سایر منابع:
سایر خبرها
خلاصه داستان قسمت 342 سریال ترکی خواهران و برادران
طرفش میگیره و میگه از امروز مسئول ماشین هایی آکیف جا میخوره و با تعجب نگاه میکنه که یامان لبخند میزنه و میخنده. شب تو خونه عمر به آسیه ماجرارو میگه و بهم ریخته ست که آسیه ازش میخواد آروم باشه حالا کاریه که شده عمر میگه چجوری آروم باشم؟ فقط همون پولو داشتیم میخواستم خرید کنم هیزم بگیرم! آسیه به امل نگاه میکنه و میگه تو حالت خوبه امل؟ او میگه دلم درد میکنه حالم خوب نیست آسیه دست میزاره ...
طعنه سخیفی که دل همسر شهید را شکست
جلوه دادن موضوع، خندید و گفت: میدونی من باید چه کار کنم؟ گفتم: نه. گفت: باید یک صندلی توی کوچه بگذارم و همسایه ها رو جمع کنم، بعد به همشون بگم که بابا! من زن و بچم رو دوست دارم، خیلی هم دوست دارم؛ اما جبهه واجبتره. خنده از لبش رفت. توی چشمهام نگاه کرد. پی حرفش را گرفت و گفت: اون خانمی که این حرف رو به تو زده، لابد نمیدونه زن و بچه من اینجا در امن و امان هستن، ولی توی مرزها، خیلی ها هستن که خونه و همه چیزشون از بین رفته و اصلاً امنیت ندارن. خاطره ای از سید کاظم حسینی برگرفته از کتاب خاک های نرم کوشک ؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی ...
ویدئویی تماشایی از گیتارنوازی رضا گلزار قبل از حضور در دنیای بازیگری
همیشه می زنم تا آسمون پل بمون همیشه کنارم تویی خورشید، منم اون گل دونه دونه دونه، دونه دونه پاک کنیم اشکای روی گونه هارو دونه دونه دونه، دونه دونه پر کنیم از شادی همه خونه ها رو می خوام اون ابرای تیره که گرفتن روی خورشید همه بارون بشن اما ببارن رو گل امید تاکه چشمونم همیشه باشه به آسمون تو تا بمونم من همیشه گل آفتابگردون ...
ویدئویی تماشایی از گیتارنوازی رضا گلزار قبل از حضور در دنیای بازیگری
گل آفتابگردون هر روز به انتظار دیدن یاره اما خورشیدو پوشونده ابری که تاریکه و تاره چشمای آفتابگردون باز نگران از ابرا داد می زنن این تنها طاقت دوری نداره تا بشه وقتی خورشید از دل ابرا پیدا باز کار آفتابگردون انتظاره انتظاره آخرش ابرا رو از رو رخ خورشید بر می دارم توی [...]
خلاصه داستان قسمت 108 سریال ترکی زغال اخته
چرا با آبروی یه معصوم بازی میکنی؟ اون دختر میگه میرم از همه تون شکایت میکنم! فاتح میگه برو شکایت کن ببین چجوری سرجات میشونمت! عبداله خان میگه هرکاری میخوای بکنی بکن مهم اینه که ما سرمون جلوی خدا بالاست و از چیزی نمیترسیم سپس فاتح اون دخترو از اونجا بیرون میکنه. پنبه تو اتاق کار عبداله خان میره و بهش میگه خدا بهمون رحم کرد معلوم نیست تو این دنیا قرار چیا دیگه ببینیم! فردای آن روز مصطفی با ...
تمام ارتشی ها، آن روز حس تحقیرآمیز بدی داشتند!
کیلومتری با همه ادوات و کوله چتر تا پادگان پیاده می رفتند. حسین پاکت سیگار خالی اش را در دستش مچاله کرد. زل زد توی چشم های کاوه و در حالی که بخار نفسش توی هوا پخش می شد گفت: روز اولی که اومدم میدون تیر، افسره داد کشید از این به بعد اسلحه تون ناموس تونه. وقتی تو باشگاه افسران دیدم هرکی مست و پاتیل داره با زن اون یکی می رقصه، فهمیدم اگه یه روز ارتش شاهنشاهی شکست خورد، دنبال اشکال توی اسلحه هاش نگردم ...
