سایر منابع:
سایر خبرها
فتنه گران بازگشتشان را در دو قطبی سازی می دانند
جریانات اصیل اصولگرا بایستی مراقبت کنند که گروه های اصلاح طلب را در انتخابات آینده دست کم نگیرند. اگر حتی امروز هم وزن کمی دارند بیایند با ائتلاف با سایر گروه ها وزن کافی را پیدا خواهند کرد. نکته نهایی این است که به لحاظ گفتمانی شروع کرده اند و حتی گفتمان این را هم دارند پی می گیرند و خودشان را اصلاح طلب نمی دانند و نمی گویند ما اصلاح طلبیم. گفتمانی که این جریان دارد دنبال می کند ایجاد یک دو قطبی بین دو سر طیف تحول خواهی و محافظه کاری است. ...
راز ممنوعیت دوباره مذاکره با آمریکا
حمید رضا ترقی - با گذشت دو سال از مذاکرات ایران و آمریکا در خصوص موضوع هسته ای توسط دولت یازدهم، مشخص شد که هدف آمریکا از مذاکره کاملاً با هدف ایران تفاوت داشته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی دو سال قبل (12/8/92) فرموده بودند مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد، منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن می خواهند مذاکره کنند، بکنند، ما هم به اذن لله ضرری نمی کنیم. یک تجربه ای در اختیار ...
ماجرای رد کردن پیشنهاد معاونت سینمایی وزارت ارشاد/ نخستین نمایش پس از انقلاب را گروه ما اجرا کرد
ولی به نظر من این حرف ها ارزشی ندارد بلکه مهم این است که افرادی همانند من با این تجربیات و توان بالا برای انجام کار، هر روز از دست می روند و بعد از مدتی نیز از ذهن ها فراموش می شوند. البته من می خواهم از مسئولین این حوزه بپرسم، آقای مسئول، شمایی که در این حوزه مسئولیت و قدرت دارید آیا اصلا متوجه این موضوع هستی که چه افرادی به خاطر سومدیریت های شما مورد ظلم قرار گرفته اند؟ پس چگونه می ...
از خواب های عجیب تا مرگ دلخواه فردوسی پور/ مشاوره فوتبالی عادل به جناب خان
تمام مطالب ات را حفظ شده ام. در این کنفرانس بعد از پایان صحبت های راننده ماکس، یکی از اساتید دانشگاه سوالی از او می پرسد که او با زیرکی می گوید واقعا از شما تعجب می کنم که با اینکه استاد هستی این سوال را می پرسی و این سوال را حتی راننده من (ماکس پلانک) هم به خوبی بلد است جواب دهد و اینگونه با زیرکی از این ماجرا جان سالم به در می برد. رمز موفقیت عادل فردوسی پور عادل فردوسی پور ...
ضیافت با شکوه اهالی موسیقی در شب خاطره ها
بخشی هم برای انتخاب غمگین ترین قطعه داشته باشد. شما خوانندگان پاپ هم همین طور هستید؛ دائم غمگین می خوانید. شریفیان افزود: من به سهم خودم نگران موسیقی ایران هستم. نمی گویم همه موسیقی ها شاد باشند اما ما باید جامعه را عوض کنیم نه اینکه ببینیم، جامعه چه می خواهد. او در پایان سخنانش گفت: در مجامع اقتصادی خیلی ها این روزها حرف از اختلاس می زنند، غافل از اینکه اختلاس در موسیقی هم هست. مثلاً آلبوم یک نفر ...
تبدیل مهریه به دستاویزی برای طلاق
شهلا اعزازی می خوانید: **به نظر شما قوانین موجود تا چه حد رسالت خود را در جلوگیری از اعمال ظلم و خشونت در جامعه محقق می کنند؟ بر قوانین همه کشورها روحی حاکم است که جلوه گر و نشان دهنده باور و اعتقاد افرادی است که آن قانون را تدوین می کنند. قوانین بازتابی از آن چیزی است که مسئولان تصور می کنند برای جامعه خوب است. با وجود این، امکان بازنگری قوانین با توجه به تغییرات جوامع وجود دارد. در ...
