سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که 41 سال است همچنان شمع تولد فوت می کند
مسلم به شهادت رسید او برایش بسیار گریست. عشق نافرجام مسلم مسلم حدودا 15 ساله بود که به او گفتم در 25 سالگی برایت زن می گیرم، او گفت که مامان من 20 سالگی زن می خواهم، مرا به گناه وادار نکن، بعد برای من یک آیه خواند و گفت نصف دین را همسر کامل می کند. یکی از دختران اقوام که به دنیا آمد ناف او را به اسم مسلم بریدند تا در آینده با هم ازدواج کنند، آن دختر پنج ساله بود که ...
خبر تاریخی عجیب؛ ناصرالدین شاه “کت پرسن” بود!
سلطان خود را مقید به دوست داشتن زن ها نموده و از این جنس متعدد در حرمسرای خود جمع نموده بود. وقت صبح – تاج السلطنه علت انس گرفتن پدرش ناصر الدین شاه به گربه ای به نام ببری خان را شرح می دهد. زهرا خانم تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه و مریم توران السلطنه بود که در سال 1262 شمسی به دنیا آمد. او یکی از زنان تحصیل کرده و اهل قلم دربار ناصری بود که کتابچۀ خاطراتش نشان ...
زنم از روز عروسی به من خیانت کرد / با خواستگار قبلی اش رابطه پنهانی داشت!
مرد 44 ساله در حالی که بیان می کرد از همه آن هایی که زندگی مرا به نابودی کشانده اند و سرنوشت من و فرزندانم را این گونه رقم زدند هیچ گاه نمی گذرم درباره ماجراهایی که آن ها را سوءظن نمی داند به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: 24 ساله [...]
پوریا احمدی؛ شهید خوش مشربی که تحمل قهر کردن با کسی را نداشت
کربلا هستم؛ این خواب ها چند شب پشت سرهم تکرار شد. تا اینکه آقا پوریا به همراه مادر و دختر دایی اش یکی از شب هایی که شب کار بودم به بیمارستان آمدند و در آنجا بحث ازدواج را پیش کشیدند و از من خواستگاری کردند. بعد از مدتی هم موضوع را با خانواده ام مطرح کردند؛ پس از صحبت هایی که بین ما انجام شد من به ازدواج تمایل پیدا کردم. در آن زمان من متوجه شدم که آقا پوریا خیلی اهل هیئت است و مدام در ...
تجاوز گروهی به 14زن و دختر جوان در جاده چالوس | با تهدید چاقو سرم را به زیر صندلی برد ودیگری پاهایم را ...
فرارشان ادامه دادند. شکنجه وحشتناک 14 و دختر جوان دختر جوان که از شدت ترس می لرزید به مأموران گفت: بعدازظهر از محل کارم در خیابان شریعتی بیرون آمده و با اتوبوس به فلکه صادقیه آمدم، به خاطر اینکه خسته بودم برای رسیدن به خانه ام در جنت آباد سوار ماشین مسافربرنماها شدم. به غیر از راننده، دو مرد جوان هم نشسته بودند. هنوز مسافتی طی نشده بود که مرد جوانی که کنار من روی صندلی عقب نشسته ...
امیر را جایگزین شوهرم کردم! / این شیطان اثر بی شرمی من بود !
با این که بچه کوچک داشتم باز هم وقت بیکاری زیادی داشتم و برای پر کردن آن از شوهرم خواستم که ماهواره بخرد تا خودم را با برنامه های آن مشغول کنم، اول مقاومت کرد اما وقتی با اصرار من مواجه شد پذیرفت. او شب ها تا دیروقت کار می کرد و وقتی به خانه می آمد از شدت خستگی، نای حرف زدن هم نداشت اما من بی توجه به زحمت های او زندگی ام شده بود ماهواره. زن جوان در کلانتری گفت چیزی نگذشت که هوس خریدن ...
رسوایی بزرگ | رابطه نامشروع داماد با همسر برادر زنش! | سمیرا از این رابطه باردار شد
بستگان نزدیک خود برگزار کنیم و 5 سالی بود سمیرا با برادر خانمم ازدواج کرده بود و دارای یک دختر 3 ساله بودند . سمیرا زن باوقار و با کلاسی بود و دیدن او همیشه حس خوبی به من می داد، زیاد صحبت نمی کرد اما در مهمانی های خانوادگی همیشه سعی می کردم به هر بهانه ای با او صحبت کنم، در یکی از مهمانی ها که با گوشی خود مشغول وبگردی بودم ناگهان پیامکی برای من ارسال شد ، “خوبی؟” شماره ناشناس بود، کمی ...
