سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از تصرف مراکز امنیتی شیراز در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی
و نامه های اداری را با خودش می آورد، اما من داخل پادگان بودم. مرخصی ها را لغو کرده بودند. به ایشان گفتم یک مرتبه که به شهر رفتی، در مسجد حضرت، ولی عصر (عج) از آیت الله مجدالدین محلاتی سؤال کن که ما می خواهیم با اسلحه از پادگان فرار کنیم، شما چه صلاح می دانید؟ او سؤال کرد و گفت حاج آقای محلاتی می گویند اگر می خواهید فرار کنید، اشکالی ندارد، اما اسلحه با خودتان نیاورید. فرار ...
تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
مرتضی میردار فکر می کنم 30 بهمن بود که شهید محمد منتظری1 و شهید کلاهدوز2 و آقای کنگرلو، سپاهی به نام پاسا (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) را تشکیل دادند. محلش در ستارخان در جایی بود که الان ادارۀ گذرنامه است. از ما هم چون به اصطلاح مبارز بودیم، دعوت کردند که آنجا برویم. جلسه شورایی بود و ما هم در آنجا کاره ای شدیم و شروع به کار کردیم و به اصطلاح وارد سپاه پاسا شدیم. شاید 28 اسفند بود ...
سالروز شهادت سردار علیرضا نوری با حضور همرزمان در بهشت زهرا(س) گرامی داشته شد
به گزارش ایرنا ، مراسم سالگرد شهادت سردار رشید اسلام شهید علیرضا نوری قائم مقام لشکر 27 محمد رسول الله، روز دوشنبه با حضور سردار پاسدار حاج علی فضلی مشاور فرمانده سپاه ، سردار حسن حسن زاده فرمانده سپاه حضرت محمدرسول الله (ص) تهران، اصحاب کریمی رئیس بنیاد شهید تهران و مسئولین کشوری، لشکری، خانواده معظم شهدا، جانبازان، ایثارگران در سالن دعای ندبه بهشت زهرا (س) برگزار شد. سردار فضلی در ...
نوری که در تاریکی درخشید
معرفی کرد. او هم در دادگاه انقلاب کار می کرد. رفتم پیش آقای خانی پور. شهید نوری پسرعمه او بود. خانی پور هم در مورد شکنجه شهید نوری در ساواک حرف زد و این که شکنجه کننده شهید نوری شخصی به اسم حسینی بود. پرسیدم این حسینی الان کجاست؟ گفت در تهران بود که الان به تبریز منتقل شده است. کمی هم با خانی پور صحبت کردم و از او هم خواستم گفته هایش را برایم بنویسد. با حاج آقا عابدینی هم گفت وگو کردم. حاکم شرع بود و ...
تهیه کننده فیلم: حاج قاسم باعث و بانی ساخت مجنون بود
دارد از سوی دیگر تصویر کردن شخصی که همرزمانش و خانواده اش زنده هستند سخت بود من سجاد را خیلی اذیت کردم سه بار سجاد گریم شد و گفتم نه او را نمی خواهم. وی گفت: در طول این مسیر فقط دنبال یک چیز بودم که به یک نقطه برسیم که آیا سجاد با قلبش می خواهد این نقش را بازی کند یا نه. در جلسه اول به او گفتم وزن و صورتت باعث می شود گزینه ما نباشی، اما در طول چهار ماه پیش تولید تا عقد قرارداد سجاد حتی یک ...
توصیه حاج قاسم به یک روحانی مدافع حرم/ به اینجا نیامدیم که سوری ها را شیعه کنیم!
روایت گری هم خدمت حضرت آقا این طور عرض کردم و گفتم: یک روزی ما به شلمچه و طلائیه و هویزه و فکه و اروند می رفتیم و در همه ی جبهه ها از شهدا می گفتیم. گفتم: ما زمانی سر سه راهی شهادت طلائیه می گفتیم: حاج ابراهیم همت، همت کرد و همه ی جان خودش را به اینجا آورد و گردان های حاج همت وقتی در اینجا به شهادت رسیدند و یک دسته نیرو نداشت تا خطش را حفظ کند رو به آستان الهی برد و از خداوند طلب شهادت کرد ...
روایت بازگشت از ام الرصاص در کربلای4/فرهنگ غواصی واژه اسارت ندارد
. 17 سالش بود. یکی از دوستان صمیمی محمدصادق، عبدالواحد محمدی بود که سال 66 شهید شد. محمدباقر، برادر شهید محمدصادق جاویدی می گفت پس از شهادت محمدصادق، عبدالواحد برای او نقل می کرد در مدتی که با محمدصادق در واحد تخریب بودم، ندیدم به مرخصی برود. یک روز از او پرسیدم چرا به مرخصی نمی رود؟ محمد صادق گفت من پول ندارم. گفتم 2,200 تومان حقوقت است! گفت من برای پول به جبهه نیامده ام. ...
