برادر نوعروس تهرانی و دوستانش با چاقو به جان پدر داماد افتادند / عروس پس ...
سایر منابع:
سایر خبرها
داستان دلدادگی و عشق فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان
فشار غم پدر را تحمل کنیم ... او آدمی شده بود که نمی شد باهاش حرف زد، نمی شد باهاش ارتباط برقرار کرد ... توی خانه حضور داشت ولی انگار در این دنیا نبود ... من یادم می آید از پنجره اتاقم بیرون را نگاه می کردم ... پایین حیاط درخت های کاجی بود که پدرم کاشته بود ... هر دفعه که بیرون را نگاه می کردم پدرم را می دیدم که مثل آدم های در خواب، لای این کاج ها ایستاده بود و داشت آن ها را بو می کرد ... امواج غم ...
درد دل های زنانه از اتاق زایمان تا آلودگی هوا در خانه پدری
. اینجا بودیم که داعش به سوریه حمله کرد و روستایمان کفریا و افوعه در محاصره قرار گرفت. تا پدر و مادرم از محاصره دربیایند هزار بار مُردم و زنده شدم. حالا صدایش قوی تر شده هر وقت جوانی را معرفی می کنند که مدافع حرم بوده می خواهم هزاران بار از او تشکر و قدردانی کنم. وقتی خانواده، شهر و خاک وطنت در محاصره دشمن باشد تازه متوجه می شوید که مدافع حرم یعنی چه؟ در همین گفت وشنودها کارت دعوت ها می ...
یک داستان کاملا واقعی!
لات مدرسه هم نه گذاشته بود نه برداشته بود بعد دوسال پسرعمو و دوستش را با سه میلیون500تومان اجیر کرده بود با چاقو بروند دم در خانه پسری که چکش زده بود، با چاقو از خجالتش دربیایند. دو پسر باهزار ترفند رفته بودند توی ساختمان و جلوی در خانه و دیده بودند جز برادر کوچکش کسی در خانه نیست و پسر کوچک هم وقتی دو پسر هم سن برادرش را با چاقو دیده بود غش کرده بود. همزمان مادر و پدر پسر سر رسیده بودند و دو ...
گروگانگیری وحشتناک در تهران/ 8 روز اسارت پسر 14 ساله توسط یک باند دهه هشتادی
ناپدید شده است. او توضیح داد: پسرم آریا 14 ساله است. او آخرین بار برای رفتن به کلاس از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. بعد از کلاس با دوستش فرهاد که به تازگی با او از طریق بازی های آنلاین دوست شده بود، قرار داشت. ما چند بار با موبایل پسرمان آریا و دوستش تماس گرفتیم اما تماس هایمان بی پاسخ ماند. هیچ کس خبری از آنها ندارد و همین ما را نگران کرده است. 7 روز بعد با اظهارات این مرد ...
قتل فجیع در پمپ بنزین تهران/سرنوشت مخوف فلافل و همدستش + عکس
مهاجمان را آغاز کردند. بررسی ها حکایت از این داشت که عاملان اصلی این جنایت 3 پسر جوان هستند. متهم اصلی مجتبی نام داشت و به فلافل معروف بود. بررسی ها نشان می داد که وی روز حادثه به همراه زنی به نام فریبا سوار بر یک پژو 206 به پمپ بنزین رفته بود که باک ماشین را پر کند. او از متصدی پمپ بنزین درخواست کارت سوخت کرد اما کارت در اختیار افراد دیگر بود. مجتبی با برادر ناتنی خود به نام ...
مادری که صبر را شرمنده خود کرده است
لبیک به حسین زمان خود نثار کردند. با هماهنگی های انجام شده و همراه با تیم مدیریت شهری منطقه 11 اصفهان به کوچه شهیدان اسماعیلی رسیدیم؛ در مسیر ابتدایی کوچه کمیتمان لنگ شد و به یک دوراهی رسیدیم، چراکه هر دو کوچه به نام شهید جعفر اسماعیلی منتهی می شد؛ دو کوچه با یک نام مشترک که برای اهالی آن محل دردسرهایی ایجاد کرده بود؛ به هر روی با کمک برادر شهید که برای استقبال از ما آمده بود، به خانه ...
بدشانسی 12 ساله متهم به قتل در زندان
.... رسیدگی به این پرونده از تابستان 96 و با گزارش یک درگیری خونین در پارک و مجروح شدن پسر جوانی با ضربات چاقو در دستور کار پلیس قرار گرفت. چند روز بعد با مرگ مجروح این حادثه تحقیقات جنایی آغاز شد و مأموران با توجه به اظهارات شاهدان یکی از هم محلی های مقتول را که پس از درگیری متواری شده بود دستگیر کردند.متهم در دادگاه گفت: من را بی گناه به زندان انداخته اند. روز حادثه من در خانه بودم که ...
