سایر منابع:
سایر خبرها
روضه مادر در خانه مادربزرگ
می داد. با خودم فکر کردم اگر ایده ی تغییر محل برگزاری هیئت و فضاسازی این فاطمیه، ایجاد حس آشنای روضه های خانگی مادربزرگ هامان بوده باشد، دقیق زده اند توی هدف! آنقدر همه چیز در اوج هماهنگی بود که حتی خادمان هم نقش پررنگی برای تکمیل این نقشه ی با اصالت بر عهده داشتند. انگار هرکدامشان را سال ها در همین خانه و درحال انجام همین کارها دیده بودم. آنکه باید چای دم کند با همان نگرانی و لبخند ...
اعدام برای شیطان BMW سوار خیابان اندرزگو + جزییات
شارژ گوشی موبایلم در حال تمام شدن است. من به مطب رفتم و پس از ویزیت از مطب خارج شدم که دوباره مرد جوان را دیدم.او خودش را آرتین معرفی کرد و از من خواست تا سوار ماشین او بشوم تا با هم بیشتر آشنا شویم. وی ادامه داد: من به او گفتم شارژ گوشی موبایلم تمام شده و می خواهم اسنپ بگیرم . او با اصرار از من خواست تا سوار ماشینش شوم تا به من شارژر گوشی بدهد. او مرا مقابل خانه شان برد و چندین سیم ...
مسجد السلام رفح مأوی آوارگان غزه+ فیلم
/> اما نعیم الباز که ساکن مسجد السلام شده است، امیدوار است که به منزلش بازگردد و متوجه شود که تخریب نشده است. الباز می گوید: تمام خانه ها تخریب شده است، اما امیدوارم منزلم را استوار مانند پایداری و استواری فلسطینی ها پیدا کنم.
کاربردی بودن تحقیقات شرط اساسی دریافت گرنت و فاند در کاناداست / 25 درصد نمره دانشجویان در گرو مشارکت در ...
...> فردای همان روز با نامه دست نویس دکتر ملک زاده پیش دکتر شهریاری رفتم و برایش توضیح دادم که دوست دارم این پروژه را با کمک او انجام بدهم. از آنجا که او اصلا وقت نداشت، همه کارها را به دست گرفتم و ابتدا متوجه شدم که مرکز تحقیقات دانشگاه زاهدان تمام ابزارهای مورد نیازم را دارد. در نتیجه یک ماهه پروپوزال پروژه را نوشتم و توانستم یک میلیون و 100 هزار تومان در سال 1376 بودجه تحقیقاتی بگیرم که در زمان خودش ...
در وصف بانویی که نیمی از دختران شهر ری را قرآن خوان کرد
داشته و حال 14 سال است که در ماه های مبارک رمضان در مسجد ابراهیم خلیل(ع) اقدسیه شهرری به آموزش قرآن مشغول است و چهارشنبه هر هفته بانوان علاقه مند در خانه یکی از اهالی محل گرد هم می آیند و او هرچه را می داند به قرآن آموزان می آموزد. زینب ذاکری متولد سال 1330 است و در خانواده ای با اصالت و اهل ورامین متولد شد. در حال حاضر با رضایت از گذشته با تأسی به نخستین استاد قرآنی خود همچنان در آموزش ...
خانه و ماشین ندارم ولی از زندگی ام راضی ام!
نظرم سریال آنطور که باید دیده نشد. غیرممکن بود کاری ازمن پخش شود و خانواده و فامیل نبینند و درباره اش صحبت نکنند، اما سر این سریال متوجه شدم که حتی بچه هایم هم سریال را نمی بینند. خودشان گفتند کار را ندیده اند یا خودتان متوجه این موضوع شدید؟ خودم متوجه شدم. یک بار موقع پخش سریال خانمم به دخترم شهرزاد زنگ زده و پرسیده بود که سریال را می بیند یا نه؟ که دخترم جواب داده بود فرصت ندارد و ...
