عروس مشهدی از پای سفره عقد فرار کرد؛ او یک ترنس بود
سایر منابع:
سایر خبرها
عمری که با خدمت مهندسی به بارگاه منور امام رضا(ع) برکت یافت
زیاد به درس خودم نمی پرداختم. به هر حال در سال 1338 در رشته ریاضی دیپلم گرفتم و در همان سال در کنکور شرکت کرده و در دانشکده فنی در رشته مهندسی راه و ساختمان مشغول تحصیل شدم. سال 1342 از دانشکده فنی فارغ التحصیل شده و به استخدام آستان قدس رضوی درآمدم که در آن زمان اولین مهندس تحصیلکرده آستان محسوب می شدم. تا سال 1336 یعنی قبل جنگ جهانی دوم مهندسان خارجی همچون گاسپاریان و گودار از کشورهای روسیه و ...
داود رشیدی نیامد رسم زمونه را خواندم
با انگیزه بیشتری سراغ موسیقی بروم. پدرم هم به شدت عاشق موسیقی بود و صدای خوبی هم داشت. وقتی علاقه مرا به موسیقی متوجه شد، قرض کرد و برایم ساز سنتور خرید البته باید بگویم که شیفته ادبیات هم بودم، به ویژه ادبیات قرن 19. شاید باورتان نشود اما همه آثار چخوف، داستایوفسکی و... را خوانده ام. دانشگاه هم در رشته های موسیقی، ادبیات انگلیسی و روان شناسی قبول شدم. برای ورود به دانشگاه ...
13 رجب، کرامات امیرالمؤمنین
زنی از داخل حرم مطهر و صدای عروس بلند شد که گوش زائران را کم می کرد و او می گفت: ای ابوفاضل تو را عالی دیدم متشکرم ای برادر زینب. نادرشاه دستور داد تا این جوان و عروسش را نزد او ببرند تا از نزدیک داستان او آنچه بر او گذشته بشنود. آن عروس پاسخ داد وقتی دزدان مرا گرفتند و از شوهرم جدا شدم و در دست آنها چون اسیر گرفتار بودم، چاره ای جز توسل به باب الحوائج ، ابوالفضل العباس(ع) نداشتم ، پس ...
عکس های ازدواج پیمان قاسمخانی با میترا ابراهیمی
به گزارش تیتربرتر؛ پیمان قاسمخانی که چند وقت پیش عکس هایی از او با میترا ابراهیمی منتشر شد حالا با او ازدواج کرد. مهراب قاسمخانی با انتشار عکس بالا در استوری خود ورود میترا ابراهیمی عروس جدید را به خانواده قاسمخانی تبریک گفت. پیمان قاسم خانی (زادهٔ 30 دی 1344) فیلمنامه نویس ، کارگردان و بازیگر ایرانی است. او نویسندگی آثاری نظیر مارمولک، سن پطرزبورگ، ورود آقایان ممنوع ...
نوحه خوانی حاج آقا محمدی از 40 سال پیش الگوی نوجوانان محله مهرآباد بود
پدرم عالی است، اصلا اهل بداخلاقی، پرخاشگری و دعوا با بچه ها نبود. حاج آقا بین هم نسل های خودش به دلیل تسلط به نوحه خوانی و طبع شاعری اش آدم خاصی بود. مهدی راست می گوید. حاج محمدرضا کنار زنش با کت وشلوار مرتب، جمع وجور نشسته است و به حرف هایمان گوش می کند. شکل لباس پوشیدن و نوع نشستنش نشان می دهد که آدم درون گرا و آرامی است. مهدی می گوید: حاجی مدت هاست که گوش هایش سنگین شده است و سمعک دارد ...
