سایر خبرها
شب چهارم ماه عسل، شب شکستن بغض 36ساله یک مادر و فرزند
... پدر داستان شروع به سخن گفتن می کند: هفده ساله بودم که با توصیه مادرم با همسرم ازدواج کردم، بعد از مدتی متوجه شدم که همسرم قبلاً این وقایع را پشت سر گذاشته است و با گذشت مدتی بیشتر فهمیدم که پسری داشته است که در دیگ آش افتاده و به علت شدت سوختگی، فرزندش در بیمارستان فوت کرده است. پدر داستان ادامه می دهد: 22 سال از ازدواج من و همسرم گذشت که شخصی پیش من آمد و گفت که "پسر همسرت زنده ...
روایت ایثار پزشک ایرانی در نجات کودکان مصدوم حلبچه/ من یک ایرانی ام در کتاب درسی دانش آموزان عراق
حلبچه را از تلویزیون دیدم، فهمیدم یک فاجعه انسانی اتفاق افتاده است. وی با بیان اینکه دوره سه ماهه مبارزه با بمب های شیمیایی (ش- م- ر) را با نیروهای سپاه و ارتش گذرانده بودم،گفت: به دلیل اینکه دردهای بمب های شیمیایی را به خوبی حس کرده بودم، تصمیم به حضور و امدادرسانی در حلبچه را گرفتم؛ مادرم در آن زمان گفت پسرم تو مریض هستی و نباید به آنجا بروی اما گفتم می روم و اسفند 1366 به حلبچه رفتم ...
سحرهای ماه رمضان بهترین لحظات زندگی من و هادی بود/ با زبان روزه به شهادت رسید
. روزهایی که حتی من نیز نمی دانستم و وقتی غذا برای او می آوردم می گفت همسرم روزه ام و خیلی از شب ها به آرامی و بدون اینکه من از خواب بیدار شوم، سر یخچال می رفت و سحری می خورد. او درباره شهادت همسرش می گوید: هادی عادت داشت روز اول ماه رجب هر سال روزه می گرفت. آن روزی که او به دیدار معشوقش رفت و به شهادت رسید اول ماه رجب بود. وقتی از دوستان و همراهانش پرسیدم، تائید کردند که هادی آن روز ...
جنایت به خاطر مزاحمت های شبانه روزی رفیق
آشپزخانه دو ضربه به سینه و گردنش زدم و فرار کردم. چند ساعت بعد از طریق تماس با دوستانم متوجه شدم اکبر جان سپرده است. من به پیشنهاد همسرم به اداره پلیس رفتم و تسلیم شدم، اما واقعا قصد کشتن دوستم را نداشتم و هنوز هم علت مزاحمت های او را نمی فهمیدم. من واقعا انگیزه ای برای قتل نداشتم و حالا می گویم شرمنده پدر و مادر اکبر هستم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
حبیب تنها ترین”مرد شب” درگذشت
این پسر می تواند حق پدرش را بگیرد . بازخوانی بخش هایی از نخستین گفت وگوی حبیب پس از بازگشت به ایران: ✔️سال 88 آمدم. 12 روز آمده بودم بمانم و محمد –پسرم- را ببینم. محمد قبل از من تهران آمده بود. چون دوبی برنامه داشت و بعدش هم آمده بود تهران. من همیشه یک دفعه تصمیم به انجام کاری می گیرم. ساعت 10 صبح به همسرم گفتم می خواهم به ایران بروم و بعدازظهر شروع به جمع کردن وسایل کردم چون ...
نمی خواستیم ذره ای از خاک ایران در دست دشمن باشد
ساله بودم، هویدا که در آن زمان نخست وزیر شاه بود به منطقه هفت تپه آمده بود تا درباره ساختمان هایی که قرار بود برای کارگران ساخته شود صحبت کند، تبعیض طبقاتی در آن زمان بسیار مشهود بود و آن ها خانه هایی لوکس و بزرگ و برای قشر کارگر نبودند ولی هویدا مشغول یاوه سرایی در این زمینه بود، به سویش رفتم و او را با کفش زدم. به دلیل اینکه دروغ گفته بود. موسوی درباره فعالیت های دوران دفاع مقدس افزود: بعد از ...
