سایر منابع:
سایر خبرها
جنجال کاپیتانی پرسپولیس در ترکیه
کرده باشد و سهوی بود. آقای ایکس شاید خسته بوده و نمی خواهم او را مجرم بدانم. همان نفر را پشت سرش به زمین می رفتم و به پشتش می زدم و می گفتم قوی باشیم و باید امروز برنده شویم. اصلا دنبال این قضایا نبودم. تلنگر آقای دایی به آقای ایکس و ایگرگ جواب نداد کاپیتان های این تیم بعد از 10 سال بازوبند به آنها می رسید و من تازه 4 سال در این تیم بودم و به این مساله فکر نمی کردم. اینقدر ...
روایت سردار جلالی از سرزمین مجاهدت های خاموش
.... برای ما هم تجربه ای بود، چون آن جور جاها را ندیده بودیم. رفتیم و دیدیم خیلی از همسایگان در زندان هستند. یک شب قبل از انقلاب داشتم در شهر اعلامیه پخش می کردم که یکمرتبه یکی در خانه شان را باز کرد و چسبید و لباسم را گرفت. از دستش فرار کردم تا یکی دو کوچه هم دنبالم آمد. بعد رفتم لباس هایم را عوض کردم و برگشتم. بعد در زندان اوین دیدم آنجاست. ما را دید و شناخت و ما هم به روی خودمان ...
زندگی خالق تلگرام روی میز رستوران
جماهیر شوروی متولد شدم. سپس وقتی 3 یا 4 ساله بودم به ایتالیا رفتم و وقتی دوباره به روسیه برگشتیم، دیگر خبری از اتحاد جماهیر شوروی نبود. حتی یک بیت اطلاعات فاش نکردم در این رستوران ایتالیایی دکوراسیون شیک، آینه های متعدد و مبلمان خاکستری مایل به قهوه ای چشم نواز، خودنمایی می کنند. ما با هم منو را بررسی می کنیم. دوروف بوراتا نوعی پنیر ایتالیایی و اسپاگتی ساده به عنوان غذای اصلی سفارش می ...
علیرضا حیدری: بلد نیستم بخاطرگرفتن پست ریش بگذارم
جلسه برای بازی های قزاقستان من شب رفتم صبح هم برگشتم فقط برای جلسه رفته بودم، در جلسه می خواستم یک کلمه حرف بزنم یک فرد هندی آنجا بود انگشتر طلا و دستبند و ... داشت به من گفت ساکت شو! گفتم من اصلا تو را ندیدم تو کی هستی. یکی از دوستان که بهتر است نگویم از کدام کشور گفت هیچی نگو. شب ما را برای چای دعوت کردند نشستم ما را معرفی کردند، من کارتم را به او نشان دادم و او هم در اینترنت اسم من را سرچ کرد ...
بازیگر فاطماگل و لطیفه می خواهد به ایران بیاید!!
متوجه شدم در کشورهای همسایه به خصوص ایران هواداران زیادی دارم، فهمیدم بازیگری عجب معجزه ای است! نمی دانم؛ شاید روزی هم به ایران رفتم. دیدن ایران حسی دوست داشتنی دارد. تا چه اتفاق بیفتد. بچه دبیرستانی عاشق تئاتر من از دوره دبیرستان مجذوب تئاتر بودم. در نمایش های آماتوری بازی می کردم و نقش های مختلف را هم اجرا کرده ام. اما حس نمی کردم به سمتی بروم که برای بازیگر شدن درس بخوانم ...
تاریخ شکم و شکم های تاریخ ساز
دارد روی نگاه ما به خوراکی های پیرامون مان... مثلا بعد از خواندن حتی بخشی از این کتاب در حالی که می خواهید روی برنج ناهارتان خورش بریزید می گویید: دم بر و بچه های شرق آسیا گرم که چنین چیزی بار آوردند... (در این کتاب توضیح می دهد که زمین کشت شده کاملا تکنولوژیک و بداعی است... این طور نبوده که کاملا خدادادی باشد و این دخالت بشر بوده که خوراکی ها یا غلاتی نظیر ذرت را پدید آورده است) یا مثلا موقع ...
