سایر منابع:
سایر خبرها
با یک پرس غذا نظرشان درباره من عوض می شود!
من لطف دارند ولی دیگر همه می دانند که مردم در ورزشگاه نمی توانند بازیکنی را که دوست دارند تشویق کنند. طرف من و خیلی از فوتبالیست ها همیشه مردم هستند نه یک مشت دست نشانده. من بازیکنی هستم که وقتی داور سوت بازی را می زند، دیگر تمام تمرکزم را روی بازی می گذارم. اصلا متوجه نمی شوم که چه کسی تشویق می شود و چه کسی تشویق نمی شود. در بازی استقلال هم این حالت را داشتم و بعد از سوت داور چیزی متوجه نشدم ...
خرمشهر هنوز همان خرمشهر است
تعریف کرد: با دایی در خواب صحبت می کردم. ابتدا در مورد خاطرات جبهه می گفت. وقتی خواستیم داخل ساختمان شویم گفت "یادت هست آن روز که سرم را بسته بودم." گفتم "همان روز که صورتت هم مجروح شده بود." گفت "بله." من همان روز در جبهه مجروح شدم. ** دست نوشته های شهید این بوی چیست که به مشام می رسد؟ چه صدایی است که به گوش می رسد؟ اینها کجا می روند؟ چرا در چشم های اشک آلودشان شادی موج می ...
شهید مهدی دشتبان زاده به روایت فرزند: بابا، رفیق ما بود
رفت و غیب شد. نمی دانستیم کجا رفته اما بعد با کلی اسباب بازی آمد و من خیلی از این غافلگیری اش خوشحال شدم. ما مشهد خیلی می رفتیم. سال تحویل ها مشهد بودیم. *تسنیم: در درس هم کمکت می کرد؟ بله من کلاس سوم دبستان بودم که یادم هست شب ها با من درس کار می کرد. جدول ضرب را ایشان به من یاد داد. در نمره هم سخت گیر بود. *تسنیم: پیش آمده بود که با شما دعوا هم بکند؟ نه ...
داستان بی گناهی برای قتل دختری بدون جسد
.... آرمان در بازجویی ها گفت: در سفری به آنتالیای ترکیه با غزاله آشنا شدم و از آن به بعد با هم رابطه دوستی داشتیم. در تهران هر از گاهی نیز با هم بیرون قرار ملاقات می گذاشتیم، به وی خیلی علاقه مند شده بودم و تصمیم گرفتم با وجود اینکه کوچک تر بودم با غزاله ازدواج کنم اما این اواخر غزاله می گفت قصد ازدواج ندارد و می خواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. وقتی این حرف ها را شنیدم خیلی ...
کافه داری یک طلبه در اصفهان
تشنه ای دارند. فقط به خاطر یک دیوار توهمی بین ما و آنها فاصله ایجاد شده است که خدا را شکر این دیوار در کافه برکه فرو ریخته و همه ما یکی شده ایم. شما برای درست کردن قهوه و دیگر نوشیدنی ها آموزش هم دیده اید یا خودتان تجربی کار کرده اید؟ دین ما دستور داده که انسان هرکاری را می خواهد انجام بدهد باید با علم و اتقان باشد. به همین دلیل بنده هم قبل از راه اندازی کافه به دنبال استاد بودم. خداراشکر ...
بعثی ها پایکوبی می کردند و می گفتند: دختران خمینی را گرفتیم
می گرفته که بیش از همه نامه های مادرش به او انگیزه و توان مقاومت و ادامه می داده است. در جایی از کتاب می خوانیم: برایم سوال شده بود که چطور نامه های مادرم با این همه فشردگی کلمات که تمام سهم فرستنده و گیرنده را پُر می کرد، بدون هیچ سانسوری به دستم می رسد. او حتی از کناره های سفید نامه هم نمی گذاشت و هر جا که می توانست می نوشت. یکی از نامه هایش که خیلی جگرم را سوزاند و بی قرارم کرد جوابی ...
