سایر منابع:
سایر خبرها
نوروزهای 8سال دفاع مقدس
هوای عید نوروز در دوران دفاع مقدس می گوید: نوروز در ایام دفاع مقدس مانند امروز این قدر پر رنگ نبود چون هر روز در محله های مختلف، پیکر مطهر شهدا را تشییع می کردند و مردم مانند این روزها، عید نوروز را برگزار نمی کردند. من خودم عید نوروز در مناطق جنگی نبودم اما اولین سالی که در این آسایشگاه بعد از مجروحیت ام بستری شدم به همراه جانبازها با سرنیزه و بعضی وسایل جنگی دیگر برای خودمان سفره هفت سین چیدیم و ...
با هاشمی و روحانی میگو می خوردیم اما رزمندگان نان و ماست می خوردند
...، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچه های خودمان در جنگ که می افتم شرفم اجازه نمی دهد. خاطره جالب از حاج قاسم خرازی در ادامه گفت: قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه اش تا روی مثانه اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. 46-45 روز کسی نمی دانست قاسم سلیمانی ...
آخرین مصاحبه مادر رئیس جمهور +تصویر
گفتم برای خداست باید برود، من افتخار می کردم که اگر قدمی برمی دارد برای رضای خدا و امام زمان باشد. همیشه می گفتم برو مادرجان، اگر نروی انقلاب حفظ نمی شود ما هم تو را می سپاریم دست خدا. او از اول هم ترسی نداشت، اعلامیه می فرستاد برای پدرش، او هم پخش می کرد، برای چهلم پسر امام خمینی هم در تهران به منبر رفت. بچه های آشیخ حسن که نوه های شما هستند اینجا می آیند؟ به شما سر می زنند؟ همیشه می آیند ...
خاطره بازی با گوش شکسته ها / هفت سین روی تشک کشتی
از جام جهانی آمریکا به ایران رسیدیم و بلافاصله راهی جویبار شدم که دقیقه 91 سال تحویل کنار همسرم رسیدم تا اولین عید متأهلی را تجربه کنم. کمیل قاسمی: اسکناس های 10تومانی عیدی را نگه داشتم کمیل قاسمی نفر سوم المپیک و نایب قهرمان سنگین وزن کشتی آزاد، یکی از بزرگان مطرح دنیاست که ضمن آرزوی سالی بسیار خوب برای همه هموطنان گفت: درکنار خانواده بودن، دید و بازدید فامیل یکی از بهترین اتفاقات ...
گفت و گوی خواندنی با بوبان کواچ در کافه خبر/از حسین معدنی تا سعید معروف از بانوان ایرانی تا فرگوسن
کسی پیشنهاد بدهید، چه چیزی را پیشنهاد می کنید؟ من به آنها توصیه می کنم به ایران بیایند، اینجا همه چیز طبیعی است. من در صربستان بودم، صربستان خودش به اندازه کافی مشکل دارد و من نمی دانم چرا بعضی ها این ذهنیت منفی را نسبت به ایران دارند. من سعی می کنم این تصویر را درست کنم. *چند کلمه فارسی بلدید؟ نمی دانم چند کلمه! چون زبان فارسی زبان خیلی سختی است و من سعی می کنم در بازی ها اعداد را به فارسی بگویم که رقبا نفهمند. *بازیکنان اگر بخواهند شما را دست بیندازند می فهمید؟ چه کسی می خواهد به من جوک بگوید یا از من جوک بسازد؟! ...
پدرم آدم غدی است و من هم همینجوری ام/ مخاطب سرش کلاه نمی رود
خنده) میخوای شجره نامه بگم؟ حالا یه چیز کمدی بگم چون سؤال پرسیدی، وقتی رفتم ارشاد که مجوز کارگردانی بگیرم، گفتن شما رزومه ت رو بنویس که ببینیم کی هستی؟ چی هستی؟ چیکار کردی؟ بعد من شروع کردم همینجوری دونه دونه رو کاغذ نوشتم، به تهش که رسیدم، به سؤالات که نگاه کردم و سالهایی که کار کرده بودم گفتم آقا من اگه کارمند اداره بودم سال دیگه باید بازنشست می شدم سال 64 تا حالا؛ یعنی سال جدید که بیاد میشه 30 ...