تعرض کارگردان سرشناس سینما به چند دختر نوجوان | یک زن دخترها را به خانه این مرد می فرستاد
خانه ویلایی کارگردان 45 ساله رفتم. خانم مربی هم آنجا بود. کارگردان مورد نظر از همان ابتدا با دیدن من حرف های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده اند اما گفت نگران نباش چون هنوز دختری نوجوان هستی و روحت پاک است، به زودی از دست آنها رها می شوی و به همه خواسته هایت می رسی. دختر نوجوان گفت: پس از آن خانم مربی با این بهانه که محیط باید ...
رازی که همسر مرد 45 ساله از او پنهان کرده بود
شود چرا که تو را دوست داشتم. خلاصه آن روز همسرم با افشای آن راز گفت: حدود 3 سال قبل از آن که با هم ازدواج کنیم من با مرد دیگری در تهران ازدواج کرده بودم که حاصل آن دختر کوچکی به نام آزاده بود. در حالی که دخترم هنوز یک سال بیشتر نداشت، اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت تا جایی که دیگر نتوانستیم یکدیگر را تحمل کنیم و من از او جدا شدم اما هرچه التماس کردم که شوهرم، حضانت دختر خردسالم را به من ...
بی عفت کردن دختر کنکوری به دست مرد متاهل | هربار از حربه تهدید برای تعرض به من استفاده میکرد...
...> فریب های او برای سوءاستفاده از من به جایی رسید که با توسل به ترفندهای متفاوت طلاهای مرا فروخت و حتی پول های تو جیبی ام را می گرفت تا به قول خودش پدرش را راضی کند تا به خواستگاری من بیاید. در حالی که 5 سال از این ارتباط خیابانی می گذشت تازه فهمیدم که من بازیچه ای برای هوسرانی های او شدم و متین نه تنها قصد ازدواج با من را ندارد بلکه متاهل است و بچه هم دارد ! وقتی آخرین بار ...
منفورترین مرد ایران را بشناسید ! / زنش را وادار به بی عفتی نزد مردان کرد !
اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم ...
محله ام را به پیشنهاد کاری خوب در ژاپن ترجیح دادم | 2 قهرمان جهان و 2 قهرمان آسیا از شاگردانم بوده اند
خاطره های ورزشی من به منطقه 11 مربوط می شود. از زمانی که تکواندو را شروع کردم تمام وقتم در کانون پرورشی بوستان رازی می گذشت. سال 1359 یعنی زمانی که 12 ساله بودم ورزش تکواندو را شروع کردم. هنوز هم این ارتباطم با مردم منطقه و به ویژه نوجوانان و نونهالان ورزش دوستش برقرار است. چون بیش از 15 سال در سالن فاطمه الزهرا(س) شهرداری منطقه مربی هستم. نعیمی درباره دلیل انتخاب ورزش تکواندو می گوید ...
پست ترین مرد ایران را بشناسید ! / زنش را وادار به بی عفتی نزد مردان کرد
همسرش به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار ...
زن جوان: خیانت های مداوم شوهرم مرا هم به بیراهه کشاند/ برای تلافی کردن من هم خیانت کردم اما لو رفتم و...
زن جوان از اینکه همسرش به او مدام خیانت می کند و خودش بارها او را با دختر همسایه گرفته است، آشفته شده به حدی که به همسرش خیانت کرد تا تلافی کرده باشد. در آخرین روزهای تابستان 8 سال قبل زمانی که در اوج شور و حال جوانی قرار داشتم به مشهد مسافرت کردم و به همراه خانواده ام در یک هتل ساکن شدیم آن روزها تلاقی نگاهم با نگاه جوان 23ساله ای به نام احمد مسیر زندگی ام را تغییر داد دیگر عاشق شده ...
شوکه شدن مادر بعد از باز کردن بسته پستی دختر 13 ساله اش !
، هیچ گاه کارت بانکی ام دست خودم نبود و شوهرم حقوق مرا برداشت می کرد. حالا دیگر صاحب 2فرزند پسر و دختر شده بودم و اوضاع اقتصادی خوبی داشتیم. همسرم که او نیز فرهنگی بود خانه و زمین و خودرو خرید و من هم تلاش می کردم تا فرزندانم را به خوبی تربیت کنم. اما متاسفانه 3سال قبل شوهرم بر اثر ابتلا به کرونا جان باخت و دوباره مشقت های من شروع شد. خانواده همسرم که میراث دار او بودند ...
طناب دار فرجام ارتباط پنهانی با زن جوان همسایه/ به شوهرش آمپول هوا زدم که اعتراف بگیرم!
