گروگانگیری نمایشی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
سایر منابع:
سایر خبرها
اسیدپاشی کینه جویانه روی چهاررفیق
مرتضی که از قبل با چهار نفر از دوستانش اختلاف داشت در درگیری به روی آنها اسید پاشید و گریخت. چهار پسر که از ناحیه صورت دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند . با اعلام خبر اسید پاشی به پلیس، ماموران به ردیابی پسر خشن پرداختند و مرتضی را که خودش هم از ناحیه دست دچار سوختگی شده بود بازداشت کردند. وی به اسید پاشی کینه جویانه به خاطر اختلاف با دوستانش ...
سناریوی رفاقت اینترنتی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
به گزارش ایران آنلاین، چند روز قبل مرد جوانی به پلیس تهران مراجعه کرد و از ناپدید شدن پسر 14 ساله اش خبر داد: ارشیا روز گذشته به همراه یکی از دوستانش به نام بابک که 4 سالی از او بزرگتر است برای تفریح از شهریار به تهران رفتند، اما دیگر نه از پسرم خبری شد نه از بابک، خانواده او نیز نگرانش هستند. با شکایت مرد جوان، تحقیقات برای یافتن دو پسر گمشده آغاز شد. چند روزی از این ماجرا گذشته بود که پدر ارشیا ...
تعرض به دختر 18 ساله در خانه شیطانی
و در تحقیقات گفت: شش ماه قبل در اینستاگرام با شایان آشنا شدم و آن روز برای تفریح در بوستان از خانه بیرون رفتم اما او مرا ربود و به خانه ای در جنوب شهر برد، به من تجاوز کرد و یک هفته اسیرش بودم. روز آخر در خانه نبود که شیشه ها را شکسته و موفق به فرار شدم. در ادامه شایان بازداشت شد و در تحقیقات مدعی بود که دختر جوان خودش فرار کرده و نزدش آمده و آدم ربایی و تجاوزی در کار نیست. ...
خبر خوب| راننده اسنپ چطور مسافرش را غافلگیر کرد؟
آتش شعله ور شد، هر کس به هر زحمتی بود از خانه بیرون آمد. اما ناگهان صدای آه و فریاد مادر بلد شد. پسرم. آخ پسرم گیر کرد تو آتیش. نگرانی در چشمانش موج می زد. در این میان یک سرباز بدون توجه به آتشی که هر لحظه بیشتر می شد، چفیه ای که به همراه داشت را دور سر و صورت خود بسته و به دلِ آتش زد و پسر بچه 8 ساله که در طبقه دوم گرفتار شده بود، به آغوش کشید و سالم از درون آتش خانه بیرون آورد. این ...
گروگانگیری وحشتناک در تهران/ 8 روز اسارت پسر 14 ساله توسط یک باند دهه هشتادی
ناپدید شده است. او توضیح داد: پسرم آریا 14 ساله است. او آخرین بار برای رفتن به کلاس از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. بعد از کلاس با دوستش فرهاد که به تازگی با او از طریق بازی های آنلاین دوست شده بود، قرار داشت. ما چند بار با موبایل پسرمان آریا و دوستش تماس گرفتیم اما تماس هایمان بی پاسخ ماند. هیچ کس خبری از آنها ندارد و همین ما را نگران کرده است. 7 روز بعد با اظهارات این مرد ...
هوسرانی پسر 17 ساله به یک زن مطلقه
، تلاش کرد تا حرفه ای برای آینده اش بیاموزد. این بود که او را به یکی از دوستانش سپرد که تعمیرگاه خودرو داشت. بهبود در تعمیرگاه مشغول کار شد و همسرم حتی خودرو و مدارک آن را را به او داد تا در اینگونه مستقل شود. خلاصه ما او را لای پر قو بزرگ کردیم ولی یک روز که من در منزل نبودم و گوشی تلفنم در خانه جا مانده بود زن جوانی که از همسایگانم است با من تماس می گیرد اما پسرم به تماس او ...
