سایر منابع:
سایر خبرها
دختر کوچک شاهد قتل پدر!
ناپسند نمی دانست چرا که بیشتر اهالی آن روستا به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشتند. تا این که پدرم به همراه پسرعمه ام به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی شد. مدتی بعد، وقتی دوران محکومیت آن ها به پایان رسید و از زندان آزاد شدند، مادرم از من خواست خودم را برای مراسم بله برون آماده کنم چرا که پدرم تصمیم گرفته بود مرا به عقد پسر خواهرش در بیاورد. سعید حدود 11 سال از من بزرگ تر بود، ولی به دلیل همین ...
روایت زندگی معتادی که این روزها خود مرکز ترک اعتیاد دارد | غرور سیاه
، می گفتیم توانایی و زرنگی خودمان بود، ما توانستیم این کار را انجام دهیم. پس خدا را قبول داشتیم، اما آن را درک نمی کردیم. به خانه که برگشتم به مادرم گفتم می خواهم اعتیادم را ترک کنم و همه چیز را کنار بگذارم، مادرم که شرایط ترک مرا می دانست و هر بار از دست من عذاب می کشید و خواب و آسایشش را از او می گرفتم، گفت نمی خواهد ترک کنی فقط هروئین را کنار بگذار، خودم برایت تریاک می آورم. نگاهی به ...
آشنایی با نیمارِ ایرانی دریا!
در گوشه ای از این کشور، روستایی وجود دارد که خیلی های مان پیش ازاین حتی اسمش را نشنیده بودیم، ولی حالا نامش درکنار شهر ها و بندر های مهم دنیا سر زبان ها افتاده است؛ رمین واقع در استان سیستان وبلوچستان. داوود خدیرِ 17 ساله کسی است که باعث شهرت رمین شده است. داوود چند روز پیش توانست بورسیه اتحادیه بین المللی موج سواری را به دست آورد. این سازمان در حساب رسمی اینستاگرامش نوشته است: داوود خدیر، جوان ...
حکایت یک جانباز رزمنده که در میدان مبارزه جنس رزمش فرق کرده است
و سوار شدم. شکمم بخیه داشت و با هر تکان و دست اندازی صدای آخ من بلند بود. حدود 45 روزی مشهد بودم تا بهبود پیدا کنم. گروه راهنمای عملیات که قرار بود من هم جزوشان باشم شب عملیات در یک تویوتا سوار می شوند و با گلوله توپ هدف قرار می گیرند و همه شهید می شوند. تنها کسی که از آن گروه زنده ماند من بودم که 2 روز قبل از عملیات مجروح شده بودم. فقط باید دید سپس در یک تصادف در جبهه دست و پایش ...
پیش گویی شهید مدافع حرم در مورد پیکرش/ همسر شهید: باور نمی کردم به سوریه برود
برادر محمود گفت: او را بردند دکتر. مشخص شد مچ پایش ترک برداشته و گچ گرفت و آمد. می گفت: من از سوریه جن سالم به در بردم حالا دو روز نشده پایم را در ساری گچ گرفتم. *اصلاً باور نمی کردم به سوریه برود بعد از اینکه محمود پایش را گچ گرفت اقوام برای ملاقات او به خانه ما می آمدند. یک شب که دایی اش مهمان ما بود، محمود به او گفت: بعد از عید دوباره به سوریه می روم و بعد بلند بلند می خندید ...
سهیلا منصوریان: مسئول حراست گفت علی دایی هم بیاید اجازه نمی دهم وارد شود
. آن لحظه واقعا گریه ام گرفت و آمدم بیرون که ویدیو بگیرم دست و پایم می لرزید. دیگر من از دفتر حراست بیرون آمدم و به خانه رفتم و خیلی ناراحت بودم. آن روز من نه تنها تمرین نکردم، بلکه توهین هم شنیدم و گوشی ام هم شکست. شما هم که از قیمت های گوشی باخبر هستید. الان باید من یک مسابقه جهانی بروم تازه اگر بتوانم بروم و این آقا که گفت محوت می کنم بگذارد، 40 میلیون جایزه بگیریم و 10 میلیون هم خودم بگذارم تا ...
حاشیه نشینان اصفهان، قربانی فقر و بی توجهی/ بودجه حصه کجا هزینه می شود؟+فیلم
...، شورای شهر، شهرداری و استانداری موارد مختلف را پیگیری کرده ایم اضافه می کند:، اما متاسفانه به نظر می رسد مشکلات اصفهان هیچ متولی ندارد. اواخر خرداد استانداری اقدام به ساماندهی کارتن خواب ها کرد، اما گویا توانایی برای نگهداری از این افراد وجود نداشت و 20 روز بعد دوباره همین افراد برای کارتن خوابی بازگشتند. این فعال اجتماعی اظهار می کند: شهرداری در این محله اقدام به ساخت جاده کرده و ...
