سایر منابع:
سایر خبرها
سایه مرگ
بشورم؟ نه خانم فردا صبح زود میام خودم همه کارهارو انجام می دم. دلم شور دخترم را می زنه توی خونه تنهاست. اما مرجان زیر بار نمی رفت تا این که یکی از مهمان ها که انگار از اول شاهد این مکالمه بود وارد بحث شد و از مرجان خواست اجازه بدهد زن خدمتکار به خانه اش برود. سیما این مرد میانسال را خوب می شناخت. مهرداد از بستگان دور مرجان بود، اما در ظاهر روابطی فراتر از این بینشان ...
پریا اولین سریال ایرانی درباره بیماری ایدز است
خانواده شان هستند، دل شان می خواهد فرزندان و خانواده در رفاه و آرامش کامل به سرببرند و دلش ان می خواهد مشکلات و معضلات جامعه گریبانگیر بچه هایشان نشود. حسین آقای سریال پریا هم چنین پدری است .ضمن اینکه این کاراکتر خصوصیات خاص خود را هم دارد . ما میلیون ها پدر در کشورمان داریم که هرکدام خصلت های متفاوتی دارند اما در مجموع همگی همان آرزوهایی که عرض کردم را برای خانواده خود دارند. اما شخصیت ...
عکس های مشروطه یادگاری بود
سلیم با تنی چند از مجاهدان و دیگران کرده و بار دوم در صفحه 404 که زیرنویس اصلی عکس جلو خانه حاج عدل الملک در موقع پذیرائی عموم محلات برداشته شده است 1325 را به این پیکره نشان می دهد آذین بندی ششگلان را در روز بازدید تبدیل کرده است و بدتر از آن برای آن که مردم متوجه تقلب نشوند، در عکس اولی برای اشخاص سمت راست عکس که زیر پوشش آلبوم قرار دارند و نصفه هستند داده دست و کلاه کشیده اند و در عکس دوم، از ...
قمار زندگی روی خط پرسرعت اینترنت/ کلیک کن تا آرزوها و دلارهایت بر باد برود +عکس
عایدش شده باشد تا به امروز ضرر داده اما به امید یک سود درست و حسابی هر بار شرط بندی می کند و امیدوار است یک روز تمام این ضررهایش را جبران کند! وقتی درباره شرط بندی در این سایت ها می پرسم می گوید: هر چند وقت یکبار سایت فیلتر می شود اما می توان با یک فیلتر شکن دوباره وارد سایت شد و روی پیش بینی بازها شرط بست. خوبی سایت های ایرانی این است که برای تبادل پول مشکلی نداریم و به راحتی می توانیم ...
فیلم هایی که می توانید آخر هفته از تلویزیون تماشا کنید
...> ************************************* فیلم تلویزیونی سوار در باران به کارگردانی حسن جوان بخت، جمعه 12 شهریور ماه ساعت 09:00 از شبکه پنج پخش می شود. داستان فیلم درباره پسر بچه ای است که ضمن درس خواندن، تلاش می کند به خانواده اش در امور مزرعه کمک کند. ************************************* فیلم تلویزیونی بعد از غبار به کارگردانی محمود معظمی، جمعه 12 شهریور ماه ساعت 13:30 از شبکه ...
آخر هفته تلویزیون به یاد زنده یاد داود رشیدی
اکسیژن را بفروشند، دوباره به سرزمینش برگرداند. سوار در باران حسن جوان بخت جمعه 12 شهریور ماه ساعت 09:00 --- داستان فیلم درباره پسر بچه ای است که ضمن درس خواندن، تلاش می کند به خانواده اش در امور مزرعه کمک کند. بعد از غبار محمود معظمی جمعه 12 شهریور ماه ساعت 13:30 حمیدرضا پگاه، سولماز غنی و رحیم نوروزی ...
اگر زندگی تان را دوست دارید، این حرف ها را هرگز به مادرشوهرتان نگویید!
