سایر منابع:
سایر خبرها
افسانه های عید میلاد مسیح، شب زنده داری
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: نویسنده:آلفونس دوده مترجم: عظمی نفیسی شب عید است. آقای ماژسته سازنده ی آب سلتز (لیموناد) در ناحیه ی ماره از یک شب نشینی خودمانی و کوچکی، که منزل یکی از دوستانش تشکیل شده بود، خارج شده است و در حالی که آهنگی را زیر لب زمزمه می کند به خانه ی خود باز می گردد. ساعت کلیسای سن پل دو بعد از نیمه شب را اعلام می کند. مرد شریف زیر لب ...
عاقبت نسیه فروشی!
اصفهان امروز: شاید هنوز هم باشد، یا حداقل قدیمی ها در خاطرشان مانده که پشت شیشه مغازه یا داخل ویترین ها، تصویری از دو مرد چاق و خوش لباس و لاغر و ژولیده مو زده بودند. زیر یکی با خط درشت نوشته شده بود عاقبت نقد فروشی و زیرنویس عکس مرد ژولیده عاقبت نسیه فروشی را نشان می داد. آن زمان که بچه بودیم این پوستر سه رنگ را که قرمز، مشکی و سفید بود به عنوان یک تصویر کمدی می شناختیم. اما زمانی که عقلمان کمی ...
پرویز پرستویی: بازیگری کسب و کار من نیست
فامیل هستیم و حالا بعد از چند سال به هم رسیده ایم. بهش گفتم اخوی چرا خرابمان کردی؟ گفت من عباسم. اسمم فرق می کند ولی عین عباس ترکش در بدنم است و باید بروم خارج از کشور درمان شوم ولی من را نمی فرستند. سال هاست با دارو زنده ام و صبح که از خانه بیرون می آیم، خانواده ام نمی دانند که بر می گردم یا نه. گفت یک هفته است فیلم اکران شده و من هر روز صبح می آیم سینما تا آخر شب از سینما بیرون نمی روم ...
جهاد علیه تروریست ها در عمق یخ زده زمین
خوراکی ما تمام و به زیتون خوری رسیده بودیم. زیتون می خوردیم که سیر بشویم. در سوریه کسانی حتی حاضر بودند امضاء کنند خانه و زندگی شان را ببخشند و اندازه کف دست نانی به آنها داده شود. اینجا بود که متوجه می شدید اگر میلیارد میلیارد پول داشته باشید، به درد شما نمی خورد. دو سه مرتبه هم عملیات شب شد. اگر می خواستید در آن سرما روی زمین بخوابیم تلف می شدیم، باید قبر برای خود می کندیم. زمین را نیم متر یا یک متر ...
کسی که از همه "زخم زبان" شنیده منم+تصاویر
باشکوه دعوتید. شب اول را مهمان خانواده شهید اسماعیل حیدری هستیم. خانه ای کوچک در طبقه سوم یک آپارتمان. کفش سفید دخترانه کوچکی پشت در است. از در که وارد خانه می شوی عکس شهید اسماعیلی را می بینی که با لبخندی محو به تو نگاه می کند. کلاه پاسداری، چفیه، انگشتر و تسبیح شهید را هم در گوشه ای از اتاق روی یک میز کوچک گذاشتند. شهید در یکی از عکس هایش انگار دارد ذکر می گوید. نگاهش را به پایین دوخته و ...
نان های شیرینی
.... بیچاره عرق ریزان و نفس زنان میان دو پیرزن عجوزه ای که بوی نفت و عرق می دادند راه می رفت و چون پیاپی ضمن دشنام و اعتراض کلمات قناد و نان های شیرینی را تکرار می کرد همه او را دیوانه می پنداشتند. حقیقتاً در آن ساعت مرد تیره روز خودش هم معتقد بود که عقل و منطق خود را از دست داده است. زیرا هر دفعه که در سراشیبی و سربالایی صف کمی به هم می خورد و گشادتر می شد، شاگرد کوچولوی سورو را با روپوش سفید ...