سرمربی در فدراسیون فوتبال تعیین کننده شده/ گزارش های بدی از داوری به دستم رسیده
هم ما با این ذهنیت گذشته که با ریاست رئیس جمهور تشکیل می شود این جلسه را تشکیل دادیم. وزرای مرتبط و دکتر روحانی را دعوت کردیم که بیایند. دستور جلسات را هم داشتیم که بر پنج، شش محور اساسی بسیار خوب استوار بود. دکتر روحانی چون قانوندان و یک فرد حقوقی است، موضوع را بررسی و اشکالات را اعلام کردند و گفتند که اگر می خواهید کار قانونی کنید حتماً این نقایص مرتفع شود. یعنی موضوعات باید دقیق تعریف شود. اگر ...
مسکن در اسلام
حد اول آن خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله حد دوم آن خانه ی حضرت علی علیه السلام حد سوم آن خانه ی امام حسن مجتبی علیه السلام و حد چهارم ان خانه ی حسین بن علی علیهما السلام است. چون آن مرد قباله را خواند گفت راضی شدم خدا مرا فدای شما گرداند. امام صادق علیه السلام فرمودند اما پولی که دادی برای ذریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها (اولاد امام حسن و امام حسین علیهما السلام) صرف نمودم و امیدوارم که خدا ...
آخرین مصاحبه مادر رئیس جمهور +تصاویر
تنگ نمی شد؟ می شد، اما خوشحال بودم این راهی که رفته برای رضای خداست، دل همه تنگ می شود، اما چون پسرم راه خرابکاری نرفته بود و هر کاری می کرد خوب بود برایش خوشحال بودم. بعد از آنکه رفت حوزه قم وقتی به سرخه برمی گشت اینجا چه کارهایی می کرد، برای کارهای مزرعه و مغازه به پدرش کمک می کرد؟ همیشه به پدرش در کار زمین کمک می کرد مغازه هم می رفت، آن سال ها آقای نطنزی امام ...
از شهدا یادگرفته ایم که گوش به فرمان ولی فقیه و امام خود باشیم
چه کشیده اند رزمندها ی ما و شهدا ی ما و آن روز همگی لباس و آرایش ساده داشتند و برای ما بسیار خوشحال کننده بود. از راه شهدا شما چه پیامی یا درسی گرفته اید؟ا ز شهدا یادگرفته ایم که گوش به فرمان ولی فقیه و امام خود باشیم یک دل نوشته برای شهدا بیان کنید؟ از شهدا خجالت می کشم که دل نوشته داشته باشم چون راه آنها را باید و شاید نمی رویم ولی تنها می توانیم بگوییم شهدا درسته که ما شما را فراموش نکرده ایم ولی شما خیلی مرد هستید باز هم دست ما را می گیرید و از این میدان مین که دشمن پهن کرده عبورمان می دهید . ...
لطفی نزد کامکارها بزرگ است!
...؛ آن زمان بیشتر از طریق رادیو و نوازندگی استاد عبادی در سنندج. بعدها با استاد محمدرضا لطفی آشنا شدیم که داماد این خانواده شد. شما می دانید که بهترین هنرمند ایران - مخصوصا- در زمینه نواختن تار و سه تار بود. لطفی سه تاری را برای من هدیه آورد که [وقتی می نواخت] من فقط دست او را نگاه می کردم، نه به عنوان اینکه معلمم بود، چون خودم قبلا با نت آشنایی داشتم و ساز می زدم. به این ...
سیاستمدارن ایرانی جوانی خود را چگونه سپری کردند؟
شور ، عشق و مستی حسرت برانگیزترین دوران زندگی آدمی است و همین دلیلی است که سیاستمدارن ایرانی پاسخ گوی این دو سوال باشند که جوانی چیست؟ و آیا جوانی کرده اند؟ پاسخ ها یک وجه مشترک دارد، آن هم اعتقاد به اینکه جوانی دورانی تکرار ناپذیر و احساسی و پر از شور و هیجان است. جوانی اکثر سیاسیون ایران در دوران انقلاب یا مبارزه اتفاق افتاده است. نام مسئولیت جوانی کردن یعنی چه؟ شما جوانی ...