برخی زوجین جوان رسمی جا افتاده که تا به خانواده خود سر نزند، منزلشان نمی روند (معمولا آقایان پیشنهاد می دهند) هرچند که این کار نوعی احترام به پدر و مادر است اما باید در مرحله بعد از خانه ودیدن همسر قرار گیرد، یا حتی قبل از ازدواج، برخی مادران، شرط هر روز دیدن پسرشان را با عروس خود طی می کنند که این یکی از رفتارهای ممنوعه است. بین پیشنهاد و اجبار فاصله ای به اندازه حفظ و نابودی زندگی ...
هنرپیشه هایی که از بیکار شدن به اعتراض روی آوردند+عکس
آنها که ادعا دارند تمام بیکاری های شان به خاطر بی اخلاقی های عرصه هنر است و نه آن چیزی که شاید نامش را تلاش یا شایستگی کمتر می شود گذاشت. بازیگرانی که اغلب در روزگار اوضاع اقتصادی خوب تلویزیون و با سریال های نود قسمتی چهره شدند اما حالا و در دوران رکود و بی پولی صدا و سیما به بن بست خورده اند و دائم این بیکاری را به همه چیز ربط می دهند و غر می زنند. از بی اخلاقی می گویند و دلیل بیکاری شان را تنها ...
پایان فاجعه آمیز پریا
کلاه می گذارد و خلاصه همه را به دردسر می اندازد. آن قوت درست در لحظه آخر، وقتی طلبکار توی خانه اش ایستاده و با چاقو به بچه اش حمله می کند ،کیوان مثل زورو سر می رسد و با چند تا حرکت بروس لی وار، طلبکار را از شیشه بیرون می اندازد. درست همین لحظه است که حبیب نادم می شود و از کیوان می خواهد که پسرش را به بیمارستان برساند. حالا قصه به هفت ماه بعد می رسد. حبیب بعد از آن ماجرا، تادیب شده و ...
زندگی متفاوت 12 پسر بی سرپرست و بدسرپرست
روز ساعت 9 صبح می آیم. دو تا بوق می زنم و معمولا سعید و رضا در را باز می کنند. قبل از آمدن من بچه ها و مربی ها صبحانه شان را خورده اند، تا می رسم شروع می کنند که پول بده بستنی بخرم، کارت بخرم، سی دی بخرم. دور خودم را که نگاه می کنم می بینم همگی در اتاقم جمع شده اند. معلمی هم هر روز می آید و به بچه ها در درس ها کمک می کند. ابراهیمی وقتی بیرون از خانه کار اداری دارد معمولا چند تا از بچه ...
دختری که بخاطر سرقت نکرده بازداشت شد
آن روز به بعد، هفته ای دو یا سه بار پژمان را می دیدم. دنبالم می آمد و مرا تا نزدیک خانه مان می رساند. بهاره آهی کشید و افزود: دل به حرف هایش خوش کرده بودم. درباره او با خاله ام صحبت کردم. خاله مهسا وقتی فهمید که این پسر و خانواده اش در اینجا فامیل، کس و کاری ندارند می گفت این شرایط طلایی را از دست نده، چون اگر خانواده ای فامیل زیاد داشته باشند برایت درد سرساز می شوند و از طرفی این طوری ...
نامه احساسی توتی به رمی ها / به این دلایل همیشه در آ.اس .رم ماندم
...> نه.نه. من راضی نیستم. نه. این پایان کار بود. اولین پیشنهاد نقل و انقتلاتی من توسط رییسم رد شد. پدرم، من و برادرم را برای بازی های آخر هفته رم به ورزشگاه می برد. نه گفتن به میلان سخت بود. آن به منزله پول زیادی برای خانواده ما بود. اما مادرم در آن روز یک درس به من داد. خانه ات مهم ترین چیز در زندگی است. درست چند هفته بعد، بعد از اینکه استعداد یاب ها بازی من را در یکی از مسابقات ...
در علوم انسانی و اجتماعی فقیریم
. بعد از آن در مقطع کارشناسی ارشد شروع به جذب کردیم و از بچه های مهندسی امتحان هوش و ریاضی گرفتیم و یک عده دانشجویان خوب مانند دکتر فرشاد فاطمی، دکتر برکچیان در آنجا آموزش رشته اقتصاد را شروع کردند. در چند سال اول، خیلی اوضاع به سامان بود و خروجی های اثرگذاری بیرون دادیم. بعد از رخ دادن یک سری اتفاقات سیاسی موسسه را با سازمان مدیریت دولتی ادغام کردند. فلسفه کار و ماموریت سازمان مدیریت با ...
