سایر منابع:
سایر خبرها
پدر فراموش شده که فقر در برابر ایثار او زانو زد !
پنج نفر از اعضای خانواده اش که در کنارش بودند، بی نام و نشان در این شهر زندگی کرد، قرار بود قصه پر رنج بابا مهربان را بازگو کنیم که خبر آمد به دیار باقی پیش فرزند شهیدش پر کشیده پس به یاد او این گزارش را می خوانیم.برای دیدنش بعد از کلی گشتن در کوچه پس کوچه های باریک و درهم ریخته محله وحدت در منطقه سلمان آباد از مناطق حاشیه ای و فقیر به خانه ای رسیدم که در دل دیگر خانه های قد کشیده گم شده بود ...
مشاور رئیس جمهور: حصر هم قانونی است هم شرعی
نقطه مطلوب برسد که ما پیروز شویم. ما با این مواجه شدیم که هرگز غرب و شرق اجازه پیروزی به ایران را نمی داد. تا بالاخره داستان تصرف فاو و... زمینه را فراهم کرد که به یک قطعنامه برسیم. وی در مورد اینکه روز رحلت امام خمینی (ه) کجا بوده است، گفت: من در جماران بودم و با حجت الاسلام و المسلمین ری شهری به خانه بازگشتیم و فهمیدیم امام فوت کرده است. فردا صبح اول وقت وارد مجلس شدم که حیاتی در ...
یک مزاحم خیابانی وقیح!
خانه دعوت کردم. با مادرم به اتاقی رفتند و حدود دو ساعت مشغول صحبت بودند. پس از اینکه زن سیاه پوش از خانه ما بیرون رفت، مادرم مرا صدا کرد. احساس می کردم رنگش پریده است و لب هایش می لرزد. دو روز بعد از آشنایی با آن زن، مادرم یکی از بهترین لباس هایم را به تنم کرد و با دستان خودش موهایم را شانه زد. وقتی علت این مهربانی را پرسیدم، در پاسخ گفت: پروین! پرنده شانس و اقبال دور سرت می چرخد و مترصد فرود آمدن ...
ماهی 2 میلیون شیشه می کشیدم
کلی از لوازم سرقتی از خانه و گاراژ تو کشف شده است. (حرفی نمی زند و سرش پایین است.) از کدام مناطق سرقت می کردی؟ من اهل دزدی نیستم و نمی دانم وسایل کشف شده برای کیست. سابقه کیفری داری؟ یک بار به جرم شرارت و نزاع دستگیر شدم که بعد از دو ماه زندان رضایت گرفتم و آزاد شدم، اما برایم سابقه درست نشد. چرا خالکوبی کردی؟ روی کمرم یک طناب دار کشیدم با یک ...
ربودن مسافران برای اخاذی از خانواده هایشان/ 8 جوان شرور به دام پلیس آگاهی افتادند + تصاویر
پهلوهای خود احساس کردم که با تهدید چاقو و قمه مرا مجبور کردند که تمامی وجه نقد ، گوشی تلفن همراه و کارت عابر بانک خودم را تحویل دهم . سارقین پس از سرقت عابربانک ، مرا مجبور کردند تا با خانواده ام تماس گرفته و از آنها بابت آزادی خودم درخواست پول نمایم و خانواده ام نیز با اطلاع از این موضوع مبلغ مورد درخواست سارقین را پرداخت کردند ". شاکی در ادامه اظهاراتش و در خصوص نحوه آزادی اش به ...
اظهارات متناقض عاملان توطئه خانوادگی!
رسیدگی به این پرونده از 13اردیبهشت ماه سال 87 همزمان با ناپدید شدن مرموز مردی به نام حسین در دستور کار پلیس ساوجبلاغ قرار گرفت. با گذشت حدود یکسال از ناپدید شدن مرد جوان پسر 8 ساله اش راز جنایت هولناک را فاش کرد.او به ماموران گفت مادرم با همدستی خواهرانم و مرد غریبه ای به نام حامد پدرم را به قتل رسانده جسدش را در کف پذیرایی خانه دفن کردند.با افشای این موضع همسر حسین به نام طاهره و دو دخترش به نام ...
