سایر منابع:
سایر خبرها
صحبت های سرکرده 19 ساله آدم ربایان غرب پایتخت
خال محمد بفروشیم و او گوشی را به افغانستان ببرد، اما قبل از فروش شناسایی و دستگیر شدیم. فقط به خاطر یک گوشی تلفن دستگیر شدی؟ نه. ای کاش فقط آن بود. آن روز پس از زاغ زنی متوجه شدم پسر نوجوان به نام شاهین بچه پولدار است و در غرب تهران زندگی می کند. وقتی فهمیدیم او بسیار ترسو است با دوستانم عصر یک روز سد راهش شدیم و تلفن همراهش را با چاقو سرقت کردیم. وقتی تلفن همراه را ...
ازدواج دوم آقای بازیگر بسیار عاشقانه است!
و دیدم آن روز سنگین ترین روز کاری در برنامه من است. بالاخره به هر مکافاتی بود نیم ساعت مانده به زمان محضر، حرکت کردم و با چه مشقتی خودم را به محضر رساندم. هنوز ننشسته بودم که مدام از لوکیشن تماس می گرفتند که سریع برگرد. بار دوم که تماس گرفتند گفتم گوشی، عروس دارد بله را می گوید و فریده بله را گفت و من دفتر را امضا کردم و سریع به لوکیشن برگشتم. جالب اینجا بود که هیچ کدام باور نمی کردند که عقدکنان ...
عادل با حال و هوای کاغذ و سرب
مواجه هستیم؛ یعنی از سینما گرفته تا موسیقی و کتاب. - برای خود من یکی که ورق زدن کتاب هنوز خیلی لذتبخش تر است از مطالعه آن پای کامپیوتر. من خودم اگر قرار باشد کتابی را بخوانم، ترجیح می دهم آن را ورق بزنم و در حال و هوای بوی کاغذ و سرب باشم. البته خیال تان راحت که با این پیشنهاد باعث نمی شوید کتاب تان را دانلود نکنند! - بله؛ اینکه صددرصد! همین حالا خیلی ها دیگر روزنامه نمی گیرند و می روند از روی سایت مطالب آن را می خوانند اما من اینطور نیستم. ضمن اینکه بگویم روزنامه شما را هم هر روز می خواهم و اگر قرار باشد یک روزنامه در روز بخوانم، قطعا هفت صبح است. ...
میثم مجیدی: چشمی نبود، از قطر 5 تا می خوردیم/شور شبکه های اجتماعی درآمده است
مان هم قهرمانی در هر دو جام است. شما یک بار سپاهان را در فولادشهر شکست دادید. این بار هم در فولادشهر برنده می شوید؟ ما همه تلاش مان را می کنیم و بقیه اش دست خداست. پس از 17 روز تعطیلی مسابقات، با امیدهای تان بازی کردید! خیلی به موقع بود. در این دو هفته و خرده ای، اصلاً بازی نکرده بودیم و هرچند که زیر فشار تمرینات بدنسازی کار کردیم ولی با این حال خیلی مسابقه مفیدی ...
می گفت: من اگر شهید نشوم، می میرم! / اشک و التماس بچه ها هم او را متزلزل نکرد
. آن روزهایی که در سوریه بودید دوستانش را می دیدید؟ از کارهایی که انجام می داد با شما صحبت می کرد؟ پسر شهید: ما باهم برای بنزین زدن رفتیم. در آنجا مردی با بابا ترکی حرف زد. گفتم: بابا، چه عجب؟ از بچه های خودمان است؟ گفت: نه! از اهالی سوریه است . گفتم: آخر ترکی صحبت می کند! گفت: آره، اینجا به همه ترکی یاد داده ام! همسر شهید: روز آخر هم سردار همدانی را دیدیم. ...
