سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای فرار از آذربایجان برای حضور در جبهه های ایران
در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه [...] در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون آذربایجان است که دلی مالامال از عشق خمینی دارد. او برای ما از علاقه شدیدش برای شرکت در جبهه های دفاع مقدس و تلاش هایی که برای فرار از کشور آذربایجان و شرکت در این جنگ داشته گفت. مصاحبه ما با اسکندر حسین اف شنیدنی های زیادی از تاثیرات انقلاب اسلامی بر مردم آذربایجان دارد. دین به انتهای خود رسیده بود من اسکندر حسین اف از جمهوری آذربایجان هستم. تحصیلات متوسطه و دانشگاهی را در آذربایجان گذراندم و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمدم. در ایام پیروزی انقلاب ایران کلاس سوم راهنمایی بودم. ما در شهر جلیل آباد زندگی می کردیم که نزدیک مرزهای ایران است. قبل از انقلاب دین در آذربایجان به انتهای خود رسیده بود. مثلاً شهر ما حدود 130 هزار نفر جمعیت دارد. من از کودکی فقط روخوانی قرآن یاد گرفته بودم. به خاطر همین در شهر من را با تعجب با انگشت به همدیگر نشان می دادند، انگار یک مرجع تقلید دیده اند! یا مثلاً پدرم یک روز در ماه رمضان افطاری می داد و مقید بود که فقط روزه داران در آن شرکت کنند. از جمعیت 130 هزار نفری فقط 30 -40 نفر روزه گرفته بودند که در افطاری شرکت کنند، همه آنها هم پیرزن و پیرمرد بودند. چون من قرآن خوان بودم، همیشه پیش پیرمردها بودم! یادم هست که هر پیرمردی که از دنیا می رفت، بقیه می گفتند یک دین دار دیگر هم رفت و کم کم کل دینداری از بین می رود. بعضی های دیگر هم بودند که می گفتند دین دوباره احیا خواهد شد، دینداری به مو می رسد ولی پاره نمی شود. فقط در ده روز محرم مسلمان می شدند در مدارس و رسانه ها مدام مباحث ضددین مطرح می شد. مارکسیسم و لنینیسم تدریس می شد. تنها چیزی که دین را تا آن زمان نگه داشته بود ده روز اول محرم بود. در این ده روز مردم دوباره مسلمان می شدند. دزد دزدی نمی کرد، مشروب خوار مشروب نمی خورد. ولی دهه عاشورا که تمام می شد دوباره همه کارها شروع می شد. از بس کاریکاتور از آخوندها دیده بودیم، تا اسم آخوند می آمد، یک آدم زشت وحشتناک در ذهنمان می آمد. آخوند را کسی می دانستیم که در قبرستان می نشیند و قرآن می خواند و از مرم پول می گیرد. خلاصه هیچ چیز مثبتی از دین و دینداری و آخوندجماعت در ذهن مردم وجود نداشت. در ابتدا کمونیست ها با انقلاب مخالفت نمی کردند اوایل انقلاب کمونیست ها دشمنی با انقلاب نشان نمی دادند. چون انقلاب از یک طرف ضدغربی بود و از طرف دیگر آنها امید داشتند که به وسیله حزب توده بتوانند انقلاب را مصادره کنند و حکومت را به دست بگیرند. فکر نمی کردند که این انقلاب بتواند روی فکر مردم تأثیر بگذارد. لذا اوایل انقلاب تلویزیون شوروی همه اخبار و مراسمات مربوط به انقلاب مثل ورود امام به ایران را نشان می داد. بنابراین نتیجه ای که حاصل شد این بود که ذهنیت منفی مردم نسبت به روحانیت تغییر کرد. همان آخوندی که سالها تحقیرش می کردند آمده و در کشوری مثل ایران انقلاب کرده و حکومت را به دست گرفته است. مردم با خود می گفتند چطور آخوندی که مرتجع و خرافی است توانسته چنین انقلابی برپا کند و بعد آن را مدیریت کند؟! خود کمونیست ها نفهمیدند که دارند با دست خودشان تبلیغات 70 ساله شان را بر باد می دهند. بعد کم کم متوجه شدند که دارند اشتباه می کنند. لذا شروع کردند به تبلیغات. مثلاً می گفتند که خمینی تربیت شده شوروی است و در تاتارستان روسیه همراه 9 نفر دیگر تربیت شده اند. این هنر کا گ ب است که می تواند حتی مرجع تقلید کمونیست تربیت کند. بعضی دیگر می گفتند که خمینی را انگلیسی ها درست کردند. اختلافات شدیدی درباره ماهیت امام خمینی شکل گرفته بود. من یک کتاب خاطره از آن دعواها دارم. مثلاً یک آخوندی بود که با عصبانیت روی میز می زد و می گفت به قرآن قسم این آدم جاسوس انگلیس است چرا شما نمی فهمید؟ آنها امید داشتند که با برنامه های طولانی مدتشان می توانند ایران را نیز کمونیست کنند و بر آن حکومت کنند، اما حالا می دیدند که برعکس مذهبی های ایران دارند در آذربایجان و شوروی نفوذ می کنند. لذا بعد از انحلال حزب توده ایران که امید داشتند از طریق آن بتوانند بر ایران حکومت کنند، تلویزیون شوروی بمباران تبلیغاتی علیه انقلاب و امام را شروع کرد. آنهایی که مسخره می کردند، مذهبی شدند امام با انقلاب یک روح تازه ای در جامعه آذربایجان دمید. کسانی که تا پیش از این اصل خدا را قبول نداشتند و با من درباره وجود خدا بحث می کردند، حالا مذهبی شده بودند. من بعضی ها را باورم نمی شد که مذهبی بشوند ولی به برکت انقلاب مذهبی شدند. به نظر من این از کرامت امام بود که توانست تصرف روحی در افراد انجام دهد. از این افرادی که با انقلاب ایران متحول شدند تعداد بسیاری وجود دارد. یکی از رفقای ما که الان هم مشغول فعالیت های انقلابی است، قبل از انقلاب ما را به خاطر فعالیت های مذهبی مسخره و تحقیر می کرد. وقتی می دید که من دو سه نفر را جمع کردم و برایشان درباره دین حرف می زنم، می آمد و مسخره بازی می کرد تا نگذارد من حرفم را بزنم. اما همین آدم در اثر نفس قدسی حضرت امام ره متحول شد و الان یک فرد انقلابی است. مخفیانه برنامه های رادیوهای ایران را پیاده می کردیم ما برنامه های مذهبی، سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه رادیو آستارا یا رادیو به یله سوار را ضبط می کردیم و بعد پیاده می کردیم. شب ها ده پانزده نفر مخفیانه جمع می شدیم و مطالب رادیو را پیاده می کردیم. دولت کمونیست اگر از فعالیت های ما مطلع می شد، اذیتمان می کرد. قبل از هسته ما در جلیل آباد، هسته اولیه انقلابیون در نارداران باکو شکل گرفته بود. آنها برای ما ضبط صوت های قوی می آوردند تا بتوانیم برنامه ها را راحت تر ضبط و پیاده کنیم. هفته ای یک بار نیز می آمدند و نوارها و پیاده شده ها را می بردند و در شهرهای مختلف توزیع می کردند. این هسته ها تقریباً در همه شهرهای آذربایجان ایجاد شده بود. یک خاطره طنز هم در این رابطه تعریف کنم. یکی از رفقای ما تعریف می کرد که من نماز جمعه آقای ملکوتی در تبریز را ضبط و پیاده می کردم. وقتی برای مردم صحبت می کردم عیناً حرف های آیت الله ملکوتی را تکرار می کردم. مثلاً آقای ملکوتی مثلاً خطاب به اداره گاز هم حرفی می زد، من در آذربایجان هم همان حرف را عیناً تکرار می کردم؛ مردم نمی فهمیدند چه می گویم، خودم هم نمی فهمیدم ولی می گفتم! دانشجوی یمنی، مبلغ انقلاب ایران در آذربایجان مرحوم حاج علی اکرام اف که رهبر انقلابیون آذربایجان بود تعریف می کرد که در امامزاده ای که در نارداران مدفون است و معروف است که ایشان خواهر حضرت معصومه س است، بعضی ها از باکو به زیارت می آمدند. یک دانشجوی خارجی پزشکی هر هفته به زیارت می آمد. دانشجوها روسی صحبت می کردند. یکی از رفقای ما که روسی بلد بود با او صحبت کرده بود و متوجه شده بود یمنی و شیعه است. با او رفیق شده بود و بعد از مدتی آن فرد یمنی شروع کرده بود مباحثی درباره اسلام و جهان اسلام و نهضت حضرت امام ره مطرح کردن. در آن مقطع امام هنوز در فرانسه بود و به ایران نیامده بود. گویا فرد بسیار آگاهی بوده است و حوادث را پیش بینی می کرده است. می گفت این دانشجوی یمنی همه اخبار را برای ما می گفت و ما بچه های روستا را جمع می کردیم و به حرف های او گوش می دادیم. ما هم آنلاین از طریق تلویزیون و رادیو اخبار انقلاب را گوش می کردیم. مثلا وقتی امام می خواست از پاریس به تهران بیاید به ما گفت نماز بخوانید و دعای توسل بخوانید تا امام به سلامتی به تهران برسد. چون احتمال دارد هواپیما را منفجر کنند. با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم یک روحانی نسبتا باسوادی به نام شیخ محمد ابراهیمی در منطقه ما بود که قدری هم محتاط بود. او از آیت الله شریعتمداری عدول کرده بود و مقلد امام شده بود. من با ایشان فامیل شده بودم و با من راحت تر صحبت می کرد. روزی با ایشان تنها بودم. گفتم رفتم باکو و در آنجا مراسم چهلم حضرت امام برگزار شده بود. شیخ الله شکور پاشازاده که روحانی حکومت و رییس اداره دینی قفقاز بود سخنرانی می کرد و حرف خیلی مهمی زد. گفت من یک رازی که به هیچکس نگفتم می خواهم به شما بگویم. من از وقتی امام را شناختم از ایشان تقلید می کنم. الله شکور پاشازاده این را که گفتم شیخ خندید و گفت یک خاطره هم من برای تو تعریف کنم. چند سال قبل همین جا نشسته بودم که الله شکور پاشازاده آمد و گفت آمدم به تو سر بزنم. ولی من می دانستم که یک کاری دارد. پاشازاده گفت شیخ شنیدم اسم او را می برید. گفتم او کیست؟ گفت آیت الله خمینی. گفتم چه اشکالی دارد؟ گفت شما گفتید که او مرجع تقلید است. گفتم بله. گفت مرجع تقلید نیست، مجتهد هم نیست! گفتم مجتهد بودن را شما می توانی تشخیص بدهی یا من؟ گفت او اجتهاد هم داشته باشد از بین رفته است. گفتم چرا؟ گفت او تا حالا چند هزار زن حامله اعدام کرده! گفتم که من 50 سال است که این تبلیغات کمونیست ها را می شنوم و این حرف ها برایم تازگی ندارد. حرف حساب شما چیست؟ بعد گفت شیخ من شما را دوست دارم. الان حکومت روی شما حساس شده و می دانند که شما دارید چه کار می کنید. می خواست که من از کارهایم در دفاع از امام دست بردارم. آخرش گفت من به شما احترام می گذارم وگرنه با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم. منظور از جای دیگر زیرزمین کا گ ب است که شکنجه گاه کمونیست ها بود. گفتم ممنون که به من احترام می گذاری ولی بدان که روزی که قرار است من در قبر بخوابم، چه بهتر که با شهادت در قبر بخوابم. بکشید ما را در باکو معروف شده بود بزرگان انقلاب مثل شهید مطهری و شهید بهشتی که ترور شدند، در باکو جداگانه مراسم برگزار شد. سخنان امام درباره آنها سریعا در فضای جامعه پخش می شد. مثلا بهشتی یک ملت بود خیلی معروف شد. بکشید ما را هم خیلی معروف شده بود. این تعابیر امام باعث می شد که ما بخاطر این ترورها نسبت به ادامه انقلاب ناامید نشویم. ماجرای کمک های مردمی آذربایجان به جبهه های ایران جنگ ایران و عراق خیلی در آذربایجان پیگیری می شد. تک تک عملیات ها و نتایج آن تحلیل و بررسی می شد. به وصیت نامه ها و خاطرات شهدا خیلی پرداخته می شد. حاج علی اکرام اف در باکو مخفیانه با کنسول ایران اطلاعات و کتابهایی در این زمینه ردوبدل می کردند. شنیده بودند که در جبهه ها دوربین فیلم برداری احتیاج است. از بین مردم پول جمع کرده بودند تا صد تا دوربین بخرند اما آقای احد قضایی که آن موقع کنسول ایران در باکو بود گفته بود که پول را بدهید و نیاز نیست خود دوربین را بخرید. متدینین و حزب اللهی ها نسبت به جبهه های ایران احساس دغدغه می کردند و برای رفع نیاز جبهه ها کمک جمع می کردند. هرکاری کردم تا بتوانم در جبهه های ایران شرکت کنم من مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک روستای مرزی بود که یک شرکت ساختمان سازی در آن مشغول بود. من بدون اینکه حقوق بگیرم یک ماه تمام هر روز صبح به آن روستا می رفتم و تا شب کار می کردم. ولی هدفم تنها شناسایی مرز و چگونگی فرار از آن بود. مرز به شدت آهنین و غیرقابل نفوذ بود. یک سیم خاردار بلند بود، بعدش یک منطقه ای بود که هر روز با شن و ماسه آنجا را شانه می کردند، به طوری که یک گنجشک هم پایش را آنجا می گذاشت مشخص بود. بعد از آن یک سیم خاردار دیگر بود، بعدش یک سیم خاردار دیگر. همه این ها را که رد می کردیم تازه پادگان های مرزبانی شروع می شد و به سربازان روسی با آن سگ های معروف شان می رسیدیم. در آن زمان نتوانستم از مرز رد بشوم. بعد به سربازی رفتم. سربازی ام در جایی بود که چتربازانی را برای جنگ افغانستان تربیت می کردند. من در قسمت ساختمان سازی بودم و نمی گذاشتند به قسمت چتربازان بروم. کلی پول جمع کردم و با آشنابازی بالاخره توانستم به قسمت چتربازان بروم. هدفم این بود که با چتربازها به افغانستان بروم و از آنجا فرار کنم و به ایران بیایم و در جنگ شرکت کنم. چون شنیده بودم که ایران و افغانستان مرز آنچنانی ندارد. شانس من تا اینکه به قسمت چتربازان رسیدم، ارسال چترباز به افغانستان کلا تعطیل شد. خلاصه اینکه علیرغم تلاش و علاقه بسیار نتوانستم به ایران بیایم. خیلی تحت تاثیر خاطرات شهدا و قضایایی که