سایر منابع:
سایر خبرها
توبه زنی که به شوهرش خیانت کرد
روزبه روز سردتر شد. همسرم فرد تحصیل کرده ای است و از همان ابتدا با من شرط کرد، درسم را ادامه دهم و تحصیلات عالی کسب کنم. همین شد که بعد از چهار سال زندگی مشترک ، با اصرار همسرم به دانشگاه رفتم و در رشته مورد علاقه ام تحصیل را شروع کردم. ترم سوم بودم که خیلی اتفاقی متوجه نگاه های معنادار یکی از همکلاسی هایم به نام جواد شدم. او به بهانه های مختلف خودش را به من نزدیک و خواسته اش را مطرح کرد ...
ارتباط تلفنی زن شوهردار با پسر دبیرستانی به جاهای باریک کشید !
معروف شهر با پسری دبیرستانی آشنا شدم. آن روزها دختر نوجوانی بودم و تنها بر اثر هیجانات و احساسات عاطفی عاشق آن پسر شدم. آن زمان از عاقبت این رابطه خیابانی هیچ اطلاعی نداشتم و نمی دانستم که سرانجام این گونه عشق ها در نهایت به بیراهه بدبختی می رسد. طولی نکشید که خانواده و بستگانم در جریان این ارتباط عاطفی و تلفنی من قرار گرفتند. از آن روز به بعد زندگی ام رو به سیاهی رفت و همه به چشم دختری خیابانی به من ...
شوهرم شهروز شب ها در را می بندد و در اتاق دیگر می خوابد!
نوآوران آنلاین - زن جوان هفته گذشته در مقابل قاضی Judge دادگاه خانواده تهران گفت: سه سالی می شود که ازدواج کرده ام. 14 ماه پیش، پسرمان به دنیا آمد. پسرمان از وقتی به دنیا آمد مرتب بی تابی می کرد. بخصوص شب ها اصلا نمی خوابید. فقط گریه می کرد و تا صبح بیدار بود. در کل کم می خوابید. او را پیش چند دکتر بردم و همه می گفتند هم دل درد دارد و هم در کل ذات بچه ام این طور است که کم می خوابد. از ...
نماینده زرتشتی که پیگیر بودجه روضه خوانی بود
است پیرو مذهب زرتشتی خود باشم و سپس افزود که حاضر است در صورت تمایل به فراگرفتن مناسک زرتشتی، به من کمک کند. حرف های او به شدت مرا تکان داد و در واقع باید بگویم کاملا منقلب شدم. این روایتی است تکان دهنده درباره تعامل یک مسلمان و یک جوان زرتشتی که ارباب کیخسرو شاهرخ با شعف و هیجان بدان می پردازد؛ شاید از این منظر که در نگاه اول چنین انتظار می رفته است که روحانی مسلمان بکوشد به جای مسیحیت ...
شوهرم ماموریت بود که میلاد را شبانه به خانه ام بردم! / شوهرم در را که باز کرد ما در شرایط بدی بودیم
هفته قبل میلاد نیمه شب وارد منزل ما شده بود، همسرم به من گفته بود که به ماموریت رفته است اما ناگهان شوهرم وارد خانه شد و با چاقویی که در دست داشت سر میلاد را برید. او قصد داشت مرا نیز به قتل برساند که ماموران پلیس سر رسیدند و او را دستگیر کردند. باز پرس پرونده در ادامه دستور داد تا پلیس آگاهی پری را تحت نظر قرار دهد. ...
گفتگو با مردی که زن سابقش می خواست شب را پیش او بخوابد! + فیلم
کسی زندگی نخواهم کرد، حتی در آن مدت که از همسرم بی اطلاع بودم پدرم پیشنهاد داد تا با یک دختر 14 ساله ازدواج کنم و مادرم نیز می گفت که مثل برادرم پس از طلاق ازدواج مجدد کنم. حرف آخر؟ من در این 16 سال زندگی هیچ وقت به همسرم و خانواده اش بی احترامی نکردم و دستانشان را می بوسم و می خواهم که مرا ببخشند. اعتیاد داری؟ به خاطر کمر دردم مواد مخدر Drugs مصرف می ...
