سایر منابع:
سایر خبرها
دلال هایی که اسپرم وی.آی.پی خرید و فروش می کنند/ پول بیشتر اسپرم و تخمک خوشتیپ تر
قیمت بالا بودند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از میزان،هر دو نفرشان دلشان بچه می خواهد اما مشکل از سینا است. چند سالی است که دوا و درمان کرده اند اما مشکل برطرف نشده است. مرد 34 ساله می گوید همسرم را خیلی دوست دارم و حاضر نیستم به خاطر بچه زندگی ام را از دست بدهم. چند روز قبل سیما همسرم مدعی شد با روش اهدای اسپرم می شود بچه دار شد اما من مخالفت کردم که اسپرم کسی دیگر باعث بچه دار شدن من ...
توطئه زنانه برای قتل شوهر
به گزارش قدس آنلاین به نقل ازجام جم آنلاین،در ادامه تحقیقات از وی مشخص شد که او و خانواده اش شب گذشته در خانه خواهرش مهمان بودند که نیمه شب داماد خانواده به نام سالار از ماموریت کاری بازگشته بود. صبح که برای خوردن صبحانه و آماده شدن برای رفتن به خانه خودشان بیدار شده بودند، خواهرش به او گفته برای انجام کار بانکی بیرون می رود و منتظرش بمانند تا وی بازگردد. پس از رفتن وی متوجه ...
ماجرای بگم بگم های کاپپتان استقلال/مصاحبه های رحمتی مثل نارنجک های پایان سال!
برگی از درخت روی زمین نمی افتد. خدا مهدی رحمتی را به اینجا رسانده و نمی خواهد این جایگاه را از او بگیرد. متأسفانه شب عید بازیکنان ما هیچ پولی نگرفتند و درست 29 اسفند انگار که به گدا صدقه می دهند نفری 2 میلیون تومان به بازیکنان دادند و گفتند حالا بروید شب عیدتان را بگذرانید تا بعد. وی اضافه کرد: مسئله دیگری را هم می خواهم بگویم که مردم بدانند. آقایانی که می خواهید به استقلال برگردید و ...
جنایت به خاطر خرید گوشی تلفن همراه
مرگ را ضربه جسم تیز و برنده ای مانند چاقو به گردن نشان داد. به دنبال مرگ مرد جوان،تحقیقات برای دستگیری عامل این جنایت آغاز و در نهایت متهم پرونده شناسایی و هنگامی که قصد داشت از اصفهان خارج شود توسط پلیس دستگیر شد. متهم 18 ساله پس از انتقال به اداره آگاهی درباره جنایت گفت: برای خرید گوشی تلفن همراه، وارد مغازه مقتول شدم. بعد از خرید گوشی، کارت بانکم را در دستگاه پوز کشیدم تا پول را ...
شکایت مرد ایرانی از همسری که هنرپیشه فیلم های غیراخلاقی بود !
مواجه شدم. ابتدا شوکه شدم و فکر کردم اشتباه می کنم با دیدن چند فیلم و عکس متوجه شدم که اشتباه نمی کنم و کسی که در فیلم ها و عکس ها دیده می شود، همسرم است. وقتی وارد خانه شد ابتدا شروع به داد و بیداد کرد که من چرا بدون اجازه وارد لپ تاپش شدم وقتی عکس ها را نشان دادم خیلی خونسرد گفت: این عکس ها به زمان گذشته مربوط می شود و قرار بود که من با این مرد ازدواج کنم که نشد اما عکس ها و فیلم ها خلاف حرف های ...
نوری:دروغ نگویید،هادی زنده است/از دریاچه آزادی ماهی صید می کردم
همین طور نگاه می کنم.نه فریادی از او شنیدم و نه گلایه ای.هر چه بود درونش بود و مثل یک مرد زندگی می کرد.آن روز لعنتی را فراموش نمی کنم. *روز فوتش را؟ یک اس ام اس برایم آمد.دیدم نوشته اند هادی نوروزی فوت شده است.گفتم بروید بابا جان این حرفها چیه.بعد همسرم از تهران تماس گرفت.دیدم حالش مساعد نیست.متوجه شدم واقعیت دارد.دیگر هیچی نگفتم.تلفن را قطع کرد.من ماندم و ... *کلی ...