اراده یک بانوی روستایی که سرآغاز یک تحول بزرگ در زندگی می شود
روز مقابل در خانه ما جمع می شدند هر بار به من می گفتند چرا نهضت سواد آموزی نمی روی و درس نمی خوانی همین جملات جرقه ای در ذهن خودم و بعد پدرم شد، اسفند ماه سال 68 بود که آقای حیاتی اخبار می گفت که آقای خامنه ای فرمودند؛ برای تمام بی سوادان واجب است که در کلاس های سوادآموزی شرکت کنند و باسواد شوند! از آنجایی که ایشان ارادت خاصی به حضرت آقا داشتند، تنشان لرزید و گفتند چون مجتهدمان امر فرموده اند باید ...
حبس و شلاق برای 2 پسر متهم به تعرض به دختر جوان
او قرار ملاقات گذاشتم؛ اما چون کاری برایم پیش آمده بود از پارک بیرون رفتم و او با میل خودش همراه دو نفر از دوستانم به نام کیوان و پرهام به خانه شان رفت. من از ماجرای آزار و اذیت او اطلاعی ندارم. با اطلاعاتی که این پسر به پلیس داده بود دو دوست او بازداشت شدند و در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه دختر جوان به تشریح شکایت پرداخت و گفت ...
چرا این شهید با لباس غواصی به خاک سپرده شد؟
توفیقی به دست آوردیم که از خطه سرسبز ارومیه مادر شهید مرتضی میلانی هم صحبت ما شد. درست در روزهایی که قرار است راهی سفر کربلا شود؛ کربلایی که راهش را جوان هایی چون مرتضای او با خون پاک خود باز کردند. حاجیه خانم معصومه میلانی با لهجه زیبای آذری اش از مرتضی برای مان می گوید: پسر اولم بود. درسخوان بود و همیشه نمره های بالا می گرفت. همزمان در پایگاه بسیج محله مان همراه پدرش فعال بود. همسرم مرحوم حاج ...
پدرشوهر، قربانی خشم برادر عروس شد
به گزارش ایران آنلاین، بهمن سال 1401 مرد 70 ساله ای را که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل کردند. پسر این مرد در شکایت به پلیس گفت: برادر همسرم و دو نفر از دوستانش این بلا را سر پدرم آورده اند. مدتی قبل با دختری به نام سحر ازدواج کردم اما مدام با هم اختلاف و دعوا داشتیم تا اینکه چند روز قبل همسرم با حالت قهر خانه را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. من چند باری با او تماس گرفتم تا به خانه برگردد ...
محاکمه غیابی عروس فراری به جرم انتقام گیری خشن از پدرشوهر
کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه عروس فراری و سه متهم دیگر خوانده شد. در ادامه مرد شاکی در جایگاه قرار گرفت. او که به سختی حرف می زد، گفت: من و همسرم در خانه بودیم که برادرزن پسرم با دو مرد دیگر به همراه عروسم وارد خانه ما شدند و با قمه و چاقو مرا زدند. دیگر نفهمیدم چه شد تا اینکه در ...
ذهن عقیم را بارور کنیم!
به سیاه و سفید نمی زدند و همه کارهای شان را فرزندان، عروس ها، دامادها، نوه ها و نتیجه ها انجام می دادند. گاهی نیز همه مان دور یک سفره در خانه پدری جمع می شدیم و در کنار هم خوش بودیم. پدرم که سن بیشتری داشت و به دلیل کار و تلاش در صنف کارگری شکسته تر از مادرم بود در 80 سالگی با آرامش به رحمت خدا رفت. حالا چندسالی است نعمت مادر را بین خودمان تقسیم کرده ایم؛ چند شب خانه این خواهر یا برادر است، چند ...
گروگانگیری نمایشی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
جوان آنلاین: پسر جوان برای اخاذی 200 میلیون تومانی از خانواده دوستش، سناریوی ساختگی گروگانگیری را با همدستی دو نفر از دوستانش اجرا کرد. یک هفته قبل مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پسر 14 ساله اش به نام سعید خبر داد. وی در توضیح ماجرا گفت: پسرم دانش آموز است و هر روز از مدرسه به خانه بر می گردد، اما امروز با من تماس گرفت و گفت قرار است همراه یکی از دوستانش به تفریح برود و ...
راز سیاه پوشی 40 ساله ننه طلعت
آرام بچه ها را بوسید و رفت. وقتی به آن لحظه فکر می کنم، جگرم می سوزد. عکس شهید حسین امینی امشی در جبهه های هشت سال دفاع مقدس چند وقت بعد از اینکه به جبهه اعزام شد، عکس بچه ها را از من خواست، من نامه و عکس بچه ها را برای آقاحسین فرستادم، دوست و همرزمش تعریف می کند که شب عملیات نامه و عکس ها به دست همسرم رسیده بود. حسین از دوستش می خواهد عکس ها را بردارد و اگر زنده ماند، بعد به ...