سارا از ترس شوهرش به اتاق عمل زیبایی رفت / چشمانم بسته نمی شود!
...: بعد از آن عمل جراحی خواب به چشمم نیامده است و هر شب با چشمان باز می خوابم. صورتم به کلی به هم ریخته و گوشه های سرم گود شده است. به قول خواهرزاده ام شبیه لولو خرخره شده ام. آبروی چندین و چند ساله همسر و مادر و پدرم را با زیاده خواهی ام بردم. البته این ها صورت اصلی مسئله را پاک نمی کند و به همان اندازه که من مقصر هستم، پزشک Doctor معالجم هم مقصر است. اصلا او مرا به این وضعیت کشاند ...
خرده کتک کاری های زن و شوهری
بعد به کلانتری برای شکایت مراجعه کردم. اما چون شاهدی نداشتم هیچ کاری نتوانستم انجام دهم. دنبال وکیل هم رفتم و کلی هم راه حل گرفتم. اما نمی توانستم از شوهرم طلاق بگیرم و از طرفی هم اگر طلاق می گرفتم تا 7سالگی می توانستم از پسرم نگهداری کنم. در فکر راه حل بودم که یک شب همسرم با خانواده اش به خانه پدرم آمدند و عذرخواهی کردند. چاره ای جز برگشتن نداشتم، چون عاشقش بودم. کتک کاری زن و شوهر ...
نماینده زرتشتی که پیگیر بودجه روضه خوانی بود
که حاضر است در صورت تمایل به فراگرفتن مناسک زرتشتی، به من کمک کند. حرف های او به شدت مرا تکان داد و در واقع باید بگویم کاملا منقلب شدم . این روایتی است تکان دهنده درباره تعامل یک مسلمان و یک جوان زرتشتی که ارباب کیخسرو شاهرخ با شعف و هیجان بدان می پردازد؛ شاید از این منظر که در نگاه اول چنین انتظار می رفته است که روحانی مسلمان بکوشد به جای مسیحیت جوان زرتشتی را به قبول اسلام فراخواند ...
درد و دل تلخ زن میانسال: صیغه مردی کوچکتر از خود شدم و حالا دخترم می پرسد پدرم کیست؟
به گزارش خراسان؛زن 43 ساله ای که به اتهام نپرداختن نفقه از همسرش شکایت کرده بود در حالی که بیان می کرد مقصر همه تلخی های زندگی خودم هستم چرا که در ازدواج دوم خیلی عجولانه عمل کردم به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: تحصیلات دانشگاهی ام که به پایان رسید با جوانی ازدواج کردم که هیچ شناختی از او نداشتم شاید هم درگیر عشقی پوشالی شده بودم اما این عشق و عاشقی دوران جوانی فقط یک سال طول ...
روایت امضای سرخ/شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد + عکس
این رابطه می بینم و می شنوم، که ناظم مدرسه مرا مورد خطاب و عتاب قرار داده و با تحکّم از من خواسته تا برگه امضا شده را فردای آن روز تحویل بدهم، آن روز من هیچ نامهربانی و تندی از کادر مدرسه ندیدم. آن روز ناظم مدرسه به احوال روحی من واقف بود و در نهایت احترام برگه را به من داد. وقتی شنیدید که فردا آخرین فرصت تحویل دادن برگه های امضا نشده است، چه حالی پیدا کردید؟ من بچه بسیار حسّاسی بودم ...
روایت امضای سرخ/شهیدی که بعد از شهادت کارنامه دخترش را امضا کرد + عکس
این رابطه می بینم و می شنوم، که ناظم مدرسه مرا مورد خطاب و عتاب قرار داده و با تحکّم از من خواسته تا برگه امضا شده را فردای آن روز تحویل بدهم، آن روز من هیچ نامهربانی و تندی از کادر مدرسه ندیدم. آن روز ناظم مدرسه به احوال روحی من واقف بود و در نهایت احترام برگه را به من داد. وقتی شنیدید که فردا آخرین فرصت تحویل دادن برگه های امضا نشده است، چه حالی پیدا کردید؟ من بچه بسیار حسّاسی بود ...