جزئیات کتک کاری یک خبرنگار مقابل خانواده اش بخاطر مسایل انتخاباتی
برایشان شرح دادم. خبرهای اولیه این رویداد در کانا ل های تلگرامی منتشر و گمانه زنی ها شروع شد. تا شب تقریبا کل شهر با خبر شده بودند و من تا این هنگام مشغول پیگیری روند شکایت خود بودم. عطایی خاطرنشان کرد: در همان دقایق اولیه بعد از ضرب و شتم، نفر اصلی این حمله وحشیانه به دفعات با من تماس گرفت و درخواست ملاقات مجدد کرد. این ماجرا ادامه داشت تا شامگاه پنجشنبه که من ناچار شدم به یکی از تماس هایش ...
سیا برای سقوط مصدق 60 هزار دلار خرج کرد
...: *** ممکن است جریان روی کار آمدن مصدق را پس از قتل رزم آراء بفرمایید . در آن موقع تهران تشریف داشتید؟ بله من تهران بودم ولی مدتی طول کشید تا مصدق روی کار آمد. مصدق در مجلس بود و اقلیت در دست او بود و خیلی شلوغ بازی در می آورد: هر کس که می آمد و هر دولتی که می آمد مصدق او را می انداخت و مقصودش این بود که بالاخره خودش بیاید روی کار و بالاخره با فشار، این دفعه ...
ایادی، علم و هویدا از بیماری شاه اطلاع داشتند
هلیکوپتر پرواز کردم و از میدان شهیاد دیدم که چقدر جمعیت بود. تاریخ آن روز را به خاطر دارید؟ در ماه سپتامبر بود که روز هفتم وارد شدم و روز سیزدهم رفتم. بعد از اینکه برادرم را دیدم، اولین چیزی که به من گفتند، گفتند: من می خواهم که شما بروید. من گفتم که نمی توانم بروم، حالا یک چند وقتی اینجا هستم، گفتند برای راحتی خیال من تو حتما بروید. در صورتی که بعد من فهمیدم که به ایشان فشار ...
جزئیات یک کودک ربایی عجیب در تهران
آقا قصد اذیت کردن وی را دارد و سریع پلیس را خبر کرده اند. این آدم ربای آشنا که خود را بی گناه می داند، پس از بازداشت در برابر بازپرس سیفی در دادسرای جنایی تهران گفت: دیشب حدود ساعت 8 در میدان شوش اتفاقی محمدرضا را دیدم. وقتی از او درباره پرسه زدنش در خیابان پرسیدم، مدعی شد فوتبال بازی می کرده و می خواهد به خانه برگردد. من هم برایش یک رانی خریدم و از او جدا شدم. چند ساعت بعد از پدرش ...
نانوایی که به نیازمندان نان رایگان می دهد + عکس
سختی گرفتم و راهی بیمارستان شدم. وقتی از بیمارستان مرخص شدم و می خواستم به خانه برگردم هیچ پولی نداشتم تا به وسیله آن بلیط برگشت تهیه کنم. در کوچه پس کوچه های شهر می گشتم و به فکر راه چاره بودم که بوی نان سنگک به مشامم خورد و گرسنگی خیلی بیشتر از قبل به من فشار آورد. چون خودم و پدرم نانوا بودیم و به کسانی که پول نداشتند هم نان می دادیم فکر کردم که اگر به او رو بیاندازم مقداری نان به من می دهد. شاطر ...
فرار مرگبار زن جوان از دست پلیس
به گزارش بولتن نیوز ، روزهای پایانی هفته گذشته ماموران انتظامی شهرستان رباط کریم هنگام گشتزنی در اتوبان ساوه به خودروی تاکسی که کنار جاده توقف کرده و زن و مرد سرنشین آن در حال مشاجره بودند، مشکوک شدند. ماموران به تحقیق از راننده پرداختند که وی گفت: زن جوان را از میدان آزادی دربستی سوار کردم تا به ساوه و سپس به سه راهی آدران منتقل کنم اما او در نزدیکی جاده ساوه مدعی شد کیف پولش در خانه ...
