سایر منابع:
سایر خبرها
با دوست پسرم توی اتاق خواب بودیم، شوهرم اومدم روی سرمون /خیلی اشتباه کردم ولی...
وقتی وارد خانه شد دوباره پیشنهادش را تکرار کرد، اما من بازهم قبول نکردم، این ماجرا باعث ناراحتی فرشید شده بود و من قصد داشتم تا از دل او دربیاورم به همین خاطر بار دیگر با او به اتاق خواب رفتیم که ناگهان مهدی وارد خانه شد و... وی در ادامه گفت: اکنون مهدی درخواست طلاق داده است و می خواهد از من جدا شود اما من اشتباه کردم. ...
مجازات مردی که همسرش را از کوه پایین انداخت
ماشین دوستم را قرض گرفتم تا کمی بگردم و حال و هوایم عوض شود. صبح روز بعد هم ماشین را به دوستم برگرداندم. من اصلاً همسرم را ندیدم و از نحوه کشته شدن او اطلاعی ندارم. قاضی گفت: چند شاهد تأیید کرده اند که مقتول آخرین بار در ماشین کنار شما دیده شده.متهم جواب داد: شاهدان خواهرزاده های همسرم هستند و من شهادت شان را قبول ندارم. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده مرد جوان را به قصاص محکوم کردند. پ ...
سرقت 50 میلیاردی خدمتکار پس از مرگ پیرزن
به من گفت تنها زندگی می کند و نیاز دارد شخصی کارهایش را انجام دهد و برای او خرید کند. بعد از آن من خدمتکار پیرزن شدم و کارهایش را انجام می دادم و دستمزد کمی هم برای این کارها می گرفتم. او ادامه داد: پیرزن وضع مالی خوبی داشت و همین مسأله باعث شد که وسوسه سرقت از خانه اش به جانم بیفتد. با خودم گفتم در فرصتی مناسب طوری که پیرزن متوجه نشود از خانه اش سرقت می کنم. حدود 2 روز بود که با من تماس ...
سارق تبهکار قربانی عشق به طعمه اش شد
دیگری مواجه شدند. در این شکایت زن جوانی گفت: در جست وجوی کار بودم که با آگهی استخدام پرستار خانگی برای زنی سالخورده مواجه شدم. با شماره داخل آگهی تماس گرفتم مرد جوانی تلفن را پاسخ داد و مدعی شد برای مادرش به دنبال پرستار است. بعد از من خواست برای صحبت درباره شرایط کار و ملاقات مادرش به خانه آنها بروم اما به محض ورود به خانه مرد جوان مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و طلاهایم را سرقت کرد. در ...
اعترافات تلخ سارق معتاد در قتل مادرش | چرخ خیاطی را برداشتم و روی سر مادرم کوبیدم
. متأهلی؟ نه 20 سال قبل عاشق دختر همسایه بودم اما خانواده ها مخالفت کردند. من هم دیگر ازدواج نکردم؛ تا جایی که می دانم او هم ازدواج نکرده اما زندگی من نابود شد. بعد از آن وارد باند سرقت مسلحانه شدم. 4 نفر بودیم که سال 80 نقشه سرقت های مسلحانه از خانه ها را اجرا می کردیم. اسم باندمان را زنبورهای سرخ گذاشته بودیم اما خیلی زود دستگیر شدیم. هر 4 نفر محکوم به 15 سال حبس ...
عضو باند زنبور های سرخ از قصاص فاصله گرفت
با هم ازدواج کنیم، اما خانواده هایمان مخالفت کردند و در نهایت هم ازدواج ما سرنگرفت. خیلی ناراحت بودم و از آن زمان به بعد با دوستان ناباب رفت وآمد کردم و کم کم در مهمانی های شبانه با مواد مخدر آشنا شدم. فکر می کردم مواد غم و غصه ام را کم می کند و به این روش می خواستم شکست عشقی ام را فراموش کنم، اما نمی دانستم زندگی ام را تباه می کنم. پس از اینکه معتاد شدم، وارد باند خلافکاران شدم و بعد هم به زندان ...