زندگی سیاه زن صیغه ای
تحصیلات دانشگاهی ام که به پایان رسید با جوانی ازدواج کردم که هیچ شناختی از او نداشتم شاید هم درگیر عشقی پوشالی شده بودم اما این عشق و عاشقی دوران جوانی فقط یک سال طول کشید. دوات آنلاین-وقتی در مطب پزشک تپش قلب کوچکش را شنیدم برای لحظه ای از خود بیخود شدم. دیگر نمی توانستم تصمیمی را که گرفته بودم عملی کنم در واقع گرفتن جان جنینی که صدای ضربان قلبش را می شنیدم کار من نبود از سوی دیگر نیز اگر ...
نماینده زرتشتی که پیگیر بودجه روضه خوانی بود
حاضر است در صورت تمایل به فراگرفتن مناسک زرتشتی، به من کمک کند. حرف های او به شدت مرا تکان داد و در واقع باید بگویم کاملا منقلب شدم. این روایتی است تکان دهنده درباره تعامل یک مسلمان و یک جوان زرتشتی که ارباب کیخسرو شاهرخ با شعف و هیجان بدان می پردازد؛ شاید از این منظر که در نگاه اول چنین انتظار می رفته است که روحانی مسلمان بکوشد به جای مسیحیت جوان زرتشتی را به قبول اسلام فراخواند؛ ارباب ...
زن میانسال: صیغه مردی کوچکتر از خود شدم و...
خراسان نوشت: وقتی در مطب پزشک تپش قلب کوچکش را شنیدم برای لحظه ای از خود بیخود شدم. دیگر نمی توانستم تصمیمی را که گرفته بودم عملی کنم در واقع گرفتن جان جنینی که صدای ضربان قلبش را می شنیدم کار من نبود از سوی دیگر نیز اگر فرزندم را سقط نمی کردم به یقین همسرم را از دست می دادم و برای بار دوم زندگی ام متلاشی می شد با وجود این دل به دریا زدم و تصمیم گرفتم که ... زن 43 ساله ای که به اتهام ...
بعد از 12 سال فقط نامش را در روزنامه دیدم ! + عکس ها
می کنم آیا از رفتنش ناراحت شدید یا نه؟ آرام پاسخ داد: نه. من زمانی که هفت ساله بودم مادرم را از دست دادم و می دانستم اگر او برود دیگر بر نخواهد گشت. وقتی می خواست برود به شوخی گفتم من خداحافظی نکردم، جواب داد: من شما را به خدا می سپارم و اگر آسیبی به شما برسه روز قیامت خودم جواب گو هستم.او تمام نگرانی اش از نداشتن سرپناه برای ما بود و وقتی دو اتاق در گوشه حیاط درست کرد در حالی که تازه کاهگل شده بود ...
من و حفره گلوله در سر فرمانده چراغچی
که وارد سپاه شوم نیروی رسمی جهاد بودم وبعد از برگشتن از کردستان هنوز رسمی جهاد بودم. قبل ازرشته داروسازی در اصفهان رشته تکنسین اتاق عمل خوانده بودم. (سال 66)اما رشته اتاق عمل راضی ام نمی کرد. مشوق اصلی ام برای ادامه تحصیل مادر وهمسرم بودند.شش ماه مدام درس خواندم آن قدر که یادم می آید حتی برای غذاخوردن هم وقت نمی گذاشتم . در آن سال ها اگر همکاری مادر و همسرم نبود قطعا نمی توانستم موفق شوم ...
نماینده زرتشتی که پیگیر بودجه روضه خوانی بود
کتک می خوردند. زرتشتیان غالبا در خیابان ها مورد ضرب و شتم مسلمانان قرار می گرفتند. به هنگام خرید در بازار نبایستی به خوراکی ها یا میوه ها دست می زدند. مردان زرتشتی یزد معمولا یک دستمال بزرگ یا شال با خود داشتند. آن ها وقتی برای دیدار با یک مسلمان به خانه اش می رفتند، مجبور بودند آن دستمال یا شال را زیر پای خود پهن کنند تا فرش نجس نشود. {افزون بر این} مردان زرتشتی سرهای خود را با نوعی عمامه به رنگ ...