منتجب نیا: خط و نشان ها قبل از انتخابات باعث بی اعتمادی مردم می شود
نیست که موجب سلب اعتماد مردم می شود. مردم حس کردند که عده ای دارند اموال عمومی و منافع ملی را تهدید می کنند. وی افزود: حالا هر روز روزنامه ها تیتری از اختلاس های دولت قبل دارند. در این شرایط اعتماد مردم به دولت سلب شده بود. او با بیان اینکه من خطابم به دولت آقای روحانی است که مورد حمایت قاطع ما است، گفت: اگر بخواهید اعتماد ملی را که به دولت شده حفظ کنیم باید ببینید مردم از شما چه می ...
از خواب های عجیب تا مرگ دلخواه فردوسی پور در خندوانه
کرد و کنفرانس می داد. یک روز راننده اش به او گفت خسته نمی شوی این همه در کنفرانس حاضر می شوی و حرف های تکرای می زنی. بگذار یک روز من جای تو کنفرانس بدهم چون تمام مطالب ات را حفظ شده ام. در این کنفرانس بعد از پایان صحبت های راننده ماکس، یکی از اساتید دانشگاه سوالی از او می پرسد که او با زیرکی می گوید واقعا از شما تعجب می کنم که با اینکه استاد هستی این سوال را می پرسی و این سوال را حتی راننده من ...
گوش نوازترین ترنم به دنیای خاموشی
ادامه داد: تا کلاس پنجم درس خواندم و از اینکه می توانستم بخوانم و بنویسم خوشحال بودم. سال ها بعد به عنوان کارمند در وزارت صنایع مشغول به کار شدم و همزمان به عنوان ناظم در آموزشگاه کر و لال های باغچه بان و نماینده ناشنوایان در فدراسیون ورزشی کرو لال ها فعالیت می کردم. همچنین رابط ناشنوایان در سازمان ملی رفاه و نایب رئیس هیأت مدیره کانون کرولال های ایران بودم. سال 1337 وقتی در فدراسیون ورزشی کرو لال ...
مظلومی: می خواستم دایی را آبی پوش کنم
درست پیش بینی شده باشد، ولی همان طور که گفتم که یک برنامه ریزی داشتیم و بر اساس آن هم پیش رفتیم. به عقیده من فقط جام گرفتن هدف نیست. استقلال باید سال به سال 4 جوان خوب و ستاره معرفی کند که بتواند این افراد را در مجموعه خودش در سطح بالایی رشد دهد. ما الان چنین برنامه ای داریم. بعد از آن به گرفتن سهمیه آسیایی و قهرمانی فکر می کنیم. من با این نیت به استقلال آمدم. اگر مشکلاتی که پیش روی ما است حل نشود ...
خواستگاری طلایی از 35 دختر با آبمیوه مسموم
زن و مرد جوانی که لباس های مرتبی پوشیده بودند، وارد داروخانه شدند. آنها تعدادی شامپو، رنگ مو و لوازم مربوط به گریم و آرایشی خریدند و از داروخانه بیرون رفتند. دقایقی بعد دختر جوان دوباره وارد داروخانه شد. او گفت که برای امر خیری دوباره مزاحم شده است و سؤال کرد مجردم یا متأهل. وقتی گفتم مجردم ، مرد جوان را به عنوان برادر شوهرش معرفی کرد و گفت که مرا پسندیده و خواسته از شما خواستگاری کنم. پس از این ...
جلسه برجام در مجلس و داستان اصلاح طلب شدن من!
کردم و از آن زمان تا امروز دیگر سعی میکنم اصلاح طلب باشم تا اصول گرا . و اما خاطره ؛ در تمام مدتی که در مدرسه مشغول آزار و اذیت و توطئه بر علیه آقای امید بودم، هرگز حرکتی بر خلاف ادب و متانت از ایشان ندیدم و این را به حساب ترس از خود می گذاشتم تا متانت امید روزهای جوانی، تا روز 22 بهمنی که ما را به سالن تختی شهرمان دعوت کردند و در زمان اجرای مراسم ، امید مورد نظر ما با کمربند مشکی تکواندو ...