گفتگو با پلیسی که مامور خرید انسولین پیرزن 80 ساله شد
محل اعزام شدم. آدرس در محدوده افسریه بود، به آدرس که رسیدم یک خانه حیاطی بود. درب خانه باز بود. در زدم، صدای پرزنی گفت پسرم بیا داخل. از لای در دیدم که همان روبرو یک پیرزن نشسته است. من هم وارد شدم. پیرزنی حدود 80 ساله، همسن و سال مادربزرگ خودم بود یک عصایی هم کنارش بود؛ یک لحظه فکر کردم مامانی خودم هست... داخل حیاط روی پله جلوی درب ورودی ساختمان نشسته بود. برایم ...
یک داستان کاملا واقعی!
چاقوکش نوجوان را گرفته بودند و زنگ زده بودند به پدرهای شان. بگذریم از این که پدرها هرکدام خودشان یکی در میان زبان شان خوش نمی چرخید و چاقوکش اصلی بچه طلاق بود. بگذریم که پسرعمویی که به این دو پول داده بود فرار کرده بود و بگذریم از این که پدرش فراریش داده بود. بگذریم از این که مادر پسری که قرار بود چاقو بخورد ترس داشت که اگر حقش را بخواهد دفعه دیگر توسط خانواده چاقوکش ها همه شان کشته شوند و من نقش به ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
در خواب احساس می کردم زنگ خانه را می زنند. بلند می شدم و طوری که کسی نفهمد، می رفتم در حیاط را باز می کردم و توی کوچه به این طرف و آن طرف نگاه می کردم. وقتی گفتند اسرا قرار است آزاد شوند، خیال کردم چشم انتظاری من هم تمام می شود. اما عکس علی را به هر آزاده ای نشان دادم، امیدوارم نکرد. نوبت تفحص پیکر شهدا که رسید، راضی شدم به برگشتن نشانه ای از پسرم. هر بار که شهدا را می آوردند، در مراسم تشییع شان ...
ازدواج باورنکردنی زشت ترین مرد دنیا با دو دختر زیبا+ عکس
جنسی با مرد دیگری، طلاق داده است. او سپس با زن دیگری به نام ناماندا (30 ساله) ازدواج کرد. گودوری به خاطر اینکه مبادا کسی همسر جدیدش را به دلیل ازدواج با وی سرزنش کند، او را به مدت چهار سال از دیدن خانواده اش ممنوع کرد. گودوری افزود که همسر دومش هنگامی که برای نخستین بار حامله بود، او را ترک کرد، اما پس از مدتی به سرنوشت خود تن داد و به خانه بازگشت. ناماندا همسر ...
بدشانسی 12 ساله متهم به قتل در زندان
.... رسیدگی به این پرونده از تابستان 96 و با گزارش یک درگیری خونین در پارک و مجروح شدن پسر جوانی با ضربات چاقو در دستور کار پلیس قرار گرفت. چند روز بعد با مرگ مجروح این حادثه تحقیقات جنایی آغاز شد و مأموران با توجه به اظهارات شاهدان یکی از هم محلی های مقتول را که پس از درگیری متواری شده بود دستگیر کردند.متهم در دادگاه گفت: من را بی گناه به زندان انداخته اند. روز حادثه من در خانه بودم که ...
چه بلایی بر سر کودکان میترا استاد و لاله سحرخیزان پس از قتل مادرشان آمد؟
به نقل از مهیار در مصاحبه با یک رسانه دولتی می گوید: نجفی دست بزن داشت. مدام مادرم را کتک می زد یکبار مانع شدم دست مرا شکست. قرار بود با مادرم بیرون برویم من از مدرسه با آژانس باز گشتم پول آژانس نداشتم امدم تا از مادرم پول آژانس را بگیرم که متوجه شدم مادرم مرده است. این روایت، قصه ورود آن ها به خانه محل وقوع قتل را اینطور از قول مهیار ادامه می دهد: وی گفت: شوهر مادرم مجوز ...
