کارآفرینی که از کارگری رستوران به تولید دستگاه تهویه رسید
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل پیرزن به عشق موتورسیکلت!
تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد به قتل اعتراف کرد.متهم در ادامه به دستور قاضی واحدی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. گفتگو با متهم مسعود معتادی؟ نه، من سیگار هم نمی کشم. چه شد که تصمیم به قتل زن همسایه گرفتی؟ بدهکار بودم و به خاطر بدهی ام تحت فشار بودم که این تصمیم را گرفتم. یعنی به خاطر پرداخت ...
قاتل همیشه به محل جرم برمی گردد
دادن بسته حمایتی به خانه اش آمده است و پسرش هم گفت مشکلی ندارد. وقتی در خانه بودم، متوجه دوربین های مداربسته شدم، به همین دلیل فهمیدم سرقت امکان ندارد و از آن خانه رفتم، ولی چند دقیقه پیش از افطار دوباره برگشتم و گفتم که کلیدهایم را در خانه اش جا گذاشته ام. وارد خانه شدم و این بار با چاقوی میوه خوری او را کشتم، طلاهایش را برداشتم و دستگاه دوربین مداربسته را هم با خودم بردم. فکرش را نمی کردم به این ...
به بهانه دومین سالروز درگذشت خالق " بارو بارو" + مصاحبه قدیمی
.... دخترم متولد سال 1351 و پسرم متولد سال 1361 است. * آیا فرزندان شما علاقه ای به موسیقی دارند؟ بله؛ پسرم امیرحسین فرجی معروف به "ماهور فرجی" سریع ترین نوازنده دف در جهان است. همچنین بیشتر سازها را می نوازد و صدای خوبی هم دارد و در حال حاضر مشغول ساخت کلیپی است که در آینده روانه ی بازار خواهد شد. * پس لازم شد برای این موفقیت به شما تبریک بگویم. آقای فرجی! با مرور ...
قتل زن مسن به خاطر چند تکه طلا
دیگر راهی خانه پیرزن شدم. زنگ زدم و او را جلوی در کشاندم. هدفم این بود که وارد خانه شوم، اما فهمیدم آنجا دوربین مداربسته دارد، به همین دلیل داخل نرفتم و بعد از تحویل دادن بسته از پیرزن خداحافظی کردم. حدودا 10 دقیقه بعد از افطار بود که دوباره به منزل مقتول رفتم و با این بهانه که دسته کلیدم را جا گذاشته ام وارد منزلش شدم. پیرزن مشغول افطار بود. او برایم چای آورد و من با همان سینی ضربه ای ...
عاشقانه های سه خواهر پرستار در نبرد با کرونا/ از وصیت نامه در بحران تا تحویل سال در قرنطینه
سلامت خود را به دست آورده و به منزل برگشتند. *از لحظه سال تحویل هیچ چیز نفهمیدم این پرستار فداکار ادامه می دهد؛ در شب بیست ونهم اسفند ماه شب کار بودم، در بخش ما 13 بیمار بدحال وجود داشت نگران بودم همه به دستگاه اکسیژن وصل بودند، صبح فوتی داشتیم آن شب را تا صبح مشغول کار بودم و 7 صبح شروع به نوشتن گزارش کردیم در حالی که توانایی انجام کاری نداشتم، از سال تحویل هم که چیزی ...
ورزشکاری که از میان ضربه های حریف، قهرمانانه به دنیای سیاست آمد
.... کد ویدیو دانلود فیلم اصلی نمی خواهم به عنوان سیاستمدار شناخته شوم ساعی گفت: از ابتدا ورزشکار بودم و همان موقع که به شورای شهر رفتم، دوست نداشتم اسم سیاسی روی من بگذارند. نمی خواهم به عنوان یک سیاستمدار شناخته شوم و هنوز مردم من را به عنوان همان هادی ساعی ورزشکار می شناسند. البته چند کار سینمایی هم انجام دادم، اما در این کار هنوز حرفه ای نیستم ک ...
قاتل پیرزن تنها در محل قتل دستگیر شد!
تصمیم گرفتم آن طلا ها را سرقت کنم. آن زن طب سنتی انجام می داد. من هم به همین بهانه به خانه اش رفتم. وارد خانه شدم و با چاقوی میوه خوری او را کشتم. طلاهایش را برداشتم و دستگاه دوربین مداربسته را هم با خودم بردم. سرهنگ حسنوند با اعلام این خبر گفت: در حال حاضر متهم در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در رابطه با وی همچنان ادامه دارد. سرهنگ کیومرث حسنوند سر کلانتر پنجم پلیس پیشگیری ...
