حضرت آیت الله خامنه ای: بازجوی ساواک دوست دوران کودکی ام بود
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات رهبر انقلاب از روزهای مبارزه/ پسرم مرا نشناخت!/ بازجوی ساواک دوست دوران کودکی ام بود
دفتر خاصی که سفینه غزل نامیده بودم، می نوشتم. دیدم دو مامور همراه من از دو طرف گردن می کشند تا ببینند من چه می نویسم. وقتی شعر را نوشتم ذیل آن این عبارات را هم افزودم: این ابیات را در هواپیمایی که مرا به همراهی دو مامور خوش اخلاق از زاهدان به جای نامعلومی می برد، نوشتم! این عبارت اثر مثبتی بر هر دوی آن ها گذاشت. بعد از زندان به دیدار امام رفتم اواخر سال 42 برای تبلیغ ماه رمضان ...
خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی
به گزارش شهرآرانیوز، در سال 1342 شمسی برای تبلیغ در ایام ماه رمضان در اواخر زمستان به زاهدان رفتم که دوباره بازداشت شدم. بعد از بازجویی مرا بیرون بردند و سوار ماشین کردند و به خارج از شهر بردند. هوا تاریک و بسیار سرد بود. فهمیدم جایی که مرا برده اند پادگان نظامی است. مرا در بازداشتگاه نگهبانی انداختند. این میهمان جدید برای سربازان غیرمنتظره بود. سربازان از جای خود برخاستند و دور مرا گرفتند و با ...
بازجوی ساواک دوست بچگی من و از فرزندان علما بود!
حضرت آیت الله خامنه ای که از ابتدای شروع نهضت انقلاب اسلامی ایران در دوران طاغوت، در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی حضوری پررنگ داشته اند، انبوهی از خاطرات مستقیم از رویداد های این دوره ی تاریخی را ثبت کرده اند و در بازه های زمانی مختلف و فرصت های مقتضی بازگو کرده اند. بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام [... ...
آیت الله خمینی قلب تپنده مبارزات انقلاب مردم ایران بود
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت ، به نقل از فارس 9سال شاگردی که نه، هم نفسی با آیت الله خمینی که قلب تپنده مبارزات انقلاب مردم ایران بود، باعث شده بود شبیه او شود. هر بار احضار و ممنوع المنبرش کردند، وقتی تبعیدش کردند، روزی که ترک خانواده و شهر و دیار کرد، یاد استاد دور از وطن در قلبش تازه تر و عزمش برای مبارزه با طاغوت، جزم تر شد. بعد از پیروزی هم، لحظه ای از راه روشنی که انتخا ...
ناگفته های سرتیم حفاظت امام (ره) از روزهای انقلاب
زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، حدود 24ساله بودم. در دورانی که به تدریج نهضت اسلامی به انقلاب اسلامی تبدیل شد، طیف وسیعی از مردمِ دارای علقه های مذهبی، دغدغه یافتن یک ساختار مناسب مبارزاتی داشتند که بتوانند در چارچوب آن، دست به فعالیت علیه رژیم بزنند. من هم جزو همین افراد بودم و به دنبال فضاهایی می گشتم که زمینه فعالیت های انقلابی را برای من فراهم و مرا از لحاظ عقیدتی و فکری اشباع کند. ...
ای زاده زهرا خلف سید لولاک/ در بزم عزایت شده افلاک صد چاک
، مرا کشته اند. جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند. دل ها در فراق امام غریبی سوگوار است که سالها تحت اذیت و تعقیب و شکنجه بود، امامی که مدت ها زیر نظر بودو در تبعید و زندان های تک سلولی و سیاهچال های بغداد در غل و زنجیر به سر می برد. 25 رجب شهادت هفتمین مقتدای مومنان، حضرت امام موسی کاظم ع را بر رهروان شکیبای قافله ایمان تسلیت عرض می نمائیم. ...
موهایم را تراشیدند و فلکم کردند/ شکنجه مبارزان برای لو دادن انقلابیون +عکس
، اما وقتی فهمیدیم وضعیت عادی است به خانه بازگشتم. بنابر گزارش ایرنا، وی اظهار داشت: سال 1351 از یک کوچه پر پیچ و خم در محله امین حضور در تهران در حال رفتن سر قرار بودم. وقتی متوجه شدم یک نفر مرا تعقیب می کند، فرار کردم، اما فردای آن روز ماموران ساواک در خیابان بر سر من ریختند و مرا به جرم مبارزه علیه طاغوت دستگیر کردند. حق گو توضیح داد: روش ساواک به این شکل بود که بعد از ...