من شناسنامه فوتبال صنعت نفت هستم/ نان و نمک حجازی نگذاشت پرسپولیسی بشوم
در آن روز بند کفشم را سفت کرد تا بتوانم وارد زمین بشوم، باور کنید اگر دست خودم بود بازی نمی کردم هر چند در همان سال در برابر پاس و ملوان هم بازی کردم و رفته رفته این استرس کمتر شد. و در کنار صنعت نفت تا لیگ تخت جمشیدی که نیمه کاره ماند حضور داشتید؟ بله، قبل از بازی با بانک ملی بود که فهمیدیم لیگ تعطیل شده است، یکی از بازیکنان جوان کل ادوار لیگ تخت جمشید بودم، یادم می آید یک بار در ...
من جنگ طلب هستم!/ پول ها را خرج بنر شهدا می کنند ولی از فیلم ما حمایت نمی شود/ باید از لبنان بازیگر وارد ...
همه داشتند می مردند. باد سرد می زد به بدن مان! بازیگرها با چه حسی باید بازی می کردند! شرایط سختی بود. آقای داسارگر چی شد که سینما برای تان جدی شد؟ امیر داسارگر: می گویند در دل سختی ها است که اتفاقاتی می افتد. از دل دفتر بسیج دانشگاه امام حسین که ما آنجا درس می خواندیم، چند گروه فرهنگی درآمد. ما موسسه ای به نام ناوک را تاسیس و هفت سال آنجا کار کردیم. در این موسسه تولید محصول ...
"علامه مصباح" و "22 بهمن قم "به روایت روانبخش
های خودش را دارد و رو به رشد است. در طول این سال ها چندباراز پرتوسخن از شما شکایت شد؟ در این 17 سال یک بار در سال 78 همان ابتدای کار از ما شکایت شد. جالب است پرتوسخن از سال 77 تا بهمن 78 به طور مرتب -یعنی هفتگی- منتشر نمی شد، گاهی سه هفته یک بار و گاهی ماهی یک بار. مجوز موردی می گرفتیم و تا هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز اصلی بدهدطول کشید. بالاخره خبر مجوز اصلی آمد و گفتند می ...
رضا یزدانی ، مردی از کافه های لاله زار
صحبت در مورد آخرین آلبوم شما می رسد با نام سلول شخصی . آیا در میان کارهای این آلبوم قطعه ای است که بخواهید در موردش صحبت کنید؟ البته کارهایی را که تا امروز انجام داده ام، بیشترشان هنوز برای خودم تازگی دارند. اما قطعه سیگار پشت سیگار الان به خاطرم آمد که برای ساختش درگیر یک اتفاق شدم و بهتر بگویم ساخت این قطعه اتفاقی بود. من با اندیشه فولادوند در مورد یک کار دیگر مشغول بحث بودم؛ اما ناگهان ...
آزاده صمدی؛ اختری به رنگ خاکستری
پیشنهاد شد من رفتم فیلمنامه را خواندم، بخش هایی آماده بود و بخش هایی را هم آقای نعمت ا... تعریف کردند، کاراکتر روند جذاب و جالب و تعریفی متفاوت برای من داشت، پیش از این چنین کاراکتری را بازی نکرده بودم و دلم خواست آن را تجربه اش کنم. به نظرم جنس شخصیت تان می خورد به یکی از تجربه های سینمایی شما؟ - فیلم سیزده ... بله! - خیلی کم... به نظرم جنس و ...
خاطرات یک زائر حسینی از زیارت اربعین
طلوع آفتاب احساس کردم نیاز به استراحت دارم. در کنار سایر زوار در گوشه ای خوابیدم. پس از حدود ساعتی برخاستم. خواستم پتویم را جمع کنم که نوجوانی عراقی با حدود سیزده سال سن، با شتاب به سمتم آمد و با اصرار فراوان پتو را از دستم گرفت و نگذاشت من پتو را جمع کنم تا خود این کار را بکند. باز در حیرت فرورفتم که چگونه یک نوجوان در این سن که معمولا رخت خواب خودش راهم با اکراه و دعوا جمع می کند، این گونه ...
