سایر منابع:
سایر خبرها
خبر شهادت پسرم را در خواب شنیدم/ خدا را شکر به آرزویش رسید
شهادتم ناشکری کنی که به خدا قسم اگر بعد از بیست سال دیگر از دنیا بروی تا تو را جلو نیندازم، خود وارد بهشت نمی شوم . مادرم راضی باشد شهید می شوم مادر شهید میلانی که عمه دو شهید برادر جعفر پناه هم هست، مدام از دین و ایمان حمیدرضا می گوید اعتقاد دارد او برای شهادت آماده بود و هفت بار پیش از شهادتش که به منزل بازمی گشت مدام می گفت: مادر حتماً تو راضی نیستی که من شهید نمی شوم برای همین ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (163)
گفته میشد مربوط به حادثه منا است، تکذیب شده و مشخص شده است که مربوط به حادثه زلزله پاکستان است و یک دروغ اینترنتی بوده است. گلاب آدینه و نورا هاشمی، مادر و دختر هنرمند در مراسم اکران خصوصی فیلم پدر آن دیگری . دلیل اصلی ماه گرفتی چند شب پیش مشخص شد. مجید جان به جای دستکاریِ طبیعت برو و سمندت را زین کن و مردای مرد را انتخاب کن! همچنین در سر راهت شادی عشق را برای دل های حزین نذر کن ...
گفتگو با علیرضا آب گلزار رزمنده هشت سال دفاع مقدس
...> آقای اب گلزار لطفا کمی از خودتان، پدر و مادر و خانواده بگویید. شما فرزند چندم خانواده هستید؟ من در سال 1344در خیابان وحدت اسلامی تهران به دنیا آمدم. فرزند آخر خانواده و به همراه دو خواهر و یک برادر بزرگتر در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. در حال حاضر متاهل و دارای دو فرزند هستم. در چه سالی به جنگ اعزام شدید و در چه مقطع تحصیلی بودید؟ سال 1364 به جبهه اعزام شدم و در ...
فساد داخلی یا تحریم خارجی؟!/ گلوله هایی که می نویسند
شده بود و به آرزوهایش فکر می کرد. نمی دانست خدا را دوست داشته باشد یا نه؟ مهربانی های خدا را زیاد دیده بود؛ اما از او گله و شکایت داشت. مدت ها بود که دختر نامه ای به خدا نوشته و حال در انتظار جواب نامه اش روزشماری می کرد. منتظر بود تا خدا جواب نامه اش را از آسمان بفرستد. اما جوابی نیامد. دخترک در نامه اش نوشته بود: خدایا همه به من میگن بابام ...
آمار نهایی جان باختگان فاجعه خونین مِنا به تفکیک استان ها+ اسامی کامل و نمودار
به گزارش خبرگزاری تسنیم گروه استان ها ، فاجعه مِنا که در روز عید قربان رخ داد، منجر به کشته، مجروح و مفقود شدن هزاران نفر از مسلمانان شد. سازمان حج و زیارت کشور صبح امروز پیرامون آمار نهایی جان باختگان ایرانی فاجعه خونین مِنا در اطلاعیه ای اعلام کرد که با گذشت هفت روز از این واقعه تأسف بار و جستجوی بی وقفه و شبانه روزی تمامی بیمارستان ها و مراکز درمانی در شهرهای مکه، جده و طائف و مناطق ...
حرف های لومبتزی از آخرین تلاش ها برای مادر بودن در ایتالیا
آماده کردن آن با مردش شریک شود، مردی که اصلاً توانایی این کار را ندارد که این مسئولیت را به عهده بگیرد. اصلاً حضور فیزیکی ندارد. در حالی که نسل دیانا که هم نسل من است، برایش همه چیز تغییر کرده است. دیگر نقش افراد در خانواده ثابت نیست که هر کس کار ثابتی بکند. ممکن است یک جایی پدر و بچه ها در خانه بماند و مادر به سر کار بروند. نسل دیانا همه چیز را برعکس تجربه می کند و همه چیز را تغییر می دهند. ...