حکایت تنوخی از تظلم خواهی ابونصر واسطی بر سر قبر موسی بن جعفر(ع)
می کنم. وزیر هم از او قبول کرده و به وکیلش نوشته است تا مزارع مزبور را بگیرد، و حالا هم به تظلم خواهی من ابونصر رسیدگی نکرده است. چند روز بعد من وارد مشهد مقابر قریش شدم و قبر موسی بن جعفر را زیارت کردم. سپس به مصلای آنجا رفتم تا نماز بخوانم. دیدم ورقه شکایتی قصّه به خط ابونصر در آنجا بالای قبر موسی بن جعفر آویخته است. دریافتم که او روی برگه، شکایت خود را برای موسی بن جعفر (ع) نوشته و ...
مردی از بهشت
: جلو بابا پاشو و سلام کن. حسام زودتر پرید بغل بابا. بلند شدم و رفتم سمتشان. بابا سرباز آقا بود و خیلی دوست داشتنی. مرا بوسید. مامان را صدا زد و گفت: یک خبر خوش. چند روز دیگر به دیدار آیت الله خمینی می رویم. مامان از توی آشپزخانه گفت: تو رو خدا علی آقا؟! بابا خندید و گفت: به جان علی. من و حسام چشم هایمان گرد شده بود. گفتم: بابا من می آیم. حسام تقلیدکار ...
روایت حاج شیخ از تلخی ها و شیرینی های دوران تبعید پیرجماران / آیت الله کاشانی فرمود "اگر امیدی باشد به ...
ایشان با خبر می شدم. حاج احمدآقا همه حالات امام، نماز شب و ... را در بیمارستان ضبط کردند. چطور از ارتحال حضرت امام با خبر شدید؟ هنگام شنیدن این خبر چه حالی داشتید؟ روز پنج شنبه و شب جمعه تهران بودم و نمی خواستم برای اقامه نمازجمعه به شهرکرد برگردم، چون نگران حال امام بودم، اما حاج احمد آقا گفت "برو و به مردم بگو برای سلامتی امام دعا کنند". به شهرکرد رفتم و بعد از اقامه نماز جمعه ...
همدم اشک و لبخند زندانیان
می آیم. همانطور که قول داده بودم بعد از عید به زندان رفتم، با مدیر زندان ملاقات کردم و متوجه شدم که زندانی تبعه افغانستان است و به اتهام قتل همسرش 12 سال است که در زندان به سر می برد. او در یک نزاع خانوادگی همسرش را هل داده بود، سر همسرش به چرخ خیاطی خورده و او جان باخته بود. شرایطش را پرسیدم. رئیس زندان، معاون زندان و مسئولان دیگر زندان همگی از او راضی بودند. می گفت زمانی که به زندان آمده بود سواد ...
من شاه بدی بودم؟
مردمی قرار گرفتم و چون ممانعتی از طرف خانواده نداشتم و خیلی کنجکاو بودم، همان بار اول که جماعت معترض را دیدم، به آن ها ملحق شدم. جمعیتمان زیاد نبود. آن روز به سمت میدان مجسمه (شهدای فعلی) مشهد و مسجد کرامت حرکت کردیم و بعد به سمت عدل پهلوی (عدل خمینی فعلی) رفتیم. آن وقت ها در فلکه سوم اسفند، بین چهارراه لشکر و چهار طبقه، گروه های مردمی جمع شده و بعد از اینکه دسته بزرگی می ...
اجرای طرح شناسایی بیماران اچ آی وی مثبت در 6 مرکز تخصصی در مشهد
: به آرایشگاهی برای تتوی ابرو رفتم. با هر خراش تیغ تتو، احساس ناخوشایندی به سراغم می آمد. موقع برگشت با ابرو ها و پیشانی متورم روانه خانه شدم. در ایستگاه مترو خانمی دیگر که هم سن و سال خودم بود حالم را جویا شد. او من را از رفتن به آرایشگاه و تتو نهی کرد و آهسته کنار گوشم گفت: این تیغ ها ایمن و بهداشتی نیست خانم. بیشتر مواظب خودت باش. نترسی، من اچ آی وی مثبت هستم. واقعا نمی دانم چطور مبتلا ...
