نبرد سخت (10): با تمرینات ذهن آگاهی بر تنفس و اکسیژن رسانی به بدنم متمرکز ...
سایر منابع:
سایر خبرها
پدری که هیچوقت به دست بی قرار بهبود فریبا نخندید
تمام رنج های او را حس کرده به خبرنگار فارس، گفت: قبل از این ماجرا شیرین ترین لحظه های زندگیم را در کنار همسرم تجربه کرده بودم و از آن روز تا به حال همه خوشی هایمان تمام شد. وی افزود: باتوجه به شرایط روحی همسرم از همه دوری کردیم، سروصدا موجب عصبی شدنش می شد، دوران سختی را پشت سر گذاشتیم، کلا تنها شده بودیم و این استرس و نگرانی ها به پسرمان نیز منتقل می شد، حتی به جایی رسیدیم که فرزندم از ...
با تعویق المپیک، گریه کردم
بهتر از چهار مدال طلا و یک مدال برنز المپیک 2016 ریو را بگیرد: پرداختن به ژیمناستیک برای یک سال دیگر فشار بسیاری به بدن شما وارد می کند. مربیانم من را آماده می کنند اما اگر ذهن شما آماده نباشد، از نظر فیزیکی هم دچار آسیب می شوید. ما تمرین های سخت بسیاری انجام می دهیم و اگر صد درصد آماده نباشیم، ممکن است دچار مصدومیت جدی شویم. از نظر فیزیکی بهتر از المپیک ریو هستم و این نکته مثبتی است اما از نظر ...
راهنمای اروپایی فعالیت بدنی در خانه برای مقابله با کرونا
به گزارش ملیت به نقل از ایسنا، فعالیت بدنی هم در سلامت جسمی و هم سلامت روحی ما نقش دارد و از آنجایی که در حال حاضر بسیاری از مردم جهان به دلیل بیماری همه گیر کووید 19 در خانه های خود قرنطینه هستند، WHO اروپا یک راهنما برای کمک به مردم جهت انجام فعالیت بدنی ساده و ایمن در فضای محدود خانه تهیه کرده است و این راهنما همچنین برخی از چالش های جسمی مربوط به کار در خانه را در نظر می گیرد و نکاتی درباره ...
خودشناسی، معنا و روان شناسی؛ مصاحبه با آقای فراز قورچیان
. پدرم یک کتابخانه ی خیلی بزرگ داشت و من از بین آن همه کتاب، دوست داشتم کتاب سفر به ماورا را بخوانم و تمرین هاش را انجام دهد. آن موقع هم می دانستم یک چیزی ورای این ماده و مادیات است، یک چیز ماورایی که من حس کرده بودم. همین انجام تمرین ها باعث شد من وسواس فکری خیلی شدیدی پیدا کنم، اضطراب های خیلی شدید داشتم و در مدرسه هم درک نمی شدم و من را پیش روان پزشک می بردند و به من دارو میدادند و ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید/سردار سلیمانی: ازدواجت جهاد بود
.... تقریبا دو ساعت بعدش او شهید شده بود. محمود معمولا شب ها تماس می گرفت برای همین ازش پرسیدم حالا که ظهر زنگ زدی یعنی شب تماس نمی گیری؟ گفت: نمی دام حالا شاید شب هم تماس بگیرم اگر بشود. گفتم نمی خواد من امروز صحبت کردم خیالم راحت است خودت را به زحمت ننداز. تا ساعت 12 باز هم منتظر شدم زنگ بزند وقتی دیدم خبری نیست گفتم خب خودم خواستم تماس نگیرد برای همین با خیال راحت خوابیدم. غافل از اینکه بعد از ...
از علی کریمی برای خودم بت ساخته بودم/ باز هم پیش بیاید با تتلو لایو می گذارم/ رونالدو و مارسلو آرات را ...
آمد تقصیر ما نبود و ناخواسته وارد یک حاشیه شدیم. امیر تتلو یک پست برای علی کریمی گذاشت و به او گفت چرا برای آرات نظر نمی گذارد و همین موضوع کلید جنجال ها را زد. من به تتلو گفتم چه لزومی دارد کریمی برای ما کامنت بگذارد و چرا چنین حرفی زدی ولی او گفت می خواستم همانطور که مسی برایش نظر گذاشته کریمی هم بعد از این همه ابراز علاقه یک واکنشی نشان بدهد. نیت تتلو خیر بود ولی به هر حال باعث این جنجال ها شد ...