قاتل برای دلداری به خانه مقتول برگشت!
همین نگران شدم و با او تماس گرفتم، ولی کسی پاسخگو نبود. سراسیمه به خانه مادرم رفتم و وقتی به آن جا رسیدم، جسدش را دیدم. قاتل به صحنه قتل بازگشت بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس کشیک قتل، سر صحنه جرم حاضر شدند. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، ماموران کلانتری به یکی از بستگان مقتول که به محل حادثه آمده بود، مشکوک شدند. پسر مقتول به ماموران کلانتری گفت که این پسر، نوه ...
تهران| بازگشت قاتل به صحنه جرم حین حضور پلیس
تنها زندگی می کرد؛ ما به منزلش رفت وآمد داشتیم، هر بار که آنجا می رفتیم، با دیدن طلاهایش وسوسه می شدم، تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم آن طلاها را سرقت کنم. متهم افزود: آن زن در کار طب سنتی بود، من نیز به همین بهانه به خانه اش رفتم و با چاقوی میوه خوری او را کشتم، طلاهایش را برداشتم و دستگاه دوربین مداربسته را هم با خودم بردم. سرهنگ کیومرث حسنوند؛ سرکلانتر پنجم پلیس پیشگیری تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: متهم در حال حاضر در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد. انتهای پیام/ ...
قتل پیرزن تنها برای سرقت طلاهایش
گفت مقتول عمه پدرم بود و تنها زندگی می کرد. ما به خانه اش رفت و آمد داشتیم. هر بار که به آنجا می رفتم، طلاهایش را می دیدم و وسوسه می شدم. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم آن طلاها را سرقت کنم. آن زن طب سنتی انجام می داد. من هم به همین بهانه به خانه اش رفتم. وارد خانه شدم و با چاقوی میوه خوری او را کشتم. طلاهایش را برداشتم و دستگاه دوربین مداربسته را هم با خودم بردم. سرهنگ حسنوند با اعلام این خبر گفت: در حال حاضر متهم در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در رابطه با وی همچنان ادامه دارد. ...
جنایت در برج الهیه تهران /قتل داماد جوان توسط مادرزن+عکس
نجات جانم با سنگ به سرش کوبید .بعد از قتل با برادرم تماس گرفتم و از او کمک خواستم.من فقط برای اینکه مادرم اعدام نشود دروغ گفتم. چهار ماه جهنمی سپس پیام روبه روی قضات ایستاد و گفت :من مهندس معماری هستم اما چون وضع مالی خوبی نداشتم تا شرکت بزنم خودم کارگری می کردم .گاهی اوقات هم به قزوین می رفتم و دستفروشی می کردم. آخرین بار به تهران آمده بودم تا از بازار تهران خرید کنم و آنها را ...
آخرش یک هیچ بزرگ گرفتم!
آن روز با کارنامه پربارم آمدم خانه مادربزرگم اینها و منتظر شدم که پدربزرگم از مغازه بیاید. ساعت به حدود 1 بعدازظهر رسید و حاج احمد حکیمی مثل همیشه دقیق و سر ساعت کلید را چرخاند و در خانه قدیمی را باز کرد و از حیاط زیبایش آمد به درون خانه. مثل دستگاه منظم بود این پیرمرد. سفره ناهار پهن شد و مادربزرگ مرحومم و ایشان و من نشستیم و مشغول شدیم به غذا خوردن. ناهار که تمام شد، مادربزرگم ماجرای کارنامه مرا ...
پژمان جمشیدی: یادم نمی آید چطور فوتبالیست شدم!
برای من سخت تر بود، چون در سن بالا وارد شدم و دوره هایش را دیدم و نکته های ریز و درشت را یکی پس از دیگری یاد گرفتم. به همین دلیل بازیگری کار سخت تری برای من بود اما تلاش کردم تا در این حرفه هم بتوانم مفید باشم و روزهای خوبی را تجربه کنم. پژمان جمشیدی اگر بخواهد در بازیگری، کار خودش را با یک شخصیت فوتبالی مقایسه کند، به چه کسی نزدیکتر است؟ او به سوال ما اینگونه پاسخ داد: نمی توانم خودم ...
یک کارگر رستوران با پشتکار فراوان کارخانه دار شد
وطن و کشورم نامگذاری کردم و در سال 92 به صورت کامل مستقل شدم و البته در همین سال ها در خانه شخصی ام به همراه همسرم، داکت اسپلیت می ساختیم و می فروختم. این کارآفرین ادامه داد: خوشبختانه سال 96 با تلاش هایی که پرسنل شرکت انجام دادند توانستیم بخشی از بازار تهویه را در دست بگیریم و در همین سال کارخانه خوی را تاسیس کردیم که در حال حاضر به تولید محصولات تهویه مطبوع مشغول هستیم تا بتوانیم هر روز ...