در 50 روز شکنجه، کم نیاوردم...
1350 مسجد آقاسید ابوالحسن اصفهانی نام داشت، آغاز شد. جلسه های قرآنی بسیاری در آن مسجد برگزار می شد که ضمن آموزش قرآن و مفاهیم آن، فعالیت های اجتماعی و سیاسی نیز در آن مکان جریان داشت؛ البته پشت همه این برنامه ها، تشکیلاتی بود که جلسه های آن در خانه های اعضا تشکیل می شد و در بطن همان جلسه ها مسائل اصلی انقلاب تشریح و بررسی می شد. در آن تاریخی که ما فعالیت انقلابی داشتیم، تقریبا ...
فرمانده ارتش ایران که در انگلستان همکلاس صدام بود /او گوش یک مزدور عراقی را برای صدام هدیه فرستاد کد ...
در مقابل آنان دستم خالی است. سرگرد آذرفر به من گفت : نگران نباش از دانشجویان ممتاز کلاس کمک بگیر، مشکل حل خواهد شد. فردای آن روز با مطالعه و با توکل بر خدا وارد کلاس شدم و در میان دانشجویان با چهره مصمم سرگرد حسنی سعدی روبرو شدم. ایشان در دانشکده افسری دو سال از ما ارشدتر و در دانشکده پیاده نیز بهترین استاد خمپاره انداز ما بود. با نام خدا آغاز کردم و گفتم، من شاگرد همه شما ...
یکی از افسران حاضر در دیدار تاریخی 19 بهمن 57 با امام:فوتبال را بهانه کردیم و به مدرسه علوی رفتیم!
کند و آماده جانفشانی است. به مناسبت 19 بهمن ماه و بیعت تاریخی همافران با امام خمینی (ره) گفت وگویی با این رزمنده پرافتخار کشورمان انجام دادیم تا علاوه بر مرور خاطرات آن روز تاریخی، یادکردی از دفاع مقدس و همین طور پیشرفت هایی داشته باشیم که صنایع نظامی کشورمان به آن ها دست پیدا کرده اند. بهمن 1357 شما در کدام قسمت از ارتش خدمت می کردید؟ من دانشجوی سال سوم دانشکده افسری (پدافند ...
بابا کجایی؟ چرا تلفنت رو جواب نمی دی؟/زخمی که پاییز 1401 زد
به گزارش خبرنگار مهر ، چندروز پیش قطعه فیلمی در فضای مجازی پخش شد که دختر شهید مدافع امنیت پوریا احمدی در دیدار با رهبر انقلاب درخواست کرد چون هنوز به سن تکلیف نرسیده، ایشان را بغل کند. این فیلم به طور گسترده در فضای مجازی پخش شد و نام شهید احمدی را دوباره سر زبان ها انداخت. شهید مدافع امنیت پوریا احمدی در اغتشاشات سال 1401 و هرج ومرج طلبی طرفداران جریان زن، زندگی،آزادی در خیابان ...
شهید زین الدین، فرمانده ای که اهل عمل بود
سنگین بود. وی گفت: جلسه که تمام شد ایشان سراغ من را گرفته بود که فلانی کجاست بگویید من با او کار دارم. من هم گفتم با ایشان کاری ندارم و همین که چرخیدم دیدم پشت سرم ایستاده است. من را بغل کرد و روبوسی کرد و گفت از دستم ناراحت نشو. او با محبت خود سعی کرد تا از دل من در آورد. همرزم شهید زین الدین تاکید کرد: همان روز را کامل به خاطر دارم؛ در کنار یک کانکس با هم نشستیم و حدود نیم ...
سرداری که سنگر به سنگر، در طلب شهادت بود
ما در سنگری تطبیق اتش را بر عهده داشتیم، کلیه درد شدیدی گرفتم. به همین جهت من به عقب برگشتم و یوسف در سنگر بود و ادامه کار را انجام می داد. چون موقع انتقال من به بیمارستان امولانس ما چپ کرد و مجروح شدم. چند روزی طول کشید تا به خط مقدم برگشتم، خبر شهادت یوسف را شنیدم. محمد حیدری آخرین دیدارش را با شهید اینگونه بیان کرد: صبح روز شهادت در محور شلمچه به من گفت: برادر حیدری چایی و صبحانه را ...
پژوهشگر دفاع مقدس: انجام شناسایی، تعیین معبر و انهدام موانع به صورت همزمان در عملیات کربلای 5 / رزمندگان ...
