این زن با میله آهنین بر سر شوهرش ضربه زد و او را آتش زد
سایر خبرها
آن زن مخ مرا زد تا اینکه شوهرش را کشتم
دومین بار ازدواج کردم. چرا همسرت را طلاق دادی؟ او به دنبال پول و تفریح بود و من هم نمی توانستم از عهده مخارجش بر بیایم. به همین دلیل بعد از آن که حدود سه سال در عقد بودیم، او را طلاق دادم. آن زمان 20 ساله بودم و بعد از ازدواج عازم خدمت سربازی شدم اما به دلیل این که فرار کردم و اضافه خدمت خوردم حدود 3.5 سال خدمت سربازی ام طول کشید. کجا خدمت کردی؟ در کلانتری های مشهد خدمت می ...
برده شیطان بودم! / زن خائن دور از چشم شوهرش برایم خانه مجردی گرفته بود + عکس
گذشته برای دومین بار ازدواج کردم. چرا همسرت را طلاق دادی؟ او به دنبال پول و تفریح بود و من هم نمی توانستم از عهده مخارجش بر بیایم. به همین دلیل بعد از آن که حدود سه سال در عقد بودیم، او را طلاق دادم. آن زمان 20 ساله بودم و بعد از ازدواج عازم خدمت سربازی شدم، اما به دلیل این که فرار کردم و اضافه خدمت خوردم حدود 3.5 سال خدمت سربازی ام طول کشید. کجا خدمت کردی؟ در ...
درخواست قصاص برای ابلیس سیاه
یک پسر به نام کامبیز داشت. پدرم همان سال ها همه اموالش را به نام من کرده بود. پس از چند سال وقتی کامبیز بزرگ شد از این موضوع ناراحت و چند بار هم با پدرم سر این موضوع بحث کرده بود. روز حادثه کامبیز با من تماس گرفت و گفت هر چه با پدرم تماس گرفته کسی پاسخ نداده است. نگران شده بودم به خانه پدرم رفتم و پس از شکستن در با جسد او روبه رو شدم. در ادامه با انتقال جسد به پزشکی قانونی کارشناسان علت ...
زوج جوان: زندگی ما مثل فیلم ترسناک است!
توانم با اعتیاد همسرم کنار بیایم و برای همین با هم برای طلاق توافق کردیم. رضا بی آن که سرش را بالا بیاورد، می گوید: من اعتیاد ندارم و همسرم از روی بدبینی این حرف را می زند. سردرددل نرگس 38 ساله باز می شود: من و رضا زندگی مان را با عاشقی و با مخالفت خانواده های مان شروع کردیم،اما چند سال بعد از ازدواج مان زمانی که دخترم تازه به دنیا آمده بود،فهمیدم که رضا اعتیاد دارد.سعی کردم کمکش ...
راز مینا در دفترچه خاطراتش چه بود؟! / او کریم را دوست نداشت!
نشان داد جسد قربانی زمانی پیدا شده که شوهرش در خانه نبود و آثار شکستگی روی آینه و شیشه کمد دیواری صحنه را مرموز نشان می داد. با وجود اینکه در صحنه دیده شد مینا در بستر خواب به کام مرگ فرورفته و جعبه قرص ها نیز در اطرافش دیده می شد، اما کریم که گریان بود، بازداشت شد. این مرد گفت: از وقتی با مینا که سن و سال کمتری از من دارد، ازدواج کردم، روز خوشی نداشتم. البته می دانم خودم ...
محاکمه سارقان اجیرشده به اتهام قتل مرد ثروتمند
هم ریختگی های خانه فرضیه سرقت را قوت بخشید و مأموران دریافتند احتمالا عامل جنایت یک آشناست. پسر جعفر به مأموران گفت: سال 78 مادرم فوت شد و پدرم ازدواج کرد، اما نامادری ام هم چند سال بعد به خاطر بیماری فوت شد. به همین دلیل پدرم برای سومین بار با زنی جوان ازدواج کرد که یک پسر به نام شایان داشت. پدرم همان سال ها همه اموالش را به نام من سند زد. پس از چند سال وقتی شایان بزرگ شد، از این موضوع ناراحت بود ...
لطفا با فرزند خود درد دل نکنید!
. اصلا دختری که در خانه پای حرف های دیگری نمی نشست، انگار به بخشی از وظایفش جنسیتی اش عمل نمی کرد. دوستی که حالا در آستانه چهل سالگی است می گوید: مادرم همیشه به من می گفت تو پسر پدرت هستی، چون همیشه دوست داشتم با پدرم بروم مغازه تا اینکه با او بروم مهمانی. حالا همان دختر ازدواج کرده است و آن قدر غصه و حرف نگفته دارد که آرزو می کند مانند مادرش دختر دیگری در خانه داشته باشد، برایش از روز های ...