شیلا خداداد در دید در شب از بازداشتش می گوید +متن کامل مصاحبه /فیلم ودانلود
اجاق گاز هدیه دادم و آنقدر به جز سامیار بچه دارم که این را برای سامیار روا می دانم. من هفت بچه تحت سرپرستی دارم. * نظر شما در مورد برجام چیست؟ من نمی دانم برجام چیست. دو روز پیش از همسرم پرسیدم، او هم گفت: ندانی برای تو بهتر هست. واقعا من آدم سیاسی نیستم. البته دکتر ظریف را به طور کامل می شناسم. * برخی از همکاران شما می گویند از زمان ازدواج شما با دکتر سرکارات که ...
سفرنامه اربعین حسینی از زبان یک خبرنگار
لک یا گوارای وجود می گویند. تا بحال نشنیده بودم که به شخصی به خاطر یک لذت معنوی بگویند: گوارای وجود وقتی پای در مسیر بهشت می گذاری پیر و جوان، کودک و نوزاد و نوجوان، معلول و سالم، فقیر و غنی، همه و همه به چشم می خورند. در میان این عاشقان، زائرانی از کشورهای مختلف می توانی ببینی. من خودم پرچم ها و افرادی از کشورهایی مانند سیرالئون، سریلانکا، نیجریه، تومور، تایلند، بلژیک، تانزانیا، استرالیا ...
بازیگری را با عبادتی بر زندگی نامه حسین بن منصور حلاج آغاز کردم
... چه طور به کارگاه نمایش معرفی شدید؟ کارگاه نمایش به نوعی من را انتخاب کرد. من با این نمایش وارد کارگاه نمایش شدم، البته همان طور که گفتم این نمایش مربوط به کارگاه نمایش نبود اما چون اجرای مان در کارگاه نمایش بود با بچه های آن جا آشنا شدم و اولین کاری که در کارگاه نمایش انجام دادم، فکر می کنم ویس و رامین بود و بعد هم به گروه آقای اسماعیل خلج پیوستم. شما گفتید که در ...
انسان باید بداند برای این دنیا نیست
فرمودند که من یکی دو مورد را انتخاب کردم و بیان می کنم. در مورد عقب نشینی اسرائیل فرمودند: همه معتقد بودند که محال است اسرائیل از مرزها عقب نشینی کند، آن هم بدون قید و شرط! ما خدمت آقا رفتیم، فرمودند: من تحلیل شما را قبول ندارم. ولی این را هم صریح نفرمودند. بعد از چند روز فرماندهان ما به تهران خدمت آقا رفتند. عادتاً هم طول عمر مسئولیّت این ها دو سال بود. چون معمولاً به شهادت می ...
شهیدی که سرخی خونش فتح الباب شهدای مدافع حرم شد
آشنا بودم. از زمان رفتن تا آمدنش همواره نذر می کردم و دعا که به سلامت به خانه برسد. همه این استرس ها و نگرانی ها را تحمل می کردم اما مخالفتی نداشتم چون می دانستم این رفتن ها عشقش بود و این عشق او به رفتن، من را قانع می کرد. دوست داشتن او برای هدف و اعتقادی که داشت، من را آرام می کرد. از آخرین وداع برایمان بگویید، عکس العمل بچه ها چطور بود؟ آخرین مرتبه ای که اعزام شد، روز ...
قلب های دوچرخه ای | یادداشت همکاران دوچرخه به مناسبت 15سالگی این هفته نامه
ی این سال ها. و در طرح لبخندی که بر چهره ی شما می نشیند، نقش دارم. شیوا حریری- دبیر بخش نوجوان و صفحه ی گردون من و دوچرخه اولین بار که انگشتم را گرفت، یک سالش هم نشده بود؛ درست مثل یک نوزاد بامزه دستش را دور انگشتم حلقه کرد و محکم فشار داد. از همان روز مهرش به دلم افتاد. حالا دیگر حسابی قد کشیده، صورتش پر از جوش های نوجوانی شده و صدایش کم کم دارد عوض می شود. ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی - 30 دی 94
العاده شان در عرض 5 دقیقه و با چند رفت و برگشتِ قلمو روی صورت سوژه، او را 20 سال پیر می کنند و جلوی دوربینی که مخاطب چند ده میلیونی دارد میفرستند! لحظه ای زیبا در کنسرت محسن یگانه که همه حضار را احساساتی کرد و در سالن کنسرت غوغا به پا کرد. وقتی مادر محسن روی سن آمد و پسر هنرمندش را در آغوش کشید. حسین هدایتی هم عکس با شورت ورزشی داشت و خودش رو نمیکرد! سید محمد موسوی ...