رسانه ها یا برخی تحلیل گران بیایند تجاوز نیروهای متجاوز را محکوم کنند؛ به نام بی تدبیری، به دنبال محکوم کردن فرماندهان جنگ هستند! این مطلب؛ مصداق بارز همان تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جابجایی جلاد و شهید است. متأسفانه در این بین؛ سخنان فرمانده وقت سپاه برادر محسن رضایی در رابطه با عملیات کربلای 4 و فریب بودن این عملیات تاکنون بد تفسیر شده است. در این زمینه، فایل صوتی ایشان موجود هست ...
روایت روزهای مبارزه
دوستانی داشتم که طیّ دو سفر قبلی با آن ها آشنایی یافته بودم. روز سوّم محرّم به بیرجند رسیدم. روز هفتم محرّم فرا رسید؛ و این همان روز موعودی بود که امام خمینی(ره) توصیه کرده بود سخنران ها افشاگری علیه رژیم شاه را آغاز کنند. روز هفتم مصادف با جمعه بود. در این اجتماع انبوه همه چیز را گفتم. تا روز تاسوعا که دستگیر شدم این سخنرانی ها را ادامه دادم. تا ظهر روز عاشورا در پاسگاه پلیس ماندم. نمی ...
قلعه نویی: آنهایی که بازی می کنند یقین داریم بهترین عملکردشان را خواهند داشت / برخی نقدها منصفانه و در ...
می دادیم و اطلاعات آنلاین را انتقال می دادند. مقابل ژاپن تا قبل از گل توپ را دادیم به آنها و فضاگیری کردیم و بعد از گل توانستیم موقعیت ایجاد کنیم. بین دو نیمه دو مطلب فنی گفتم که از حوصله این جلسه خارج است. گفتم به خودتان اعتقاد داشته باشید و ما این بازی را در 90 دقیقه می بریم. بحث نکات فنی را بیشتر انجام دادیم که یکی از آنها خارج کردن هافبک های شان از بازی بود. وقتی سه هافبک شان را از بازی خارج ...
ادبیات جنگ عبوس نیست/ مبالغه مخاطب را دلزده می کند
را برای چاپ کتاب های خاطرات جنگ می گذاشتم. این سخن را سال 74 بر زبان آورد، در حالی که بسیاری از مسئولان چنین نظر و نگاهی ندارند. این مؤلف و پژوهشگر ادبیات جنگ عنوان کرد: رهبر انقلاب هم حمایت خوبی از کتاب های دفاع مقدس دارند. به شکلی که من به دوستان گفتم آن قدر که رهبری از کتاب های جنگ حمایت کردند از انرژی هسته ای چنین حمایتی نشان ندادند! ایشان همچنین در نامه ای به ارتش نوشتند (که من آن ...
می خواست برود آمریکا، سر از بهشت درآورد+ عکس و فیلم
شهید محسن وزوایی به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت هجدهم مرداد 1339، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش حسین، کارمند بود و مادرش، انیسه نام داشت. دانشجو در رشته شیمی بود. به عنوان بسیج پادگان ولیعصر در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361، با سمت فرمانده گردان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. روایت نفس گیر فتح قله بازی ...
به نیابت از حاج قاسم پاداشم را به انصارالله دادم
ود؟ افزود: وقتی می دیدم که در موقعیت های حساس برای حزب الله و انصارالله مثل شب بمباران یمن از سوی آمریکا و انگلیس، بزرگ ترها دعای جوشن صغیر می خوانند و نذر می کنند خیلی تحت تأثیر واقع می شدم و با خودم فکر می کردم من هم باید کاری کنم هرچند خیلی، خیلی کوچک مثل همین اهدا جایزه نقدی که وقتی به خانواده گفتم خیلی خوشحال شدند و بعد از اعلام در مراسم هم استقبال عجیبی شد و خیلی ها ابراز خوشحالی کردند. ...
پرستاری که می خواست سردار سلیمانی را بُکشد /تدبیر حاج قاسم و جلوگیری از شهادت 130 رزمنده کد خبر: 914541 ...
اصرار ما به حاج قاسم برای حمله به تپه نگذشته بود که نیروهای روس بدون اطلاع و هماهنگی با ما این تپه را بمباران و آنجا را کن فیکون کردند و همه داعشی ها را کشتند. با خود گفتیم خدایا سردار چه علم لدنی دارد و به خدا وصل است، اگر به ما اجازه حمله داده بود احتمالا همه 130 رزمنده ای که در عملیات بودند، به شهادت می رسیدند. شهید سلیمانی، شیر روز و زاهد شب سردار سرتیپ پاسدار محمود چهارباغی ...
