سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همسر برادر به خاطر یک پراید
مدتی به این رفت وآمدها مشکوک شد و من به او گفتم صبح ها دوست دارم نیم ساعتی را در تلگرام با دوستانم چت کنم و چون زنم با این کار مخالف است، به خانه او می آیم . متهم به قتل ادامه داد: شب پیش از جنایت تصمیم قطعی خودم را گرفتم و صبح روز بعد همسر برادرم را با چاقو کشتم و موضوع را به حسن خبر دادم . کارآگاهان بعد از شنیدن این اعترافات، حسن را بازداشت کردند. او ضمن تأیید گفته های برادرش توضیح داد ...
جوان 28 ساله همدانی با 864 اختراع
. طرح دیگری که آقامصطفی آن را به ثبت رسانده اگزوز بی صدا برای ماشین های سنگین است. یعنی اگر این اگزوزها روی ماشین های سنگین نصب شوند دیگر صداهای گوشخراشی که در حال حاضر این اگزوزها دارند را نمی شنویم. وقتی به دانشگاه رفتم بیش از 20 اثر را در سازمان ثبت اختراع به ثبت رسانده بودم. با این حال بعد از مدرک کاردانی تصمیم گرفتم به سربازی بروم. البته این را هم بگویم که مدرک کاردانی ام ...
ناگفته ها و گِله های همسر شهید آوینی
. خدا را شکر کردم که ذهنش سالم است، حنجره اش سالم است. به گمانم از ابتدا شیفته روحش بودم. دست و پا می توانست که مهم نباشد. بعد که تمام خبر را شنیدم، روی پله های داخل خانه نشستم و فکر کردم که او هست، برای همیشه. عکسش رفته روی مین و معدوم شده. از خودش آموخته بودم که به عکس دل نبندم. خبر را موقعی دادند که بچه ها مدرسه بودند. همه ذهنم متوجه این شد که چطور به آنها بگویم، به بچه های هشت، 9 و 14 ...
بازیگری که به دنبال فروش "قبرش" بود!+عکس
کنند و در صورت امکان در زمینه ودیعه خانه ام کمک کنند. او ادامه داد: طبق برنامه ای که قبل از مصاحبه داشتم به وزارت ارشاد رفتم و توسط آقای منفرد دستور وزیر را در پای نامه درخواستم گرفتم و بعد پیش آقای ایوبی رییس سازمان سینمایی رفتم. برای اولین بار بود که یک مدیر سینمایی مرا داخل اتاقش راه داد و با احترام زیادی با من برخورد کردند. ایشان مشکلات من را پرسیدند و سه چهار روز برای حل آنها فرصت ...
روایت بازیگر شهرزاد از بازی در نقشی که برایش سیمرغ آورد
.... جواب این سؤالات را آقای روستایی به عنوان نویسنده و کارگردان بدهند... . جدا از این نکته، وقتی کسی در فیلمی بازی می کند، طبعا دنیای فیلم را پذیرفته و به رسمیت شناخته. اصلا تحلیلتان از پیکره فیلم نامه چه بود؟ متوجه منظورتان شدم. تحلیل من از اتفاقات خانه شهناز این بود که یک سری اتفاقات کلیدی در خانه شهناز دارد دوباره تکرار می شود. یعنی همان اتفاقاتی که در خانه این خانواده ...
گفتگوی شخصی با خانم معاون جنجالی
محل کارش حضور می یابد. می گوید: من عادت بدی دارم و نمی توانم زودتر از ساعت 12 تا 12:30 بخوابم. صبح ها هم زود بیدار می شوم. البته این عادت را قبل از این پست هم داشتم. ساعت خواب و بیدار شدنم حتی در روزهای جمعه هم تغییر نمی کند. روزی 12 ساعت به طور میانگین در رفت و آمد به معاونت، هیات دولت، جلسات و بازدیدهاست. ساعت 8 شب، به بعد هم به خانه می رسد: وقتی به خانه می رسم با دخترانم گفتگو می کنم ...