اعترافات دردناک زنی که دامادش را به قتل رساند
زن میان سال که مدعی است برای نجات جان دخترش مرتکب قتل دامادش شده، وقتی پشت تریبون دادگاه قرار گرفت تا در برابر اتهام قتل از خود دفاع کند، این بار در حمایت از پسرش ادعا کرد جسد را هم خودش دفن کرده است. به گزارش شرق، این زن میان سال متهم است سه سال قبل با همکاری دختر و پسرش، دامادش را به قتل رسانده و جسد او را در منطقه ای در قزوین دفن کرده است. اولین گزارش از مفقودشدن مرد جوان را همسرش به پلیس داد و گفت: شو ...
55 سال طبابت با بیش از30 هزار جراحی مغز و اعصاب
بزنم مثل قصه شتری می شود که از دو طرف دارد مهار می شود. یک طرف می خواهی حرف مرا گوش کنی طرف دیگر هم علاقه خودت است این طوری هیچ کاری نمی توانی بکنی. حالا من حرفی نمی زنم هرکجا که خودت دوست داری برو. من هم همان سال فوری پزشکی قبول شدم دانشگاه تهران. آن زمان دانشگاه ها هرکدام کنکور مستقل داشتند. سپید: تا قبل از اینکه به دانشگاه تهران بیایید، تهران را دیده بودید؟ بله اولین دفعه سال 1320 ...
اعتراف عجیب زن تهرانی به قتل
به گزارش، شامگاه سه شنبه گذشته زن جوانی به کلانتری 157 مسعودیه رفت و گفت: من چند سال قبل مرتکب قتل شده ام و حالا به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفته ام که راز این جنایت را برملا کنم. موضوع این ادعا بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران زن 35 ساله بازداشت شد. سمیرا در تحقیقات اولیه مدعی شد که سه سال قبل، مردی افغانستانی را با ضربات چاقو ...
آدم ربایی که قاری قرآن شد/ قرآن گمشده من بود!
کار شدم. مهمان دیگری که در استودیو دعوت حضور داشت، فرزانه یاراحمدی؛ همسر محسن گودرزی بود. او ادامه داد: شوک بزرگی به خانواده ما وارد شد. بسیاری از اطرافیان می گفتند همسرت را رها کن چراکه 17 سال زمان کمی نبود اما به جهت عشقی که به او و فرزندانم داشتم، ماندم و کار کردم تا خانواده را حفظ کنم. محسن گودرزی در پایان عنوان کرد: من در زندانی واقع در شهر کرج بودم و خانواده ام در شهرستان و امکان ملاقات های حضوری فراهم نمی شد اما از سختی هایی که با کاری که من کردم به زندگی آن ها تحمیل شده بود، عذاب وجدان داشتم و هیچ آبی آتش درونی ام را خاموش نمی کرد . انتهای پیام/ ...
به استقلال گل زدم 6 ماه محروم شدم!
خوبی را به اجرا گذاشتم، بعد از مسابقه ای که در رشت برگزار کردیم من با ناصر محمدخانی و فرشاد پیوس عکس یادگاری گرفتم که همه گفتند این بازیکن در آینده ای نزدیک پرسپولیسی می شود. بعد از این بازی پیشنهاد پرسپولیس به شما رسید؟ استارت پرسپولیسی شدن من از این بازی استارت خورد، به تیم امید دعوت شدم و با امارات بازی داشتیم، پرسپولیس در همان روز با المحرق بحرین بازی داشت، من در دقیقه 4 ...
اعتراف به قتل برای فرار از دست شوهردوم
خوب نبود، از ترسم به کسی چیزی نگفتم اما در تمام این سال ها عذاب وجدان داشتم و در نهایت تصمیم گرفتم راز این جنایت را برملا کنم. گفت وگو من قاتل نیستم با اعتراف این زن پرونده ای تشکیل شد و پیش روی بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت اما 24ساعت بعد زن جوان وقتی برای انجام تحقیق به دادسرا انتقال یافت مدعی شد که اعترافاتش حقیقت ندارد و دروغ گفته است.او ادعا کرد که ...
بازیکن اسبق پرسپولیس : عابدزاده اشک مرا درآورد
سپاه آقای گل تهران شده بودم، فصل قبل آن مهدی مهدوی کیا چنین اتفاقی برایش افتاده بود و پرسپولیسی شده بود و بعد نوبت من رسید، من از سپاهان، سایپا، استقلال پیشنهاد داشتم اما پرسپولیس را انتخاب کردم. روز اولی که به تمرین پرسپولیس رفتی را به خاطر داری؟ به عنوان یک جوان که آقای گل تهران شده بود، غرور خاصی داشتم، وقتی قصد وارد شدن به زمین را داشتم استانکو صدایم کرد، گفت اسمت چیه ...