پد ر و ما د رم مکه بودند ، نمی دانید چه بر من گذشت
. فرشته که روزهای پراسترسی را حین مسابقات سپری کرده، می گوید: قبل از بازی با تایلند، شوک بزرگی را تجربه کردم. پدر و مادرم به سفر حج مشرف شده اند. مسئولان تیم در طول مسابقات، اجازه نمی دادند موبایل های مان روشن باشد و اصرار داشتند روی بازی ها تمرکز کنیم. روزی شاید 2 تا 3 ساعت موبایل های مان روشن می شد. راستش آن روز با خواهرهایم در تهران حرف زدند و گفتند مامان و بابا حال شان خوب است. بعد از ...
چرا رکود بازار مسکن تشدید شد؟
.... طبقات سطح پایین تر از متوسط تو الونک زندگی میکنند ولی قادر به تعویض یا خرید خانه نیستند تا درامد این قشر درست نشه بازار مسکن هیچ تغییری نمیکنه ، اگه میخواید بازار مسکن رو تعقیب کنید امار این فراد را بگیرید تو فامیل یا ... اگه توانایی تعویض یا خرید یافتند همه چی تغییر میکنه. دوستان متاسفانه بازار ایران از هیچ فرمول صحیح اقتصادی پیروی نمیکنه چون قانونها مشکل دارن و دولت ...
رمزگشایی از کنگره جهانی حج
را به دست گیر و شیطان را هدف قرار ده. و سپس به شکرانه این پیروزی بزرگ قربانی کن و با کوله باری از معرفت و عشق عازم خانه خویش شو و همواره پاسدار اندوخته های معنوی خود باش. آری، حج عرضه خود به خداست و تطهیر کردن جسم و روح از هر ناپاکی و بیرون کردن جامه ذلت و پوشیدن لباس عفت و تقوی. حج اوج ایثار و فداکاری و حج مدرسه عشق است و کانون نهضت رهایی، حج درس قیام و قعود است. درس زندگی و آزادگی است و حج روح ...
عذاب ابدی
... خیلی وقت بود که احساس سنگینی می کردم و همدلی او موجب شد تا پس از مدت ها بغض آتش فشان دلم بترکد و من بعد از گریه ای بی دریغ آرام بگیرم. آن روز گذشت با سخنان آن جوان نیرویی دوباره گرفتم. بلند شدم تا زندگی ام را باز سازی کنم و به خود و فرزند و همسرم برسم. تا مدتّی با سرمایه انرژی سخنان آن مرد، در زندگی ام می جوشیدم و می خروشیدم . هر گاه موج مشکلات به سویم می آمد سراغ تلفن ...
مصاحبه خواندنی با ریما رامین فر
.... معتقدم همسر آدم سوپر قهرمان نیست که همه چیزهای خوب را داشته باشد و قرار نیست تو را به همه آرزو هایت برساند. ویژگی های خوب و بد در کنار هم هستند. زندگی روزهای بد زیاد دارد، اما انگار امروز تحمل آدم ها برای عبور از این سختی ها کم شده است. این سختی ها در همه مراحل و عرصه های زندگی هست و فقط مربوط به زندگی زن و شوهری نیست. از تجربه ناموفق پدر و مادرتان گفتید و آسیبی که از ...
امام هادی(ع)، رو در روی جریان انحرافی تشییع
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران: نیمه ذی الحجه 212 هجری قمری در اطراف مدینه، در محلی به نام صریا ستاره دیگری از نسل پاک رسول گرامی با نام امام ابوالحسن علی النقی الهادی در آسمان امامت و ولایت طلوع کرد، و امام هادی - علیه السلام - در سال 220 هجری پس از شهادت پدر گرامی اش و در 8 سالگی برمسند امامت نشست. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به ...
سوغات غم از سرزمین وحی/ همسفرانی که جا ماندند
آرزوی این روز را می کشید. وقت رفتن که شد از همه حلالیت خواست، خیلی ها برای بدرقه اش آمده بودند از دوست و آشنا و همکارانش. پدرم همیشه می خندید اما خنده های روزهای رفتنش، جوری دیگری بود، از ته دل بود. پدرم خواهر کوچکم را بغل و موهایش را نوازش کرد و او و مادرم را به من که حالا به گفته خودش، مردی شده بودم، سپرد. موقع رفتن و پای هواپیما هرکسی خواسته و حاجتی که داشت به پدرم می گفت، خیلی ها سفارش می کردند ...