عکس دیده نشده روناک یونسی با همسرش در ماشین لاکچری + عکس و بیوگرافی
داشته به همین دلیل از کودکی شخصیت استقلال طلبی در او به خوبی نمایان بوده ضمن اینکه خانه داری و آشپزی را از همان روزهای نوجوانی به خوبی فراگرفته است. او با اینکه شیطون و پر شر و شور بوده اما بچه درسخوانی هم بود. معمولا بابت یک موضوع، جلوی دفتر دبیرستان می ایستاد، اما چون شاگرد زرنگ بوده، از خطایش چشم پوشی می کردند. می گوید:به خاطر تقلبی که در امتحان به دوستم رسانده بودم، سه روز اخراج شدم و نمره ام صفر ...
روایت یک آهنگساز ازتجربه ابتلا به کرونا /نگاهم به زندگی دگرگون شد
به توصیه پزشکان خودم را به صورت کامل در خانه قرنطینه و با تجویزهای پزشکی درمان را آغاز کردم. وی ادامه داد: در دورانی که به این بیماری گرفتار بودم تمام تلاشم را انجام دادم تا با حفظ روحیه پیروز میدان مبارزه باشم و خوشبختانه هم این اتفاق افتاد. اما در این مدت چند روز را گذراندم که برایم بی نهایت سخت بود. مهرنیا در تشریح دوران ابتلای خود به بیماری گفت: در ساعت هایی به نبودن در ...
کرونا و فرهاد
وجود نیاد، باور کردنش برامون سخته. سه روز قبلش بهش زنگ زده بودم و تبریک سال نو گفته بودم و حالش خوب بود؛ اما این لعنتی یک دفعه از پا درش آورده بود. سیما تعریف کرد برام صبح که از خواب بلند شد، گفت تمام بدنم کوفته شده، یک جوری که انگار از روم ماشین رد شده. وقتی حرف می زد، معمولا صدای خش خش هم می تونستی بشنوی. با اینکه دیگه سیگار نمی کشید، اما ریه اش شرایط خوبی نداشت. سیما ادامه داد که تک سرفه می ...
چرا نباید یک سیاستمدار مثل کلوپ داشته باشیم؟
...، حس می کردم آدم های خیلی زیادی فیلم را دیده اند؛ آدم های زیادی که برای شان احترام خاصی قائلم. حس فوق العاده ای دارد. کاملاً اتفاقی در نخستین شنبه بعد از تعطیلی اماکن عمومی، کانال 4 این فیلم را نشان داد و طبق معمول من آخرین کسی بودم که فهمیدم. این جمله آخر را با یک لبخند تحویل می دهد چون ما از طریق واتساپ با هم صحبت می کنیم؛ کاری که خیلی ها این روزها انجام می دهند. برهه ...
مصافِ رویارو با ویروسِ شهرآشوب/ لذت آغوش را فراموش کرده ام
: پاکبانان و کارگران پسماند، مانند تیم درمان، در خط اول مقابله با ویروس کرونا حضور دارند و نفس گیر، اقدامات پر ریسک مربوط به جمع آوری ، انتقال، دفع و دفن پسماند را انجام می دهند. راننده کامیونِ خاک پاش می گوید: مادرم عاقم کرده است . نادر، فرسوده، راه می افتد سمت بیمارستان های جدید. عزت، آن سوتر ، آهک ریزی دوباره اش را به پایان رسانده و کامیون حمل زباله عفونی، بار دیگر به سراشیبی نزدیک می شود تا بارِ کرونایش را زمین بگذارد. اینجا؛ توی آرادکوه ، مستور میانه خاک و آهک. گزارش از: سیامک صدیقی منبع خبر : خبرگزاری مهر ...
سجاد گنج زاده: تا برنامه جدید اعلام نشود، خودم را المپیکی نمی دانم
ما برمی گشتیم، خیلی برایم جالب بود که در پرواز ما پر از چینی بود. من هیچ وقت در این همه سفری که رفته بودم، این همه خارجی ندیده بودم که یکجا وارد ایران شوند. بعد که خبرها را شنیدم، متوجه شدم هواپیماهای کشورهای دیگر چینی ها را به دلیل کرونا سوار نمی کنند و ایران آنها را به کشور آورده بود و دوباره از ایران آنها را با پرواز ایرانی به چین فرستاده بود! واقعا وقتی این خبرها را خواندم چون خودم آنجا بودم و ...
نبرد با کرونایی پسر شهید در بیمارستان یحیی نژاد بابل + عکس
! گفت؛ سخت نفس می کشم پسرم شاید نتوانم غذا بخورم، ماسک را برداشتم گفت بگذار سرجایش بماند. تست کرونا همه خانواده ما مثبت شد و نمی توانستیم با پدر ملاقات کنیم امیرحسین می گوید؛ شبی که بالای سر بابا بودم صبحش برای استراحت به خانه رفتم دیدم علائم خاصی دارم که مشخص شد کرونا مثبت هستم باید قرنطینه می شدم، البته تست همه خانواده ما مثبت بود در سی سی یو فقط من می توانستم او را ملاقات کنم ...
