سایر منابع:
سایر خبرها
از زندگی ماشینی پایتخت تا برداشت برکت در چم بور
مهاجرت کرده بودند بعد از بیست و اندی سال و به دنبال ورشکستگی کارخانه ای که مرد خانواده مشغول کارگری در آن بوده است به دیار پدری خود برمی گردند. علی که خستگی از شهر را می توان از چین های صورتش به خوبی دید، آهی می کشد و می گوید: سال ها دور از شهر ابا و اجدادی به کارگری مشغول بودم و از فضای کسب و کار در روستا بی اطلاع بودم اما می دانستم هر ساله برادرانم بر روی زمین های پدری در حال کشاورزی و ...
کارگرعین دویی که رزمنده لشگرفاطمیون شد
...، بیتا، همتا و بنیامین است؛ که ساکن منطقه محروم و حاشیه ای عین دو اهواز هستند. دیانت، معنویت و مردم داری منصور زبان زد همه بود. از دیگران پول قرض می گرفت و به نیازمندان کمک می کرد و خود قرض را پس می داد؛ اما از نیازمندان پولش را طلب نمی کرد. علی رغم مشکلات مالی نسبت به لقمه حلال بسیار حساس بود؛ به گواهی همسرش همیشه قبل از اذان صبح از خواب بیدار می شد و با خدا مناجات می کرد. ...
در ماجرای ترورم به دلیل بی عرضگی بعضی ها مدیون 2 جوان شدیم/ روحانی نگران است احمدی نژاد رقیبش شود
های مختلف سیاسی ملاحظه می کردند؛ مثلاً شما مستقل وارد شدید در حالی که آقای فلاحت پیشه را به عنوان یک چهرة اصولگرا می شناسیم؛ چرا بعد از چند دوره نماینده اصولگرای مجلس بودن به نقطه ای رسیدید که خود را مستقل معرفی کردید. به این دلیل مرا اصولگرا می دانند؛ چون دبیر سیاست خارجی روزنامة رسالت بودم و بعد از آن نیز این پست را به کسی ندادند همین حالا هم بهترین دوستان من در روزنامة رسالت حضور ...
رژیم غذایی برای فرار از دست پلیس!
شب های آخر محمود به خیابان می رفت و با چاقو از مردم خِفت گیری می کرد. باور کنید خودم هم از دستش خسته شده ام و می خواهم برای همیشه از او جدا شوم. انکار عجیب با این اظهارات، ماموران پلیس به سراغ محمود رفتند و او را تحت بازجویی قرار دادند اما این مرد تبهکار با انکار تمام خلاف هایش به کارآگاهان گفت: همسرم به دلیل اختلافی که با من دارد این دروغ ها را می گوید. شاکی هم چون به من ...
اخبار حوادث
.... می گفت باید من را طلاق بدهی. با خودم گفتم می روم و دوباره حرف می زنم و راضی می شود برگردد. وقتی به خانه مادرزنم رفتم، مژگان نبود. مادرزنم در را باز کرد، وارد خانه و منتظر آمدن زنم شدم. وقتی آمد آن قدر ناراحت و عصبانی شد که هرچه فحش زشت بود به من و پدر و مادرم داد. متهم گفت: چند بار سعی کردم او را آرام کنم اما نتوانستم. فحاشی کرد و بعد هرچه می توانست به اعضای خانواده من که مرده ...
VIP وزارت بهداشت برای درمان فقرا/ مقایسه میدانی ادعاهای مسئولان با واقعیت +تصاویر
.... از این وضعیت خسته شده و هر روز خدا خدا می کنم که خواهرم مرخص شود و با دلی شاد به ایلام بازگردیم. اما مهم ترین مسأله چه برای همراه بیمار و چه خود بیمار این است که مراحل درمان را در نزدیکی محل سکونتش انجام دهد و برای همین به چند بیمارستان در کرج مراجعه کردیم ولی مسئولان تمام بیمارستان های کرج در جواب به ما می گفتند، امکانات وجود ندارد و باید به تهران بروید. دانشجوی ترم ...