عاشقانه های دختران زندانی با قرآن/ رهایی از مرداب زندگی با نور قرآن
... آنطور که نورا تعریف می کند روزهای اول زندان را به سختی گذرانده و خودش را در تاریکی مطلقی می دید که هیچ کس، حتی خدا هم صدایش را نمی شنوید. او می گوید: وقتی به زندان آمدم، دیپلم داشتم و در مدرسه نیز جزو شاگردهای زرنگ محسوب می شدم و همیشه در رویابافی و خیال پردازی بودم و در فامیل معروف به یک دختر جسوری بودم که برای رویاهایش همه تلاشش را می گذارد. به همه چیز فکر کرده بودم جز اینکه ...
درباره احمد مهرمشهدی، تاریخ زنده 100 سال فعالیت های قرآنی مشهد
مکتب خانه عمه خانم قرآن خواندن را یاد گرفتم و بعد از آن به مدرسه رفتم. در مدرسه معلم قرآنم استعداد من را کشف کرد و بسیار تشویقم می کرد که قرآن را با رعایت صوت و لحن بخوانم. بعد از فوت پدرم، همراه با عمویم به جلسات قرآنی می رفتم. اولین جلسه قرآنی که شرکت کردم، جلسه تجویدی بود. هرموقع به مجالس قرآنی می رفتم، دقیق گوش می کردم که هرکسی چطور قرائت می کند. از میان 100 شعبه انجمن پیروان قرآن که استاد مرحوم ...
پورموسوی: 2 وعده ام محقق شد/ نیاز مبرم فوتبال ایران به فدراسیونی مقتدر
سید اکبر پورموسوی در گفت وگو با ایسنا، اظهار کرد: پس از فصلی که از فولاد جدا شدم دیگر فعالیتی در فوتبال نداشتم و همین باعث شد که مطالعاتی در زمینه فوتبال داشته باشم و آنالیزهایم را از بازی ها بیشتر کنم. بعد از آن نیز قسمت شد که با تیم ملی جوانان کار کنم، همان رده سنی که خودم همیشه کار کردن با آن را علاقه داشتم. 18 ماه بسیار خوب را به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان پشت سر گذاشتم و در این فاصله نیز در ...
دیدار امام جمعه پبشوا با خانواده جوان ترین شهیدمدافع حرم سیدمصطفی موسوی نخبه ای که پایش به سوریه باز شد/ ...
مثل همیشه! من سر نماز بودم ولی صبر نکرد نماز تمام بشود و فقط بلند گفت: خداحافظ! نمازم که تمام شد، از پنجره نگاه کردم اما کسی توی کوچه نبود، انگار خیلی وقت بود که سید مصطفی رفته بود. انگار برده بودنش! خبر شهادتش که رسید حالم خیلی بد شد. سردردهای شدید گرفتم. دوستانش که آمدند پرسیدم چطور شهید شد؟ گفتند مثل علی اصغر امام حسین شهید شد. خدا را شاهد می گیرم که انگار آب سرد بر سر من ریختند و با این همه ...
مریم همراه با جنازه مرد مطلقه بازداشت شد + عکس زن تهرانی
باشم و در کارهای خانه به او کمک کنم. من آخرین بار به خانه همسر سابقم رفتم اما دخترم در خانه نبود. یک بار دیگر شوهرم شروع به بحث کرد و با من درگیر شد .من که به یاد خاطره های تلخ گذشته افتاده بودم کنترل اعصابم را از دست دادم و با قندشکن از پشت سر به او حمله کردم و چند ضربه به سرش زدم .سپس با چاقو او را کشتم. من بلافاصله پشیمان شدم و ساعت ها گریه کردم.اما از ترسم تصمیم گرفتم جسد را به بیرون از خانه ...
درخواست قصاص برای مادر
شد و او به من فحاشی کرد و مثل گذشته تحقیرم کرد، خیلی ناراحت شدم و انگار همه چیز دوباره برایم زنده شد. از خود بی خود شده بودم و در یک لحظه با او درگیر شدم و او را کشتم. همان موقع هم پشیمان شدم، اما دیگر کاری از من برنمی آمد. متهم ادامه داد: در زمان حادثه آن قدر حال روحی ام خراب بود که حتی به خاطر ندارم چند ضربه به او زدم. من نمی خواهم قتل را انکار کنم و از ابتدا هم به همه چیز ...
