سیروس آبای، عزای ابدی انزلی و فوتبال ایران (گزارش ویژه+ ویدیوی صحنه تصادف)
سایر منابع:
سایر خبرها
راضی به رضای حق: مرثیه ای برای رضا بابایی
) بخواهند برایش سنگ تمام بگذارند و تجلیل کنند. مجیزگوی قدرت نبود که امکاناتی برای نجات جانش و تسکین الامش بسیج شود. او ثناگوی ازادی و آزاداندیشی و اخلاق مداری بود. در چند روز اول عید چند بار تماس گرفتم که هم شادباش سال نو بگویم هم جویای احوالش شوم اما پاسخ نداد و این دلیل کافی برای نگرانی بود. مطلع شدم دوباره حالش به وخامت گراییده و در همان قم روانه بیمارستان شده است. شب پیش از ...
این استقلالی به خاطر تیمش زندان رفت
داشتم مستقیم و چشم در چشم به او می گفتم. برخی از دوستان شبانه به دفتر مدیر و خانه سرمربی می رفتند و دیگران را خراب می کردند و پشت سر من حرف می زدند و الان وقتی به گذشته خود نگاه می کنم، عذاب وجدان ندارم. با مربیان زیادی کار کردی و حتی دچار چالش شدی؟ من اسم آن را چالش نمی گذارم و اختلاف سلیقه بود، روزی که به استقلال آمدم زنده یاد ناصر حجازی سرمربی بود و با مربیانی همچون مرحوم ...
زندان مجازات خواستگار خشن
... مریم گفت: دی سال 94 به خانه برادرم رفته بودم که زمان برگشت، مرد جوانی مرا به عنوان مسافر سوار کرد. در راه سر صحبت را باز کرد و از علاقه اش به من گفت. فهمیدم مسافرکش نیست بلکه از مدتی قبل مرا زیر نظر داشته است. او درنهایت شماره تلفن همراهش را به من داد و گفت قصد ازدواج دارد. مدتی با سیروس در ارتباط بودم اما بعد از مدتی متوجه شدم تصمیمش ازدواج نیست و به پول و درآمد من چشم دارد به همین خاطر ...
با مهندس بازرگان بر سر هویدا دست به یقه شدم
شعار سال : 41 سال پیش در چنین روزی، 18 فروردین 58، امیرعباس هویدا، نخست وزیر شاه در فاصله سال های 43 (بهمن) تا 56 (مرداد)، به حکم صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه های انقلاب در زمان تنفس دومین دادگاه خود به ضرب گلوله اعدام شد. خلخالی در خاطرات خود (سایه، 1379، 374-388) محاکمه و اعدام هویدا را چنین روایت کرده است: یکی از بزرگ ترین مهره ها و عوامل فساد دستگاه پهلوی آقای امیرعباس هویدا بود. او پس از اعدام انقلابی منصور بر سر کار آمد و به مدت نزدیک به سیزده سال نخست وزیر شاه بود. او را به دستور ازهاری ظاهرا به زن ...
روایت ناشنیده عضو جبهه ملی از دستگیری هویدا و مشی فروهر
بازجویی به ما کمک کنی؟ گفتم: برو از نیروهای دادگستری کمک بگیر. مگر کار من بازجویی است؟! به من چه ارتباطی دارد؟! فروهر هم مطلقا در این کارها دخالت نمی کرد. روزی فروهر همراه تیمسار قرنی به ستاد ارتش می روند. در آنجا تیمسارهای رژیم گذشته از جمله مقدم، پاکروان، بهزادی و... به صف شده بودند. از آن ها پرسیده بود: شما اینجا چه کار می کنید؟! می گویند: تیمسار قرنی گفته بیایید مشکلی نیست. آقای مقدم می گوید ...
از ورزش چه خبر؟
مشغول به مربیگری شد. در اوایل سال 77 که برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالی که همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف کرد که منجر به فوت او و فرزندش شد؛ حالا 22 سال است که او زیر خاک نمناک بندر خفته است، اما هنوز عکسش روی دیوار تمام مغازه های شهر و یادش در قلب تمام مردمان نجیب شمال ماندگار ...
تجدید خاطره با سیروس آبای از راه دور
هجدهم فروردین سال 1377 در جاده رشت به تهران و به دلیل سانحه جاده ای به طور دلخراشی پایان یافت. راستین قایقران، فرزند خردسال او هم در این تصادف جان خود را از دست داده بود. با توجه به شیوع ویروس کرونا و عدم برگزاری مراسم زنده یاد قایقران، با تصمیم خانواده و دوست داران بازیکن سابق تیم ملی، مقرر شد تمامی هزینه ها صرف امور خیرخواهانه شود. ...