صدیقه کردستان
روستا به روستا و خانه به خانه می رفت و به مردم محروم خدمت می کرد. به طوری که در تمام کردستان نامش شناخته شد. اوضاع کردستان به حدی خراب بود که خواهران را شب ها در زندان سنندج نگه می داشتند. بعد صدیقه به بانه رفت و کار آموزش را آنجا شروع کرد. تا اینکه در شبی که قرار بود فردایش به تهران بازگردد به دست یکی از عناصر منافق از ناحیه قلبش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت رسید. ...
جزئیات شوهرکشی هولناک زن 22ساله
بیشتر اهالی آن روستا به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشتند. تا این که پدرم به همراه پسرعمه ام به جرم حمل مواد مخدر دستگیر و زندانی شد. مدتی بعد، وقتی دوران محکومیت آن ها به پایان رسید و از زندان آزاد شدند، مادرم از من خواست خودم را برای مراسم بله برون آماده کنم چرا که پدرم تصمیم گرفته بود مرا به عقد پسر خواهرش در بیاورد. سعید حدود 11 سال از من بزرگ تر بود، ولی به دلیل همین ارتباطات خاص آن ها ...
توصیه هایی برای زیبایی و جوان ماندن پوست
...> هنگامی که چین و چروک ها پدیدار شوند، دیگر خلاص شدن از دست آنها ساده نیست. ازینرو پیشگیری بهتر از درمان است. تا آنجا که ممکن است در وسط ظهر از خورشید دوری کنید، یعنی دقیقا زمانی که در گرم ترین زمان روز قرار داریم. اگر ناچار به ترک منزل یا محل کارتان هستید، یک روسری یا چتر همراه خود داشته باشید تا صورتتان را پوشش دهید. همچنین مطمئن شوید که هر باری از خانه بیرون می روید، به مقدار مناسب کرم ضد ...
نشانه هایی که می گوید شما به اندازه کافی پروتئین نمی خورید
کمتری دارند. این بدان معناست که اگر بارهای سنگین را بر روی کربوهیدرات قرار دهید و وعده های غذایی خود را با پروتئین و چربی بیشتری متعادل نکنید، در مدت زمان کم گرسنه خواهید بود. اگر روز خود را فقط با شیر و غلات شروع کنید، قند خون شما افزایش می یابد و احساس ضعف یا حالت تهوع می کنید. این باعث می شود که شما کربوهیدرات های بیشتری مصرف کنید تا دوباره شما را سر حال کند. شما همیشه احساس خستگی ...
صدور کیفرخواست شهیندخت مولاوردی با 3 عنوان اتهامی
...> امروز پرفروشترین گوشی بازار رو با تخفیف از اینجا بخر! میخوای ماشینتو بفروشی؟ قیمت امروزشو آنلاین ببین! با یک میلیون تومان مو بکار و دوباره زیبا شو! (شماره خود را وارد کنید) کسب درآمد از دیجی کالا تا روزی 1 میلیون تومان سیستم همکاری در فروش دیجی کالا (کسب درآمد کنید) مطالب پیشنهادی زندگی رویایی میخوای باید توی خواب هم پول در بیاری! ...
آیا دولت مسئول توزیع مواد مخدر می شود؟
موجب شد تولید روستاها قطع شود و مزارع زیر کشت تریاک از بین بروند و در نتیجه این بستر فراهم شد که کشور افغانستان این تولید را به دست گرفته و تریاک مورد نیاز ایران و سایر نقاط جهان را تامین کند. در افغانستان تولید بالا رفت و مساله قاچاق به شکل امروزی درآید. طبق آمار رسمی در سال 1357، ا میان نزدیک به 36 میلیون نفر جمعیت ایران، تنها 800 هزار نفر معتاد بودند اما با دوبرابر شدن جمعیت در سال 1390 ، جمعیت ...
کرونا مصرف بالای پلاستیک را عادی کرد
سعیده آل ابراهیم/ شهرآرانیوز ؛ کم کم داشتم خودم را عادت می دادم که کمتر از پلاستیک استفاده کنم؛ مثلا هربار که برای خرید نان یا خوراکی می رفتم، کیسه پارچه ای برمی داشتم یا هر روز پلاستیک ساندویچ صبحانه را که با خودم به محل کار می بردم، برمی گرداندم، آن را می شستم و دوباره روز بعد استفاده می کردم تااینکه سروکله کرونا پیدا شد. از آن روز همه چیز برعکس شد. این ها صحبت های آرزو، خانمی است که در این روز ...