فرزند شهیدافتخاری: منافقین پدرم را مقابل چشم دختر 5 ساله ام ترور کردند
.... ترور ناجوانمردانه پدربزرگ جلوی چشم نوه 5 ساله اش تا سال های سال این کودک را آزار می داد؛ طوری که این کودک از افراد موتورسوار و افرادی که اورکت به تن داشتند، می ترسید. ضمن اینکه این دخترک تا چند روز توانایی تکلم نداشت. نذر مادرم برای پیدا شدن قاتل پدرم دختر این شهید درباره شناسایی عوامل ترور پدرش می گوید: بعد از شهادت پدرم، مادرم تا 40 روز نذر زیارت عاشورا کرد ...
سرقت پرماجرای مرد کلاهبردار از تاجر تنها
مدتی قبل مردی کارخانه دار خانه ویلایی اش در نیاوران تهران را به مبلغ 85 میلیارد تومان برای فروش گذاشت. چند روز بعد فردی که خود را نماینده حقوقی شرکتی معتبر در پایتخت معرفی کرد با او تماس گرفت و مدعی شد برای شرکت به دنبال ملکی در شمال تهران هستند و با دیدن آگهی فروش این خانه تصمیم به خرید آن گرفته اند. مرد جوان پس از صحبت تلفنی خواهان بازدید از خانه شد. گروگانگیری 5 ساعته ...
این تازه داماد با درخواست های شوم خود ، عروس را از خانه فراری داد
نوجوان بودم خیلی محدود کرد به گونه ای که حتی اجازه نمی داد به تنهایی بیرون بروم. درحالی که پدر و برادرم برای گذران زندگی کار می کردند، عموی کوچکم تقریبا امور خانه ما را در دست داشت و برای ما تصمیم می گرفت. بالاخره حدود 6ماه قبل بود که عمویم یکی از هموطنان افغانستانی را برای ازدواج با من پیشنهاد کرد. سهراب که 14 سال از من بزرگ تر بود در مشهد کارگری می کرد و از 2سال قبل به طور ...
شهید نَنه سی ام من ؛ آمده ام تا مادری کنم
حبیبی . کنارش می روم می خواهم از فرزند شهیدش بگوید، او هم دلتنگ پسر شهیدش است و با صدای بغض کرده می گوید: پسرم سال 1365 هنوز به سن سربازی نرسیده بود ولی یک سال زودتر به سربازی رفت. می گفت نباید در خانه بشینم باید برای دفاع از کشورم بروم. در سن 17 سالگی به سربازی رفت و در منطقه سنندج به شهادت رسید. مادرجان چگونه از شهادت پسرت باخبرشدی؟ روز عاشورا ساعت سه بعد از ظهر بود گفتند شهید آوردند ...
مرد همسایه در غیاب شوهرم به خانه ام آمد ! / تسلیم نگاه های شیطانی اش شدم
همسرم را برای رفتن از این مکان راضی کنم تا دیگر ارتباط مان با غلام و خانواده اش قطع شود چراکه نمی توانستم چهره آن مرد شیطان صفت را برای همسرم آشکار کنم! به همین خاطر یک روز اسباب و اثاثیه خانه را به هم ریختم و با پنهان کردن طلاهایم، نقشه دستبرد سارقان به منزل را طراحی کردم و با پلیس 110 تماس گرفتم اما ماموران بعد از بازبینی از محل به همسرم گفتند که ماجرای این سرقت داخلی و ساختگی است! با این جمله ...
مرد افغانی فقط به خاطر 6 میلیون قاتل شد!
. با اطلاعاتی که مرد جوان به مأموران داد، آن ها در محل قرار حاضر شده و شجاع را بازداشت کردند. مرد جوان در تحقیقات به قتل اعتراف کرد: دو سال است که به صورت قانونی به ایران آمده ام و در یک کارگاه صنعتی کار می کنم. روز حادثه بعد از دعوا عصبانی شدم و به خانه رفتم و چاقویی برداشتم. قصدم کشتن مقتول نبود، فقط می خواستم اجازه دهد وارد خانه اش شوم. بعد از جنایت هم تصمیم گرفتم به ترکیه فرار کنم که ...