چگونه یک ماهه رمان بنویسیم و جایزه جهانی بگیرم!
نوشتم اما بعد از یک سال، هیچ پیشرفتی نداشتم. بازمانده روز بنابراین من و لورنا نقشه ای به سرمان زد، قرار شد من در عرض چهار هفته بی رحمانه، تمام دفترچه خاطره هایم را خالی کنم و با برنامه ای که خودمان رمزگونه سقوط صدایش می کردیم، جلو برویم. در طول دوران سقوط من هیچ کاری انجام نمی دادم و فقط باید از یکشنبه تا شنبه بعد، هر روز از 9 صبح تا 10:30 شب می نوشتم. یک ساعت برای ناهار و دو ...
گفت وگو با مردی که به قتل متهم شده است : رابطه ای با همسر مقتول نداشتم
. همان اول هم که دستگیر شدم گفتم این قتل به من مربوط نیست و اصلا نمی دانم چه کسی فرهاد را کشته است. چرا به تو ظنین شدند؟ چون من بیشتر از بقیه با فرهاد دوست بودم آنها هم فکر کردند باید از قتل او اطلاعاتی داشته باشم. وقتی بازداشتم کردند، بدون این که دلیل و مدرکی وجود داشته باشد،گفتند تو قاتل هستی. اما مدرک وجود دارد، پیامک هایی در تلفن همراهت بود که باعث شد پلیس به تو مشکوک شود. در آن پیامک ها نوشته شده ...
خاطره دختر سوری از زندگی با داعشی ها
.... این ازدواج، مرا نابود کرد. در شب اول ، او هیچ احساسی از خودش نشان نداد و فقط می خواست به خواسته خودش برسد و من مجبور بودم به خواسته او تن دربدهم. شوهرم به من اجازه می داد فقط در حضور خود او از گوشی تلفن او استفاده کنم و با والدینم صحبت کنم. من درواقع، زندانی او و برده جنسی او بودم. من نمی توانستم از خانه خارج شوم و با کسی ملاقات کنم. کسی نمی توانست به دیدن من بیاید. شوهر من ، افراد ...
ساواک به لباس های این دختر 14 ساله هم رحم نکرد / در زندان از پتو به جای چادر استفاده می کردم / نامزدم را ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از " ره به ری " : سطر های ذیل بخش هایی از خاطرات سرکار خانم میرزا دباغ در خصوص روزهای تلخ حضور در زندان های رژیم پهلوی می باشد. آغاز مبارزات انقلابی وی که در “نوشتن متن” با هر دو دست تخصص داشته و دوستش (خواهر غلامعلی حدادعادل) به دوران نوجوانی باز می گردد که از طریق رادیو عراق ، اعلامیه ها و پیام های امام (ره) را نوشته و آنها را به مدرسه برده و به توزیع آنها می پرداخت. وی قبل از انکه دانش اموزان وارد مدرسه شوند با کمک دوستش این اعلامیه ...
صحنه سازی برای یک جنایت
همراه همکاران به محل قتل رفتیم، امدادگران اورژانس که زودتر از ما رسیده بودند علت مرگ را گازگرفتگی عنوان کردند. اما خانه به هم ریخته بود و همین مساله شک ما را در مورد علت مرگ برانگیخت و فرضیه جنایت مطرح شد. به همین دلیل ماجرا را به بازپرس جنایی اصفهان و تشخیص هویت گزارش دادیم و دقایقی بعد آنان نیز سرصحنه حاضر شدند. تحقیقات به صورت ویژه آغاز شد، به اتاق پیرزن رفتم، رختخواب او ...
سرودهای انقلابی چگونه تولید و پخش می شد؟
را می دیدم، می خواندم و لذت می بردم. علاقه مند شدم ایشان را ببینم. با مرحوم آقای حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمدحسین بهجتی اردکانی دوست صمیمی بودم. ایشان با تخلص شاعری "شفق" از مبارزین قبل از انقلاب و از شعرای برجسته و امام جماعت مسجد الرسول محله مجیدیه بودند. ما هیئتی داشتیم به نام هیئت متوسلین به حضرت قاسم بن الحسن(ع) که سال 44 تاسیس شد. من به اتفاق جمعی از نوجوانان و جوانان آن روز این هیئت را ...