با "مادر سپاه" آشنا شوید + تصاویر
پایگاه خبری ریشه : شب گذشته حاجیه خانم احندی مادر شهید و رزمنده 8 سال دفاع مقدس دار فانی را وداع گفت و از این رزمنده دلاور یک گفت و گو در پایان عمر باقی مانده است که توسط نشریه شهدای اسلام به انتشار در آمد که در زیر می خوانید: آقا ببخشید مرغ چند؟! ... 3 تا نان به ما می دهید!؟ سبزی خودن دارید؟ 2 تا هندونه خوب برام بکش ... دربست ... و چند قدم پیاده روی و ماشین سواری تا به خانه ...
قاتل برادرکش :عاشق رمان های جنایی هستم
کودکی ام می دیدم که برادرم در آنجا مقصر بود. آن روز صبحانه خوردم. چاقوی ضامن داری را داخل کیفی گذاشتم و به سمت خانه برادرم به راه افتادم. می خواستم از او بپرسم چرا این همه از من بدش می آید و با من مشکل دارد، او با دیدن من خندید و حرف های بی ربط زد که عصبانی شدم و با چاقو او را کشتم و فرار کردم. نمی دانم چاقو را کجا انداختم. بعد از فرار چه کردی؟ به خانه ام رفتم، بستنی خوردم. بعد ...
آمادگی برای زایمان، ده کار ضروری
هنگامی که نوزاد شما به دنیا بیاید، شما به سختی وقت کافی برای کارهای خودتان پیدا خواهید کرد. حتی ممکن است فقط کمی از وقت آزاد و با ارزش خود را برای خوابیدن سپری کنید. پس چند کار ضروری که باید قبل از تولد نوزاد خود در دوران بارداری انجام دهید کدام ها هستند؟ خواندن این مقاله، برای دانستن چیزهایی که می تواند شما را برای ورود عضو کوچک خانواده آماده کند و شادی را در زندگی شما به اوج برساند، مهم است ...
بادیگارد جان کری را دور زدم!
یادم داد و من کار کردم. کار ابتدا خیلی سخت بود. باید می رفتیم هزینه می کردیم، فیلم می خریدیم. در طول روز پنج، شش عکس می گرفتیم که باید می رفتیم و آن را ظاهر می کردیم. من یک جای تاریک درست کرده بودم و عکس را به اندازه پنج فریم می بریدم. بعد می بردم لابراتوار، ظاهر می کردم، بعد چند تا را انتخاب می کردم، چاپ می کردم و می آوردم دفتر. اسکن می کردیم و صفحه آراها یکی را با کمک آقای ملکی شجاع انتخاب می ...
تنهایی؛ باری که تک فرزند به دوش می کشد
و می گویم اگر دهه شصت به دنیا آمده بودی و تجربه خانه و کلاس درس شلوغ را داشتی حتما آرزو می کردی کاش تک فرزند بودم. تنها یک دهه فاصله داریم اما من در خانواده ای پر جمعیت دنیا آمده ام و سهم تو تک فرزندی شده است. می پرسم تا به حال به این فکر کرده ای که اگر ازدواج کنی چند فرزند می خواهی؟ با شوق می گوید: حداقل 3 تا تا دور برم تا مدت ها شلوغ باشد و سرگرم باشم بچه هایم احساس تنهایی نکنند و ...
بانک شعر / ویژه سالروز ازدواج امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
... همیشه نام علی را امام بگذارید به خانواده ی من احترام بگذارید برای فاطمه سنگ تمام بگذارید و روی زخم دلش التیام بگذارید جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت شنیده می شود از آسمان صدایی که... کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ... نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که... نوشت نام تو ...
پیام آقای علی اکبر جعفری و بیان یک خاطره از زنده یاد ” داود رشیدی “
مفتش خدا حافظی کردم .امروز غم دلم برای سرکار مفتش شش انگشتی بسیا جدی بود. در گذشت استاد زنده یاد داوود رشیدی را اول به معلم و استادم جناب اقای علی اکبر جعفری که در کانادا میهمان فرزندشان هستندتسلیت گفته و همچنین به خانواده استاد رشیدی و به همه مردم کشور عزیزم ایران نیز تسلیت عرض می کنم روحش شاد و ر اهش پر رهرو ...
