سایر خبرها
شهید متفکری که چندین هزار کتاب خوانده بود
خوابیده بود. به او با تعجب گفتم شما خوابیدی؟ گفت بله، گفتم: اصلاً امکان خواب در آن شرایط را داشتی! گفت: بله، راحت خوابیدم تا در عملیات خسته نباشم. یا وقتی در اسارت او را آویزان می کنند با تن زخمی که شش گلوله خورده و بسیار شکنجه هم شده چند روز هم غذایی نخورده، می گوید، ابوزکام مسئول شکنجه نقشه خانه ما را نشان داد و گفت این خانه شماست آن را بمباران کردیم خانواده ات را کشتیم خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم ...
روایتی از نبردی سخت با منافقین در جنگل های شمال
شان به حزب الهی ها شباهت داشت را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند. آقا نصرت الله رمضان نژاد! بله، خودم هستم، بفرمائید آقا سلام علیکم، وریجی هستم، از بچه های سپاه پاسداران. حال و احوال شما خوبه برادر وریجی؟ ممنون شکر خدا، به ما خبر رسیده که چند تا از منافقین به طرف جنگل پهنه کلا فرار کردند، بچه ها تعدادی از آنها را در جاده ساری قائم شهر به هلاکت رساندند، منتها رد آن هفت و هشت نفری که ...
آیت الله بهاء الدینی مردی از جنس نور / زندگینامه
قند و شیشه گلابش سه قران نمی ارزید، خواست سه قران را بما بدهد، ما نگرفتیم. دور حیات منزلش دنبال ما دوید که پول را به ما بدهد. از او نگرفتیم و از خانه بیرون آمدیم و خواب خود را تعبیر کردیم که این پول نصیب ما نشد، به واسطه علاقه ما به بازی و از همان وقت دانستیم خدا ما را برای بازی خلق نکرده است. ایشان نقل می کردند: پدرم که مردی مؤمن و مهربان بود به فرزندانش بی احترامی نمی کرد ...
مراسم بزرگداشت آیت الله بهاءالدینی در مسجد اعظم قم برگزار شد
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از قم، حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران طی سخنانی در مراسم بزرگداشت آیت الله بهاءالدینی، وی را عبد صالح خدا، عالم عامل و یک فقیه متعهد و مهاجر واصل توصیف کرد و افزود: آن مرحوم در طول عمر شریف و پربار خود خدمات ارزنده ای را به اسلام و حوزه های علمیه ارائه کرد. وی تجلیل از مقام شامخ آن عالم بزرگوار را تجلیل از مقام کرامت و فقاهت دانست و ...
کارگری ساده که دفاع از حرم را برگزید
روز و آن خدا حافظی آخرین خداحافظی مان باشد. بچه ها همگی خواب بودند، آنها را بوسید و بعد رو به من کرد و گفت: مادر علی، ما 10 سالی را در کنار هم بودیم، می خواهم اگر خوبی یا بدی دیدی از من بگذری و حلال کنی. به او گفتم چرا این گونه صحبت می کنی؟! گفت من که نمی دانم بیرون از این خانه چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد. می خواهم از من راضی باشی. می خواهم بروم و شاید دیگر برنگردم. بعد از رفتنش چند ...
درخواست مقتول از قاتل برای اعتراف به جنایت
اگر توبه کنم خدا هم از گناه بزرگی که انجام دادم می گذرد. پدرم مدام می گفت که غصه نخورم چراکه به زودی همه چیز درست خواهد شد. همین باعث اعترافم شد. از ماجرای جنایت بگو؟ چه شد که دست به قتل پدرت زدی؟ من نمی خواستم او را به قتل برسانم. چند روزی می شد که رابطه ام با دختر موردعلاقه ام تمام شده بود. برای همین ذهنم به شدت درگیر بود و شب ها خواب نداشتم. روز حادثه مجبور شدم چند قرص خواب ...