درگیری مرگبار پسر معتاد با پدر و مادر برای خرید مواد
تماس گرفت و هر دو راهی خانه پدری شدند، اما به محض ورود به خانه با پیکر خونین پدر و مادرشان مواجه شدند. برادرشان نیز داخل اتاق در حالی که چاقوی خونین کنارش قرار داشت، نشسته بود. دختر مقتول با پلیس تماس گرفت و پسر جوان در همان صحنه قتل دستگیر شد و پیرمرد و همسرش برای درمان به بیمارستان منتقل شدند. با گذشت دو روز از حادثه، مرد 74 ساله بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. گزارش این قتل ...
بازداشت عامل قتل کارمند پمپ بنزین
جوانی هم همراهشان بود با کارمند پمپ بنزین درگیر می شوند و او را با چاقو می زنند. مأموران پلیس در بررسی های بعدی هویت عاملان قتل را شناسایی کردند که مشخص شد راننده خودرو به نام منصور فلافل از اوباش سطح یک تهران است که علاوه بر درگیری و شرارت، سابقه تجاوز هم در پرونده اش ثبت شده است. همچنین مأموران هویت دو متهم دیگر به نام کامیار برادر ناتنی منصور و بهنام دوست وی را هم شناسایی کردند. در حالی که ...
مریم مومن: لطفا اَدایی باشید! + عکس
هیچ وقت ترجیح ندادم مادرم یا پدرم را بعد از طلاق انتخاب کنم. زمانی که بردنم دادگاه و گفتند دوست داری با مادرت زندگی کنی یا پدر، من از حد فشار خون دماغ شدم. یادمه قاضی به حالم گریه کرد و درنهایت به مادرم سپرده شدم. با این حال جایگاه الان زندگی ام را مدیون قلب مهربان بابام و زحمت های مامانم هستم.
شهیدی که سقای کربلا انتخابش کرد
به ما دادند و بعد از چهلم ایشان، فرزند چهارم به دنیا آمد. عبداللهی می افزاید: نام فرزند چهارم را هم خود محمدرضا انتخاب کرده بود که در صورت پسر بودن نامش را محسن و در صورت دختر بودن نامش را زهرا بگذاریم که نامش محسن شد. *خوابی که تعبیر شد همسر شهید صالحی بیک به خوابی از شهید اشاره می کند و می گوید: ایشان یک شب پدر و برادر خود را دعوت کرد تا خوابی را برایمان تعریف ...
عمو برای قتل برادرزاده اش به قصاص محکوم شد/ او و 4همدستش با شمشیر و چاقو ، پسر جوان را کشتند
به گزارش یزدفردا: پس از آن تکنیسین های اورژانس به محل که زیرزمین خانه ای سه طبقه در شهرری بود رفتند و پسر 24 ساله مجروح را به بیمارستان منتقل کردند اما وی به علت تعدد ضربه های چاقو و شدت خونریزی ساعتی بعد در بیمارستان فوت کرد. با مرگ وی کادر بیمارستان پلیس را در جریان قرار دادند و مأموران بلافاصله راهی بیمارستان شدند و بعد از بررسی های اولیه تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان ...
ملّتی که از شهادت ترسی ندارد پیروز است
که گریه نکنید صبر داشته باشید هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهدا بروید. همان طور که اماممان گفتند تکلیف ما را سید الشهدا معلوم کرده است، شاید من به خاطر نداشتن سواد نتوانم بدین صورت ادبی صحبت کنم، ولی از شما عاجزانه می خواهم که امام را تنها نگذارید ضمناً از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم که در طول این مدت زندگی زیاد اذیت و آزارشان دادم و نتوانستم جبران کنم حلالیت می طلبم و این را بدانید ...
پدر شهیدان لشگریان آسمانی شد
حضور رهبری در منزل شان باشد که این اتفاق را بهترین لحظه زندگی اش عنوان کرده بود. او می گفت: "اولین روز بهمن ماه سال 1394 بود که ایشان در خانه ما حضور یافتند. چند روز قبل از اینکه ایشان تشریف بیاورند به ما خبر داده بودند که قرار است رئیس بنیاد شهید به دیدارمان بیاید و از ما خواستند که همه اعضای خانواده در منزل باشیم. اما چون همزمان با سالروز وفات حضرت معصومه بود، همسرم می خواست به قم برود ولی مجدد ...
آوا دختر 4 ساله آن روز مُرد که...