آخرین نوشتۀحاجی حسنی؛ قرآن،من شرمندۀتوام
که تازه از مسابقات مالزی برگشته بود و منزلشان محل رفت و آمد قاریان و مردم بود و امروز این صحنه دوباره تجسم شد با این تفاوت که مادر و پدرش بی تابی فرزندشان را می کردند و برادرانش آرام و قرار نداشتند؛ مسئولان و جامعه قاریان، اساتید و شاگردانش، خانواده و مردم برای عرض تسلیت به منزل محسن حاجی حسنی کارگر آمده بودند و امروز همه به سوگ نشسته بودند. به محسن الهام شده بود پدر مرحوم حاج ...
امام(ره) به برادرم گفته بود اگر کشور نداشته باشید، تحصیلتان به درد می خورد؟
که مادرم به من گفت می خواهم تو را به کلاس قرآن ببرم؛ یک خانم نابینا بود که قرآن یاد می داد، ما از آن خانم قرآن یاد می گرفتیم، وی حافظ قرآن بود، ما حافظ نشدیم اما همین که می دیدم آن خانم با اینکه نابینا هستند، چقدر زیبا قرآن را حفظ کردند، برای من خیلی جذاب بود؛ تنها کلاسی که دوران کودکی می رفتم همان بود، در سن چهارده پانزده سالگی مرا یک کلاس دیگری نوشتند که با خانه ما خیلی فاصله داشت، خانه ما ...
برای حجاجی که میهمان آسمان شدند
حالت عرفانی تو را در صحرای عرفات هنگام قرایت دعای پرفیض عرفه دیدم و اشکهایی که می ریختی انگار تمتع ای متفاوت از هر سال میخواست رقم بخورد، آنقدر حالتان معنوی بود در مشعر که خدا شما را متفاوتر از همه دانست و میزبانی در آسمان را برای شما میهمانان لایق دانست. حاجی جان با وجود اینکه هنوز دو روز از مناسک مشعر باقی مانده بود تا بعد از آن برای اتمام اعمال به طواف خانه خدا بروی ولی خدا تو را دعوت کرد تا ...
بازگشت حجاج با چشمان اشکبار/حالا دیگر رمقی نمانده برای آن حرف ها و خاطرات جمرات!
نگاهش می کردم همان زمان که او از پشت شیشه انتظار برمی گشت و با لبخندی که پشتش غم دوری بود، دست تکان می داد و می گفت: برو بابا جان، خسته شدی! ... من حالا از صبح نه یکبار، نه ده بار که درست یازده بار، مسیرسالن انتظار تا در ورودی را طی کرده ام، به یاد آن یازده سالی که او در انتظار همین وقت بود، دوباره صورتم را محکم چسبانده ام به شیشه سالن انتظار تا تو دوباره لب هایت را گاز بگیری و بگویی، هی ...
زنان، نیمه پنهان حماسه ها/ امروز همه ما باید راوی دفاع مقدس باشیم
...> هدف ما پیروز شدن بر دشمن است دکتر اکرم رحمانی(خواهر سردار شهید اردشیررحمانی، فرمانده گردان زرهی لشکر 25 کربلا) نیز با بیان خاطراتی از برادر شهیدش بیان می کند: برادر شهیدم زمانی که به جبهه رفت تازه دیپلم گرفته بود، حدود 19 سالش بود که بعد از چهار سال و اندی شهید شد . وی افزود: در آن دوران جوان ها خیلی زود ازدواج می کردند، اما این برادرم زیر بار ازدواج نمی رفت، برادرم از من بزرگ ...
روایت دختر 4 ساله که قربانی مصرف مواد پدرش شد
و بعد از من خواست که تمام آن ها را بیرون بریزم. صبح روز 19تیر سال گذشته بود که بعد از رساندن بچه ها به کلاس هاشان سرکار رفتم. رفتار بابک بهتر شده بود و ادعا می کرد که مواد را کنار گذاشته است. هیلدا دختر چهارساله ام آن روز به دلیل تشکیل نشدن کلاسش با سرویس آموزشگاه زود به خانه رفت. بعد از رسیدن به خانه با من تماس گرفت و به او گفتم که در خانه منتظر بماند تا برادرش به خانه بیاید. ...