بابا بزرگی که به قلب مردم پل زد
قرار می دادم و به سوی پل می رفتم و وقتی نسبت به خشک شدن پل اطمینان پیدا می کردم ظرف های آب را روی آن خالی می کردم و به سراغ پل بعد می رفتم تا اینکه همین چند روز پیش ساخت 60 پل بزرگ و نزدیک به16 پل کوچک را به پایان رساندم. دعای سپید حالا دیگر حاج قنبرعلی راحت تر از شب های قبل سر بر بالش می گذارد و دعای خیر آنهایی که نظاره گر کارش بوده اند، به او احساس بهتری بخشیده است برای همین است ...
رودخانه ای که آب صاف دارد، صدایش چقدر قشنگ است
چیست که همه می گویند: آب! خود آب هم می گوید: آب! سبحانه، سبحانه، سبحانه. وقتی به دریا رسید ساکت شد، آرام شد. یک وقت گفتند: دریا حرکت کرده است، عصبانی است، مثل کوه به سوی آسمان بلند می شود و می گوید: آب! آب کو؟ آب کجاست؟ گفتم: دریا دیگر چرا ندا می زند؟ چرا امام حسین(ع) روز عاشورا صدا می زند العطش؛ آب، آب، ...؟ فرمود: قطره های سرگردان در چشمه ها و نهرها را صدا می زند؛ می گوید: بیایید مرا ...
هزار تو درتو در درون من (مریم ناصری)
هزار تو درتو در درون من (مریم ناصری) همه چیز با خواندن کتاب خرمگس در سال اول دبیرستان شروع شد. اتل لیلیان وینیچ مرا وارد دنیای مرموزی کرد که تا به امروز از آن رهایی ندارم. خرمگس به درونم راه یافت و با تمام سماجت مرا جزیی از خود کرد. وزوزش تمامی نداشت. در خواب وبیداری صدایش را می شنیدم. وزوزش اما اعصاب خرد کن نبود. به آن خو گرفتم. یارم شد. مادر می گفت این دختر دعایی شده. چند بار برایم ...
پدری که در سالروز ولادتش به شهادت رسید/ مادرم گریه کرد و گفت: امیر دیگه باباتو نمی بینی
. اینها برای من قابل درک نبود. دوست داشتم بروم خانه خودمان اما اجازه نمی دادند. آخر شب یواشکی رفتم خانه مان. جلوی ورودی ساختمان عکس بابا را گذاشته بودند روی یک میز. یک سرباز هم با لباس نظامی کنار میز ایستاده بود و قرآن پخش می شد. از دور صدای گریه و ناله مامانم می آمد. رفتم داخل خانه. مامانم همین که چشمش به من خورد، بلند گریه کرد و گفت: امیر دیگه باباتو نمی بینی؟ روز بارانی ...
جامعه بی دغدغه
من چه یک عده بچه و مریض قلبی در خطر هستند؟ اصلا آدمی که مریضی قلبی دارد برای چی باید بیرون برود؟ بعد مطلبی راجع به ال نینو و پدیده سرمای هوا خواندم و یک مقدار فکر کردم دیدم باز هم به من ربطی ندارد. من که در خانه کنار شومینه نشستم همه چی هم آرومه، تازه کلی هم خوشحالم! حالا یک عده قلیلی کارتن خواب هستند که امکان دارد دچار سرمازدگی شوند، به من و شما چه ربطی دارد؟ می خواستند پول جمع کنند خانه ...
دعای مهاجر الی الله عمار میرانصاری برای استقرار در جوار خانه خدا مستجاب شد
افزوده بود واجعل لی عند بیتک الحرام مستقرا و قرارا ، و مرا در خانه امن الهی مستقر کن. حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان افزود: یاران امام حسین (ع)، فقط 72 نفر نبودند بلکه شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و شهدای مدافع حرم و همچنین امثال حاج عمارها که در دوران قحطی مروت و انسانیت جان برکف به دفاع از اسلام پرداخته اند، همگی از اصحاب ابا عبدالله الحسین (ع) هستند. وی با تأکید بر صبر در هنگام از دست ...
