بانوی استقامت بعد از 31 سال با فرزندش دیدار کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
انتظار 21 ساله والدین شهید فلسطینی برای برگزاری مراسم خاکسپاری
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اسپوتنیک، جمعی از خانواده های فلسطینی با برگزاری تجمعی خواستار تحویل پیکر شهدا از سوی رژیم صهیونیستی به آنها شدند. سمیر فرید پدر شهید طارق سمیر که در سال 2002 به شهادت رسیده و رژیم صهیونیستی همچنان از تحویل پیکر وی به خانواده اش خودداری می کند در این باره گفت: 21 سال است که منتظر هستیم پیکر فرزندمان را براساس شریعت اسلامی به خاک بسپاریم تا این غم ادامه ...
اختتامیه سومین رویداد ملی مادران قاسم پرور در کرمان برگزار شد
احترام زیادی برای پدر مادر قائل بود و با همه خوش رفتار بود. وی ادامه داد: شهید افتخاری در سال 1359 به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سال 1367 مفقود الاثر شد و 34 سال چشم انتظار هستم. ما مادران شهدا اگرچه افتخار می کنیم فرزندانمان برای اسلام و سرزمینمان رفتند اما برای مادران شهدا این انتظار سخت است. این مادر شهید تأکید کرد: شهدا برای پول نرفتند و امروز آسایش و امنیت خود ...
همیشه آرزوی شهادت داشت و پیرو امر رهبری بود
مدافع حرم علی آقاعبداللهی است که بعد از محاصره شدن توسط دشمن هیچ کس پیکر مطهر او را ندید و از او با خبر نشد. حکایت کودکی های شهید زهرا غزالی، مادر شهید مدافع حرم علی آقاعبداللهی در رابطه با این شهید بیان کرد: قبل از تولد علی در منزل دایی شهیدم بودم و در خواب دیدم که نام او را علی صدا می کنم و به این ترتیب دانستم که نام فرزندم را باید علی بگذارم. پسرم در روز دهم مهرماه سال 1369 به دنیا آمد ...
دو مجموعه شعر وحیده احمدی به چاپ دوم و سوم رسید
کتاب می خوانیم: کنار خود بنِشان و عزیز جانش کن اگر که مهر ندارد تو مهربانش کن نگه ندار دَمِ در جوان مردم را به حرمت گُلِ آورده، میهمانش کن از این به بعد زمان هنرنمایی توست خداپرست و شریف و نماز خوانش کن به ماهواره اگر صبح می کند شب را، تو ماهپاره شو و فارغ از جهانش کن مگر پیامبرم؟ ناجی ام مگر مادر!؟ که چوب داده و می گویی امتحانش ...
خانواده های اسرای فلسطینی خواهان استرداد اجساد فرزندانشان و بین المللی کردن موضوع
زنده هستم جسد پسرم را می خواهم، از این انتظار چشمانم خشک و جسمم پیر شد، نمی دانم آیا مجازاتی سخت تر از محروم کردن مادر از خداحافظی با فرزندش پیش از دفن وجود دارد یا نه، رژیم اشغالگر تلاش می کند با طولانی کردن این انتظار، حزن و اندوه ما را ادامه دهد. رژیم صهیونیستی از سال 2015 اجساد 117 فلسطینی شامل 12 کودک، یک زن و 11 اسیر را در سردخانه و نیز 256 جسد دیگر را در قبرهای ناشناسی نگه داشته ...
نامه یک شهید کربلای 4 بمناسبت ولادت حضرت زهرا (س)به مادرش
و چه بنویسم در وصفت. ای مادر عزیز، کدامین سخن می تواند کمالات تو را بیان کند؟ کدامین نویسنده می تواند تو را درک کند و سپس در مدحت شعر و مقاله بنویسد؟ وقتی قاصد خوش خبر مژده آورد که پسرانت با هم مجروح شده اند، همه فکر می کردند که تو تحمل نداری، ولی تو صبر کردی و گفتی که من برای شهادت آن ها آماده بودم و گفتی که رضایم به رضای خدا و لبخند زدی. چه بگویمت؟ تو کوهی، تو اسوه صبری، صبر خدا در ...
