سایر خبرها
روایت 13 سال زندگی با مرد جامانده در میدان سوریه
موضوع دعوا می کردند. آقا مرتضی می گفت حنانه جان شما بزرگتری. به خاطر همین حرف پدر حنانه همیشه کوتاه می آمد. ** اسامی بچه ها را خودشان انتخاب کردند؟ بله خودشان انتخاب کردند . ** به بچه ها وابستگی هم داشتند؟ وابستگی به آن شدت نه. چون ایشان از کودکی بچه ها به سپاه رفت و زیاد در خانه نبود ما خیلی کم حضورشان را می دیدیم. اگر مراسم و مهمانی ای بود از هر پنج تا یکی را حضور داشت. به خاطر همین خداراشکر یک خوبی ای که داشت اینکه زیاد بچه ها ایشان را نمی دیدند و وابسته نبودند به همین خاطر شهادت پدر را راحت تر قبول کردند. ادامه دارد... ...
ویترین یادداشت های طرفداری
اشتایگر پاپی جیلوبوجی آنتونی مارسیال کوین دی بروین کیلور ناواس آلکس تلس کیلور ناواس ممفیس دیپای عدنان یانوزای آدم لیاییچ چیچاریتو پدرو رودریگز دیلی بلیند متئو کواچیچ متئو کواچیچ فدریکو بالتزارتی مارکو رویس محمد صلاح آنخل دی ماریا عبدالرحمان بابا السیو رومانیولی آرتورو ویدال یولین دراکسلر کریستین بنتکه هاکان چالهان اوعلو رحیم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (262)
زندانیان محکوم به اعدام (قصاص قتل). شهاب عباسی بازیگر و کارگردان خوش فکر و توانمند تلویزیون در غم از دست دادن پدر عزیزش به سوگ نشسته است. این اتفاق را به شهاب عزیز تسلیت عرض می کنیم و برای او و خانواده اش آرزوی صبر داریم. سلفی شیوا خانم خُنیاگر بازیگر قدیمی و خوش صدای سینما و تلویزیون، لحظاتی پس از خروج از آرایشگاه. عبارت ساده ترِ کپشنِ مهران: ببینم عکسو چجوری افتادم ...
بعد دوم شخصیت آقای حمید
زهرا و مزار شهدای انقلاب هم خواهد رفت که در کنار این شعر، شعر معروف برخیزید برخیزید را هم برای شهدای انقلاب سرود بوده و بچه های گروه هم تمرین کرده بودند. امام که به بهشت زهرا رسید، گروه سرود مقابل او قرار گرفت و خواندند: برخیزید، برخیزید، برخیزید، برخیزید برخیزید ای شهیدان راه خدا ای کرده بهر احیای حق جان فدا کز قطره قطره خون پاک شما می روید تا ابد در وطن لاله ها ...
مقدمه بی سابقه رهبرمعظم انقلاب برکتاب استاد
شعر هم، کنار سخنرانی های امام دست به دست می چرخید. چند روز بیشتر تا ورود امام باقی نمانده بود. بچه ها داشتند داخل حسینیه ارشاد سرود را تمرین می کردند. چند باری هم داخل خانه حسین تمرین کرده بودند. نتیجه اما چیزی نبود که می خواستند. قرار شد بروند خانه یکی از بچه ها که امکانات صوتی بیشتری داشت. همه پنجره ها را گرفتند تا صدا بیرون نرود. حتی درزهای کوچک را؛ تا صبح تمرین کردند. صبح مسئول گروه ...
فضائل فراموش شده هنر اسلامی
...> معنی آن نبود که کور و کر کند معنی اش را در درون مانند جان بی نیاز از نقش گرداند تو را مر تو را بر نقش، عاشق تر کند هنرمندان از سه جلوه ادبی عرفانی، حماسی و اخلاقی که غایت همه آنها تزکیه نفس و گذشت از ظواهر عالم و نمایش باطن آن بوده استقبال کرده اند و این نوع تفکر را که طریق فتوت و جوانمردی است به شاگردان خود منتقل می کردند. به عنوان مثال در دیباچه دوست محمد گواشانی ...
آداب و رسوم ماه رمضان در مناطق مختلف ایران
...> در میان مردم آذربایجان شرقی رسم است که مادر خانواده، کاسه ای را پر از گندم می کند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست می زنند. همه سعی می کنند در هنگام اعلام عید در خانه های خود باشند تا فطریه شان به گردن کس دیگری نیفتد. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند . بعد از برگزاری نماز عید در مسجد محل، مردم به دید و بازدید می روند و خصوصا به کسانی سر می زنند که نوعید دارند ...
پدرم یک قهرمان بود
.... * امیرعلی به همه گفت پدرم یک قهرمان بود همسر شهید شیردل در رابطه با اینکه چطور خبر شهادت او را به امیرعلی داده اند گفت: خبر شهادت علی اصغر را در طول یک هفته به امیرعلی گفتم، در طی چند روز به امیرعلی می گفتم بزرگترین آرزوی پدرت شهادت است، دعا کن که پدرت به آرزویش برسد. می گفتم بابا همیشه سر نماز دعا می کند که شهید شود، می گفتم فقط آدم هایی شهید می شوند که قهرمان هستند. همسرم ...
فارین پالیسی: سپاه پاسداران نمی داند با انبوه داوطلبان اعزام به سوریه چه کند
. اصغر و عباس با انگیزه و اعتقادی مقدس برای دفاع از اماکن مذهبی آماده شده بودند؛ مکان هایی مانند مزار "حجر بن عدی" یکی از اصحاب حضرت محمد [صلی الله علیه و آله] که تروریست ها در آوریل سال 2013 (فروردین 1392) به آن بی حرمتی کردند. اصغر به من [خبرنگار فارین پالیسی] گفت: این ها [تروریست ها] هیچ چارچوب اخلاقی ندارند. ما می دانستیم که آنان به سایر حرم ها و مکان های مقدس و مورد ...