چرا سمندون عاشق نشد؟
.... خانم طائرپور پیشنهاد داد سریالی بسازیم که در آن بچه غولی وجود داشته باشد. ما هفت هشت ماهی دور هم نشستیم و درباره آن بحث کردیم. قرار بود من و آقای جبلی فیلمنامه کار را بنویسم. هر جلسه می نوشتیم و با هم نوشته هایمان را مرور می کردیم. تصحیحی انجام می گرفت و نوشته ها صیقل می خورد. قرار بود مسعود کرامتی سمندون را کارگردانی کند. بعد از مدتی به من گفتند می خوای بازی کنی؟ گفتم بله. یعنی ایده ...
روحانی: مردم ایران خواهان کاهش تنش با آمریکا هستند
: چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسأله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدی تری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروه هایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسأله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و ...
شیطنتی که باعث سوختن ریش فرمانده شد
بگیرم و اسیر شوم. در آن لحظه افکار متفاوتی از ذهنم عبور می کرد. یادم است جمله از امام به ذهنم می آمد و نتیجه درستی از این حرف امام می گرفتم. از قول امام در جایی در مورد شهادت و اسارت شنیده بودم. داشتم خودم را به خاطر تاویل ناصحیح این جمله به کشتن می دادم. ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد یعنی که من الآن شهید شوم خوب می شود و اسیر نمی شوم. یک لحظه ایده دیگری هم به ذهنم آمد، اینکه می گویند خودکشی حرام ...
علیرضا حیدری:بلد نیستم به خاطر شغلم ریش بگذارم/نزدیک بود با جواد خیابانی دعوایم شود،من را نمی شناخت!
.... یک بار گریه ام گرفت، گفتم دوم شدم به مملکت که خیانت نکردم! بچه بودم گریه ام گرفت، گفتم مگر چه کردم؟ اگر اوت می شدم، سرم را می بریدند. مردم توقع دارند. این خیلی خوب است که کسی را اینقدر دوست دارند، ولی یک مقدار هم باید وجدان را رعایت کنند. مثلا به حسن یزدانی وقتی نقره گرفت چه دادند؟ شما می دانید بابای حسن یزدانی چه کاره است یا فلانی چه مشکلاتی در زندگی دارد؟ طرف ...
در امتداد ارس.../ماجرای زنان نخجوانی.../بخش ششم
.... ازروی نقشه راه کلیبررا نشان دادم. بعد هم به اوگفتم که بد نیست که ازرانندگان خطی هم بپرسد شاید راه بهتری هم باشد. مرد تشکرکرد ودوباره به سرمیزش بازگشت. تصمیم گرفتم تاساعت پنج استراحت کنم. هم هوا گرم و هم من خسته بودم. رفتم توی باغچۀ کناررستوران وروی یکی ازتخت هایی که آن جا برای مسافرها گذاشته بودند، درازکشیدم. سعی کردم چرتی بزنم تا بدنم تازه شود. چرتم نگرفت. نقشۀ راههای ایران را دست ...
آقای رییس جمهور کدام دانشکده نظامی را گذرانده ای؟
اسلحه و مهمات کرد و عازم شهر مهاباد زادگاه خود شد. من در آن تاریخ ستوان یکم بودم و در همان پادگان با او همکار بودم. به او گفتم کجا می بری؟ با پرخاش گفت برو بچه، به این کارها کار نداشته باش. یک هفته بعد پادگان مهاباد با ترور سرتیب پزشک پور که در مقابل گروهک ها مقاومت کرده بود غارت شد و اسلحه و مهمات آن به طرف سنندج ، سقز ، بانه ،سردشت و دیگر شهرهای کردستان سرازیر شد . ارتش که بیش از سایر ...