نگاهی به فعالیت های فرهنگی و قرآنی دفتر امام جمعه سوق
همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی و تجلیل از برگزیدگان را از برنامه های اجرایی دفتر امام جمعه سوق اعلام کرد. امام جمعه سوق مراسم شبی با شهدای گمنام همراه با قرائت زیارت آل یاسین در تپه نورالشهدا، مراسم برزگداشت 13 آبان ماه، مراسم بزرگداشت هفته بسیج، یادواره شهدای 26 شهید مسجد امیرالمؤمنین(ع) و حسینیه شهدا، ویژه برنامه مثل خمینی ویژه مربیان مدارس با شرکت بیش از 60 مربی بانو و آقا ...
اگر چندبار شهید شوم دست از پیمانم با انقلاب برنمیدارم
گلوله بر صورت، پیکر شریفش قابل غسل نبود به آرزوی دیرینه اش یعنی دفن با لباس بسیجی مفتخر می گردد. این شهید والامقام در وصیتنامه اش اینگونه نوشته است: بسم الله الرحمن الرحیم لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون نگویید کسانی که کشته شده اند در راه خدا مرده اند بلکه زنده اند ولی شما درک نمی کنید. خدایا بنده ای گناهکار و معصیت کار بودم اما ...
شاد، شاکر، دلتنگ | مادرانه های لحظه ازدواج در حرم امام رضا (ع)
مادر عروسی با اینکه هنوز نه عاقد آمده و نه خبری از شروع مراسم عقد است، روی پایش بند نیست و با همین جمله کوتاه که الان بچه ها (عروس و داماد) می آیند ، ضمن اعلام همه استرس و نگرانی مادرانه اش، از مصاحبه طفره می رود تا مبادا حواسش پرت شود و کم وکاستی پیش بیاید. مادرانه های لحظه ازدواج نرگس خانم مادر یکی دیگر از عروس هاست. او که دومین فرزند و اولین دخترش را به خانه بخت می فرستد و ...
روایت زنی که زندگی را تنها برای خدمت می خواهد/لطفا عکس مرا کنار حاج همت بگیرید!
شلوغ و پر جمعیت 7 تا خواهر و برادر بودند. یک خانواده شلوغ و پر جمعیت که میان همه شلوغی ها اقدس خانم ما حسابی نازش خریدار داشت. 3 تا خواهر و 3 تا برادر و مثل کوه محکم و استوار! آن هم چه کوهی! یکی از دیگری شجاع تر و دلیرتر. 17 شهریور1357 بود. همان جمعه ای که از داغ مردم وطن به ظلمت و سیاهی نشست. برادر بزرگ به همراه پدر 3 روز تمام مزار شهدا را آماده می کرد. سال 61 که رسید کسی فکر نمی کرد ...
برادران قرآنی که برای شهادت از هم سبقت گرفتند
، کسالت داشت، گفتم نرو مریض هستی، گفت باید به تکلیفم عمل کنم. سال 1398 پیش از کرونا رهبر معظم انقلاب اسلامی به دیدار این خانواده شهید آمده بود. خواهر شهید در رابطه با آن دیدار تعریف کرد: از شبکه افق تماس گرفتند، نمی دانستیم قرار است رهبری بیایند. یک گروهی از ساعتی قبل آمد و اطلاع داد همه خواهرها و برادر ها باشند. گفتند پدر را هم از بیمارستان بیاورید، اما نمی توانستیم، چون تازه عمل شده بود ...
روایتی از سه بار استخاره شهید اسحاقی برای شهادت!
حاج آقا رو، حق داشت می گفت: اون ترازو که اونجاست، باید درست کار کنه. دکتر اردستانی حال کسی را دارد که نوشدارو بعد از مرگ سهراب شده. به هم ریخته است. دائم تکرار می کند: چطور جرئت کردن با مادر شهید این کار و بکنن؟! بچه های دفتر را جمع می کند. وام می گیرند تا مادر سر پیری سرگردان نشود. سال 1389 مادر و خاله، اردوی راهیان نور می روند. خاله عکس شهدا را در مناطق عملیاتی می بیند، اما ...
داعشی ها همسر این زن ایرانی را زنده زنده سوزاندند | از بوی گوشت سوخته حالم به هم می خورَد | به اسم مشهد ...
