روایت عجیب جهادگر کرونایی از قاچاق مشروب تا نجات جان بیماران
سایر منابع:
سایر خبرها
شیطنت نغمه زن 15 ساله را به دام جوان غریبه انداخت! / مرد مشهدی زنش را طلاق داد
از روز بعد پیامک های مزاحمت گونه یک جوان غریبه به گوشی من آغاز شد. وقتی با درخواست رابطه دوستی آن جوان رو به رو شدم که خودش را سپند معرفی می کرد، به او پیام دادم که من متاهل هستم. اما او نه تنها توجهی نداشت بلکه مرا تهدید می کرد که اگر به تماس هایش پاسخ ندهم، آبرویم را نزد همسرم و خانواده اش می برد. اگرچه نمی دانستم او اطلاعات خصوصی زندگی مرا از کجا به دست آورده بود، اما حتی رنگ لباس ...
زنی که همزاد درد است
می گوید: بعد یک سال و نیم با کمک خیرین آزاد شدم. اما هنوز در دادگاه پرونده داشتم. باید رضایت شاکی ها را جلب می کردم. برگشتم سر خانه و زندگی ام. در این میان اعضای انجمن داوطلبان که از مددجویان آزادشده از زندان حمایت می کنند هوای مرا داشتند. در تلاش بودم تا از همسرم جدا شوم و زندگی آرامی را برای بچه هایم رقم بزنم. همه چیز داشت خوب پیش می رفت. اعضای انجمن حمایتم می کردند و تازه طعم آزادی را می چشیدم ...
زورگیری که برای همیشه ویلچرنشین شد
قاپی پذیرفتم. او مدعی بود مالخری را می شناسد و ما به راحتی می توانیم با فروش گوشی های سرقتی پول خوبی به دست بیاوریم. من هم بدون آن که به عاقبت این کار فکر کنم صبح روز بعد سوار موتورسیکلتم شدم و به دنبال دوستم رفتم. قرار گذاشتیم تا از حاشیه شهر به منطقه احمدآباد بیاییم و طعمه های مان را مقابل مراکز تجاری فروش تلفن همراه انتخاب کنیم. مثل همیشه چاقویم را در کمرم گذاشتم و به منطقه احمدآباد ...
مجری سحرگاهی که 13 سال سحری نخورد/ استقبال مخاطبان از پویش برنامه ماه خدا
داشتیم که در ادامه می خوانید. حسن سلطانی درباره برنامه های معارفی به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ، گفت: همزمان که در حوزه سیاسی کار می کردم تجربه برنامه معارفی در رادیو و شبکه دو را داشتم و مجری برنامه مسابقات قرآن نیز بودم. بعد از پایان کارم در حوزه سیاسی به خاطر تعلق خاطر به برنامه معارفی در این حوزه فعالیتم را ادامه دادم. وی ادامه داد: البته سال 79 مدیر گروه معارف شبکه خبر ...
مهدی گل سرسبد 9 رزمنده خانواده شان بود + عکس
نوشته می شود، اما خودش حرفی از شهادت و این چیزها نمی زد. حتی با هم که منطقه بودیم چیزی از شهادتش نمی گفت. در کدام عملیات با هم همرزم بودید؟ کربلای 4 با مهدی همرزم بودیم. منتها من در گردان دیگری بودم. دو هفته بعد از کربلای 4 که عملیات کربلای 5 انجام گرفت، من در همین عملیات مجروح شدم. روز بعد مرا به بیمارستان صحرایی انتقال دادند. بعد از مداوا به لشکر برگشتم. چند روز بعد تمام گردان ...
سرمدی: قصه پدر پسری من را یاد همسران می اندازد/شباهت بازیگری به رانندگی
می رود در کنارش زندگی کردن را هم می آموزیم. ** چطور شد که به گروه بازیگران این سریال اضافه شدید؟ - در روزهای اول که بازیگر انتخاب می کردند من هم برای نقش مادر حامد انتخاب شدم. ** متن را خواندید و بعد قبول کردید؟ - آن زمان خیلی متن ها آماده و کامل نبود و کلیت داستان را برایمان تعریف کردند و کمی از قصه را خواندم و متوجه فضای کلی داستان شدم. بعد از آن کم کم ...
پایان مرگبار ازدواج اینترنتی / تفریحی که جوان 20 ساله را وادار به جنایت کرد!
آشنایی با مقتول بگو. 20 ماه پیش یکی از دوستانم به من گفت برای تفریح عضو سایت همسریابی شوم که قبول کردم و با پرداخت صدهزارتومانی عضو آن شدم. چند هفته بعد با زن میان سالی درهمان سایت آشنا شدم. شرایطم را دید و قبول کرد که ارتباطمان شکل بگیرد. چند بار بیرون از خانه همدیگر را دیدیم و بعد از آن در نبود فرزندانش به خانه اش می رفتم. او به من علاقه مند شده بود، اما، چون از من 25 سال بزرگ تر بود ...