برپایی حجله شهادت برای یک اسیر/ عراقی ها گفته بودند 5 سال بیشتر زنده نیست
. متن زیر حاصل گفت و گو با خانواده آزاده شهید محمود دشتکی است. فکر نمی کردم آزاده ای که به دیدنش رفتیم بعدها همسرم شود 17 ساله بودم. روزهای بازگشت اسرا بود و ما برای خوشامد گویی از اسیر تازه آزاد شده ای که خواهرش در نزدیکی منزل ما زندگی می کرد به خانه خانم دشتکی رفتیم. آن زمان فکرش را نمی کردم چند ماه بعد همسر برادر کسی شوم که آن روز به خانه شان رفته بودیم. سه ماه ...
تک و پاتک های پی در پی در عملیات کربلای 5 به روایت رزمنده گردان تخریب
دشمن افتاد کنارمان. انگار یکی از ترکش ها هم خورده بود به نریمان. داخل آب دور خودش می چرخید. مطمئن نیستم همان جا شهید شد یا بعداً. توی آب بودیم که آقایان مطلق و سیدفاطمی (فرمانده گردان) گفتند دست نگهدارید. یک گروهان نیرو، وسط آب توقف کردیم. چند لحظه بعد نیروها عقب گرد کردند. من که نفر اول گروه بودم شدم نفر آخر. یک ربع، بیست دقیقه ای را سمت نقطه ی رهایی عقب نشینی کردیم. بعد دوباره گروهان ...
ماجرای دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده یک شهید ارمنی
شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته های سینه زنی امام حسین(ع) شربت می دهیم. می آییم توی دسته هایتان می نشینیم و بعضی از حرف ها را می شنویم. من تا الآن نمی فهمیدم بعضی چیزها را. می گفتند، در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) است را بین در و دیوار گذاشته اند، میخ به سینه اش خورده. نمی فهمیدم یعنی چی. می گفتند مسلمان ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه ...
10 چهره حوادثی سال 93/تصاویر
منفجر شد. خدا یک بار دیگر به من شانس زندگی کردن داد چون در سال 84 هم وقتی از طبس به تهران می آمدم اتوبوس مان آتش گرفت اما من به لطف خدا نجات پیدا کردم. پایان پرونده ریحانه یکی از جنجالی ترین چهره های سال ریحانه جباری بود. دختری که تیر ماه سال 86 به اتهام قتل جراحی به نام دکتر سربندی بازداشت شد. هر چند دختر جوانبه این جنایت اعتراف کرد اما مدعی شد در دفاع از خودش دست به چاقو برده است ...
آمبولانس 300
؟ خدا بهت یک بچه خوب بدهد. گفتم شما اول دعا کن یک همسر خوب بدهد. گفت وا؟ زن نداری؟ گفتم نه دیگر. اساسا می آیم گلفروشی دنبال یک دختر خوب می گردم تا او را از بین صد ها گل جدا و در سینه جشن عشقش را برپا کنم، برای نقطه پایان تنهایی، او تنها اسمی باشد که صدا می کنم و دیرید دیددید عشق من دیرید دیددید عشق من دیریددید دیددید عشق من. خانم محترم سن وسال دار گفت وای چقدره خوبی تو پسرم. کاش من را زود تر می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی
... 4٫ سرزده رفتیم خونه یکی از آشناها بچه صاحبخونه گفت: عمو ما میدونستیم شما میاین خونمون گفتم: عزیزم ازکجا می دونستین؟ جواب داد: مامانم چای آورد ت فال ه چایی اومده بود روی استکان بابام بابام گفت: الان یه خری میاد خونمون. 5٫ منطق ایرانی دوحالت داره: یا حق با منه، یا تو نمی فهمی که حق با منه! 6٫ هیچ دقت کردین میوه های بهار و تابستون ...