راز عجیب یک زن در باره شوهرش که 17سال است آن را پنهان کرده
شریان نیوز: زن 38 ساله در حالی که دستکش های سفید را از دستش خارج می کرد و زخم های رقت انگیز انگشتانش را به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد نشان می داد به بیان مهم ترین راز زندگی اش پرداخت و گفت: تنها دختر دیپلمه فامیل هستم و دو خواهر کوچک تر از خودم دارم. همه دخترهای فامیل هنوز به 15 سالگی نرسیده ازدواج می کردند اما من 21 سال داشتم و هنوز در منزل پدرم بودم. این موضوع برای خانواده ...
کلاهبرداری عتیقه های تقلبی تحت عنوان"چاه کن" و "چوپان" + تصاویر
شریان نیوز: با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع کلاهبرداری و به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای ناحیه 10 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. اظهارات مالباخته مالباخته پس از حضور در پایگاه هشتم پلیس آگاهی، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: چند روز پیش فرد نا شناسی به تلفن همراه بنده تماس گرفت و مدعی شد که چند ماه پیش به عنوان ...
مصاحبه با ملوان ایرانی که از اسارت دزدان دریایی آزاد شد
شیوخ منطقه و افراد بانفوذ صحبت کردند و توانستند طی یک نقشه کاملا پیچیده ما را آزاد کنند. کسی از دزدان دریایی خبر نداشت که شما تلفن همراه دارید؟ نه، چون در ساعات خاصی صحبت می کردم ضمن اینکه یک گروه دزد آمدند و گوشی را به من دادند کاملا هماهنگ شده بود. سفارت ایران خوب توانسته بود در آنها نفوذ کند و یک کار بسیار عجیب انجام داد که باعث آزادی من شد. من با سفیر در ارتباط بودم و کارها هماهنگ شده بود. بعد ...
فاطمه معتمدآریا: بخش خصوصی بادکنکی است که بادش می کنیم!/اعتماد
سال های اخیر جست وجو کرد. وقتی فضا به این سمت می رود که برای کار فرهنگی سد ایجاد شود مسلما دلزدگی پدید می آید. کدامیک از فیلم هایی که برایش سیمرغ گرفتید را بیشتر دوست دارید؟ کلا نظرتان راجع به جایزه گرفتن چیست؟ من همه کار هایم را دوست دارم. اگر برای کاری هم جایزه گرفته ام به معنای این است که آن کار دیده شده و مورد تشویق قرار گرفته ... جایزه گرفتن به معنای تشویق شدن نیاز هر کسی ...
پیشنهاد سید آزادگان ابوترابی جان دوباره به من بخشید
خورده و در حال خون ریزی است، زمین نشستم، بلافاصله همسایه ها به کمکم آمدند و مرا تا یک مسیری همراهی کردند. شب شده بود، مأموران، تظاهر کنند گان را دنبال و دستگیر می کردند، من نیز برای اینکه پیدایم نکنند در مکانی از منزلمان پنهان شدم. فارس: مأموران ارتش در نهایت شما را دستگیر کردند؟ بله، چراکه یک دفعه متوجه شدم آن ها بدون اجازه با لگد زدن به در وارد خانه شدند و به دنبالم ...
دستگیری دختر پسر نمای مواد فروش
اعتراف گشود و مدعی شد: در یک خانواده فقیر در یکی از شهرهای جنوبی کشور به دنیا امدم. برادر کوچکم سرپرستی من و مادرم را برعهده داشت اما پس از چند سال به علت بیماری جان خود را از دست داد. وقتی دیگر سرپناهی نداشتیم و نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم تصمیم گرفتم برای کار به اصفهان بیایم. ابتدا مادرم مخالفت می کرد اما با اصرار زیاد توانستم او را راضی کنم. چند روز پس از سفر به این شهر در خانه یکی ...
