پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه
سایر منابع:
سایر خبرها
پدر به جرم قتل پسر معتاد، پای میز محاکمه
شوهرم شکایتی ندارم.پسرم یک سیاه بختی در زندگی ما بود. من بدون قید و شرط گذشت می کنم. بعد از گفته های این زن آخرین دفاع از معلم میانسال در مرحله دادسرا گرفته شد. او گفت: با اینکه 20 سال بود از دست پسرم زجر می کشیدم اما دلم نمی خواست او بمیرد. من هر کاری برای اصلاح او کردم. از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم؛ اما در آن لحظه واقعا اختیارم دست خودم نبود. بعد از پایان گفته های متهم و بیان آخرین دفاع در ...
قتل یک مرد با همدستی همسر و پسر مقتول
و جسد را از خانه خارج کردیم. بدین ترتیب متهمان دستگیر شدند و آرش متهم اصلی پرونده به قصاص محکوم شد. مادر و پسر نیز به اتهام معاونت به زندان محکوم شدند . قاضی نریمانی رئیس شعبه ششم جرایم خاص اجرای احکام دادگستری کرج درباره این پرونده گفت: با گذشت 19 سال از این ماجرا با توجه به اینکه اولیای دم برای اجرای حکم قصاص آرش حاضر نشدند و وی بلاتکلیف در زندان مانده بود سعی کردیم شاکیان ...
ماجرای قتل برادرزن به خاطر بدهی به داماد
برادرم همین موضوع باشد. شوهرخواهرم چند روز پیش از این ماجرا با من تماس گرفت و پیگیر برادرم شد که من گفتم او در تهران سرکار است. بعد هم خواهرم را برداشت و به تهران آمد. پس از این اظهارات مأموران به سراغ مجتبی شوهرخواهر مقتول رفته و او را شناسایی و دستگیر کردند. اما او در ابتدا منکر قتل شد تا زمانی که خواهر مقتول به پلیس گفت: شوهرم روز حادثه گفته بوده که با برادرم قرار ملاقات دارد. همین موضوع ...
پرونده مرد همسرکش روی میز دادگاه
خودم را به کلانتری رساندم و جسد را به مأموران تحویل دادم و گفتم همسرم را کشته ام.با توجه به اینکه قتل در تهران اتفاق افتاده بود، بازپرس کشیک دزفول بعد از تنظیم صورت جلسه، پرونده و متهم را به دادسرای جنایی تهران منتقل کرد. با ارسال پرونده به تهران، مرد جوان بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و گفته هایش را تکرار کرد.بعد از اینکه تحقیقات تکمیل شد، دختر 11 ساله مقتول اعلام گذشت کرد و پدربزرگ پدری دختر دو ...
سرنوشت غم انگیز تنها زن پاکبان
سایت ها منتشر می شد و مورد توجه مخاطبان قرار می گرفت. قبل از هر چیز لازم است که یکی از بخش های صحبت های او را که چند سال پیش مورد توجه قرار گرفت با هم مرور کنیم: شوهرم چند وقتی است عمرش را داده به شما، اما وقتی هم بود، حواس پرتی داشت و من کار می کردم تا مبادا دستمان جلوی دیگران دراز شود. کمکی هم ندارم. خودم هستم و خدایم. کسی آن طور که باید حواسش به ما نیست. توقعی هم نیست. همسایه ها تا قبل از مرگ حاجی ...
قطعه ای از بهشت در ورامین؛ خانه ای با 3 شهید
شهرری گذراند و وقتی آمدیم ورامین تا آخر دوره راهنمایی مثل برادرش در مدرسه شهید رجایی ورامین تحصیل کرد. اصغر تا اول دبیرستان درس خواند و بعد از شهادتش به او دیپلم افتخاری دادند. مبارزه برای حضور در جبهه اصغر از زمانی که خودش را شناخت رفت و عضو بسیج کارخانه قند شد. بسیج را ترک نمی کرد و شب هم که می آمد خانه با همان لباس بسیجی می خوابید. از وقتی هم که در پایگاه بسیج مهدیه عضو شد چندین بار ...
نیم قرن همراه با چرم
جلالی می گوید کار کردن برادر های بزرگ تر هم باعث شد او تشویق شود تا از کودکی کمک خرج خانه باشد: برادرهایم از نوجوانی در خیابان 17 شهریور دست فروشی می کردند. بعد ها 2 نفر از آن ها وارد کار دندان سازی شدند. من هم کلاس دوم بودم که با دوخت کیف آشنا شدم. آن وقت ها، همسایه ما که مرد بسیار خوبی بود در خانه کیف می دوخت. همسرش با مادرم دوست بود و با هم آمد و رفت داشتند. من هم با پسر های آن خانواده همبازی ...