تجاوز وقیحانه به زن جوان جلوی چشمان همسر بی غیرتش/ زن جوان همان شب همسرش را به قتل رساند+جزییات
، برای خرجی خانه با هزاران منّت، به من می دادند. وی در حالی که با یاد آوری شب شوم اشک هایش سرازیر می شود، ادامه داد: آن شب طبق معمول دوستان حمید برای او مواد آورده و حال او نیز کمی بهترشده بود. حمید رفقایش را برای شام، شب نگه داشت و از من خواست تا برای پذیرایی آنان غذا تهیه کنم. پس از صرف شام، شوهرم به اتاق خودش رفت و من سرگرم جمع کردن ظرف ها بودم که یکی از دوستان بی شرم همسرم دست در ...
دعا کردم همسرم شهید شود
بلیط می خرم بیا اینجا تا با هم به زیارت برویم و تو را هم ببینم، آن موقع خانه ما در کرج بود اما من برای مسافرت به اهواز رفته بودم، 4 مهر به کرج بازگشتم، ساعت 17:30 دقیقه به فرودگاه امام (ره) رفتم و 11 شب به سوریه رسیدم، همسرم دنبالم آمد و با او به ویلایی که برای ما در زینبیه در نظر گرفته شده بود، رفتیم. باید وارد یک قسمت نظامی می شدیم اگرچه آنجا سرسبز و زیبا بود اما صدای شلیک گلوله و انفجار به گوش ...
دو مهر طلاق !
این موضوع را توهین بزرگی به خودش و حیثیت خانوادگی شان می دانست. نامزدم روز بعد خانه ما آمد، داد و فریاد راه انداخت و در حضور مادرم کتکم زد. با این وجود دادخواست طلاق دادم. پدر و مادرم که زمان ازدواجم چرتکه می انداختند و حساب کتاب پول و ثروت این خانواده را می کردند اصرار داشتند مهریه ام را ببخشم و هرچه سریع تر جانم را آزاد کنم. یک سال از این شکست سنگین در زندگی ام گذشت. خیلی با خودم کلنجار ...
اعتراف مرد شیشه ای به قتل دوستش
قتل دوست خود اعتراف کرد و گفت: با مقتول در خانه اش مشغول مصرف مواد مخدر بودیم که متوجه شدم او قصد آزار و اذیت مرا دارد و به همین دلیل با یک سنگ بزرگ که در خانه بود به سر او ضربه ای وارد کردم و سپس بند کلاه هودی مقتول را دور گردنش انداختم و جسد را به سرویس بهداشتی کشاندم. رئیس پلیس آگاهی پایتخت در پایان گفت: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهم برای کشف جرائم احتمالی و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. ...
همسرم خیلی بی غیرت است/ خواسته هایی از من دارد که شرمم می گیرد به زبان بیاورم!
زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد اما نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و انوش سرد و بی روح شد. با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزندم نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز ...
بازگشت دوباره قاتل به زندگی | قاتل دو مرتبه تا پرتگاه مرگ پیش رفت اما فرصت زندگی یافت
خشمم را کنترل کنم. دلیلش هم اعتیاد به مواد مخدر بود که زندگیم را تباه کرد. وی ادامه داد: 20 سال قبل عاشق دختری در محله مان شدم اما خانواده هایمان با ازدواج ما مخالفت کردند. از آن پس معتاد به شیشه شدم و کم کم سر از دنیای خلافکاران در آوردم. متهم گفت: تخصص من سرقت بود. آن زمان با اسلحه وارد خانه های شمال تهران می شدیم و با تهدید افراد اموال قیمتی را به سرقت می بردیم؛ اسم گروهمان را هم ...
فروش دختر به مرد غریبه !
مخفیانه او با مردی غریبه شدم و فهمیدم که برای فروش دخترم تلفنی با آن مرد قرار ملاقات می گذارد. دیگر چیزی نمی فهمیدم، گویی در عالم دیگری زندگی می کردم. وحشت سراپای وجودم را فرا گرفت و دنیا روی سرم آوار شد. هراسان دخترم را به آغوش گرفتم تا از خانه خارج شوم ولی او آناهیتا را به زور از من گرفت و ادعا کرد که قصد دارد او را برای تاب بازی به پارک ببرد! فهمیدم که شوهرم بویی از انسانیت نبرده و هیچ ...