ویژه نامه میلاد امام هادی علیه السلام ؛ مولودی، زندگینامه و تصاویر
می دهم ای مولایم که من نسبت به تو و پدرانت و فرزندانت، دارای یقین و اقرار و تابع شمایم، در کنه وجودم و احکام دینمی و سرانجام کارم و بازگشتگاه و منزلمی و دوستم با کسی که شما را دوست بدارد و دشمنم با آنکه شما را دشمن بدارد، مؤمنم به نهان و آشکار و آغاز و انجام شما ای پدر و مادرم به فدایت سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد. چهل حدیث نورانی از امام علی النقی الهادی علیه السلام 1 ...
تصمیم برای کبری 11
نتیجه شو دنبال می کردی . اکبر جواب می دهد: اوووووو این همه خبر مهم توی مملکته واقعا فکر کردی خود اون آقای سرافرازش هم اصلا میدونه هندبال تیم بانوان داره که بخواد خبرشو پوشش بده؟ خدایی واقعا تیم دارید شما؟ من تا دیروز فکر می کردم وقتی میگی میرم سالن منظورت سالن آرایشه! همه ش منتظر بودم بزک دوزک کرده برگردی خونه. حالا این المپیک که میگی چه جوریه؟ کدوم شهر برگزار میشه . کبری درحالی که اشک توی چشمش ...
یادداشت مدیرمسئول/ما نگران اسلام هستیم
عقیق : قول داده بودند بعد از سفر یکدیگر را حاجی و حاج خانم صدا کنند. شب عرفه کنار هم نشسته بودند و فکر می کردند فردا شب این موقع، شیطان را سنگ زده اند، قربانی کرده اند و آقا سرش را هم تراشیده. با هم شوخی می کردند که کچلی به حاجی می آید یا نه.بچه ها هم از مادر قول گرفته بودند وقتی بابا سرش را تراشید فوری یک عکس بگیرد و برایشان بفرستد. منتظر بودند بابا را در هیبت حاجی ببینند؛ هیبتی که سال ها آرزویش ...
در جنگ با دشمن ننگه که سازش کرد + صوت
– ارکسترال است. در ترانه این قطعه این بار از زبان فرزند شهدا سخن گفته می شود و آن ها با قدرت و انگیزه از وضعیت خود سخن می گویند و با اتکاء به امید و ایمان حرف می زنند و اثری از تزلزل و ناراحتی در آن ها یافت نمی شود. متن شعر کی بود کی بود که پرسید تو چشماتون چی دارید صدتا ستاره داریم ابر بهاره داریم با چشمامون شهرو چراغون می کنیم دنیا رو ما ستاره بارون می ...
نوجوانی که 6 ماه با شهیدهمت زندگی کرد
تهران رساندم. آن زمان قطار تا قبل از ایستگاه دورود می رفت و بعد از آن ممنوع بود. چون خانه پدربزرگم دزفول بود شناخت کاملی از منطقه داشتم برای همین خودم را به دوکوهه رساندم. آن سالها هنوز سپاه و بسیج و عوامل جنگ سازماندهی منسجمی نداشتند برای همین بسیجی هایی که سال 59، 60 یا 61 جبهه بودند مشکل مدارک و اسناد حضور در جنگ دارند. به شهید همت گفتم: برو بابا تو هم مثل بقیه هستی! در مدت 6 ...
غنچه های نشکفته مان پرپرشد
از دیگر قربانیان فاجعه منا از نیشابور می گوید: پدر و مادرم هردو به حج مشرف شدند ولی آل سعود با بی تدبیری خود پدرم را از ما گرفت، خدا جواب این افراد را خواهد داد و از مسئولین تقاضا دارم هرچه سریعتر پیکر پدرم را برگردانند. پدرمرحوم لطفی نیز می گوید: مسئولان عربستان لیاقت نداشتند که حادثه حج را مدیریت کنند. آل سعود به جای اینکه شیعیان یمن را قتل عام کند باید به فکر مملکت خودش باشد که مردم ...