روایت های هولناک از مادران نفرین شده | اجبار زنان برای به دنیا آوردن کودکان ناشی از تجاوز
حمایت قانونی صحبت کنیم، متاسفانه قانونگذار در این مورد کاملا ساکت بوده و در مورد حاملگی ناشی از تجاوز صحبت نکرده است. شیما قوشه از این می گوید که در طبق قانون اساسی در مواردی می شود نظر فقها را هم گرفت گفت: در یکی از حاملگی های بر اثر تجاوز، مدیر یکی از خانه های امن نگران این بود که تجاوز یا حاملگی توسط خانواده صورت گرفته باشد. در مشورتی که به آنها دادم گفتم که حکم زنای با محارم اعدام ...
خاطره ابوالفضل جلیلی از تست بازیگری مقابل انتظامی/ وقتی سینما حرام بود!
شب می خواندم و خیلی به این امور توجه داشتم. مدام جمله مادرم که صبح قبل از بیرون آمدن از خانه گفته بود و تاکید کرده بود که تو می خواهی با زبان روزه بروی هنرپیشه شوی! جلوی چشمم بود. به هر حال رفتم. آمدم و در خیابان ایران کلی با خودم کلنجار رفتم که بروم یا نروم. برای امتحان هم دو روز بیشتر فرصت نداشتیم. در حین همین گفت وگوها با خودم، به دانشکده رفتم و وارد سالن امتحان شدم. دیدم آقایان اساتید انتظامی ...
پاکیزه ترین نان دنیا در دستان ننه مریم است
سلیقه کدبانوی خانه را نشان دهد، اما روزگار با او سر سازگاری نداشت و وقتی همسرش از بروبیا و دار و ندار زندگی گذشته اش فقط پونه و مریم را برایش گذاشت و بی خبر رفت، او به یک باره نان آور خانواده ای 3 نفره و پدر و مادر 2 دختر نوجوان شد. آن روزها ننه مریم که بیشتر از40 سال از عمرش نگذشته بود، در تزریقات مهارت داشت. او توانست در درمانگاهی مشغول شود و 10 سالی هم در آن جا کار کرد. بیمه اش برقرار بود و حقوقش ...
سرنوشت متفاوت 3 قاتل و یک متجاوز پای چوبه دار
تیمور همچنان زیر حکم قصاص بود که روز هشتم آذر امسال پای چوبه دار رفت اما آن قدر التماس کرد که مادر مقتول یک هفته به او مهلت داد، ولی این مهلت تمام شد و نام او دوباره در فهرست قصاصی ها قرار گرفت. دومین متهم که پای چوبه دار رفت، شهاب نام داشت. او پنج سال قبل برای کارهای خدماتی به خانه زنی در یکی از محله های تهران در رفت وآمد بود. یک روز با چاقو به این زن حمله ور شد و بعد از کتک زدن این زن، او ...
قتل دختر جوان به دست عشقش | اعزام قاتل به بیمارستان روانی | قاتل تبرئه شد؟
اعتیاد داشت تنها کسی که به اینجا می آمد او بوده و حالا هم من فقط به او مظنون هستم. بعد از اظهارات پدر مقتول، پسر 34 ساله شناسایی و بازداشت شد و در بازجویی های اولیه عنوان کرد: من و سمیرا هر دو معتاد بودیم. روز حادثه به خانه او رفتم و پس از مصرف موادمخدر با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که زندگی مان نابود شده و بهتر است به آن پایان دهیم. پس از آن من برای انجام کاری از خانه خارج شدم و ...