قتل شوهر برای نجات از رفتار غیراخلاقی
بدتر بود. متهم گفت: شب حادثه به من گفت باید آماده باشم. به او گفتم از این کارهایش دست بردارد، گفت با تو ازدواج کردم، جای خواب می دهم و در خانه من غذا می خوری باید درآمدی هم داشته باشی. با هم جروبحث کردیم و من که به شدت از دستش ناراحت بودم و نمی خواستم تن به خواسته های بدش بدهم وقتی به سمتم حمله کرد، با چاقو او را زدم. آن قدر عصبانی بودم که نمی توانستم خودم را کنترل کنم. متهم گفت: من از ...
پایان یک پرونده سیاه در دادگاه جنایی
کردن نداشتم. از طرفی هم می ترسیدم، ماجرا را برای کسی تعریف کنم. برای همین دیدم نمی توانم این طور زندگی کنم. همین شد که از روستایمان در شهرستان به تهران فرار کردم. بعد از فرار، بدبختی من چندین برابر شد. جایی برای خوابیدن نداشتم و شب ها در پارک و همراه چند دختر دیگر می خوابیدم. روزها هم در خیابان ها پرسه می زدم. تا این که یک روز درهمان پارک با شوهرم به نام فریبرز آشنا شدم. بعد از این آشنایی ...
انتقام مرگبار پایان رابطه شیطانی
. من و گل بهار بعد از ازدواج به تهران آمدیم و با هم زندگی می کردیم. در این مدت صاحب یک فرزند شدیم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا این که یک شب وقتی با همسرم خواب بودیم، صدای پیامک تلفن همراه شنیدم صدا خیلی نزدیک بود، متوجه شدم گوشی در لباس همسرم است، از او پرسیدم این گوشی چیست. تو که گوشی نداشتی؛ اول گفت متعلق به خواهرش است و بعد که گوشی را دیدم فهمیدم متعلق به دوستم سعید است. ...
جزئیات بارداری و بچه دار شدن بازیگر کشورمان! عکس
.... وقتی همه، اتاق را بعد از ساعت ملاقات ترک کردند ایشان مرا صدا کردند و آرام در گوشم گفتند: یه قولی به من میدی؟ من دوست دارم نوه ام رو ببینم. برای من یک نوه میاری؟ و من هم جواب دادم: شما زودتر مرخص بشید. چشم من قول می دم و متاسفانه این آخرین باری بود که ایشان را دیدم. به خاطر همین خیلی برایم مهم بود که حتما پسرم نشانی از پدر بزرگش داشته باشد. امیر قویدل برای بچه های سینما نام بزرگی ...
چرا پرستویی تهیه کننده "دو" شد؟
زیاد است.در میان این خلوت پیشنهاد بازی در فیلمی به کارگردانی یکی از همبازی های سال های اخیرم به من پیشنهاد شد. سهیلا گلستانی که با او در فیلم های مهمان داریم و امروز همکاری کرده بودم. در یکی از روزهای همکاریمان از من خواست تا در نخستین فیلم سینمایی او بازی کنم و این شروع کار ما بود. روزها سرگرم بازی در فیلم سینمایی مهمان داریم ساخته محمدمهدی عسگرپور بودیم. من در نقش پدر خانواده و سهیلا گلستانی در ...
شراره ، شرر به جانم زدی/محمد علی جدید الاسلام
کارش رساندیم . در فکر بودم که چه کنم . ساعتی بعد آقای ...... تماس گرفت و گفت : مهندس آمده و حرف های انچنانی میزند ، اگر پدرم زنده بود ، چند تا از ..... به او می گفت . به...... گفتم ، خدا پدرت (.........) را بیامرزد .حالا مانده تا جناب عالی به مرحوم برسی ، او انسانی دل سوز و بزرگوار بود . در هر صورت با آقای....... به توافق رسیدیم که بچه ها بی گناه و قربانی اعتیاد هستند .خوشحال شدم و طی تماسی با ...