عامدانه، عاشقانه، قاتلانه
...> - در نوجوانی حسابی اهل فوتبال بودم. وقتی که خواهرم خبر این اتفاق را به من داد، گفتم این خبر شایعه است اما نبود. در همان سال ها قضاوتت نسبت به گناهکاری یا بی گناهی او چه بود؟ - نه آن سال ها و نه امروز نمی توانم قاطعانه بگویم این فرد بی گناه است یا گناهکار. حتی نمی خواهم و نمی توانم کسی را در این ماجرا مقصر بدانم. شاید به همین خاطر این موضوع سال ها ذهن من را درگیر خود کرده ...
مناظره کوتاه لاریجانی-زاکانی درباره یک ادعا
علیرضا زاکانی طی تذکری با اشاره به ماده 79 خطاب به رییس مجلس گفت: شما به من اتهام دروغ زدید. بنده دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بودم، صحبت هایی که دیروز بعدازظهر با آقای شمخانی انجام دادید، آنجا مطرح شد آن دوست عزیز مسئولی که آنجا بود، گفت آقای لاریجانی درست منتقل نکرده است، رو در رو کرد، صحبت هایی که با آقای جلالی و بنده انجام داده بودند با طرحی که اکنون در دستور است، مشخص است که با نظر دبیرخانه ...
انتخابات اسفندماه؛نه به بداخلاقی
خورد که وکالت مردم در مجلس به عهده چه نمایندگانی قرار دارد! اما خوشبختانه در مقابل این اقلیت افراطی و مخرب روز گذشته اکثریت توانستند حرف خود را به کرسی بنشانند .البته اکثریت فوق صرفا از یک جناح و جریان نبوده و یکدست نمی باشد . در واقع اکنون دولتی ها ، اصلاح طلبان و معتدلان و معقولان جناح راست همگی در این سوی میدان قرار گرفته و سعی دارند تلاش های خطرناک اقلیت افراطی را خنثی نمایند. مع ...
چرا امام حسین(ع) به کوه اجا نرفت؟
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) ، امروز مصادف با بیست وهشتم ذی الحجه است و در چنین روزی در سال 60 هجری قمری، امام حسین(ع) به منزل عذیب الهجانات رسیدند. عذیب الهجانات نام یکی از منزلگاه ها نزدیک کوفه است و چون آب داشته، عذیب گفته می شد. معنای آن آب خوشگواراست. موقعیت آن میان قادسیه و مغیثه از منازل راه کوفه است که تعلق به بنی تمیم دارد. در عذیب الحجانات بود که نافع بن ...
هر 4 زالو معادل یک بشکه نفت/ درآمد تایلند از صادرات زالو برابر صادرات نفت ایران
دادن این تعهد دریافت کرده ایم که هرگز تقاضای ارائه هیچ تسهیلاتی از نهادهای مربوطه نداشته باشیم! چندی پیش که قرار بود از شبکه افق سیما و تعدادی از رسانه های کشوری برای تهیه گزارش به کارگاه من مراجعه کنند، یکی از نهادها با من تماس گرفت و گفت شما حق مصاحبه با رسانه ها را ندارید. گفتم چرا؟ پاسخ داد، اگر با رسانه های مصاحبه کنید، تقاضا برای دریافت مجوز افزایش می رود و کار ما زیاد می شود! ...
نشست شعر جهان علیه خشونت و افراطی گری
دنیا نیست که آن را به عنوان قوی ترین عمل ناشی از قوی ترین احساس نداند. در رومانی هم عقیده بر همین است. وی افزود: درباره علت حضورم در این محفل باید بگویم که در سال 57 در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم و به این دلیل به زبان فارسی مسلطم و امروز نه به واسطه دعوتی که از من شده بود بلکه به خاطر خواسته عمیق و قلبی ام در مورد صلح در این نشست حضور یافتم. سفیر ...
پیام تسلیت مدیرکل بنیاداستان ایلام به مناسبت شهادت سردار حسین همدانی
ایشان منتقل کنیم، ایشان از ما سوال می کرد و ما در قالب خاطره به او جواب می دادیم و به ایشان گفتم که جبهه شما خیلی راکد و ساکت است باید فعالش کنید و عملیات انجام بدهید ولو اینکه عملیات کوچک باشد، بعد یاد جمله امام (ره) افتادم، گفتم: فرمانده کل جنگ ما می دانید چه دستوری داد؟ گفت: بله، چون برایش مهم بود، گفتم: یک زمانی بعد از آنکه جنگی علیه ما شروع شد، مدتی جبهه های ما آرام بود و عملیاتی نداشتیم ...