جانی در بدن ندارد، جسدش را درون چاه فاضلاب انداختم و چند روز بعد هم با نخاله های ساختمانی آن چاه را پر کردم. هنگامی که زن جوان نیز اظهارات مرد 40 ساله را تایید و به ارتباط پنهانی با او اعتراف کرد، کارآگاهان در کنار مقام قضایی عازم شهرک مهرگان مشهد شدند و از امدادگران آتش نشانی برای یافتن جسد کمک خواستند. پس از 13 ساعت جست وجو و خاکبرداری بالاخره جسد مرد 33 ساله درون کیسه ای نمایان شد و ...
روباه فضای مجازی!
، همیشه مرا مقصر رفیق بازی های او جلوه می دادند و دوست نداشتند به فرزندشان بالاتر از گل بگویند! دراین وضعیت وقتی دچار مشکلات مالی شدیم، به ناچارکاری در بیرون از منزل برای خودم دست وپا کردم تا حداقل مخارج روزمره زندگی را تامین کنم!ولی خیلی زود فهمیدم که شوهرم به دلیل همین بازی ها در دام اعتیاد گرفتار شده است و مواد مخدر صنعتی مصرف می کند. از سوی دیگر دختر خاله ام نیز با همسرش دچار اختلافات ...
شوهرم هر ماه من را جای کرایه به خلوت صاحبخانه می فرستاد و..!
بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم. چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و می خواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم. در حالی که 21 ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. اگرچه آن خانواده را از سال ها قبل می شناختیم، اما هیچ اطلاعی از وضعیت ...
خواهرم، با حجاب از اسلام دفاع کنید
بعد از آزاد شدن کریم حتما بر سر خاکم بیاورید تا بوی او را از زیر قبر حس کنم. و اما همسرم در مدت 6 سال زندگی خودم از شما بسیار راضی بوده و شما را بسیار اذیت کرده ام امیدوارم که مرا حلال کنی و از بچه ها به خوبی مواظبت کن و در تربیت آنها کوشا باش و امیدوارم بعد از شهادت من غمی به خود راه نداده و همیشه در خط امام بوده و در مراسم مذهبی و نماز جمعه شرکت کرده و حتما بچه ها را همراه خود به نماز ...
خودم را نمی بخشم!
به ظاهر برای رفع خستگی و بیشتر درس خواندن مصرف می کردم، بعد از مدتی مصرفم تفریحی شده بود . زمان هایی هم به ظاهر برای آرامش مصرف می کردم . به طوری که بعد از مدت زمانی وابسته شده بودم؛ هر روز سیگار می کشیدم و تعداد نخ های سیگارم را زیاد می کردم.چند سال بعد از فارغ التحصیلی ام ازدواج کردم، البته انتخاب همسرم از ابتدا اشتباه بود . بعد از دو سال زندگی مشترک به خاطر این که شوهرم دست بزن داشت و مرا کتک ...
عجیب ترین طلاق در جهان | جدایی باورنکردنی زوج جوان به خاطر ترشی!
.... چون خودم هم عاشق ترشی هستم. ولی بعد از مدتی سولماز کاری کرد که به شدت متعجب شدم. او شروع کرد به تهیه ترشی برای بقیه و آن را می فروخت. او کم کم برای خودش مشتری پیدا کرد و دیگر از صبح تا شب در حال درست کردن انواع ترشی بود. سفارش می گرفت و درست می کرد. در مقابلش هم پول می گرفت. به او گفتم به خاطر علاقه ات ترشی درست کن، ولی دیگر آنها را نفروش. ما نیاز مالی نداریم و این کار تو برای من ناراحت کننده ...
سرنخ مقتول به کارآگاه
، بیشتر ناراحت شدم و با خودم گفتم به هر طریق و روشی باشد او را به دست می آورم. شب حادثه سراغش رفتم و خواستم با او صحبت کنم، رکسانا هم خیلی معمولی در را به رویم باز کرد. حرف هایم را زدم اما او آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت نمی خواهد با من ازدواج کند. عصبانی شدم و زمانی که بلند شد، روسری اش را دور گردنش پیچاندم و رکسانا که نیمه جان شده بود را رها کردم. متوجه نشدم که در جریان این درگیری دکمه پیراهنم را کنده است. بعد از رفتن من ظاهرا رکسانا با نیمه جانی که داشت اسمم را روی چادر نوشته و آن را روی خودش کشیده بود تا اسم من دیده شود. ...
پیشنهاد مهاجرت داشتم ولی به ایران وصلم/ از من می ترسند و مرا به دزدی متهم کردند!
