شکست یعنی سرآغاز یک پیروزی جدید
سایر منابع:
سایر خبرها
حسن زاده: با شکایت، از باشگاه استقلال پول گرفتم
بدمینتون داریم و شرکت کن. علاقه مند شدم و در مسابقات استانی هم مقام آوردم. گرچه سعی کردم بیشتر در والیبال باشم اما عاشق فوتبال و فوتسال هم بودم. چه زمانی وارد فوتسال شدی؟ در سال 79 وقتی دبیرستان را تمام کردم وارد فوتسال شدم. در همان زمان کلاس های مربیگری را برگزار کردند. ساکن اسلامشهر بودم و در منطقه یک نفر شروع به ثبت نام در فوتسال کرد و من جزو اولین نفرات بودم و همین طور ...
سوپ جو با چاشنی شرلوک!
آدم باید بلد باشد چه طور حال خودش را روبه راه کند. این هنر مهمی است و این روزها بیش تر اهمیت خودش را نشان می دهد. این روزها درس می خوانم و فرصت دارم کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم. کتاب دنیای سوفی را که نصفه رها کرده بودم، از اول خواندم. با یک گروه موسیقی جدید آشنا شدم. کمی به درون خودم سفر کردم. یک عالم با خانواده وقت گذراندم. با مامان شروع کردیم به دیدن سریال شرلوک . هربعدازظهر یک ...
کاسانو: من بزرگترین استعداد به هدر رفته دنیا هستم/ فوتبالیست نمی شدم، قصاب می شدم!
می شدم، احتمالاً هر عمل زشت و بدی که وجود داشت را به آنها آموزش داده بودم. الان اما خیلی بهتر شده ام و تمام این ها را مدیون همسرم هستم. به داشتن شخصی مانند او در کنار خودم افتخار می کنم. کاسانو در تیم باری کشف شد و بعد از آن به رم رفت جای یکه در کنار توتی یک زوج هجومی خطرناک را ساخت اما پیشنهاد رئال مادرید او را برای ترک جالوروسی وسوسه کرد و سال 2006 راهی مادرید شد و در آنجا زیر نظر ...
مو قرمز نون خ چرا از خندوانه شاکی است؟
داشتم با تلویزیون شروع کنم صهبا شرافتی را با این سریال و به خاطر بازی در نقش روناک، خواهرزاده نورالدین شناختیم. این بازیگر جوان از شروع و آرزوهایش در این راه می گوید: وقتی علاقه مند شدم زمان پخش سریال قهوه تلخ بچه بودم، فکر می کنم حدود ده سال داشتم که به بازیگری علاقه مند شدم. در مدرسه تئاتر کار می کردم و مورد تشویق قرار می گرفتم. در خانه فیلم می گذاشتم و تلاش می کردم جای شان ...
روایتی خواندنی از حضور طلبه های خواهر در غسالخانه کرونایی ها
به لطف پروردگار اصلا این حالت ها را نداشتم. یعنی با آن توشه ای که روز قبل ذخیره کردم، مقاوم شدم. روز اول خود بچه ها می گفتند خانم شما روزه بودید، چه طوری سه نفر را شستید با دهان روزه. گفتم شکر خدا اصلا حالت ضعف نداشتم. معجزه الهی بود و دعای خود همین ها. یکی از معجزاتی که من دیدم به بچه ها هم گفتم. چون ماه رجب بود خب من دوست داشتم روزه بگیرم، با اینکه روز اول روزه بودم، سه نفر را هم کارهایش را ...
بازیگری مرزبندی ندارد
. از سوی دیگر درست در اولین روز فیلمبرداری و در یکی از صحنه های تعقیب و گریز، مچ پای چپ من شکست و تاندون پایم پاره شد و واقعاً شرایط عجیبی پیش آمد. با این حال مسعود اطیابی عزیز و گروه تولید پای من ایستادند و سختی ها را تحمل کردند. وی افزود: من دو ماه تمام با پای گچ گرفته جلوی دوربین رفتم. در این دوماه سکانس هایی فیلمبرداری شد که من در آنها ایستاده یا نشسته بودم و بعدها در مرحله تدوین، با ...