سه برابر پول کارگری را از سرقت به دست می آوردم +عکس
سرقت ها ضبط شده است. آنچه باعث شهرت دو سارق خانه های شمال شهر شده است روش آنها در سرقت است. خودت را معرفی کن؟ محمد 24 ساله و کارگر نقاش ساختمان هستم. بچه تهران هستی؟ نه. دو سال قبل از یکی از شهرهای شمال غرب کشور به تهران آمدم و مشغول کار شدم. درامدت خوب بود؟ بد نبود. روزی 60 هزار تومان می گرفتم. در یک خانه مجردی با دوستم رضا در ...
خاطره عجیب و خواندنی از یک کارآگاه جنایی
برقرار می شد. پس از 48 ساعت از وقوع قتل، با تماس تلفنی یکی از بستگان خانواده قربانیان، متوجه شدیم سامان با یکی از دوستان صمیمی خود در محله پنج راه ارومیه تماس برقرار کرده، که دوست او سریع به اداره آگاهی منتقل شد. او مدعی شد متهم به قتل حرف هایی در مورد قتل خانوادگی عمویش زد؛ که من درست نفهمیدم و شوکه شدم. متهم از من پرسید آیا پسر عمو و همسرش کشته شده اند یا خیر؟ چون از قتل آنها ...
مهریه همسر شهید مدافع حرم
آمد و زنگ زد. از قضا من برای بازکردن در رفتم. باز شدن در منجر به باز شدن در زندگی جدیدی به روی هر دوی ما شد. قبل از اینکه علی به به خواستگاری ام بیاید، مادرم خواب می بیند مردی زیبا چهره دور میدانی که اطراف آن پر از جنگل های سرسبز است با دوچرخه دور می زند و مادر را نگاه می کند. با خودش می گوید چقدر این آقا زیباست! بعد از خواستگاری مادرم به خوابش اعتراف کرد و گفت علی همان آقایی است که در ...
اولین گفتگو با حبیب “حبیب محبیان” پس از بازگشت به ایران
شرایط نجاتم دهد. یک روز در محل کارم رویم نشد به کارگر بگویم آن جعبه را به من بده. روی صندلی رفتم و با سینه خوردم زمین. کارم به سی سی یو کشیده شد. دکتر ها به خانواده ام گفته بودند زنده نمی ماند اما اگر فقط یک دقیقه دیرتر به بیمارستان می رسیدم قطعا مرده بودم. بعدها متوجه شدم حکمتی در این اتفاق بوده تا خدا راه درست را به من نشان دهد. از بیمارستان مرخص شدم. هیچ جوری نمی توانستم راه بروم. عین ...
"دست های آلوده" روانشناسان!
که داریم. اما اخلاقیات عمیق، تصمیمات فکرشده ای هستند که می گیریم. این تصمیمات با صداقت، ایمان، فروتنی و آرمان همراه اند. کتاب قدرت آرمان ها نوشتۀ دیمن و کولبی کتابی است که برای اخلاقیات عمیق باید به سراغ آن رفت. بنا به این دیدگاه، روان شناسان می توانند با استفاده از تخصص خود، میان غریزه های احساسی ما در مسائل اخلاقی و بینش های اخلاقی والاتر ما تمایز قائل شوند. اما همان طور که دیدیم ...
قتل همسر به دلیل عضویت در تلگرام/بازداشت پیمانکار حادثه مرگ فاطمه5 ساله
را به آتش کشیدم و در حالی که خانه در حال سوختن بود از آنجا فرار کردم. جزییات بیشتر را اینجا بخوانید قتل همسر به دلیل عضویت در گروه های تلگرامی مرد میانسال پس از کشتن همسرش به خاطر عضویت در تلگرام با مراجعه به پلیس خود را تسلیم کرد. مرد همسرکش گفت: کنترل خانواده در دست همسرم بود و هر کاری که دلش می خواست انجام می داد اما من به خاطر فرزندانم دندان روی جگر می گذاشتم ...