کوچکترین غسال داوطلب اموات کرونایی کیست؟
...، به کرونا، به پیکر یک مرده کرونایی که همه ازش فراری اند. من به جز پیکرخواهرکوچکم که چندسال قبل وقتی دوسالش هم نشده بود از دنیا رفت، مرده ندیده بودم. به این فکر کردم که حتما پدرم این توانایی را در من دیده، خوشحال شدم که در نگاه پدرم دختر توانمندی هستم. توکل به خدا کردم و از حضرت مسلم کمک خواستم. آخه من در ایام مسلمیه به دنیا آمدم. پدرم مرا بیمه حضرت مسلم کرده است. هر وقت برایم مشکلی پیش می آید ...
راز سارقی که در خواب حرف می زد
گفتم و از اینکه کیف فردی را قاپیدم و داخلش فلان قدر دلار بوده است. برادرت وقتی این حقیقت را فهمید چه کرد؟ صبح که بیدار شدم برادرم گفت همه چیز را فهمیده است. شروع کرد به متلک پرانی و اینکه تازه فهمیده که من چطور اینقدر پول درآورده ام. بعد تهدیدم کرد که اگر او را وارد این بازی نکنم مرا به پلیس و خانواده ام لو می دهد. می گفت که او هم می خواهد به پول برسد و زندگی اش را بسازد. به همین ...
آخرین خبر از پرونده قتل ریحانه عامری به دست پدر در روز چهلم این جنایت خانوادگی + فیلم
کشته شد تا پدرم راحت به کارهایش ادامه دهد. شنیدم سال 96 هم پدرتان ریحانه را به باد کتک گرفته است؟ بله، پدرم با لوله آب بزرگ ریحانه را کتک می زد و اگر من در خانه نبودم خواهرم آن زمان کشته شده بود که توانستم او را نجات دهم و فقط دستش در این کتک کاری شکسته شد. از دادگاه چه درخواستی داری؟ پدرم باید اعدام شود، پدرم باید. شود و نباید زنده بماند، چون خواهرم بی ...
تصادفی که قاتل را به دام انداخت
موتورسواری با من تصادف کرد و مرا به بیمارستان بردند و هویتم برملا شد. متأهل هستی؟ سال ها قبل با دختر یکی از اقوام مان ازدواج کردم، اما 10 سال بعد به خاطر اینکه بچه دار نمی شدم از هم جدا شدیم. 15 سال است که مجرد زندگی می کنم و آنقدر شرایط زندگی ام بد بود که دیگر ازدواج نکردم و با پدر و برادرهایم زندگی می کنم. منبع: ایران ...
گفت وگوی منتشرنشده با فریبرز رییس دانا؛ شعار ما پهلوانی و کرم و آزادگی بود با خاطراتی درباره جلال آل ...
دکتر عالیمرد قرار گرفتم و قبول شدم، اما دختر عمو و پسر عمویم که از خانواده های ثروتمندی بودند، در این امتحان پذیرفته نشدند. او من را پذیرفت. البته من همیشه درسخوان و باهوش بودم. بعد از اینکه از دانشگاه تهران بیرون آمد، یک سال ولنگاری کردم و نزدیک بود که روزگار مرا به جاهای دیگری بکشاند. علت اخراج از دانشگاه تهران چه بود؟ من را نپسندیدند. شلوغ کاری سیاسی کرده بودم. البته آن زمان ...
عاملان قتل پدرخوانده: قصد سرقت داشتیم که قتل اتفاق افتاد
سرویس حوادث جوان آنلاین: 21 بهمن سال 97 مأموران کلانتری 134 شهرک غرب از قتل مردی 68 ساله به نام حمید باخبر و راهی محل شدند. بررسی های اولیه حکایت از آن داشت مرد سالخورده با انگیزه سرقت با پیچیده شدن لباس دور گردنش خفه شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی پسر حمید که مأموران را باخبر کرده بود، مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: پدرم بعد از فوت مادرم ازدواج کرد، اما آن زن نیز به خاطر بیماری فوت کرد ...
سید مهدی سید صالحی: دوست نداشتند در اصفهان بت شوم
گفتند 8 تیرماه تمرینات شروع می شود. پدرم چشمش را عمل کرده بود و گفتم اگر اجازه دهید من 10 تیرماه اضافه شوم. هشتم گوشی من زنگ خورد و آقای بصیرت گفت آقای فیرات شما را نمی خواهد. هیچی نگفتم ولی مگر می شود یک مربی خارجی که سید مهدی سید صالحی را نمی شناسد، بازیکنی که قدیمی بوده و 6 یا 7 سال درون تیم بوده را نخواهد. دست و پای خود را گم کردند که به هر نحوی مرا بیرون کنند و من نباشم. چون نبودن من مصادف ...