نشست خبری دست ناپیدا / انسیه شاه حسینی: می خواستم از زوایای پنهان زندگی زنان جنگ فیلم بسازم
به این سوال که آیا از فیلم در جبهه غرب خبری نیست ایده گرفته است؟ گفت: خیر این فیلم را بعد از دریافت پروانه ساخت دیدم و با خودم گفتم ای کاش زودتر این فیلم می دیدم و اسم فیلم را می گذاشتم درجبهه شرق خبری هست!
اگر نگاه فرهنگی به دفاع مقدس نداشته باشیم باختیم
فیلمبرداری این فیلمنامه ها. این کارگردان درباره عنوان فیلم و نگاه جاری در فیلم بیان کرد: انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود. حضرت امام خمینی با تانک و توپ شروع نکردند و اولین چیزی که به مردم می گفتند این بود که ما می خواهیم کرامت انسانی را به شما برگردانیم. او ادامه داد: جنگ به ما تحمیل شد و آنچه که در انقلاب درباره آن شعار می دادیم، در جنگ متبلور شد. هر کسی که درباره جنگ و دفاع ...
مادر 40سال حواسش به صدای در و زنگ تلفن بود
. اما چه کسی خبر داشت که قرار است او مأموریت دیگری بگیرد و مفقودالاثر شود؛ آغاز چشم انتظاری خانواده اش. نهایتاً آرزو و خواسته سردار حسن باقری در مورد جواد محقق نشد. سردار شهید حسن باقری بعد از شهادت جواد در جلسه قرارگاه می گوید: امروز من با قلبی شکسته ضایعه شهادت فرزند دلیری از خطه خراسان را به شما اعلام می کنم. او چراغ راهی برای آینده خراسان و از نسلی بود که آینده سپاه را تأمین می کرد، اما به راستی ...
از جاسازی مقاله ضد حکومتی در فلاسک چای تا روشنگری در مرز افغانستان
پوشانده اند (با خنده)... وقتی جمع پدر و 3پسر شهیدش، جمع می شود... پیروزی انقلاب اسلامی برای آیت الله علی ارومیان، تازه شروع دوران خدمت بود. نمایندگی مجلس (2 دوره)، نمایندگی مجلس خبرگان (2 دوره) و امامت جمعه شهرستان میانه، تمام فعالیت های شیخ انقلابی ارومیه ای نبود و اوج خدمات او، وقتی بود که در عرصه دفاع مقدس شروع به فعالیت کرد و این بار 4 پسرش هم با او همراه بودند: آن روز ها نماینده ...
رهبر انقلاب دعا کرد و یوسف شهید شد
منطقه عملیاتی یا هنگام عملیات شناسایی نشویم یک اسم مستعار داریم ... بعدها فهمیدم چون یوسف من عاشق صلوات بود نام محمد عشقی را برایش انتخاب کرده بودند. سلام بر پدر شهید! یوسف همیشه شاد و خوشرو بود. حاج احمد آقا، پدرش تعریف می کند: هر وقت یوسف می آمد خانه تا در را باز می کردم با صدای بلند می گفت: "سلام بر پدر شهید" من دنبالش می کردم و می گفتم: این چه حرفیه که می زنی؟ اما ...
سینمای ایران از خجالت مفاخر ملی در می آید
شیرودی و مهدی و مجید زین الدین و تا مفاخر فرهنگی مثل پروین اعتصامی و بزرگان ورزشی مانند پرویز دهداری و.... و حتی انیمیشنی درباره واقعه مسجد گوهرشاد و... صبح اعدام ناگفته های شهدای 15 خرداد در بخشی از فیلم صبح اعدام در حالی که حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی به تیرک اعدام بسته شده و نام و حکم شان خوانده می شود، ماموری که حکم را می خواند، اسم حاج اسماعیل را اشتباه اعلام می کند ...
بازجوی ساواک دوست بچگی من و از فرزندان علما بود!
حضرت آیت الله خامنه ای که از ابتدای شروع نهضت انقلاب اسلامی ایران در دوران طاغوت، در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی حضوری پررنگ داشته اند، انبوهی از خاطرات مستقیم از رویداد های این دوره ی تاریخی را ثبت کرده اند و در بازه های زمانی مختلف و فرصت های مقتضی بازگو کرده اند. بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام [... ...
روایت آیت الله خامنه ای از بازجویی که دوست دوران کودکی بود
. نگهبانان تمام اطراف خانه را گرفته بودند. به یکی از آن ها گفتم من تازه از زندان آمده ام و می خواهم مانند سایر زندانیان با آقا ملاقات کنم. آن ها با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند. بالاخره توافق کردند که به من اجازه دهند فقط برای چند دقیقه وارد شوم. در زدم. حاج آقا مصطفی – فرزند امام – در را باز کرد و از دیدن من دچار شگفتی شد. از من پرسید: کِی آزاد شدید؟ گفتم: دو روز پیش! وارد یکی از اتاق ها شدم و ...