سوسن پرور: شوهر ایده آل من جرج کلونی است
را به خوبی برسانم و باعث سوءبرداشت از طرف خبرنگاران می شود. البته برخی از خبرنگاران کمی زیرک هستند. سر همین ماجرای مصاحبه، داستانی برای من پیش آمده بود که نزدیک بود کاری را از دست بدهم. در کل خاطرات خوبی از مصاحبه ندارم و به همین دلیل کمتر تن به مصاحبه می دهم. دیدنی های بسیار ایران زمین اولین بار که به ترکیه رفته بودم، روز اول با اشتیاق از هتل خارج شدم و بعد از بازدید از یک ...
جوان آمریکایی: ما آمریکاییها به کمک شما ایرانی ها نیازمندیم/ جوان ژاپنی: شرق هم تشنه مفاهیم نامه رهبر ...
منطقه ایجاد شد تا بتواند دولت بشار اسد را سرنگون کند. رهبر ایران گفتگوی صادقانه با جوانان غربی را با دست گذاشتن روی نقاط اشتراک جوانان غربی با مسلمانان جهان آغاز کرده است، چون تروریسم جنایتی علیه تمام بشریت است، چه قربانیان آن فلسطینی باشند، چه سوری، چه عراقی و چه فرانسوی. همان طور که رهبر در نامه دوم خود هم اشاره می کند، مردم همه کشورهای دنیا وقتی یک انسان در هر نقطه ای از کره زمین به ...
از کنایه رئیس جمهور به دولتمردان قبل تا استفاده از گاز اشک آور در مراسم 16 آذر
دانشگاه را متحول کردند، طالقانی ها، بهشتی ها، مفتح ها، بازرگان ها و شریعتی ها و همه کسانی که برای دانشگاه علم، آزادی در برابر استبداد و استعمار ایستادگی کردند، درود و سلام می فرستیم. رئیس جمهور ادامه داد: من در سال های گذشته نیز موفق شدم 16 آذر در یکی از دانشگاه های کشور حضور یافته و سخنان آن دانشجویان را بشنوم و نقد آنان را استماع کنم و امروز خوشحالم که در یک دانشگاه پر آوازه به نام ...
گفت وگو با نابینایی که امید در چشمانش موج می زند
مدرسه نابینایان راه اندازی شد و سال 61 بعنوان کلاس اولی وارد این مدرسه شدم، با وجود اینکه از نظر سنی شش سالی از دوستانم عقب افتاده بودم و آنها به دوره راهنمایی رفته بودند ولی با امید تمام درسم را شروع کردم و به علت علاقه زیادی که به درس داشتم و استعدادی خاص، به شاگرد زرنگ مدرسه معروف شدم و مثل همان خواب دوران کودکی تمامی نمراتم تا کلاس پنجم ابتدایی 20 بود. دوره ابتدایی من دوران جنگ بود و ...
گلایه های آیدین آغداشلو در بازگشت به ایران
قهرکردن نیست. درعین حال 15 سال و به صورت درازمدت همه اعضای خانواده ام را یکجا ندیده بودم و این سفر باعث شد به این آرزوی دیرینه ام برسم. آنها طی این سال ها گلایه می کردند که وقتی لازم بوده است، در کنارشان نبوده ام و من سعی کردم این مسئله را جبران کنم هرچند که جبران شدنی نیست اما لااقل یک حرکت در جهت جبران است چون آدمی که 16 سالگی دخترش را از دست داده است، نمی تواند این زمان را ...
آیت الله هاشمی شاهرودی: به دفتر آقا و سعید جلیلی زنگ زدم و گفتم باید به صدا و سیما بگویید که زمان ...
بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیمِ. با سپاس از فرصتی که در اختیار " پاسدار اسلام " قرار دادید. با توجه به مسئولیت های متعددی که در مجلس اعلی، قوه قضائیه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان و جایگاهی که در بعد حوزوی و مرجعیت دارید سئوالات بی شماری را می توان از حضرتعالی پرسید که هر یک مجال و فرصت فراوانی را می طلبد، لذا سعی می کنیم فقط به چند سئوال اکتفا کنیم. اولین سئوال را با سوابق تحصیلی آغاز می کنیم. پیشینه علمی جنابعالی همواره تداعی کننده شخصیت برجسته مرحوم شهید آیت الله صدر است. اجمالی از این رابطه ر ...