روایتی از همسر شهید همدانی
به خواب یکی از نزدیکانمان آمد و گفت به همسرم بگویید که بعد از این نمازم را در خانه می خوانم. تا مراقب فرزندانمان باشم. وقتی می خواهم دلتنگی کنم شرمنده حضرت زینب می شوم. گاهی به خودم می گویم خجالت نمی کشی؟! تو یک نفر را در راه خدا داده ای. درست است که عزیزم است ولی حضرت زینب در نصف روز چند تن از عزیزانش را از دست داد. در این مواقع است که به خودم می گوییم حالا باید محکم تر بایستم. باید به فاطمه و محمدعلی بگویم که پدرش چه قهرمانی بوده است. دفاع پرس ...
ستاره ای که به پرسپولیس نه گفت و حالا می درخشد
...> بعد از اتمام جام جهانی حاج صفی بارها تا نزدیکی لژیونر شدن هم رفت اما این موضوع به حالا موکول شد. او دلیل این تاخیر را مشکلاتی می داند که نمی خواد آنها را مطرح کند: من پیشنهاداتی از کشورهایی داشتم اما به دلایل زیادی نتوانستم بروم حتی پای امضای قرارداد هم رفتم اما مشکلاتی بود که نگویم بهتر است. اتفاقاتی افتاد که من به ایران برگشتم و خدا را شکر دوباره برای من پیشنهاد آمد به آلمان آمدم و خوشحالم ...
ولادت پنچمین نور ولایت ، امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد
گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . کنیه امام ” ابوجعفر ” بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیه السلام است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن علیه السلام و از سوی پدر به امام حسین علیه السلام می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین علیه السلام است . تولد حضرت باقر علیه السلام در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد ...
کی روش متخصص است و ما هم می خواهیم او را نگه داریم
پروپاگاندا به راه انداخته و برخی حرف های بی اساس می زنند تا شما را از اصل داستان دور کنند. وی ادامه داد: همانطور که در عید نوروز به اردوهای تیم ملی و وزنه برداری رفتم 3 بار بدون حضور دوربین و بدون خبرنگار از کمپ تیم های ملی بازدید کردم و گلایه هایی که سرمربی تیم ملی از زمین داشت را دیدم و متوجه شدم او در این باره درست می گوید. به همین دلیل به معاونت قهرمانی وزارت ورزش دستور داده شد تا 2 زمین ...
رابطه سرگرمی و امنیت ملی در ایران (2)
پیشنهاد شد. کارگردانی تختی دو روز بعد از درگذشت علی حاتمی به من پیشنهاد شد. وسط بیابان های اصفهان داشتم عقرب را کارگردانی می کردم که برایم پیغام فرستادند و گفتند کارت که تمام شد بیا و کار علی حاتمی را کارگردانی کن. گفتم: من اصلا چنین کاری نمی کنم و خیلی هم عصبانی شدم و گفتم از این پیشنهادتان بدم آمد. چهار ماه بعد دوباره پیغام دادند که بیا و این کار را تمام کن و به جشنواره سال آینده برسان. خلاصه ...
دیگر به دیدن گالری ها نمی روم
عکس ها بیشتر از مناطق تاریخی تهران مانند بازار، گذر معیری، منطقه مستوفی و... است این عکس ها در چهار مکان نمایش داده می شود که مراسم افتتاحیه در کتابخانه بزرگ استراسبورگ برگزار می شود. به تازگی در تماس تلفنی ای که با خانم چهره گشا داشتم، متوجه شدم آنها دوست دارند آثاری از عکاسان جوان هم نمایش دهند. من پاسخ دادم عکاسان جوان را نمی شناسم و به همین دلیل قرار شد در فراخوانی از عکاسان حرفه ای برای حضور ...