خانه ما میزبان کرونا نجمه حسنی
وع شد، حس ششم به من می گفت، که به ویروس کرونا آلوده شدم، چند روز بعد از شروع تب و لرز با توجه به حجم زیاد کار اداری همچنان از منزل کار انجام می دادم اما یک روز زمانی که به صفحه نمایش رایانه نگاه می کردم متوجه شدم بینایی ام بسیار زیاد تحت تاثیر قرار گرفته است. کم کم بی اشتهایی هم مزید بر علت شد و بدنم را دچار ضعف عمومی کرد، دقیقا از زمانی که سرفه هایم شدت گرفت و باعث تنگی نفس در من شد، ت ...
مردم جومونگ را بیشتر از جانبازان کشورشان می شناسند
...: سال 63 پس از برخورد خمپاره به پادگان همرزمانم به درجه شهادت رسیدند و من مورد اصابت ترکش به مغز و اعضای کامل بدنم به بیمارستان طالقانی اصفهان انتقال یافتم. برارپور از اتفاقات بعد از مجروحیت اش گفت: یک ماه بدون هوشیاری و تکلم در بیمارستان بستری بودم، وقتی به خانواده ام اطلاع دادند و به اصفهان آمدند، به سختی مرا شناختند، تمام بدنم باند بود و حرکت می توانست خطرناک باشد. ...
عضو تیم ملی دوومیدانی زنان: در جاکارتا ته دلم را خالی کردند
مسابقات قهرمانی کشوری یکی از دو و میدانی کاران به من خندید و گفت تو و چه به دوی 400 متر اما با شروع مسابقه و دویدن از همه جدا و اول شدم و همه گفتند که چگونه در این ماده موفق شدم. به آن ورزشکار لبخند زدم و گفتم حالا حرفی برای گفتن داری. از آن سال در ماده 400 متر شرکت کردم. مربی من عباس کریمی از بروجرد بود. وی گفت بیشتر از این نمی توانم به تو کمک کنم و باید مربی را عوض کنی. می ترسیدم نکند با تغییر مربی ...
سکته قلبی چگونه زندگی کاسیاس را عوض کرد؟
دستخوش تغییراتی شود. او گفت:از زمانی که دچار سکته شدم، هر چیزی که در ذهن داشتم، تغییرکرد. گلر سابق افزود: از آن زمان بود که قدر خیلی چیزها را فهمیدم.هرچند که می دانم فوتبالیست ها گاهی از زندگی غافل می شوند و قدر آنچه دارند، را نمی دانند. کاسیاس اضافه کرد: بعد از آن اتفاق در ماه اول می ترسیدم که راه بروم یا بخوابم. نگران بودم دیگر از جا نتوانم برخیزم. حس بسیار بدی داشتم. ...
این غم انگیزترین حالت سوگ است
.... عبور اولین عضو مبتلا از کنار ویروس کرونا باتوجه به اینکه فرزند نوزاد دارم سریع به پزشک مراجعه کردم. دکتر به من گفت احتمالا آنفلوآنزا گرفته ام و بهتر است دو هفته از خانه بیرون نروم، ولی اگر تنگی نفس داشتم دوباره حتما به پزشک مراجعه کنم. صبح روز بعد که بیدار شدم باز هم همه علائم را داشتم، ولی با شدت بیشتر، طوری که نمی توانستم از جای خودم بلند شوم! کم کم سرفه خشک اضافه شد ...
پروفسور یزدان پناه مسئول ایرانی تبار مقابله با کرونا در فرانسه به ویروس مبتلا شد
همیشه خندان بود و صدای رسایی داشت این بار با لحنی لرزان و نفس زنان ببینی که می گوید: خوبم، خیلی بهترم. حالا فقط به یک لیتر اکسیژن نیاز دارم. لحظات دشواری را پشت سر گذاشتم اما امیدوارند هفته آینده از بیمارستان مرخص شوم. او در باره اینکه در بخش تحت مدیریت خودش بستری است، می گوید: برای اینکار تردید داشتم، نمی خواستم افراد را به زحمت اندازم اما اینجا احساس می کنم در خانه خودم هستم. نیاز به ...
"رضایت نامه با طعم کافور"
قلبم اجازه نمی داد بدون عذرخواهی از این که ابزار لازم را نداشتم و بخیه زدم پاشو از کنارش بگذرم، هرچند به حال اون فرقی نداشت چشماشو جوری بسته بود که انگار از یک خواب عمیق لذت می بره. روزم با همه سختی ها و حواشی اش تمام شدو من بعد غسال خونه شیفت شب بیمارستان کشیک داشتم. با بدنی کوفته و پا هایی بی رمق راهی خونه شدم و دوش گرفتم و بدون این که خستگی در کنم آماده شدم و به سمت بیمارستان رفتم. ...