عشق به دین سرمایه وجودی شهید سیاحی
...: در همه این 10 سال چشم به راه پسرم بودم تا با نشانه ای، پلاکی، تکه ای از استخوانش دلم آرام گیرد که به شهادت رسیده و بر سر مزارش بروم و درد دل کنم. خواهر این شهید بزرگوار نیز گفت: روزهای پر از خاطره را که کنار برادرم داشته ام که هر لحظه آن پر از صفا، اخلاق و درس های آموزنده است. فاطمه سیاحی افزود: برادر شهیدم با رفتار و کارهایش منش و راه زندگی را به ما آموخت و هرچند ساده و بی پیرایه ...
حریم خصوصی عروس وداماددرشب عروسی
حریم خصوصی عروس و داماد پا گذاشتن به حریم خصوصی عروس و داماد معمولاً در لفافه دلایلی که خدمتتان عرض شد، صورت می گیرد. از این رو مصادیق آن هم به همین اندازه ظریف هستند. چند مثال بارزتر آن شامل موارد زیر هستند: 1. کارگردان شدن ما. با در دسترس قرار گرفتن گوشی های تلفن همراه، معضلی هم وارد عروسی های ما شد. حالا تقریباً مراسم ازدواجی نیست که نبینیم چند نفری، کوچک یا بزرگ هم ندارد ...
بیماران رها شده، بیماران معطل/ یک شب تا صبح در اورژانس بزرگترین بیمارستان ایران
... ساعت 9 شب/ پارتی نداشته باشی کسی به فریادت نمی رسد... تخت های بخش اورژانس با پرده های تمیز شیری رنگی از هم جدا شده اند و هر کسی مایل است پرده های سه طرف تختش را کیپ تا کیپ کشیده است و جز چند بیمار کسی لباس مخصوص بیمارستانی به تن ندارد و بیشتر آنها با شلوار بیرون و لباس های خانه روی تخت به انتطار ویزیت و انجام کارهای درمانی شان دراز کشیده اند. بیماری از دیر رسیدن ...
استقبال از اکران ساعت 6:45 بامداد همه را غافلگیر کرد
.... سر بلند می کنم. باید از یکی از خانه های اطراف باشد. چندقدمی می روم اما دلم نمی آید دور شوم، برمی گردم، به دنبال پنجره ای که این صدای دلنشین و آشنا را به کوچه می رساند نگاهم را روی ساختمان ها می چرخانم. حدس می زنم صدا از پنجره ای نیمه باز می آید در یکی از طبقات بالایی ساختمانی قدیمی. پنجره ای که شاید هموطنی آن را گشوده و گوشه ای از اتاقش غرق در زمان و مکانی دیگر نشسته و خیره به این آسمان خاکستری ...