از جبهه ها تعریف می کردند بودم و می خواستم خودم هم آن را تجربه کنم. شهدای ایران بین حزب اللهی و انقلابی ها خیلی محبوب بودند. خاطرات شهدا را برای همدیگر تعریف می کردند. شاید کمتر از شما ایرانی ها خاطره از شهدا نشنیده بودیم. مردم تبلیغات کمونیست ها را دروغ می دانستند رسانه های شوروی در جنگ از صدام حمایت می کردند ولی ما رادیو تبریز و رادیو آستارا و... را گوش می کردیم. رسانه های شوروی می گفتند که آیت الله خمینی می خواهد کربلا را به کشور خودش ملحق کند. این تبلیغات روی مردم عادی بی تاثیر نبود ولی اواخر عمر شوروی کار به جایی رسیده بود که هرچی حکومت می گفت مردم می گفتند دروغ است. حزب اللهی های باکو به نیت زیارت به سفارت ایران می رفتند! واقعا هم دروغ های شاخداری می گفتند. یک رفیقی داشتیم که می گفت من میخواهم به نیت زیارت بروم سفارت ایران در باکو را ببینم. یعنی ایران تا این حد مقدس بود برای حزب اللهی های آذربایجان. می گفت رفتم دیدم عکس امام و عکس هایی درباره انقلاب روی سفارت کشیده شده. دیدم که انگار نگاه کردن آزاد است و خیلی خوشحال شدم و داشتم به عکس ها نگاه می کردم که یک نفر آمد و عکس امام را نشان داد و گفت این را می شناسی؟ گفتم بله. گفت میدانی هر روز یک دختر 15 ساله ترک را پیشش می برند؟ گفتم گوش من از این دروغ ها پر است. تا مرزهای شوروی سرجایش بود هیچ ارتباط مستقیمی با ایران نداشتیم. آن اواخر عمر شوروی یک ذره فضا باز شده بود و ارتباطاتی با کنسولگری ایران داشتیم. مثلا نمایشگاه کتاب برگزار می کردند و به ما می گفتند اگر از کتابی خوش تان آمد یواشکی و خیلی خونسرد بردارید و ببرید! کتاب های مذهبی مثل کتب شهید مطهری را می آوردند. یکی از دوستان مان بیش از 200 کتاب از نمایشگاه آورده بود و یک کتابخانه راه انداخته بود. کتاب ها هم البته فارسی بود و ترجمه نشده بود ولی ما از بس با رادیوهای ایران مانوس بودیم، تقریبا فارسی را می فهمیدیم. به خاطر انقلاب به زبان فارسی هم علاقه پیدا کرده بودیم. الان کسی را می شناسم که درس زبان فارسی را نخوانده بود ولی با همین رادیو گوش کردن ها و پیاده کردن سخنرانی ها الان مترجم زبان فارسی شده است. می ترسیدیم که بعد از امام چه خواهد شد؟ برای رحلت امام مراسمات خیلی مفصلی حداقل در 20 شهر آذربایجان برگزار شد. در نارداران باکو هفت روز مراسم برگزار شد که از نقاط مختلف آذربایجان در آن شرکت می کردند. متدینین هم غم عجیبی داشتند و هم یاس و ترس زیادی. می گفتند که بعد از امام سرنوشت انقلاب چه خواهد شد و آیا کسی هست که بتواند مسئولیت این انقلاب را به خوبی به دوش بکشد؟ بعد که آیت الله خامنه ای به رهبری رسیدند و فرمایشات امام درباره ایشان منتشر شد، همه به یک آرامشی رسیدند. می گفتند اگر امام تایید کردند دیگر تمام است. آرم جمهوری اسلامی روی سنگ قبرها حزب اللهی های آذربایجان خیلی دوست داشتند به انقلابی های ایران نشان دهند که ما هم انقلابی هستیم و در کنار شماییم. مثلا وصیت می کردند که روی سنگ قبرشان آرم جمهوری اسلامی حک شود که اگر بعدها مرز باز شد و ایرانی ها به اینجا آمدند ببینند که ما هم طرفدار انقلاب بودیم و با عشق این نظام از دنیا رفتیم. الان کلی سنگ قبر هست که آرم جمهوری اسلامی روی آن نقش بسته است. تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، خمینی را تبلیغ می کنی؟ حاج علی اکرام اف عاشق امام و انقلاب بود. تا حالا من هیچ آذربایجانی را به اندازه ایشان عاشق انقلاب نیافتم. ایشان سه بار به خاطر فعالیت های انقلابی به زندان رفتند. ایشان در زندان مسجد ساخته بود و حدود 200 تا 250 نفر در نماز جماعت آن شرکت می کردند. بعد از نماز جماعت هم تکبیر می گفتند و به نفع انقلاب ایران شعار می دادند. یکی از هم بندان ایشان تعریف می کرد که بخاطر همین کلی از مقامات عالیرتبه به زندان آمده بودند. همه زندانیان را به صف کردند و گفتند اکرام علی اف بیاید جلو. رفت جلو. یکی از مقامات گفت ما تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، آنوقت خمینی را تبلیغ می کنی؟ بعد به حضرت امام توهین کرد. توهین او تمام شده و نشده، اکرام علی اف شروع کرد فحش دادن به حیدر علی اف رییس جمهور آذربایجان. بعد شب آمدند و او را به انفرادی بردند. زمستان باکو خیلی سرد است. داخل سلول آب ریخته بودند و ایشان تا زانو داخل آب بود. از بالا هم لوله فاضلاب را سوراخ کرده بودند تا آب آن به سر و صورت اکرام علی اف بریزد. پتو هم نداده بودند. در سلول یک سوراخی داشت که اکرام علی اف از آنجا اذان می گفت و هر یک ساعت شروع می کرد به شعار دادن: الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر حیدر علی اف. می آمدند و حسابی کتکش می زدند و یک ساعت بعد دوباره شروع می کرد به شعار دادن. 17روز تمام اینگونه سپری شد. حیدر علی اف گفته بود که انقدر در این شرایط نگهش دارید تا بمیرد. تا اینکه گویا مقام معظم رهبری مقامات آذربایجان را تهدید کرده بود و آنها مجبور شدند ایشان را آزاد کنند. حاج علی اکرام اف بعد از آن دوره زندان به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شد. حاج علی اکرام اف می خواستم بمیرم و توهین به امام را نشنوم یکی از رفقا تعریف می کرد که در زندان بودم و دست هایم بسته بود و افسر زندان شروع کرد توهین به امام خمینی. می دانستم که اگر به سمتش بروم بقیه افسرها هم می ریزند سرم و تا می خورم کتکم می زنند. عقب عقب رفتم و خودم را محکم به پنجره کوبیدم تا از پنجره به پایین بیفتم تا بمیرم و توهین به امام را نشنوم. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
از آرزوی مفقود شدن تا قرار در عملیاتی با رمز مادر
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، خاطرات دوران دفاع مقدس و روایت هایی که از زبان هم رزمان و خانواده های شهدا ثبت و ضبط می شود، به عنوان اسنادی ماندگار و تأثیرگذار برای فرهنگ حماسه و مقاومت است. خبرگزاری فارس در استان لاله ها و 10 هزار و 400 شهید مازندران که در طول سال های دفاع مقدس مردمان این دیار با محوریت لشکر ویژه 25 کربلا و چند تیپ دیگر حماسه آفرینی کردند، برای پاسداشت ...
پیوند والد و کودک براساس رابطه از راه دور
شد که او یک دختر دارد و تلاش می کند دوباره با او رابطه برقرار کند. سلستی آن موقع در دانشکده بود، بنابراین او می توانست بدون آنکه نیاز به صحبت با همسر سابقش داشته باشد، به دخترش دسترسی یابد. ویکتور پس از آن همه سال، جرأت نمی کرد که تلفن بزند. او می ترسید که دخترش گوشی تلفن را بگذارد و با او صحبت نکند. سرانجام پس از ماه ها با خود کلنجار رفتن شماره را گرفت: مثل این بود که منتظر بود تا من تلفن بزنم ...
معرفی کتاب: پرنده آبی از موریس مترلینگ
قصۀ پریان در شش پرده و دوازده صحنه، اثر موریس مترلینگ (1862-1949) ، شاعر و نویسندۀ بلژیکی فرانسوی زبان، که در 1908 در مسکو و در دوم مارس 1911 در فرانسه نمایش داده شد. یگانه مایۀ شادمانی فرزندان هیزم شکنی فقیر، به نام تیل تیل و میتیل، در شب عید نوئل، این است که چراغانی کاخ همسایه را بی رشک و حسد تماشا کنند. فرشته ای بر آنها ظاهر می شود و به جستجوی پرندۀ آبی، که پیک خوشبختی است، هدایتشان ...
حیات شیعه با وجود این فشارهای ظالمین نیز حفظ شد
مأمون به خلافت رسید و تا سال 227 ه ق حکمرانی کرد. محمد بن عبد الملک تا پایان عمر وزیر او بود.[1] پس از درگذشت او، فرزندش، الواثق بالله هارون بن ابی اسحاق که مادرش، کنیزی به نام قراطین بود به خلافت دست یافت. او نیز در دوران خلافت خود به سان پدرش به ترکها اقتدار فراوان بخشید.[2] او در سنگدلی و بی رحمی، رویه مأمون و پدرش را پیش گرفته بود و جان افراد بسیاری را در مسئله حدوث یا قدم قرآن گرفت ...
از کجا خارش دست پول می آورد؟!
گروه اجتماعی آناج: اگر کف دستت می خاره حتما پول گیرت میاد، قیچی را به هم نزن دعوا می شه، اینقدر ته دیگ نخور شب عروسیت بارون می یاد ،شکستن آینه شئون ندارد و...؛ اینها تنها گوشه ای از حرف ها و یا به نوعی خرافات در بین مردم است که ریشه تاریخی نداشته و فقط زبان به زبان چرخیده و به نسل امروزه رسیده است و بعضا مشاهده می شود که برخی افراد در این موضوع ها به اعتقاد قلبی رسیده و بسیاری را در زندگی خود ...