ژوله: الگوی بزرگ زندگی ام پیمان قاسمخانی است!
نامه شد. 40 یادداشت اول آن را هم کتاب کردم که به چاپ چهارم رسید. البته بعد از این کودک فهیم وارد طنزهای اجتماعی شد. بعد یک روز پیمان قاسم خانی که برای مصاحبه به دفتر چلچراغ آمده بود با بچه های تحریریه احوالپرسی می کرد که گفتم من خیلی کارهای شما را دوست دارم، ایشان هم گفتند اتفاقا من هم کارهای شما را دوست دارم. گفتم مگر کارهای مرا خوانده اید؟! بعد متوجه شدم آن یادداشت ها را خوانده است. از ...
هاشمی: صدام از افراطیون ما ترسید و به ایران حمله کرد!
به گزارش یزد آوا ، وی در مصاحبه با شفقنا با بیان این که وقوع انقلاب در ایران باعث شد خیلی از کشورهای منطقه بترسند، مسئولیت شروع جنگ از سوی صدام و حامیان سعودی را به گردن افراطی ها در داخل انداخت و گفت: در همان موقع انسان های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می گفتند] می زدند. بعضی ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می گفتند: با دولت ها کار نداریم و با ملت ...
ماجرای تذکر لاهوتی به رئیس مجلس چه بود؟ / 3 چالش مهم دولت روحانی از زبان نماینده سابق رشت / نامه ای که ...
شورای اسلامی در تذکر آیین نامه ای خطاب به رئیس مجلس اظهار کرد: در خلال مذاکرات هسته ای بحث دوفوریتی مطرح شد و شما مدیریت کردید و در قالب اصل 125 قانون اساسی به دولت اجازه دادید که مذاکرات براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی دنبال شود که یکی از بندهای آن بر لغو تحریم ها تاکید داشت که بعد از اتمام مذاکرات به مجلس گزارش ارائه شود و دولت نیز همین کار را انجام داد. گفتنی است دکتر لاریجانی رئیس ...
یادی از سردار رشید اسلام به قلم دکتر بهداروند
سردار حاج حسین همدانی/ سرویس منتظران بی همگان به سر شود یادبود پرواز شهید سردار حسین همدانی سلام حاج حسین! سوریه دو روز پیش غوغا بود. صدای شلیک خنده از قلع و قمع شدن داعش تمام مقرهایمان را گرفته بود.بعد از نماز ظهر در حالی که جوراب هایت را بالا میکشیدی گفتی ابوعلی [...] سردار حاج حسین همدانی/ سرویس منتظران بی همگان به سر شود یادبود پرواز شهید سردار حسین همدانی سلام حاج حسین! سوریه دو روز پیش غوغا بود. صدای شلیک خنده از قلع و قمع شدن داعش تمام مقرهایمان را گرفته بود. بعد از نماز ظهر در حالی که جوراب هایت را بالا میکشیدی گفتی ابوعلی والله به لطف خدا، کار این تکفیری ها تمام است. به سمت حرم وگنبدعقیله بنی هاشم اشاره کردی و گفتی به این خواهر بی برادر قسم. خبرت; بی خبر تمام سپاه را عزادار کرد. امروز صبح روی تمام صفحه تلفن ها این عبارت نقش بسته بود: سردار عاشق; حسین همدانی ،راهی کربلا شد. تااین خبر را شنیدم اول گفتم شاید بازهم راهی کربلا شدی ولی وقتی از حاج حسین کاجی سراغ گرفتم گفت نه آقا، این دفعه واقعا سردار رفت کربلای آسمان. اصلا باورم نمی شد .