سایر منابع:
سایر خبرها
رزمنده 12 ساله/ از اسلحه تاشو تا شهیدی که زنده ...
خانواده تماس نداشتم پدرم که خود در مناطق جنگی بود، متوجه شده بود که من به جبهه آمده ام و خود به دزفول (شهرک حمزه) آمد و بعد از دیدار به خاطر من در آن منطقه ماند و ما 6 ماه در منطقه طلائیه دارخوین حضور داشتیم که بعد از 6 ماه، پدرم برگشت. خوب به یاد دارم که من مدت ها مرخصی نگرفتم و در همانجا ماندم که از زنجان شایعاتی به من رسید که گفته شده عباسی مفقود الاثر یا شهید شده است؛ که به همین ...
خاتون، زنی که شوهرانش از دستش فرار کرده اند
! ولی من که عاشق شده بودم به حرف ها و نصیحت های خانواده ام گوش ندادم و با آن دختر ازدواج کردم! در نهایت نیز حرف پدر و مادرم درست از آب درآمد و زندگی ما به اختلاف کشید ما با هم هیچ گونه تفاهم اخلاقی نداشتیم به همین دلیل وقتی با خاتون آشنا شدم خواستم با یک تیر دو نشان بزنم! اول این که همسرم را به نوعی تنبیه کنم تا قدر زندگی خودش را بداند و از سوی دیگر هم خاتون و فرزندانش را زیر چتر خودم بگیرم. این ...
گفتمان چپ آدرس اشتباهی به جامعه داد/ این کتاب از خون حرف می زند اما مخالف خون ریزی است
فرهنگ امروز/ شهاب دارابیان: کورش کرم پور از آن دست شاعرانی است که خیلی زود و در کمتر از 30 سالگی توانست نام خود را به عنوان یکی از شاعران جدی مطرح کند. او در سال 1380 کتاب ولد زن را منتشر کرد و سه سال بعد از آن یعنی در سال 1383 به سراغ چاپ کتاب صادره از آبادان رفت؛ اما به یکباره مانند بسیاری از شاعران دهه 70 از فضای ادبیات فاصله گرفت و تا نمایشگاه کتاب سال 97 کتابی چاپ نکرد. او در این سال ها ...
از 4 سالگی با پدرم تمرین دروازه بانی کردم
جا رفتم ولی اولین قرارداد حرفه یی خودم را در آمریکا امضا کردم. در آن جا دو سال حضور داشتم، سپس به ایران برگشتم و در ادامه به پرتغال آمدم. * چطور شد که به پرتغال آمدید؟ مدیر برنامه های من، من را از یک پیشنهاد مطلع کرد و من نیز این پیشنهاد را قبول کردم. دوست دارم ارزش های خودم را نشان دهم و پله های ترقی را طی کنم. من به پرتغال آمدم تا در دسته سوم و تیم باریرنسه بازی کنم. می ...
اندیشه خلاق و دستان پر توان جوان شهرکردی; پدری که پسرش را کارآفرین کرد
، روحیه ریسک پذیری و از طرفی تشویق های برادرم و دعای خیر پدر و مادرم بود و با اطمینان کامل قدم در این راه نمودم و از آنجایی که این کار با هزینه و سرمایه گذاری پایین قابل اجرا بود با شروع اولیه در یک مغازه کوچک 20 متری مشغول به کار شدم و تصمیم گرفتم از وام های اقتصاد مقاومتی بسیج سازندگی ناحیه شهرکرد به مبلغ 30 میلیون تومان استفاده کنم و کارگاه تولیدی خود را به 120 متر مربع گسترش بدهم و خدا را شکر ...
روایت فرار 2 شوهر سابق از چنگ زن رستوران دار
بودم به حرف ها و نصیحت های خانواده ام گوش ندادم و با آن دختر ازدواج کردم! در نهایت نیز حرف پدر و مادرم درست از آب درآمد و زندگی ما به اختلاف کشید ما با هم هیچ گونه تفاهم اخلاقی نداشتیم به همین دلیل وقتی با خاتون آشنا شدم خواستم با یک تیر دو نشان بزنم! اول این که همسرم را به نوعی تنبیه کنم تا قدر زندگی خودش را بداند و از سوی دیگر هم خاتون و فرزندانش را زیر چتر خودم بگیرم. این گونه بود که تصمیم گرفتم ...
گفت وگو با ناصر ملک مطیعی ؛ مردِ مردان
به من لطف دارند. وقتی مردم این کارها را برای آدم می کنند، آدم از همه چیز مستغنی می شود. با این همه لطف مردم، من هیچ وقت احتیاجی به چیزی نداشته ام. حالا یکی به من بگوید بیا برو بشو مدیرکل فلان جا. چه اهمیتیدارد و این که مردم اینقدر آدم را دوست دارند را با چه چیزی می توانم عوض کنم؟ هیچ چیز دیگر جهان با این علاقه و لطف مردم قابل مقایسه نیست. ماجرای آمدن فردین به سینما چند سال این ...