گشت و گذار مجازی
! کاربری دیگر سطحی نگری را اصلی ترین شاخصه آن هایی که برای دوران پهلوی - دیده یا نادیده - دلتنگی می کنند برشمرد و در پستی توئیتری چنین آورد: همه کسانی که برای دوران شاه دلشون یه ذره شده رو می شه در دو دسته طبقه بندی کرد. اول اونایی که اون دوران رو درک کردن ولی حافظه شون ضعیفه و یادشون رفته داستان چی بود. دوم بچه هایی که به خاطر کم کاری صدا و سیمای ملی، مشتری شبکه خالی بند و خدانیامرز من و تو شدن و ...
زن بارداری که شهدای انقلاب را به خاک سپرد!/خون من و دخترم رنگین تر از خون مردم نیست!/پشت بام هایی که مقر ...
شد می رفتند پشت بام، به پشت دراز می کشیدند و با لوله های بخاری همسایه ها را خبر می کردند. خبرها از پشت بام ها خانه به خانه جا به جا می شد. دست های خونی مردم کسی از صف آرایی ماموران مسلح شاه نمی ترسید! جوان های محل آفتاب نزده از خانه بیرون می زدند و گاهی یکی، دو روز خبری ازشان نمی شد. زیاد پیش آمده بود از بین جوان ها صبح کسی از خانه بیرون بزند و شب فقط یک خبر از او ...
سلام مرا به امام حسین(ع) برسان
.... چیزی مثل یک دلشوره عجیب و غریب. بلند شدم افتادم به جان خانه. حسابی همه جا را گردگیری و تمیز کردم. دست و دلم می لرزید. پله ها را بی دلیل می رفتم پایین و می آمدم بالا تا بعدازظهر. آن شب، شب یلدا بود. اکرم زنگ زد که: مامان پاشو بیا خونه ما. من هم تنهام. با اینکه حالم خوب نبود قرارم نگرفت خانه بمانم. هر سال که امیر بود، همه بچه ها جمع می شدند خانه ما، ولی امسال امیر نبود و هیچ کدام از بچه ها ...
خلخالی حکم اعدام خودش را هم امضا کرد! او کیلویی امضا می کرد، حکم اعدام خودش را بین برگه ها جا زدیم تا به ...
) 4. جلیقه ضد گلوله وقتی که امام می خواست به ایران بیاید، مرحوم حاج احمد آقا نگران بود در فروگاه به امام حمله نکنند. به همین دلیل یک جلیقه ضد گلوله تهیه می کند و به مهدی عراقی می گوید: فقط تو می توانی این را به تن امام کنی. مهدی عراقی گفت: من نزد امام رفتم و پس از احوال پرسی، عرض کردم: ما یک عمر است مقلد شماییم. یک امروز را شما مقلد ما باشید. امام خندید و گفت: چه شده که باید ...
چه کسی می خواهد من و تو، ما نشویم؛ خانه اش ویران باد
بام ایران از من جلوتر بودند. حضور مردم شهرکرد در راهپیمایی 22 بهمن خیابان های تعیین شده برای راهپیمایی سراسر پر از جمعیت بود، اغراق نبود اگر بگویم همه مسیر از میدان بسیج تا مصلی امام خمینی(ره) شهرکرد پر شده بود، قرار بود راهپیمایی شود اما همه ایستاده بودند و جمعیت قفل شده بود. همه تمام قد ایستاده بودند تا شمع چهل و پنج سالگی انقلابشان را فوت کنند و وارد چهل و ششمین سال شوند ...
بیانیه اسنپ در مورد نحوه محاسبه کمیسیون دریافتی از راننده ها که باید بخوانند
کرایه هاتونو واقعا درست کنید .دغدغه همه رانندگان کرایه های شناوره بیش از پایینه .کمسیون چون واقعا بالاس با تشکر اسنپ دورغ میگه بیاد ثابت کنم که دورغ میگه اگر واقعا کریه درست باشه چه احتیاجی هست که بالا پایین کنه ادمین تمام نظراتو درج کن چقد تو خایه مالی چقد تو دو رو و نون ب نرخ روز خوری مدیر عامل بی همه چیز اوبر کلی وام و امکانات ب راننده هاش میدده اینحا قیمتها مال 3 ...
