزاده در نامه ای به محمود دولت آبادی که وقتی او به جهت تنگ آمدن تحملش به جهت برخی وقایع روزگارش گله دارد، پدرانه سفارش می کند که بهترین مکان برای تو همان فضای بکر و دست نیافتنی برخی دهات ایرانی است و عین عبارت برای او می نویسد چند ماهی آذوغه بساز و برخی اشعار رودکی و منوچهری را بردار و برای مدتی فارغ از همه چیز ...
خاطرات زندگی آزاده قاسم سیفی نژاد در روزهای اسارت
پایش می ترکد طوری که عفونت چرکی آن به فضای اتاق و روی همان سرباز پاشیده می شود، آنها از این وضعیت پیش آمده بیشتر عصبانی شدن و مرا با آن وضع به آسایشگاه می برند. بچه ها وقتی او را با این وضعیت می بینند همه به کمکش می آیند و هر چه برای خوردن دارند به او می دهند و چنان به او رسیدگی می کنند که انگار پایش را جراحی کرده اند تا اینکه پایش خوب می شود؛ در واقع کتک آن روز به خیر قاسم تمام و مشکل از دست ...
رازهای رکورد دار بازی Clash of Clans در ایران را بدانید!
. عجیب نیست اگر بگوییم قوی ترین مپ ایران مال اوست. خب، ممنونیم بچه ها، حرف آخری اگر دارید... علیرضا: من می خواستم نکته ای بگویم در مورد همان میتینگ ها که واقعا چقدر خوب می شد اگر سازمان یافته بود. مثلا همین عید اخیر امیررضا همه تاپ پلیرهای ایران را جمع کرد توی یک لکن به نام نوروز 1394، خیلی زود این کلن شد برترین کلن دنیا. این بازی خیلی در دنیا مهم است. در خیلی جاها ...
رخشان بنی اعتماد: صریح و بی پرده حرف می زنم
- زن یا مرد - که روی موضوع ها و آسیب های اجتماعی کار می کنند، آنقدر غرق در موضوع می شوند که زبان و فرم را فراموش می کنند. در واقع دنبال تجربه های نو برای انتقال موضوع نیستند. معمولا حاصل کار اینها می شود نوعی فتورمان اما تو در عین این که داری همان کار را می کنی، یعنی نقد شرایط و آسیب های اجتماعی، از فرم و تجربه های تازه هم روی گردان نیستی. نمونه اش همین فیلم قصه ها که به لحاظ زبان و بیان نوعی ...
چرا اکثر دختران میلی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند؟
همان خوبی یک زن خانه دار باشد، یک روز می گویند هیچکس نباید مانع پیشرفت دیگری شود و روز دیگر می گویند وظیفه زن فقط این است که بنشیند خانه و بچه بزرگ کند، یک بار زنی با معیارهای گذشته را الگو قرار می دهند و یک بار زن موفق معاصری را در آن سوی دنیا. و از این موضوع با عنوان یکی از مشکلات دوران گذار در جامعه یاد می کند: حالا که مسئولان خودشان هم به دوران گذار و پیامدهایش باور دارند و از آن ...
ندا مقصودی
؟ ندا مقصودی - باهم راجع به نوشته هایش زیاد صحبت می کنیم، گاهی نظرات مرا هم جویا می شود، سیناپس اولیه این سریال که آماده شد در واقع شخصیت تارا در آن وجود نداشت، مدام می پرسید به نظرت کدام یک از شخصیت های خانم سریال را می پسندی و در جواب می گفتم انصافا هم شخصیت ها خوب و عالی هستند. ولی هرگز به من نمی گفت تو قرار است یکی از این نقش ها را بازی کنی! من هر بار به شوخی سوال می کردم کدام یک ...
خلاصه ای از خاطرات هزار و یک شب اسارات دختر 17 ساله ایرانی
سال و این همه بی خبری از کجا بنویسیم که در دو کلمه مفهوم باشد. یادم آمد که من یادداشت سومی را که به سلمان قول داده بودم با خودم به عراق آورده ام و همان یادداشت رمز عملیات یک ژنرال شد. به قولم وفا کردم و برای بار سوم اما با وقفه دو ساله دو کلمه نوشتم: - من زنده ام... بیمارستان الرشید بغداد معصومه آباد 61/2/25 پرده چهارم: بهای آزادی تو را خون یکی از برادرانت گذاشتم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (86)
.... ماشین همسایمون رو دزدیدن، حالا مرده رفته تو پارکینگ نشسته سرشو کرده تو قوطی روغن موتور، صدای بوق درمیاره میگه من پراید حاج ممد ام. 2. صدای رضا یزدانی طوریه که وقتشه دنده عوض کنه. 3. کار ادمین های صفحه های فوتبالی خیلی سخته. اون همه فحشو بعد بازی های پرسپولیس چه جوری پاک می کنن؟ 4. متاسفانه با ورود سیاسیون به اوین در ماه های اخیر شاهد بر هم خوردن فضای علمی این ...
روایتی از پایان اولین عملیات برون مرزی ایران در جنگ
منفجرش نکرد حالا من آماده شدم و چند متری هم رفتم جلو و رسیدم تا سی چهل متری تانک ها، یک تانک دیگر هم من انتخاب کردم و به طرفش شلیک کردم که باز گرفت به شنی اش اما این بار از همانجایش آتش زد بیرون، ولی باز منفجر نشد. دیدم جعفر از پشت سرم خودش را رساند در حالی که موشکی آماده روی آرپی جی اش دارد. اسلحه را گذاشت روی دوشش و همان تانکی را که قبلا زده بود - و تانک عین خیالش نبود - نشانه گرفت. این ...
علیرضا قزوه: امام و شهدا دلواپسان آینده ما بودند
. روزهای گذشته در اینستاگرام برایم نوشته بودند که چرا برای فلان موضوع موضع گیری نکردی یا چرا در مورد مهدی هاشمی چیزی نگفتی؛ انگار که من باید در مورد همه چیز نظر بدهم. این برخوردها نتیجه اش جداشدن آن فرد است یا مبتلا شدن به نفاق و ریا که از همه چیز بالاتر است. اثر هنری وقتی ارزش دارد که با دل طرف باشد. نگذاریم جبهه فرهنگی انقلاب به آفت تظاهر و ریا دچار شود. خود خدا هم اگر می خواست مردم مثل هم باشد ...