آشپزی به سبک ملیکا شریفی نیا
کارهای آشپزی ام را معمولا زمان مصاحبت با دوستانم انجام می دهم چون وقتی تنها در خانه باشم خیلی حوصله ماندن در آشپزخانه را ندارم و جذابترین بخش پخت بادنجان همزمان سرخ کردن آن است که کلی از بادنجان های سرخ شده را همان زمان همراه دوستانم می خوریم (می خندد). البته خوردن بادنجان تازه سرخ شده را توصیه نمی کنم چون خیلی چرب است و خودم هم با اینکه خیلی دوست دارم اما سعی می کنم معمولا بادنجان های سرخ شده را ...
سرمربی که با فحش بازیکنان را مجبور به برد می کرد
هستند و نه همه بازیکنان! 10 نفر را خودم می شناسم و می دانم که با چه کسانی در ارتباط هستند. همین الان من علیه کسی صحبت کنم فردا 10 تا روزنامه دیگر جواب من را می دهند. خب با این وضعیت چرا باید هر حرفی را بزنم و هر مساله ای را بگویم. نشستیم زندگی مان را می کنیم و به کسی هم کاری نداریم. الان بعد از دو ماه است که با شما صحبت می کنم. چون حرف زدن ما فایده ندارد. حرف می زنیم اما گوش شنوایی نیست. چرا باید برای ...
هاشمی دچار خود پدر پنداری شده است
امام سپرده شد و همه واریز شد، من معترض بودم، گفتم آیا هر چه بود ریختید در آن حساب؟ گفتم یعنی پدرمان خودش 50 هزار تومان پول نداشته است که به عنوان ارث به فرزندانشان برسد؟ خیلی هم اعتراضی نکردیم. تنها چیزی که از پدرمان ماند دو خانه یکی در پیچ شمیران بود که ما در آنجا بودیم و یکی دیگر هم در شمیران که خواهر و برادر دیگرم در آن بودند، آن هم موقوفی بود و بعد بین خودمان تقسیم کردیم. ...
سجاد افشاریان: رامبد جوان یک مهمان را با کمربند تهدید کرد!
برخلاف چهره شاد و شلوغ کاری که در خندوانه از او دیده ایم شخصیت آرام و جدی دارد که همین موضوع سوال ما هم می شود: هرکسی مسیر خودش را در زندگی طی می کند. همانطور که می گوییم نمی توانیم همدیگر را نقد کنیم چون کفش های هم را نپوشیده ایم. مسیر زندگی من هم فراز و نشیب های زیادی داشته است. من با اینکه متعلق به یک جامعه گسترده بودم اما خیلی زود تنهایی را احساس کردم و بیشتر در خلوت خودم بوده ام. اما واقعا ...
جایی به نام تاماساکو
مشخصاً برای آن می کنم همین ورزش نصفه نیمه است. ظهر که از باشگاه زدم بیرون، رفتم شهر کتاب. روزهایی که می خواهم به خودم حال بدهم می روم شهر کتاب نیاوران. از خانه ام دور است. شاید هم همین عزیزترش کرده. فلامک جنیدی نشر چشمه تعداد صفحات 85 صفحه نسخه چاپی 4,400 تومان ...
پسرک واکسی
پای من گذاشت. کفش ها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: چقدر تقدیم کنم؟ گفت: امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت. گفتم: بگو چقدر؟ گفت: تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم. گفتم: هر چه بدهم قبول است؟ گفت: یا علی. با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و ...
برانکو: پرچم قرمز را نمی گذاریم که سفیدبرداریم!