همسرکشی به خاطر عضویت در تلگرام
محل اعتراف کرد که همسرش را به دلیل عضویت در گروه های تلگرامی و ارتباط هایی که از آن طریق داشته با ضربه های چاقو از پای درآورده است. پس از ثبت اظهارات شوهر نیلوفر به قتل صریح همسرش او ظهر روز چهارشنبه به دادسرا منتقل شد. مرد که در برابر بازپرس ویژه قتل پایتخت چاره ای جز اعتراف نداشت اظهارات خود را این طور شروع کرد که همسرم در گروه های تلگرامی زیادی عضو بود. من خیلی از کارهای مخفیانه او ...
جزئیاتی از زندگی شخصی سحر زکریا! معیارهای ازدواج در 42 سالگی!
...> پدرم مهندس برق بود و کارش طوری بود که او را به شهرهای مختلف منتقل می کردند. به همین دلیل من تا سال پنجم دبستان زندگی در شهرهای مختلف ازجمله همدان، ملایر، کرمانشاه، فومن، لاهیجان، رشت و بسیاری مناطق دیگر را تجربه کردم. از سال پنجم دبستان به شهر تهران آمدیم و زندگی را در اینجا ادامه دادیم. این نقل مکان ها برای شما آسان بود؟ حقیقتش خیلی سخت بود. در زندگی ما انسان ها عادت نقش ...
پیرمرد قصه گوی شهدا/ آفرین که داغ ضجه زدن را به دلشان گذاشتی
روز به این مهمانی باشکوه دعوتید. شب سوم میهمان شهیدان علیرضا و محمدرضا موحد دانش هستیم. پیرمردی با محاسن سفید منتظرمان است. وارد خانه که می شویم، بعد از روبوسی می گوید ما خیلی وقت است منتظرتان هستیم. به ساعتم که حدود 7 را نشان می دهد، نگاهی می اندازم و با تعجب می گویم ولی ما که تقریبا سر وقت رسیدیم! پیرمرد همینطور که ما را به سمت مبل های کنار پنجره راهنمایی می کند، می گوید: من از ساعت ...
جنایت هولناک زنانه
به قتل: من در چهارراه ولیعصر دفتری داشتم که در آن کارهای گرفتن وام های کلان را انجام می دادیم. محسن به آنجا آمد و خودش را به اسم دیگری معرفی کرد و قرار بود برای ما اسناد بیاورد. از سال 84 کار با یکدیگر را آغاز کردیم و او به دروغ گفته بود که زن و بچه ندارد. از سال 89 او مدعی شد که به من علاقه مند شده و از من خواست از همسرم طلاق گرفته و با او ازدواج کنم. در ابتدا قبول نکردم اما وقتی اصرارهای او را ...
قاتل روانی: کسی که مادر و خواهرش را می کشد، قاتل نیست!
خبرگزاری تسنیم: حدود ساعت 9:30 دهم خرداد سال جاری مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و خبر قتل خواهر و جراحت شدید مادرش در خیابان دماوند حوالی خیابان آیت را به مأموران اعلام کرد که بلافاصله تیمی از ماموران کلانتری 147 گلبرگ در محل وقوع جرم که خانه سه طبقه قدیمی بود، حاضر شدند و مشخص شد زن پنجاه و پنج ساله ای به نام ناهید با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. همچنین مادر هفتاد و شش ساله ...
همسرکشی به خاطر عضویت در تلگرام
آن طریق داشته با ضربه های چاقو از پای درآورده است. پس از ثبت اظهارات شوهر نیلوفر به قتل صریح همسرش او ظهر روز چهارشنبه به دادسرا منتقل شد. مرد که در برابر بازپرس ویژه قتل پایتخت چاره ای جز اعتراف نداشت اظهارات خود را این طور شروع کرد که همسرم در گروه های تلگرامی زیادی عضو بود. من خیلی از کارهای مخفیانه او عصبانی بودم و به او می گفتم دست از مخفی کاری هایش بردارد. اما او نمی پذیرفت و می ...
