سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل:می خواستم کارگردان فیلم های مستهجن شوم
25 ساله دارم، بعد از طلاق در طبقه دوم منزل مادرم سکونت داشتم؛ روز وقوع حادثه در طبقه دوم بودم که حوالی ساعت 6 بعدازظهر تلفن منزل زنگ خورد، من سریعاً از طبقه دوم به طبقه اول آمدم و به مادرم گفتم گوشی را بده، از بنگاه ماشین زنگ زده اند و با من کار دارند اما در یک لحظه عصبی شدم و با پنجه ام به سر مادرم ضربه زدم که وی نقش بر زمین شد. وی ادامه داد: بعد از این ماجرا مادرم با ناهید تماس گرفت و ...
نمی خواستم دیوانه خطاب شوم
بعدی مشخص شد که متهم از بیماری روانی رنج می برد. مأموران پلیس در تحقیقات بعدی موفق به بازداشت متهم شدند. او روز گذشته مقابل قاضی احمدبیگی مورد تحقیق قرار گرفت و به قتل اقرار کرد. متهم گفت: بازنشسته یک شرکت شیرآلات هستم و تا اول دبیرستان درس خوانده ام. سال 62 ازدواج کردم و سال 81 در حالی که صاحب یک پسر بودم، همسرم به دلیل بیماری های روانی که داشتم از من طلاق گرفت. از آن زمان همراه مادرم ...
درگیری خونین در ساندویچی + عکس
به پایش زدم. در آن درگیری بنیامین نیز قمه در دست داشت و نمی دانم ضربه ای به سعید زد یا نزد. وی درباره علت اینکه در بازجویی مقدماتی جنایت را به تنهایی گردن گرفته بود گفت: بعد از درگیری با سعید از دوستانم خواستم با چاقو مرا بزنند تا بعد از شکایت ادعا کنم سعید هم در درگیری مرا زده است. ولی یک روز بعد وقتی فهمیدم سعید در بیمارستان جان سپرده است چون غیر از یک مادر پیر کسی را در زندگی نداشتم ...
مادرم سر بدگمانیهای پدرم توسط او به قتل رسید + عکس محل جنایت
ضربه دیگر به دست و شکم نیلوفر زدم و از خانه بیرون رفتم، در کوچه منتظر بودم تا اورژانس برسد که بعد از انتقال همسرم به بیمارستان به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. پس از اعتراف شوهر نیلوفر به قتل، وی به دستور قاضی احمدبیگی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت دستگیر شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت. صبح امروز پسر بزرگ و برادر مقتول در دادسرای امور جنایی ...
قاتل: همسرم دائم با تلگرام مشغول بود
وی در کانالهای مختلف تلگرامی عضو شده بود و چت می کرد، شبها داخل اتاق می رفت و تا دیر وقت در تلگرام بود؛ من نیلوفر را دوست داشتم اما او با من بد رفتاری می کرد و قصد داشت طلاق بگیرد، فروردین امسال درخواست طلاق داد که به دادگاه نیز مراجعه کردیم اما جدا نشدیم. وی ادامه داد: من مدام به او التماس می کردم که از من جدا نشود اما او تصمیم داشت که طلاق بگیرد؛ روز گذشته زمانیکه به خانه آمدم، پسرم در ...
بیماران در سایه بی توجهی پزشکان، جان می بازند
تا پرستار دستگاه سالم فشار خون را پیدا کند! راحله ادامه می دهد: مادر من حدود 56 سال داشت و مدت ها قبل تحت درمان قرار گرفته بود و سرطانش بهبود پیدا کرده بود. پرسنل این بیمارستان با عدم مسئولیت پذیری، مادرم را معاینه می کردند و به دلیل اینکه تجهیزات کافی برای پیدا کردن علت بی حالی مادرم پیدا نکردند، او در کمتر از 24 ساعت به کما رفت و چند روز نیز فوت کرد. این دختر داغدار می گوید: ما شرایط ...
15 مورد از وحشتناک ترین مرگ و میرها در سریال بازی تاج و تخت
روز شادی دو زوج ناگهان به حمام خون تبدیل شود، نوعی چرخش دیوانه وار بخت است. ضربه ی آخر قرار گرفتن کاتلین استارک به تنهایی در قاب است، چشمانش از ترس آنچه پیش رویش دیده است یخ زده اند. مردی می آید و گلویش رامی برد. او برای چند دقیقه یخ زده در جایش باقی می ماند تا زمانیکه خون جاری می شود. وحشتناک است. 9) Talisa Stark ( تالیسا استارک ) علت مرگ: چاقو زدن در شکم زمان ...