سعۀ صدر و زلال بودن آوینی مرا مجذوب او کرد/ مرتضی وجوهی دارد که من نمی فهمم
طبیعتا من می بینم که پس این عمر هدر نرفته. *صادقانه تر و خارج از ژست های معمولی رسانه ای حرف بزنیم. کیومرث پور احمد برای ما منبع لایزالی از فهم و حس کردن عشق بود. این منبع لایزال سرچشمه در کجا داشت؟ در روانشناسی می گویند که سرشت آدم ها تا 5 سالگی شکل می گیرد لابد این عشق در پدر و مادرم وجود داشته، از طرفی هم من چهارمین پسر خانواده بودم ،بعد از من یک دختر به دنیا آمده است آن هم به ...
استاد منوچهر ستوده درگذشت
زمانی که آمریکایی ها پایشان به ایران باز و مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران تاسیس شد، پدرم ریاست این مدرسه را به عهده گرفت. تا سن چهار سالگی در محله سرچشمه زندگی می کردم. پدرم در چهارراه حسن آباد، کوچه مسجد مجدالدوله منزلی خرید و من هم وارد این خانه شدم. در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدائی آمریکائی رفتم و شش ساله ابتدائی را در این مدرسه گذراندم. سال تحصیلی 1307 شمسی مخلص شش ساله ...
کراماتی از شکافنده علوم آل محمد(ص)
خود به استراحت پرداختم. چون صبح شد، به خاطر احترام و بزرگداشت جابر به نزدش رفتم. با شگفتی تمام دیدم از خانه اش بیرون آمده و به سوی من می آید اما مانند کودکان تعدادی مهره استخوانی و قاب که با آن بازی می کنند به گردن انداخته و بر یک چوب نی سوار شده و دیوانه وار می گوید: اجد منصور بن جمهور امیرا غیر مامور منصور بن جمهور را فرماندهی می بینم که فرمانبردار ...
متن نگاری خبرنگار دولت بهار از حادثه آمل - من مهندس هادی جعفری هستم؛ شهیدی که دوبار تشییع شد + تصا
از حرم کرده بود، بامداد 19 اسفند 1393، برای آخرین بار از وطن به سلامت خارج شدم و در سامرا به پابوس امامین عسکریین (ع) رفتم. سوم فروردین 1394، همزمان با روز شهادت ام ابیها (س) حوالی ساعت 3 بعد از ظهر هنگامی که در تکریت مشغول کار در کارگاه بودم، هدف موشک پهپاد آمریکایی قرار گرفتم. بخش هایی از بدن اربا اربایم پیدا شد و هشتم فروردین 1394 به دست پدر و مادرم رسید و همشهری هایم همان روز تشییعم ...
بنزین چند ریالی چطور 1000 تومان شد؟ / پیغام موشکی آمریکا به ایران / بازیگری که به دنبال فروش قبرش بود / ...
پایگاه تحلیلی خبری تابناک گیلان از این پس سعی دارد جهت پوشش کامل وقایع مهم روز در کشور، مجموعه ای از مهم ترین اتفاقات 24 ساعت گذشته را در یک بسته خبری به مخاطبان خود عرضه کند که این موارد شامل کلیه موضوعات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-ورزشی و اقتصادی خواهد شد. بنزین چند ریالی چطور 1000 تومان شد؟ بنزین از نیمه دوم سال گذشته 1000 تومانی شد تا تک نرخی شدن آن رقم بخورد و حالا زمزمه هایی از ارائه ی بنزین با نرخ های متفاوت در جایگاه های کلاس بندی شده مطرح می شود، اما زمانی هر ...
تیپ متفاوت مهسا کرامتی در جشن عروسی برادر همسرش ! + عکس های جدید همسر و فرزندش
.... در قرآن و کتاب های آسمانی آمده است که خداوند از روح خود در وجود انسان دمیده است و من حالا این روح خداوندی را بهتر حس می کنم. ماجراهای امیر مانی و مامانی با مادر شدن دل تان بزرگ و صبرتان بیشتر می شود. سال ها قبل وقتی به کلاس های مولوی شناسی می رفتم استاد عزیزی داشتم که در تفسیر یکی از اشعار مولانا گفتند اول خدا عاشق بنده شده است و بعد بنده عاشق خداوند می شود. تمام این ...