پدرشوهر، قربانی خشم برادر عروس شد
به گزارش ایران آنلاین، بهمن سال 1401 مرد 70 ساله ای را که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل کردند. پسر این مرد در شکایت به پلیس گفت: برادر همسرم و دو نفر از دوستانش این بلا را سر پدرم آورده اند. مدتی قبل با دختری به نام سحر ازدواج کردم اما مدام با هم اختلاف و دعوا داشتیم تا اینکه چند روز قبل همسرم با حالت قهر خانه را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. من چند باری با او تماس گرفتم تا به خانه برگردد ...
هرگز بی وضو شیر نداد|زیست عفیفانه شهید مصطفی
مادر این شهید مدافع امنیت به علاقه مصطفی برای شهید شدن به جهت اینکه همراه یوسف زهرا رجعت کند اشاره و اضافه کرد: صبح فردا خبری آمد و فهمیدم خوابم تعبیر شد، با دوستان پسرم، راهی زاهدان شدیم. من در حال خودم نبودم و دائما بیهوش می شدم، ما را وارد خانه ای کردند که پر بود از عکس شهدایی همچون شهید علمدار، دو روز از زمانی که رسیدیم می گذشت و خبری از پیکر مصطفی نبود، شب که شد ناامیدانه به عکس شهیدانی که به ...
تعدد فرزندان، روابط ما را صمیمانه وصادقانه تر کرده است
ما پنج قلو هدیه کند این مادر جوان درباره آرزوی پنج قلودارشدنش می گوید: در شهرمان یک تولد چند قلویی را جشن گرفته بودند. همان جا آرزو کردم خدا به من هم پنج قلو هدیه کند. وقتی جواب آزمایش بارداری ام مثبت شد، در اولین سونو متوجه شدم جنین ها چهارقلو هستند. با خودم گفتم ای کاش پنج قلو می شدند. این گذشت و ماه بعد در سونوی دوم دکتر گفت جنین ها پنج قلو هستند. خیلی خوشحال شدم. سختی دارد ...
محاکمه غیابی عروس فراری به جرم انتقام گیری خشن از پدرشوهر
تا اینکه آرمیتا گفت از من جدا می شود. او که انتظار نداشت طلاق را بپذیرم از اینکه قبول کرده بودم عصبانی شد و رفتارهایش بدتر شد. او روز حادثه برادرش و دو مرد دیگر را به خانه ما فرستاد و آنها زمانی که من در خانه نبودم چنان پدرم را کتک زدند که حالا در کماست. با شکایت این جوان تحقیقات آغاز شد و آرمین، برادر آرمیتا، بازداشت شد. او گفت خبر ندارد خواهرش کجاست و بعد از اینکه متوجه شده پدرشوهرش ...
درگیری مرگبار پسر معتاد با پدر و مادر برای خرید مواد
هم دعوایشان شد که من با دخترم تماس گرفتم و گفتم برای کمک به خانه بیاید، اما ناگهان پسرم با چاقویی که شبیه قمه بود به پدرش حمله کرد. من جلو رفتم تا مانعش شوم که خودم هم مجروح شدم، دیگر نفهمیدم چه شد تا اینکه دختر و پسرم ما را به بیمارستان بردند. پسر 34 ساله که در صحنه جنایت بازداشت شده بود در تحقیقات گفت: اوایل هروئین مصرف می کردم و بعد از مدتی به شیشه رو آوردم. روز حادثه به مواد نیاز داشتم و ...
گفتگو با قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت / 2 هزار دلار برای قتل گرفتم + جزییات
را آغاز کردند. در تحقیقات ابتدایی پدر مقتول به بازپرس شفیعی گفت: ساعت 4 عصر روز 3 شهریور از خانه خارج شد و بعد از چند ساعت به مادرش زنگ زد گفت کمی بی حالم وسرگیجه دارم برای همین به بیمارستان می روم اما بعد از بستری شدن به کما رفت و فوت کرد، پسر من ورزشکار حرفه ای بود برای همین مطمئن بودم او بدون دلیل نمی تواند مرده باشد و حتما داستانی پشت این ماجرا هست برای همین موضوع را به پلیس گزارش دادم و ...