راز 41 ساله کانال کمیل
همرزمانش می درخشد. ابراهیم در عملیات والفجر مقدماتی ، پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل و حنظله در کانال های فکه مقاومت کردند و تسلیم دشمن نشدند. سرانجام در روز 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به پشت خط مقدم او تنها ماند و از آن پس دیگر کسی او را ندید و گمنام باقی ماند. مزار یادبود این قهرمان شهید در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به چشم می خورد. ابراهیم ...
خیابان ها نور باران و کوچه ها چراغانی
بودیم هوا خیلی سرد و صف شلوغ بود قبل از اینکه ردیف های اول نفتشان را بگیرند یک دفعه همهمه عجیبی افتاد. می گفتند خبر رسیده امروز درگیری هایی صورت می گیرد. در همین فاصله صدای شلوغی در شهر بلند شد در یک چشم زدن صف به هم ریخت یکی، گالن به دست دیگری دست خالی فرار کرد من هم چون دوست داشتم این صحنه ها را تماشا کنم با بی خیالی دنبال مادرم راه افتادم او هر چه داد می زد عجله کن! اهمیتی ندادم. ...
پوزخند دیکتاتور به القابی که برایش ساخته بودند
شعار مرگ بر شاه سر دادند. شاه با طلاها و دلارهایی از ایران فرار کرد که به اندازه 50 سال بودجه کل کشور ارزش داشت، اما با آن همه ثروت هیچ کشوری او را پناه نداد و نپذیرفت. در آستانه ورود امام (ره) به کشور، از سوم بهمن با بیش از 60 اتوبوس از اصفهان به استقبال امام (ره) رفتیم. جمعیت معلمان در مهدیه تهران و بازاریان در حسنیه تهران مستقر شدند. همان روز ستاد استقبال از امام (ره) توسط آیت الل ...
نگاهی به شعارهای طنازانه انقلابیون
را با هم مرور می کنیم. آن روزها همه چیز تغییر کرده بود. به طور مثال دست فروشی که با گاری اش کیک می فروخته این شعار را می خوانده: کیک بخور قوی بشی ، سوار پهلوی بشی وزن و آهنگ بسیاری از شعارها جالب و آشنا و در عین حال در زمان خودش به روز بوده، مثل این شعار: الا ای شاه بی همت، بگیرد جان تو ملت، ولی آهسته آهسته، بکن تکیه به ازهاری، به آن جلاد درباری ... یا وقتی یکی از اطرافیان شاه بعد از ...
14 رزمنده ای که با دعای توسل برات شهادت گرفتند
دزفول خریده بود. قبل از عملیات فاو، خواب شهادتش را دیده بود. می گفت: روزی که من شهید شدم، روز عروسی من، آن سنگری که در آن جان میدهم، حجله دامادی من و آن لباسی که به خونم آغشته شود، لباس دامادی من است. آرزو داشت مانند حضرت فاطمه زهرا (س) شهید شود. همان طور که دوست داشت در عملیات والفجر هشت در جاده ی فاو – ام القصر در حالی که دو برادرش حسن و حسین مجروح شده بودند، از ناحیه ی پهلو تیر خورد و در حالی ...
نخستین شهدای انقلاب در شهرستان قائم شهر
تو باغچه خونه، پیدا کردم. مسعود بخاطر خفقان دوران شاه و همچنین سرپرست بودن خانواده، وصیت نامه و بخشی از فعالیت های انقلابی خودش تو در باغچه پنهان کرده بود. وصیت نامه شهید: کوچه رنگ چراغی که در دست من است نفس های آخرین را به یاد می آورد ولی من می خواهم که این چراغ زمانی شاید روشنگر خانه ای بوده را به چراغی تبدیل کنم که نه تنها خانه بلکه شاید روشنگر چراغی باشم که اجتماع ما از این ...