9 نکته امنیتی که کارشناسان امنیت آرزو دارند هر کاربری آن ها را بداند
خطا بسیار بیشتر است، اما در عین حال افراد بیشتری هم در حال حفاظت از آن هستند. سوال اصلی که باید از خودتان بپرسید این است: آیا خود من بهتر می توانم چنین سیستمی را اداره کنم یا بهتر است این وظیفه را به افرادی با وقت، سرمایه و تخصص بیشتر از خودم بسپارم؟ فکر می کنید چه کسی قرار است شما را هک کند؟ یک بچه دبیرستانی مشتاق یا NSA؟ من خودم به مدت چندین سال سرور ایمیل خودم را داشتم و بالاخره به یک سرویس ...
فرهنگ در رسانه
گروه فرهنگی: امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ...
شیطنت های پسرانه مهتاب کرامتی و خاطرات کودکی اش + تصاویر
کلاس های آزاد بازیگری وارد سینما شوم. کلاس ها را خیلی دوست داشتم، استادهایمان فوق العاده بودند. امروز می بینم که بسیاری از پدر و مادرها بچه هایشان را می آورند کلاس بازیگری تا سرگرم باشند و فکر کنند که می توانند آینده داشته باشند، ولی آن زمان این طور نبود. بچه ها همه تلاش می کردند تا بتوانند خانواده شان را برای ورود به سینما راضی کنند. مصاحبه با مهتاب کرامتی شما و اکثر ...
ایرج نوذری از زندگی شخصی و دخترانش می گوید
در نهایت به خودم است. اگر همه ما سعی کنیم حس خوب به هم منتقل کنیم طبیعتا حال خودمان بهتر می شود و روحیه مضاعفی می گیریم. این ویژگی اخلاقی شما چقدر ارثی و ژنتیکی است؟ مرحوم پدرتان با آن روحیه طنازانه چقدر این طور بودند؟ به شدت، برایتان یک مثالی می زنم. فکر کنید ما به سفر رفته ایم و خدای ناکرده ماشین جلویمان آتش می گرفت. پدر بدون هیچ ترس و آشفتگی ای قضیه را مدیریت می کرد و می ...
رابطه صمیمانه رویا میرعلمی با پسرش کارن
میزبان رویا میرعلمی و پسر خوشرو و دوست داشتنی اش کارن شدیم و با او گپ و گفتی مفصل و صمیمانه داشتیم درباره شور و شوق مادرانه اش، خاطراتش از دوران بارداری و روزی که مادر شد و همچنین ارتباطش با پسرش. برای شما چه مادر باشید و چه فرزند مادری مهربان خواندن این گفت و گوی دلنشین، جذاب خواهد بود. مادر شدن نگاهم را به دنیا عوض کرد تجربه مادر شدن نگاه مرا به زندگی عوض کرد. مادر شدن ...
دختر نابینائی که از دانشگاه تهران لیسانس گرفت!
تعجب است این نکته است که گوهر فقط مدت 10 سال است که درس میخواند. درست 10 سال پیش بود که درس خواندن را آغاز کرد و اکنون یک خانم لیسانسیه است و میگوید: درس را تا درجه دکترا ادامه خواهم داد. دختر نابینائی که از دانشگاه تهران لیسانس گرفت! گوهر از زندگیش این طور حرف میزند: 26 سال پیش در همدان متولد شدم. یک بچه معمولی، سالم و خوب بودم، حتی همه چیز را مثل همه میدیدم تا ...