جنایت در بی سیم؛ پایان یک درددل دوستانه
قدمی به عقب برداشت و خونین روی زمین افتاد. فریاد زدم کمک کنید و در همان حین پسر خاله و دوست دیگر فرشاد آمدند و من هم پا به فرار گذاشتم. بعد از قتل چه کردی؟ عذاب وجدان داشتم بی هدف در خیابان ها پرسه می زدم و گریه می کردم. شب ها هم که جایی برای ماندن نداشتم، پنهانی از پشت بام همسایه خودم را به خانه می رساندم و صبح دوباره از خانه بیرون می زدم. چه شد که خودت را معرفی کردی ...
همسنگر شهید آوینی
بی ریاتر از خود من بودند. آنها در روز سوم آبان 64 به خواستگاری آمدند و نهم مراسم نامزدی برگزار شد، انگشتر و هدیه آوردند، یک مراسم نامزدی خیلی ساده گرفتیم و چند روز بعد هم محرم شدیم و 12 دی ماه هم ازدواج کردیم. شروع یک زندگی ساده ما زندگیمان را خیلی ساده شروع کردیم و یادم هست که وقتی برای خرید عروسی می رفتیم، چون پدرم اخلاق من را می دانست می گفت: نکند که بگویی من هیچ چیزی نمی ...
مرگ دردناک عرفان 2 ساله روی دستان مادرش / عقرب گزیدگی در اندیکا + عکس
تنگ آب زر شهرستان اندیکای خوزستان کز کرده است. در یک دستش پیراهن عرفان را نگه داشته و در دست دیگرش اسباب بازی پسرک را که آن را خیلی دوست داشت. از صبح چهارشنبه که پسر دو ساله اش ناخوش شد، ورق زندگی برایش برگشت و هنوز مرگ عرفان را باور ندارد. حال پسرک تا شب قبل خواب بود و هنوز صدای بازی کردن و شیرین زبانی اش در ذهن مادرش می پیچد. مادر عرفان در مورد روز حادثه گفت: صبح ...
آقای دولت از آمار 25 میلیونی کرونا گیج شده ایم
بیوه ازدواج کردم که یک دختر داشت. پدرم تا دخترش را دید از او خوشش آمد و با او ازدواج کرد! حکیم گفت: اینکه مشکل نیست؛ قانونی و شرعی بوده است. شاهقلی گفت: مشکل بعد از ازدواج شروع شد. پدرم شوهر دختر ناتنی ام شد و من پدرزنش! بعد از مدتی زن من بچه دار شد که پدرم، پدربزرگش می شد و در ضمن فرزندم، برادرزن پدرم هم بود و او خاله ام شد و فرزندم دایی ام! و زمانی که زن پدرم بچه ...
اشتباه پدر، زندگی دختر را سوزاند!
وجود این، فرزندان بزرگ و نوه های مادربزرگم نیز در کنار او زندگی می کردند و مادربزرگم صلاح نمی دانست ما هم در کنار آن ها باشیم. به همین دلیل مرا در 13 سالگی به مردی شوهر داد که 27 سال داشت و همسرش را طلاق داده بود. خلاصه، مسیر زندگی من نیز مانند سرنوشتم تغییر کرد و در حالی که باید عروسک بازی می کردم، به طور واقعی به شوهرداری و خانه داری پرداختم، به گونه ای که هنوز واقعیت های زندگی را از ...
ابراهیم تبر دستگیر شد + عکس
حاکی است، با همکاری نزدیکان مقتول، متهم به قتل دستگیر شد و توسط قاضی میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت. وی اعتراف کرد: مادرم همواره مرا به مرکز ترک اعتیاد می فرستاد تا جایی که دیگر خسته شدم. این بار هم به تازگی از مرکز ترک اعتیاد آمده بودم که او دوباره زنگ زد تا مرا به مرکز ترک اعتیاد ببرند من هم عصبانی شدم و با چاقو او را به قتل رساندم، اما چون پولی نداشتم، تلویزیون ...
اعترافات تکان دهنده پسر مشهدی به قتل مادر
پولش هزینه خورد و خوراکم و مصرف موادم را تأمین می کردم. چند روز پیش بود که از سوی پلیس دستگیر و بعد هم به کمپ ترک اعتیاد منتقل شدم. به هیچ کس نگفتم که مادرم را کشته ام چون اگر کسی از رازم باخبر می شد قطعا مرا لو می داد. ابراهیم تبر در پاسخ به دیگر سؤال قاضی میرزایی با این موضوع که با خانواده اش در ارتباط بوده است، گفت: از زمانی که مادرم را به قتل رساندم ارتباطی هم با آن ها برقرار نکردم ...
