سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان برای خودش هوو آورد!
تا مرگ چقدر است پزشک متخصص پس از انجام چند آزمایش از من خواست نزدش بروم تا خبر مهمی به من بدهد. با بدنی لرزان راهی مطب دکتر شدم و وقتی نتیجه آزمایش را داد انگار گوش هایم نمی شنید و شوکه بودم. دکتر چند بار تکرار کرد و گفت: شما هیچ بیماری خاصی ندارید و مبتلا به بیماری لاعلاجی نیستید آزمایش های قبلی به اشتباه سرطان را نشان داده است . با شنیدن حرف های دکتر به جای خوشحالی غمی به دلم نشست ...
مرگ مغزی 2 جوان، زندگی بخش 8 بیمار شد
که خودرویی با وی تصادف کرده و منجر به مصدومیت پسر جوان شده است. مادر و پدر ودیگر اعضای خانواده پشت در اتاق عمل برای سلامتی وی دعا می کردند. پزشکان برای نجات وی تمام تلاش خود را به کار گرفتند. با این حال، بعد از چند روز نظر دادند که او مرگ مغزی شده و دیگری امیدی به بازگشتش نیست. والدینش این موضوع را باور نمی کردند و همچنان امید داشتند او به زندگی بازگردد. چند بار حرف های پزشک معالج را با خود مرور ...
تخلیه عقیدتی در کوفه چگونه انجام گرفت؟!
...، خداوند را دشنام داده است. 2) خصیبی از ابوحمزه ثمالی و وی از امام باقر(ع) روایت می کند که فرمود: هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) آهنگ آن داشت که برای جنگ با خوارج رهسپار نهروان شود و کوفیان را برای ستیز فراخوان نمود و دستور داد به سمت مدائن لشکرکشی کنند، شبث بن ربعی، اشعث بن قیس کندی، جریر بن عبدالله نخعی و عمرو بن حریش از این فرمان سرپیچی کردند و گفتند: ای امیر مؤمنان! چند ...
ما به تهران نمی رسیم*
رگه ای از این شهر سوق بدهد. برخلاف تصور اولیه، تهرانیا درباره تهران یا ساکنان تهران نیست. بنابراین نمی توان آن را ذیل ادبیات شهری قرار داد. جذابیت این داستان ها بیش از هر چیز انتخاب نظرگاه هایی است که در آن ها هر تضادی به ابهام طنزگونه و توأمان مرگ بار قلب ماهیت می یابد. در متن داستان ها هیچ خبری از نطق و خطابه ای مبنی بر نگاهی متفاوت نیست. همه چیز در سطح می گذرد. صدایی ناشناس شروع به بازگویی ...
پدرش گفت حسین دیگر برنمی گردد
گوید شاید بعضی ها برای گفتن این حرف بر من خرده بگیرند اما من حقیقت را می گویم: من کلاً خیلی پسر دوست داشتم، فرزند اولم را که باردار بودم، از خدا خواستم به من چند پسر بدهد، سالم باشند تا من آنها را نذر امام زمان کنم که سرباز آقا باشند. حسین وقتی دیپلم گرفت به خدمت سربازی در ارتش رفت، وقتی سربازی اش تمام شد به من گفت: شما من را نذر امام زمان(عج) کرده ای و من می خواهم سرباز آقا باشم و به ...
مادری که پسرش را حبس کرد/مهاجری از خاوران
... *خوابی که به وقت بارداری ام دیدم ما به واسطه پدر شوهرم که یک روحانی بود و کاروان می برد ایران برای زیارت امام هشتم، با اخبار آنجا آشنا بودیم و حتی مرجع تقلیدمان هم امام خمینی بود. مادر شوهرم هم خودش ایرانی و از خاوری های چهارتاکه بود. شیعیان افغانستان همه به نوعی از اخبار ایران مطلع بودند. وقتی رضا را باردار بودم، و یک شب خواب دیدم سواری با نور آمد. نور در تمام آسمان ...
اشک های عروس خانم درجدایی از داماد 91 ساله!
نداشته باشد؟ قاضی مرد را به آرامش دعوت کرد و در ادامه از مادر او خواست حرف بزند. زن نگاهش را به سوی قاضی برگرداند. 65 سالش بود و صدایی یکنواخت و آرام داشت. آهی کشید و گفت: چند سال پیش همسرم را از دست دادم و تنها شدم. بعد از آن با بچه و عروس و نوه ها سرم گرم بود تا اینکه سال گذشته یکی از عروس هایم پیشنهاد داد دوباره ازدواج کنم. همان حرف هایی را زد که معمولاً همه می گویند. گفت از تنهایی ...