اطلاع رسانی حادثه منا به سبک جهان سوم
برای عروسی یکی از اقوام با خواهرش راهی شیراز شده بود. خبر را هم شیراز شنیدند. تا امروز حج و زیارت با ما هیچ تماسی نگرفته دختر که حالا 6 روز است صدای پدرش را نشنیده می گوید مادرم مکه است و حالش خوب نیست. خیلی نمی توانیم از او درباره جزئیات بپرسیم یا توقع داشته باشیم با آن وضع دنبال بابا بگردد. تا پنجشنبه صبح همه چیز خوب بود و منتظر بودیم تا چند روز دیگر برگردند. یکدفعه خبر را که ...
شهیدی که پدر و مادرش را از حادثه منا نجات داد
روحانی کاروان گفت شهید شما به خوابم اومد و گفت اسم من عباس فخارنیاست. برید پدر من رو تو کاروان پیدا کنید و بهش بگید چون قلبش مشکل داره امشب به مشعر و فردا به منیٰ نرید. سهیل کریمی فعال فرهنگی و مستند ساز نقل می کند: باجناق بنده برادر دو تا شهید است. پدر و مادر ایشان (که پدر و مادر شهیدان عباس و علی فخارنیا هستند) از اوتاد محله افسریه تهران اند. این دو بزرگوار امسال در حج تشریف دارند. دیروز روحانی کاروان شان با پرس و جو، حاج منصور فخارنیا را در صحرای عرفات بین حجاج پیدا می کنه و می پرسه: پسر شما شهید شده؟ حاج منصورآقا جواب می دهد: بله! روحانی کاروان می گوید: اسم شهیدتون عباسه؟ حاج منصور باز می گوید: یکی از دو شهیدمون عباسه. روحانی می گوید: من که از پدر شهید بودن شما خبر نداشتم، اسم شهیدتون را هم نمی دونستم. شهید شما به خوابم اومد و گفت اسم من عباس فخارنیاست. برید پدر من رو تو کاروان پیدا کنید و بهش بگید چون قلبش مشکل داره امشب به مشعر و فردا به منیٰ نرید. پدر شهدا می گه: نمی شه که. روحانی هم در جواب می گه: حاج آقا! من نه شما رو می شناختم و نه پسر شهیدتون رو. این چیزی بود که باید میامدم به شما بگم. شما هم می توانید نایب بگیرید و خودتون از همین جا برگردید مکه به هتل تون. حاج منصور فخارنیا هم طبق توصیه این روحانی کاروان، برای خودش و همسرش نایب گرفته و از واقعه امروز در منا جان سالم به در می برد. وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ ...
اشعار ویژه ولادت امام هادی (ع)
...> وادی ایمن دل آرام تو شیر درنه به قفس رام تو آینۀ احمدی و داوری نجل جواد و پدر عسکری مروه صفا یافته از روی تو کعبه نشانی بود از کوی تو از تو بود بگوش جان سامعه از تو بود زیارت جامعه سزد سر از عرش بر آریم ما کز تو چنین جامعه داریم ما جامعه نه بلکه روایات نور صفحه به صفحه همه آیات ...
روایتی از دوران اسارت؛ روزهای الرشید
بتوانم دوام بیاورم و در چنگال دشمن در سرزمین خودش بجنگم. چقدر بعد از شروع جنگ به جبهه رفتید و چرا؟ جنگ که شروع شد، با خودم گفتم باید رفت. با توجه به تخصصی که داشتم و مخصوصا با عشق به خدمت به کسانی که به تجربه های پزشکی من نیاز داشتند، می دانستم که حضورم مفید خواهد بود. نظر خانواده تان چه بود؟ پدر و مادرم خیلی مخالفت نکردند. بابا می دانست وقتی می گویم که ...
سلام بر خوبانی که در امن ترین نقطه دنیا قربانی بی تدبیری شدند- آمنه صارمی*
فاجعه منا رویدادی باور نکردنی و قصه ای تلخ از زنان و مردانی است که در زیباترین لحظه های عبادت دعوت حق را لبیک گفتند؛ جایی که معبود را با همه وجود صدا می زدند و استغفرالله ربی و اتوب الیه زمزمه می کردند. این بار فریاد لبیک لا شریک لک لبیک حاجی ها چه زود اجابت و دل های زلالشان در رمی جمرات صیقل داده شد. سلام بر فریاد بی صدایتان زمانی که نفس های آخر را می کشیدید. نمی دانم درآن لحظه های نفس گیر، چه ...