افشاگری سمیر نصری درباره وعده های عجیب سامپائولی به او برای بردنش به سویا
عملکردی که در این تیم داشت، جالب تر بوده است. بازیکن سابق تیم ملی فرانسه در یک گفت و گوی زنده اینستاگرامی به مخاطبانش گفت: سامپائولی آنقدر خواهان پیوستن من به تیمش بود که گفت تو فقط به ما ملحق شو، آن وقت اینجا می توانی مشروبات الکلی بخوری، به باشگاه های شبانه بروی و هر کار دیگری که دلت می خواهد می توانی انجام بدهی و هر کسی از باشگاه هم که خواست چیزی به تو بگوید، جوابش را می دهم. تنها چیزی ...
حبس و جزای نقدی مجازات کلاهبرداران کودهای کمپوست
اما دست به کلاهبرداری زد. پس از این شکایت ها و در حالی که شمار شاکی ها به 3 هزار نفر رسیده بود مأموران پلیس با تحقیقات گسترده 40 متهم این پرونده را که در 20 استان کشور دست به کلاهبرداری 200 میلیارد تومانی زده بودند بازداشت کردند. متهمان در جلسات متعدد در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. قضات دادگاه پس از تشکیل بیش از 30 جلسه دادگاه و بازخوانی 8هزار و 503 ...
ماجرای زورگیر ویلچرنشین!
.... او مدعی بود مالخری را می شناسد و ما به راحتی می توانیم با فروش گوشی های سرقتی پول خوبی به دست بیاوریم. من هم بدون آن که به عاقبت این کار فکر کنم صبح روز بعد سوار موتورسیکلتم شدم و به دنبال دوستم رفتم. قرار گذاشتیم تا از حاشیه شهر به منطقه احمدآباد بیاییم و طعمه های مان را مقابل مراکز تجاری فروش تلفن همراه انتخاب کنیم. مثل همیشه چاقویم را در کمرم گذاشتم و به منطقه احمدآباد آمدیم. زنانی را که با ...
تبرئه مرد بانکی در اتهام قتل پدرزنش!
. داماد خانواده در برابر اتهام قتل بدین ترتیب داماد خانواده هدف تحقیق قرار گرفت و این جوان 29 ساله صبح روز بعد از این اتفاق پیش روی بازپرس پرونده گفت: در بانک کار می کنم و صاحب دو فرزند هستم ، از مدت ها قبل همسرم به دلیل سوءظن و شکاک بودنش باعث ناآرام شدن زندگی مان شده بود و بارها بر سر این موضوع با خانواده ها صحبت کردیم و همیشه پدر و مادرم برای استوار شدن زندگی مان حق را به ...
همخوانی جنجالی شیلا خداداد با خواننده زن ترکیه ای + فیلم و عکس
دوست داشت خیلی زود مادر شود. قصه بازیگری شیلا خداداد از کجا آغاز شد؟ شیلا خداداد: تازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، که یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم. آنجا با آقای مسعود کیمیایی مواجه شدم. درباره سینما صحبت کردیم و ایشان به من پیشنهاد بازی در فیلم شان را دادند. پس از بازی در فیلم اعتراض به کلاس های بازیگری رفتم و آقای علی ژکان خیلی برای ...
من سردار هستم، یک معلول تنها و دل خسته! حاضر بودم سالم باشم حتی اگر بار دنیا را به دوش بکشم
1386 زمین گیر شدم و اکنون 14سال است روی ویلچر روزگار را سپری می کنم. او می گوید تلخ ترین اتفاق زندگی ام مرگ مادرم بود او در سال 1386 رفت و ما را تنها گذاشت، بعد از رفتن او روزگار بیش از پیش برایم سخت تر و تلخ تر شد. سردار با تبسم همیشگی و چشمانی پر مهرش با ما از درد می گوید. سردار ادامه میدهد و عنوان می کند :تا قبل از معلولیت تا 10سالگی میتوانستیم راه بروم با هم بازی هایم ...
سرنوشت گنده لات های مجازی کجاست؟
گرفتن از من و بد و بیراه گفتن به من و فحش ناموسی دادن. بعد از این با همدیگر درگیر شدیم و دو الی سه نفر از دوستان حسین به همراه خودش به من حمله کردند و من هم فقط از خودم دفاع کردم. قصدم کشتن حسین نبود از خودم دفاع کردم و به دست او چند ضربه با چاقو زدم. این ها بخشی از اظهارات گنده لات تهران بود که به دلیل کری خوانی در فضای مجازی مرتکب قتل یکی از دوستانش شده بود که در نهایت حین تحمل حبس توسط ...