شماره جدید فصلنامه نقد کتاب کلام، فلسفه، عرفان منتشر شد
دین در نظر و عمل، اسلام و مسیحیت و نگاهی به دائره المعارف شرح حال اندیشمندان اسلامی دو مقاله دیگر این بخش را تشکیل می دهد. شایسته مطالعه و نشست دو بخش پایانی هفتمین و هشتمین فصلنامه نقد کتاب کلام، فلسفه، عرفان است. در این دو بخش کتاب های شایسته مطالعه به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است، همچنین علاقه مندان می توانند نشست های نقد و بررسی ما و فارابی و ...
حفظ تماس کودک و والدی که از هم دورند (2)
مذکر آشنایی پیدا کند. به طور کلی نحوه ی رفتار پدر با دختر می تواند به او این گونه تفهیم کند که دنیای گسترده ای در پیش رو دارد و می تواند بسته به انتخاب خود، معمار، جراح مغز یا یک مادر و همسر شود. کری، زن بیست و چند ساله ای که بیشتر سال های بچگی اش به شکل رابطه ی راه دور با پدرش سیری شده بود، عکسی را به یاد می آورد که در یکی از ملاقات های شان در کنار پدرش گرفته بود. پدرش پشت عکس نوشته بود، به ...
تلاش ها و مبارزات فرهنگی امام هادی علیه السلام
. سرکردگی این گروه را علی بن ابی حمزه بطائنی بر عهده داشت که از زمان امامت علی بن موسی الرضا علیه السلام از پرداخت مالیات های اسلامی به امام خودداری کرده و به نشانه مخالفت و رد صلاحیت ایشان، به رفتارهایی از این قبیل دست می زد. آنها رویّه خود را هم چنان تا عصر امام هادی علیه السلام ادامه دادند. روزی امام یکی از آنان، به نام ابوالحسن بصری را دید و چون او را قابل هدایت و بیداری یافت، به او رو کرد و فقط در یک ...
نیمایی که چهل سال دیر متولد شد/ علیپور یکی از ارزش های شعر روزگار است
... از ویژگی های شخصیتی علیپور است. *علیپور اهل مراجعه به منابع دست اول است منوچهر علیپور برادر مصطفی علیپور با اشاره به کتاب ساختار زبان شعر امروز گفت: این کتاب یک اثر متفاوت است که در زمان خودش مهم بوده و هست و امروز به عنوان پشتوانه تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. علیپور اهل مراجعه به منابع دست اول بود و برای کارهایش به آن منابع سر می زد. *یادآوری نیما یوشیج با ...
رئیس دانشگاه کاشان: اقتصاد مقاومتی با تشکیل شرکت های دانش بنیان محقق می شود
پرکارترین دانشمند جهان اسلام از اساتید دانشگاه، تعلق جایزه جهانی یک سالانه کاشی به استاد دانشگاه ما، تعلق رتبه آی اس آی به یکی از مجلات دانشگاه و ازجمله افتخارات دانشگاه طی دو سال اخیر بوده است. رئیس دانشگاه کاشان با بیان اینکه ویژگی دیگر مورد انتظار برای دانشگاه کاشان فن آور بودن آن است، گفت: دانشگاه کارآفرین یا دانشگاه نسل سومی به عنوان چشم انداز همه دانشگاه ها انتخاب شده است و ما نیز باید به ...
آفتاب در حصار
آیات و روایات و اشعار و اعلام و کتب و منابع آورده شده است. شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره: 10 مجلس پیرامون شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره توسط استاد آیت الله فاطمی نیا در قالب کتابی توسط انتشارات صبح پیروزی ارائه شده است. این اثر همراه با متن و ترجمه کامل زیارت جامعه کبیره در قالب 352صفحه منتشره شده است. تفسیر قرآن ناطق: شرح زیارت جامعه کبیره با نام تفسیر قرآن ناطق اثری است که ...
محمد بحرانی روی جناب خان و ببعی غیرت داره!
نابخشودنی است. حرف های این مرد با سواد و دوست داشتنی را بخوانید. آقای بحرانی بهتر است از کوچه پس کوچه های شیراز شروع کنیم. این استعداد ویژه هنری در شما از کودکی پیدا بود یا بعدها در اثر گذشت زمان آن را کشف کردید؟ کودکی من در یک خانواده فرهنگی گذشت. پدرم دبیر زبان بود که امروز بازنشسته هستند و برادران، خواهر و پدرم مخاطب موسیقی سنتی بودند اما در خانه ما کار هنری به صورت حرفه ای اصلاً انجام ...
سیره اخلاقی امام هادی علیه السلام
آنچنان نبوغ، زیرکی و هوشیاری برخوردار بود که اطرافیان را مبهوت می ساخت و مورّخان نمونه های متعدّدی از تیزهوشی آن حضرت را نقل کرده اند: معتصم پس از به شهادت رساندن امام جواد(ع) از عمر بن فرج خواست به مدینه رفته معلمی برای امام هادی(ع) که در آن وقت شش سال و چند ماه داشت انتخاب کند و تأکید کرد که معلم باید از دشمنان اهل بیت و مخالفین آنان باشد! تا امام را با کینه اهل بیت پرورش دهد و ایشان را اعتقادات ...