دستگیری آدم ربای هزار چهره
بود مرتکب آدم ربایی نشده، بازپرس به تحقیق از همسر او پرداخت. زن جوان که در زمان حادثه همراه همسرش بود در این خصوص گفت: شوهرم مرد خطرناکی است و به خاطر کارهای خلافی که مرتکب شده، چند بار خواستم از او جدا شوم. اما او هر بار مرا تهدید کرد و اجازه نداد طلاق بگیرم. آن روز هم با تهدید همسرم سوار خودروی 206 شاکی شدم.حتی ساسان چند روز قبل هم خانه دوستم را آتش زد تا ثابت کند هر کاری بخواهد از دستش برمی آید. بر اساس تحقیقات به عمل آمده مشخص شد ساسان از اراذل و اوباش تهران است و در چندین دادسرا پرونده دارد. به این ترتیب بازپرس جنایی دستور بازداشت متهم را صادر کرد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
نفس های آخر
نیست که آنها را به شهر برساند. از شهرستان دیگری به ارومیه مهاجرت کردیم تا هم در هزینه های رفت وآمد صرفه جویی شود و هم امکان دسترسی سریع به خدمات پزشکی را داشته باشیم. 9 ماه مستأجر بودم اما نتوانستم کرایه خانه را پرداخت کنم و صاحبخانه بیرونمان کرد تا اینکه چند برادر خیر پیشنهاد اسکان در این سردخانه را دادند، کاری داشته باشند برایشان انجام می دهم، اما کاری نیست؛ چه کنم، نمی دانم، درمانده ام. سردخانه ...
متهمان حمله به سفارت عربستان: پشیمانیم
حیاط سفارت را هم ندیدم و ساعت 11 شب خانه بودم. متهم ادامه داد: قبلش رفته بودم حسینیه و از آنجا به سمت سفارت رفتیم. وی در پاسخ به اظهارات قاضی دادگاه مبتنی بر صفحه 573 پرونده که طی آن با ذکر اسامی گفته بود 7-6 نفر در حال ساخت کوکتل بودند، گفت: من موادی را ندیدم. کوکتل را با ماشین جلوی سفارت آوردند. متهم ادامه داد: ماموران نیروی انتظامی سرکوچه سفارت بودند. زمانی که همه جمع شدند بعد از 15-10 دقیقه مردم ...
پاسخم به ترک سپاهان یک نه محکم بود
میزند و اینکه من با مکتب سپاهان آشنا شدم را مدیون خانواده و برادرم هستم. ازدواج بعد از خداحافظی از فوتبال و در سن 36 سالگی ازدواج کرده و دارای 3 فرزند هستم. از خانواده و همسرم ممنونم که همیشه مرا مورد حمایت خودشان قرار دادند. حضور در فوتبال باعث می شود که آن طور که باید و شاید نتوانی به خانواده خدمت کنی. اما همسر من بزرگوارانه حامی من بود و اجازه نداد که در این زمینه مشکلی پیش بیاید ...
مادری که بیماری فرزندش او را با محک آشنا کرد: بهارم نیست، اما به هزاران بهار دیگر امید می بخشم
را گم کرده بودم . مادر گریه می کرد. نمی دانست چه باید بکند. اصلا از کجا شروع کند. کدام بیمارستان برود. دایی بهار، اما خیالش آرام تر بود. مددکاران محک راهنمایی اش کرده بودند و او می دانست اگر جایی قرار است به کمکشان بیاید، محک است. مادر بهار می گوید: برادرم گفت اینجا خیریه ای است که کمکمان می کند و نمی گذارند تنها باشیم. خیالت راحت باشد. همانجا برای تشکیل پرونده به محک رفتیم . ...
هادی حجازی فر: باورم شد فرمانده ام
خود را بیش از بازیگر می دانم، تخیلم را وارد کار کردم. هرچه در تئاتر یاد گرفته بودم، در این فیلم به کار گرفتم. سر صحنه می فهمیدم کدام سکانس را می گیریم. خیلی آماده نبودم. البته از نظر بدنی کم آوردم. هر چند در پایان تکاور شده بودم! این هنرمند ادامه داد: بیشتر موفقیتم، به دلیل چینش درست موقعیت هاست. آدمی که خشم و عاطفه اش شبیه پدران مان است که همه دوستشان داریم. طبق عادت تئاتری، چندین بار ...