روابط عمومی پاشنه آشیل اقتصاد سینما
جمع کردن آن هستند. اصطلاح آن در سینما مرسوم است که یک نفر را بیاوریم جمعش کند. حال با نشست خبری یا گفتمان این اتفاق می افتد. در واقع همیشه بچه های حرفه ای روابط عمومی به جای اینکه دکتر پیشگیری باشند، دکتر جراح هستند و در حال اصلاح هستند و یک موضوع را جراحی می کنند . اشاره کردید که اگر کسی روزنامه نگاری می کند باید وارد روابط عمومی شود که این کمی سوال برانگیز است چون خبرنگار باید ...
عباس دست طلا: امام گفت جبهه، دانشگاه است ، ما هم کار را خودمان یاد گرفتیم
حالت گاراژی را دارد، با سواد نیستم، جزئی می توانم بخوانم، قرآن خواندن را بلد نبودم که به مدد پیش نماز مسجد یادگرفتم. سواد ندارم اما در کارم همیشه با روحیه بودم، هیچوقت ناراحت یا پشیمان نبودم. پیش از اینکه این برنامه کتاب پیش بیاید هرکدام از بچه ها می گفتند، می گفتم برای من فرقی نمی کند. ان شاء الله که هیچوقت برای این کشور موردی پیش نیاید. اما اگر الان هم جنگ شود و موردی مشابه آن دوره پیش بیاید برای ...
عید نوروز در آن روزهای دور و نزدیک
خریده بودم. شب سال تحویل به تهران رسیدم. نصفه شب بود و برق هم رفته بود. دیدم خانم و بچه هایم منزل نیستند. حدس زدم برادر خانمم از شهرستان آمده و آنها را به شهرستان برده است. آن زمان بیشتر خانه ها تلفن نداشتند و خبر گرفتن از همدیگر به این راحتی ها نبود. از قضا ماشینم بنزین نداشت و مجبور بودم تا صبح منتظر بمانم. صبح رفتم از یکی از همسایه ها کوپن بنزین گرفتم و حاضر شدم که راهی شهرستان شوم ...
بلاروس می روم دلم برای کشورم ایران تنگ می شود
او آشنا شدم. آن زمان من عضو تیم ملی بلاروس بودم و بعد از یک سال و نیم با هم ازدواج کردیم. پشیمان نیستید از این که به ایران آمدید؟ نه! به خاطر پیمان؟ من به خاطر پیمان به ایران آمدم، نمی توانم بگویم خیلی عاشق ایران بودم. اما یک چیزهایی در زندگی اتفاق می افتد که باید اتفاق بیفتد، من کلا از همه چیز راضی هستم، چون زندگی همینجوری می گذرد. شما یک زمانی برای ...
ماجرای انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم منتخب جهان
که وقتی من طرح را به مدیر استودیو آقای برادران دادم استقبال کرد و الحمدلله بقیه عوامل جمع شدند. همه کار به مرکزیت همین استودیو تولید شد و هم بازی و هم پلان های واقعی را در خود دفتر ضبط کردیم . هنگام کار بچه ها با وضو پای سیستم می نشستند چون ما یک هدف مقدس برای خودمان ترسیم کرده بودیم، خیلی اتفاقات افتاد که این پروسه طولانی شد اینکه ما بازیگر پیدا نمی کردیم، تقریبا من چهل پنجاه نفر را برای نقش پسر ...
ماه چهره خلیلی و همسرش در انتظار پسرشان
ها زبان خوانده بودم و می خواستم ادامه بدهم اما واقعا فرصتش را پیدا نمی کردم. در مورد زندگی همان هم همین اتفاق می افتاد. به همین دلیل گفتیم ما که زندگی مان را در کنار هم داریم پس می توانیم بچه را هم به جمع مان اضافه کنیم. این را هم باید بگویم که تصمیم مان به همین سادگی و آسانی نبود. خیلی صحبت کردیم و همه چیز را طبق برنامه ریزی جلو بردیم. درباره کارهایمان حرف زدیم و حتی مثلا این نکته را هم بررسی ...