باورم شد که مزد حمایت از دختر غریب رسول الله چیزی غیر از شهادت نیست. آخرین بار که در قرارگاه فرماندهی ات باهم حرف زدیم تابلویی را در گوشه اتاقت نشانم دادی و گفتی این عبارت یا سیدتی زینب کلنا عباسک (یا حضرت زینب(س)، همه ما عباس تو هستیم) عجیب با دل من بازی می کند. آن روز من و تو با دیدین این عبارت خیلی گریه کردیم. یک بارتو جمله را می خواندی یک بار من، شاید سی بار این جمله را خواندیم و گریه کردیم، عجب روزی بود حاج حسین. باورم نمی شود این قدر زود رفته باشی. آخر رفتن مقدمه می خواهد، علامت می خواهد، بهانه می خواهد. یادش سبز احمد سوداگر که وقتی قرار شد جایش را در فرماندهی لشکر 27 رسول الله به تو بدهد، من، تو، عزیز، احمد، سعیدسلیمانی، قبل از جلسه در محوطه لشکر باهم حرف میزدیم. احمد از دست خیلی ها عصبانی بودولی به رویش نمی آورد. تو آرام گفتی دکتر، احمد را بدزدیم و ببریم، خندیدم و گفتم بدزدیم؟ چطور؟ - احمد متوجه من و تو شد و گفت چه خبره؟ شما با هم چه میگویید؟ - تو با خنده گفتی احمد جان خبری نیست. من و دکتر کارت داریم - با من، چه کاری؟ آقا عزیز مشغول حرف زدن بود و اصلا متوجه ما نشد. همراه هم به کناری رفتیم، تو دست احمد را گرفتی و گفتی احمد آقا ! برادر خوبم، دنیا مال دنیایی هاست. بخدا من ساک سفرم را بسته ام، کار من و تودر آن دنیاست. دلت دریا باشد. دنیا; چشم هم بگذاری تمام میشود. حرف های دیگری هم زدی که آنها را نمی گویم. یکمرتبه احمد چهره اش رنگ و حال و هوایی دیگری پیدا کرد و گفت حاج حسین زنده ام کردی. قول میدهم همینطور فکر کنم. من که شاهد حرف های تو بودم خم شدم و دست تو را بوسیدم و گفتم احمدآقا،بخدای لاشریک له دوست یعنی سردار همدانی و بس. البته مدتی بعد تو هم ازفرماندهی لشکر رفتی و دو روز بعد در دفتر احمد با خنده گفتی دیدی احمد منم رفتم. خنده هایت دیدنی بود. دنیا را به بازی گرفته بودی. سردار عزیز روزها مثل برق و باد آمدند و رفتند. احمد یک روز عصر به سادگی یک کلام ناب بی هیچ گفت و شنودی راهی شد و او را بدرقه بهشت کردیم. در اولین برخورد بعد از شهادت احمد وقتی همدیگر را دیدیم در حالیکه گریه کردی گفتی احمد راحت شد. نمیدانم الآن در بهشت با بچه ها چه می گوید نمی دانم. چقدر گریه کردی و از دیوار گلایه پایین نمی آمدی. من محو حرف های تو شده بودم و اصلا حرفم نمی آمد که بگویم. درب منزل احمد وقتی داشتی خداحافظی میکردی گفتی:دکتر جان! بعد از حاج احمد من دیگر شورای راهبردی نمیایم. من هم گفتم تو نیایی غلامپور، اسدی، فضلی، قربانی هم نمی آیند و جلسه تعطیل می شود، راضی هستی؟ تا این حرف را زدم،انگار از حرفت پشیمان شده ای دست راستت را روی سینه ات گذاشتی و گفتی باشد باشد به احترام حاج احمد می آیم. آن روزها چه زود گذشت وتنها خاطراتش در دل و جانمان مانده است و بس. حاج حسین! دیروز اصلا باورم نمی شد که سردار ما بی هوا به بهشت برود. وقتی مطمئن شدم خبر درست است در گروه های اجتماعی خبرت را منتشر کردم و از قضا بچه های ناب و دوست داشتنی بسیجی اندیمشک برایت چهارده هزار صلوات نذر کردند. شنیدم قراراست بدن مطهرت را بیاورند. گفتند اول به طواف عقیله بنی هاشم میبرند .