معمارزاده: کریمی پیراهن فونیکه سی را به سمتم پرت کرد!
باشگاه هم می روی جواب سربالا می دهند. طلب من متعلق به 10 سال پیش است و آن پول دیگر ارزشی ندارد البته همین پول بی ارزش را هم حاضر نیستند پرداخت کنند. خیلی مسائل پشت پرده در فوتبال ایران زیاد است. بهتاش فریبا در گلری هم موفق است دروازه بان سابق پرسپولیس درباره سریال پایتخت و نمایش بهتاش فریبا به عنوان گلر نیز اینطور پاسخ داد: خود بهتاش که خیلی باحال است و گلری هم که مقابل پرسپولیس ...
محرمی: با مرگ قایقران دنیا روی سرم خراب شد
پکن و گل تاریخی دوست فقیدش گفت تا شیطنت هایی که در اردوهای تیم ملی داشتند. مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانیم. به طور حتم سالگرد درگذشت مرحوم سیروس سیروس قایقران برای شما خاطرات تلخی را به همراه دارد. اگرچه سال ها از این روز لعنتی می گذرد، اما من هنوز نتونسته ام آن را فراموش کنم و هر وقت 18 فروردین ماه از راه می رسد غم بزرگی وجود مرا فرا می گیرد و تمام خاطراتی را که با هم ...
نیروی دریایی چرا جواب مرا نمی دهد؟
و دوتا بچه دارم. گفتن بخشنامه اومده پرسنلی که در جنوب و مناطق محروم خدمت کردن به ازای هر سال 3 ماه سنوات میدن. من نزدیک 8 سال جنوب بودم که طبق بخشنامشون سنوات خدمتیم از 15 سال هم رد میشه. پس چرا میگن چنین چیزی نیست و اجرا نشده. آخه خدارو خوش میاد عمر و جوونیمونو گذاشتیم تا حالا اینطوری از ما تقدیر کنن؟ منکه مرتب گفتم میخوام برگردم سرخدمتم، ولی چرا قبول نمیکنن؟ اگه راهی هست که بتونم دوباره برگردم سرخدمتم لطفا بگید. دیوان عدالت هم رفتم جواب نگرفتم! ...
به قلم تورج عاطف؛ سیروس قایقران هنوز زنده است
سیروس قایقران در اوایل سال 77 که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امام زاده هاشم با کامیون حاوی الوار تصادف نمود که منجر به فوت وی و فرزندش راستین گردید. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، روزگاران گذشته اند و این اقلیم همچنان در نسیان و بی خردی غرق می شود ...
ناگفته های دختر دهه 70 از غسل دادن اجساد کرونایی
... تازه ازدواج کردید؟ بله... تقریبا دو سال همسرتان مانع نشد که شما این کار را انجام ندهید؟ اول که به همسر گفتم قصد انجام این کار را دادم کمی تعجب کرد چرا که ریسک انجام این کار خیلی بالاست. منم به همسرم گفتم شما فکر خود را کنید اگر راضی بودید که من می روم اگر راضی نبودید فعالیت های دیگری انجام می دهم، اما بعد از آن که متوجه شدند من خیلی جدی هستم مخالفتی نکردند ...
عبدالله کرمی کفش های خود را آویخت
؟ بیان کرد: فعلا می خواهم یک سال خارج از تمام حواشی فوتبالی استراحت کنم و بعد از این یک سال برای آینده تصمیم بگیرم. وی در پایان با اشاره به صحنه ای که بین او و گزارشگر شهر بوشهر رخ داد و در خاطره ها مانده است، گفت: من تا دو روز بعد از بازی شاهین بوشهر و مس کرمان فهمیدم چنین اتفاقی افتاده و همه به من زنگ می زدند و می گفتند چه چیزی بین شما و آقای گزارشگر بود؟( باخنده) من تا قبل از گل حتی او را نمی شناختم و سعادت دیدنش را نداشتم. این گزارش آقای بهرام نژاد خاطره ساز شد. 2051 ...
پای خویش را در جای پای امام بگذارید و به امام خویش عشق بورزید
می گرفتم انگار خون بود. صبح که بیدار شدم به شدت دلشوره داشتم و به بچه ها گفتم خیلی نگران مهدی هستم اگر می توانید تلفنی بزنید تا اینکه یکی از پسرانم گفت مهدی زخمی شده گفتم مهدی نه زخمی می شود و نه اسیر، مهدی شهید شده است. وقتی خبر شهادتش را شنیدم آنقدر حالم بد شده بود که قلبم می خواست از جا کنده شود با این حال بلافاصله برای آرامش نماز خواندم. دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 87 ...