اشعار ویژه شهادت امام هادی (ع)
نیزه سر نبود دور تو کف می زدند وعده ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود ...
پادشاهی که عاشق عکاسی بود+ عکس
عکس به خط خوبی بنویسند به نظر برسانید. سنه 1 1308 هندوانه خوری در باغ و راغ در این نامه کوتاه و در چند جمله سلطان صاحبقران دستوری می دهد که شاید صد سال بعد به صورت علمی و دقیق در مراکز اسنادی ایران اجرا می شود؛ تشکیل و تهیه اولین کتاب عکس سران حکومتی و نمایه ای در زیر آن از کار و نام و نشان و تیره و طایفه آنان. و حتی از آن جالب تر، باز بودن دست شاه برای انتخاب شخص عکاس است، که ...
لبخند رضایت رهبر انقلاب از این کتاب + عکس
این کار ندارد اما من با علاقه و سماجت عنوان کردم جدا از انجام گفت وگو، دانستن زندگی وی برای من به شخصه ارزشمند است و دوست داشتم از زبانش به چگونگی زندگی اش پی ببرم. بالاخره در اسفندماه سال 1387 توانستم با خانم محمدی کنعان تماس بگیرم و صحبت کنم و از تمایلم برای دیدار و گفت وگو حرف بزنم، وی این مساله را به زمانی دیگر واگذار کرد. اما با وجود گذشت چند ماه از آن تاریخ هنوز نام و یادشان در ذهنم باقی بود ...
سنت شکنی های قاسم هاشمی نژاد
توجه به تقسیم بندی های امروز تریلر را همچنان جزو ادبیات پلیسی بدانیم، می توانیم بگوییم فیل در تاریکی راهگشای ادبیات پلیسی ایران است . هاشمی نژاد ویژگی های خاصی داشت. همیشه در هر جریانی که قدم می گذاشت سازی مخالف می زد و برخلاف اصول رایج آن ژانر حرکت می کرد. زمانی هم که به سراغ ترجمه رمان پلیسی رفت و خواب گران ریموند چندلر را به فارسی برگرداند کاری متفاوت ارایه داد. من در شهریور سال 79 هاشمی نژاد را ...
خود زیست نامه کوتاه مولف "از آستارا تا استراباد"
... در سال 1337 مرحوم بدیع الزمان فروزانفر مرا به دانشکده الهیات و معارف اسلامی برد و معلم جغرافیای تاریخی اسلامی کرد. بنده هم کم کم روی به دانشکده الهیات آوردم و کتابخانه مرکزی را به مرحوم دانش پژوه واگذاشتم. وقتی کتاب بارتولد روسی را که به انگلیسی ترجمه کرده بودند مطالعه کردم از موضوع جغرافیایی تاریخی خوشم آمد و به مطالعه در این زمینه پرداختم. کم کم شهرت پیدا کردم که در این زمینه اطلاعاتی دارم ...
فرهنگ در رسانه
گفت که نشان ادبیات معاصر ایران را با خود به یدک می کشند. چگونه شد که به فکر نشر کتاب های ایرانی افتادید؟ چیزی که در ما اندیشه ترجمه ادبیات معاصر ایرانی را به وجود آورد، دیدن ویترین های کتابفروشی فلترینللی در مرکز شهر رم بود. آنها پر از رمان ها و داستان هایی است که از فرانسه یا عمدتاً انگلیسی ترجمه شده اند و نویسندگانش در 30 سال اخیر به ایران قدم نگذاشته اند. کتاب هایی بر پایه ...
- جبران خلیل جبران - را بیشتر بشناسید
کارآیی را در زندگی فرهنگی، هنری و حتی اقتصادی جبران داشته اند. جبران در سال 1898 وارد بیروت شد و به "مدرسه الحکمه" رفت. وی در این دوره، کتاب مقدس را به زبان عربی خواند و با دوستش "یوسف حواییک"، نشریه ای به نام "المناره" منتشر کرد که حاوی نوشته های آن دو و نقاشی های جبران بود. وی در نوزده سالگی، دوباره راهی "بوستون" شد و پیوند عاطفی شدیدی با یک دختر سراینده به نام "ژوزفین پی بادی ...
آیا فیزیک می تواند رفتار اجتماعی را توضیح دهد؟
همواره کمابیش ثابت می ماند، بلکه میزان انحراف از سطح میانگین نیز تابع منحنی مکانیکی و پیش بینی پذیری است که با عنوان منحنی زنگوله شکل یا منحنی گاوسی شناخته می شود؛ نامی که بر اساس اسم کارل گاوس، ریاضی دان مشهور آلمانی برای آن انتخاب شده است. براین اساس، جای تعجب ندارد که برخی متفکران علوم اجتماعی که با توسل به آمار درصدد فهم جامعه بودند، در رشته های علوم فیزیک تحصیل کرده اند؛ کسانی مانند پی یر سیمون ...