قتل زن سرایدار به دست شوهر معتاد
تمیز می کرد یا برای مدرسه وسیله می خرید و ناراحت بودم که پروانه این کارها را انجام بدهد. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ من نقاش ساختمان هستم و روز حادثه از محل کارم به خانه آمدم. همسرم در آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بود. ناگهان شروع کرد به دعوا و اینکه چرا من مواد مصرف می کنم و از این وضعیت خسته شده و می خواهد برود. با شنیدن این جمله خیلی ناراحت شدم نمی خواستم او را از دست ...
حماقت کردم و فریب دوست صمیمی شوهرم رو خوردم /چرب زبانی های همت وسوسه ام کرد و...
زن جوان در مورد قصه زندگیش گفت: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه ...
حس و حال خوبی ندارم؛ به شوهرم خیانت کردم و چند شب با دوست پسرم بودم و...
...> من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به ...
بهرام هم شوهرم من بود هم شوهر دخترم / وقتی راز رابطه پنهانی شان لو رفت آنها را برای همیشه تنها گذاشتم!
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم، من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و خرمی ...
متهم: می ترسیدم همسرم مرا رها کند، او را کشتم!
موضوع همیشه ناراحت و عصبانی بودم. شغل خودت چه بود؟ من نقاش ساختمان بودم. درباره روز حادثه توضیح بده؟ از سرکارم به خانه برگشتم و همسرم در آشپزخانه بود. ما دوباره به خاطر اعتیادم با هم مشاجره کردیم. من فکر کردم او می خواهد مرا ترک کند، به همین خاطر هم با چاقوی یادگاری که یکی از بستگانم به من داده بود ضربه ای به او زدم. همسرم فرار کرد و من هم در پاگرد پله ها به او رسیدم و دوباره به او ضربه زدم. ...
درخواست دیه برای مردی که بعد از شکست عشقی دست به جنایت زد
تماس گرفتم و گفتم می خواهم او را برای آخرین بار ببینم. در نهایت فتانه قبول کرد و برای آخرین دیدار راهی خانه اش شدم. فتانه خودش در ورودی را برایم باز کرد و وارد ساختمان شدم و در راه پله ها به او گفتم، حالا که می خواهی بروی پولی را که دستت امانت بود برگردان. اما با کمال خونسردی گفت پولی دست من نداری بعد هم گفت دیگر نمی خواهد مرا ببیند و تصمیم به ازدواج دارد. آن قدر از شنیدن این حرف ها عصبانی شدم که یک دفعه چاقو را بیرون آوردم و او را زدم. ...
این گونه بود که دختری هوسران نام گرفتم و کسی سراغم نیامد...
زندگی من بود در خواب و بیداری او را می دیدم و رویاهایم را با او تقسیم می کردم تا این که هوشنگ به خدمت سربازی رفت. در یکی از همین روزها زمانی که در منزل تنها بودم با هوشنگ تماس گرفتم. او از دو روز قبل به مرخصی آمده بود و تصمیم گرفتیم ساعتی را در کنار یکدیگر باشیم. دقایقی بعد هوشنگ به منزل ما آمد. ابتدا درباره عشق و دوست داشتن صحبت کردیم. اما کم کم وسوسه های ...
اجاره ساعتی خانه برای شکار زنان جویای کار
چندی قبل زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از مرد شیطان صفتی به اتهام سرقت اموالش و آزار و اذیت شکایت کرد. وی در توضیح حادثه گفت: چند سال قبل دوره حجامت را در مؤسسه درمانی گذراندم و از آن روز به بعد به کار حجامت مشغول شدم. بیشتر مشتریانم دوستان و آشنایان هستند، اما برای جذب مشتری بیشتر در فضای مجازی هم آگهی می دهم. امروز مردی با من تماس گرفت و گفت خودش و همسرش نیاز به حجامت ...
سوء استفاده غیر اخلاقی مرد معتاد ظالم از زنش /خماری مرا به کثافت کشاند!
زحمت کشی مادرم را از او می گیرد و صرف اعتیادش می کند. از روزی که چشم باز کردم، با این وضعیت در خانه رو به رو بودم. این آشفتگی و نابه سامانی موجب شد من و دو خواهرم در همان دوران ابتدایی ترک تحصیل کنیم. 13سال بیشتر نداشتم که روزی برای کمک به پدرم با او همراه شدم تا در بولوار امامت مشهد ضایعات جمع کنیم. آن روز در حالی که من داخل کیسه های زباله را جست و جو می کردم، پدرم با تیشه ای که همراه ...