ماریو بالوتلی از سختی های قرنطینه خانگی می گوید
با فرزندان شان در قرنطینه هستند، بنابراین من تنها ماندم و شرایط سخت بود. ماریو بالوتلی ادامه داد: وقتی دستگاه های لازم را در اختیار ندارید، تمرین کردن به صورت صحیح غیرممکن است. بنابراین اگرچه مجاز نبود، اما من به پارک نزدیک خانه رفتم تا کمی بدوم. من اساسا در حال خوردن مقوا بوده و سعی می کردم سه روز اول تکه های دیوار را گاز بگیرم، زیرا نمی توانستم چیزی بخورم. خوشبختانه سپس موفق به طبخ غذا شدم. ...
رهیافته رومانیایی : بعد از مسلمان شدن این حس خوشبخت بودن را پیدا کردم
خوشبختی می کند حتی اگر تنها و غریب هم باشد باز هم این حس را دارد و من بعد از مسلمان شدن این حس را پیدا کردم. داشتن حجاب سخت نبود؟ وقتی مسلمان شدم حجاب نداشتم دو سال بعد مقید شدم چون آنجا پلیس اخطار داده بود و دانشجویان مسلمان اخراج می شدند از طرف پلیس هم برای من اخطارآمده بود برای همین در دانشگاه حجاب نداشتم والا حجاب را به عنوان اصلی در اسلام پذیرفته بودم اما لباسهایم پوشیده و ...
جواد علیزاده؛ کاریکاتوریستی که جام جهانی را پیش بینی کرد
تبدیل به آثاری ماندگار کرده اند. با جواد علیزاده همه کاره مجله طنز و کاریکاتور گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید: چه خبر آقای علیزاده؟ در حال حاضر مشغول کار های مجله طنز و کاریکاتور هستید؟ بله من الان درگیر شماره بعدی مجله هستم البته یک مقدار دیر شده و از زمان عقب هستیم. بخشی از این موضوع به خاطر مشکلات کاغذ و مسایل مالی مربوط به بخش خصوصی است، اما بخشی از وقفه ها هم به خاطر ...
در دربی گل زدم، فتحی 6ماه محرومم کرد!
را می کشدند تا هواداران مرا به داخل سکو ها نبرند. بعد از اتفاقاتی هم که در زمین رخ داد 6 ماه محروم شدم. من همیشه از داریوش مصطفوی این سوال را می پرسم که چرا محرومم کردید و او می گوید امیر حسین فتحی این کار را انجام داد، حالا می خواهم از فتحی که از باشگاه استقلال به مجموعه ورزشی انقلاب رفته است بپرسم چرا ناعادلانه محرومم کردید؟ آیا شادی کردن در شهرآورد پس از زدن گل جرم بود. من به استقلال در بزگ ترین بازی فوتبال ایران گل زده بودم و حق داشتم شادی کنم، اما امیر حسین فتحی که در آن ایام رییس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال بود 6 ماه محرومم کرد. ...
آشنایی با طلبه شهید جمشید اصلیان
...، بله. مدتی برایم از جمشید اصلیان نامه نیامد و من هم کنجکاو شدم و به فکر آن خواب بودم در روزهای اسارت. بعد از مدتی توسط یکی از دوستان نامه ای رسید که نوشته بود اصلیان رفته ماموریت و نیست که نامه بنویسد! ولی سلام ما را پذیرا باش. تابستان 1369فرارسید و من به همراه دیگر اسرا به ایران اسلامی برگشتم و در سالن سپاه همدان مورد استقبال قرار گرفتم. پس از دیدن بستگان و دوستان سراغ آقای اصلیان ...
از کوچه های کودکی /اپیزود اول
هایشان بیرون بیاورم و بخوانم. این کتاب های دست دوم و کرایه ای، اغلب جیبی بودند و کهنه که در کتابفروشی به دست همسن و سال های من به هم ریخته می شدند در طی روز و کتابفروش، پیرمرد صبور و خوش خلق عینکی، چند مرتبه در روز، با لبخند و تذکرهای کوتاه دوستانه، مشغول چیدن دوباره آن ها برروی هم می شد و با خواندن بیتی شعر زیر لبی، پشت میز کوچک چوبی و کهنه کتابفروشی خود می نشست و دوباره پشت کتاب های چیده شده روی میز ...