روایتی از زندگانی شهید ولی الله چراغچی مسجدی
ظفرمند دوران دفاع مقدس است. در آستانه شصتمین سالروز ولادت شهید ولی الله چراغچی، به گفت و گو با همسر این شهید نشستیم. دکتر تهمینه عرفانیان امیدوار مسجدنشین همسر شهید ولی الله چراغچی است که سال 1361 هنگامی که 16 سال بیشتر نداشته، به عقد شهید چراغچی در می آید و نتیجه 3 سال زندگی با شهید او را به مرتبه ای از رشد می رساند که سال ها پس از شهادت همسرش، ادامه تحصیل داده و امروز به عنوان پزشک عمومی ...
سبزه هفت سین را به نیت شهادت گره زد و شهید شد / عکس
کنار ایشان کم کم بزرگ شدم. چند فرزند دارید؟ همسر شهید: بیست و دوم شهریور سال هشتادوسه خداوند به ما هدیه ای بهشتی عنایت کرد. به پیشنهاد پدرشوهرم که گفتند: من از خدا خواسته ام اگر بچه ی شما سالم باشد و پسر اسمش را ابوالفضل بگذاریم. با توجه به اینکه همسر شما در نیروی انتظامی بودند مأموریت های زیادی هم می رفتند. از مأموریت های همسرتان کمی برایمان توضیح می دهید؟ ...
جشن حنا بندان ؛ اثری که به سفارش شهید آوینی منتشر شد
خوانندة خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطرة عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال ِ اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحة تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه هایی که افسانه وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است... له الحمدالحامدین ابدا لآبدین. انتهای پیام/ ...
از خانه تا مغازه/ کرونایی که سلامت و معیشت مردم را به بازی گرفته است
ها با ضررهای قابل توجهی مواجه شدند و دولت در این راستا قول پرداخت های اعتباری و نقدی را به هفت میلیون نفر داد و با پرداخت 200 تا 600 هزار تومان وجه نقد به سه میلیون نفر، نیمی از این قول را عملی کرد وارد خواربارفروشی شدم و تا لیست خریدم را دادم دست مغازه دار یک مشتری دیگر هم آمد داخل، با رعایت فاصله زنبیل خریدم را بر می دارم و می روم یک گوشه می ایستم، به مغازه دار می گوید: شمع و خرما داری ...
ارتباط پنهانی، شرط شهین زن ثروتمند برای رضایت دادن به مرد موتورسوار
عقلم را باخته بودم و وسوسه پول و ثروت چشمانم را به روی واقعیت ها کور کرده بود. متاسفانه این زن که چوب خورده خیانت های همسر قبلی اش است مرا در مدت کوتاهی از همسر و دختر کوچولویم جدا کرد و زندگی ام را به همین راحتی از دست دادم. مرد پشیمان اشک هایش را پاک کرد و گفت: پس از گذشت دو سال شهین که به عقد موقتم درآمده بود تمام املاک و مستغلات خودش را فروخت و برای همیشه همراه دختر و دامادش از اینجا رفت و من ...
استعداد گمشده اردبیلی: قراردادم با پرسپولیس نمایشی بود
اهان حضور من در این تیم است اما بعد از گذشت چندین ماه خبری از این موضوع نشد. البته دایی چندین بار پیگیری کرد اما موقعیتش به وجود نیامد که به آکادمی رئال بروم. بعد از این ماجراها چه اتفاقاتی برای شما افتاد؟ بعد از قول هایی که من داده شد و هیچکدام از آنها عملی نشد، تمرینم کم شد و 2 بار از ناحیه دست دچار مصدومیت شدید شدم و انگیزه ام را به طور کامل از دست دادم. رویاپردازی های زی ...
روایتی متفاوت از فضایل حضرت علی اکبر (ع)
بزرگوار عراق بود، می گوید: روزی به منزل حضرت آیةالله میرزا عبدالهادی شیرازی رفتم و گفتم: آقا جان! مرا معذور بدار؛ چون من منبری نیستم. دوباره با اصرار فراوان فرمودند: روضه بخوان . میرزا جعفر فرمودند: دیشب حضرت امام حسین (ع) را در خواب دیدم و حضرت علی اکبر (ع) هم در کنارشان بودند و در دست او کاغذ و دفتری بود . امام حسین (ع) به فرزند بزرگوارشان حضرت علی اکبر (ع) فرمودند: اسم فلان ...