محمدتقی صفار، مجموعه داری که همه عتیقه هایش را به موزه امام رضا (ع) بخشید /داستان پیشکشی 900 سکه تاریخی
های سکه، تمبر و کتاب پیدا می کردم. تمام پول توجیبی هایم را تمبر می خریدم. آن اوایل به ارزش تمبر ها و گنجینه ای که به دست می آوردم پی نمی بردم و فقط به صرف اینکه تمبر ها نقوش و عکس های زیبایی داشتند می خریدم. بزرگ تر که شدم و علاقه ام به تاریخ و باستان شناسی بیشتر شد، تصمیم گرفتم این رشته را در دانشگاه دنبال کنم. دانشگاه تربیت مدرس تهران در رشته کارشناسی تاریخ قبول شدم و مقطع کارشناسی ارشد را در ...
عکس، شهاب حسینی و الکس بریتو یک کمپانی بیخ گوش هالیوود تاسیس کردند
زمان قبل از انقلاب سیاسی بودند، اخراجم کردند. بعد از آن رفتم رشته زبان و ادبیات انگلیسی و سرنوشت طوری رقم خورد که دبیر بشوم. 30سال کارمند آموزش پرورش بودم. البته فعالیت های دیگری هم داشتم؛ مثل فعالیت های تجاری. در کنار این فعالیت هایی که گفتم، شعر هم می گفتم و داستان هم می نوشتم. حتی یادم هست چند فیلمنامه هم نوشتم اما مهم تر از همه، ترجمه هایی بود که در آن زمان انجام دادم. دو ...
می خواستم فوتبال را کنار بگذارم
، فریدون فضلی، محمد همرنگ و... در تیم ما بودند و واقعا پرستاره بودیم. اشتباهاتی هم مرتکب شدم اما متوجه شدم که هیچوقت دیر نیست و مجددا به فوتبال برگشتم. چه شد سر از فوتبال تاجیکستان درآوردی؟ اصلا چرا تاجیکستان؟ مدتی گذشت اما با خودم فکر کردم که باید حق خودم را بگیرم. به فوتبال برگشتم. شاید باورتان نشود بعد از ترک نیروی زمینی، چون سرباز بودم به یک باره چهار سطح پایین رفتم و در ...
به جای رئال باید به بارسلونا می رفتم
رئال قول داده بودم. شاید بهتر بود به بارسا می رفتم چون آنجا حمایت پرتغالی هایی چون فیگو و بایا را با خود داشتم. در رئال اوضاع برای من خوب پیش نرفت هرچند توانستیم فاتح لالیگا شویم. ژانویه 1998 از رئال جدا شدم و تیم شش ماه بعد قهرمان اروپا شد. سکرتاریو ادامه داد: برای بازی لیگ قهرمانان به پورتو رفته بودیم و رئیس باشگاه پورتو از من خواست که برگردم ولی پاسخ رد دادم. هم تیمی هایم می گفتند از رئال نرو چرا که قهرمان اروپا خواهیم شد. آن اتفاق در نهایت رخ داد ولی من رئال را ترک کرده بودم. ...
هر بازیگری براساس توانایی هایش تصمیم می گیرد
همین روزها که در پایان تصویربرداری هستیم درگیر کار بودم. از سوی دیگر درست در اولین روز فیلمبرداری و در یکی از صحنه های تعقیب و گریز، مچ پای چپ من شکست و تاندون پایم پاره شد و واقعاً شرایط عجیبی پیش آمد. با این حال مسعود اطیابی عزیز و گروه تولید پای من ایستادند و سختی ها را تحمل کردند. وی افزود: من دو ماه تمام با پای گچ گرفته جلوی دوربین رفتم. در این دوماه سکانس هایی فیلمبرداری شد که من در ...