منصور شدم. خانم شریفی عبایش را جلوتر کشید و دست هایش را روی هم گذاشت: زندگیمان را توی یک اتاق از خانه ی پدری منصور شروع کردیم. می رفت سر کار و من به بهانه ی آب و جارو زدن توی حیاط منتظرش می ماندم. یک ماه بعد از عروسیمان بود. درست مثل هر روز که منتظرش بودم، گرفته و پکر برگشت خانه. لباس چرک هایش را از توی پلاستیک درآوردم: چیزی شده منصور؟ نشست کنار باغچه و سرش را بین دست هایش گرفت: فرحِ ...
خمسی که مادر شهید اسدآبادی پرداخت کرد
که من سالهاست در انتظار مرگی هستم که این مرگ برای شما و هم برای خود باعث افتخار باشد.داغ فرزند سخت است اما شما وظیفه خود را انجام داده اید چرا که هر چیز خمسی دارد و خمس خانه شما من بودم .پس شما فقط خمس دادید. دیگر ناراحتی ندارد .از خداوند برای شما صبر خواستارم”. انتهای پیام/ن
خون زخم هایش چون زمرد می درخشید
روز سلمان به خانه آمده و به من گفت: امروز شنیدم یکی از دوستانم به نام خداوردی در جبهه شهید شده و حالا که او جانش را فدای وطن کرده من نیز باید راهش را ادامه داده و شهید شوم چرا که به او قول داده بودم که اگر شهید شد من هم راه او را ادامه داده و شهید شوم. در جوابش پاسخ دادم: اگر تو بروی پس چه کسی سرپرستی ما را بر عهده خواهد گرفت چرا که پدرت پیر شده، خواهر و برادرانت کوچک هستند و برادر ...
پسرم هر روز برای زیارت به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف می شد
بتوانند در اردوهای جهادی شرکت کنند. روز حادثه نیز هر دو رفته بودند از پایگاه بسیج برگه مأموریت گرفته و به محله حرعاملی اعزام شدند که این رفاقت دیرینه تا شهادت شان ادامه داشت. خبرگزاری رضوی آزیتا ذکاء؛ چهار سال بیشتر نداشت که به مادرش اصرار می کرد، می خواهم رهبر را ببینم و با ایشان حرف بزنم. پیگیری خانواده راه به جایی نبرد. روزی از مدرسه به خانه رفت و به مادر گفت: شنیدم عضو بسیج شوم، می ...
شهید بروجردی با مردم بود و برای آینده کردستان برنامه داشت / فیلم غریب حق مطلب را ادا کند
جشنواره فجر آماده می شود. همان ابتدا دلباخته بروجردی شدم من در یک خانواده مذهبی در شهر کرمانشاه، سال 1343 متولد شدم. قبل از انقلاب اسلامی، امام (ره) را به عنوان مرجع می شناختم و ارتباط با جریان های مذهبی داشتم. از طرف دیگر با مسائل اجتماعی روز بیگانه نبودم. بیشتر فعالیت هایی که تا قبل از انقلاب و بعد از آن هم انجام می دادم فعالیت های فرهنگی بود تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد. آن ...
ورزیده رفت، یک پلاک و چند استخوان برگشت
...، 16 ساله بود که تصمیمش برای رفتن را عملی کرد. آن موقع من کلاس اول دبستان بودم. با همه اعضای خانواده خداحافظی کرد. برادر کوچکم را خیلی دوست داشت. موقع رفتن مدام سفارش می کرد و می گفت حسابی مراقبش باشید و اذیتش نکنید. ناصر که رفت، دیگر برنگشت. خبر آوردند که در شلمچه اسیر شده است اما بعد از اینکه اسمش بین شهدا نبود، احتمال مفقودالاثر شدن ناصر بیشتر شد. صدایش می لرزد، خواهرانه هایش گل م ...
تقوا و درستکاری پیشه کنید تا رستگار شوید
. من به خون خویش غلتیدم و رفتم، پس شما در مرگ من سیاه نپوشید بلکه خانه تان را سیاه کنید به خاطر اباعبدالله و حضرت ابوالفضل عباس(ع) و شهدای محراب و در ضمن مادر جان! این ها را برای تو بیان کردم و نوشتم بلکه از رفتن من به جبهه راضی باشید و به شهادت من افتخار کنید. مادر به خدا قسم اگر راضی نباشی که من به جبهه رفتم بدان که من هم شفاعت نمی کنم. پس تو خوددانی و در ضمن مادر اگر من ان ...