شهید زنده ای که هرگز نمی میرد
مجروح شد ولی عراقی را کشت. همه جانانه می جنگیدند. چیت ساز دست از ماشه تیربار گرینوف برنمی داشت. من آرپی جی می زدم. به خاطر اینکه به بقیه روحیه بدهند رجز امام حسین را با صدای بلند می خواندم. صدای مرا میان انبوه رگبارها و انفجارها، همه بچه هایی که پشت خاکریز نونی شکل بودند می شنیدند. تعدادی از عراقی ها دستشان را به علامت تسلیم بالا بردند و بیشترشان نزدیک خاکریز مقاومت می کردند ...
رونی: آن حرکت رونالدو را نمی توانستم باور کنم
تماشا می کردم، با خودم فکر می کردم اگر پیروز شویم که من در دیدار نیمه نهایی و فینال محروم خواهم بود و اگر ببازیم نیز که تقصیر من است. این بدترین و عجیب ترین احساسی بود که در فوتبال داشتم. وقتی رونالدو دوید تا از الیزوندو بخواهد مرا اخراج کند، من او را هل دادم. در آن لحظه نمی توانستم باور کنم که او چه کاری انجام داده است. اما حضور در رختکن به من فرصت داد تا آرام شده و فکر کنم. ...
جوانان در خط مقدم مبارزه با کرونا
به گزارش جهان نیوز ، ساعت حدود 10 شب. در خیابان های سوت و کور تهران زمانی که از سر کار به خانه برمیگشتم، در همان محله قدیمی خانه پدری صدای عده ای جوان توجه مرا به خود جلب کرد. صدایی که مانند یک سرود با همدیگر نجوا می کردند (هوای این روزای من، هوای سنگره...). نزدیکتر رفتم، تعدادی جوان کم سن و سال با بشکه های بزرگ سم پاشی و یک وانت سفید رنگ قدیمی در حال ضد عفونی کردن خیابان بودند. از هم ...
808/ شهید هادی فضلی: فرزندان ایران از مرگ در راه حق نمی هراسند
ابوالفضل(س) نبود ما درس ایثار و شهادت و شهامت را از کجا می آموختیم. پس تو را شکر می کنیم همه اینها را به ما عطا کردی. خدایا تو را شکر می کنیم این امام عزیز و بزرگوار و این قلب تپنده مسلمین جهان را به ما عطا کردی. لازم دانستم که چند کلمه ای از وصیت نامه ام را که در درون قلبم بود و مرا همیشه زجر می داد و سینه ام را در سال های متمادی آغشته به خون کرده بود بر روی کاغذ بیاورم. ای ...
آیا کورتون برای بیماران کرونایی مفید است؟
مرض کرونا ارتباط دارد. از آن پس مطمئن شدم که بیمار بدان خاطر و زمانی دچار نفس تنگی شدید می شود که دستگاه دفاعی بدن او وارد عمل می شود و سبب التهاب شدید ریه می گردد. این موضوع را با تیمم در میان گذاشتم و با توجه به گزارشهای و داده های علمی که بالاتر از ان سخن گفتم و حاصل درمان چند مریض، پیشنهاد کردم داروی کورتون را به تمامی بیمارانی که در دوره دوم بیماری خود هستند (پس از گذشت حدود هفت روز از اولین ...
ناگفته های دختری که 453 آرزو را برآورده کرده است!
. از این جواب ناراحت شدم و گفتم بچه ها را به هیچ امیدوار می کنید؟ برآورده شدن آرزوی کودکی که دوست داشت پلیس شود بشیر اولین کسی است که خانم رشیدی تصمیم می گیرد آرزویش را برآورده کند: تصمیم گرفتم خودم دست به کار شوم و سر و سامانی به آرزوی بچه ها بدهم. اولین آرزویی که سراغش رفتم آرزوی یک پسر 13 ساله به نام بشیر بود که به من گفتند فقط یک هفته فرصت زندگی کردن دارد. او آرزو داشت شهرش ...
سیاره زمین سفینه اجل است
چشمه خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست. عبدالله بن جعفر طیار، شوی زینب کبری(س) نیز دو فرزند خویش عون و محمد را فرستاد تا به موکب عشق بپیوندند و با آن دو، نامه ای که در آن نوشته بود: شما را به خدا سوگند می دهم که از این سفر بازگردی. از آن بیم دارم که در این راه جان دهی و نور زمین خاموش شود. مگر نه اینکه تو سراج مُنیر راه یافتگانی ...