لباس آخرت جیب ندارد
به من داد و گفت، آقا جبار من نزدیک سی سال هر وقت خواستم ازت میوه بخرم، اول یک دونه اش را چشیدم، یک دانه گیلاس، یک حبه انگور، یک عدد خیار، سیب و یا توت و خلاصه هر مرتبه یه ناخنک زدم و بعد خرید کردم، این پول را بابت همه ناخنکهایی که زدم از من بپذیر و حلالم کن تا مدیونت نباشم. آقا جبار می گفت هر قدر من گفتم راضی هستم قبول نکرد تا پول رو گرفتم... . حرف مادر را قطع کردم و گفتم : " چشم مادر ...
ماجرای انتقام عجیب داماد در شب عروسی از نو عروس خیانت کار
به صورت نامزدی ، بیشتر ادامه داشته باشد. حدود چند هفته ای که از نامزدی ما گذشته بود دلارام گفت که همراه مادر و خواهرش برای زیارت به مشهد می روند. پس از بازگشت شان من به خانه آنها رفتم اما متوجه شدم که روی چمدان دلارام بارکد تهران – کیش درج شده است . فکر این که او به من دروغ گفته است و آدم پنهان کاری است، خاطرم را آزرده کرد وموجب عصبانیتم شد و جریان پیش آمده را از او پرس و جو کردم. دلارام به راحتی ...
تفاله چا ی عامل قتل شد!
صاحب مغازه ای در محله ابوذر هستم. سه روز قبل وقتی از محل کارم خارج شدم، ناگهان مقداری تفاله چای از پنجره طبقه اول به روی سرم ریخت. فهمیدم که علی خواسته تفاله چای را بیرون بریزد که روی سر من ریخته است. زنگ خانه اش را زدم و سر این موضوع به او هشدار دادم که عصبانی شد و پایین آمد. وقتی مشاجره ما بالا گرفت، شروع به فحاشی به من و خانواده ام کرد. به مغازه ام دوید و یک صندلی برداشت تا به من حمله ...
جنایت به خاطر مزاحمت های شبانه روزی رفیق
آشپزخانه دو ضربه به سینه و گردنش زدم و فرار کردم. چند ساعت بعد از طریق تماس با دوستانم متوجه شدم اکبر جان سپرده است. من به پیشنهاد همسرم به اداره پلیس رفتم و تسلیم شدم، اما واقعا قصد کشتن دوستم را نداشتم و هنوز هم علت مزاحمت های او را نمی فهمیدم. من واقعا انگیزه ای برای قتل نداشتم و حالا می گویم شرمنده پدر و مادر اکبر هستم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
راز خانه وحشت
تنها بود و غمگین. خیلی از این دوستی خوشحال بودم و فکر می کردم با امیر تنهایی هایم رفع می شود و زندگی جدیدی خواهم داشت. او همیشه در حرف هایش می گفت که تنهاست و در زندگی خیلی سختی کشیده است. من و امیر خیلی با هم صمیمی شده بودیم و هر روز همدیگر را می دیدیم و پدر و مادر من هم که سرگرم گرفتاری های خودشان بودند، هیچ کاری با من نداشتند و هیچ وقت از رفت و آمد های من به بیرون از خانه و این که با ...
سقف بیمه شما برای حفظ سایه بالای سر ما کافی نیست!
. مادرم 57 ساله است. حدودا دو سال و نیم است که با سرطان دست و پنجه نرم می کند؛ در این مدت به معنای واقعی کلمه داشتن یک بیماری خاص را درک نمودم. این مقدمه یادداشتی است که فرزند یک بیمار مبتلا به سرطان به رشته تحریر درآورده و حاوی نکات دردناک زیادی است. به گزارش سلامت نیوز به نقل از تابناک، یکی از اتفاقاتی که در نتیجه اجرای طرح تحول نظام سلامت رقم خورد، کاهش سهم بیماران در پرداخت ها و گسترش ...
مهریه من شفاعت همسر شهیدم در روز قیامت است
کرده بود. ما از کارش ناراحت شدیم اما او در جواب گفت: چیزی نمانده که به پدر برسم و کنار هم قرار بگیریم! آن قاب عکس هنوز روی دیوار است. از فصل آشنایی رفیق نیمه راه زندگی تان بگویید. چطور این آشنایی رقم خورد؟ آشنایی من با شهید علی موسی تیموری همسرم توسط پدر و برادرم آن هم در سنگر جبهه های جنگ رقم خورد و نهایتاً منجر به رفت وآمد خانوادگی شد. یک روز علی در منزل آمد و زنگ زد. از ...