تاراج دست و گیسو
فاطمه زورمند به هنگام نواختن ساز ناکوک جنگ 9 ساله بود، چند روزی را به همراه خانواده به یک روستای دور افتاده در بیابان های اطراف حمیدیه پناه می برند ولی چون آنجا هیچ امکاناتی حتی آب هم ندارد به روستای خود بازمی گردند. متولد 1351 در روستای وصیله حلاف شهرستان حمیدیه است، از میان شش خواهر و سه برادر او فرزند ششم خانواده است. سال 1361 دو سال از جنگ گذشته و جنگ وارد سال سوم خود شده ...
جنایت به رفاقت قدیمی پایان داد
اتفاقی برایش رخ داده و به شدت پشیمان است. دعوایتان بر سر چی بود؟ اگر بگویم شاید باور نکنید. بر سر این بود که دوستم نمی خواست با من درد دل کند و همین مرا عصبی کرد و بدون اینکه متوجه شوم سیم کلاچ موتورش را پاره کردم. بیشتر توضیح بده؟ مقتول از دوستان صمیمی من بود. سابقه دوستی ما به سال ها قبل برمی گردد و می شد گفت دوست قدیمی ام بود. ما از بچگی با هم بزرگ شده بودیم ...
آرمان به میز محاکمه بر می گردد
سرویس حوادث جوان آنلاین: 12 بهمن سال 92، اعضای خانواده دختری به نام غزاله گم شدن او را به پلیس تهران خبر دادند. تحقیقات نشان داد او آخرین بار با پسری 18 ساله به نام آرمان تماس داشته است. آرمان پس از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: با غزاله در سفری که همراه خانواده های مان به ترکیه داشتیم، آشنا شدم، اما بعد از مدتی او تصمیم گرفت با هم رابطه ای نداشته باشیم. روز حادثه غزاله را به خانه مان دعوت ...
نزاع مرگبار زباله گردها به خاطر یک رشته سیم
با متهم چرا با مقتول درگیر شدی؟ به خاطر یک دسته سیم. در حال جمع آوری ضایعات بودم که مقتول به سراغم آمد و گفت دسته سیمی را که از کنار جوی آب برداشتی، برای من است. به او گفتم که من سیمی برنداشتم و حتی کیسه ای که ضایعات را داخل آن قرار می دادم نشانش دادم اما او با عصبانیت به من حمله کرد و سیلی محکمی به صورت من زد. من هم در دفاع از خودم چند سیلی به او زدم، زمانی که مقتول روی زمین ...
گذری بر زندگی نامه شهید رجب تخمه چی
: در سال 65 هنگام عملیات کربلای 5 در لشکر عاشورا بودم و رجب نیز از طریق جهاد اعزام شده بود. یک روز فرمانده گروهان مرا صدا زد و گفت از شهرستان زنگ زده اند و تو را می خواهند. وقتی بنده به سپاه آذرشهر زنگ زدم گفتند برادرت مجروح شده و خانواده ات می خواهند تو را ببینند. بنده جهت تصمیم گیری و این که آیا واقعا برادرم مجروح شده یا نه به قرآن متوسل شدم که آیه ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ...
برادرم مزاحم خلوتم با دختر همسایه شد، او را دار زدم!
پشت سر آسیب دیده است. ماموران انتظامی به دستور بازپرس ویژه قتل بازجویی های خود را از برادر 19ساله مقتول که در زمان حادثه در منزل بوده است آغاز کردند. مظنون پرونده که دلهره و اضطراب بسیار زیادی داشت در اعترافاتی تکان دهنده گفت: از چندی قبل با دختر همسایه مان دوست شده بودم و ما گاهی باهم قرار می گذاشتیم و چند دقیقه ای صحبت می کردیم. روز حادثه در حال گفت وگو با دختر مورد علاقه ام بودم که ...
سیدمحمد میری: آن قدر از شوتم تعریف کردند که با آمبولانس از استادیوم رفتم
نساجی برابر فولاد خوزستان می رسی؟ محمد میری گفت: نمی دانم. هنوز هیچ چیز معلوم نیست، چون درد دارم. تلاش می کنم با کمک پزشکان مهیای این مسابقه شوم، هرچند سخت است. منتظر نظر نهایی پزشکان هستم. خیلی هم با گل تو در فضای مجازی شوخی شد. خودت هم دیدی؟ بله، یکسری از شوخی ها را دیدم، اما سیدحسین حسینی گلر بزرگی است. به نظرم روی این گل مقصر نبود. توپ دقیقاً جایی ...