فرو خوردن بغض ها در هیاهوی مترو
نشسته ایم و یک زندگی را مرور می کنیم. شیلا که یک دختر هفت ساله دارد و شرق تهران زندگی می کند به شدت معتقد است فروشندگان زن مترو دو دسته اند یا بد سرپرست اند یا بی سرپرست. می گوید: من خودم جزو بد سرپرستانی بودم که مجبور شدم برای تامین هزینه های زندگی ام کار کنم. حالا اوضاع بهتر است. شوهرم کار پیدا کرده و سر کار می رود اما همچنان درآمدش کافی نیست و مجبورم پا به پایش کار کنم. اجبار را وقتی ...
عارف قزوینی، شاعر ملی ایران
تهران مهاجرت می نماید، مورد توجه شاهزاده موثق الدوله قرار گرفته و به اجبار در خدمت وی در می آید و خود در این باره گوید: "در این مدت یک سال و چیزی کمتر یک شب آسایش نداشتم و در صف سفره نشینان مفت خوران از همه سربلندتر محسوب می شدم. بالأخره آوازش مظفرالدین شاه را خوش می آید، دستور می دهد از جمله فراشهای خلوت دربار درآید، او که از این کار ننگ دارد با تمهیدی گریبان خود را خلاص می کند". با اینکه ...
شهید مدافع حرم:دختر سه ساله ام را دوست دارم اما دفاع از حرم حضرت زینب(س) واجب بود
برای ما تکان داد و رفت. مجتبی بعد از 11 روز در 25 مهرماه در شهر حلب سوریه با اصابت ترکش زیر چشم و سرش به شهادت رسید. *چطور از شهادت همسفر زندگی تان مطلع شدید؟ شب ششم ماه محرم بود. من و خواهر شوهرم برای شرکت در مراسم عزاداری امام حسین(ع) رفته بودیم حسینیه. تازه وارد هیات شده بودیم که برادر آقامجتبی، من و خواهرشان را صدا کردند که برویم خانه. با دیدن چهره برادر شوهرم متوجه شدم که ...
اندر حکایت راه و رسم شیشه گری یک زن
ما اصلاً از حمایت مسئولان برخوردار نشدیم. در مورد مالیات تقاضاهای زیادی داشتیم و پیگیری های زیادی انجام دادیم و حتی به مجلس رفتیم، اما نتوانستیم کاری انجام دهیم. مسئولان می گفتند صنایع دستی شامل مالیات نمی شود که این مسأله فقط در حد یک حرف روی کاغذ بود و عملیاتی نمی شد؛ تا این که در پاسخ به پیگیری های ما گفتند منظور از صنایع دستی فرش است که شامل مالیات نمی شود. سایر صنایع دستی علاوه بر مالیات، 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده را هم باید پرداخت کنند که هزینه بالایی است. ...
دختر جوان قربانی اعتماد بی جا شد
چند باری قضیه مشروب خوردن من و محمد ادامه داشت و هر بار محمد من را به خانه برمی گرداند، تا اینکه یک شب محمد به خانه من آمد با خودش مشروب آورده بود اما اینبار او قرصی را در مشروبم حل کرد و گفت برای اینکه صبح سرحال بلند شوی این قرص را باید بخوری حالم خوب نبود و نفهمیدم چه اتفاقی افتاده. صبح که از خواب بلند شدم زندگیم برای همیشه تغییر کرده بود اما من نمی دانستم. ...
همه چیز درباره اعداد و ارقام خودکشی
به طوری که محدوده نرخ خودکشی در سال 2000 بین 5 /0 تا 7 /52 به ازای هر 100 هزار نفر بوده است. نرخ خودکشی بر اساس جنسیت نرخ خودکشی با توجه به جنسیت افراد نیز متفاوت است. برای سالیان متمادی، تعداد مردانی که به دلیل خودکشی از دنیا می روند سه برابر زنان بوده است. این نسبت بالای مرد به زن، در کشورهای پردرآمد 5 /3 بوده در حالی که این نسبت در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط 6 /1 ...