بازیگری مرزبندی ندارد
اولین روز فیلمبرداری و در یکی از صحنه های تعقیب و گریز، مچ پای چپ من شکست و تاندون پایم پاره شد و واقعاً شرایط عجیبی پیش آمد. با این حال مسعود اطیابی عزیز و گروه تولید پای من ایستادند و سختی ها را تحمل کردند. وی افزود: من دو ماه تمام با پای گچ گرفته جلوی دوربین رفتم. در این دوماه سکانس هایی فیلمبرداری شد که من در آنها ایستاده یا نشسته بودم و بعدها در مرحله تدوین، با رج زدن سکانس ها به ...
پریودیم عقب افتاده، کیست رحم دارم؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من دو ماه پیش کمرم درد میکرد و تیر میکشید حالت تهوع داشتم و سوزش سر معده ترشحم تقریبا بو میداد رفتم پیش زنان زایمان سونوگرافی کرد گفت احتمالا عفونت هست و آزمایش اورژانسی خون هم دادم برای تشخیص بارداری جواب منفی بودو چون شش روز از پریودیم عقب افتاده بود از شدت استرس وقتی وارد مطب شده بودم پریود شدم. پریود شدنم مثل همیشه نبود یعنی من 8 یا 9 روز طول میکشه ولی ...
اسدی: دلسرد کننده است که سوم آسیا شوی و تلاشت دیده نشود/ یک "خسته نباشی" خشک و خالی هم به من نگفتند
ایرانی توانستم فینالیست شوم. وی افزود: سال گذشته با وجود اینکه از آمادگی بدنی بهتری برخوردار بودم و پیشرفت چشمگیری داشتم، شرایط آنگونه که می خواستم پیش نرفت و نتوانستم به اهدافی که داشتم، دست یابم. متاسفانه از سه مسابقه جهانی که سال گذشته برگزار شد، من فقط در یک مسابقه شرکت کردم. رقابت های سوئیس را به دلیل نبود اسپانسر مالی از دست دادم. ملی پوش یخنوردی کشورمان به اعزام نشدن ...
پرسپولیس و سپاهان مدعی قهرمانی هستند/ دوران مربیگری سخت تر از زمان بازی کردن است/ به دلیل مصدومیت مجبور ...
خورد نمی توانستیم استراحت کنیم و تیم در کورس قهرمانی بود و مجبور بودیم بلافاصله بازی کنیم و استراحت مان که این گونه خراب می شد باعث می شد این اتفاقات برای من بیفتد. در این مدت هم موفق شدیم B آسیا را بگیریم و اینکه خدا را شکر نمره اکسلنت به من دادندکه خودم خیلی سوپرایز شدم واقعا از این قضیه و خوشحالم و تشکر می کنم خیلی چیزها یاد گرفتیم از دکتر پیروانی و شاهین ریاحی و الان هم برای شروع همان طور که ...
پریناز ایزدیار ازدواج کرد + عکس همسرش
گیاهخواری را شروع کرده ام؛ البته بیشتر از آنکه بگویم یک رژیم سلامت با کاهش وزن و این طور چیزهاست، یه علت اصلی داره و اون اینکه دلم به حال حیوانات میسوزه. موسیقی دوست داشتم که موسیقی کار کنم و نواختن ساز را یاد بگیرم اما شاید در این زمینه بی استعداد بودم یا به آن شکل جدی و حرفه ای دنبالش نرفتم درباره سبک های مورد علاقه ام در موسیقی باید بگویم مقید به هیچ سبک خاصی نیستم هر آهنگی ...
انتشار عکس های حاشیه ساز از نرگس محمدی و علی اوجی در روزهای کرونایی + بیوگرافی
شرایط مختلف بازی می کنیم. جمله در مورد لایه های نقش تان بگویید خیلی خنده دار است. زندگی معمولی و شخصی خودت را هم مثل نقش های الان دم دستی می بینی؟ در کل من از روتین بودن زود خسته می شوم. فکر می کنم خدا مرا خیلی دوست داشته است که من وارد این حرفه شده ام. اگر قرار بود کارمند باشم یا در رشته ای که خواندم می ماندم و پرستار می شدم و باید هر روز سر یک ساعتی سر کار می رفتم تا یک ...
