سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای ازدواج زوج مجری که 14 سال اختلاف سنی دارند
...> تو یه دوراهی عجیبی گیرافتاده بودم،میترسیدم،نمیدونستم چه کاری درسته چه کاری غلط! اصلا فکرشونمیکردم استاد شکیبا یه روزی بشه برام شهرام،بشم خانم خونه اش،اونم بشه سایه ی سرم،بشه امید زندگیِ من و بچه هام.بشه #مَردِ_مهربونم #استادشکیبا خیلی باهام حرف زد،از تصمیمی که گرفته و کاملا جدیه،ازاعتقاداتش،خیلی کامل همه چیز رو گفت،منم تاحدودی اونچه که لازم بودوباید میدونست روگفتم، من 27 ساله بودم و استاد شکیبا 41 ساله. درپختگی و سوادو باتجربه بودنش شکی نداشتم و خیالم ازین جهات راحت بوداما یه چیزی که ته دلم روخالی میکرد،بودن علی و نبودامیر علی بود... ادامه داردصبور باشید ...
بایدن - نبایدن !
! فدایی داری! خیلی مردی! اصلا فکر نمی کردم این وقت صبح جواب تلفنمو بدی؛ چه برسه به اینکه بهمون سر بزنی! من چجوری جبران کنم این هم محبتت رو؟ ! بعد اون مسوول واحد محترم بگه؛ این چه حرفیه؟ انجام وظیفه س داداش! ایشالا از این به بعد فقط شادی باشه! فقط اینکه الان برو ببین ماشین کامل سوخت یا هنوز فرصت داریم حرف بزنیم؟... ! این که الان براتون مثال زدم، البته خیلی هم غیرواقعی نیستا! *پس ...
پست عشقولانه خانم مجری به مناسبت سالگرد ازدواجش
هم بلد نبودم صبح زود منو رسوندی و اخر شب اومدی دنبالم و وقتی شام نداشتیم منو بردی رستوران و هیچ غری نزدی، وقتاییکه از شدت خستگی، نای حرکت هم نداشتم خودت بلند شدی و خونه رو مرتب کردی و غذا رو آماده کردی و خم به ابروت نیاوردی... همین چندوقت پیش که از استرس دیر رسیدن به یه جلسه مهم با استادم توی راه گریه میکردم و مستأصل بودم فقط تو بودی که میتونستی بهم آرامش بدی و بگی درست میشه... اگر تونستم به اهدافم برسم و جایی باشم که همیشه بهش فکر میکردم، حمایت و پشتیبانی تو همیشه مهم ترین دلیلش بوده... مرسی که هستی سالگرد ازدواجمون مبارک... ...
صدایی که تو را می خواند
: حاج آقا خودم میارمش . ته دلم راحت شد که حداقل یک معتمد و بزرگ محل در کنارم هست . قرار شد نیم ساعت قبل از نماز بروم سراغ پسر خاله تا با هم برویم. نمی دانم فاصله بین ساعت 4 بعداز ظهر تا غروب چطور گذشت . فقط این را می دانم که دیگه پای ثابت مسجد شده بودم ، همه مرا می شناختند. موقعی که تو مسجد بودم سعی می کردم حواسم به درب مسجد و بچه ها باشد که خدای ناکرده از درب خانه ی خدا نا امید نروند. اگر بچه ای با ...
مهاجرت معکوس در زمانه کرونا
جمعیت داشته باشه که آرایشگاهم رو اونجا دوباره راه بندازم. این شد که ساکن یه واحد آپارتمان در کردمحل شدم و یک سالن 30متری در کلاردشت اجاره کردم. کسب و کار فتانه در شهر جدید با گذشت یک سال هنوز پا نگرفته و روزی 5 ،6مشتری بیشتر ندارد. تبلیغات گسترده را شروع کرده بود که سر و کله کرونا پیدا شد: من دوباره از صفر شروع کردم. فکر کنید؛ اون همه مشتری که در تهران سال های سال با تلاش و احترام تونسته بودم ...