مدیتیشن در سینما: گفتگوی اختصاصی "کافه سینما" با اَپیچَتپُنگ ویرَستَکول، برنده نخل طلای کن/ به بهانه ...
انتخاب کردید؟ به این دلیل ساده که من در بیمارستان بزرگ شدم. پدر و مادر من هر دو پزشک بودند. چهل پنجاه سال پیش در شهر کوچک ما فقط یک بیمارستان وجود داشت. ما در یک واحد مسکونی واقع در محوطه ی این بیمارستان زندگی می کردیم. بیمارستان در ذهن من حک شده است: معماری بیمارستان، بوی بیمارستان، و حتی خاصیت زمان در بیمارستان. گذر زمان در بیمارستان با همه جا فرق می کند. البته در کنار بیمارستان ...
استیون بیت آشور:به زودی به تیم ملی برمی گردم
روش هم برای همین چند بازیکن از کشورهای مختلف به تیم ملی آورد. در هر حال در اختیار داشتن بازیکن های خارج از کشور هم نشانه خوبی برای ایران است چون نشان می دهد استعدادهای ایرانی در همه جای جهان هستند. من قبلا هم به ایران آمده بودم ولی نه برای فوتبال بلکه برای سفر کردن و استراحت؛ اما آن زمان فرق داشت و اولین باری بود که می خواستم در ایران برای تیم ملی کشورم بازی کنم. وقتی آمدم خوشحال بودم و با بازیکن ...
پستچی ؛ تحولی نو در فضای مجازی
پزشکی بخوانم در کنکور علوم انسانی شرکت کردم و با رتبه پنج کنکور سراسری در رشته روانشناسی قبول شدم. در آن زمان بهترین و بالاترین دپارتمان روانشناسی با منزل ما فقط 10دقیقه فاصله داشت. آنجارا انتخاب کردم و بعد از آن فوق لیسانس گرفتم. سپس به تورنتو کانادا رفتم و مدرک دکترا گرفتم. علاوه بر این، لیسانس زبان انگلیسی دارم، دوره کامل آلمانی را هم گذرانده ام و مهمتر از همه اینکه فارغ التحصیل دوره ...
عکاسی که پیکاسو و محمدعلی کلی را افسون کرد
...> به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، تعداد کسانی که قدم زدن در خیابان فوشِ پاریس در دهه 30 میلادی و آویزان کردن نشان های راستی ها از لباس هایشان را به یاد می آورند، از انگشتان یک دست هم کمتر است. آن نشان ها در دوران تنش های سیاسی آن روزها کاملا رواج پیدا کرده بود. جالب تر اینکه این خاطرات و داستان ها را از زبان یک مرد انگلیسی می شنویم! آن روزها همه چیز کاملا سیاسی بود ...
خاطره " چی شد چادری شدم "
بد می گذشت. کسی تحویلم نمی گرفت. به تحقیق احکام حجاب، فلسفه و نظر افراد مختلف حتی غربی ها در مورد حجاب و حیا پرداختم. کتاب های زیادی خریدم. قرآن خوندم و باز هم به خدا توکل کردم. چادری شدنم توی دانشگاه خیلی مشخص نبود چون چادر تو دانشگاهمون اجباری بود فقط از وقتی با مانتو با آستین های بلند و یا ساق دست و یا جلو کشیدن مقتعه به دانشگاه رفتم طبیعتا از طرف دو سه نفری از بچه های ...
آخرین عکس 2 نفره
کاوه دهقانی- 12 سالم بود که از مدرسه به خانه پدر بزرگم رفتم. چون مادر هم شاغل بود مدتی را باید خانه آنها می ماندم تا مادرم از سر کار بیاید و من را به خانه ببرد. از زمان تولدم همه مدتی را که مادرم سر کار بود پیش پدر بزرگ و مادر بزرگم بزرگ شدم. از این جهت بود که من در بین نوه ها سوگلی بودم و صدالبته که آنها هم برای من خیلی عزیزتر از پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند. تقریبا می توان گفت به اندازه پدر و ...