خواب های شیرین یک نوجوان در شب یلدا
کتاب شب یلدا به قلم زنده یاد احمدرضا احمدی داستان نوجوانی است که در بلندترین شب سال بعد از دورهمی و شب نشینی با خانواده به خواب می رود و در خواب با اسامی و عنوان هایی رو به رو می شود و هر بار به کشف و مکاشفه ای دست می زند. در بخشی از کتاب می خوانیم: شب یلدا بود؛ بلندترین شب سال. مادربزرگ برای شب یلدا انار دانه کرده بود و کاسه آبی ریخته بود. مادرم یک هندوانه پاره کرده بود. هندوانه سرخِ ...
قاتل تهرانی تا صبح کنار جسد خوابید / عاقبت این پرونده چه شد؟ + جزییات
به گزارش رکنا، صبح روز 4آبان ماه سال 1398 خبر مرد میانسالی توسط خانواده اش به پلیس گزارش شد و ماموران بلافاصله به محل حادثه اعزام شدند. پس از بررسی های ابتدایی مشخص شد این مرد چندین ساعت قبل از پیدا شدن جسدش به کام مرگ فرو رفته است و بر همین اساس گزارش این خبر به بازپرس ویژه قتل تهران رسید. بازپرس ویژه قتل در تحقیقات اولیه با ردیابی تماس های تلفن همراه قربانی موفق به شناسایی ...
حکم مرگ در محکمه خانوادگی
غیرتی شاهین به خاطر رابطه نامشروع خواهرشان نرگس با پسری غریبه، وی را در خانه به قتل رسانده اند و شاهین فقط نقش انتقال و آتش زدن جنازه را به عهده داشته است. شاهین با علم به مجازات نشدن پدر در قتل فرزند، برای جلوگیری از مجازات پسرانش قتل دخترش را به عهده گرفت. با مشخص شدن این موضوع و همکاری مادر خانواده دو پسر را دستگیر کردیم. پسر 25ساله ادعا کرد من قاتل خواهرم هستم، چون او بی ناموسی کرده ...
شک، خیانت و جنایت
مونا و مهران به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و اسرار جنایت را فاش کردند. مهران گفت: من قصد کشتن آقای دکتر را نداشتم. روز حادثه با او قرار گذاشتم تا با او صحبت کنم. آن طور که مونا می گفت، آقای دکتر طلاقش نمی داد و خانواده اش هم مخالف ازدواج شان بودند. مونا تصمیم گرفته بود از زندگی دکتر بیرون برود اما دکتر راضی به جدایی نمی شد. آن روز سوار ماشین سوزوکی همسر مونا شدم وبه حوالی آجودانیه رفتیم. در ...
گلایه به امام صادق(ع)! (حکایت اهل راز)
یک شب بعد از ماه مبارک ، رمضان ساعت هفت برای کاری خدمت ایشان رفتم. پشت خانه شان یک کوچه بن بست بود. آن خانه ای که در آخر کوچه بود داشت بیست و چند واحد می ساخت. چون نصف شب رفت و آمد داشتند و آجر و آهن خالی می کردند ، ایشان اذیت شده بود. علاوه بر اینکه ایشان هم پیر بود و هم بیمار، لذا کلافه شده بود. همسایه ها هم مقصر نبودند، چون چاره ای جز این نداشتند. حاج آقا در این مدت خیلی در استیصال بود. ما هم ...
قتل اشتباهی
درصدد است تا گذرنامه اش را از یکی از دوستانش تحویل بگیرد و غیرقانونی به ترکیه برود. ماموران به آنجا رفتند و با شناسایی متهم او بازداشت شد. متهم به قتل در تحقیقات گفت: مجردم و در کشورمان افغانستان کارهای مکانیکی انجام می دادم. دو سال قبل قانونی به ایران آمدم. در یک کارگاه تراشکاری صنعتی در تهران کار می کردم و گاهی به خانه شاه محمود مقتول می رفتم. آن شب قصد داشتم مردی که با او اختلاف داشتم را زخمی ...