داستان جوانی که تصادفا "تکفیری" شد!
چگونه به وقایع تلخ گذشته نگاه می کند؟ خالد در جواب به این سوال می گوید: من خیلی بی تجربه بودم. اولین بار در 12 سالگی در یک کارخانه مشغول به کار شدم. من رفتم تا یک کشور دیگر را از نزدیک ببینم. به نظرم این کار خیلی هیجان انگیز آمد، اما خب در نهایت فاجعه ای بیش نبود. این ماجرای زندگی خالد محمود بود؛ همان ماجرایی که خالد روزی دوست داشت برای تماشای آن به سینما برود. ...
چرا داعشی ها از دخترها می ترسند؟!
ها فکر می کنند که دارند با نام اسلام می جنگند. داعشی ها معتقدند که اگر توسط یک دختر کشته شوند به بهشت نمی روند. آن ها از دخترها می ترسند. سوریه دیگر محل چتربازی نیست! در دوران کودکی، مدتی در سوریه زندگی می کردم و پس از آن به مراکش رفتیم. بعد از کالج در ایالات متحده به شهر رقه سوریه رفتم و در حال حاضر از آن به عنوان پایتخت داعش یاد می شود. کار من سرکشی به مناطق اطراف رقه تا نزدیکی ...
در سینما درصد جانبازی به من تعلق می گیرد
... - خب من اگر قرار بود آژانس شیشه ای را شادتر اجرا بکنم، کاری برایم نداشت. من در مومیایی3، مرد عوض، آدم برفی، مارمولک، شوخی و... هم بازی کرده ام دیگر. پس می توانم کمدی کار کنم. ایشان فرزند صبح را ساختند و ما هم فهمیدیم کمدی چیست! - یک سال قرار بود از آژانس شیشه ای در همدان تقدیر شود. من هم که خودم همدانی هستم رفتم داخل شهر و متوجه شدم فیلم اکران شده. وارد سالن شدم دیدم یک نفر به ...
من و هادی زندگی مان را فدای عشق بزرگتری کردیم
...: اگر زنده برگشتم... بعد هم گفت: می دانی وصیتنامه ام را کجا گذاشته ام. من را ببخش. لحظه آخر نزدیک اتوبوس، فقط اشک می ریختم. لحظه تلخ خداحافظی از همراه زندگی ام. او فقط نگاه می کرد و گفت من لایق شهادت نیستم. به من گفت تو سوار شو تا من راحت تر بروم. سوار اتوبوس شدم. لحظه آخر که صورتش را برگرداند چشمانش از اشک پر بود. گویی لحظه جدایی برای هادی هم سخت شده بود. بعد از شهادت رفتم سراغ وصیتنامه اش ...
خداداد عزیزی:اطراف حرم دستفروشی می کردم
مرد سفیدپوش که صورتی نورانی داشت به من گفت برو حرم و سوره و التین و الزیتون را بخوان. هوا گرگ و میش بود که سریع از خانه زدم بیرون و رفتم حرم. تازه مردم داشتند برای نماز صبح می آمدند که از ورودی بست شیرازی یا به قولی درب نواب وارد صحن شدم و اول گنبد را نگاه کردم. بعد دیدم یک پیرمرد گوشه ای نشسته و ناخودآگاه سمتش رفتم و گفتم حاج آقا من این خواب را دیده ام و تعبیرش را نمی دانم. گفت شما به ...
بخش های خواندنی کتاب - آوینی؛ شهید فرهنگ -
نمی داد، به اشخاص رای می داد و مفصّل تحقیق می کرد. (راوی: مسعود فراستی، منتقد سینما) مظلومیت آوینی من فقط یک بار شهید آوینی را دیده بودم؛ ایام نمایشگاه کتاب تهران بود در سال 71. نمایشگاه هم خیلی شلوغ بود. طیف حزب اللهی، بسیجی هم زیاد بودند. نمازخانه هایش هم پُر بود. بلندگوی نمایشگاه اعلام کرد که سید مرتضی آوینی در یکی از سالن ها در ساعت 5 سخنرانی دارد. بدو بدو رفتم خودم را به ...