مرد تنهای شب درگذشت
بمانم و محمد –پسرم- را ببینم. محمد قبل از من تهران آمده بود. چون دوبی برنامه داشت و بعدش هم آمده بود تهران. من همیشه یک دفعه تصمیم به انجام کاری می گیرم. ساعت 10 صبح به همسرم گفتم می خواهم به ایران بروم و بعدازظهر شروع به جمع کردن وسایل کردم چون ساعت 4 بعدازظهر پرواز داشتم. خانمم تعجب کرد و با پرخاش گفت چرا زودتر به من اطلاع نمی دهی!؟ اما من بالاخره به تهران آمدم درست روز قبلش تهران بودم. ...
بوسه بر دستان پر مهر مادر بعد از 36 سال دوری
همسرم او را به کرمان آوردند. یک روز ظهر مادرم به من گفت تو باید زن بگیری. من فقط 17 سال داشتم و بعد از شهادت پدرم تنها نان آور خانه بودم. مادرم راجع به همسرم برای من توضیح داد. به خانه دایی رفتم تا او را ببینم. بعد مادرم سرگذشت همسرم را برای من توضیح داد. درباره علت طلاق همسرم تحقیق کردم و در نهایت از ماجرای فوت امید باخبر شدم. ولی این ماجرا همیشه به شکل یک معما در ذهن من بود و راجع به آن تحقیق می ...
قاتل: مقتول نامردی کرده بود
ابتدایی بیشتر نخواند ه ام. چرا ادامه تحصیل ندادی؟ از همان زمان کار کردم تا کمک خرج خانواده ام باشم. خانواده برایم خیلی مهم است و برای راحتی آنها همه کار کردم؛ حتی دور درس و ازدواج خط قرمز کشیدم. چرا مرتکب قتل شدی؟ مقتول نامردی کرد.خواهرم را اذیت کرده بود.اول به او قول ازدواج داده بود و بعد از اذیت و آزار او گم و گور شد. چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و ...
جدایی به دلیل تحقیرهای همسر
...، ولی من آنقدر از خودم مطمئن بودم که باز هم مخالفت کردم. تا این که یک شب خواهرم به خانه آمد و عکسی را به من نشان داد. او به یک جشن عروسی رفته بود که ندا هم در آن جشن حضور داشت. او با اجازه ندا از او عکس گرفته بود تا به من نشان دهد. نمی دانم چرا وقتی این عکس را دیدم، زندگی ام از این رو به آن رو شد. همه چیز بعد از دیدن آن عکس شروع شد. من با همان یک عکس عاشق ندا شدم و تصمیم گرفتم او را ببینم ...
قتل همسر به خاطر عضویت در گروه های تلگرامی+عکس
نکرد و با این کارهایش باعث شد تا صبح امروز من مرتکب قتل شوم. محمود اضافه کرد: ساعت 5.30 دقیقه از خواب بیدار شدم. همسرم خواب بود، از آشپزخانه چاقو بزرگی را برداشته و بالای سر او آمدم. چند باری مردد بودم تا اینکه یکباره چاقو را در قلبش فرو کردم. نیلوفر جیغ بلندی کشید، از ترس چند ضربه نیز به دست و شکمش زدم. پسرم از خواب بیدار شد. من نیز بلافاصله به سر کوچه رفتم و با گرفتن آژانس در داخل آن ...
نمی خواستم دیوانه خطاب شوم
مرد میانسالی که به اتهام قتل خواهر و مجروح کردن مادر سالخورده اش در بازداشت به سر می برد، به جرمش اقرار کرد. به گزارش جوان، شامگاه دوشنبه، دهم خردادماه بود که قاضی احمدبیگی بازپرس ویژه قتل تهران از حادثه خونین در خانه ای سه طبقه حوالی خیابان آیت با خبر و در محل حاضر شد. خیلی زود مشخص شد که مرد 55 ساله بعد از قتل خواهر 56 ساله و زخمی کردن مادر سالخورده اش از محل گریخته است. در بررسی های ...