از نامه ایوبی به جشنواره برلین تا طالبانی خواندن حمله به مطهری
احترام بگذاریم. تهیه کننده پرکار این دوره جشنواره، درباره حذف فیلم هایی حذف شده از چرخه رای گیری مردمی که از روز سوم جشنواره به بعد اکران شده اند، گفت: خانه سینما بر اساس مشورت با متخصصان آمار به این نتیجه رسیده که اگر فیلمی از روز سوم به بعد در آرای مردمی شرکت کند، احتمال موفقیت بیشتری دارد. پس منطقی است که فیلم از روز اول اکران شود. امیدوارم که همه فیلمسازان حاضر در جشنواره فیلم فجر ...
شاه نه تنها با فساد مبارزه نمی کرد بلکه منشأ فساد بود
خواهد کرد، به گونه ای که یک مرتبه شعار همه مردم ایران، بازگشت امام خمینی (ره) شد. در هر شعاری اعم از حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی و استقلال حکومت ، شاخصی بود که همه مردم خواستار آن بودند، لذا چپ ها و راست ها چاره ای جز هماهنگی با امام (ره) نداشتند. روز 22 بهمن که امام (ره) وارد شدند، من مأمور انتظامات جلوی دانشگاه بودم. به یاد دارم که چریک های فدایی خلق پرچمی با داس و چکش آورده بودند که زیر ...
سرگذشت یک زندگی شور انگیز
پدر امروز قرار بود سری به محضر آقای دکتر سه چهاری بزند و با او مشورت کند که اگر مشکلی نبود برای ادای شهادتین و جاری کردن صیغه عقد به دفتر عقد و ازدواج ایشان برویم. من که دل توی دلم نبود. آن روز از خانه بیرون نرفتم و مقداری کاهگل ساخته و روی پشت بام رفتم که تمام سوراخ سمبه ها را لکه گیری کنم تا قبل از شروع بارندگی خیال مان راحت باشد. کرسی و لحاف کرسی را هم با تشک و بالش ها از زیر زمین بیرون آوردم ...
بازگشت دوباره ناهید پای میز محاکمه
. بعد جسد را در دره ای رها کردیم و به خانه برگشتیم. ناهید مرا ترساند. گفت اگر پلیس بازداشتم کند همانجا اعدامم می کنند. کمکم کرد فرار کنم. به غرب کشور رفتم و از آنجا به صورت غیرقانونی از مرز خارج شدم. در عراق به گروه پ ک ک ملحق شدم و آموزش دیدم. مدتی بعد وارد کشور شدم که مأموران پلیس بازداشتم کردند. ناهید وقتی مقابل بازپرس قرار گرفت، ابتدا شرکت در قتل را منکر شد اما در بازجویی های فنی ...
شیخ جعفر شجونی که بود
تظاهرات ها. یک روز در خیابان سعدی تظاهرات بود و ما شعار می دادیم نفت جنوب باید ملی شود. جلال می گوید من دیدم یک ماشین سرباز روسی نشسته اند آن طرف خیابان و ما آلت دست آنها شدیم که نفت جنوب ملی شود و اما نفت شمال را باید داد به روس ها! احمد آرام هم در مقطعی به خانه صلح توده ای ها می رفت. این خانه آخر خیابان فردوسی بود و توده ای ها در آن سخنرانی داشتند یا اینکه تئاتر برگزار می کردند. بعد غروب ...
شخصی که لقب شیخ المعاونین از رهبری دریافت کرد/گاهی 50 ساعت بی خوابی می کشیدیم
آزادی از زندان به دلیل فعالیت های مبارزاتی علیه رژیم و فشارهای ساواک در تهران دیگر نمی توانستم بمانم به همین سبب به قم آمدم،حتی وقتی قرار شد تهران را ترک کنم بین مشهد و قم مردد بودم اما استخاره که کردم قم آمد! در مرداد سال 1353 به قم آمدم، بعد از یک ماه خانواده نیز به قم مهاجرت کردند و نزدیک به 40 سال است که ساکن قم هستیم. قم فردا: چگونه وارد مبارزات علیه رژیم پهلوی شدید؟ پدرم ...