اعتیاد، طلاق، خودکشی و ازدواج؛ 4 سکانس از زندگی مردی که 12 سال بعد برگشت!
اعتیاد نیز منفی بود و زمانی که ازدواج کردیم حس می کردم از زیرزمین منزلمان بوی مواد مخدر می آید و زمانی که به او می گفتم قبول نمی کرد و می گفت بو از خانه همسایه است. او که رضایت از زندگی امروز در نگاهش پیداست درباره گذشته ادامه می دهد: همین طور می گذشت و سر کار می رفت اما پولی نمی آورد و مدتی بعد فرزندم به دنیا آمد و همین مشکلات را داشتیم تا وقتی اعتیادش به کریستال شدید شده و خودش هم ناپدید شد و م ...
جولان کرونا در جشن های خانگی مازندران
است که چند روز پیش مراسم عروسی خود را در آمل برگزار کرد، وی به خبرنگار ایرنا گفت: اصلا امکان نداشت بدون برگزاری عروسی، من و شوهرم زندگی مشترک را آغاز کنیم زیرا این مسئله باعث آبرو ریزی خانواده می شود. این عروس گفت: البته باید اعتراف کنم که خودم و شوهرم هم دلمان می خواست با برگزاری عروسی زندگی مشترکمان را آغاز کنیم چون مگر چند بار آدم در زندگی عروس یا داماد می شود. وی نیز ...
مهاجرت معکوس در زمانه کرونا
دلتنگی و دوری از خانواده و سختی زندگی در روستا چه می کردم؟ من اصلا موافق نبودم، اما وقتی 6 ماه گذشت و دیدم شوهرم بیمه شده و حقوقش بهتره و از آن طرف، وقت بیشتری را با ما سپری می کنه، دلم گرم شد. تونستم شغلی هم برای خودم دست و پا کنم و درآمد داشته باشم که بیشتر بهم انگیزه داد. افسانه حالا 3ماهی می شود که از طریق صفحه اینستاگرامی اش، سفارش سبزی قورمه، بادمجان، پیاز و سیر سرخ کرده می گیرد و می ...
مهاجرت معکوس در زمانه کرونا | روایت آدم هایی که مجبور به کوچ از تهران یا شهرهای بزرگ شده اند
دست لباس برای بچه و... دعوا داشتیم. اگر هم برای همیشه جمع می کردیم و از تهران خارج می شدیم، با دلتنگی و دوری از خانواده و سختی زندگی در روستا چه می کردم؟ من اصلا موافق نبودم، اما وقتی 6 ماه گذشت و دیدم شوهرم بیمه شده و حقوقش بهتره و از آن طرف، وقت بیشتری را با ما سپری می کنه، دلم گرم شد. تونستم شغلی هم برای خودم دست و پا کنم و درآمد داشته باشم که بیشتر بهم انگیزه داد. افسانه حالا 3ماهی ...
ازدحام در جاده یک طرفه اهواز – اصفهان
600 هزار تومان. شغل همسرم آزاد است. خودم هم مهدکودک داشتم. 20 سال به عشق بچه های مهد از خواب بیدار شد. برایشان برنامه ریزی کرد و به روز های بعد امید بست. نمی خواهم بَد مسئولان شهرم را بگویم، اما همه چیز پارتی بازی است. دِل کندن از شهرش برایش سخت بود و حالا وفق پیدا کردن با شهر جدید. وقتی نام خوزستان می آید، بغض می دود میان صدایش، اما ساختن آینده بهتر برای بچه ها تنها انگیزه ...
موتورهای پیشرفت و رفاه
.... پسر بزرگم دکتر فرزاد دکترای اقتصاد مالی دارد، دکتر فرشاد دکترای مدیریت مالی دارد، دکتر فواد در بایوتکنولوژی درس خوانده و آقای محمد مشایخی هم فکر کرد چون می خواهد در صنعت کار کند، لازم نیست دکترا بگیرد و فکر درستی بود. در خارج از کشور هم، کسی که می خواهد در صنعت کار کند، دنبال گرفتن دکترا نمی رود. در ایران متاسفانه افراد فقط به دنبال عنوان دکترا هستند. وقتی افراد شاغل با من مشورت می کنند، به ...