خسرو معصومی: سینما جای تفنن و شهرت نیست
معصومی را باید از زمره کارگردانان باسواد سینمای ایران دانست و با او درباره خیلی چیزها صحبت کرد. در فیلم های شما قصه های واقعی دیده می شود، آیا این داستان ها ریشه در رویا هایی دارد که شما در کودکی داشتید؟ هیچ موضوعی نیست که نشات گرفته از رویاهایمان نباشد. از همان بچگی سینما برایم یک رویا بود، رویایی که دستیا بی به آن خیلی سخت بود اما با علاقه و تلاش توانستم به آن برسم. البته نه به صورت کامل! به رویاهایم رسیدم اما به سرانجام نه! علاقه به سینما چگونه در شما شکل گرفت آن هم در دهه 30؟ بهشهر در دهه 30 که من به دنیا آمدم دو تا سینما داشت، یکی به نام شهنا و دیگری سینما کاپری. این خیلی مهم بود که در یک شهر کوچک کارگری دو تا سینما فعال باشد. تماشاچی سینما آن سا ل ها خیلی زیاد بود. یادم هست مردم ساعت ها در صف می ماندند تا بتوانند یک فیلم را تماشا کنند، همه اینها باعث شد تا سینما برایم مهم شود چون بخش زیادی از رویاهایم را در فیلم ها می دیدم. یعنی سینما زمینه خیال پردازی را در شما تقویت می کرد؟ بله! موتور خیال پردازی ذهن مرا روشن می کرد. برای رسیدن به دنیای سینما رویا پردازی می کردم. مدام فکر می کردم باید چکار کنم که کارگردان سینما شوم. در آن دوره فیلم های سینمایی نقش زیادی در انتخاب های ما داشت و علاقه ما را به برخی چیزها زیاد و کم می کرد، سینما و کتاب انگیزه زیادی به ما می داد. بخصوص برای ما که در شهرستان بودیم و امکانات زیادی نداشتیم. امکانات کم بود اما به نظر می رسد آدم ها عمیق تر فکر می کردند. بخشی از آن مربوط به دنیای فناوری است که در آن زمان نبود. تلفن تنها ابزار ارتباطی مردم با هم بود آن هم به شکل محدود. آن زمان حتی تلویزیون هم کم بود. یادم می آید در شهر ما چند خانواده که دستشان به دهانشان می رسید، تلویزیون داشتند. برای همین سینما برای مردم خیلی جذاب بود چون داستان های خیالی خود را بر پرده سینما می دیدند. اما الان گوشی های موبایل حکم سینمای کوچکی را دارد که همیشه همراه آدم هاست. فیلم های کوتاه در گروه های اجتماعی منتشر می شود که برخی از آنها آن قدر خوب است که مثل یک فیلم مناسب بیننده را راضی می کند. اما در دوره ما سینما دست نیافتنی بود. به نظر می رسد همین دست یافتنی بودن، بیشتر چیزها را دم دستی و سطحی کرده است. من با این نظر موافق نیستم. بچه های امروزی خیلی باهوش تر هستند و جوان ها نگاه عمیقی به پیرامون خود دارند. در گذشته اخبار خیلی دیر به دست ما می رسید و ما بیشتردر بی خبری زندگی می کردیم. اما الان هر اتفاقی که در هر گوشه دنیا رخ می دهد بسرعت به گوش همه مردم دنیا می رسد و این خیلی خوب است. اما اگر به فیلم های سینمایی نگاه کنیم آثاری که مثلا در 15 10 سال قبل ساخته می شد، داستان هایی را بازگو می کرد که تلنگری بود به ذهن تماشاچی اما الان داستان های سینمایی خیلی عادی شده است. کارگردانانی که در بخش هنر و تجربه فعال هستند، فیلم های خیلی خوبی می سازند. زاویه دید ها خیلی تغییر کرده و کارگردانان امروزی خیلی راحت حرف هایشان را به تصویر می کشند. از نظر فنی و امکانات هم که خیلی بهتر از گذشته است. اما نسل من با نسل جدید یک تفاوت دارد و آن سختکوشی است. ما خیلی تلاش می کردیم که فیلم بسازیم اما اکنون فیلمسازی اصلا سخت نیست. با دوربین موبایل هم می توان فیلم ساخت. اما آن زمان ما باید ماه ها پولمان را جمع می کردیم تا می توانستیم نگاتیو هشت میلی متری بخریم و با آن چند دقیقه فیلم بسازیم. باید خیلی دقت می کردیم که خراب نشود چون اگر خراب می شد همه زحمت های ما هدر می رفت. اکنون همه چیز دیجیتال شده است، می توان بارها فیلم گرفت، پاک کرد و دوباره ضبط کرد بدون صرف هزینه و... این آسان شدن، مضراتی دارد که مهم ترین آن پایین آمدن دقت است. سختی کار باعث می شد که ما در تجربه اول به خیلی چیزها برسیم که جوانان امروزی شاید بعد از ساخت 10 فیلم به آن می رسند. فضای کارگری را در فیلم هایتان خوب و تاثیرگذار به تصویرمی کشید، آیا تجربه ها و دیده های خود را در سینما بازگو می کنید؟ من در کنار آدم های فیلم هایم زندگی کرده ام ،گرفتاری ها و علاقه مندی های آنها را می شناسم. شخصیت های فیلم هایم کسانی هستند که به زندگی آنها کاملا اشراف دارم. به نظرم در سینما باید سراغ آدم هایی رفت که آنها را می شناسی، ا ...