قهرمانی که شکنجه گران را خسته کرد!
می پرسم که آیا بعد از گذشت 45 سال از انقلاب اسلامی در ایران، پیش می آید که یکهو خاطرات زندان به ذهنش خطور کند یا نه که می گوید: مگر می شود که انسان یاد آن دوران نیفتد. گاهی ناخودآگاه خاطرات آن دوران جلوی چشمم رژه می روند. بیشترین چیزی هم که به یادم می آید، سختی های آن جا بوده است. هنوز هم با گذشت این همه سال، کابوس آن دوران و شکنجه ها را می بینم. من از 7 سال و خرده ای که در زندان های ساواک بودم ...
من زن چهارم بودم و نمی دانستم ! / سرنوشت عروسی که ندانسته به جهنم رفت !
به گزارش زیرنویس، زن 54 ساله که به اتهام کتک کاری از شوهرش شکایت کرده بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:در یکی از مناطق ترک زبان نیشابور و در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمدم. پدرم کارگری ساده بود و اعتقاد داشت دختر باید امور خانه داری [...]
احمد صادقی اردستانی: موتور محرّک وجود امام راحل، اخلاص بوده است
.... امام مطالب را به قدری ساده می گفت که مثل پتک بر سر رژیم طاغوت می زد و در وجود افراد چنان شعله ای برمی افروخت که قضیه پُل باقرآباد ورامین و چهارراه سرچشمه تهران پیش می آمد. حرکت امام در قم و شهرهای دیگر استمرار پیدا کرد تا به شب بیست و دو بهمن ختم شد. وی گفت: شب بیست و دوم بهمن در تهران بودم، گرسنه بودم و رفتم چیزی بخورم، چون زندگی من در قم بود. به دلیل اینکه در تهران منبر می رفتم ...
اعدام برای کارگردان شیطان صفت / آزار 2 دختر در کلاس های بازیگری + جزییات
شد شرکت کنم. من هم پذیرفتم و به خانه کارگردان جوان رفتم .اما او پس از چند جلسه مرا آزار داد من از او شاکی هستم. با این شکایت تحقیقات پلیسی آغاز شد اما چند روز بعد دومین شکایت از کارگردان جوان به پلیس رسید. این بار نیز دختر 23 ساله ای به نام سوفیا به تله شیطانی کارگردان تئاتر افتاده و مورد آزار قرار گرفته بود. سوفیا گفت :من در کلاس های آزاد بازیگری شرکت می کردم اما پس از چند ...
سرگذشت غم انگیز زنی که در 11 سالگی به اجبار پدر معتاد ازدواج کرد
خانواده بودم که قربانی اعتیاد پدرم شدم. در همان روزهای کودکی همواره از نداشته هایم رنج می کشیدم اما نمی دانستم چرا با دیگر کودکان تفاوت دارم و نمی توانم مانند آن ها به خواسته هایم برسم. زمانی که فهمیدم علت همه بدبختی هایم اعتیاد پدرم به شیشه است، او مرا به جوانی از هم بساطی های خودش شوهر داد. آن زمان 11 سال بیشتر نداشتم. در واقع من قربانی اشتباهات پدرم در زندگی شدم و آینده ام را به تباهی کشید. خلاصه در ...
سرگذشت غم انگیز زنی که در 11 سالگی ازدواج کرد
پدرم که خودش درگیر آسیب های اجتماعی و مواد مخدر بود، زندگی و آینده مرا نیز تباه کرد به طوری که من هم پس از دواج با مردی معتاد به دام مواد افیونی افتادم و خیلی زود به یک مجرم حرفه ای تبدیل شدم چرا که .. این ها بخشی از اظهارات زن 20 ساله [...]