روشندل:فقط برای سپاهان بازی می کنم
اصفهان هنوز نتوانسته اند راهی این تیم شوند، تو چطور خود را به ترکیب اصلی تحمیل کردی؟ من متولد سال 1374 و متولد شهر کردکوی استان گلستان هستم. در ابتدا شموشک گلستان بودم و پس از آن 1,5 سال در تیم نوجوانان اتکا حضور داشتم. در آن زمان به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و از تیم ملی نوجوانان از طریق محمد یاوری که مربی تیم جوانان سپاهان بود، وارد تیم جوانان سپاهان شدم. خوشحال هستم که از 5 سال پیش ...
هاشمی : سن را شما تعیین می کنید، نه شناسنامه
کلاهی خاص را بر سرش دیده اند که شمایل بامزه تری به این بازیگر می دهد. می پرسم اولین بار این کلاه را کی سر خود گذاشتید؟ می گوید: چون من زیاد به استخر می روم، می دیدم وقتی بیرون می آیم بالای بینی و پیشانی ام احساس سرما می کند. چند سال پیش برای جلوگیری از سرماخوردگی، وقتی در شمال بودم رفتم کلاهی برای خودم بخرم که درنهایت با این مدل کلاه شاپویی نرم و اسپورت روبه رو شدم. جالب اینجاست که فروشنده هم از من ...
گفت وگو با بسیجی اهل سنت که فرزندش در سوریه به شهادت رسید
برویم از شما و اسلام دفاع کنیم اگر آمدیم که با خوشی باز هم در کنار هم زندگی می کنیم اما اگر باز نگشتیم خوشحال باش که همسرت در راه رضای خدا و دفاع از اسلام رفت و شهید شد. این مدافع اسلام با بیان اینکه داعشی ها مسلمان نیستند و کافرند، ادامه می دهد: 7 نفر از همرزمان اهل سنت که با ما بودند در عملیات های مختلف شهید شدند همه آنها برای رضای خدا آمده بودند و به امید خدا شهید شدند، پسر من نیز به عشق ...
لبیک یا زینب تسکین دردهای محمدرضا شد
داشتم چون ولایت را قبول داشت. ابوحامد اگر در سوریه چیزی می خواست بخرد از جیب خودش خرید می کرد و از هزینه های لشکر استفاده نمی کرد و خیلی روی این موضوع حساس بود. رضا بسیار ابوحامد را دوست داشت. میگفت حاجی با بچه ها بسیار مهربانانه و صبور رفتار می کرد مخصوصا که نیروهای رزمنده از هر قشر و سنی هستند و هرکس رفتار خاص خودش را می طلبد، رضا خوشحال بود که حاجی با همه مثل خودش رفتار می کرد و زود رفیق ...
همین که خدا حواسش به من باشد برایم کافی است
داشته باشم. از تیم های فوتبالی هم پیشنهاد داری؟ بله... پیشنهاد داشتم اما چون باید به شهرستان می رفتم و یکسری داستان ها هم بود بیخیال شدم. چه داستان هایی؟ پیشنهادت لیگ برتری بود؟ بله، پیشنهادم لیگ برتری بود اما به محض اینکه این پیشنهاد به من رسید آنقدر دلال و غیردلال به من زنگ زدند که قید همه چیز را زدم و ترجیح دادم همینجا بمانم و زندگی ام را بکنم. ...
بعضی وقت ها برای زنده ماندن فقط سه دقیقه وقت داری
چیز این زندگی نترسیده باشد. عکس هایش اما گواه راست بودن حرف هایی است که در سه ساعت مصاحبه ی بی وقفه تمام نمی شود و بخشی از خاطراتش را ناگفته باقی می گذارد. سوگل 35 ساله که در همین تهران هم دست از ماجراجویی برنمی دارد، آنقدر حرف های شنیدنی دارد که می تواند تا روزها ذهن را با خودش درگیر کند. برای همین توصیه می کنم روایت سوگل را در این گزارش از دست ندهید. تجربه ی زندگی مسالمت آمیز و بی ...