فقر چگونه مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهد
داستان ملاله یوسف زای- به آن دلیل انتخاب شده اند که الهام بخش و به لحاظ احساسی تاثیرگذارند. نوجوانان یک بار دیگر، زمانی که داخل دستگاه ام آرای هستند، بخشی از کلیپ ها را تماشا می کنند و واکنش های مغزی آنها ضبط می شود. دو سال بعد، از آنها خواسته می شود تا به آزمایشگاه مغز و خلاقیت برگردند. این آزمایشگاه، یک مرکز آموزشی مجهز به ام آرای، اتاق های ملاقات، و گالری های عکاسی و هنر مدرن است ...
دعای بیماران برکت زندگی من است
هوش بالایی داشتم و به همین دلیل در طول دوران تحصیل بدون تجدید و با نمرات بسیار خوب و ممتاز قبول می شدم. آن زمان تنها هدف من تحصیل بود و پس از آن اگر چه تمام هزینه ها و تامین مخارج زندگی به دوش من افتاد اما با فعالیت در 4 شیفت کاری سعی کردم کانون خانواده را گرم و حفظ کنم. از خانم رنجبر می پرسم که چگونه سر از مشهد درآوردید و او می گوید: با همسرم که مهندس بهداشت است و اهل مشهد ازدواج کردم و در ...
نامه هایی برای جان اسمیت
این کتاب که سال 1912 برای نخستین بار به چاپ رسید در طول بیش از یک قرن محبوبیتی دور از انتظار پیدا کرد و اکنون یکی از رمان های پرفروش در جهان است. به بهانه پخش مجدد مجموعه انیمیشن بابالنگ دراز از شبکه کودک و نوجوان به این سریال خاطره انگیز و دیدنی نگاهی داریم. شادی های کودکی غمگین شخصیت اصلی این داستان جذاب جروشا ابوت یا جودی ابوت است که در نوانخانه ای غم انگیز به نام جان گریر زندگی می کند. او استعداد خوبی در نوشتن دارد. یکی از نوشته های او مورد توجه یکی از بانیان نوانخانه قرار می گیرد. این فرد با نام مستعار جان اسمیت، قیمومیت جودی را تقبل می کند و او را به بهترین دبیرستان شبانه روزی می فرستد. جودی موظف است در ازای این لطف قیم خود هر ماه به او نامه ای بنویسد و وی را از اتفاقات و پیشرفت های درسی اش با خبر کند. جودی درزندگی جدید خود در حالی که بسیار خوشحال است، اما غمی سنگین نیز دارد. او مجبور است هویتش را پنهان نگه دارد و همین موضوع رنجش می دهد. در دبیرستان، جودی با سالی مک براید و جولیا پندلتون هم اتاق می شود. سالی دختری خجالتی، اما شیرین است و پس از مدتی رابطه دوستی عمیقی بین او و جودی برقرار می شود. در مقابل، جولیا دختری مغرور و افاده ای است که مدام سعی دارد سر از کار جودی درآورد. جولیا عمویی به نام جرویس پندلتون دارد که آدمی سرشناس و پولدار است؛ اما در عین حال مردم گریز و تا حدی عجیب است که از روش های خانواده متمول خود دوری می کند. در طول داستان، شاهد ملاقات های گاه به گاه جرویس پندلتون و جودی هستیم و کم کم جودی به جرویس علاقه مند می شود. داستان زمانی به اوج می رسد که متوجه می شویم قیم جودی آقای جان اسمیت همان جرویس پندلتون است. داستان علاوه بر وجود جنبه های سرگرم کننده و توجه به عواطف و احساسات لطیف انسانی مثل بخشش، کمک به همنوع، نوع دوستی، صبر، پایداری و... جذابیت هایی دارد که همه را در هر سنی جذب خود می کند. اگرچه در ظاهر این داستان برای نوجوانان نوشته شده، اما سبک نگارش به گونه ای است که مخاطبان بزرگسال را نیز شیفته خود می کند و به همین دلیل