سایر منابع:
سایر خبرها
زنی که با اسید صورت خواهرشوهرش را نابود کرد: توان پرداخت دیه را ندارم!
بودم و به اصرار همسرش شب آنجا ماندم. صبح زود برادرم به سرکار رفت و من در اتاق خواب و بیدار بودم که ناگهان یک نفر شالی دور گردنم انداخت و می خواست مرا خفه کند وقتی خودم را از دستش نجات دادم و صورتش را دیدم از تعجب شوکه شدم زن برادرم بود که بالای سرم ایستاده بود. اعتراض کردم که چرا می خواستی مرا بکشی اما ناگهان ظرف حاوی اسید را برداشت و روی صورتم خالی کرد. با تکمیل تحقیقات و مدارک موجود، کیفرخواست ...
3 بار ازدواج در طول 4 سال
...> خلاصه چند روز بعد من و طاهره درحالی پای سفره عقد نشستیم که حدود یک ماه بعد از این ماجرا متوجه رفت و آمدهای مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین دلیل به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط خیابانی بعد از ازدواج با من نیز ادامه می دهد و تازه فهمیدم که چرا پدرم ...
سوء ظن خیانت در سومین ازدواج!
فقط به دلیل این که همواره در زندگی خودم به تنهایی تصمیم می گرفتم و درباره مسائل مهمی چون ازدواج با هیچ کسی مشورت نمی کردم و از سوی دیگر نیز به نصیحت های دلسوزانه پدر و مادرم توجهی نداشتم چنان در فراز و نشیب های روزگار ضربه های سختی خوردم که ... به گزارش خراسان، این ها بخشی از اظهارات جوان 24 ساله ای است که مدعی بود سومین ازدواجش نیز در طول چهار سال گذشته در آستانه فروپاشی قرار دارد و ...
اعتراف به زخمی کردن 10 نوجوان در 80 سرقت گوشی
به مأموران پلیس آگاهی شهرری گزارش شد. بررسی های پلیس در این باره نشان داد پسران نوجوان در پارک های کیانشهر یا دولت آباد هدف سرقت قرار گرفته اند. تحقیقات همچنین نشان داد چند نفر از شاکیان با چاقوی سارقان زخمی شده بودند. یکی از شاکیان توضیح داد: شب هنگام با دوستم در یکی از پارک های کیانشهر نشسته بودیم و حرف می زدیم یا با گوشی تلفن همراهمان مشغول بودیم تا اینکه برای دوستم کاری پیش آمد و خداحافظی کرد و ...
اسیدپاشی عروس حسود روی صورت خواهرشوهر!
... در ابتدای جلسه شاکی در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایتش را مطرح کرد. وی گفت در این ماجرا پوست صورتم آسیب دیده و قسمتی از حس شنوایی و بینایی ام را از دست داده ام به همین خاطر برای زن برادرم درخواست مجازات دارم. سپس شوهر متهم نیز به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از حادثه متوجه شدم لباسها در میان رختخوابها پنهان شده است. کنار لباسها ...
محاکمه نوجوان داعشی در دادگاه کیفری تهران
قرار گرفت. او که ایرانی است، گفت: من اتهام محاربه را قبول ندارم. آن موقع 16ساله بودم و اشتباه کردم که عضو داعش شدم. از طریق کلیپ هایی که در تلگرام آنها بود با این گروه آشنا شدم. با خودم گفتم می روم آنجا عشق و حال است و ماشین های آمریکایی گران قیمت دارند. وقتی رفتم، به خانواده ام نگفتم. به دیاله که رسیدم، پشیمان شدم، دیدم اصلاً آن چیزی نیست که می گفتند. یک ماه من را در یک چادر زندانی کردند و می ...
رفیق شهید قهرمان زندگی دانش آموزان گلستانی/ سنگر تعلیم و تربیت با شهادت عجین است
های ما کمترین بودجه به آموزش و پرورش اختصاص یافت تمرکز و سرمایه گذاری دشمن بیشتر بر روی آموزش و پرورش شکل گرفت. این کم کاری ها امروز زحمت دلسوزان را بیشتر می کند، و البته نباید ناامید شد چرا که قلب های پاک جوانان آماده پذیرش سخن حق است و گواه این مطلب را در گفتگویی که با دانش آموزان انجام دادیم می توان یافت. * دنبال شهیدی بودم که از او الگو بگیرم دنیای کودکانه دانش ...