بازی اول هم مستحق آن نتایج نبودیم. در ابتدای کار خوب بازی می کردیم. فوتبال با کیفیتی ارائه شد ولی نتایج خوب نبود. می توانم بگویم از نظر ورزشی بدشانس بودیم و البته نمی خواهم به بحث داوری برگردم و درباره تاثیر اشتباهات روی نتایج صحبت کنم. الان فقط روی کار خودمان متمرکز شده ایم و در هر بازی دنبال عملکرد بهتر هستیم. طبیعی است که پیروزی برابر تراکتورسازی در تبریز هم روحیه بچه ها را بالا برده است ...
پرچم قرمز را پائین نمی گذاریم/همیشه برای گرفتن سه امتیاز بازی می کنیم
.... البته در آن چهار بازی اول هم مستحق آن نتایج نبودیم. در ابتدای کار خوب بازی می کردیم. فوتبال با کیفیتی ارائه شد ولی نتایج خوب نبود. می توانم بگویم از نظر ورزشی بدشانس بودیم و البته نمی خواهم به بحث داوری برگردم و درباره تاثیر اشتباه ها روی نتایج صحبت کنم. الان فقط روی کار خودمان متمرکز شده ایم و در هر بازی دنبال عملکرد بهتر هستیم. طبیعی است که پیروزی برابر تراکتورسازی در تبریز هم روحیه بچه ها را ...
روایت یک شاهد زنده از فاجعه منا در40 سال پیش/ سوختن و کشته شدن حجاج ایرانی
به کشته های حادثه باشد به بهانه اینکه چیزی جا گذاشته ام از تیم جدا شدم و به اتاق برگشتم به سراغ کمد رفتم و با فشاری زیاد سعی کردم در کمد را باز کنم شاید یک نیروی ترمیناتوری و آرنولدی در آن لحظه به من دست داده بود که توانستم قفل را بشکنم و در لحظه ای صفحات را از داخل آن دفتر جر دادم بعد از تاکردن و پنهان کردن، خودم را به تیم رساندم و گفتم برای من کاری پیش آمده باید به جده بروم، یک ماشین سوبارو که ...
پرسپولیسی بود م، پرسپولیسی هستم و پرسپولیسی خواهم ماند
العاد ه! مثل اینکه از نتیجه این نظرسنجی خیلی هم ناراضی نیستی؟ خد ا را شکر، به جان بچه ام اصلاً مهم نبود که نتیجه نظرسنجی چه شود . مهم این بود که مرد م فوتبال کعبی را به خاطر د اشتند و ثابت کرد ند نمک شناس هستند . ممنون همه کسانی هستم که به من رأی د اد ند یا ند اد ند . ما فکر می کرد یم تعد اد بازی های ملی ات بیشتر از 88 باشد . اتفاقاً به عاد ل فرد وسی پور هم گفتم که ...
برای پدرم که حاجی شد / صوت
آیا سلامت و خوب است؟ صدقه هم کنار بُگذارید خواهر کوچکم نمیفهمید مادرم منحنی و خم شده بود انتظار و سکوتِ نافرجام خانه یکسر تمام غم شده بود اسمها را دوباره میخواندیم دارد آمار میرود بالا صد و ده _نه دویست _نه سیصد ناگهان اسمی آشنا حالا مادر از حال رفته غش کرده چند زن دور او به دلداری خواهرم کوچک است دق نکند ...
اشعار ویژه عید غدیر
مولایش این علی او را تا روز جزا راهبر است این علی بعد نبی رهبر و مولای شماست این علی منجی یک خلق به موج خطر است این علی وجه خدا چشم خدا گوش خدا این علی دست خدا بازوی فتح و ظفر است من همان شهر علومم همه باشید گواه که علی تا ابدالدهر بر این شهر، در است این امام است امام است امام است امام که امامت به وجودش ...