در سبد فتنه از خواننده تا آیت الله هست تا استاد و دانشجو!/ دشمن از افشای حقایق هراس دارد
صبح آمدند و گفتند که آن دو نفر ( منظور سران فتنه) اگر رای صندوق ها را بشماریم و درست هم باشد قبول نمی کنند، چون این رای شماری را قبول نداریم و باید انتخابات ابطال شود. وی با بیان این که روز بعد به دیدار کروبی به خانه وی رفتم و از کسانی که دور کروبی بودند واقعا شکه شدم و گفتم خدا به خیر کند برای کروبی و نظام، ادامه داد: من با وی خیلی رابطه نزدیکی داشتم به خاطر مجلس ششم و با او صحبت کردم که ...
شهید حسن تهرانی مقدم به روایت آقا محسن
مثل ترتیل های فلزی، دوربین های پاکدو و تجهیزات نشانه روی به ما دادند . شلیک توپ به سمت بصره؛ بهمن 1362 حضرت امام(ره) با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند. جمهوری اسلامی ایران در آن زمان فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل، تنها در سطح توپخانه ای صورت می گرفت. در جلسه ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشت، قرار شد شهر بصره با توپ های 130 میلیمتری ...
شیخ فضل اللّه نوری، روحانی مبارز
شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم که مؤسسان این اساس، بی دین هستند و مردم را فریب داده اند. این اساس مخالف اسلام است محاکمه من و شما بماند پیش پیغمبر اسلام. قبل از اجرای حکم اعدام یکی از مشروطه خواهان برای او پیام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رها سازید. شیخ گفت: من دیشب پیامبر اسلام را در خواب دیدم و به من فرمود که فردا شب میهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد . آن گاه شهادتین گفت و سپس فرمود: هذا کوفةٌ صغیرة! سپس رو به دژخیمان گفت: کارتان را بکنید . ...
جریان شناسی خاندان صدر در عراق
ایران و عراق، صدام که از ناحیه خسارت های جنگ و عقیم ماندن بلند پروازی های خود حاکمیتش را در موضع ضعف می دید به منابع نفتی کویت چشم طمع دوخته بود و با لشگر کشی به این کشور جنگ دوم خلیج فارس را رقم زد. با دخالت نیروهای ائتلاف جهانی به محوریت آمریکا بعد از 42 روز اشغال کویت، ارتش عراق سرافکنده و شکست خورده به خاک خود عقب نشینی کرد. سازمان ملل متحد نیز به منظور تنبیه صدام تحریم های شدیدی علیه عراق اعمال ...
همین که مردم تو امنیت اند خوشحالم!
جانباز شیمیایی 1- دیشب بعد از شرکت در یکی از این نشست های پژوهشی پوچ و بی حاصل، آژانس گرفتم بیایم خانه. از همان ابتدا که سوار شدم، صدای نفس های راننده توجهم را جلب کرد. شبیه صدای نفس های نوذر در ‘از کرخه تا راین’. چند بار نگاهی به راننده کردم. میانسال بود و ته ریشی داشت. به ذهنم خورد که شاید جانباز باشد ولی نمی خواستم صریح بپرسم. عاقبت بعد از مدتی گفتم به بهانه سرما و آنفلوآنزا و ...
بازتاب شرایط سیاسی- اجتماعی در ادعیه رضویه
به سوی حق بازگردد. 32- خدا آن دو را لعنت نموده و در فتنه عظیمی درافکند... این بابا دعا می کند وی را به عنوان پیامبر مبعوث کرده ام... او مرا آزار داد پس خدا وی را در دنیا و آخرت مورد عقوبت خویش قرار دهد. 33- ر.ک: طوسی، 1365، ج3، ص 312. 34- امام برادرانم! من مشتاق آسایش شمایم. خدا شاهد است، بار خدایا و می دانی که من دوست دار صلاح آنها و خیرخواه ایشانم و مهربانم با آنها و شب و روز به ...