دکترها حمید را جواب کرده بودند | پسرم شفا گرفت تا شهید شود
یکی از مجروحان عراقی داخل همان کانال ها هم او را به شهادت رساند. با پاتک دشمن، پیکر حمید در خاک عراق ماند و این شروع چشم انتظاری طولانی ما بود. مادر آهی می کشد و می گوید: هر هفته به یاد حمید به بهشت زهرا (س) و سر مزار شهدا می رفتم. دختر کوچکم می گفت: مامان! چرا ما هم یک عکس داداش رو نمیاریم بذاریم روی این سنگ ها؟ و من نمی دانستم چطور باید چشم انتظاری را برایش معنی کنم ... 12 سال طول کشید تا با پیدا شدن بقایای پیکر حمید، انتظارمان به آخر رسید. همشهری محله 15 30 – فروردین – 1393 ...
شهید غوابش مدافع حرمی که از مسجد رشد کرد/بابا عاقبت به خیر شد
های خودش غافل شود. خیلی خیلی دوستشان داشت. مخصوصاً به مهین علاقه خاصی داشت. علاقه شان دوطرفه بود؛ عاشق هم بودند و حتی بعد از ازدواج مهین هم خیلی هوایش را داشت. شاید کمیت بودنش در منزل خیلی نبود اما همان قدری هم که بود آن قدر کیفیت داشت که نمی گذاشت ما مُکدر شویم. پسرم 19 سالش بود و سال اول دانشگاه بود که یک روز به خانه آمد و گفت: می خواهم موضوعی را مطرح کنم می دانم مخالفید ولی من زن می ...
یک بار نگفت به فکر بچه من باش
در جاهای مختلف، سفارش بچه های شهدا را می کرد؛ اما یک بار سفارش بچه اش را به من نکرد. برخی کارهای خانواده های شهدا را من می کردم. زینب با علاقه مندی خودش برای خانواده شهدای حرم کار می کرد. حتی یک بار به من نگفت با زینب همکاری کن؛ اما تمام قد هوای بچه شهید را داشت. می گفت: شیرازی! این، بچه شهید است. به جای پدرش، از من انتظار دارد. بچه شهید اگر کاری داشت، برای انجام آن محکم می ایستاد. می گفت: حمایتش کن. بچه شهید است. یک بار نگفت بچه من. سی وهشت سال با سردار سلیمانی در ارتباط بودم؛ بیشتر از هشت سال در نیروی قدس از نزدیک بودم؛ یک بار نگفت به فکر بچه من باش. ...
سیاهی چادر خواهرم کوبنده تر از سرخی خون من است
پیکر مطهرش به دست نیامد. پس از چند ماه مهر پدری او را در سردخانه معراج شهدا یافت و با اشک مادر در زادگاهش به خاک سپرده شد. بخشی از وصیت نامه شهید: از خواهران ایرانی تقاضا دارم که حجاب خود را حفظ کنید. ای خواهر حجاب شما سیاهی چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است به نماز جمعه و جماعت اهمیت فراوان قائل شوید و صف هایش را فشرده و با اتحاد بیشتر برپا کنید . انتهای پیام/ ...
برگزاری دهمین جشنواره اسوه های صبر و مقاومت
سردار بهروز خوشبخت مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه، امروز (27 دی) در جشنواره ای که با حضور خانواده معظم شهدا و جمعی از فرماندهان نظامی برگزار شد، هدف از برگزاری این جشنواره را بزرگداشت مقام مادران و همسران شهدا عنوان کرد و گفت : این بانوان با تاسی از حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) توانسته اند اسوه صبر و مقاومت شوند و باید به عنوان الگو هایی موفق به جامعه معرفی شوند. ...