قاتل پسر دانش آموز از مرگ نجات یافت
، خیابان بنی هاشم رفتم. ماشینم را کنار خیابان پارک کردم و بیرون از ماشین منتظر دوستم بودم که مقتول و دوستش از کنارم رد شدند و چپ چپ مرا نگاه کردند. سر این موضوع باهم بحثمان شد و در این بین پسرعمه ام به حمایت از من از ماشین پیاده شد. من که دیدم دعوا دارد بالا می گیرد از آنها معذرت خواهی کردم و دو پسر جوان رفتند. به محض رفتن آنها دوستم از خانه بیرون آمد و علت سر و صدا را پرسید. ماجرا را برایش ...
دل هایی که در سانچی جا مانده اند
دوباره به خانه بازگردد: من و بچه ها هنوز رفتن مجید را باور نکردیم. روال زندگی ما مثل همان روزها است، حتی دختر کوچکم در صحبت هایش می گوید که وقتی بابا برگشت.... او هنوز منتظر مجید است. اینها را همسر کاپیتان سانچی به شهروند می گوید. این زن جوان که یکشنبه به دعوت شرکت ملی نفتکش برای انجام برخی مقدمات اداری و حقوقی برای دریافت حق بیمه همسرش به تهران سفر کرده بود، وقتی از مجید می گفت، بغض گلویش را می گرفت ...
شوهر پری سر میلاد را در خلوت زنش برید!
فعالیت داشت میلاد با او طرح دوستی ریخت تا راحت تر بتواند به خانه ما رفت و آمد کند این گونه بود که من و میلاد به یکدیگر علاقه مند شدیم و من حتی کلید یدکی خانه ام را در اختیار او گذاشتم تا زمانی که شوهرم در خانه نیست به خانه بیاید تا با هم باشیم. وی ادامه داد: تا این که هفته قبل میلاد نیمه شب وارد منزل ما شده بود، همسرم به من گفته بود که به ماموریت رفته است اما ناگهان شوهرم وارد خانه شد و ...
شوهرم خیلی سرد بود و جواد برعکس او! / می خواهم توبه کنم
رابطه اش با من روزبه روز سردتر شد. همسرم فرد تحصیل کرده ای است و از همان ابتدا با من شرط کرد، درسم را ادامه دهم و تحصیلات عالی کسب کنم. همین شد که بعد از چهار سال زندگی مشترک ، با اصرار همسرم به دانشگاه رفتم و در رشته مورد علاقه ام تحصیل را شروع کردم. ترم سوم بودم که خیلی اتفاقی متوجه نگاه های معنادار یکی از همکلاسی هایم به نام جواد شدم. او به بهانه های مختلف خودش را به من نزدیک و خواسته اش را ...
تجاوز به شیما 19 ساله در آتلیه عکاسی
برسم به دور از چشمان پدر و مادرم به یک آرایشگاه زنانه رفتم پس از آن هم به سمت یک آتلیه که در نزدیکی خانه یکی از دوستانم بود به راه افتادیم و هر کدام از ما چند عکس به تنهایی گرفتیم. پس از اینکه دوستانم عکس های خود را گرفتند من به تنهایی در آتلیه مانده بودم تا عکاس عکس های تنهایی مرا نیز ثبت کند. شیما بیان کرد: در همین هنگام بود که عکاس که پسر جوانی بود در اتاق عکاسی را بست و به سمت من ...
بی سروسامانی در سرای سالمندی
مونس طاهره در این پنج سالی شده که به سرای سالمندان آمده: با کسی حرف نمی زنم. خودم هستم و خودم. کس و کاری هم ندارم که به دیدنم بیاید. قصه طاهره در یک غروب سرد زمستانی از این روبه آن رو شد. موقعی که ساعت زندگی اش برای همیشه به خواب رفت و تکان نخورد که نخورد! شوهرم که زنده بود، همه چیز خوب بود. پسرم 10 ساله بود که همسرم در تصادفی جان خودش را از دست داد. بعد از این ماجرا هم پدر بودم و هم مادر. تا ...