دهه هشتادی ها! همسر من سند جنایت غربی هاست، او را ببینید
جانباز ادامه می دهد: شوهرم 40 سال به علت مشکلات اعصاب لحظه های تلخی را گذرانده است. او وقتی حالش بد می شد متوجه نبود که چه رفتاری دارد و گاهی بچه ها را کتک می زد و فحش می داد اما بعد از اینکه آرام می شد دیگر یادش نمی آمد چه کرده است. وی بغض کرده و ادامه می دهد: برخی اوقات برای اینکه به بچه ها آسیبی نرسد خودم را مقابل آنها قرار می دادم تا اگر صدمه ای هست به من وارد شود. مجبور بودم همسرم ...
شهیدی که خودش خبر اسارتش را به خواهر داد
کرده ام و می خواهم امشب بینشان تقسیم کنم. من آنها را مرتب بسته بندی کردم. بعد با مادرم تماس گرفتم و گفتم: مسافرت این جاست، می خواهد به منزل شما بیاید. لحظه ای که برادرم را بدرقه می کردم حس خیلی غریبی به دلم افتاد که می گفت هرچقدر می خواهی او را خوب ببین که این دیدار آخر است. خیلی سخت بود؛ بعد از مدت ها کسی را می دیدم که دیگر قرار نبود ببینمش! می خواستم بهانه ای پیدا کنم تا دوباره او را ...
نوجوانان عضو گروه داعش راه فرار نداشتیم!
قضایی شعبه پنجم دادگاه قرار گرفت. متهم که ایرانی و از عضویت در داعش پشیمان بود، بعد از اعلام رسمیت جلسه به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: از اینکه عضو داعش شدم، پشیمان بودم، اما راه فراری نداشتم. وقتی وارد خاک ایران شدیم من به بهانه پیدا کردن غذا به روستایمان که نزدیک محل استقرارمان بود، رفتم. خانواده ام در آن روستان زندگی می کردند. پدرم وقتی مرا دید شوکه شد. از او آب و غذا خواستم که به من ...
یک آدم ربایی عجیب/ قرار بود در کشف و فروش عتیقه همکاری کنیم، سرمان را کلاه گذاشت
کردند 7 میلیون تومان از طریق گوشی تلفن همراهم به حساب شان واریز کنم. بعد هم مدعی شدند چون پولدار هستم باید 5 میلیارد تومان به آنها پول بدهم. من که تحت شکنجه بودم، دو برگه چک به مبلغ 5 میلیارد و 100 میلیون تومان به آنها دادم. مرد کارخانه دار که دو بار به عنوان کارآفرین نمونه کشور در صنایع چوب انتخاب شده است، با افشای ماجرای گروگانگیری گفت: وقتی از من پول خواستند، گفتم ندارم اما آنها گفتند ...
ناامیدی قهرمان 2 متر و 46 سانتی متری از ازدواج! / مرتضی مهرزاد؛ پرسپولیس-رئالی و عاشق دنی آلوز
نبودم و بازی به من نرسید اما دوباره تلاش کردم و برگشتم. خودت می دانستی خوب نیستی؟ من خودم می دانستم خوب نیستم. البته حالا هم می دانم خیلی خوب نیستم اما آن سال مثل بار اضافه برای تیم بودم ولی تلاش کردم و خودم را رساندم. حالا چقدر پیشرفت کردی؟ نسبت به چند سال قبل پیشرفت کرده ام و البته با تجربه تر هم شده ام و همین به کمکم می آید. مسابقات قهرمانی ...
اعتراف بادیگاردهای کمدین معروف به اسیدپاشی!
مدتی بعد از رفتار نابخردانه خودم پشیمان شدم و ... اعترافات این متهم 40 ساله درحالی ماجرای پرونده اسیدپاشی را معماگونه کرد که او قصد نداشت مشخصات دوستی را که به همراهش گریخته بود لو دهد اما در نهایت وقتی بازجویی های تخصصی از وی صورت گرفت به ناچار ابعاد دیگری از این حادثه هولناک را فاش کرد و گفت: در روز حادثه مرد جوان دیگری به نام یاسین در منزلم بود که امیر را با ترفندی خاص به خانه کشاندم و ...
در ویلای شمال چه گذشت؟ کامران بعد از قتل و آزادی چگونه دستگیر شد؟+جزییات
ماجرای دوئل عشقی دست به قتل زده بود پس از 10 سال زندان در یک قدمی چوبه دار بخشیده شد اما با گذشت چند سال دست به تبهکاری زده و دستگیر شده است. بله، 10 سال به خاطر قتل در زندان بودم. قبل از اینکه کرونا به ایران بیاید وضعیت کار خوب نبود و بعد از کرونا شرایط سخت تر شد و چون در سوابقم نوشته شده بود قاتل، اطرافیانم نگاه خوبی به من نداشتند و از من دوری می کردند و مجبور شدم از شهرمان ...