ارشا اقدسی پسر بیش فعالی که بدلکار سینمای ایران شد
برای یکی از آهنگ ها وسیله هم ساخته بودم و کلی برنامه داشتم. یک روز مانده به اجرا، موزیک من رد شد. باز چهار پنج ساعت فکر کردم و یک آهنگ دیگر انتخاب کردم. وسیله هایش را با کمک دوستانم آماده کردم. ساعت هشت شب باز هم آهنگم رد شد. چه موزیک هایی بودند؟ - موزیک های فرزاد فرزین بودند. ساعت هشت شب تا 12 هم دم در آنجا نشستم که به من بگویند این موزیک آخرم اوکی است یا نه، باز گفتند این هم اوکی ...
زنان قاسم آباد گیلان، سرخ و سیاه می بافند
بود و هنرمندان منتظرمان بودند و باز حالمان خوش شد آن گاه که مهدیه دختر شیرین خردسال با لباس قاسم آبادی در را برایمان گشود. زنان لباس های قاسم آبادی رنگین به تن داشتند و بر پای پاچال (دستگاه چادر شب بافی) رنگ می بافتند و چله رنگ آبی لاجوردی در امتداد باغ در میان شاخه های یک دست درختان به طول ده ها متر باغ را به دو نیم کرده بود. گفت و گو آغاز شد؛ زیبا خسروانی هنرمند چادر شب ...
پاپ مرده است
خیال می کردم خیلی تند و سریع پیش می روم اما وقتی چشم می گشودم همان درخت و همان دیواری را که قبلاً در کنار دیده بودم، در برابر خود می دیدم. خسته و درمانده با چهره ای سرخ و برافروخته بالاخره موفق می شدم خود را به خارج شهر برسانم. از شرّ شناگران و زنان لباس شو و کشتی های سرباز بر هم، که در حومه مزاحم می شدند، آسوده می شدم. رفته رفته فاصله ی پل ها به یکدیگر بیشتر می شد. در کناره گاه گاه یک باغ ییلاقی یا ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (271)
و جوراب پدر محترم را پوشیده اند وارد یک مراسم شوند! با شروع شدن ماه مبارک رمضان، ماه عسل هم به خانه های مردم بازگشت و مثل همیشه با تمام قوا تلاش خواهد کرد که تمامی اشک های ذخیره شده در چشمان مردم و مخاطبان در طول 11 ماه سال را یک ماهه خالی کند که با داشتن مجری توانمندی مثل احسان علیخانی حتما به این مهم دست خواهد یافت. این هم سلفی میهمان های شب اول ماه عسل. بهنوش بختیاری، ماهچهره ...
شهید سیاح طاهری محبت را در خانواده بزرگ ایران جاری کرد
. آن فرد موتور سوار با فحاشی رفت. ما سوار ماشین شدیم. از لحظه ای که سوار ماشین شدیم تا موقعی که رسیدیم خانه 20 دقیقه طول کشید. تمام 20 دقیقه با من دعوا می کرد که چرا جلوی دهانت را نمی گیری؟ اولین بار بود که جلوی همسرم من را اینطور دعوا می کرد. خیلی محکم و جدی دعوا می کرد. به من گفت حق نداری طوری رفتار کنی که شانت جلوی زن و بچه ات خرد شود. اگر جلوی خانواده ات آن مرد کتکت می زد چکار ...
من متمایزم، پس هستم
برای جوانان جذاب کرده است . به گزارش بولتن نیوز ، این روزها تغییر در سبک و سیاق زندگی موجب شده که زنان مشاغل جدیدی را تجربه کنند؛ وزیر و نماینده مجلس زن، راننده تاکسی و اتوبوس و حتی کامیون زن و...؛ سوای این مشاغل که کمتر مخالفتی با ورود زنان به عرصه شان اعمال و حتی ابراز می شود، حِرفی هم هستند که یک دهه بیشتر نیست پای زنان به آن ها باز شده است؛ مشاغلی که اکثراً رگه هایی از مدرنیته ...