نماز شکر مادر شهید پس از 11 سال انتظار/ سلام بر استخوان هایی که بوی کربلا می داد
خبرگزاری شبستان- استان گلستان؛ بدون خداحافظی رفت. شاید نمیخواست چشمان مادر را گریان و قدم های او را لرزان ببیند. یک روز پاییزی با ساک کوچکی از وسایل راهی جبهه شد، چند ماه بعد به شهادت رسید و 11 سال بعد چند تکه از استخوان های قامت رشیدش در آغوش مادر آرام گرفت. ماجرای امروز ما، داستان زندگی شهید مسعود یونسی است. جوان خوش قد و قامتی که دل از خانه و کاشانه کند و در 16 سالگی سفیر مرگ را در ...
ماجرای دزدی عجیب دختر جوان
مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: اهل طبس هستم و بعد از آن که در دوران نامزدی از همسرم به خاطر اعتیادش طلاق گرفتم، به مشهد آمدم تا ادامه تحصیل بدهم،این بود که در خانه یکی از نزدیکانم اقامت کردم که برای زمان مسافرت به مشهد در حاشیه شهر خریده بودند اما حدود یک سال قبل با حسن آشنا شدم . او در زمینه آهنگ سازی فعالیت می کرد و به همین دلیل خیلی زود به او علاقه مند شدم و قرار شد او بعد از ...
دلتنگی های یک مادر شهید دانش آموز: چه محمدرضایی بود؛ عجب پسری
محمدرضایی بود چه پسری. . . وی ادامه داد: سه ماه از حضور محمدرضا در جبهه می گذشت بی نهایت دلتنگش بودیم قرار بود به مرخصی بیاید اما همان روز عملیات شروع شد و او حضور در جبهه را به مرخصی ترجیح داد. فرزندم در همان عملیات به شهادت رسید. وقتی محمدرضا به شهادت رسید پیکرش تا سه روز در جبهه ماند. پسرم بعد از شهادت سه شب پیاپی به خوابم آمد و گفت: پدر جان چقدر برای آمدن من عجله می کنی من ...
برادر نوعروس تهرانی و دوستانش با چاقو به جان پدر داماد افتادند / عروس پس از دستور حمله گریخت + جزییات
به گزارش زیرنویس، شامگاه 15 بهمن ماه سال 1401 مرد جوانی پدر 70 ساله اش به نام مرتضی را به بیمارستان رساند. آثار جراحت های عمیق روی سر و صورت پیرمرد نمایان بود که تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این میان پسر 42 ساله اش به نام آرش به پلیس آگاهی رفت و از همسر 41 [...]
وعده دیدار هر سال، روز وفات مادرِ سقّایِ کربلا
. اما جوان رشید 24 ساله ام همه چیز را گذاشت و گفت می خواهم به جبهه بروم. پسرم مصمم بود برای رفتن، نه من و نه عروسم سد راهش نشدیم. گفتم میدانم پسرم شهید شده عروسم دختر پسرعمویم، خواهر دو شهید بود. این شد که سید مسعود رفت و بعد از 4 ماه خبر شهادتش را برایم آوردند. روزی که خبر شهادتش را دادند، انگار همین دیروز بود! پسر کوچکم که غصه بستری شدنش را می خورم، تمام شب را بی تابی کرده ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
بود که در یک روز دو ماجرای سرنوشت ساز برایم رقم خورد که فراموشی آن روز در سال 74 برایم غیرممکن است که موفق به قبولی و دریافت مدرک دیپلم شدم. همکاری با یونیسف و تحصیلات دانشگاهی با پسر چهار سال از زمانی که دیپلم گرفته بودم می گذشت که به پیشنهاد شوراهای بخش جغین و همکاری با نماینده یونیسف اولین مهدکودک را با نام حضرت علی اصغر (ع) برای کودکان در این بخش افتتاح کردیم و در سال ...