طبابت برای سیاست و فرهنگ
کمک کردن به مردم از راه پزشکی علاقه مند شدم. بخصوص وقتی می دیدم مردم زخم دیده که دردشان التیام می یافت، چگونه از او سپاسگزاری می کردند. البته مادرم _ که در آن زمان تا کلاس نهم درس خوانده بود _ هم نخستین غسالخانه شهر را ایجاد کرد. با اینکه آنجا یک بیمارستان داشت که آلمانی ها ساخته بودند _ که حالا دیگر فرسوده شده _ اما غسالخانه نداشت و مردم، مُرده هایشان را کنار خیابان می شستند. مادرم از ارثیه پدری ...
زن 28 ساله از شوهرش طلاق گرفت و به عقد موقت مرد معتاد درآمد !
...:سال ها قبل در خانواده ای ضعیف و آشفته به دنیا آمدم . پدر و مادرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشتند و همواره با یکدیگر درگیر بودند. آن روزها در یک منزل مخروبه و در حاشیه شهر زندگی می کردیم، پدرم بیکار بود و نمی توانست هزینه های اعتیاد خود و مادرم را تامین کند. اطرافیانم می گویند من چهار ساله بودم که آن ها از یکدیگر طلاق گرفتند و پدربزرگم سرپرستی مرا عهده دار شد ولی پدربزرگم نیز وضعیت مالی ...
قتل عروس 19 ساله / او با مادر شوهرش بدرفتاری کرده بود!
به گزارش نامه نیوز جوشا گارسیا 20 ساله زمانی که متوجه شد همسرش با مادر او رابطه خوبی ندارد و مدام با هم در درگیری هستند اقدام به ضرب و شتم زن جوان و بعد قتل او کرد. متهم در بازجویی ها گفت: ارین ( قربانی ) از زمانی که باهم دوست بودیم و تا موقعی که باهم ازدواج کنیم با مادرم مشکل داشت و دائما در حال دعوای لفظی ، فحاشی و این اواخر کتک کاری باهم بودند و من که دیگر از این رفتارهایشان خسته ...
زجر و آزار قتل پدر را در پی داشت
مادرش هم تأیید شد. این زن مدعی شد شوهرش دست به رفتارهای خلاف اخلاق می زده و هیچ حریمی هم برای خانواده قائل نبوده است. او نیز به مأموران گفت: شوهرم با من بدرفتاری می کرد من همسرش بودم و فکر می کردم من را دوست ندارد و این کارها را می کند اما از وقتی بچه دار شدیم رفتارهای بدش را با بچه ها هم ادامه داد. سونیا بیشتر از ساناز اذیت می شد بزرگ تر بود و بیشتر از ساناز متوجه رفتار زشت پدرش می شد. هر چه دخترها ...
پخش بیش از 30 فیلم در آخر هفته از تلویزیون
کارگردانی علی ملاقلی پور، جمعه 16 شهریورماه ساعت 18:30 از شبکه افق پخش خواهد شد. در این فیلم خواهید دید: عطا و معصومه زن و شوهری هستند که در خانه ای مستأجر بوده و موعد تخلیه منزل مسکونی شان فرار رسیده است اما عطا می خواهد هر طور که شده قرارداد را تمدید کند با آنکه او با عدم توانایی مالی مواجه است.. در فیلم سینمایی قندون جهیزیه صابر ابر، نگار جواهریان و افسانه چهره آزاد ایفای نقش کرده ...
درخواست اعدام برای همدست شیطان
. شاکی در حالیکه به شدت می لرزید ادامه داد: در آن لحظه ترسیده بودم و در وسط خیابان نمی دانستم چکار کنم. مجبور شدم به یکی از خودرو های عبوری اعتماد کنم و از او کمک بخواهم. فقط لحظه ای که راننده پراید مرا از ماشین بیرون انداخت، توانستم شماره پلاک خودروی اش را به ذهنم بسپارم. با ثبت اظهارات زن جوان، از طریق شماره پلاکی که وی در اختیار مأموران قرار داده بود آن ها توانستند صاحب پراید به نام ...