صورتش زیبا نیست ولی سیرتش آسمانی است
پیوند می زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، چهره ی فعلی حاج رجب همه چیزش ساخته دست پزشکان است. مقام مادر شهید همسر جانباز حاج رجب محمدزاده تصریح کرد: بعد از مجروحیت تا دو سال کارم شده بود گریه و هر شب با بغض می خوابیدم، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد؛ خواب دیدم در ...
پیچ وخم های پرونده جوانی که 2 نفر را کشت
همراه یکی از دوستانم به شمال برویم اما قبل از سفر دوستم با فردی به نام یاشار که از او طلب داشت درگیر شد. متهم ادامه داد: درگیری بالا گرفت و من هم با زدن ضربه ای به یاشار، او را به قتل رساندم. پرونده با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به شعبه 71 وقت دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بعد از اینکه اولیای دمِ هر دو مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند، برای دفاع از ...
ندانسته زن هشتم شوهرم شدم
رفتارهایش از وی طلاق گرفته اند، اما بدتر از همه این رفتارهایش ماجرای ارتباط او با زنان غریبه بود. او با بی شرمی و در حضور پسرم زن غریبه ای را به خانه می آورد و از من می خواست تا به عنوان میهمان از او پذیرایی کنم. وقتی فرزین حاضر نشد مرا طلاق بدهد من هم با اشتباهی بزرگتر دست به کار احمقانه ای زدم و با جوانی کوچکتر از خودم آشنا شدم. به او گفتم با همسرم مشکل دارم تا مرا برای گرفتن طلاق ...
متهم اول: پشیمانیم؛ چون دل آقا شکست/متهم دوم: در گروه طنز دکتر سلام عضوم/متهم سوم: حق بچه های حزب اللهی ...
که در جامعه اخلال کنم. سوابق من موجود است. در آن موقع با توجه به فضایی که بود و ازآنجایی که شیعه مظلوم است؛ پس از اینکه پنج، شش ساعت خبر پخش شد و حتی در یکی از کانال های منتسب به سپاه هم خبر تجمع را دیدم، به آنجا رفتم. من نمی دانستم که تجمع مجوز ندارد. تا 9 شب سر کار بودم. چون نزدیک خانه مان بود، به آنجا رفتم. از عملکرد خودم پشیمانم؛ زیرا دل آقا شکست . قاضی دهقانی در توضیح اتهام اخلال در نظم به ...
بنیاد در آینه مطبوعات
به همه مجاهدان و رزمندگانی که علیه ظلم و استکبار می جنگند دارم و در این میان فاطمیون جایگاه خاصی دارد. چند روز گذشته توفیق داشتم با خانواده ابوحامد در مشهد دیدار کنم و وقتی وارد خانه وی شدم بغضی ناخودآگاه گلویم را گرفت.نیرو های فاطمیون را هیچ کس نمی تواند دست کم بگیرد و آن ها مجاهدانی مثل همه مجاهدان ضدداعش هستند. وی درباره برخورد و استقبال مشهدی ها از خودش گفت:این یک توفیق الهی است که مردم ...
تک تیراندازی که در 40 روز 40 داعشی را به درک فرستاد
آخر او به سوریه رفت و از آنجا به خانواده زنگ می زد. روز آخر که می خواست برای عملیات برود گفت که ما داریم به عروسی می رویم و معلوم نیست کی بتوانم تماس بگیرم و نگران نباشید. فردای آن روز حدود ساعت 3، 4 صبح عملیات شروع شد که حدود ساعت 10:30 شهید می شود. به خاطر شرایط عملیات علی خیلی جلو می رود و پس از شهادتش بچه ها امکان آوردن پیکر علی به عقب را نداشتند. پیکرش در معرکه ماند تا شب آن را به عقب برمی ...