در شرایط سخت همدیگر را می خوریم یا به داد هم می رسیم
مشغول کار در شرکت پدرش شد، اما عشق دریا دست از سرش برنمی داشت. هروقت که می شد به تاسمانی می رفت. قایق ماهی گیری اش را آنجا گذاشته بود. همین قایق بود که در زمستان 1966 او را به تونگا کشاند. در راه برگشت به خانه بود که به مسیر دیگری زد و آن هنگام بود که آنجا به چشمش خورد: یک جزیرۀ کوچک در دریای لاجوردی به اسم آتا. آن جزیره در قدیم ساکنانی داشت، تا یک روز شوم در سال1863 که کشتی برده داران در افقش ...
رفیقم سارا
.... آن شب سارا تا صبح نخوابید... چند روز دنبال خانه می گشتیم، اما فایده نداشت. خسته شده بودم. به خاطر او از کار و زندگی ام افتاده بودم. همه را از خودش رانده بود. فقط من برایش مانده بودم. نمی دانستم با چه زبانی به او بفهمانم که به خاطر این وضعیتش کسی حاضر نمی شود، به او خانه ای را اجاره بدهد. به او گفتم: چند روز نمی تونم با تو همراه بشم. اینجوری منم از کار بی کار می شم. سارا که حسابی ...
وسوسه تصاحب منزل صاحبخانه مستاجر معتاد را به قتل واداشت/ او انگشت مقتول را قطع کرد و پای قولنامه زد
سرنوشت خودش رفت و من هم در مرداب مواد افیونی غرق شدم. از سوی دیگر، پدرم برای آن که مرا از این شرایط روحی و روانی نجات بدهد، یک فروشگاه آجیل برایم راه اندازی کرد تا سرگرم کار و زندگی شوم. در میان مشتریانم دختری بود که هر بار به اتفاق مادرش برای خرید آجیل به فروشگاه می آمد. در این میان، عاشق پریسا شدم و به او دل باختم. اما وقتی از پدرم خواستم به خواستگاری آن دختر برود، به شدت با این ...
وضعیت عجیب حسین هدایتی در زندان
تلفن همراه تو زندان ممنوعه ولی هر گوشی تلفن اینجا 15 میلیون تومن خرید و فروش میشه. پولدارای زندان، گماشته دارن، غذای خوب دارن، گوشت لخم سفارش می دن، میوه دست چین و صیفی جات درجه یک سفارش میدن، آشپز ویژه دارن. حسین هدایتی توی واحد سرقت و شرارته. برای واحد، فرش و یخچال و تلویزیون خریده، سالن واحد رو آذین بندی کرده. وقتی میره حموم، 16 تا کابین حموم خالی میشه. هر روز هم ملاقات شرعی داره در حالی که ...
چرا صبح ها کسل هستم؟!
از خواب پا می شم تمام بدنم خسته است، انگار نه انگار که چند ساعت خوابیده ام خستگی من از بین نمیره، مهم نیست که چند ساعت بخوابم، همه بدنم خسته است. اما علت این مشکل چیست در زیر علل شایع این موضوع را بررسی می کنیم.چند بار این جمله ها را شنیده اید و گفته اید؟ این مشکل بسیار شایع است، می خوابیم تا خستگی هایمان از بین برود و شاد و سرحال دوباره بیدار شویم، اما این اتفاق نمی افتد و برای همین طی روز چرت می ...
پای صحبت فرزندان آسیب دیده بهزیستی پس از ترخیص/ اعتیاد، کارتن خوابی، تن فروشی، بیکاری و ...
از دست دادن نداشتم. بی پول، بی خانواده، بدون کار. تو خرج موادم هم مانده بودم. پکی به سیگاری که در دست دارد می زند و ادامه می دهد: همون سال اول ترخیص مصرف کننده مواد شدم. کم کم به جایی رسیدم که بدون شیشه نمی تونستم ادامه بدهم. البته مواد دیگه هم مصرف می کردم هروئین، حشیش و...، اما خب شیشه اصلی کاری بود. برای اینکه خرج موادم رو در بیاورم و یه نون بخور و نمیری هم داشته باشم کم کم افتادم ...