محاکمه جوانی که دهمین فرزند دایی اش را کشت
مرگ او داغدار هستم. قادر در تشریح جزئیات درگیری خونین گفت: آن روز شوهرخاله و پسرخاله هایم که 6 نفر بودند به خانه ما آمدند و دعوا راه انداختند. آنها یکباره به سمتم حمله ور شدند و مرا کتک زدند. در یک لحظه به آشپزخانه رفتم و در حالی که گیج شده بودم و سرم پایین بود ضربه ای را با چاقو به بالای سرم زدم که ناخواسته چاقو با پسردایی ام برخورد کرد و موجب مرگ او شد. سپس متهم به درخواست ...
زندگینامه اولین زن راننده تریلی در ایران
دگرگون کند. سعی می کنیم همه جا با هم باشیم، این طور راحت تریم، ولی گاهی امکان پذیر نیست. من خودم تا به حال دو بار تنها از تهران بار زده به مشهد برده ام. ترسی ندارد؛ تا به حال مسئله ای پیش نیامده، همه جا ما را می شناسند؛ همه جا امن و امان است. از طرفی، سال هاست که ما دیگر شب ها نمی رانیم: صبح بعد از نماز به راه می افتیم، یکسره می تازیم تا ظهر. یک ساعت ناهار خوردن و استراحت، تا غروب. آن ...
قتل همسر به خاطر عشق به زن دیگر/ شوهر بی رحم به زنش قرص برنج داد!+جزییات
کارم پشیمانم. اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم درست نیست. با وجود اختلافات بین ما اما من ناهید را دوست داشتم و دلم نمی خواست قاتلش باشم. اختلافات ما در حد قتل و نابود کردن او نبود اختلافات زن و شوهری بود. متهم درباره سوسن دختری که با او رابطه داشت نیز گفت: من آن دختر را به برادر زنم معرفی کردم که با هم ازدواج کنند اما بعد خودم به او دلبسته شدم. او و خانواده اش نمی دانستند که من همسر دارم. من از ...
دهه هشتادی های لشکر منجی موعود/ این ها هم خونخواهند!
نوجوانان کم سن و سال ،ترفند دست های پشت پرده ای است که حضور او و هم سالانش می تواند این توطئه ها را خنثی کند.حانیه می گوید : وظیفه خودم می دانم که در تجمعات و هیئات مذهبی حضور داشته باشم تا با این حضور چشم دشمن را کور کنم و این فکر احمقانه را از سر او بیرون کنم که خدای نکرده یک روز سنگر اسلام خالی بماند. عکس تزئینی است *رجز خوانی نوجوان 17 ساله/ سپنتا از بصیرت می گوید و پیروی ...
حسادت های زن جوان او را به خیانت وا داشت/ اعترافات شرم آور زن متاهل درباره روابط نامشروع اش+جزییات
نزدیک بود و من قصد داشتم به خاطر چشم و هم چشمی و حسادت های زنانه در این مجلس خودنمایی کنم چرا که برادرم برای کادوی عروسی همسرش پراید صفر خریده بود، ولی فریبرز توان مالی پرداخت هزینه های لباس یا حتی آرایشگاه گران قیمت را نداشت. به همین دلیل موضوع را برای پسر جوانی بازگو کردم که در یکی از قرار های کافه ای گروه، با او آشنا شده بودم. سیروس که از خانواده ای مرفه بود نه تنها همه هزینه های لباس و ...
ربودن مرد کارخانه دار برای اخاذی 5 میلیارد تومانی
ماجرا گفت: من کارخانه دار هستم و در کار صنایع چوب فعالیت دارم و دو بار هم در سال های قبل به عنوان کارآفرین نمونه کشور انتخاب شدم. روز دوشنبه مثل همیشه با خودروی پژو 206 خودم راهی کارخانه ام در حوالی مرتضی گرد در جنوب تهران شدم. البته چند خودرو لوکس و گرانقیمت هم دارم، اما همیشه در تهران با خودروی پژوام رفت و آمد می کنم. ساعت 19 شب با خودروام از کارخانه ام بیرون آمدم که کمی آن طرف تر دو مرد راه مرا سد ...
مرد جوان همسرش را قربانی سوء ظن کرد
او درگیر شدم و کتکش زدم. وقتی به خودم آمدم او مرده بود. از خانه بیرون رفتم و چند ساعت بعد برگشتم و با صحنه سازی طوری وانمود کردم که او وقتی من بیرون بودم به قتل رسیده است. متهم پس از اعتراف به قتل با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات درباره انگیزه اش از قتل ادامه دارد.