معراجی های آذربایجان غربی (20) شهیدی که حتی کمک به حیوانات را هم وظیفه می دانست
ملامت نکنید من با اراده و آگاهی کامل قدم در این مکان مقدس گذاشتم و قسم می خوردم هیچگونه اجباری نبود بلکه همان بود که ما طالبش بودیم. پدر و مادر خون شهید به هدر نمی رود. جوشش کرده و فوران می کند خون شهید گردبادی برپا می کند که ارگانیزم ظلم را با همه توان از بیخ می کند. شهدا شمع محفل بشریتند. آنان در اجتماع جاویدان مردند و با مرگ خویش عدالت را زنده کردند. گروهی باید ...
بخشی از وصیت نامه شهیدجلال الدین موفق یامی
که شامل حال همه است و شفاعت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و عشق به خاندان نبوی توشه راهم. ایها الناس ، ای مردم ! به یاد مرگ باشید و سعی کنید هفته ای یک بار بر مزار شهدا و قبرستان شهر حاضر شده و ببینید دیگرا چگونه رفتند و این سرنوشت در انتظار تمامی انسان هاست که دیر یا زود باید این سرا را ترک و به سوی مکان ابدی حرکت کنند . همیشه این سفارش مولای متقیان حضرت علی (ع) را نصب العین خود قرار دهید که :(انما الدنیا دارالمجاز و الآخره دارالقرار فخذوا منها ) دنیا محل گذر و آخرت محل اقامت است پس فرصت را غنیمت شمرده و از گذرگاه دنیا برای قرارگاه آخرت توشه ای بر گیرید. انتهای پیام/ ...
آغاز به کار هفتمین جشنواره ملی تئاتر ایثار در اردکان استان یزد
مورد بازبینی قرار گرفت و بعد از طی چندین مرحله بازبینی، آثار نهایی شد که در این جشنواره به نمایش گذاشته می شود. شب های بارانی ، اسماعیل ، دل لرزه ، مادر ، علیرضا ، نذرعباس ، میشوسوزوکی ، وارث ، پرواز بال های سوخته ، روایت هایی از هشت سال زنانگی ، مجلس شبیه خوانی قربانی ، روایت های زارا و عشق در قطاری که تمام نشد آثاری است که در بخش صحنه ای شاهد آن خواهیم بود. لارتی عنوان کرد: کوچ ...
دیدار مسئولین استانی با خانواده مدافع امنیت "علی نظری" در شهرستان ملایر
به گزارش ایثار همدان، حسن رضانیا روز دوشنبه در این دیدار صبر و شکیبایی خانواده شهید نظری و دیگر شهدای امنیت را در از دست دادن فرزند خود ستودنی توصیف کرد و اظهار داشت: شهدای مدافع امنیت بشارت های الهی به همه ما است که نشان می دهد این مسیر، نورانی است و شهادت ادامه دارد. معاون سیاسی و امنیتی استاندار همدان ضمن ابلاغ سلام ویژه رئیس جمهور و استاندار همدان به خانواده معزز شهید مدافع امنیت شهید ...
عارف جبهه ها
سعید رضایی روحانی شهید مصطفی جابری در چهارم آبان سال 1345 در تهران به دنیا آمد. از همان دوران کودکی به کسوت روحانیت علاقه زیادی داشت به طوری که در همان دوران خردسالی لباس می پوشید و برای ما روضه می خواند. ابتدایی را به مدرسه پارس رفت. سال اول راهنمایی هم به خاطر نوشتن انشایی سیاسی از مدرسه اخراج شد. پس از آن مصطفی به خاطر شوق به یادگیری احکام و دستورات اسلامی وارد حوزه علمیه ...
تو را کدامین چشم می بیند
، بلکه حاصل گپ و گفتی صمیمی با خانواده ایثارگر و شهدای مدرسه راضیه شاهد است که طی سال های 1400 1399 در روزنامه کیهان به چاپ رسیده است. این کتاب از دوازده فصل تشکیل شده است که در ابتدای هر فصل از آیات قرآن استفاده کرده و سعی کردیم این آیات مرتبط با اتفاقات همان فصل باشد. همچنین تصویری از قهرمان قصه در ابتدای فصل چاپ شده است. در پایان فصل هم تصاویر ایثارگر و نیز تصویری از وصیت نامه یا نامه های شهید آمده است تا مخاطب بتواند ارتباط بهتری با مطالب برقرار کند. شما با مراجعه به فروشگاه های معتبر نشر شاهد در تمامی شهرستان ها این کتاب را تهیه کنید. ...