توصیه های بازیکن دوپینگی پرسپولیس به بازیکنان جوان
وقتی شنیدم چه شد، خودم شوکه و گیج بودم. به خاطر همین به بچه هایی که در مسیر پیشرفت قرار می گیرند، می گویم خیلی مراقب باشند و حتما روی مسائل ضد دوپینگ تحقیق کنند. زاهدی ادامه داد: البته شنیده ام کمیته پزشکی اول هر فصل برای تیم های لیگ برتر آموزش می گذارد ولی من جزو بازیکنانی بودم که وسط فصل به تیم اضافه شدم و بی تجربه بودم. البته خودم فکر می کردم مراقبم، ولی حالا می دانم که خطر دوپینگ برای ...
وصیت روحانی شهید به فرزندان/ یکی از اساتید می گفت استعداد اجتهاد در شهید عامری بود
. دوم، سنم کم بود. به همین دلیل برای رفع مشکل سنم، شناسنامه سومین برادرم که متولد 47 بود را برداشتم و چون خیلی لاغر بودم، چندین دست لباس از روی هم پوشیدم تا کمی بزرگ دیده شوم. البته با پدر و مادرم نیز خداحافظی نکردم، چون خیال می کردم اگر بدانند من هم به جبهه می روم، مقداری اذیت شوند. خلاصه به پادگان امام حسین(ع) کرمان رفتیم تا ساماندهی شویم؛ البته به این نکته نیز باید توجه داشته باشید، چون ...
تصاویر شهدای اقلیت در برنامه خندوانه + عکس
: همه ما باید قدر رامبد جوان را بدانیم، پیامبر من زرتشت است و می فرماید که زمین شادی بخش است من زمانیکه بین خانواده های شهدا هستم انگار بین خانواده خودم هستم و معتقدم که مخلص ترین افراد به جنگ رفتند. این مادر شهید درباره فرزند خود که فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف بود اظهار کرد: من یک پسر داشتم و زمانیکه جنگ شروع شد ما با هم بحث می کردیم و دوست نداشتم او به جنگ برود. من به پسرم می گفتم تو ...
خاطرات شنیدنی دانش آموز جبار باغچه بان که اکنون 92 سال دارد
بتوانیم اوقات فراغتمان را سپری کنیم به همین دلیل ظهرها به قوه خانه می رفتم و چای می خوردم، ضمن اینکه چند مرد ناشنوا بودند که بعد از سرکار به آنجا می آمدند و دور هم سرگرم بودند و بنده آنها را تماشا می کردم. وی ادامه می دهد: دیدن آنها برایم جالب بود و متعجب بودم که چرا آنها بعد از سر کار به خانه بر نمی گردند؛ آخر سر یک روز با اشاره از آنها پرسیدم؛ یکی از آنها عصبانی شد و با اشاره به من گفت ...
شهیدی که از نحوه ی شهادتش خبر داشت/تصاویر
از کلیه برادران حزب الهی می خواهم تا آخرین نفس خط حزب الله را ادامه دهند و تا آخرین نفر امام عزیزمان را یاری کنند تا که ضربه ای به اسلام و انقلاب نخورد. و در آخر می گویم ای دریای بی کران انسانها بپاخیزید و پیکر خصم پلید را به خاک بمالید تا که بداند ما آگاهانه به جبهه رفتیم و از شما می خواهم که ادامه دهندگان واقعی خط خونین حسین باشید و پرچم سرخ او را همیشه برفراز قله های بلند انسانی به ...
حمایت سرمربی سابق از فرهاد کاظمی
قبول دارد این تیم در یکسری پست ها ضعف دارد یا خیر اینگونه توضیح می دهد: تیم ما یک تیم جوان بود و احتیاج به زمان داشت و لازم بود بچه ها به شرایط لیگ برتر عادت کنند ولی این تیم دارد به سمت پیشرفت می رود اما شرایط سخت و تیم تحت فشار بود و ممکن بود هر اتفاقی پیش بیاید و من دیدم به نفع سیاه جامگان است که من در این مقطع بروم. به هر حال این تیم، یک تیم پرطرفدار در مشهد محسوب می شود و هوادارانش حق دارند که ...