پرچم هایی که همیشه در اهتزاز می مانند
20 روز بعد از شهادت مهدی، محمدعلی به شهادت رسید. و سئوال بعدی ام در رابطه با خانه ای بود که مهدی وصیت کرده بود، بعد از او محمدعلی ساکن شود که خواهرش می گوید: محمدعلی وقتی داشت برای عملیات کربلای پنج به جبهه می رفت رو کرد به من و گفت بعد از شهادتم این منزل متعلق به یوسف است. می گویم: یوسف؟ که خواهرش می گوید: بله، یوسف برادر کوچک ترمان که خود او نیز یکی از رزمندگان هشت سال ...
محبوب بچه های لشکر
شد و خیلی زود شد همکار حاجی بخشی ، با این تفاوت که حاجی بخشی را به علم سبز، سیمینوف، لندکروز بلندگودار و یام یام های طلایی اش می شناختند و عمو حسن را به دویدن های میدان صبحگاه دوکوهه و شعر های حماسی که می خواند. حاجی بخشی با وانت لندکروزش می توانست به همه جا سر بزند، اما عمو حسن پیاده بود و دمخور بچه های لشکر. هر روز صبح قبل از همه در زمین صبحگاه پادگان دوکوهه قبراق و با نشاط آماده بود و به ...
نابینایی محمدعلی، پایش را به شریف باز کرد
چشمم دچار مشکلاتی شدم. با این وضعیت نمی دانستم در مدرسه عادی تحصیل کنم یا مدرسه دانش آموزان استثنایی؛ اما در نهایت با کمک خانواده ام قرار بر این شد که در مدارس عادی درسم را بخوانم. پنجم دبستان که بودم، در امتحان تیزهوشان شرکت کردم و به مدرسه علامه حلی رفتم، مشکلم هم این طور نبود که مشوقم باشد و بیشتر سعی کردم بدون توجه به کم بینایی ام، تلاشم را ادامه دهم و برای کنکور درس خواندم. علاقه داشتم ...
نیما کرمی:وقتی پنج ساله بودم برای اولین بار جلوی میکروفن رفتم
از آن هم اجراهای تلویزیونی ام شروع شد. زینب زارع: در دوران دانشجویی معمولا همه دوست دارند به استقلال مالی برسند و این موضوع هیچ ربطی به این ندارد که شما خانواده ای متمول یا بی پول داشته باشید. در واقع این یک جور اشتیاق دوران جوانی است. سال 82 من دانشجوی تئاتر بودم و یکی از دوستانم به من گفت که برای گروه نیمرخ تست اجرا می گیرند. استودیوی این برنامه نزدیک دانشگاه ما بود، برنامه مربوط به ...
پای تلویزیون میخکوب تان می کنیم
زیاد شنیده. همه دنبال شهرزاد هستند. دوشنبه است دیگر. بینندگان پر و پا قرص، یک هفته منتظر مانده اند تا سریال مورد علاقه شان عرضه شود. با 4 هزار تومان چه چیزی می شود خرید؟! 4 تا پفک یا دو تا چیپس. چشم به هم زدنی تمام می شود. شهرزاد اما برای چند روز، حال آدم را خوب نگه می دارد. این را یکی از هواداران می گوید. سریال مورد علاقه اش را که می بیند، انرژی می گیرد. به قول خودش برای چند روز شارژ است. بعد از مدت ...
حاشیه های فراوان دو اجرا/ یک کنسرت به یاد بابک بیات با پیام های بازرگانی: آقا یک کمی هم بخوان !+ توضیح ...
هنرمندی است که سختی های زیادی را تحمل می کند و البته که تمامی فریاد او نیست بلکه فقط گوشه ای از مرارت های اوست که من به سهم خودم آنها را می خوانم. بخش دیگری از کنسرت که در قالبی بسیار عادی کارگردانی شده بود به یادبود زنده یاد بابک بیات آهنگساز فقید و صاحب موسیقی اختصاص داشت که در این بخش محمدرضا چراغعلی آهنگساز و نوازنده پیانو قطعاتی را با همراهی رهنما اجرا کرد. این خواننده موسیقی ...