ترانه های شاعر معاصر عبدالجبار کاکایی
ندیدم تله را و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم با تو برگشتم و مجبور شدم قافله را...! عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست خواستم باز کنم با تو سر این گله را ********** پرسیدی و شرحی به جز حال خرابم نیست بیدارم و خاموش غیر از این جوابم نیست زهری به غایت تلخ در رگ جای خون دارم در خویش می پیچم گریز از پیچ و ...
روز ماموریت
از خونه وکار در شرکت اف پی سی بندر امام خمینی ماهشهر رو داشتم ولی سوریه وکار در خارج از کشور ر ونه -راستش اصف عزیز غافلگیرم کردی نمی دونم چی بگم ولی ولی ... دیگه ولی ولی نداره اماده باش مدارک مورد نیاز رو بخش اداری بهت اعلام می کنه تا چند ماه دیگه می ریم سوریه . تو که مجردی این بهترین فرصته که زندگی تو از بعد مادی سروسامان بدی . تازه پروژه هم هست می دونم خیلی دوست داری توی پروژه ها ...
راستگویی یک مشت دروغگو
هاش هنوز تو گوشمه. همه بدنش از ترس می لرزید! _ یادآوری این افکار برات سمه. سعی کن به خودت مسلط بشی. با این فکرها خودتو اذیت نکن. _ مسلط؟! اگه بدونی برای اولین بار تو زندگیم چه قدر مستاصل شده بودم، باورت نمی شه. وقتی اون وحشیا دست مانوئل از تو دستم کشیدن و بردن، دنیا رو سرم خراب شد. صدای جیغ و گریه مانوئل، هوش و حواسمو برده بود. دو تا نره غول منو گرفته بودن که نتونم به سمت ...
اس ام اس و متن های جدید و جالب سرکاری
... . . لطفا اون زبون مبارک رو بدید تو، الان دور از جوون با اینکارتون شبیه یک سبک عقل شدید!! * * * آقاهه میره سربازی ، دور کلاش قرمزی ، آچین و واچین با صدای چی ؟ با صدای مرغ : یه مرغ دارم روزی 2 تا تخم می کنه، چرا 2 تا؟ چون دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده، واقعا نشستی همشو خوندی، متاسفم.! * * ...
17 ربیع الاول، پیامبر رحمت و رئیس مکتب
) بودم، ناگاه به سمت چپش نگاهی کرد، سگ سیاهی را دید، فرمود: چه کرده ای که خدا تو را زشت رو گرداند! چقدر شتاب داری؟ ناگاه سگ به صورت پرنده ای در آمد، فرمود: این عثم نامه رسان جن است. هم اکنون هشام از دنیا رفته او پرواز می کند تا خبر مرگ او را به همه جا برساند.(40) کرامت پانزدهم: از آن جمله به نقل از مرازم می گوید: امام صادق(علیه السلام) در مکه به من فرمود: مرازم! اگر بشنوی ...
دلنوشته یک دانش آموز درباره حاج قاسم : جهان را بدون چون شماهایی لایق زندگی کردن نمی بینم
آدم ها این گونه آفریده شده اند که خود را وقف دیگران کنند و تو سردار، سپهبد ... اصلاً بگذارید راحت باشم؛ و تو حاج قاسم مانند آینه ای پاک و زلال، آنقدر زلال که روح لطیف انسانیت را راحت بازتاب می دهی. حاج قاسم تو آنقدر پاک بودی که می شد آسمان را در وجودت دید. حاج قاسم! شاید آنگونه که حقت بود نشناختم تو را. اما در طی همین چند وقت کوتاه که ناجوانمردانه شهیدت کردند آنقدر جذب شخصیت آسمانی ات شدم که جهان ...