مردهایی که برای یک دروغ صف کشیدند
آوریل ، رسمی شبیه به دروغ 13 خودمان بوده است. این بار داستان برمی گردد به یک اظهارنظر؛ موضوعی که یک روزنامه لبنانی آن را از زبان یک مسئول روس منتشر کرد و ترجمه اش در سایت های خبری ایران روی خروجی ها قرار گرفت و بعد مشخص شد که این خبر دروغ یک آوریل بوده که روزنامه الدیار لبنان آن را منتشر کرده است؛ این را می شود از این فهمید که در سایت های خبری روسیه هیچ مطلبی دراین باره منتشر نشده و حالا ...
کراماتی از شکافنده علوم آل محمد(ص)
در مدینة المعاجز و مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعه و... بر تمام کارهای خارق العاده ای که توسط ائمه اطهار انجام شده است، نام معجزه را اطلاق کرده اند. البته در بعضی از کتاب ها نیز این امور با عنوان کرامت مطرح شده است. در هر صورت این دو لفظ در مورد ائمه اطهار علیهم السلام گاهی مترادف و زمانی مختلف استعمال شده است. بعد از توضیح کوتاهی در مورد معنی معجزه و کرامت، به نمونه هایی از معجزات و ...
گفتگوی شخصی با خانم معاون جنجالی
که این مسئولیت فرصتی است برای جامه عمل پوشاندن به برنامه ها و ایده هایی که سال ها داشتیم؛ به ویژه در شرایطی که دولت اعتدال روی کار آمده و به من انگیزه داد که این مسئولیت را بپذیرم و از پذیرفتن آن هم پشیمان نیستم. شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده یکی از اعضای دولت است که همواره در مقابل نوک تیز پیکان انتقاد تندروها حرکت می کند. وقتی به دیدنش رفتم او یک قدم جلوتر از من بود چون تا من ...
ولایتی:روسیه حتما S300 را تحویل می دهد
مردم بی گناه یمن را بمباران می کنند و بغض و کینه خودشان را در یکی از کشورهای با سابقه تمدن طولانی خالی کردند اما مردم یمن با دست خالی در برابر تهاجم عربستان ایستادگی می کنند و بعد از گذشت یک سال از حمله تروریستی به یمن دولت عربستان حزب الله را تروریست می داند. مشاور مقام معظم رهبری در این باره افزود: افکار عمومی جهان علیه عربستان صعودی است و این گونه زیر پا گذاشتن ارزش های اسلامی توسط ...
دلیل رشد نکردن فوتبال بوشهر از زبان ملی پوش اسبق پرسپولیس+عکس
: بزرگترین یادگار را برای فوتبال بجا گذاشت ( شاهین ) جنگ تحمیلی: شهادت در جبهه ترکش: یادگار جنگ آبادان: مهد فوتبال گناوه: مردمان خونگرم، با صفا، مهمان نوازودوستداشتنی حرف آخر: از مسئولان شهر گناوه می خواهم که یک ترتیب اثر دهند برای این شهر در ایام نوروز که مردم در آرامش به خرید و تفریح بپردازند و با دل خوش از این شهر بروند و هم از مسئولان و هم از مردم گناوه راضی باشند. چرا که گناوه یک شهربی نظیر است. اسماعیل کشتکار/ ...
آوینی را بخوانیم تا هنر انقلاب را بیابیم
ها آشنایی نظری و ده سال تجربه عملی در حیطه سینما نگاشته، ضمن آنکه از مطالعات و استنباط هایش در دیگر حوزه ها نیز بهره برده است. چهار مقاله آغازین با عنوان های جذابیت در سینما، مونتاژ به مثابه معماری سینما، آینه جادو، قاب تصویر و زبان سینما بیش از دیگر مقالات کتاب سینما را به عنوان موضوع اصلی در نظر دارند. در حالی که چهار مقاله بعدی با عنوان کلی سینما و تلویزیون به مثابه یک رسانه گروهی ...
معجزه باران در شهرک دریا!
استاد هیچ کدام را نپذیرفت. یک مرتبه انگار معجزه شد؛ انگار کسی حرف در دهانم گذاشت و گفت: بگو معجزه باران! گفتم: استاد پیدا کردم. نام گروه ما معجزه باران است. این حرف ها را می زدم و ناخودآگاه اشک می ریختم. استاد رسولی که از شنیدن این نام شوکه شده بود با صدای بلند صلوات فرستاد. گفت: این بهترین انتخاب است. استاد رسولی زحمت زیادی برای طرح ما کشید. باور می کنید بعد از گذشت 6 ماه هنوز تکرار نام معجزه ...
مهاجری از دیار آموزگاران/ حج نیمه تمام و عاقبتی ختم به شهادت در منا
امتحانات نهایی متوسطه و کنکور به عنوان رئیس حوزه اجرای، تصحیح و ناظر بود و در امور تحصیلی فرزندان شاهد بارها مورد تقدیر ستاد شاهد قرار گرفت در برگزاری المپیادهای علمی و ورزشی کوشا بود و بارها به عنوان معاون و معلم نمونه انتخاب شد. همسر شهید افزود: بیشترین دوران خدمت شهید مهدیان به مدت 16 سال در دبیرستان نمونه علامه طباطبائی شهرکرد همراه با شهید حاج محمدجواد فیاض طی شد که دست تقدیر هر دو ...