بهترین کار تا آمدن جسد مطهرت پناه بردن به آلبوم عکس های جلسات شورای راهبردی بود. یادش بخیر آن روزها در جلسات وقتی خیلی با هم حرف می زدیم حاج احمد می گفت حاج آقای بهداروند، سردار همدانی اگر حرفی هست بما بگویید ماهم بدانیم. من میخندیدم و می گفتم نه سردار ، خبر خاصی نیست فقط حرفهای خصوصی است. بی شما دیگر آن جلسات اصلا صفایی ندارد. صندلی خالی تو و احمد روزگار مرا بی سامان می کند. عاقبت ساعت ده شب جمعه پرواز دمشق تهران تو را همراهش آورد.. تمام فرودگاه را قدم زدم تا وقتی آمدی اولین کسی باشم که بتو تبریک شهادت را بگویم. چه غوغایی بود. آقا عزیز ، رشید و خیلی دیگر از فرماندهان آمده بودند. تا تابوتت وارد سالن فرودگاه شد هر کس تلاش می کرد دستش را به مرکب چوبی برساند. تمام فرودگاه مهرآباد غرق در گریه و فریاد یا حسین بود. هر کس تابوت را می دید دست به سینه با ادب می ایستاد و احترام می کرد. شاید آنها هم میگفتند سردار ما خوش امدی. در گوشه کنار فرودگاه من خانم های کم حجابی را دیدم که با آمدن تابوتت برایت گریه می کردند. تمام سربازها و هر کسی درجه ای داشت تا چشمانشان به تابوت تو افتاد احترام نظامی می دادند. جرات نکردم نزدیک بیایم. در حالی که به عکس جلسه راهبردی نگاه می کردم گفتم حاج حسین خوش آمدی. وهب که نام او کنیه تو در دمشق بود (ابو وهب) چه حالی داشت. تمام بچه های تو آمده بودند. از لشکر 27 تا لشکر 10 تا قرارگاه تا خانواده ات تا.... برای لحظه ای تو را روی زمین نهادند تا کمی استراحت کنی. می دانستم که خسته هستی، من از شب نخوابیدن های تو خوب خبر داشتم. همه دور تو مثل آن روزها جمع شدند.هر کس باتو حرفی می زد . یکی گفت حاج حسین دست مریزاد. دیگری می گفت حالا اول آرامش توست. یکی میگفت سلام مارو به شهدا برسان. وهب هیچ حرفی نزد . جای حاج صادق آهنگران خالی بود. یاد دیدار با رهبری افتادم که وقتی حاج صادق می خواند ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش تو وحاج قاسم سلیمانی چقدر شانه هایتان از شدت گریه تکان می خورد. با سلام و صلوات تو را به معراج الشهدا بردند. همان جایی که بارها برای بیعت با شهیدان نیمه شب ها می رفتی و ساعت ها کنار تابوت های بی نام و نشان می نشستی و می گفتی مادر شما کجاست؟ خانه ات محل آمد و رفت فرماندهان شد. همه آمدند از عزیز تا محسن تا رحیم... هرکس از مردی تو میگفت و از نبودنت که چقدر نفس گیر است. همسرت گفت حسین بمن قول شفاعت داده و من منتظرم درب بهشت به سراغم بیاید. من اصلا دل تنگ نیستم، حسین آرزوی رفتن داشت و من دعایش کردم. دیدن چهره محسن وعزیز دیدنی بود.وهب می گفت تو گفتی که این آخرین ماموریت من است. من اگر شهید شدم، مرا در همدان دفن کنید. حاج حسین! چطور دلت آمد این حرفها را به وهب بزنی؟ هیچ پدری خبر یتیمی را جلو جلو به فرزندش می دهد؟ فدای رفتنت سلام ما را به همه شهدا برسان و بگو سید علی محتاج دعای شماست؛ دعا کنید حاج قاسم تنها نماند. دعا کنید حرم حضرت زینب(س) همیشه باز بماند. دعا کنید مملکت ما عاری از فرهنگ شهادت نشود. تا صبح معراج الشهدا با آمدن تو چه حالی داشت. تمام محوطه را بوی حرم عقیله العرب گرفته بود. مثل همیشه آرام گوشه ای خوابیده بودی و حرف نمی زدی. عروج تو را به آقا سید علی این مرد میدان حماسه و شرف تبریک می گویم. تا تو و امثال تو هستند او مقتدر است و دانا. ختم کلام حاج حسین! برای ما هم دعا کن. درج شده توسط : بهزاد باقری / دبیر سرویس شهدا و منتظران " میرملاس نیوز "bagheri1348@yahoo. ...
لزوم ایجاد قرق های اختصاصی در یزد/دیدار جمعی از فعالان اصلاح طلب با فقهای شورای نگهبان/حمله نماینده ...