سخنگوی وزارت بهداشت: 25 سال است آمپول نزدم!
در حال برنامه ریزی بودم و من در کمیته اطلاع رسانی آت حضور داشتم، اما همان روز ها خبر فوت برادرم را شنیدم و درگیر مراسم برادرم شدم. او ادامه داد: غم برادرم باعث شد، پدرم را نیز بعد از چند وقت از دست بدهیم، البته پدرم همیشه می گفت کسی حق ندارد برای من مراسمی برگزار کند و این اتفاق افتاد، مراسم پدرم که 12 اسفند بود که به دلیل شیوع کرونا برگزار نکردیم. شهر جهانپور گفت: بزرگترین دغدغه من در خصوص کرونا احتمال لغو پیاده روی اربعین است. ...
عکس دیده نشده نیوشاضیغمی در آغوش همسرش +عکس و بیوگرافی
رفتار می کنم و درگیر کارهای خانه نظیر طبخ غذا، شستن لباس و اتوکشی و گردگیری خانه هستم البته اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است. نیوشا از سفر حج می گوید نکته ای که برای من بسیار جالب بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در ...
نشانه های اصلی ابتلا به کرونا کدام است؟
قهرمان قصه مان می گوید اسم و رسمم را بنویسید .می گویم دست و دلم می لرزد برای انتخاب کلماتی که قرار است گذشته تان را به تصویر بکشد! می گوید عزت و ذلت دست خداست ،بنویسید.ماجرای زندگی این جهادگر کرونایی شنیدنیست. از قاچاق مشروب و یکه تازی ودست گیری تا حکم نجات بخش قاضی و آغاز فصل بندگی و عاشقانه های بی پایان. ماجرا شنیدنی تر می شود وقتی قاضی پرونده را بعد از 17 سال پیدا می کنیم. ...
منشی 18 ساله پنهانی بچه مدیرعامل را به دنیا آورد / عاشق آراد بودم و او نمی خواست مرا وارد زندگی زنش بکند!
من در حالی رشد می کردم که دوست داشتم با انجام کارهای پسرانه محبت پدر و مادرم را جلب کنم به طوری که رشته برق را در دبیرستان انتخاب کردم و حتی از پوشیدن لباس های زنانه متنفر بودم و بیشتر با پسرهای فامیل رابطه داشتم. خلاصه وقتی در 17 سالگی تحصیل در دبیرستان را به پایان رساندم سعی کردم وارد بازار کار شوم. در همین روزها بود که با مالک یک شرکت مهندسی آشنا شدم. اگرچه همه کارکنان پروژه های ...
کلاهبرداری 35 میلیاردی با جعل اسناد مالی
یک فرصت مناسب با جعل اسناد مالی و رسید پرداخت وجوه، اقدام به کلاهبرداری 3 و نیم میلیادری کرده و متواری شدم و با پول های به دست آمده چند دستگاه آپارتمان و یک دستگاه خودرو خریداری کردم. سرهنگ کارآگاه تقی پور در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به دستگیری متهم و اعتراف صریح به جرم خود و کشف اموال خریداری شده با وجوه کلاهبرداری، تحقیقات پلیسی همچنان ادامه دارد. انتهای پیام/ ...
هفت مرد جهادگر از یک خانه / سلبریتی اینستا ی جهادی ها + تصاویر
برادران شهید نمی توانند به سوریه اعزام شوند. عموی من هم شهید شده بود و با این حساب پدرم نمی توانست به سوریه برود. گریه های آن روز پدرم هیچ وقت از خاطرم محو نمی شود. هرچند پدر در سال 93 در ابتدای تحرکات، به سوریه رفته بود. حالا قانون دیگری وضع شده بود از هر خانواده فقط یک نفر می تواند به سوریه برود. با شنیدن این خبر همه ما بی قرار و غمگین شده بودیم؛ اما حسین برادر کوچک ترمان با این قانون کنار نمی آمد و ...
کارمند خیانتکار 3.5 میلیارد تومان کلاهبرداری کرد
فکرش را نمی کرد که روزی دست به کلاهبرداری بزنم. از طرفی رابطه خوبی با تجار خارجی داشتم و به کارم مسلط بودم. به همین دلیل در فرصتی مناسب با جعل اسناد مالی و رسید پرداخت پول، سه و نیم میلیارد تومان از شرکت کلاهبرداری کردم و فراری شدم. وی درباره سرنوشت این پول ها گفت: با پول هایی که به دست آورده بودم چند دستگاه آپارتمان و یک خودرو خریدم. سرهنگ جهانگیر تقی پور، معاون مبارزه با جرایم جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: به دنبال اعتراف صریح متهم به جرم خود و کشف اموال خریداری شده توسط وی، هم اکنون با قرار قانونی در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در این باره ادامه دارد. ...