اولین برنامه ام را با کت عاریه ای اجرا کردم/ از کودکی عاشق اجرا بودم
روال کار بچه های بزرگ هم یک مقدار سخت تره، چون والدین بر روی بچه های بزرگ تجربه کسب می کنند و برای بچه های بعدی استفاده می کنند. بعد از من یک برادر به نام آقا سیدحمیدرضا وبعد از ایشون خواهرم هستند و بعد آقا سیدعلی رضا مرتضوی که مجری شبکه دو هستند و با برنامه بچه های مسجد بر روی آنتن شبکه دو رفتند. الان هم در برنامه های مختلفی حضور دارند. سین: تحصیلات شما چقدره؟ جیم: دوران ...
اعتماد عملی ملت به نظام اسلامی
. در کشور ما بحمدالله انتخاباتی با این عظمت، با این شرکت وسیع اتّفاق می افتد؛ در تهران مردم از ساعت هشت صبح تا دوی بعد از نیمه شب [رأی میدادند]؛ به من گزارش دادند در بعضی از حوزه های انتخاباتی در تهران، نه تا دوازده [بلکه] تا دوی بعد از نصف شب مردم می آمدند، رأی میدادند و میرفتند؛ با کمال آرامش، با کمال امنیّت. این خیلی چیز مهمّی است؛ این برای کشور یک موجودی است، یک نعمت بزرگ الهی است برای یک کشور ...
پرسپولیسی بودم به خاطر حجازی طرفدار آبی ها شدم
. یادم هست رفتم جلو و با او دست دادم و بعد اجازه گرفتم او را ببوسم. واقعاً پهلوانی بود تختی. بار دوم هم او را سر چهار راه خیابان دیدم. زلزله بوئین زهرا آمده بود و تختی راه افتاده بود از جنوب شهر به بالا و برای زلزله زدگان پول جمع می کرد. * چه جالب. سر چهار راه ولی عصر شما هم بوده اید؟ یادم هستم پشت فرمان ماشین بودم. تختی یک کلاه شاپو سرش بود و بارانی تنش. زد به شیشه، شیشه را دادم پایین ...
گفت و گو با خبرنگاری که جلوی چشمان خانواده کتکش زدند
. خبرهای اولیه این رویداد در کانالهای تلگرامی منتشر و گمانه زنی ها شروع شد. تا شب تقریبا کل شهر باخبر شده بودند و من تا این هنگام مشغول پیگیری روند شکایت و پاسخگویی با مقامات و مسئولین نهادهای ذیربط بودم. مقارن نصف شب خبر تکمیلی را روی خروجی سایت آینانیوز قرار دادم و جزئیات قضیه را شرح دادم. چون ماجرا به تعطیلی آخر هفته منجر شد پیگیری این مساله به شنبه موکول شد. * همکاری و تعامل دستگاههای ...
هدی زین العابدین: ورودم به دنیای تصویر شرافتمندانه بود
داستان مینا است. کاراکتری که هدی زین العابدین در فیلم پایان خدمت حمید زرگرنژاد بازی می کند. نقشی که بهروز افخمی بعد از دیدن هدی او را نوشته است، نگارشی برای این بازیگر تازه چهره سینمای ایران که هر چند هنر هفتم تازه دارد توان بازیگری او را می بیند ولی پیشتر در فضای تبلیغات حضور داشت، در ادامه سریال های تلویزیونی نقش بازی کردن هایش را دید و از قاب تلویزیون پخش شد. به بهانه اکران فیلم پایان ...
فاطمه معتمدآریا از حواشی زندگی اش می گوید
، چون بعضی هایشان اصلا مرا نمی شناختند و نمی دانستند مرد هستم یا زن... این موضوع یگ برگ پوسیده از یک پرونده قدیمی است که هر چند وقت بیرون کشیده می شود و دست این و آن می دهند. من 15 سال پیش در دانشگاه مریلند یک سخنرانی در مورد سه نسل بازیگری زن در سینمای ایران داشتم. در قسمتی از حرف هام گفتم بعد از انقلاب، سه عنصر سکس ، خشونت و الکل از سینمای ایران حذف شد. با حذف این سه عنصر، طبیعتا اولین ...