کارگردانی که 25سال نماز شبش ترک نشد
...، "جلال آل احمد"، "مجله های مکتب اسلام "، "قورباغه دروغگو" و ... هیات خانگی سلحشور که شهرت زیادی داشت خواهر مرحوم سلحشور درباره هیأت خانگی و خانوادگی ایشان اینگونه می گوید: حاج فرج اصرار داشتند که در خانه شان هیأت برگزار کنند. بعد از چند سال در جلسه ای خانوادگی مطرح شد که این هیأت در منزل خواهرها و برادرها به صورت گردشی برگزار شود، بعد از شنیدن نظرات همه، برادرم مخالفت کرد و گفت ...
شرح سانحه تصادف سیروس قایقران از زبان همسرش
پیکان کردند. من مردم را می دیدم که می رفتند و می آمدند و به داخل پیکان نگاه می کردند و سر تکان می دادند و می گفتند: بیچاره! ولی من نمی فهمیدم، یعنی نمی خواستم قبول کنم. در بیمارستان پورسینای رشت، مرا بستری کردند. پس از اینکه از بیمارستان پورسینا مرخص شدم، در ماشین دلشوره داشتم. یک لحظه دلم ریخت و شک کردم، دائم به خودم دلداری می دادم و می گفتم مگر امکان دارد که سیروس و راستین من بمیرند ...
معلم فداکار خاشی که خودش زیر آوار ماند تا 3 دانش آموز جان بگیرند/ شجاعت و فداکاری مهمترین درس زندگی معلم ...
را سوار خودرویم کردم و به همراه یکی از محلی ها، راهی شهر شدم و بعد از عبور از چند پاسگاه مرزی و ناکام ماندن در پیدا کردن درمانگاه، پزشک یا بهیار، خودرو یم پنچر شد و در آن شرایط سخت مجبور شدم پنچری ماشین را بگیرم و دوباره به سوی شهر راهی شدم. اما حمیدرضا چند دقیقه بعد در ماشینم جان داد. شهنوازی اذعان کرد: آنتن دهی موبایل در نقاط مرزی ضعیف است و مسافت ها دور، به همین خاطر خودم خواستم او را ...
از آغاز اسیدپاشی ها در تهران تا همسرکشی با جوراب زنانه و روسری
به دلیل مصرف شیشه جان خود را از دست داد و پس از آن، پسر مورد علاقه این دختر نیز دستگیر شد. پس جوان در اظهارات خود گفت: روز قبل از حادثه به همراه مژگان در حال پرسه زنی در داخل خیابان های سطح شهر بودیم تا اینکه در ساعت 03:30 بامداد برای کشیدن شیشه به انباری خانه ما رفتیم. پس از مصرف شیشه، من به خانه آمدم و مژگان در داخل همان انباری استراحت کرد. حدود ساعت 9 بود که مژگان با تلفن همراهم تماس ...
انتقام اسیدی از نامزد سابق
خانه مان دیده بودم که ناگهان مایع داخل ظرف را به طرف من پاشید. وقتی مایع به لباس هایم ریخته شد، مانتوام پودر شد و من از ترس فریادم به آسمان بلند شد و از هوش رفتم. پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. در ادامه مأموران پلیس در محل حادثه به تحقیق پرداختند. بررسی ها نشان داد مایع اسیدی ...
داور ایرانی: کتف بازیکن را وسط زمین جا انداختم
...، همیشه دنبال فرصت بودم تا بتوانم در فوتبال جهش خوبی داشته باشم. فارس: شما بسکتبال بازی می کردید، چرا به فوتبال روی آوردید؟ من در دانشگاه، حرفه ای ورزش بسکتبال را پیگیری می کردم اما چون برادرم پیام دروازه بان فوتبال بود، به این رشته علاقه پیدا کردم، هرچند قبلاً هم از فوتبال خوشم می آمد. فارس: چرا شما بعد از پیام که برادر کوچک ترتان هست، داور شدید؟ ...