پنجشنبه ۰۷ تیرساعت ۱۹:۳۸Jun 2024 27
جستجوی پیشرفته
حریم حرم ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ - ۲۳:۱۰

یکی دو قواره چادری را قیچی زدم و به حمید گفتم: من باید این دوستت رو ببینم. ...

رفت سر یخچال، یک لقمه نان و پنیر گرفت و گفت: دیشب خیلی دلم گرفته بود، با دوستم رفته بودیم گلزار شهدای امامزاده ابراهیم. می دونی مامان دیشب بغض کرده بودم. فقط دلم می خواست گریه کنم. - چرا؟ چی شده، برای چی بغض کردی، اوضاع زندگی ت خوبه؟ ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)