آدم ربایی به کشف عتیقه های دو هزار ساله رسید
در محله مرتضی گرد است. دوشنبه ساعت 6 عصر بود که سوار خودروی 206 خود شدم تا به خانه ام بروم. ناگهان دو مرد سد راهم شدند. آن ها با تهدید خودروی مرا متوقف کرده و سوار شدند. یکی از آن ها را می شناختم. او چهار ماه برای کارخانه من ژورنال تبلیغاتی پخش می کرد، اما آن یکی دیگر را تا به حال ندیده بودم. خلاصه آن ها سوار ماشینم شدند و به راه افتادیم. آن ها اسلحه و چاقو داشتند. می گفتند تکان بخوری ...
برای المپیک مصمم شدم/امیدوارم در جام جهانی هم کشتی های خوبی بگیرم
. البته برای حضور در المپیک باید تغییر وزن بدهم و مسیر قهرمانی و پیشرفت را به خوبی طی کنم. محمدی به عملکردش در رقابتهای امیدهای جهان اشاره کرد و گفت: در نخستین گام توانستم حریفی از مصر را 6 بر یک شکست دهم و در دور بعدی حریف ژاپنی را مغلوب کردم. البته من این حریف ژاپنی را در جهانی صربستان هم با نتیجه 7 بر یک شکست داده بودم. به هر حال در نیمه نهایی امیدهای جهان توانستم حریف آذربایجانی را هم ...
روی کارنامه درسی محمد نوشته بودند شهید شد
حرم داشت بی درنگ ثبت نام کنید و برای جهاد با دشمنان اهل بیت (ع) آماده باشید. خبر شهادت محمد چگونه به شما رسید؟ 12 آبان ماه سال 1361 محمد به شهادت رسید. زمان شهادتش من تهران بودم. بعد که خبر به تهران رسید به من حرفی نمی زدند. فقط دیدم همه فامیل جمع شدند و می خواهند به دستجرد بیایند لباس سیاه بر تن داشتند و آنجا بود که از شهادت فرزندم با خبر شدم. من هم همراه فامیل به دستجرد آمدم. پیکر ...
چُغُک کتابی که امروز می توانید به مناسبت روز نوجوان هدیه دهید
ای در جریان مبارزات مردم است، با ایشان رابطه ای صمیمی و نزدیکی دارد و از سوی ایشان چُغُک نامیده می شود. برشی از کتاب ما چهار نفر، یعنی من و سعید و احمد و جواد، پانزده سال داریم. من و سعید طلبه ایم؛ احمد و جواد، دانش آموزِ دبیرستان. من، که مثلاً رهبر و مغز متفکر این گروه چهارنفره هستم، بعد از تمام شدن دوره راهنمایی، واردِ حوزه علمیه شدم. هم خودم خیلی دوست داشتم شبیه ...
اوستا عبدالحسین
هوای با ستاره ها بودن و برایشان نوشتن. ستاره من! برایت از تمام تنهایی ها و دلتنگی ها و از بی قراری های قلب شکسته ام می نویسم و راز دلم را برای تو فاش می کنم که به درستی شما ستاره ها محرم اسرار من هستید. شما را صدا می زنم و خوب می دانم که جوابم را خواهی داد و مرا به حال خودم وانمی گذارید. هرچند راه دور است. تو در آسمان ها هستی و من در زمین، سیال و سرگردان. اما بین ...
خاطرات کودک 10 ساله ای که 60 سال امدادگری کرد
مددکاران آموزش می دیدند. کودک امدادرسان ما این آموزش ها را فرا گرفت تا اینکه به سال 47 رسید. مددکار 16 ساله، اولین عملیاتش را در زلزله کاخک گناباد شروع کرد. غروی درباره اولین تجربه امدادی اش می گوید: همراه با یک کامیون که وسایل امدادی را برای مردم زلزله زده ارسال می کرد، به عنوان مددکار عازم گناباد شدم و حدود 18 روز در این منطقه مشغول امدادرسانی بودم. غروی با بیان اینکه بوی ...
گفت وگو با رابعه مدنی حرف های آرامش بخش یک بازیگر در این روزهای ناآرام
دیدم فعلا صلاح نیست کاری انجام بدهم. بازی مقابل دوربین را دوست دارم و به من روحیه می دهد. در این سال ها هم که برای هر کارگردانی کار کردم با رضایت بیرون آمدم و همه با جان و دل از من تشکر کردند. این بازیگر پیشکسوت گفت: من هنوزم توان بازیگری را دارم. سنم بالاست اما وقتی سر صحنه می روم می شوم دختر 18 ساله (با خنده). هزار ماشاالله به خودم هنوز انرژی ام را حفظ کرده ام فقط دیابت مرا اذیت می کند. من بعد از فوت همسرم به دیابت مبتلا شدم و سال هاست با این بیماری دست و پنجه نرم می کنم اما به زندگی امیدوارم چون زندگی زیباست. ارسال دیدگاه نام: ایمیل: دیدگاه: ...