مامور کلانتری مشهد پای چوبه دار رفت / به خاطر آبروی دخترش دست به اسلحه شد
بالاخره در قبال دریافت مبلغی کمتر از یک میلیارد تومان از خونخواهی مرد 50 ساله گذشتند و بدین ترتیب مامور انتظامی پای چوبه دار بخشیده شد. شایان ذکر است، طبق قانون پرونده مذکور باید در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی دوباره از جنبه عمومی جرم مورد بررسی قرار گیرد. به استناد مواد قانونی در صورت گذشت اولیای دم، دادگاه مجرم را به 3 تا 10 سال زندان با احتساب ایام بازداشت محکوم می کند. یکی از ...
سکانسی از یک ناممکن + تصاویر
و باید به خانه مان بروم، تعجب کردم و با اصرار او به خانه رفتم. دامادی که از روز خواستگاری اش خبر نداشت در این میان که آقا رضا لیوان پُر از شربت آلبالو را با مهارت خاصی سر می کشید و به صحبت هایش ادامه می دهد: بی خبر از پشت پرده این مرخصی، آن را فرصت خوبی دانسته و به چند نفر از دوستانم سر زدم و ساعت 7 یا 8 شب بود که به خانه رسیدم، یک دست کت و شلوار و دسته گل زیبا توجهم را جلب ...
بازی متفاوت یک قهرمان ورزشی با سرطان
را به قهرمانان ورزش تنیس ایران تبدیل کند. خودش می گوید: می خواهم همه این تجربیات را در اختیار هم وطنانم قرار بدهم و آن ها را با استاندارد های جهانی در تنیس آشنا کنم، وقتی پیشرفت هفته به هفته شاگردانم را می بینم از صمیم قلبم لذت می برم. شروع ورزش اخوان البرز اخوان درباره چگونگی شروع ورزش خود می گوید: من از پنج سالگی فوتبال بازی می کردم. وقتی بچه بودم، یک روز پدرم به من گفت: البرز ...
کرونا و فشار های اقتصادی اجاره نشین ها را از شهر دور می کند
قفل می کردم و می گفتم نترسید. کسی به جز من و پدرتان کلید ندارد. مرضیه جلوی بچه ها نمی خواهد از پدرشان خیلی حرفی به میان بیاورد. تن صدایش را پایین می آورد و از شوهرش می گوید: خدا لعنتش کند! دو بار از مادرم پول قرض کردم و بردمش کمپ. اما هربار وقتی بیرون آمد، دوباره شروع کرد. بعضی موقع ها دوروز دوروز سروکله اش پیدا نمی شود. وقتی هم که می آید، فقط دنبال پول گرفتن از من است تا مواد بخرد. پولی که درمی ...
الهه منصوریان: سال 2012 مدال نگرفتم چون قلبم را عمل کردم!
...> بهترین خاطره ام به سال ها قبل و زمانی که زیر 18 سال بودم، برمی گردد. همانطور که گفتم مشکل قلبی داشتم و برای اینکه به مسابقه بروم رضایت خانواده ام لازم بود. حتما می دانی که آن روزها پدرم با ما نبود و نمی دانستیم کجاست. یک روز دکتر علی نژاد به من گفت اشکال ندارد، اگر پدرت نیست پدربزرگت یعنی پدر پدرم بیاید رضایت بدهد. ایشان می توانست این را قبول نکند اما این کار را برای من انجام داد. آن زمان اوایل ورزشم ...
تمنای یکجا نشینی
را حوالی جاده اصلی بر پا می کند، خبری از حمله گرگ نبوده، اما بیماری هنوز تلفات برمی دارد و هزینه زیادی دارد. وقتی گوسفند مریض می شه، باید تقاضا بدیم تا دامپزشک بیاد. بعد از چند روز میاد و 80 درصد هزینه معاینه، واکسن و دارو رو هم از خودمون می گیره. سجاد که خودش عضو شورای عشایری فارس است از اداره امور عشایری استان گله مند است. معمولاً خدماتی به ما نمی دن. همه آذوقه و غله رو که خودمون تهیه می کنیم ...
پیشنهاد 30 میلیون دلاری سعودی ها برای راه اندازی شبکه جدید
از کجا کلید خورد، گفت: ما یک گروه بودیم و استارت یک رسانه ای که داشته باشیم همان سال 90 با همان 5، 6 نفر از رفقا خورد. منتها شرایط طوری بود که همه آنها پناهنده و خارج از کشور بودند. آمدنیوز تقریبا خرداد یا تیر 95 بود که شروع شد. گرداننده شبکه معاند آمدنیوز افزود: ما ابتدا کار را به شکل سایت آغاز کردیم. آن زمان اصلا تلگرام نبود که کانال داشته باشیم. البته تلگرام هم که آمد خود من علاقه ...