تفاخر شخصی به بزرگان ممنوع!(حکایت خوبان)
شخصی به نام احمدبن محمد بزنطی می گوید: روزی امام رضا(ع) مرکبی را برای من فرستادند. من نیز سوار شدم، خدمت آن حضرت رسیدم و تا پاسی از شب خدمتشان بودم. سپس آماده رفتن شدم. حضرت فرمودند: فکر نمی کنم در این موقع بتوانی به مدینه برگردی؛ امشب را نزد ما بمان و صبح به برکت خدای عز و جل- حرکت کن. حرف حضرت را اطاعت کردم. آنگاه به کنیزش فرمود: ای کنیز! رختخواب خودم را برایش پهن کن و ملحفه مرا که در آن می ...
شوخی جنجالی متین ستوده با بهرام افشاری + فیلم و عکس
آغاز صحبت با مهران مدیری گفت:سلام، بهرام افشاری هستم؛ 32 ساله. خیلی هم عاشق شدم! و با این کار باعث خنده مدیری و حاضران در سالن شد. وی در ادامه، در پاسخ به سوال مدیری مبنی بر تفاوت ظاهری اش با سایر بازیگران (قامت بسیار بلند) و سختی که برای حضور در این کار کشیده، بیان کرد:برای اینکه خودم را ثابت کنم، سختی ها کشیدم و حرف ها شنیدم؛ اما پر رو بودم و همیشه می گفتم می خواهم باشم؛ چرا که بازیگری و ...
روایتی از یک انتظار تلخ/ وقتی قرآن، وسیله نجات ما شد
...، موضوع را برای خودم حل کنم. من به خاطر شغل و درآمدم، بچه دار شدن را به تعویق انداخته بودم و حالا باید تمام پول و پس اندازهایم را برای این کار هزینه می کردم و حتی از دیگران قرض می گرفتم. این نقطه از زندگی بود که معنای آیات خدا در قرآن کریم را درک کردم که از ترس کمبود مالی، فرزندانتان را نکشید. من بچه ای را از بین نبرده بودم، اما با ترس از مشکلات اقتصادی و فرافکنی آن بر روی موضوعات ...
همه چیز با تلاش اتفاق می افتد
کردم نسبت به کیفیت، فشار و شرایط موجود، سخت باشد؛ اما فکر می کردم جاافتادن در تیم نسبت به کیفیت و شرایط سخت است؛ ولی این شرایط در هلند هم برای من اتفاق افتاده بود. بعد از شروع فصل و تاوقتی که جا بیفتم، با مصدومیت مواجه شدم. چهار، پنج بازی پشت سرهم نتیجه گرفتیم و تنها یک مساوی داشتیم و در سایر مسابقات به برتری رسیدیم؛ خداراشکر در تمام آنها از ابتدا در بازی بودم؛ اما در دیدار با اورتون آن قدر فشار بازی ...
زنی تنها برای غسل اموات کرونایی + عکس
به گزارش خلیج فارس به نقل از مشرق، هادی لطفی از کاشان، روایتی از این روزهای کرونایی نوشته است. روبروی غسالخانه راه می رفت و با گوشی حرف می زد. وقتی مطمئن شدم آقای بخشیِ غسال است نفس عمیقی، مثل همان نفس هایِ بعد از پاس کردنِ درس های دکتر نوری کشیدم. علوی زاده مسئول روابط عمومی دارالسلام نشست کنارم تا هماهنگی ها را برایم انجام دهد. اسپری ضدعفونی زد و با نفسی که من کشیدم، همه ...
بعد از پنجاه سال ترک مصرف کردم
.... با مادرم تو یک خونه زندگی می کردم، البته هنوز هم همانجا هستم و حالا همسرم هم هست، آن زمان به زور و التماس از مادرم پول می گرفتم تا صرف مصرف کنم، ماجرا زیاد است اما همه ی درد و رنجای این مسیر باعث شد تا 49 سالگی حس کنم به آخر خط رسیدم و شروع به ترک کنم. دیگر موادی که مصرف می کردم جوابگوی من نبود با صدایی آرام تر می گوید: تمام تجربیات زندگی توی اون دوره برای من ...
مارعلی شیرزنی با عطر باروت
هایش گوش دزفول را پر کرده بود؛ همه او را مارعلی صدا میزدند و میزنند، یعنی مادر علی، شیرزنی از زنان سرزمینم که پس از گذشت 30 سال، هنوز لباس های روحش بوی باروت می دهند! مارعلی را دیدم قدِ کوتاه و جثه ریز مارعلی تصویری برخلاف تمام پرداخته های 24 ساعت گذشته خیالم را رقم زد، او حالا در برابر من و من در برابرش ایستاده بودم و بی سلام و علیک با خودم زمزمه میکردم : مگر می شود همه آن ...