تاریخ منتظر بلوغ مؤمنین است
امکانات و خدمات و کالاها را در میان همه اقشار تعمیم دهد. در نتیجه، مصرف ملی نیز به شدت افزایش پیدا کرده است. لذا عدم تحرک تولیدی در مقابل افزایش مداوم مصرف، باعث کاهش مداوم ارزش پول ملی شده و فشارهای شدید بر قدرت خرید مردم را رقم زده و زخم و جراحتی ایجاد کرده که دشمن به دنبال سوء استفاده از آن است تا مردم را از نظام جدا کند. با توجه به این توضیحات، به خوبی روشن می شود که آمارهای اعلام شده ...
◄ تاریخ شفاهی راه آهن ایران؛ فرازها و فرودها/ابوالقاسم سعیدی
.... بالاخره یک روز اتفاقی برای تهیه بلیت به راه آهن آمدم، قبلا آزمونی برای استخدام راه آهن داده بودم و دیدم که اسم من هم در لیست قبولی ها است، به هرحال در اوائل سال 1354 در راه آهن استخدام شدم. به عنوان حسابرس در واحد امور مالی شروع به کارکردم و یک سالی کارکردم؛ من کلاً علاقه زیادی به کارکردن دارم، در قسمت حسابرسی کارم که تمام می شد وقتی می دیدم کاری نیست می رفتم بیرون راه آهن و از من می پرسیدن ...
مقصر ابتذال موسیقی صدا و سیماست
سال ها به دنبال تدریس موسیقی بودم تا عده ای براین نظر نباشند دراین کار ابا می کنم. البته کسی هم از من نخواست که به او موسیقی یاد بدهم. آنچه امروز به عنوان موسیقی، خوراک شنیداری مردم شده چیزدیگری است ومقصرآن صدا و سیما بوده است. پیش از انقلاب شورایی در صدا و سیما وجود داشت که براساس نظر آن شورا هنرمندان برای اجرا در رادیو و تلویزیون انتخاب می شدند اما امروز این شورا منحل شده و آقایانی در رأس قرار ...
ف ائزه: من و خواهرم را از دانشگاه آزاد اخراج کردند
شعار سال : آنطور که فائزه هاشمی به آرمان گفت: مسئول واحدی که درآن تدریس می کنم اعلام کرد که به او گفته اند دیگر نیازی به حضور بنده در دانشگاه آزاد نیست که این موضوع را نپذیرفتم، چرا که باید حکم اخراج رسما ابلاغ شود و به صورت شفاهی قابل پذیرش نیست و وجاهت قانونی ندارد . فرزند بنیانگذار دانشگاه آزاد ادامه داد: همین موضوع را به خواهرم یعنی فاطمه هم گفته اند . دختر آیت ا... هاشمی یادآور شد: مسئول واحدی که در آن حضور دارم گفت که یکی از مسئولان دانشگاه(ظاهرا رئیس بسیج ا ...
مسجد جامع بازار تهران؛ ویژگی ها و کارکردها
معمول بود. ناصرالدین شاه برای این نوع هزینه ها علاوه بر تولیت موقوفات مسجد جامع، چند تا آبادی در اطراف تهران به عنوان سرمایه این کار به او داده بود. وی در سال 1336 ق (1296 ش) در تهران درگذشت. ج- آیت الله محمد علی شاه آبادی فرزند آیت الله محمد جواد اصفهانی حسین آبادی (متوفی1312ق- 1273ش) در سال 1253 ش در اصفهان دیده به جهان گشود. مقدمات را در نزد پدر و برخی از علمای اصفهان و از جمله برادرش ...
من از احمد متوسلیان خبر دارم اما بلاتکلیف مانده ام
برای خرید این اطلاعات. *من از حاج احمد باخبرم من مستندات زیادی دارم که تکلیف حاج احمد را معلوم می کند اما جایگاه حقوقی ندارم که بخواهم آن را بیان کنم. من به عنوان یک محقق اگر سندها و بیان افراد مختلف را رسانه ای کنم، فردا همان افراد زیر حرفهایشان می زنند و من نمی توانم پاسخگو باشم. من از شخصیت های بزرگ و مطرحی فایل صوتی دارم که از وضعیت حاج احمد خبر دارند اما می گویند از قول ما هیچ ...
شهید نامجو می گفت: قبل از فنون جنگی باید بیاموزیم برای چه می جنگیم
پدر پرداخته است. امید می بریم که تاریخ پژوهان و علاقه مندان را مفید و مقبول آید. پدر را با چه ویژگی هایی به یاد می آورید؟ من تقریباً پنج سال و نیم سن داشتم که پدرم شهید شدند و در همان حد و فهم یک کودک پنج ساله، ویژگی های ایشان را به یاد می آورم. مخصوصاً در سال های آخر، ایشان را خیلی کم می دیدیم، چون پدرم نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند و باید همواره در جبهه حضور می داشتند و به ...