جست وجوگر و تعمیرکار مغز
رشته می دانستم، به طور کلی عاشق این بودم که بدانم در ذهن آدم ها چه اتفاق هایی می افتد؟ دوست داشتم بدانم چه اتفاقی در ذهن می افتد که باعث می شود کسی وسواس پیدا کند یا چه می شود که یک نفر دائم خودش را سرزنش می کند؟ وقتی فهمیدم تمام رخدادهای ذهنی در کودکی و نوجوانی اتفاق می افتند، علاقه مند شدم کاری برای کودکان و نوجوانان انجام دهم. برای همین در مقاطع بالاتر تحصیلی به سمت روان شناسی کودک و نوجوان ...
انتقام عجیب خواستگاران شکست خورده از نوعروس
.... مدتی بعد از این آشنایی به او علاقه مند شدم و قصد ازدواج داشتم و برای این که بتوانم او را راضی به ازدواج کنم، برایش هدیه های گرانقیمت می خریدم. اوایل از خانواده ام یا دوستانم پول قرض می گرفتم. تصمیم گرفتم برای او خودروی پژو بخرم. بنابراین موضوع را با یکی از دوستانم درمیان گذاشتم که او مرا با دوستان خلافکارش که زورگیری خیابانی می کردند، آشنا کرد و عضو باندشان شدم. با همان پول های به ...
نون . خ 2 | ماجرای انتخاب شیرین سریال نون. خ
دهیم و امیدوارم که موفق بوده باشیم. از میان خانم هایی که در این سریال بازی کردند فقط شما اصالتا کرد هستید؟ - خانم بازوند اصالتا کرمانشاهی اما بزرگ شده بندرعباس هستند و خانم شرافتی نیز اصالتاً سقزی هستند. اما من هم کرمانشاهی بودم و هم در کرمانشاه بزرگ شدم. و همین موضوع باعث شده که راحت تر بتوانید با قصه ای که در این منطقه کردنشین رخ می دهد ارتباط برقرار کنید؟ ...
برنامه فوتبال برتر/ از افشاگری هاشمی درباره صندوق خالی پرسپولیس تا راز داور شدن پزشک بسکتبالیست
...، اما بیشتر آن را تماشا می کردم. در تیم شهرم بسکتبال بازی می کردم. پس از پوشیدن پیراهن پیام به داوری علاقه ام بیشتر شد. 6 سال بزرگ تر از برادرم پیام هستم. کوچه ما داور خیز بود. با پیام دعوا هم می کردم. یادم نمی رود وقتی بچه بودم از پله های خانه به عنوان میز استفاده می کردم. فکر می کردم باید تمام نمره هایم 20 باشد. یک بار معدل من 19.5 شده بود و برای گرفتن معدل بیست سه روز گریه می کردم. ...
اسکی بازی که پایش را از دست داد اما امیدش را نه!
کنم که خودم را نباختم و برای پیشرفتم تلاش کردم. صادق کلهر در کنار همسرش حمایت خانواده ام را داشتم وقتی که این اتفاق برایم افتاد در اوج آمادگی بودم و باورش سخت بود. فکر می کردم که خواب می بینم و در یک دقیقه اول خودم را باختم اما خیلی سریع یک نیرو سراغم آمد و سریع از جا بلند شدم. از آنجایی که درگیر ورزش بودم، آن را به عنوان نقطه عطفی دیدم. شاید اگر در مسیرم درست نبود ...
خودشناسی، معنا و روان شناسی؛ مصاحبه با آقای فراز قورچیان
. پدرم یک کتابخانه ی خیلی بزرگ داشت و من از بین آن همه کتاب، دوست داشتم کتاب سفر به ماورا را بخوانم و تمرین هاش را انجام دهد. آن موقع هم می دانستم یک چیزی ورای این ماده و مادیات است، یک چیز ماورایی که من حس کرده بودم. همین انجام تمرین ها باعث شد من وسواس فکری خیلی شدیدی پیدا کنم، اضطراب های خیلی شدید داشتم و در مدرسه هم درک نمی شدم و من را پیش روان پزشک می بردند و به من دارو میدادند و ...