روزی که یکی از بهترین پزشکان کشورمان از ساواک سیلی خورد
شاه می گوید: من در 17 سالگی با رتبه 2 در رشته ریاضی، وارد دانشگاه شیراز شدم. اساتید دانشگاه بسیار بی بند و بار بودند. سال اول هر روز من را مسخره می کردند. گاهی به من کلاغ سیاه می گفتند. برخی می گفتند برو در خانه ها کارگری کن، تو را چه به آمدن در دانشگاه؟! از طرفی دیگر مرحوم شاهچراغی در نامه ها برای من می نوشت، تو حجت خدا در دانشگاه هستی و داری مبارزه الهی می کنی؛ تو فردا نزد پیامبر(ص) سرافراز هستی ...
مرگ ؛ مهمترین حادثه زندگی انسان
امر عمومی و خصوصی، یعنی مرگ، مبادرت ورزید و برای آن آماده شوید، چراکه گروهی از مردم پیش از شما رفتند و قیامت از پشت سر شما را بانگ می زند و به پیش می راند، حال که چنین است سبک بار شوید تا به قافله برسید، چراکه پیشینیان را در انتظار رسیدن بازماندگان نگه داشته اند تا همه در یک زمان محشور شوند. همچنین در خطبه 157 نهج البلاغه در رابطه با مرگ و قبر می فرماید: فردا به امروز نزدیک است، امروز ...
میعاد در سپیده دم پیروزی
باعث فرار شاه و اطرافیانش به مصر شدند. زنده یاد سیامک اطلسی در گفت و گویی عنوان کرده بود: خاطرم هست آن سریال نخستین تجربه بازیگری پوریا پورسرخ بود و نقش پسر من را بازی می کرد. در نخستین پلان همگی کنار سفره نشسته بودیم و می خواستیم غذا بخوریم و فیلمبرداری شود، اما دیدم پوریا پورسرخ غذا نمی خورد. دلیلش را پرسیدم و گفت که می خواهم شما اول اجازه بدهید. چون اولین پلان بود و من هم بزرگ تر بودم ...
بیمارانی به علت نداشتن پول می میرند/ برخی به دلیل فقر خود را می کشند
آنکه وجود مبارک رسول خدا(ص) مبعوث به رسالت شود، -در صورت ظاهر- نه تنها جامعه عرب، بلکه همه جوامع مرده هایی بودند در یک قبر فرهنگی خطرناک در تاریکی به سر می بردند و از نظر روحی در تنگنا بودند و حیوانات خطرناک اخلاقی مشغول خوردن شخصیت مردم بودند. عقل و جان و باطن قلب مردم هم یا پوسیده بود یا در حال پوسیده شدن بود. امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: از درستی ها چیزی باقی نمانده بود. ستون های ...
دعوت جامعه اسلامی مهندسین از مردم ایران برای حضور پرشکوه در راهپیمایی 22 بهمن
مرز و بوم ثابت کردند که نه فقط از نام سردار مقاومت که حتی از زوار مزار حاج قاسم هم لرزه بر اندامشان می افتد. دنیا مظلومیت ایران، مظلومیت غزه و صبوعیت دشمنان ایران و مقاومت را به چشم دید و آن ها که دل آزاده دارند از درنده خویی دشمنان مقاومت به خشم آمدند. حالا این مردم قهرمان ایران عزیز هستند و آزمونی دیگر... ماه هاست که دشمنان این خطه شیران و دلیران بر طبل تحریم انتخابات می کوبند. از ...
نمازی: مخالف تحریم انتخابات هستم / آجرلو: اصولگرایان هزینه احمدی نژاد را دادند، چه کسی پاسخگوی عملکرد ...
اصول گرا می گویم سال 92 اصول گراها هزینه آقای احمدی نژاد را دادند. مگر می شود که تقریبا سراسر دهه 90 همه گروه ها دست شما باشد اما وقتی مشکل پیش میاید به گردن حاکمیت انداخته شود؟ هنوز کسی جواب نداده که چرا دولت آقای روحانی ناکارآمد بود. آجرلو گفت: هر جا ما مسئولیت دولت هایی که بر سرکار آمدند را نپذیرفتیم مردم از ما رو برگرداندند. من هیچ موقع احمدی نژادی نبودم و مخالف او بودم، اما به عنوان ...