خانه سبز رویایی مرد گیلانی با 14 پسر و 76 خانواده
. اسماعیل پور وطن 66 ساله با این همه فرزند و مسوولیت می گوید: خوشبخت ترین مرد روی زمین است. نمای خارجی ساختمان مانند هزاران خانه ای است که در اطرافمان می بینیم. اما درِ ورودی که باز می شود حیاط نسبتا بزرگی با تندیس چند چهره مشهور ملی و گیلانی چشمانت را نوازش می دهد. در موازات این تندیس ها باغچه ای کوچک قرار دارد که روی گل ها و نهال های کاشته شده در آن چند اسم پسرانه آویزان شده است. روبه روی ...
شوهرم به خوابم آمد و محل دفن پسرم را فاش کرد
شدن مرد جوان درحالی ادامه داشت که به دلیل نبود سرنخ های کافی تمامی مسیرها به بن بست رسیده بود. اما باگذشت دو سال از ماجرا، روز چهارشنبه 2 تیر 95 مادر حسن با مراجعه به مأموران ادعا کرد اطلاع یافته جسد پسرش داخل چاه حیاط خانه اش است. با توجه به اصرار های این زن مأموران موضوع را به آتش نشانی اطلاع دادند. دقایقی بعد اکیپی از آتش نشان ها به همراه مأموران راهی خانه مورد نظرشدند. دقایقی از ...
با کیسه های مهربانی در کوچه های بی کسی
، گود. او نگران مادرش است. میمندی نژاد وارد گود می شود. ته گود، جایی بی قواره که زندگی بر تنش زار می زند. آدم هایش همه زنگ زده اند و بیزار، بی انژری و مرده. جماعت خولی از خاک بیرون آمده. می گوید: در همان نگاه اول می شد فهمید که چند نفر ایدز دارند. از آن گودها که یک در برای ورود دارد و یک در برای مرگ . می گوید: پشت در مرگ، موش ها به انتظار نشسته اند. وقتی جسد را شب از در مرگ بیرون می اندازند تا صبح ...
داستانهای خنده دار
...> تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود. اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو ...
پا به پای امام به سوی محبوب (2)
عشق به جلوه های حق که در اولیای او است در خود ایجاد کنیم و خیر همه را بخواهیم به یک مرتبه از کمال مطلوب رسیده ایم. خداوند تعالی دل های مرده ما را به فیض رحمت خود و رحمت برگزیده خود که رحمة للعالمین است حیات بخشد.(10) نظر رحمت به همه موجودات، به ویژه انسان ها پسرم! اگر می توانی با تفکر و تلقین نظر خود را نسبت به همه موجودات به ویژه انسان ها نظر رحمت و محبت کن، مگر نه این است که ...
پا به پای امام به سوی محبوب (1)
آسیب رسانند و هزاران مرده به قدر یک مگس فعالیت ندارند و در این عالم پس از مرگ و قبل از روز نشور زنده نخواهند شد، لکن قدرت آرام خوابیدن، به تنهایی با مرده ندارید، و نیست این مگر برای آنکه علم شما را قلب شما باور نکرده، ایمان به آن در شما حاصل نشده، لکن مرده شوران که با تکرار عمل باورشان آمده با آرامش خاطر با آنان خلوت می کنند. و فیلسوفان با براهین عقلیه ثابت می کنند حضور حق تعالی را در هر جا ...
موانع سلوک و هشدارهای امام خمینی (1)
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: گردآوری و تنظیم: رسول سعادتمند عالم محضر خداست ایمان عبارت از این است که آن مسائلی را که شما با عقلتان ادراک کرده اید قلبتان هم به آن آگاه بشود. باورش بیاید. این محتاج به یک مجاهده ای است تا به قلب شما، [برسد]. بفهمید که همه عالم محضر خداست. محضر خداست. ما الان در محضر خدا نشسته ایم. اگر قلب ما این معنا ...
فریاد این شهید هنوز در گوش آیت الله خامنه ای مانده است+تصاویر
بودند یافتم ولی آنها گفتند: ما تسلیم رئیس کردیم و رئیس هم فراری است و دسترسی به او نیست. از چپ: شیخ عبدالوهاب قاسمی، آیت الله امان الله کریمی، آیت الله صالحی مازندرانی اُف بر تو ای فاقد شرف! شیخ عبدالوهاب در نامه ای از هتاکی روزنامه نگار به ساحت مقدس حضرت امام خمینی(قدس سره)، در تاریخ 28 آبان 1343، خطاب به مدیر روزنامه پست تهران (محمد علی مسعودی) می نویسد: من هر چه ...