مروری بر خاطرات شهید بوشهری انقلاب
از نماز آیت الله اراکی در مدرسه فضیه قم شروع به تظاهرات و گفتن شعار کردند که در 17 خرداد ماه همان سال توسط کمیته ضدخرابکاری بازداشت و بعد از بازجویی توسط ساواک به زندان اوین منتقل شدم. وی در کنار بزرگان و رجال سیاسی در زندان اوین به سر می برد و شکنجه های زیادی را متحمل شدند و تا 2 ماه قبل از بهمن ماه 1357 از زندان آزاد شد و تا پیروزی انقلاب فعالیت او ادامه داشت. وی در سن 70 ...
دکتر ابراهیم یزدی: به آقای خمینی گفتم نه شما ناصرالدین شاه هستید و نه من امیرکبیر
دکتر ابراهیم یزدی، از نزدیکان امام خمینی در نوفل لوشاتو، معاون نخست وزیر در امور انقلاب، عضو شورای انقلاب و وزیر خارجه ی دولت موقت از جمله همراهان امام خمینی در پرواز انقلاب بود. او در جلد چهارم خاطرات خود شصت سال صبوری و شکوری از لحظه ی نشستن پرواز انقلاب تا دو روز بعد را این طور به خاطر آورده است: هنگامی که در صبح روز 12 بهمن هواپیمای ایرفرانس، حامل رهبر انقلاب و همراهان، در فرودگاه ...
درگیری خونین منجر به قتل در نزاغ گردنه قوچک | کیفرخواست قاتل 21 ساله برای دو قتل صادر شد
.... دی سال 1400 با یکی از دوستانم و دوست دخترم برای خوشگذرانی رفته و جایی در جنوب تهران نشسته بودیم و مشروب می خوردیم. مقتول آن ماجرا هم با دوستش بود. آنها متلکی گفتند و درگیری شروع شد. بعد هم با چاقویی که آن روز اتفاقی همراهم بود ضربه ای زدم و فرار کردم. آن موقع که خیلی ترسیده بودم بعد از قتل قاچاقی به ترکیه رفتم. در آنجا بیشتر استانبول بودم و از توریست ها سرقت و خفتگیری می کردم، اما بعد از مدتی ...
رفتم دعوا را تمام کنم؛ اما لیز خوردم و باعث قتل شدم
...: متهم که پسر جوانی است در یک درگیری دسته جمعی مرتکب قتل شده است. گزارش این قتل توسط حراست بیمارستانی به پلیس داده شد. آنها گفتند جوانی به نام پوریا که با چاقو مجروح و به بیمارستان آورده شده بود، جانش را از دست داده است. با حضور ماموران در محل و آغاز تحقیقات مشخص شد، این درگیری میان چند جوان در یک کارگاه صنعتی رخ داده و ضارب جوانی به نام کیان است. با بازداشت کیان ...
قتل خونین مرد ایدزی به دست دوستش در تهران / انگیزه قاتل چه بود؟
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 22 فروردین ماه امسال به دنبال پیدا شدن یک مرد 47 ساله به نام فرهاد در حمام خانه اش در جنوب تهران آغاز شد. شواهد نشان می داد این مرد که به تنهایی زندگی می کرد قربانی جنایت یک آشنا شده است. ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی تماس های تلفنی گوشی موبایل قربانی پرداختند و دریافتند وی آخرین بار چند مرتبه با یکی از دوستانش به نام میعاد ...
قاتل اعدامی از چوبه دار گریخت
کشاورز بودم و گاهی هم برای شکار می رفتم اما در این 12 سال در زندان دچار بیماری های مختلف شده ام. زندگی در زندان خیلی سخت است. من به شدت پا درد و کمر درد دارم و تا خوب نشوم، نمی توانم کار کنم. درس خوانده ای؟ نه بیسوادم. اما با وجود اینکه سواد ندارم، در زندان چند جزء از قرآن را حفظ کردم. در مراسم مذهبی شرکت می کردم و همه مرا دوست داشتند. از تلخ ترین و شیرین ترین ...
مقتول قصد داشت مرا آلوده به ایدز کند مجبور به دفاع از خود شدم
پس از آن مأموران به آپارتمان محمود در یکی از مناطق جنوبی تهران رفتند و با مجوز قضایی وارد خانه اش شدند اما با جسد وی در حالی روبه رو شدند که با ضربات جسم نوک تیز و برنده به قتل رسیده بود.شواهد نشان می داد که مرد 47 ساله قربانی یک میهمان آشنا شده است چراکه نه [...]