داوینچی در قاب آرزوهای کُخ !
احساسی از عمل خود داشتی؟ نمی دانم! به هیچ چیز جز تهیه مواد مخدر فکر نمی کردم. قبل از دستگیری از عمل خود پشیمان شدی؟ خیر آیا هنگام ارتکاب جرم یا پس از آن احساس گناه داشتی؟ بله، احساس گناه می کردم اما چاره ای نداشتم. بی پول بودم و باید مواد مخدر تهیه می کردم. چه عواملی می توانست شما را از انجام چنین عملی منصرف کند؟ فکر می کنم اگر در خانه آرامش بیشتری داشتم ،شاید چنین ...
قصه هزار و یک شبِ تلخ، از دلِ اشتغال کاذب تا کودک همسری پنهان / سایه سنگینِ حمایت مسئولان بر سر زنان ...
چندانی برایم نداشت. او می گوید: باز هم روز از نو و روزی از نو! دوباره بیکار شدم. مدتی بعد فرصتی پیش آمد تا فروشنده ی محصول آرایشی در مترو باشم، پس تصمیم به دستفروشی گرفتم. وضعیت جسمانی و سلامت خوبی نداشتم. دفترچه بیمه هم درمانی نداشتیم و آنقدر بیماری ام را خود درمانی کرده بودم که توانم بسیار کم شده بود، خیلی زود خسته و کسل میشدم. دختران کوچک ترم برای کمک به من آمدند و چاره ای جز این نداشتم ...
موتوریاری واکنشی به معضل رسوب موتور بود
را متوقف کرد آموزش مختصری دیدم و لباس پوشیدم و همان موقع یک عکس سلفی گرفتم و در فضای مجازی منتشر کردم تا همه دوستانم را از اجرای این طرح با خبر کنم. او ادامه می دهد: من پیک موتوری هستم و حدود یک ساعتی هست که اینجا هستم و با اینکه بارم روی موتور مانده و از کار عقب افتاده ام، اما از این طرح راضی هستم. واقعاً کار پلیس سخت است قول می دهم دیگر تخلف نکنم. پروتکل رعایت نمی شود کمی آن ...
رمان پلیسی نویسنده فرانسوی و نمایش چهره زشت سیاستمداران آمریکایی
، رافائل به مارک می گوید: همه ما چیزی برای پنهان کردن داریم، مگه نه؟ و پاسخ واقع گرایانه رافائل به این ترتیب است: این جواب هایی رو که در رمان هات به کار می بری کنار بذار ! (صفحه 39) شخصیت مارک مانند خیلی از پلیس های داستان های پلیسی، اگر لازم باشد خلاف قانون هم عمل می کند تا به نتیجه برسد. بزرگ ترین کار خلاف قانون او، تحقیقاتی است که به بهانه مفقودشدن آنا بکر یا همان کلر کارلیل و برای ...
سریال هم بازی، عاشقانه ای برای نوروز/ نیلوفر کوخانی و پادینا کیانی پدیده های این سریال خواهند بود
دیگر از آنجا که همچنان قاتل سریالی یعنی کرونا در تمام دنیا به حیاتش ادامه داده و همه را درگیر کرده، سهم تلویزیون برای پر کردن اوقات فراغت بیشتر است و باید سازندگان آثار نمایشی و غیرنمایشی تلاش بیشتری داشته باشند تا بتوانند مردم را سرگرم کنند که به سرشان نزند تا خدای ناکرده راهی مراکز تفریحی شوند. البته کار سازندگان آثار نمایشی سخت تر از دیگر قالب هاست، زیرا بازیگران باید بدون ماسک جلوی دوربین حاضر ...