خدا نکند روی اعلامیه ما بنویسند"مرحوم مغفور"...!
تمام شد. آن روز در مراسم گرامیداشت شهدا نمایش یک ویدیوی 5 دقیقه ای اشک بچه رزمنده ها را درآورد. سالن همایش تاریک بود و روی یک پردۀ بزرگ تصاویر دردناکی از لحظه های شهادت و تشییع شهدا پخش می شد. صدای بغض آلود حاج صادق آهنگران هم تیر خلاص را بر قلب جمعیت حاضر می زد و هق هق گریه از همه جای سالن به گوش می رسید. در باغ شهادت را نبندید / به ما بیچارگان زانسو نخندید ...
آرامگاه دانیال نبی کجاست؟
را به دربار بخت النصر پادشاه بابل به اسارت بردند. دانیال به همراه سه تن از دوستانش برای خدمت رسانی به پادشاه بابل انتخاب می شوند. در آنجا دانیال خواب بخت النصر را به درستی تعبیر می کند و در بابل به مقام و درجه می رسد. پیشگویی ها و تعبیرات او به حقیقت میپیوندند. دانیال راجع به پیشامدهای آخرالزمان نیز تعبیراتی داشت که به وقوع خواهد پیوست. نجات دانیال از لانه شیرها ...
زیر سایه پدر
من را قطع کنند. درصورتی که ما با زحمت خودمان به جایی رسیده ایم. اگر مردم جامعه احساس ما را درک می کردند یا لحظه ای خود را جای کودکی ما می گذاشتند این برداشت را نمی کردند. چند شب پیش در سریال کیمیا دیدم که خانم شریفی نیا گوشی تلفن را برداشت؛ پدرش پشت خط بود. از چشمم اشک آمد و به خانمم گفتم ای کاش می شد تلفن خانه ما زنگ می زد و من یک لحظه با پدرم حرف می زدم. با وضعیتی که جامعه پیش می رود، مسئولیت ما ...
از بگم بگم متنفر هستم / 1140 هزار میلیارد تومان در دولت احمدی نژاد دود شد / اجرای آزمایشی خرید با کارت ...
محسوس و شدید حجم و ارزش معاملات است که هر چند معاملات دیروز با رونق اندکی نسبت به روز سه شنبه همراه بود (افزایش 13درصدی حجم و 41درصدی ارزش) اما همانند روزهای اخیر، حاکی از حاکمیت فضای رکود عمیق در بازار سهام است که طبق نظر کارشناسان بازار، این امر از یکسو به دلیل کاهش شدید قیمت جهانی نفت و سایر کالاها و از سوی دیگر کمبود شدید نقدینگی در بورس تهران است . برخی از نظریه ها بر این اساس است ...
لیست کامل داوطلبان خبرگان رهبری در لرستان+ زندگی نامه 6 داوطلب
نوارهای سخنرانی امام -ره- به تبلیغ علیه رژیم شاه و تبیین مسائل سیاسی و حضور در راهپیمایی ها به فعالیت سیاسی پرداخت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس مدتی در جبهه ها بعنوان روحانی رزمی وتبلیغی حضور یافت . او در این دوران سمت های مختلفی بر عهده گرفت ، از جمله : به مسئولیت امور فرهنگی سپاه منطقه یک کشور ،معاونت تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ناحیه ویژه قم می ...
همه جا صحبت از تنباکو است
، ولی تمام آب آن از بیشه و آسیاب و باغ ما می گذرد و بعد تقسیم می شود. عصر کنار رودخانه رفتم. امسال آب زیاد دارد. حضرت والا چند روز عصرها سوار شدند. خوبی ییلاق به گردش و سواری است. در شهر ممکن نمی شود پیاده بیخود حرکت کرد و سواره هم مشکل است، به خصوص اگر خانه در شهر قدیم باشد. تولوی خان پریروز یک خرگوش زد برای وزیرمختار ایتالیا روانه کردم. امروز هم دو بلدرچین با قرقی گرفت. خیلی خوشحال ...