جنایت هولناک زنانه
بررسی های سوابق متهم معلوم شد او از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین بوده است. پس از ماه ها سکوت ناهید لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود که در کار قاچاق عتیقه بودم که با محسن آشنا شدم. بعد از این که مدتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانه های مختلف او را به خانه ام بکشانم. وقتی به خانه ام ...
زندگی خواندنی 5 زن غسال در بهشت زهرا
زندگی اش به بازدم نرسیده و با ضربه ای کشته شده. اینجا جایی است که نقطه آخرش اول است و اولش آخر. آنجا که نهایت رنج و شادی به یک نقطه می رسد و بعد از آن دیگر وجود ندارد. مرکز پذیرش عروجیان بهشت زهرا. کسی عاشق یه غسال نمی شه فیلما حکایت زندگی واقعی آدماست. اما هیچکی تا حالا از زندگی واقعی ما فیلم نساخته. چند سال پیش سینما یه فیلمی آورد به اسم محیا که ما از تو تلویزیون دیدیم، داستان ...
متهمی که در یخچال مخفی شده بود
وی آنجا رفته باشد می رفتیم و تا صبح کشیک می دادیم، ولی خبری نبود که نبود. انگار آب شده و رفته بود زیر زمین. چه روزهای بدی داشتم. ترس از این که به زندان بیفتم به کابوسی تبدیل شده بود که یک لحظه رهایم نمی کرد. 12 روز گذشت و خبری نشد. دیگر ناامید شده بودم و کم کم آماده می شدم گردنم را مقابل بازپرس کج کنم تا دست کم چند روز دیگر بدهد. در همین خیالات بودم که مردی به پایگاه زنگ زد و ادعا کرد ...
از رنجِ نوستالژی دل بکن
هیچ گاه ثروتمند نبودیم، اما ته مانده های شامپو و خمیردندان را دور می انداختم. مادرم با کلی زحمت آن ها را از داخل زباله ها درمی آورد و مرا به خاطر چنین اسراف هایی سرزنش می کرد. زندگی آرمانی من در محیط خالی باشگاه های یوگا و در حس لذت بخش دورانداختن انبوهی از وسایل خلاصه می شود. فقط من نیستم که از آزادی زندگی مینیمالیستی لذت می برم. روش کُن ماری، فلسفه ای عملی و پرطرف دار برای مرتب سازی خانه است که از این روح فرهنگی زمانه نهایت بهره را برده است. ...
عاشق دامادمان شدم و او را مجبور به طلاق از خواهرم کردم!
... صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم خیلی کلافه بودم ، انگار تازه متوجه اشتباهم شده بودم به خودم گفتم وقتی خواهرم به خانه آمد از او معذرت خواهی می کنم ، که یکدفعه زنگ تلفن خانه رشته افکارم را پاره کرد و به سمت تلفن دویدم . یکی پشت تلفن داد می زد خودتون رو سریع برسونید کارگاه، خواهرتون در یکی از اتاق های کارگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است. پدرم که توی این دنیا نبود با ...
انتقام کور از عمو با انجام سه قتل
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان،در یکی از روز های سرد پاییزی سال 1376 که هوا بشدت رو به سردی می رفت، پس از رسیدگی به پرونده قتلی، تازه داشتم نفس راحتی می کشیدم که ساعت 4 بامداد خبر ناگواری از طریق سیستم اخبار و اطلاعات به افسر نگهبان رسید. تلفن به صدا درآمد و عوامل کلانتری 15 شهری خبر دادند اعضای یک خانواده سه نفره در شهرک ایثار ارومیه بر اثر آتش سوزی فوت کرده اند. همراه ...
قتل های خانوادگی، پرونده ای از جنس دیگر/مهمترین قتل خانوادگی
کشته بود خودش با پای خودش به کلانتری محل رفته و ماموران پلیس را در جریان گذاشته بود. مرد (قاتل) دلیل اصلی کشتن همسرش را اختلافات خانوادگی عنوان کرد. او خیلی صریح در کلانتری محل اعتراف کرد که همسرش را به دلیل عضویت در گروه های تلگرامی و ارتباط هایی که از آن طریق داشته با ضربه های چاقو از پای درآورده است. پس از ثبت اظهارات شوهر نیلوفر به قتل صریح همسرش او ظهر روز چهارشنبه به دادسرا منتقل شد ...