از چهار، پنج ماه که از طلاق همسرش می گذرد تصمیم می گیرد مجدد ازدواج کند. پدر آوا می گفت می خواهم بچه هایم سر و سامان بگیرند و در خانه خودشان تربیت شوند. پدر آوا اهل شهرستان قطور است. برای همین از همان شهر زنی را برای ازدواج انتخاب می کند. صدیقه؛ بیست و هفت، هشت ساله بود و شوهرش فوت کرده بود و دو فرزندش پیش خانواده همسرش زندگی می کردند. او با پدر آوا ازدواج می کند و به ارومیه می آید. پدر آوا دو ...
گفتگو با قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت / 2 هزار دلار برای قتل گرفتم + جزییات
را آغاز کردند. در تحقیقات ابتدایی پدر مقتول به بازپرس شفیعی گفت: ساعت 4 عصر روز 3 شهریور از خانه خارج شد و بعد از چند ساعت به مادرش زنگ زد گفت کمی بی حالم وسرگیجه دارم برای همین به بیمارستان می روم اما بعد از بستری شدن به کما رفت و فوت کرد، پسر من ورزشکار حرفه ای بود برای همین مطمئن بودم او بدون دلیل نمی تواند مرده باشد و حتما داستانی پشت این ماجرا هست برای همین موضوع را به پلیس گزارش دادم و ...
غصه 2پسر بیمار روی قلب پدر و مادر شهید
اتاقی کوچک در پایین و دخمه ای کوچک در طبقه بالا که پدر و مادر شهید با چهار فرزندشان در آن زندگی می کردند. گرچه مسئولان قول داده بودند منزل مناسبی برای این خانواده تدارک ببینند اما سال هاست که این قول و قرار، عملی نشده است. گفت وگوی کوتاهی داشتیم با مادر شهید که متن آن پیش روی شماست. چه با حاج آقا ازدواج کردید؟ حاج آقا حدود 15سال از ما زودتر به ایران آمدند. من هشت ساله بودم که از ...
شهدای راه بصیرت و میثاق با ولایت
کودک ماندند و گفتند ساعتی بعد که خیابان ها خلوت تر شد به خانه می روند. ساعت 18:30 من به طرف خانه مان در شادآباد حرکت کردم. تا آن لحظه اتفاق خاصی نیفتاده بود. ساعتی بعد پدرم با من تماس گرفت و گفت وقتی با فاطمه تلفنی صحبت می کرد صدای تیراندازی از مقابل مهدکودک شنیده می شد. پدرم به شدت نگران حال فاطمه و مادرمان بود. دلم شور می زد و احساس می کردم اتفاق بدی افتاده است. همسرم بلافاصله سوار ماشین ...
قهرمان سامرا را بشناسید
همراه همسرم و تعدادی از خواهران سپاه و یکی از دوستان حاج حمید به همراه همسر آمریکایی اش به کمک سیل زدگان رفتیم. آن روز تا شب مشغول کمک به سیل زدگان بودیم. زمانی که خواستیم به خانه برگردیم، حاج حمید دوستش رضا و خانم آمریکایی اش به نام شرا را به اصرار به خانه ما آورد. من از حاج حمید پرسیدم چرا این قدر اصرار کردید؟ گفت این بنده خدا جایی را ندارد برود. اگر ما از آن ها حمایت نکنیم، نه تنها ایرانی بودن ...
فرزند شهیدم مشوق اصلی من برای راه اندازی موسسه قرآنی بود
نارنجی رنگ بر شاخه های درختان پرتقال خودنمایی می کنند و بوی ریحان و نعنا می آید، روی بر می گردانم و با تعارف پدر شهید وارد خانه می شوم پس از دقایقی بانو زیدآبادی به پیشوازم می آید با تعارف او، بر روی مبل می نشینم در مقابلم طاقچه ای که بیشتر شبیه یک کتابخانه است قرار دارد در هر طبقه در کنار کتاب ها تصاویری قرار داده شده است. در طبقه اول عکس حضرت آقا، طبقه دوم عکس حاج قاسم، طبقه سوم و چهارم هم ...
روزی روزگاری رشت
به کریم اف، داماد حاج میرزا خلیل اولین شهردار رشت و نیز برادر کریم اف نیز تخریب شد. شادروان احمدعلی دوست در کتاب خطی بر دیوار ، می نویسد که خانه ایشان نیز در همین محور بوده و برای احداث دومین خیابان رشت نابود می شود. به گفته وی هر خانه ای که قرار بود تخریب شود، پرچمی قرار می دادند و مالک دیگر حق اعتراض نداشت. 3 یا 4 ساله بودم که پدرم خانه مادربزرگ را ترک کرد و خانواده سه نفره ...