ماجرای مرگ هولناک دختر جوان در خانه مجردی اش در تهران
عنوان کرد: من و سمیرا هر دو معتاد بودیم. روز حادثه به خانه او رفتم و پس از مصرف مواد مخدر با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که زندگی مان نابود شده و بهتر است به آن پایان دهیم. پس از آن من برای انجام کاری از خانه خارج شدم و دیگر از حال او خبر ندارم اما من او را خفه نکردم و احتمالاً خودش دست به خودکشی زده است. در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند علت تامه مرگ دیگرکشی ...
افزایش ترک تحصیل کودکان معلول به دلیل فقر
بزرگی که نوه هایش را نوازش می کند، دست مهربانی به سر کودکان معلول می کشد و آنها را راهنمایی می کند. هر بار که کودک معلولی به سمتش می آید، نی نی چشمانش به تپش می افتد و برق شادی در صورتش نمایان می شود. مشکل بچه ها را که حل کرد، دوباره صورتش را به سمت من می چرخاند و صحبت هایش را ادامه می دهد: در سال های ابتدایی، 64 کودک استثنایی داشتیم که تنها در مقطع دبستان فعالیت می کردند. در سال های بعد ...
اعتراف تکان دهنده ستاره استقلال و پرسپولیس: طی 3 ماه هم معتاد شدم هم قاچاقچی، هم حبس ابد گرفتم / زرینچه ...
.... و رفتی داخل زندان... بله. من سال ها قبل از این که گرفتار شوم یک بار منتخبی از فوتبالیست های تهرانی را به زندان بردم تا برای روحیه دادن به زندانیان با آن ها بازی کنیم. در آن زمان با احترام فوق العاده ای راهی زندان شدیم و کلی برای مان کلاس گذاشتند اما مرتبه دوم دیگر از این خبرها نبود چون من به عنوان یک زندانی راهی آن جا می شدم. فرض کن حدود 100 نفر آدم در اتوبوس وارد ...
اعتراف تکان دهنده ستاره استقلال و پرسپولیس: طی 3 ماه هم معتاد شدم هم قاچاقچی، هم حبس ابد گرفتم / زرینچه ...
علی اکبریان، بازیکن اسبق استقلال و پرسپولیس که زمانی هزاران نفر را در ورزشگاه به وجد می آورد.
مرگ در کمین جنگلبان ها
به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری می گوید، کابوسی 38ساله بوده است. یکی از قرق بان ها می گوید، 3 فرزند داشته و آخرین فرزندش دختری خردسال بوده است. ساعاتی بعد از اینکه رسانه ها خبر قتل کابوسی را منتشر کردند، دو مظنون به قتل او دستگیر شدند. امیر باقری، فرمانده انتظامی شهرستان کردکوی، 17 آذرماه اعلام کرد که قاتل به جرم خود اعتراف کرده است: قاتل مردی 53 ...
چهارشنبه های امام رضایی | چشم های این زن ضامن دارد
سرش را بالا می گیرد: 8 سال قبل شبی که قرار بود صبح روز بعدش با دخترانم به همراه کاروان پیاده معلولان راهی مشهد شویم، دخترانم را زودتر از همیشه راهی رختخواب کردم و بعد از آماده کردن ساک کوچکی برای خودم و دخترانم به رختخواب رفتم؛ اما شوق زیارت و حس شیرین نشستن کنار پنجره فولاد خواب را از چشمانم گرفته بود و نمی توانستم بخوابم. روی صندلی مچاله تر شد: از هیجان دیدار امام مهربان مان روی تخت ...
بعد از 25 سال فعالیت، ولع من برای قصه گویی بیشتر هم شده است
از مادرم شنیدم اولین و به یادماندنی ترین قصه هایی هستند که به یاد دارم. یادم است چهارسالم که بود، هر روز و هر شب باید این قصه ها را می شنیدم و بعد می خوابیدم؛ هیچ وقت هم این قصه ها برایم تکراری نمی شدند. - فرزندی دارید؟ برای آن ها هم در خانه قصه می گویید؟ بله، من سه فرزند دارم که البته الان دانشجو هستند؛ ولی آنقدر برایشان قصه می گفتم که دخترم هم قصه گو شد و در مسابقات و در ...