منتظر دیدار با پدر بودیم که با پیکرش مواجه شدیم!
روستای مورد نظر هم راه زیادی باقی مانده بود. آن شب مهتاب هم نبود و همه جا کاملاً تاریک بود. پدر عبایشان را جمع کردند و روی دوش شان انداختند. من هم موتور را روی دست گرفتم و راه افتادیم. کمی که رفتیم، پدر گفتند: محمد! من صلوات می فرستم، تو هم موتور را زمین بگذار و یکی دو تا پا بزن، ان شاءالله موتور روشن می شود! همین کار را کردم و موتور روشن شد. پدر روی ترک موتور نشستند و من پا زدم و موتور روشن شد ...
درد در پیکرِ بنی آدم و جوج زدنِ دگر عضوها در شمال
. از موسسه هنرمندان پیشکسوت هم هیچ کس سراغی از پدر نگرفته. سال گذشته در مرداد ماه بود که خودم نامه و مدارکِ لازم برای عضویت پدرم در موسسه هنرمندان پیشکسوت رو به عظیمی(مدیر موسسه هنرمندان پیشکسوت) دادم ولی هنوز خبری نشده . دخترِ ابراهیم شریف زاده درباره اوضاع روحی پدرش می گوید: بابا از نظر روحی خیلی ضعیف شده و به خدا دیگه خیلی اذیت میکنه. متاسفانه یه عده هم می خوان خونه اش رو به قیمت خیلی ارزون ...
مشایی: وقتی درباره هنرمندان حرف بزنم سیاسی می شود/من به بعضی از عزیزان قول داده ام که مصاحبه نمی کنم
برگردد تا اینکه بیماری عمه محمد، حبیب را به هوای خواهر به ایران می کشاند. حالا محمد به همراه مدیربرنامه هایش در راه ایران است. او که به خارج از کشور سفر کرده بود در حال حاضر در ترکیه است و در تلاش است هر چه زودتر خود را به بالین پدر برساند. محمد چهار سال پیش هم برای ملاقات پدر به ایران آمده بود اما این بار تنها می تواند جسم بی جان پدر را ببیند. حبیب در این 6 سال تلاش زیادی ...
سوغاتی بابا برای زینب خانوم/ کسی که از همه زخم زبان شنیده منم
توانستی ببینی. دختر 8 ساله شهید مدافع حرم که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، عکس پدرش را بوسید. چادرش را سفت کرد و مثل خانمی پا به سن گذاشته، پایین چادرش را جمع کرد و از اتاق بیرون رفت. قرار بود ساعت 7 و نیم در منزل شهید حیدری باشیم. اما مسیر طولانی و ترافیک و نابلدی راننده، باعث شد با نیم ساعت تاخیر به منزل شهید برسیم. تا اذان مغرب حدود نیم ساعت باقی مانده بود که زنگ خانه ی شهید حیدری را زدیم ...
اکثر مربیان قرآن از شاگردان ایشان بودند/ کلاس 4 نفره به 150 نفر رسید
به گزارش صاحب نیوز به نقل از ندای اصفهان- زهرا آصالح/ نام پدر: مهدی تاریخ تولد: 12/3/1342 محل تولد: شهر اصفهان– خ ملک وضعیت تاهل: مجرد تاریخ شهادت: 1365 سن: 23سال عملیات: کربلای4 محل شهادت: منطقه ام الرسا محل دفن: گلستان شهدا تحصیلات: دیپلم اقتصاد شغل: پاسدار تعداد ...
خوانندگان داخلی از اینکه حبیب مجاز شود میترسند
حبیب نیز برای اقامت دائم در ایران و البته در شهر ساحلی رامسر. در طی این حضور اخبار متناقض بسیاری درباره این پدر و پسر شنیده شد که آخرین اش دستگیری چندی قبل حبیب در شمال بود. در دو گفتگویی که با حبیب و فرزند حبیب ترتیب داده شد به بسیاری از پرسش ها و حواشی آنها پرداخته شد. مصاحبه با محمد: بیماری عمه ام باعث شد حبیب به ایران برگردد محمد درباره بازگشت حبیب به ...
چرا حبیب مرد تنهای شب را سرود؟
آن را میتوان از آهنگ های خداوندا، خانه کوچک، بنی آدم و ... نام برد. بعد از آن، آهنگ های سیاسی بیشتر کارهای حبیب را تشکیل میدهند و نمونه بارز آن را میتوان از آهنگ های افق، بزن باران، خرچنگ های مردابی، گلسرخی و ... نام برد. آهنگ های عاشقانه و دیگر آهنگ ها بقیه ی کارهای او را شکل میدهند . نوشته ای از پسر حبیب (محمد محبیان) 4 سالیست که پدرم حبیب به ایران نقل مکان کرده است. او که ...
بوسه بر دستان پر مهر مادر بعد از 36 سال دوری
همسرم او را به کرمان آوردند. یک روز ظهر مادرم به من گفت تو باید زن بگیری. من فقط 17 سال داشتم و بعد از شهادت پدرم تنها نان آور خانه بودم. مادرم راجع به همسرم برای من توضیح داد. به خانه دایی رفتم تا او را ببینم. بعد مادرم سرگذشت همسرم را برای من توضیح داد. درباره علت طلاق همسرم تحقیق کردم و در نهایت از ماجرای فوت امید باخبر شدم. ولی این ماجرا همیشه به شکل یک معما در ذهن من بود و راجع به آن تحقیق می ...