سریال ایرانی که"فلطما گل" را شکست داد
. او حتی در این سریال مفاهیمی چون انقلاب و دفاع مقدس را هم مورد توجه قرار داد. حتی نماز این سریال با احساس بود و موسیقی خوب علیقلی به کار کمک کرده بود و زحمت آقای روح پروری در طراحی لباس صحنه هم یاری گر کار بود. او دو سال و نیم از زمان پیش تولید تا پایان کار مشغول فعالیت بود. حسین صالحیان هم که طراح گریم ما بود، گرچه اول حس خوبی به او نداشتم، اما بعدها عاشقش شدم و انسان شریف، خوب و ...
گذری کوتاه بر زندگی شهید جاویدالاثر جهانگیر قاسمی
تمامی اقوام وخویشان سرکشی وعیادت می نمود واز آنها حلالیت می طلبید.حتی سخن بعضی افراد که می گفتند شما صاحب زن وبچه وحتی بچه کوچک وصغیر هستید وتمام کشاورزی شما در صحرا مانده از این سفر منصرف شود در او اثر نکرد وحرفش این بود که نباید در این مقطع زمانی که کشور در حال جنگ است امام را تنها بگذاریم چون ما مقلدامام خمینی هستیم وجهاد یکی ازواجبات است ودر حال حاضر مبارزه با دشمن بعثی از هر چیز واجب تر است ...
جوانمردی از قبیله ی ماه
این خبرخیلی متأثر شدم و چون از نحوه ی شهادت او اطلاع حاصل کردم احساس غرور نمودم. دوستانم گفتند که سنگرمحمد و دوستانش چند روزی درمحاصره ی دشمن بود و ذخیره ی آبشان نیز به اتمام رسیده بود. سرانجام محمد خطر می کند وظرفی بر می دارد و از سنگر بیرون می زند تا آبی تهیه کند.دشمن که بر سنگر آن ها اشراف داشته است متوجه می شود و او را هدف خمپاره قرار می دهد.ترکش به شکم ایشان اصابت می کند و دست چپش عباس وار از ...
سوغاتی نظامیان آمریکا؛ از تجاوز تا کابوس های شبانه + تصاویر و فیلم
شغلی خوب با حقوقی عالی در یک پالایشگاه نفت عراق به او بدهد. وی پس از آن که کار خود را رها کرد و به عراق رفت، تازه متوجه شد که تنها موقعیت شغلی که در این کشور موجود است، رانندگی کامیون است. این در حالی بود که انفجار یک بمب کنار جاده، موجب شد یک پا و یک چشم خود را کامل از دست بدهد. این شهروند آمریکایی توضیح می دهد: "هیچ حفاظتی از ما نمی شد. فقط هر روز می گفتند عجله کن. وقت نداریم. برو. هیچ ...
خاطرات چهره های مشهور از تکالیف نوروزی!
...> هفته ی آخر اسفند که می شد دائم منتظر بودیم و سرک می کشیدیم که ببینیم کی معلممان با دست پر از پیک نوروزی سر کلاس می آید، ذوق این را داشتیم که پیکمان امسال چه شکلی است، چند صفحه دارد، چیستان هایش را حل کنیم و صفحاتش را با مدادرنگی های شمشیرنشان نقاشی کنیم. جالب این بود که معلم هایمان می گذاشتند روز آخر پیک ها را بدهند که بچه ها به هوای آن مجبور شوند به مدرسه بیایند. کار من و خیلی از ...
علی پروین: قرار بود دکتر بشوم!
اتفاق تلخ فوتبالی من در سالی که در روزهای پایانی آن هستیم به شمار می رود. من از اینکه کار به رو در رویی جدی این دو نفر کشید و حتی پای مایلی کهن به زندان باز شد واقعا دلخور شدم. البته در هر حال سعی کردم نه از دایی طرفداری کنم و نه از مایلی کهن چون معتقد بودم حمایت از هر کدام به معنی تخریب طرف مقابل و سرمایه سوزی در فوتبال است. حالا هم دوست دارم این نکته را یادآوری کنم که امیدوارم این اتفاق دیگر در ...