گفت بعد از شهادتم زینب وار بایست
کند و واسطه ازدواجمان می شود. اما در واقع زندگی من با همسرم از نماز استغاثه به حضرت زهرا(س) آغاز شد. یک روز قبل از اینکه مادرم از موضوع خواستگاری صادق بگوید، نماز استغاثه حضرت زهرا(س) را خواندم و ادامه زندگی و تحصیلاتم را به ایشان واگذار کردم. اول اردیبهشت ماه سال 1391 بود که مادر از صادق برایم گفت و به همین ترتیب بعد از طی مقدمات آشنایی و خواستگاری و. . . ازدواج کردیم. شغلشان چه بود؟ در ...
حجاریان: نام آیت الله کمره ای در لیست ملاقات کنندگان با امام در حصر نیست
فضای دور و نزدیک به هم می آمیزد. انتهایی بی ابتدا. تطهیرکنندگانی که آرامش این فضا را تجربه کرده اند آن را با هیچ چیزی عوض نمی کنند. کسی عاشق یه غسال نمی شه زهرای 26 سال که فرزند آخر یک خانواده 6نفره است، عاشق شغلش است و در حال گذراندن چهارمین سال آن است. او می گوید: اولش سخته اما کم کم باهاش کنار میای و زندگی می کنی. از 18 سالگی دوست داشتم غسال بشم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم بهش ...
پدرم یک قهرمان بود
مادران و همسران چشم انتظار می گویم که راضی به رضای خدا باشید! من در این مدت یک سال و دو ماه انتظاری که کشیدم همیشه راضی به رضای خدا بودم و همیشه از خدا آنچه که خیر است را می خواستم. پدر شهید شیردل از فرزندش می گوید: علی اصغر مهندس الکترونیک بود و به عنوان کارشناس برقراری ارتباط و رفع اشکال ارتباط به سوریه رفته بود، تقریبا 47 روز بود که به این منطقه رفته بودند. در تاریخ 13 فروردین به سوریه رفت ...
مصاحبه ای جذاب و خواندنی با خانم موسوی رزمنده زن دوران دفاع مقدس
همسرم در آن شرایط هم دل خودم را راضی کرده بود و هم همسرم ازاینکه امرازدواج را انجام داده بود با روحیه ای بهتر به استقبال خطرات میرفت و میجنگید. بنده از اواسط 61 تا آخر سال چند مرحله در آبادان حاضر بودم و بعد از آن تا اواخر سال 63 در آنجا بودم. * جنگ و زن - آیا خانواده تان راضی بودند که به جبهه بروید ؟ آیا کسی از خانواده تان در جبهه جنگ حضور داشتند ؟ البته که برایشان سخت بود و ...
اینستاگرام و تبدیل مدلینگ به فرهنگ بومی در ایران
تحمیل عدم صرف غذای کافی حفظ کنند تا بازار خود را ازدست ندهند. کیسی دیویس یکی از این افراد است که در سپتامبر 2011 خاطرات دوران نوجوانی خود را تحت عنوان "گرسنگی مدام: من یک مدل نوجوان بودم" منتشر کرد و نوشت در اوج درخشندگی کاری "روزی مدیر برنامه ام تماس گرفت و گفت آن ها قصد دارند من را برای مدتی بفرستند خانه؛ چون پاهایم کوتاه شده است. منظورش از "کوتاه"، "چاق" بود". او که مدت ها بعد با تحمل ...
آداب و رسوم ماه رمضان در مناطق مختلف ایران
...> در میان مردم آذربایجان شرقی رسم است که مادر خانواده، کاسه ای را پر از گندم می کند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست می زنند. همه سعی می کنند در هنگام اعلام عید در خانه های خود باشند تا فطریه شان به گردن کس دیگری نیفتد. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند . بعد از برگزاری نماز عید در مسجد محل، مردم به دید و بازدید می روند و خصوصا به کسانی سر می زنند که نوعید دارند ...
گفتگو با خاالق اثر ربنا/شجریان: ربنا متعلق به من نیست/ دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشته ام پخش کنند
هست که در آبان ماه این اتفاق می افتاد. آقایان لطفی و ابتهاج برنامه ریز کنسرت ها بودند. گفتند که در دانشگاه ملی دو شب کنسرت داریم و یک شب هم در تالار رودکی فعلی (سالن کوچک) کنسرت داشت. لطفاً درباره کنسرت چاووش 6 که در دانشگاه ملی برگزار شد توضیحات بیشتری بفرمایید. روز قبل از این کنسرت حوالی بعد از ظهر در سالن رودکی اجرای برنامه داشتم. من وقتی از سالن بیرون آمدم چند نفر در حیاط ایستاده ...