کشور و فعالیت های گسترده فرهنگی و هنری است. کیانیان به یک دیدار خصوصی با شهید بهشتی در دوران انقلاب اشاره کرد و دیدگاه وی در خصوص انقلاب و انقلابی گری را این گونه توضیح داد: روزی به خانه ایشان در پل رومی رفتم. برایم جالب بود که که در اتاق پذیرایی مبل داشت و ایشان بوی ادکلن می داد. آن زمان انقلابی دو آتیشه بودم، به شهید بهشتی گفتم: شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل ...
شرمن به دانشجویان هاروارد درباره مذاکرات چه گفت؟
بسته به اینکه در چه وقتی از شبانه روز در یک کشور قرار داشت اگر می خواست به من زنگ بزند من باید تلفن او را جواب می دادم . سوال: به نظر شما دانشجویان دانشگاه هاروارد چه چیزهایی می توانند از شما یاد بگیرند؟ شرمن: من امیدوارم آنها بتوانند یاد بگیرند که چه زمانی مذاکره روی می دهد و شما چگونه باید بر مشکلات روبرو شوید و چگونه باید دید کامل و 360 درجه به مسایل پیرامون خود داشته باشید ...
ناگفته های سریال جذاب خانه پوشالی
فینچر صحبت کردم و به او گفتم که "می گویند با نمایش این صحنه نیمی از تماشاگران مان را از دست خواهیم داد" او لحظه ای فکر کرد و بعد گفت: "دوزار برایم مهم نیست." جواب دادم که "من هم همین طور. نگه اش خواهیم داشت." البته بی اهمیت هم نبود، ما فقط با خودمان فکر کردیم که "اگر از این صحنه استقبال نمی کنید پس خانه پوشالی هم سریال مناسبی برای شما نیست." حداقل بهترست که این موضوع را در سی ثانیه اول ...
گر تو قرآن به این نمط خوانی....
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجت الاسلام و المسلمین محمدمهدی فقیهی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: در چند روز اخیر مصاحبه ای از آقای صادق خرازی منتشر شد که از جهات مختلف جای نقد و تحلیل دارد. نگارنده ترجیح می دهد در شرایط فعلی کاری به آمال سیاسی و آرزوهای بلند و شگفت جناب ایشان نداشته باشد، همان گونه که کاری به تحلیل دلایل چنین مصاحبه ای را آن هم در آستانه انتخابات ندارم، اما به ...
ازدواج ما الهی و عاشقانه بود
وشنود را پذیرفتند وپس از گفت وگو نیز متن آن را مورد بازبینی قرار دادند. نحوه آشنایی سرکارعالی باخانواده آیت الله مهدوی کنی و نیز خود ایشان، به چه شکل بود؟ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. من قدسیه سرخه ای هستم. حدود 12 ساله بودم که به منزل حاج آقا آمدم. حدود 40 سال قبل از ازدواج ما، رسم بودکه با کشتی به مکه می رفتند و پدر حاج آقا و پدرم مرحوم آیت الله حاج ...
بایسته های نظام آموزشی پژوهش محور و مولد علم
فعالیت علمیِ تولیدی ندارند و جهت گذراندن پایان نامه سطح سه با مشکلاتی مواجه می شوند. متن این گفت و گو بدین شرح است: به عنوان سئوال نخست، مختصری درباره ی نحوه شروع فعالیت های پژوهشی تان توضیح دهید. بنده سال 1379 وارد حوزه علمیه قم شدم. و این توفیق را داشتم که بعد از دفاع از پایان نامه سطح سه که با موضوع "ماهیت و کارکرد خواطرِ نفسانی از دیدگاه آیات و روایات" بود، وارد ...
جهان شخصی نویسنده
از بهترین داستان های کوتاه او، از جمله همان داستان خانه تابستانی، بعدا ، را در مجموعه گذران روز ترجمه کردم. یا داستان سونیا که در همان مجموعه چاپ شده و اینجا خیلی طرفدار دارد، یا پایان چیزها . خانه تابستانی، بعدا داستانی بود که وقتی ترجمه اش چاپ شد محمود دولت آبادی راجع به آن مصاحبه کرد که در رودکی چاپ شد. چون من کتاب گذران روز را قبل از چاپ داده بودم که دولت آبادی بخواند و کتاب را هم به او تقدیم ...