جدال بهنوش بختیاری با ریحانه پارسا! + تصاویر
به گزارش پایگاه 598، چندی قبل بهنوش بختیاری در پیامی متنی در صفحه اینستاگرام ریحانه پارسا در قالب کامنتی برای او نوشت: ریحانه جان روزی بهت گفتم : وارد این حرفه شدی مواظب خودت باش. الان با دیدن این فیلم متوجه شدم کاش خودم رو سبک نمی کردم و دلسوزانه و خواهرانه برای دختری که ذاتش به دلم نشسته بود اصلا حرفی نمی زدم....بعضی حرفا قرار نیست هر آویزه گوش کسی بشه... حتما باید بری و تجربه کنی و سرت به سنگ ...
ادای احترام 2 مامور 007 به شان کانری
چه وقتی یک مرد و خودم جیمز باند شدم. شما سایه ای مداوم از شکوه سینمایی بر همه جا می افکندید که برای همیشه باقی خواهد ماند. برازنان با انتشار تصویری سیاه و سفید از این بازیگر فقید که روز پیش در خواب درگذشت افزود: شما راه را برای همه ما که قدم های نمادین شما را دنبال می کردند باز کردید. همان طور که ما با برداشت های خودمان از این نقش پیش می رفتیم، هر یک به نوبه خود به شما با احترام و تحسین ...
یکی از شاکیان پرونده کیوان.الف: باید در حضور مادرش عذرخواهی کند
همدیگه از نوشیدنی من هم می خوریم .فتانه اولش راضی نمی شود، کیوان اما دست برنمی دارد، اصرار پشت اصرار تا اینکه فتانه به گفته ی خودش کلافه می شود؛ بعد از اون همه اصرار من قبول کردم، گفتم می خورم اما بعد باید با هم از نوشیدنی تو بخوریم. من خوردم و به صورت مشخص یادم نیست که نوشیدنی دوم رو کی خوردم. اما یه صحنه ای به صورت محو تو ذهنم هست. اینکه می خواستم برم دستشویی، اما نمی تونستم راه برم، انقدر که ...
مهاجرت معکوس در زمانه کرونا | روایت آدم هایی که مجبور به کوچ شده اند
.... کسب و کار فتانه در شهر جدید با گذشت یک سال هنوز پا نگرفته و روزی 5 ،6مشتری بیشتر ندارد. تبلیغات گسترده را شروع کرده بود که سر و کله کرونا پیدا شد: من دوباره از صفر شروع کردم. فکر کنید؛ اون همه مشتری که در تهران سال های سال با تلاش و احترام تونسته بودم رضایت و اعتمادشون رو جلب کنم، گذاشتم و اومدم اینجا. کار در شهر جدید خیلی سخته، اهالی هنوز گارد شدید دارن که یکی از تهران آمده و می ...
ایده برای ساخت کاردستی با سی دی های قدیمی
شیعه نیوز : این روزها خیلی کمتر از قبل از لوح های فشرده استفاده می کنیم. اما احتمالا تو خونه ی اکثر ماها یه جایی پر از سی دی های قدیمی هست که دیگه هم قابل استفاده نیستن. از اونجایی که دنیای خلاقیت انتهایی نداره، ما کلی ایده برای استفاده دوباره از اون ها براتون پیدا کردیم. پس برای ساختن این کاردستی های بازیافتی سی دی هاتون رو بیارین و با ما مطلب همراه بشین، اینطوری دلیلی هم برای رنگی تر شدن روزتون به وجود میارین. منبع : رنگی رنگی ...
رفیق شفیق شعبون بی مخ چطور عاشق انقلاب شد؟
تکیه دولت بود، خلاصه خیلی از رضاخان خوشم اومد. برای همین روی بدنم تصویر سر رضاخان رو خالکوبی کردم. اما وقتی که به قدرت رسید فهمیدم که این نامرد مهره خارجی هاست. وقتی شروع کرد چادر رو از سر زن ها بگیره، خیلی از لوطی های تهران با مامورها و دولت رضاخان درگیر شدند. من هم چند بار با اون نامرد درگیر شدم. نمی گذاشتم توی محله ما کسی به ناموس مردم بی حرمتی کنه. نمی گذاشتم کسی چادر از سر زن ها بگیره. بعد از ...