جشنواره ای که به بی راهه می رود
ماجرای برق گرفتگی یک پسر هفت ساله افغانی در ایران که به قطع دستان او منجر می شود. این فیلم در ژانر مستند درام ساخته شده. کارگردان پس از هفت سال، واقعه ای را که برای پسر هفت ساله ای به نام روح الله جعفری اتفاق افتاده، بازسازی کرده است. برادر کوچک او به نام مرتضی، نقش کودکی وی را بازی کرده است و چند بازیگر نیز در نقش های کوتاه ظاهر شده اند، مانند: جواد عزتی (پدر)، ستاره پسیانی (مادر ...
نهمین جلسه دادگاه محمد امامی/ نماینده دادستان: امامی به جای دفاع بازیگری می کند/انتشار فیلم دادگاه در ...
ندارم در ادامه قاضی از متهم فاطمه شامانی خواست در جایگاه قرار بگیرد و بعد از تفهیم اتهام از او خواست توضیحات خود را بیان کند. متهم شامانی گفت: به هیچ وجه این اتهامات را قبول ندارم و جهت دفاع از خود می خواهم وکیلم دفاع کند. قاضی مسعودی مقام خطاب به متهم گفت: متهم باید در برابر اقداماتی که انجام داده یا نداده دفاع کند، حال شما که دفاع ندارید باید در جایگاه قرار گیرید تا ...
120 سال کاشی کاری
استاد نامجو گذراندم. حالا پسر بزرگم حمید رضا و محمد تقی پسر کوچک ترم با داشتن تحصیلات عالیه در کارگاه خودمان مشغول هستند و نسل چهارم خاندان ما هستند. کوره خانگی و سنگ های آسیاب دست ساز پدر کوچک تر که بودم پدر کار را در منزل می آورد. مادرم می گفت چرا این قدر خانه را شلوغ می کنی. یادم هست پدرم کار های آرامگاه خیام نیشابور را در خانه انجام می داد و سفارش امامزاده محروق نیشابور را هم در ...
مادر مقتول از قصاص شوهرش گذشت
دستگیر کردند. متهم به دادسرا منتقل شد و در همان ابتدا اتهام قتل فرزندش را پذیرفت و در شرح ماجرا گفت: سعید پسر بزرگم 20 سال داشت، اما چند وقتی بود که معتاد شده و برای تأمین هزینه های مواد مخدرش من و همسرم را خیلی اذیت می کرد، زندگی مان هر روز بدتر می شد. روز حادثه من و همسرم بیرون از خانه بودیم که سهراب پسر کوچکم با من تماس گرفت و گفت که برادرش به خانه آمده و وسایل را شکسته است. وقتی به خانه برگشتیم ...
سرنوشت غم انگیز تنها زن پاکبان در ایران
توقع و باشرافت کار کردید. بیایید امیدوار باشیم که این مطلب تأثیری داشته باشد، درددلی یا خواسته ای دارید که از این طریق به گوش مسئولان برسد؟ چی بگویم؟ از طرف شهرداری یک زمین به من داده اند که برای خودم خانه درست کنم ولی پولش را ندارم. دلم می خواهد اگر دو روز دیگر بچه ها گفتند از خانه ما برو، سقفی برای خودم داشته باشم. دست شان درد نکند که زمین داده اند ولی دستم خالی است و نمی توانم بسازمش ...
ناشادی معلمین و دانش آموزان در برابر نواقص سامانه شاد
. این مادر ادامه می دهد: یکی از مشکلات همیشگی ما این است که من باید دائما بالای سرشان بنشینم. یک بار که برای خرید از خانه خارج شدم، دیدم پسرم در کلاس مجازی حاضری زده و بعد پیگیری کلاس را رها کرده است. معلم هم هر چه اسمش را برای پاسخگویی به سؤالی صدا زده، پسرم پاسخگو نبوده است. معلم آن درس هم دو نمره از نمره پایانی اش کسر کرده است. وی که ناخن های نیم جویده دخترش را رو به رویم می گیرد، با ...
قاتل: اعتیاد زندگی مان را سیاه کرد
.... مرد سالخورده درباره نحوه قتل گفت: وحشت کرده بودم و در حالیکه دستپاچه شده بودم از ماشین پیاده شدم. شاهین را بار دیگر سوار ماشین کردم و روی صندلی شاگرد نشاندم، اما او دست بردار نبود و این بار طنابی را از جیبش بیرون آورد و دور گردن برادرش انداخت. او می خواست برادرش را خفه کند. با دیدن آن صحنه کنترل اعصابم را از دست دادم و طناب را گرفتم و دور گردن شاهین پیچاندم. وقتی به خودم آمدم که ...