اتفاق باورنکردنی؛هتک حرمت دختر 18 ساله توسط پسر 7 ساله
اولیای بچه های مهدکودک شکایت می کرد. ساسان چند بار بچه های دیگر را کتک زده بود. چند بار سوسک به جان بچه ها انداخته بود. باورتان نمیشود که این بچه حتی به حیوانات رحم نمیکند. بیش از صدبار ماهیهای قرمز عید را کشت. او دنبال گربهها میکند و آنها را میزند و... یک روز با مربی مهدکودک دعوا کرد. من سرکار بودم که خبردادند بروم و ساسان را به خانه ببرم. آن روز صدبار از مربی و مدیران عذرخواهی کردم ...
پرهیز از چیدن پر پرواز معلولان در اثر ناآگاهی و بی مهری
داد و افزود: در اول اسفندماه سال 93 ابلاغ ریاست بهزیستی چالوس برای من زده شد و با توجه به سختی هایی که خودم از کودکی تا بزرگسالی کشیدم از اینکه بتوانم گامی برای جامعه هدف بهزیستی بردارم بسیار خرسند بودم. * حمایت همسر عامل ادامه تحصیل رئیس اداره بهزیستی چالوس همکاری و حمایت همسرش را در راه رسیدن به موفقیت و ادامه تحصیل ستودنی خواند و اظهار کرد: در سال 81 با همسرم مریم بابلی ...
گپی با گلاره عباسی و پوریا پورسرخ، هم بازی های خوشحال
دوتا خصلت هم به تو می خورد. بیشتر شبیه سرگرمی است تا اینکه آدم بخواهد همه آدم ها را در 12 گروه دسته بندی کند. نه، من اینجوری نیستم. در مورد پشتکار... - جوان تر که بودم هدف گذاری می کردم و خیلی خیلی جدی برخورد می کردم ولی الان فکر می کنم یکسری از مسائل را باید ساده تر گرفت. حالا برایم همه چیز مثل نبرد نیست. شاید الان همه چیز، بیشتر مثل کار ما شبیه به نمایش است. شاید بعضی وقت ها ...
سجاد غریبی؛ هالکِ ایران کیست؟/عکس
ها بیرون آمده بودم که شایعه جدیدی درباره خودم شنیدم. این بار گفته شده بود که من به سوریه رفته ام تا مردم بی گناه سوریه را بکشم. چند روز بعد از آن دوباره متن جدیدی با عکس های من منتشر شده بود. این بار شایعه سازها اعلام کرده بودند که من برای جنگ با داعش به سوریه رفته ام و قسم خورده ام که تا شهید نشوم به ایران برنمی گردم. لقب هالک ایرانی را به من داده و مرا جزو مدافعان حرم معرفی کرده و حتی ...
بیکاری اراده ها را سست می کند، جامعه در پذیرش ما بی مهر است
18 سالگی را تجربه می کردم برای اولین بار سراغ استفاده از مواد رفتم و نخستین مصرفم از حد نصاب تحمل جسمم گذشت ووقتی چشم باز کردم خودم را در بیمارستان دیدم و72 ساعت را در بیخبری طی کردم. حسین .ف. افزود: شنیده بودم چطور باید مواد مصرف کرد، تجربه اش کردم، بعد از مرخصی از بیمارستان ذهن بیمارم اینطور توجیه کرد که چرا باید زیاد مصرف کنم، آنقدر استفاده می کنم که لذتش را ببرم. وی گفت ...
هنرمندانی که با بیماری مبارزه می کنند+عکس
چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. همه اطلاعات لپ تاپ من را خالی کرده بودند. ساعت 3 نیمه شب دو مامور از حراست یکی از حرم ها آمدند آن هم در خانه ای که مهمان بودم. آدرسی دادند که به فلان جا برو و چمدانت را تحویل بگیر. من هم اصلا فکر نمی کردم چمدانم چیزی شده باشد یا آن آلوده کرده باشند. لپ تاپ خود را به بچه های سپاه دادم و گفتند که دیگر به آن دست نزن. اما از همان ...