اعتراف مردی که خواهرش را کشت ؛می خواستم کارگردان فیلم های مستهجن شوم
شاهرخ به شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و درباره این درگیری خونین به بازپرس سعید احمدبیگی گفت: تا کلاس اول دبیرستان درس خواندم و آن زمان دوست داشتم کارگردان فیلم های مستهجن شوم تا این که سال 70 ازدواج کردم و سال 81 از همسرم طلاق گرفتم. در حال حاضر یک پسر 25 ساله دارم، بعد از طلاق در طبقه دوم خانه مادرم سکونت داشتم. وی اضافه کرد: ساعت 18 روز حادثه تلفن زنگ خورد، من از طبقه ...
داستان ازدواج وسط اردوی جهادی + تصاویر
بار اردوی جهادی رفتم و رسما عضو فدائیان عدالت شدم. گروه جهادی فدائیان عدالت یکی از گروه های با سابقه و شاخص جهادی است که 16 سال قبل توسط طلاب بسیجی مدرسه علمیه معصومیه قم تشکیل شد و در ابتدا کار خود را با برگزاری اردوی جهادی در روستاهای مستضعف نشین قم آغاز کرد. این گروه جهادی اما خیلی زود راهی استان کرمان و مناطق محروم جنوب آن شد و سالهاست که خدمت رسانی به مستضعفین این منطقه را دنبال می ...
ماهی یک نفر را کشتم
به قتل رساندی؟ شب حادثه مریم با من تماس گرفت و گفت باهم برویم تجریش و خرید کنیم. من هم رفتم و خرید نکردیم و برگشتیم. مریم از من خواست او را به شرکت برسانم و به من گفت خودت هم بیا شرکت. مریم زودتر داخل رفت و برای این که کارگران شرکت که در پانسیونی در همان حوالی بودند احیانا من را نبینند، صورتم را پوشاندم. یک کلاه روی سرم گذاشتم و با ماسک صورتم را پوشاندم و وارد شرکت شدم. آنجا چه ...
ناگفته هایی از مرد ژله ای شب های شیراز / روایت های قربانیان
از خانه خارج و هر بار به طور اتفاقی وارد خانه ای می شدم و اینگونه نبود که از قبل خانه ای را شناسایی کرده باشم. مرد ژله ای افزود: حوالی ساعت دو به طور اتفاقی خانه ای را انتخاب کرده و به پشت بام آن می رفتم. پس از اینکه لباس هایم را بیرون آورده آن را روی پشت بام گذاشته و وارد حیاط می شدم. در خانه هایی که دریچه هایشان باز بود مشکلی نداشتم اما دریچه هایی که بسته بود را خودم باز کرده و اگر هم ...
صحنه دلخراش مرگ دانش آموز دزفولی که به اجبار در زنگ ورزش دوید / پزشک، ورزش را برای او منع کرده بود
جریان بیماری فرزندم بگذارد. وی گفت: باز هم با وجود این توضیحات مفصل و مکرر در آغاز اولین زنگ ورزش سال تحصیلی مجددا به دبیرستان مذکور رفتم و با دبیر ورزش راجع به بیماری فرزندم و تاکید پزشک جهت ممنوعیت مطلق برای ورزش کردن پسرم صحبت کردم و ملتمسانه از وی خواستم که همه جانبه از فرزندم مراقبت های زیادی به عمل آورد و به هیچ عنوان فرزندم را مجبور به انجام هیچ گونه ورزشی نکند. دبیر ورزش نیز ...
قرائت جزء چهارم، مناجات و دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
مواد غذایی، هزینه بسیار کم، امکان تهیه آن در خانه و کیفیت مواد آن است که در صورت مشهور شدن یک رستوران در تهیه و کیفیت این غذا مردم از مناطق دور و نزدیک برای خرید این غذا هجوم می آورند. انواع سوپ نیز بر سر سفره های ایام ماه مبارک رمضان مردم سوریه حاضر است که معروف ترین آن ها سوپ عدس، جو، قارچ، سبزی و مرغ است برای تهیه فته ابتدا نخود را یک شب قبل چندین بار شسته و ...