مادر شهید عبدالله اقبالیان به لقای الهی پیوست
سرافرازی من و تو در روز محشر است. پدرمهربان! زحمت هایت را فراموش نمی کنم، دلم می خواست بزرگ که شدم به تو کمک کنم ولیخودت بهتر می دانی که من برای یاری حسین زمان به جبهه اعزام شدم. به بزرگی ات مراببخش. اگر من در راه خدا رفتم امام حسین (ع) هم علی اکبرش را در راه خدا داد. تا آخرین قطره خون امام را یاری کنید. ...
قمی ها اهل سینما هستند اما نه هر فیلمی!/کاندیداتوری پدر و پسر در مجلس خبرگان/شفای یک دختربچه روسی درحرم ...
اند و برای مثال معتقدند وی باید در مسئله برجام و انتقاد از این مسئله، ورود جدی تری داشت، که این گونه نشد. حکایت کارگردانی که پشت دکور نمایش پنهان می شود صمد آذرخش، کارگردان جوان تئاتر قم این روزها نمایشی را روی صحنه می برد که روایتی متفاوت از داستان کربلا است. قصه مردی که به قصد زیارت خانه خدا به سوی مکه راه می افتد اما مسیر او را به جای دیگری می برد و باد که پیام آور این ...
بنیاد در آینه رسانه ها
می آید بوی کربلا این ابیات را با گروه های بسیج در هنگام اعزام می خواندیم. در مسجد جزایری اهواز بودیم که آنجا با آقای حاج صادق آهنگران آشنا شدم. این ها می خواستند برای سالگرد شهدای هویزه بروند؛ آن شب این شعر را دادم به آقای آهنگران و او خواند و سراسری پخش شد. من مسلمانم، اهل قرآنم/ سوی میدان می روم مادر خداحافظ / راه قرآن می روم مادر خداحافظ / آرزو دارم که گردد کربلا آزاد / در بغل گیرم مزار ...
ترور نافرجام حسن روحانی در سال 58
پشت در ایستاده بود گفتم با چه کسی کار داری؟ پاسخ داد با آقای روحانی. گفتم: ایشان خانه نیست شما که هستید و چه کاری داری؟ در آن لحظه من تقریبا مطمئن شدم که این دو برای ترور آمده اند و از این رو میخاستم از پشت بام به سوی آنها تیراندازی کنم که دیدم آن دو جوان به هم نگاهی کردند و کسی که پشت درب منزل ایستاده بود روی موتور پرید و با سرعت از آنجا دور شدند. وقتی سوار موتور شدند کلت او از زیر کاپشن کاملا نمایان شد. آن وقت دیگر کاملا یقین کردم تروریست بودند و قصد ترور من را داشتند که به لطف خداوند از مرگ حتمی نجات یافتم. امیدوارم خداوند اجر شهادت را به من اعطا کند و پایان زندگی من را شهادت قرار دهد. ...
چهره خندانش را هیچ وقت فراموش نمی کنم/ هنوز رفتنش را باور نکرده ام
دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می کرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است. در تمام مأموریت ها قرآن را به همراه داشت و در مأموریت سوریه نیز قرآن را درون ساکش قراردادم که این کار او را بسیار ...
چشمانی که نذر آزادی پسر شد
... "آن روز که ما او را با خود به ماهشهر و هندیجان بردیم کودکی 15 ساله بود و امروز جوانی 25ساله با ریش و سبیل و با قامتی بلند! حاشا و کلا! من بیش از 3500 شب جای او را در کنارم خالی می دیدم. 18ماه اوّل که ازاو هیچ خبری نداشتم چقدر پیر و شکسته شدم. همه جا را برای پیدا کردنش زیر و رو کرده بودم. ولی هر چه بیشتر دنبالش می گشتم کمتر به نتیجه می رسیدم. برادرش حسن تا آن زمان که ...