کمک کردم. از اینجا به بعد نشستی در ریاض برگزار شد که تاکید شده بود یک خانم بفرستند. در ریاض کمیته پزشکی فیفا به من پیشنهاد داد برای آنها کار کنم. با اینکه تجربه نداشتم ولی سه ماه بعد در جام جهانی زیر 17 سال بانوان در باکو دعوت شدم. این روند ادامه داشت تا اینکه کفاشیان مرا به شیخ سلمان معرفی کرد و پیشنهاد داد عضو کمیته پزشکی کنفدراسیون فوتبال آسیا شوم. فعالیت های پزشکی من با AFC ادامه داشت تا اینکه ...
رئیس ایفمارک :پیشنهاد مهاجرت داشتم ولی به ایران وصلم
رئیس ایفمارک گفت: پیشنهاد شده مدیر مرکز پزشکی فیفا در کشوری بسیار خوب بشوم. نمی گویم به این پیشنهاد فکر نکرده ام اما دلم هنوز به ایران وصل است.
تعرض به دختران نوجوان توسط آقای کارگردان سینما | ادعای پاک کردن روح از حضور شیاطین!
ابتدا با دیدن من حرف های عجیبی زد. از خودش تعریف کرد که ارتباطات ماورایی دارد و بعد هم مدعی شد شیاطین مرا احاطه کرده اند اما گفت نگران نباش چون هنوز دختری نوجوان هستی و روحت پاک است، به زودی از دست آنها رها می شوی و به همه خواسته هایت می رسی. دختر نوجوان گفت: پس از آن خانم مربی با این بهانه که محیط باید خلوت باشد ما را تنها گذاشت. لحظاتی بعد آقای کارگردان به من گفت برای شروع کار باید ...
آرزوی این دختربچه هیچوقت برآورده نمی شود
. اولش اصلا متوجه نشدم مامانم است یا یک زن دیگری. مادرم رفت آی سی یو. فکر کنم پدرم را دید از حال رفت. مادرم الان دیگر چیزی یادش نیست. مامانم آن صحنه را یادش نمی آید. من اما یادم هست. من تنها لحظه ای که بابام را دیدم تو بیمارستان بود که دستش را قشنگ دیدم. خیلی سخت بود. بعد همان لحظه گریه ام گرفت. نفسم تنگ شده بود. داشتم می مردم. من را سوار تاکسی کردند بردند خانه زن عمویم. نه بردند خانه خواهر زن ...
تغییر رمز گوشی زندگی این زوج را به طلاق کشاند
مقابل دادگاه دنبال کسی می گشت ناگهان با دیدن مرد جوانی که مقابل دکه روزنامه فروشی ایستاده بود به سمت او رفت. مرد جوان عینک خلبانی به چشم داشت و در حالی که به سیگارش پک عمیقی می زد خونسردانه در حال نگاه کردن به تیتر روزنامه ها بود. زن جوان سلام کرد. مرد بدون اینکه جواب بدهد یا سرش را بلند کند با اشاره دست از او خواست تا به داخل دادگاه بروند. زن جوان که از این رفتار سرد شاکی شده بود، گفت ...
روایت عبدالحسن نجفی از روزهای جنگ در کردستان ؛ما منتظر جنازه ات بودیم!
جذاب زندگی شما از کی و کجا آغاز شده؟ زندگی ما که همه اش معمولی بوده؛ سر زمین گندم و جو و نخود. فقط دوره مجروحیتم توی سربازی اتفاق های خاصی دارد. مربوط به زمان جنگ می شود؟ بله. جنگ شروع شده بود و من هم باید می رفتم خدمت سربازی. خودم دوست داشتم بروم سپاه، ولی پدرم اصرار داشت بروم ارتش. رفتم و تقسیم شدم به لشکر 64 ارومیه. خود لشکر توی ارومیه بود، گردان ها و گروهان هایش ...
اهل سنت هم به فضل علمی امام صادق(ع) معترفند
از ریاست طلبی نهی می فرمود. جلوه های شخصیتی آن حضرت هم برجسته است مفضل بن رمانه از اصحاب ثقه و راویان حدیث نقل کرده است که بر حضرت وارد شدم و از تنگدستی خودم گله کردم و امام جعفرصادق(ع) کیسه ای آوردند که 400 سکه در آن بود؛ عرض کردم من گله کردم نه اینکه شما به من پول دهید بلکه مرادم این بود که مرا دعا کنید و حضرت فرمودند از دعا برای تو هم فروگذار نخواهم کرد و این نشانه آقایی و کرامت آن ...