یاوری : هیچ وقت دنبال پول نبودم
باشگاه ما می آمدند. در محله ما اکثراً جوان ها یا کشتی گیر بودند یا بوکسور. چون ساکنین محله بیشتر ارامنه بودند و آن ها بوکس را انتخاب می کردند. همین دلیل شد من به سمت بوکس بیایم. خیلی جوان بودید که بوکس را شروع کردید؟ از 16 سالگی بوکس را شروع کردم، خیلی علاقه داشتم و با سختی ها کنار آمدم. همان سال خیلی زود بین مبتدی ها مسابقه گذاشتند. سال 1327 بود که قهرمان ایران شدم و در 17 سالگی به ...
از مسافرکشی در نازی آباد تا خط آتش پرسپولیس
نمی شدم به سراغ ورزش کشتی می رفتم. اما اگر کلا در ورزش نبودم شاید راننده تاکسی می شدم. زمانی که در راه آهن بودم از ساعت 6 عصر تا 11 شب با پرشیایی که داشتم در خط نازی آباد به نواب مسافرکشی می کردم. آن روزها برای من خیلی روزهای جذابی بود و همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند. مهاجم پرسپولیس درباره اینکه سرنوشت لیگ برتر پس از گذر از دوران کرونا چه می شود، گفت: قبل از هر چیز امیدوارم که سلامتی ...
دوپینگم حلال، جانم از فرنگی آزاد! عجیب ترین دوپینگ جهان برای فرار از کشتی!
پرسیدند کیوان رضایی را می شناسی؟ می توانستم فرار کنم و نگویم من هستم، اما خودم را معرفی کردم و تست دادم. خودم را از دوراهی نجات دادم دوپینگ را برای اینکه در ادامه زندگی به کاری که علاقه دارم، بپردازم، تنها راه می دیدم. باور کنید خودم هم در دوراهی بودم که کشتی را رها کنم یا خیر؟ الان دیگر مطمئن شدم و می دانم که چه کاری می خواهم انجام دهم. تازه 23 ساله هستم و می توانم در رشته جدیدم موفق باشم. می دانم موفقیت در MMA سخت است، اما به این رشته علاقه دارم. ارسال دیدگاه نام: ایمیل: دیدگاه: ...
ماهینی: مصدومیت مرا عقب انداخت/ به تیم ملی برمی گردم
یک تیم قهرمان می شود یعنی همه اعضای تیم عالی کار کردند. حتی دو سال بعدش هم که به سایپا رفتم خیلی خوب بودم و علی دایی هم به من علاقه زیادی داشت ولی اتفاقاتی افتاد و کاری کردند که من در آن تیم نباشم و نخواستند پیشرفت کنم. در آن دوره ای که در سایپا هم بودم چند بار به تیم ملی دعوت شدم و بعدش اتفاقاتی افتاد که خودم از سایپا رفتم و فسخ کردم. دلیل رفتنم را جایی نگفته ام و فعلا هم نمی گویم اما یک روز ...
رویای گُل طلایی!
داشتم که روزی فوتبالیست مشهوری شوم، چون وضعیت مالی مناسبی نداشتیم نمی توانستم یک توپ فوتبال برای خودم بخرم بنابراین فکر دیگری به ذهنم رسید. مادرم هر روز مقداری به من پول تو جیبی می داد تا بتوانم در مدرسه برای خودم خوراکی بخرم. من هم گاهی اوقات با تحمل گرسنگی پول های توجیبی ام را پس انداز می کردم و با مبلغ جمع آوری شده چند توپ پلاستیکی می خریدم. چند تایی از آن ها را با چاقو پاره می کردم و ...