از عشق خیابانی تا سرقت مسلحانه!
های من از روزی شروع شد که یکی از خرده فروشان مواد مخدر در پارک نزدیک محل سکونت مان، مرا با پرداخت مبالغی وسوسه کرد تا در پارک از مواد مخدر او مراقبت و نگهداری کنم! آن زمان نوجوانی حدود 14-15 ساله بودم و از این که پول هنگفتی به دست می آوردم خیلی رضایت داشتم اما طولی نکشید که خودم فروش حشیش در پارک را آغاز کردم و به خرده فروش مواد مخدر تبدیل شدم. ولی هنوز به 20 سالگی نرسیده بودم که توسط نیروهای ...
خانمم مدام به من شک داشت، اماخودش رسوا شد و با دوست پسرش لو رفت
همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را ...
همسرم را به خاطر 50 متر خانه کشتم!
این جنایت بود در چند قدمی او ایستاده و ابراز ناراحتی و پشیمانی می کرد. مرد 52 ساله در تحقیقات اولیه به قتل ناخواسته همسرش اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. چطور با همسرت آشنا شدی؟ 23 سال قبل، در خانه برادرم میهمان بودم، فتانه (همسرم ...
ازدواج پیرمرد 62 ساله با دختر 23 ساله | نقشه شوم برای ازدواج با دختر 23 ساله
قرار بود در تجارتخانه پدرزنم مشغول به کار شوم، اما به خواست خدا در یکی از ادارات دولتی استخدام شدم و ادامه تحصیل دادم. با این حال هیچ تغییری در رفتار های سرد و سخت گیرانه همسرم به وجود نیامد. من هم این غرور و خودبزرگ بینی او را تحمل می کردم تا این که فرزندانم بزرگ شدند و اوضاع مالی من نیز روز به روز بهتر شد تا جایی که دیگر در زندگی کمبودی نداشتم و خانواده ام در رفاه و آسایش بودند. بالاخره ...
گولش را خوردم و با هم به خلوتگاهی رفتیم، مادرم همه چیز را فهمید و ...!
پرویز در حالی آغاز شد که او همان شب مرا به منزل خودشان دعوت کرد. با آن که خیلی برای رفتن به منزل آن ها تردید داشتم اما از سوی دیگر تشنه محبت بودم و با جملات عاشقانه او آرام می گرفتم.در آن سن و سال هیچ گاه طعم مهر و محبت خانوادگی را نچشیده بودم و این موضوع به نوعی مرا به دام عشق خیابانی انداخت. بالاخره تردید را کنار گذاشتم و راهی منزل آن ها شدم که چند کوچه بالاتر از منزل ما اقامت ...
قتل هولناک زن جوان در مدرسه معروف تهران مقابل چشمان بچه هایش!
ساختمان هستم. چند سال قبل ازدواج کردی؟ حدودا 20 سال قبل با همسرم ازدواج کردم و صاحب 2 فرزند شدم. سر چه موضوعی با همسرت اختلاف داشتی؟ همسرم در طول این سال ها خیلی تلاش کرد که من مواد مخدر را ترک کنم اما هر بار که از کمپ ترک اعتیاد بر می گشتم دوباره به سمت شیشه می رفتم البته ناگفته نماند که من از کار کردن او به عنوان سرایدار ناراضی بودم. پس چرا ...
داماد هلندی وحشی از آب درآمد! | کتک خوردن زن فقط چند ساعت بعد از دیدار با شوهر اینترنتی
آلوده شد دیگر نمی توانست پرخاشگری هایش را کنترل کند. اما من که 3 فرزند دختر داشتم، ناچار به سکوت بودم و با او به زندگی مشترک ادامه می دادم تا اینکه به جرم حمل مواد مخدر تحت تعقیب قرار گرفت و به افغانستان گریخت. من هم از این فرصت استفاده کردم و به صورت غیابی از او طلاق گرفتم. از آن روز به بعد با کارگری در خانه های مردم هزینه های زندگی و تحصیل دخترانم را تامین می کردم و آنها را به دانشگاه ...