پرواز عاشقانه بهروز، 42 روز قبل از بهروزیِ وطن بود
1357 بود. بهروز همراه ما به راهپیمایی آمده بود. آن زمان منزل ما در میدان سی سر قدیم (شهید بهشتی امروز) بود و همه ی اجتماعات راهپیمایی کنندکان در میدان سی سر متفرق می شدند. ما تقریبا ساعت 12 ظهر بود که به منزل برگشتیم و بعد از اینکه چند دقیقه گذشت بهروز می خواست دوباره از خانه بیرون برود که من و خواهرش مخالفت کردیم. پدرش هم صبح از من خواسته بود بیشتر از بچه ها مراقبت کنم چون نیروهای ساواک تا دیشب ...
دسیسه ای برای قتل شوهر
نداشتیم تا اینکه اسفند سال گذشته من به او شماره تلفن دادم و اینطوری بود که با هم ارتباط برقرار کردیم. یک روز مرا به خانه اش دعوت کرد و آنجا بود که فهمیدم چقدر با شوهرش اختلاف دارد. می گفت از شوهرش کتک می خورد و به زور همسر او شده است. شیرین برایم از گذشته اش گفت، از اینکه پسری را دوست داشت و عاشق او بود اما خانواده اش وادارش کردند با حامد ازدواج کند. شیرین بعد از مدتی گفت دیگر حامد را دوست ...
نگاهی بر کتاب شاه بی شین
ها در مورد پسری از طبقه پایین جامعه است که پدرش یک کارگر ساده است.] بچه های مدرسه یک جوری نگاهم می کنند؛ مثل یک موجود مضر و خطرناک، یک بزِ گرِ از گلّه به در! و من دیگر نمی توانم در روز استقبال از تو، سرود بخوانم. به همین راحتی از گروه پیشاهنگی کنار گذاشته شده ام. چون از نظر مقامات امنیتی شهر، من پسر پدری هستم که روزی موقع کار بر روی چوب بست، به کارگری که برایش آجر بالا می انداخته گفته ...
دنیای مدرن چه بلایی سر مغز ما می آورد؟
... پدر و مادر، در سکوت مشغول گوش کردن اظهارات حقیر بودند که ناگهان، مادر با خونسردی نظر من را تأیید کرد و آنگاه از حفظ و تنها متکی به حافظه خود، پنج شش صفحه ای از یک کتاب را با دقت قرائت کرد که تأییدکننده نتیجه گیری من بودند. راستش بسیار شگفت زده شدم و اصلا انتظار نداشتم که مادرم بعد چند دهه، هنوز هم به صورت کاملا دقیق، کتاب ی را که در جوانی خوانده بود، به یاد بیاورد، آنگاه به خودم ...
صفحه ای دیگر از جنایات صهیونیست ها
باخبر می شود و متعاقباً با حکم قضایی خانۀ او مورد تفتیش قرار می گیرد. 78 مجلد از کتاب های خطی در منزلش یافت می شود. عبدالحسین حائری مسئول بعدی این کتب در کتابخانۀ مجلس، بعد از نقل این ماجرا به اصالت خانوادگی او می پردازد و می گوید: در آن زمان دادگستری وقت نه تنها ایشان را دستگیر نکرد، بلکه تطهیر هم نمود، و تحت عنوان جنون کتاب ایشان را تبرئه کرد. می دانید که این آقا، یهودی الاصل بود یعنی جد ایشان نفیس ...
داستانک؛ یک دلار و دو سنت
شدیدتر شده بود. وقتی به خانه رسیدم، با دیدن بچه هایم، ماجرای ناراحت کنندۀ آن روز فراموشم شد. همین موقع زنگ در به صدا در آمد. وقتی در را باز کردم، همان پسر بچه را دیدم. اصلاً فکر نمی کردم مرا تا خانه تعقیب کند. به سختی چانۀ کوچک بی حس و سرمازده اش را تکان داد و گفت: ببخشید خانم! با خشم در را بستم و گفتم: برو بچۀ پر رو! تلفن زنگ خورد. دوستم آلیس بود. گفت: آن پسر بچه را ...