شیلا خداداد|ویدیو دیده نشده ازحمله جنجالی به احسان علیخانی + فیلم و عکس
ازیگری خیلی اتفاقی و شانسی شدتازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم که آنجا با مسعود کیمیایی کارگردان مواجه شدم درباره سینما صحبت کردیم و ایشان پیشنهاد بازی به من دادند بعد از بازی در فیلم اعتراض مسعود کیمیایی در سال 1378 به کلاس های بازیگری آقای علی ژکان رفتم که برای من در این زمینه خیلی زحمت کشیدند ...
حسنی پور: 21 روز سخت را در امارات پشت سر گذاشتم/ اصلاً فکر نمی کردم مبتلا به کرونا شده ام
خانواده ام همه چیز را می دانند. دقیقاً در روزهایی به کرونا مبتلا شدم که سیامند رحمان، قهرمان بزرگ ورزش کشورمان فوت کرده بود. مربی تیم ملی کاراته درباره علائم بیماری و نحوه درمان خود عنوان کرد: پس از ورود به کشور امارات تستی از من گرفته شد که نتیجه آن مشکوک بود. فردای تست اول تست دوم را انجام دادم که نتیجه آن مثبت شد. پس از این اتفاق تا 16 روز هر سه روز یک بار از من تست می گرفتند که ...
ماجرای معجزه یک ماما
بکایی ادامه داد: این زن از من میخواست در مطب بچه اش را به دنیا بیاورم، زیرا در اون شهر هیچ دکتر متخصصی یا بیمارستان نزدیکی وجود نداشت. این پزشک گفت: من دست تنها بودم، اما به خدا توکل کردم و پذیرفتم. ساعت 8 صبح پسربچه ای به دنیا آمد که هنوز چهره اش جلوی چشمانم است. وی ادامه داد: بعد از به دنیا آمدن این پسر بچه، من در آن شهر شهرت خاصی پیدا کردم. از شهر های دور و نزدیک برای زایمان ...
خاطرات یک شهر
مخاطبان با لهجه اراکی در این برنامه رادیویی بیان کنم. پس از اتمام این برنامه رادیویی مصمم شدم که این خاطرات را در قالب کتاب و لوح فشرده ای به چاپ برسانم، زیرا در طول سال اخیر دریافته ام که گویش و لهجه اراکی هر روز بنا به علل مختلفی همچون نزدیک بودن استان مرکزی به پایتخت در حال فراموشی است و آن لهجه و گویشی هم که باقی مانده است اکثرا برای عده ای دست مایه طنز و سخره گرفته شده است و بارها مشاهده ...
رونق قرآن در جامعه آرزوی قلبی من است/ تاکنون 40 حافظ کل قرآن را تربیت کرده ام
...، به اصرار مادرم با حجت الاسلام شاهسونی تماس گرفتم و چون روخوانی و صوت و لحن خوبی داشتم مرا برای این دوره در خوابگاه پذیرفتند. آن سال اولین دوره آزمایشی حفظ خواهران بود که 50 نفر در این دوره شرکت کردند. اما در طول سال شاهد ریزش زیادی میان قرآن آموزان بودیم؛ به طوری که در آخر سال 13 نفر مانده بودیم که از این تعداد هم فقط 6 نفر در آخر حافظ کل شدند. از این 6نفر هم چهار نفر از قبل چند ...
ناگفته های نجفی از قتل میترا استاد
همه کارشناسان نیز گفته اند که شلیک ها مستقیم نبوده و من در حالت بی تعادلی مرتکب قتل شدم. قاضی متین راسخ از نجفی پرسید: از چه زمانی سلاح را در دست گرفتید و چه زمانی آن را مسلح کردید و اخرین بار کی آن را تنظیم کردید. نجفی گفت: من از سال 60 سلاح داشتم؛ تا 15 سال قبل نیز تمرین می کردم. من دوره نظامی را در لبنان زیر نظر شهید چمران که هم رزم هم بودیم، گذراندم و کار با سلاح را به خوبی بلد بودم ...
بازیگر بچه مهندس : لهجه قاسم براساس اصالت من انتخاب شد
درباره تغییر بازیگر نقش مسعود و جواد از قسمت سوم و ثابت ماندن بازیگر نقش قاسم از همان قسمت در سریال گفت: برای آن دو نفر گفتند که بعد از 6 سال باید تفاوتی در چهره شان باشد اما چهره من را با گریم تغییر دادند. همچنین رنگ چشم های من روشن است و بنا به صلاحدید کارگردان برایم لنز تیره گذاشتند . خسرومنش درباره جذابیت قصه این سریال نیز گفت: من قصه این سریال را دوست داشتم و فصل های قبلی آن را ...