این کتاب یکی از آثار ماندگار ادبی جهان به شمار می آید. کتاب بابالنگ دراز از نظر نگارش نیز سبکی بدیع و خلاقانه دارد. این کتاب در اصل در قالب نامه هایی است که از زبان جودی برای قیم خود که او، وی را بابالنگ دراز می نامد نوشته می شود. باز هم شرکت نیپون مجموعه انیمیشن بابالنگ دراز که اکنون شاهد پخش آن هستیم سال 1990 توسط شرکت معروف انیمیشن سازی نیپون ژاپن ساخته شد و به نمایش درآمد. این دومین اقتباس ژاپنی ها از این داستان معروف جین وبستر بود. سال 1979 نیز انیمیشن دیگری با اقتباس از این داستان ساخته شده بود. این مجموعه سه سال از زندگی جودی ابوت را از زمان ترک نوانخانه جان گریر تا زمان اتمام دوران دبیرستان به تصویر کشیده است. در این نسخه انیمیشن، جودی نسبت به اصل داستان جوان تر است و به جای کالج به دبیرستان می رود. این مجموعه 40 قسمتی با موفقیت به نمایش درآمد و بسیاری از شبکه های معروف در اروپا و آمریکا آن را نمایش دادند. در ژاپن تحت تاثیر نمایش این انیمیشن، بنیاد خیریه ای برای کوکان یتیم با نام بنیاد بابالنگ دراز تاسیس شد. استودیوهای انیمیشن سازی نیپون در توکیوست. این شرکت فعالیت خود را از اواسط دهه 1970 با تولید مجموعه هایی چون هایدی و بچه های مدرسه آلپ و نیکو آغاز کرد. یکی از دلایل محبوبیت و شهرت این شرکت انیمیشن سازی ساخت مجموعه هایی است که براساس رمان ها و کتاب های معروف ادبیات جهان شکل و قوام می یابد. خالق ماندگار جودی ابوت جین وبستر، نویسنده و نمایشنامه نویس آمریکایی (1916 1876) با کتاب مشهورش بابالنگ دراز در جهان ادبیات چهره ای شناخته شده دارد. مادرش از نزدیکان مارک تواین، نویسنده معروف آمریکایی بود و پدرش نیز یک موسسه انتشاراتی داشت که برخی از کتاب های مارک تواین توسط این موسسه به جاپ رسید. کتاب بابالنگ دراز ابتدا در قالب پاورقی در نشریه ای با موضوع زنان به چاپ رسید و در اکتبر 1912 به شکل کتاب وارد بازار شد. اختلاف شدید طبقاتی در آمریکا و تفاوت رفتار کادر آموزشی در مدارس با بچه های فقیر و پولدار، مهم ترین انگیزه او در نگارش این کتاب بود. استقبال از کتاب، جین وبستر را ...
ای مهاجران الی الله چه گفتید با خدا
روز مانده به سفرش، حس عجیبی داشتم مدام خواب میدیدم و حتی در واقعیت که در مسجد طوبی مراسمی برای محمدرضا برگزار خواهد شد و این حس من را بسیار عذاب می داد تا جایی که چند بار گفتم یک ماه طولانی است و من نمی توانم این دوری را تحمل کنم. مادر شهید مهاجرالی الله همچنین گفت: من حال خانواده شهدای منا را درک می کنم و به دیدارشان نیز می روم؛ زیرا خودم آن درد را می کشم. دوری فرزندم نفسم ...
شیب تند کاهش نرخ موالید در استان فارس/کاهش 7.9 درصدی رشد در یک دهه گذشته
جمهور در امور زنان و خانواده، مشکلات تأمین اعتبار و همچنین مجازبودن؛ نه مکلف بودن دستگاه های اجرایی، اجرای این قانون را با مشکل مواجه می ساخت. با وجود پیگیری های صورت گرفته تا پایان سال 93، افزایش مرخصی زایمان تنها توسط بیمه خدمات درمانی و وزارت خانه های آموزش و پرورش و بهداشت اجرایی شد، اما بیمه تأمین اجتماعی و بخش خصوصی از اجرای آن سر باز زدند. مسعود رضایی، نماینده مردم شیراز در مجلس ...