پیشرفت به سبک رژیم پهلوی/ارزش زن در مصاحبه شاه و اوریانا فالاچی
گوشه ای خزیده بود و از ترس مثل بید می لرزید. من جلوی او ایستاده بودم. وقتی به هوش آمدم، زنم را در کنارم دیدم که خون از بدنش جاری است. جسد او و جسد چند زن و بچه دیگر روی زمین افتاده بودند. همه اینها در اثر اصابت گلوله های سربازان کشته شده بودند. صدام ایرانی بمباران هوایی مردم در زمان محمدرضا شاه نیز ادامه پیدا کرد و در سال 1342 در نبرد گجستان، عشایر بویراحمد به خاک و خون ...
مسیر خبرگان؛ از نه به مصباح یزدی تا رد صلاحیت روحانی
بیانیه حاشیه ساز با واکنش های مختلف رو به رو و این پرسش طرح شد که این موضع مجلس خبرگان یا رئیس مجلس است؟ سخنگوی هیئت رئیسه این مجلس در واکنش به حواشی اعلام کرد از آنجا که بیانیه به امضای احمد جنتی رسیده و سربرگ رئیس مجلس خبرگان دارد، موضع این مجلس نیست. در جریان اعتراضات سال 98 نیز خبرگان رهبری با انتشار بیانیه ای معترضان را به سلب امنیت و آسایش مردم و خلق صحنه های خشونت آمیز متهم کرد و ...
داستان تولد توربین ملی / معرفی کتاب ساخت ایران
. ... منظورم مدیریت سطح پایین صنعت یا مدیر بالاسریم نیست، بلکه مربوط به مدیریت سطح بالاست . این نخبه صنعتی درددل هایش را با این شاه بیت به سرانجام می رساند: من خودم با چند تا شرکت اروپایی کار کردم، با زیمنس هم کار کردم. تو فرانسه، آلمان و غیره. هیچ وقت و تو هیچ کدوم از این همکاری ها، نه من و نه هیچ کدوم از همکارهام جایی ندیدیم که به لحاظ فنی و تکنیکال از اون ها کمتر داشته باشیم. ما فرار ...
خلاصه داستان قسمت 341 سریال ترکی خواهران و برادران
سوسن بهش زنگ میزنه ومیگه دارم میام بریم کنسرت که عمر میگه من تو چه وضعیتیم تو چی میگی ولم کن و قطع میکنه و میشینه سرجاشو گریه میکنه و بند کفششو باز میکنه چون باعث دزدیده شدن کیفش اون بند بوده، سوسن بهش برمیخوره و ناراحت میشه. آسیه بعد از کمی نظافت میبینه امل گرسنشه که از صاحب خونه میپرسه چیزی داره واسه خوردن یا نه که او واسش یه ساندویچ تن ماهی درست میکنه بهش میده و چون از طعم تن ماهیت خوشش نیومده بود هرچی از اون کنسرو داشت میزاره رو میز و میگه داشتی میرفتی اینارم ببر آسیه تشکر میکنه و امل شروع میکنه به خوردن ساندویچ. یکشنبه 22 بهمن 14 ...
شعرخوانی ولی الله کلامی در رسای کمیجان
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیار آفتاب ، به نقل از پایگاه خبری سلام کمیجان ، استاد حاج ولی الله کلامی، در یادواره شهدای انقلاب اسلامی و 313 شهید کمیجان و به مناسبت 19 بهمن و تسخیر اولین پاسگاه ژاندارمری رژیم طاغوت و سالروز راهی شدن کاروان امام حسین علیه السلام از مکه مکرمه به سمت مدینه، با حضور خانواده معظم شهدا و اقشار مختلف مردم در حسینیه امام خمینی(ره) شهرستان کمیجان، برگزار شد. ...
انقلاب اسلامی؛ اعجاز بزرگ قرن
...> سرتیپ محمودی اظهار داشت: شهدا بهترین الگو برای همه جوانان و مردم هستند؛ افتخار می کنیم به وجود این شهدای عزیز. معاون اجرایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: امروز در آستانه 22 بهمن قرار داریم؛ 26 دی ماه را یادمان نمی رود؛ در این روز شاه از کشور فرار کرد و بختیار هم فرودگاه ها را بست. او اظهار داشت: امروز در آستانه 22 بهمن شاهد جشن هایی هستیم که بالای چهل سال از آن می ...