مشکلات مهاجرت غیرقانونی یا حتا قانونی چیست؟
غیرقانونی و من هربار متعجب می گم چرا باید اینا را به من بدن؟ و اونا میگن تو زرنگ نیستی همه گرفتند. دوست دارم اون همه بیان توضیح بدن که بابت کدام تخم دو زرده این امکانت را گرفتند و فخر فروختند. در پاریس با پناهجویی روبرو شدم که آه در بساط نداشت. با یک پولیور در سرمای فوریه، جلوی دانشگاه سوربون منتظرم ایستاده بود. عاجز از خرید حتی یک قهوه یک یورویی. من اون موقع خودم ...
از مشکلات دانشجویی دانشگاه آزاد تا درخواست فوق العاده ویژه همه کادر درمان
. طرف تو این وضعیت از کجا باید بیاره این مبلغ رو طرح اقدام ملی مسکن لطفاً پیگیری کنید طرح اقدام ملی مسکن در یزد چه زمانی و در کدام منطقه قرار است اجرایی شود پول های مردم را گرفتند، اما کسی پاسخگو نیست. شکایت از سازمان سنجش من امسال کنکور دادم رتبه ام شد 920 و دعوت به مصاحبه برای دانشگاه فرهنگیان شدم. الآن که نتایج اومده من قبول نشدم برای همین از طریق اداره کل آموزش ...
طیبی که طاهر شد
، خیلی از لوطی های تهران با مامور ها و دولت رضاخان درگیر شدند. من هم چند بار با اون نامرد درگیر شدم. نمی گذاشتم توی محله ما کسی به ناموس مردم بی حرمتی کنه. نمی گذاشتم کسی چادر از سر زن ها بگیره. بعد از اون ماجرا رضاخان با امام حسین (ع) هم درگیر شد. وقتی اجازه برگزاری عزاداری نداد، همون موقع گور خودش را کند. ما اون موقع توی خونه خودمون مجلس روضه برگزار می کردیم. ایام محرم که می شد در و دیوار رو سیاه پوش ...
از اون بالا دارن میان فرشته ها | سید مجید بنی فاطمه
سرود شاد میلاد حضرت محمد صلی الله و امام صادق علیه السلام با نوای سید مجید بنی فاطمه در هیئت ریحانه الحسین تهران . از اون بالا دارن میان فرشته ها/ تو کوچه ها باز پیچیده بوی خدا/ خنده رو باز رو لب آسمون ببین/ دوباره شبای عاشقی آی عاشقا/ مرغ دل عاشقی کرد و پر زد تا عالم بالا/ با شوق عطر پیغمبر شد جلد گنبد خضرا ... ...
طرز تهیه پولکی زعفرانی لذیذ و خوشمزه
. پولکی یکی از تنقلات خوشمزه سوغات شهر اصفهانه که طعم های مختلفی داره. پولکی کنجدی با طعم هل و یا پولکی زنجبیلی از جمله پر طرفدارترین طعم های پولکی هستن. خوشبختانه طرز تهیه ی پولکی خیلی آسونه و شما برای داشتن این خوراکی خوشمزه نیازی نیست به اصفهان سفر کنید! بلکه با یاد گرفتن طرز تهیه ی اون می تونید به راحتی تو خونه پولکی با طعم دلخواه تون رو درست کنید. در این مطلب ما طرز تهیه ی یکی از ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید عبدالحسین کردی
خواهم که با غفرانت با من رفتار کنی نه با عدلت که طاقت عذابت را ندارم خدایا اگر مرا به خاطر نافرمانی هایم سرزنش کنی هر چند که خود را مستحق مذمت می بینم از تو می خواهم بپوشانی آنچه بر من گذشت و مرا مورد عفو خود قرار دهی من که شرمنده ام در حضور تو و شرمندگیم، اجازه سخن گفتن را نمی دهد پس تو خود دستم را بگیر. حال که توفیق حضور در جبهه ها را به من دادی مرا خالص گردان و دست رضایتت را به سوی من ...