نجات دختر جوان از ارابه سفید
نهایت مأموران پس از گذشت هفت ماه از حادثه پوریا را روز 16 اسفندماه در یکی از خیابان های شمال تهران دستگیر کردند. صبح دیروز متهم به دادسرای جنایی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت. متهم در بازجویی ها تعرض به دختر جوان را انکار کرد و در ادعایی گفت: مدتی قبل با مرجان در یکی از خیابان های شمال تهران دوست شدم. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه شب حادثه در یکی از خیابان ها با او قرار ملاقات گذاشتم ...
این مرد بیش از 200 شهید گمنام را با آزمایش ژنتیک شناسایی کرده است
گفتند همین جایی که امروز، شده دانشگاه شهید باهنر کرمان، پسر من می رفت و با دوستانش در همین زمین، فوتبال بازی می کرد و حالا شده مزار خودش و می گفتند تا سال ها، هر روز صبح که از خانه تا محل کارم می رفتم، از کنار این دانشگاه رد می شدم و از بیرون می ایستادم و به این شهدای گمنام سلامی می دادم و نمی دانستم که عزیز خودم اینجا آرمیده. شهیدی که شناسایی نمی شود عصبانی می شوید؟ ما ...
جزئیات یک کودک ربایی عجیب در تهران
که خود را بی گناه می داند، پس از بازداشت در برابر بازپرس سیفی در دادسرای جنایی تهران گفت: دیشب حدود ساعت 8 در میدان شوش اتفاقی محمدرضا را دیدم. وقتی از او درباره پرسه زدنش در خیابان پرسیدم، مدعی شد فوتبال بازی می کرده و می خواهد به خانه برگردد. من هم برایش یک رانی خریدم و از او جدا شدم. چند ساعت بعد از پدرش شنیدم که او گم شده است. این مرد در ادامه اظهارات عجیبش گفت: من حتی با پدرش چند جا ...
بهنوش بختیاری و رمز موفقیت اش در بازار
مجموعه ما همه دوست ندارند رییس باشند، چیزی که متاسفانه در اکثر تجارت ها وجود دارد. قطعات کامپیوتر می فروختم بهنوش بختیاری قبل از وارد شدن به حیطه بازیگری دستی هم بر آتش کسب و کار داشت و اتفاقا آنجا هم موفق بود اما حضور در تلویزیون و سینما دیگر به او مجال کار کردن نداد: سال ها قبل، مشکلات مالی زیادی داشتم و دلم می خواست دستم توی جیب خودم باشد، برای همین دوتا کار انجام می دادم؛ یکی ...
بوشهری هستم و با افتخار می گویم، من رئیس علی دلواری هستم/وجود عالمانی مانند آیت الله صفایی راه نفوذ دشمن ...
شیربرنج در دهان آن کودک ریخت، خواست بیشتر در دهانش بگذارد که دخترک چشم باز کرد و گفت: بیشتر نمی خورم ... کمی شیربرنج به من بده تا به مادرم بدهم تا او هم مثل پدرم نمیرد... شخصی از پیرمردان از گذشته نقل می کرد: کودک بودیم و در خانه نخلی داشتیم؛ همسایه آمد و می گفت برادرم از گرسنگی مُرده ... و با اصرار از من خرما خواست؛ مخفیانه و بدون اطلاع پدرم، چند دانه (کم) روزانه به او خرما می دادم؛ بعد ...
مادر، قربانی سرقت قلک فرزندانش شد
رازگشایی از این جنایت آغاز شد. در مرحله بعدی تحقیقات، ماموران ابتدا به شوهر مقتول ظنین شده و او را برای تحقیقات به پلیس آگاهی فراخواندند. این مرد دربازجویی پلیسی گفت: من و همسرم با هم اختلافی نداشتیم و نمی دانم چه کسی او را به قتل رسانده است. روزحادثه من در محل کارم بودم که با تماس همسایه ها متوجه ماجرا شده و خود را به خانه رساندم. تحقیقات محلی اظهارات این مرد را تائید کرد. تحقیقات برای کشف راز این قتل در پلیس آگاهی ادامه دارد. - جام جم ...