اومبرتو اکو، یک دورِ تمام
خورده بودم، در 50 سالگی می بایست مرده باشم. ) و مداوماً در حال جاخالی دادن در برابر گلوله هایی بود که تفنگِ اس اس، فاشیست ها و چریک ها شلیک می شود. دورانِ مدرسه عالی بود. می گوید: بچه ها مثلِ اسفنج همه چیز را جذب می کنند؛ کم کم می توانی بینِ آدم های خوب و بد فرق بگذاری. اندک اندک مذاقش به ادبیات آمریکایی آشنا شد، و جاز را به عنوانِ یک جور مخالفت با فاشیسم درک کرد و تروپمت به دست گرفت (هنوز هم با ...
حجت الاسلام علی پناه: قیامت باوری موجب می شود دیگر گناه نکنیم
...: مراسم عزاداری شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام علی پناه و مداحی کربلایی نریمان پناهی،حاج حیدر خمسه و کربلایی مجید پناهی در هیئت الزهرا سلام الله علیها برگزار شد. در ادامه ی خبر متن سخنان حجت الاسلام علی پناه را می خوانید: همه ما به حقیقتِ محاسبه الهی معترف هستیم ولی چند نفرمان این حرف را باور کردیم؟ اگر باورمان شده بود می توانستیم این طور بی ...
ممد طلا و علی زاغی در آسمان +عکس
مهربانی کردند که از باور خارج شد... حالا 2 مردی که امروز یکی 71 و دیگری 70 ساله اند، بر فراز تپه های محبوبیت در ابتدای دهه 50 نگاهی به تاریخ می دوزند،40 و چند سال گذشته و هنوز ممد طلا، طلاست و علی زاغی، دوست داشتنی!
وقتی خانواده استاد قادر شیمیایی شد
تبریز رسیدم و سراغ فرزندم را گرفتم من را به یک شیرخوارگاه راهنمایی کردند. به آنجا که رفتم گفتند اگر می توانی تشخیص دهی کدامیک فرزند توست می توانی با خودت ببریش. ولی این امکان وجود نداشت که من بتوانم فرزندم را شناسایی کنم. ناامید برگشتم و او را هم از دست دادم. کاک قادر همه اعضای خانواده اش را در جریان بمباران شیمیایی سردشت از دست داد. پسر عمویش کور شد و پرستاری که همراهشان بود نیز به دلیل تماس با ...
علی(ع) موحد بود و بس
سخنرانی امام موسی صدر در سال 1350 در کاشان، به مناسبت سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع) [1] بسم اللَّه الرحمن الرحیم. الحمد للّه رب العالمین. والصلوة والسلام علی سیدنا ونبینا ومولانا محمد وعلی آلِه الطیبین الطاهرین. قبل از هر چیز باید برای این فرصتی که به من ارزانی شده و همچنین، برای افتخار دیدار کاشان، این شهر عظیم و مقدس، دارالمؤمنین و دارالعلم، از آقایانی که مسبب این دعوت و ...
تنها پسرم را تقدیم حضرت زینب(س) کردم
...: "عباس زمین تا آسمان با من یکی فرق داشت. ماخوذ به حیاتر از ایشان کسی را ندیده بودم نه اینکه بگویم پسر من است باادب تر از او کسی را ندیدم. اگر ساعت ها جایی می نشست فقط گوش می داد می گفت باید گوش کنم و یاد بگیرم برای اینکه جلوی بزرگترها اظهار نظر کنم زود است." پدر از تلاش پسرش برای رفتن به سوریه می گوید: "دو سال بود می خواست برود، خیلی جاها باهم رفتیم اما قبول نمی کردند تا برج 8 ...
زن باردار به 5 بیمار زندگی بخشید
اعضای بدن زن باردار که در تصادف رانندگی مرگ مغزی شده بود، به پنج بیمار زندگی دوباره بخشید. زن فداکار در این سانحه مادر و جنین خود را از دست داده بود. به گزارش نخست نیوز و به نقل از جام جم آنلاین، نیمه شعبان زهرا قادرپناه زن 21 ساله ای که 9 ماه در انتظار به دنیا آمدن فرزندش بود، همراه شوهر و مادرش با خودروی پیکان وانت به امامزاده ای در ده کیلومتری شهرستان خوی رفتند و غروب همان روز آنها ...