روش عجیب شهید هادی برای ریختن خجالت همسرش!
. کارهای بیرون رو باید خودت انجام بدی و من هم کارهای خونه را می کنم. هادی گفت: بله، حق با شماست. من هم می دونم این کارها مردونه است، اما من که همیشه نیستم. شاید حتی ایران هم نباشم. خب، اون موقع تو می خوای چیکار کنی؟ صبر کنی تا من برگردم؟! مریم دید حق باهادی است. دیگر تسلیم شد و از آن به بعد خودش برای انجام کارهای بیرون خانه هم پیشقدم می شد. وقتی هادی مأموریت بود و چند روزی ...
وایسا مترو من می خوام پیاده شم
درآوردم؟ پاپابزرگ جواب داد: یعنی تو خوب بلدی؟ من بودم از تهران برگشتم گم شدم سر از ساواک درآوردم نه؟ مازی تا خواست ادامه دهد گفتم: این دفعه می خوام تنها برم. راه و چاه رو یاد بگیرم. زشته به یکی بگم سی و پنج سالمه هنوز تنهایی تا تهران نرفتم. باید خودم برم و یاد بگیرم. وایسا مترو من می خوام پیاده شم از شیشه اتوبوس برای همسرم و دخترم دست تکان دادم ...
ماجرای دعوای ریحانه پارسا و بهنوش بختیاری در اینستاگرام + تصاویر
به گزارش شهرآرانیوز، چندی قبل بهنوش بختیاری در پیامی متنی در صفحه اینستاگرام ریحانه پارسا در قالب کامنتی برای او نوشت: ریحانه جان روزی بهت گفتم : وارد این حرفه شدی مواظب خودت باش. الان با دیدن این فیلم متوجه شدم کاش خودم رو سبک نمی کردم و دلسوزانه و خواهرانه برای دختری که ذاتش به دلم نشسته بود اصلا حرفی نمی زدم....بعضی حرفا قرار نیست هرگز آویزه گوش کسی بشه... حتما باید بری و تجربه کنی و سرت به ...
محدودیت رفت و آمد در 25 مرکز استان اعلام شد
، بعد از مدتی به سمت خاموشی می رود. درحالی که نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ویروس دارد قدرتمندتر می شود. درحالی که سارس و مرس که از اجداد این ویروس بودند، بعد از چند ماه به سمت خاموشی رفتند. درحالی که ویروس عامل بیماری کووید-19 دارد به سمت چموشی می رود. از سوی دیگر محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران گفت: نکته مهمی که باید به آن توجه شود، هشدار در مورد وضعیت پاندمی کرونا در تهران است، متاسفانه موج جدیدی ...
هنگام اعدام هیچ نگرانی ای در چهره نداشت
سرویس تاریخ جوان آنلاین: روز هایی که بر ما می گذرد، تداعی گر سالروز شهادت مردی از طایفه فتیان است. طیب حاج رضایی در واپسین فصل از دفتر حیات خویش، نشان داد فطرت و حق طلبی، از کلیدی ترین عوامل سعادت انسان است و هر آنکه در ضمیر خویش نشانی از آن باقی نهاده باشد، نهایتاً به طریق صواب رهنمون خواهد شد، اما ماجرای طیب چگونه و با چه بستری بدان فرجام سوق یافت و چه عواملی در آن نقش آفرید؟ در دو روایت کمتر شنیده شده ذیل، می توان پا ...