آخرین درس
زنان وارد حیاط دبستان شدم. معمولا ً در آغاز جلسه ی درس جنجال بزرگی، که در کلاس بر پا می شد، از کوچه به گوش می رسید. کشوها باز و بسته می شد؛ بچه ها همه با هم با صدای بلند درس ها را تکرار می کردند و همه گوش هایشان را با انگشت می بستند تا بهتر یاد بگیرند و معلم پشت سر هم خط کش بزرگش را روی میزها می زد و شاگردها را به سکوت دعوت می کرد. به امید این وضع بود که فرک می کردم بتوانم بی آنکه کسی مرا ...
کماندوهای اسلحه بدست ما را به زور به قم بردند/ماجرای کتک خوردن آیت الله مرعشی
مأموران رژیم ایشان را در منزل شان در محله یخچال قاضی دستگیر کردند. *خاطره شخصی شما از این رویداد چیست؟ آن روز را در قم چگونه دیدید؟ بله، ما روی پشت بام خانه خوابیده بودیم که موقع سحر صدای شیون و زاری از خیابان شنیدیم! بلافاصله به خیابان دویدم و از مردم شنیدم آیت الله خمینی را دستگیر کردند! برگشتم و لباس پوشیدم و به منزل والد رفتم. ایشان از موضوع خبر داشتند و فرمودند: باید به صحن ...
بچه جاسوس
.... وقتی که پاریس به محاصره ی دشمنان درآمد بدبختانه وضع در پایتخت به کلی دگرگون شد. باغ ملی بابا استن مبدل به انبار نفت گردید. مرد بیچاره که مسئول مراقبت از آن جا بود، بدون این که بتواند حتی سیگاری بکشد، مجبور بود تمام روز میان گلکاری های لگدمال شده و نابود گشته ی باغ قدم بزند و فقط شب دیر وقت پسرش را در خانه ببیند. بابااستن از آلمانی ها دل پُری داشت. وقتی که از دشمنان فرانسه سخن می گفت ...
محاصره ی برلن
غروب آن روز همه ی ما پیروزی سربازان خودمان را قطعی می دانستیم. نمی دانم بر اثر کدام معجزه ی آسمانی و کدام جریان مغناطیسی بود که خبر این شادی ملی در نسوج فلج شده و از کار افتاده بیمار بدبخت و محتضر راه یافت. آن قدر می دانم که آن شب وقتی که به تختخواب او نزدیک شدم خود را با مرد دیگری رو به رو دیدم. نگاهش روشن بود. زبانش سنگینی سابق را نداشت. به روی من لبخند زد و دو بار با لکنت زبان تکرار کرد: پی ...
مروری بر موانع ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج
منزل خاله جان وارد می شدیم، پدرم به محض ورود مزاح می کرد و می گفت: پسرم! اینجا خانه امید توست و هنوز ضرب المثلش را به یاد دارم که می گفت: آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته...! مگر نه این است که پدرم ولی من است و برمن ولایت دارد، مگر در شرع اسلام نیامده است که برای صغیر نیز می توان ولایتا خطبه عقد جاری نمود و صغیر پس از کبیر شدن می تواند آن را قبول و یا رد نماید؟ بارخدایا! چرا خانه همسایه ...
فرماندار شهرضا: هویت زن مسلمان با حجاب پیوند خورده است
محسن گلابی در کمیته عفاف و حجاب شهرستان شهرضا اظهار داشت: در ماه رمضان مردم گرایش بسیار بیشتری به ادای مناسک دینی دارند بنابراین ما هم اگر می خواهیم حکی را در جامعه اجرا کنیم باید اول فضا را آماده و سپس باور و اعتقاد قلبی را در مردم تقویت کنیم. وی تصریح کرد: هویت زن مسلمان با حجاب پیوند خورده و از این نظر جامعه زنان مهم ترین حامیان این قانون اسلامی هستند. فرماندار شهرضا تأکید کرد ...