بنیاد در آینه مطبوعات
؛ طوری که کارش به آمبولانس و بیمارستان میکشید. یادم است یک شب آنقدر غصه خورد که وقتی به خانه آمدم، دیدم حالتی دارد که انگار رو به مرگ است. خودم را برای تشییع جنازه همسرم آماده کرده بودم. اما همین مادر وقتی خبر شهادت دو پسرش را شنید، آرام بود. انگار خداوند صبری به او هدیه داد. روزهای بی قراری همسر، حاج احمد را به یاد روزهای شهادت پسرها می اندازد؛ از یک هفته جلوتر خبر داشتم که دو پسرم با هم به ...
سرگذشت 10 سال تجربه خانمان سوز و رهایی از یک دام بزرگ
بند این بلای خانمان سوز گرفتار شده بودم و به خاطر مصرف مواد مخدر از خانواده جدا شده و تنهایی زندگی می کردم چراکه احساس بزرگی می کردم و دوست نداشتم کسی به من امر و نهی کند. شفاهی در ادامه می گوید: مصرف مواد مخدر را ادامه دادم بدون اینکه فکر کنم روزی معتاد می شوم و همیشه با خودم می گفتم که من هر وقت دلم بخواهد می توانم مواد را ترک کنم اما زندگی به جایی مرا کشاند که کل فکر و ذهن من فقط دو ...
ای نور هر دو دیده بی تو چگونه بینم؟
هرطور که شده تلاش می کرد، این وضع را برای خود تحمل پذیر کند؛ صبح بود. مشغول کارهای خانه بودم که احساس خستگی کردم تا سرم را روی بالش گذاشتم چشمانم گرم شد. هیچ وقت آن موقع روز نمی خوابیدم. خواب دیدم در می زنند و کسی از پشت در خبر شهادت حسین را آورده. از خواب که بیدار شدم رفتم پشت در خانه. چند دقیقه نگذشت که چند نفر آمدند؛ خبر شهادت حسین را آورده بودند . معصومه فدایی با پسر شهیدش بیش از ...
مجموع حقوق های نجومی مدیران چقدر می شود؟/ از برجام آبی برای اقتصاد گرم نمی شود
، مدیرانی با درک و فهم از وضع مردم می خواهد تا متناسب با وضع آنها،برنامه بریزد و برای اشتغال و معیشت تک تک آنها دل بسوزاند و شب از غصه آنها خواب به چشمش راه پیدا نکند. حقیقتا مدیری با حقوق چند ده و چند صد میلیونی ، اصلا یاد گرسنگی کسی هست!؟به یاد می آورد که مستاجری یعنی چه و مسکن مهر چه گره ای از کار مستاجران بی نوا باز می کند!؟چنین فردی اصلا می فهمد نداری فلان روستایی چیست که برای او قدمی بردارد ...
ماموریت جدید روحانیون در سواحل خزر/ تفاوت بهنوش بختیاری و ترامپ!/ سقف موقت برای حقوق نفتی ها/ نمره ...
اخلال در جامعه نبوده است . من نمی دانستم که تجمع مجوز ندارد. من تا 9شب سر کار بودم چون نزدیک خانه مان بودم به آنجا رفتم. از عملکرد خودم پشیمانم زیرا دل آقا شکست. عصر ایران این خبر را منتشر کرد . احمدی نژاد با وضعیت فعلی هیچ است عباس عبدی در باره انتخابات 96 گفت: جامعه ایران با یک سطحی از قیمت نفت تطبیق پیدا کرده است که خیلی مانده که درآمدمان به آنجا برسد، باید دو و نیم تا سه ...
قصری در ساحل*
بر مرا پیدا کنید! پادشاه قبول کرد و همان جا لقب مشاور مخصوص خودش را به درویش داد. صبح روز بعد، نماینده ی خزانه ی سلطنتی با یک بار بزرگ از سکه های طلا در ساحل دریا به دیدار پیرمرد پارسا رفت. پیرمرد تمام آن پنجاه هزار سکه را میان مردم فقیر و نیازمند تقسیم کرد. با این کارِ او تا سال های سال، در آن دیار کسی به رنج فقر و تنگدستی گرفتار نشد؛ و این قصّه تا امروز برای ما به یادگار ماند. * این داستان ، بازنویسی یکی از افسانه های قدیمی است. تصویرگری: الهام درویش ...