دوباره شیعه شدم حاصل سفرنامه فرات است/ کوچه کتاب رادیو خراسان رضوی در بازار کتاب گلستان
... وی علت رو آوردن به نثر نویسی را به مزاح رفیق بد دانست و گفت: این کتاب را که در سال 75 نوشتم حاصل سفری است که در زمان صدام به کربلا داشتم و البته پیش از آن هم کتاب قیامت و حروف را نوشته بودم . مولف "ترکشهای اجابت" افزود: دوباره شیعه شدم اولین سفرنامه چاپ شده من است و در حال حاضر سفرنامه های چاپ نشده متعددی دارم . منوری به رباعیات استاد غفورزاده که در کتاب درج شده اشاره ...
دولت روحانی چشم امید را از خارج برنداشته؛ هاشمی ساکت فتنه بود؛ به مشی او انتقاد دارم
برای امام در جبهه فراهم نبود؛ اگر این امکان وجود داشت، والله امام در جبهه حضور پیدا می کرد . بنده در زمان جنگ و بمباران های عراق به جماران رفتم که در خانه امام یک سنگر بسیار محکم ساخته بودند که در حیاطی که در اختیار امام بود، قرار داشت. همه می دانند امام حتی یک بار هم به درِ آن سنگر نگاه نکرد. چه برسد که از آن سنگر استفاده کند، حتی گفتند که هر وقت شما برای ملت ایران سنگر ساختید، من هم به داخل این ...
ارادت به اهل بیت مختص فرقه خاصی نیست/ راهپیمایی اربعین معجزه است
گرنه این شدنی نیست که این همه آدم فقط در مسیر بایستند و از زائرین امام حسین پذیرایی کنند. بعد هم که کم کم متوجه حضور تعداد بسیار زیاد زائران شدم بازهم به شدت به فکر فرو رفته بودم که واقعاً این حوادث شدنی نیست مگر اینکه معجزه الله باشد. قدم به قدم مسیر خدمتکاران آماده بودند و همه چیز در اختیار زائران قرار می دادند. واقعاً من نمی توانم همه آنچه را دیدم توصیف کنم. من حتماً به همه دوستان و ...
تلاشی برای نجات نواب نشد
بعد ازآنکه موفق به دیدار با آیت الله بروجردی نشدید، برای ایشان نامه ای نوشتید. محتوای آن نامه چه بود و آیا به دست ایشان رسید یا خیر؟ بله، من که از این تلاش به نتیجه نرسیده بودم، نامه ای برای آیت الله بروجردی نوشتم و توسط آیت الله بدلا برای ایشان فرستادم. در نامه نوشته بودم: آقای نواب به اسلام خدمات زیادی کرده است و قیام او برای خدا و احقاق حقوق مظلومین بود و امروز در دست یزیدیان زمانه ...
زندگی نامه شهید هاشم ساجدی
گلوله های توپ وخمپاره دیدیم که ما را در آغوش گرفت و حتی دیگر نیروهایی که در آنجا بودند را تک تک در آغوش می گرفت و غرق در بوسه می کرد. شب همان روز هم به اتفاق آقای ساجدی وارد کارزار شدیم. – محمد یوسفی: سال 62 به جبهه ی سومار اعزام شدم، چند روزی که آن جابودیم صبح ها کوهنوردی می رفتیم. من با اینکه تا حدودی مسن بودم اما هر روز به اتفاق نیروها کوهنوردی می رفتم و در بین راه بعضی از ...
طرح، نقش، زندگی
اصفهان امروز: در سکوت کارگاه قالی بافی هنرستان هنرهای زیبا در این صبح نیمه های آذرماه، جعفرقلی دادخواه، استاد طراح نقشه فرش مشغول به کار بر روی یک نقشه است و از اتفاقی می گوید که در 13 سالگی اش رخ داد تا او را که می خواست به دبیرستان برود و در رشته طبیعی تحصیل کند به هنرستان و به رشته طراحی نقشه فرش کشاند. تابستان ها به دفتر معلم ریاضی مان، آقای معمارزاده که خدا عمر طولانی به او بدهد می رفتم. سر ...