"ام البنین" پیش همه روضه خواند و گفت // شرمنده ام "رباب"، پسرم را حلال کن
یاد زهرا گریه کردند با نغمه ی لب های مولا گریه کردند یا فاطمه می گفت هر جا گریه کردند آن روز تنها خواهش قلبت همین شد یا فاطمه تبدیل بر اُمُّ البنین شد شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد اما کلامی باعث خون جگر شد زخم زبان ها بر دل تو؛ نیش تر شد گفتند: بانو بعد ازین کم میگذارد بر این یتیمان دیگر او ...
نجوای لالایی مامان ایران با قهرمان ایران
سال بیشتر نداشت، به جبهه رفت و در عملیات محرم با رمز عملیات یا زینب شرکت کرد که در این عملیات از ناحیه دست وپا به شدت مجروح شد و به بیمارستان اهواز منتقل شد. * چطور از مجروحیت پسرتان باخبر شدید؟ همسرم تعمیرکار ماشین های سنگین بود و در قسمت پشتیبانی جبهه مشغول بود؛ ابتدا او متوجه شد و به همراه یکی از دوستانش به دزفول رفت و بعد از چند روز حسن را به قم منتقل کرد، حسن به منزل آمد ...
انتقام هولناک مرد کینه جو
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (سه شنبه پنجم دی ماه سال 1402) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. پسر جوان قربانی نگاه چپ شد پلیس در جست وجوی چهار متهم فراری است که در نزاعی خیابانی به بهانه نگاه چپ یک مرد جوان، او را به قتل رسانده اند. بیشتر بخوانید ماجرای دزدی عجیب دختر جوان از حدود یک سال قبل به عقد موقت پسری درآمده بودم که به آهنگ ...
درسوگ بانوی حماسه آفرین، حضرت ام البنین (س)
از جمله اشعار وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته، شعر جانسوز وی پس از شهادت پسرش است که فرمود: مرا ام البنین نخوانید که به یاد شیران دلاور می افکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آن ها خوانده می شدم، ولی امروز فرزندی ندارم. چهار فرزند داشتم همچون باز های شکاری و همگی به شهادت رسیدند . وفات حضرت ام البنین (ع) او بعد از زینب کبری (ع) دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ ...
بنویسید مرا، شهر مرا خشت به خشت
.... تلفن ثریای ماهواره ای علی شفیعی شارژ تمام می کند، با تلفن ماهواره ای فرمانده سپاه این جملات را به کرمان مخابره می کند و خبر جهان را پر می کند. الان که نشسته ام توی خانه ی پدری ام در کرمان سحرگاه پنجم دی ماه است. دست خودم نبوده و عمدی هم نداشته ام ولی نگاه که می کنم ناخودآگاه مشکی پوشیده ام. ساعت شش و 12 دقیقه است و من به اینجای متن رسیده ام، درست 20 سال و 44 دقیقه پیش از این لحظه ...
قتل هولناک توسط رتبه سه رقمی کنکور / راز قتل مخوف با زهر مار + فیلم
داشتم و درنهایت دستگیر شدیم. عذاب وجدان داشتی؟ زمانی که مقتول دستم را موقع تزریق سم گرفت، یک لحظه باهم چشم در چشم شدیم. یکبار او را دیدم، اما هزاران بار بعد از آن کابوس دیده ام. به قدری حالم بعد از آن روز کذایی بد بود که به دارو رو آوردم. حجم ویدیو: 2.60M | مدت زمان : 00:01:03 منبع: همشهری بیشتر بخوانید قتل هولناک پسر همسایه به دلیل ناموسی قتل هولناک در یک قهوه خانه در تهران قتل هولناک زن جوان در بیابان های قرچک ورامین چاقوکشی وحشتناک در خیابان بهارشیراز تهران/ یک نفر کشته شد ...