ساعت شهر بوژیوال
ی تأثیر ساعت در ملل گیتی نوشته بود، در همین اوان چاپ و منتشر گردید. به همین مناسبت خانواده ی دوشانتالر جشن بزرگی برپا کردند اما این جشن با مهمانی های آرام و بی سروصدای سابقشان تفاوت بسیار داشت. آن شب خانم دوشانتالر و دخترانش با لباس مخصوص زنان قایقران بوژیوال با کلاه های رنگارنگ و بازوان برهنه و دامن های کوتاه از مهمانان خود پذیرایی کردند. این موضوع سر و صدایی در شهر به راه انداخت اما تازه این اول ...
خاطرات ناخوشایند از بهترین سفر عمر/ 2 قرن مهمان کُشی در حرم امن الهی + تصویر
با رفتارهای توهین آمیز، آنها را مجبور کردند کتاب های ادعیه ای را که همراه داشتند، ببندند.این زائران زن از منطقه شیعه نشین عربستان یعنی شرق این کشور در قالب کاروانی به حج مشرف شده بودند. همچنین باید حمله وحشیانه ماموران پلیس مذهبی و نیروهای امنیتی به زائران زن شیعی در بقیع در سال 2009 میلادی را یادآوری کنیم که طی آن سعودی ها در مدت چهار روز به ضرب و شتم زنان شیعی پرداختند و در نتیجه آن ...
سرباز وظیفه ناشناس
، چنین برمی آید که آن عکس در مملکتی گرمسیر برداشته شده است. همین که چشم لوری به قیافه ی نجیب و دوست داشتنی پسرش، که از وسط قاب عکس به او لبخند می زد، افتاد ناگهان آتش خشمش فرو نشست و گفت: باز بیهوده از کوره در رفتم. این فکرها درباره ی کریستیان روا نیست. چگونه ممکن است پسر من، که در طی جنگ به دست آن همه آلمانی را از پا درآورده، به این اندیشه ها بیفتد و ترک تابعیت کند. مرد آهنگر از یادآوری شجاعت و ...
فائزه هاشمی یا طاهره قره العین دیگر!؟
فکری عجیب شد. آن روز، او سر برهنه با لباس فاخر و آرایش، ابتدا در پشت پرده ای نشست و گفت: "...ای اصحاب! این روزگار، از ایام فترت شمرده می شود. امروز تکالیف شرعیه یکباره ساقط است و این صوم و صلاه کاری بیهوده است. آن گاه که میرزا علی محمد باب اقالیم سبعه را فرو گیرد و ادیان مختلف را یکی کند، تازه شریعتی خواهد آورد و قرآن خویش را در میان امت ودیعتی خواهد نهاد. هر ...
پاراگراف کتاب : 18 خرداد 95
...> درسالن پذیرایی ام، ذرت بوداده می خوردم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند ، نگران کثیفی خانه ام نمی شدم. پای صحبت های پدربزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد. شمع هیی که به شکل گل رز هستند و مدت ها روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم. با فرزندانم ...
بعد از 60 جلسه فیزیوتراپی توانستم بایستم /کربلای 4 تلخ ترین حادثه زندگی ام بود
یکی از فرماندهان سپاه که از دوستان قدیمی ام بود، توانستم لباس مقدس سپاه را به تن کنم. در این مقطع هم پس از 3-4 ماه حضور در سپاه، دوباره به جبهه اعزام شدم. این پاسدار بازنشسته علی آبادی با بیان اینکه نگاه اول آن نسل به سپاه اصلا به معنای شغل نبود، بیان کرد: خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران ملاک بود و در آن سال ها با اینکه دیپلم داشتم و مسئول فرهنگی- تبلیغاتی بودم شاید هر 2-3 ماه یکبار هم ...