سایر خبرها
خواب یک دختر شهید در روزهای بدون بابا/ سهمیه ای که به دختر شهید رسید
به گریه افتاد . – برای انتخاب همسرم و ازدواج هم با پدرم مشورت کرده بودم و از او خواستم رضایت یا عدم رضایتش را اعلام کند. در عالم خواب پدر را دیدم که خنده بر لب دارد و بسیار خوشحال به نظر می رسد که استنباط کردم او هم از این پیوند راضی است ومن هم جواب مثبت دادم . داستان سهمیه: من هم مثل خیلی از بچه های شهدا از سهمیه استفاده کردم. در واقع چیز آنچنان بزرگی هم نیست ...
نه گوینده پیشکسوت به رسانه های خارجی
خواستند با آنان همکاری کنم که جوابم منفی بود. موضوع برنامه پنجشنبه شب دورهمی افسردگی بود که مهران مدیری در همین ارتباط رضوی را مورد پرسش قرار داد و در پاسخ شنید: ما چون 9 خواهر و برادر بودیم شاید کم تر در معرض افسردگی قرار داشتیم. در خانواده های پر جمعیت، بچه ها روحیه مدارا، همکاری، دور هم بودن و ... را یاد می گیرند. تو چنین خانواده ای کم تر افسردگی پیش می آید. هرچند البته بعد از مرگ ...
فیلم بارکد ، یک فانتزی تمام عیار
...، خیلی متفاوت بود. چطور به این فرم رسیدید؟ با آقای کیایی خیلی حرف زدیم و بعد از جمع بندی نهایی به این نتیجه رسیدیم که بیشتر از این جا نداشت تا سامان عجیب و غریب باشد! در مورد فیزیکش هم محسن دارسنج خیلی زحمت کشید تا مثلا فرم ریش را طوری در بیاوریم که جدید باشد. بعد ریش را قرمز و داخلش را سیاه کردیم، بغل موهایم را کوتاه و سعی کردیم به یک فرم خاصی برسیم. خود شخصیت سامان هم ...
آیت شهید شد و منافقین هم رفتند اما یادمان باشد منافقین سازان هنوز زنده اند
خبرگان تغییر بدهند و بدلش کنند به این قانون اساسی اسلامی که مورد تأیید امام و ملت ایران قرار گرفت. دومین مطلبی که باز دنباله همان است انتقام گرفتن از من است و اینکه اصول ولایت فقیه را همانطوریکه در تلویزیون و جاهای دیگر هم گفته ام و نمایند گان مجلس خبرگان هم شاهدند، [این] اصل را من باعث شدم که در قانون اساسی تصویب شود. این تازه اول داستان بود و آیت و مخالفانش راهی طولانی در پیش داشتند. ...
می خواست نام فرزندش را امام (ره) انتخاب کند/ لباس شهادتش را انتخاب کرده بود
کاری نکنیم که خداوند و شهدا از ما ناراحت شوند و رو برگردانند. ** شهدا ناظر اعمال ما هستند بعد از شهادت علیرضا و محمدرضا مادرشان بی تابی می کرد. ماه رمضان سال 65 که منزلمان را تغییر دادیم. نیمه شب نخستین روز ماه مبارک رمضان از خواب بیدار شد. عکس هایشان را نگاه می کرد و اشک می ریخت. دلتنگشان بود. جای خالیشان را حس می کرد. روز قدس یکی از دوستان بچه ها به طرفم آمد و ...
500 ضربه کابل خوردم
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : هرسال برایم مراسمی به عنوان شهید مفقودالاثر برگزار می کردند . اما در این میان فقط مادرم بود که معتقد بود من هنوز زنده هستم . عاقبت یک روز پیش از رسیدن به مشهد ، همه از زنده بودنم باخبر شدند . آزاده دلاوراردوگاه تکریت11 دکتر محسن رافتی سخنگو در عملیات کربلای4 به عنوان غواص و تخریب چی شرکت کردم . قرار بود مسافتی از شلمچه تا ...
دانشگاه را رها کرد تا حرف امام روی زمین نماند
می رفتم. نماز شب هایش را که می خواند اسم 40 نفر را با دستخط خودش نوشته بود و برای اینها به صورت ویژه دعا می خواند. پاک، باخدا و بانماز بود. وقتی روی صندلی می نشست می گفتم چقدر زیبا شدی صورتت چقدر نورانی است. او هم فقط می خندید. در زندگی آدم بیکاری نبود و برای زندگی اش هدف های زیادی داشت. الان سالن دانشگاه پزشکی تهران را به اسم شهید بهمن محتشمی نامگذاری کرده اند. آقا بهمن ازدواج کرده بود ...
حاج رجب هر روز شهید می شود
حاج آقا هستید نگاه دیگران آزارتان نمی دهد؟ مهمان که به خانه می آید همه از اقوام و فامیل هستند و از قبل مجروحیت با حاج آقا آشنا هستند و مشکلی نداریم. اما زمانی که من با حاج آقا چند مرتبه بیرون رفتم، نزدیک بود با چند نفر درگیر شوم. اما معمولا بچه ها حاج آقا را بیرون می برند. حرم و. . . از همان ابتدا هم من مقداری روی ظاهر همسرم حساس بودم. من به زیبایی اهمیت می دادم. نمی گفتم دارا ...
عاشق ادا درآوردنم و دوست دارم ادای همه را دربیاورم، مخصوصا آل پاچینو!
و بروم پاریس با دایان سایر ازدواج کنم. این شد که بدوبدو رفتم و ماشین گرفتم و ملانی گریفیث را هم دیدم. اصلا فکرش را نمی کردم روزم این طوری از آب در بیاید. *کمی بعد از آن، نقش آدم بده ی فیلم بد نبین و بد نشنو را بازی کردید. تجربه ی خوبی بود؟ اسپیسی: آن موقع ریچارد پرایر دوره ی سختی را می گذراند. گمانم هنوز به همه نگفته بود ام اس دارد، اگرچه خیلی ضعیف و شکننده شده بود. با این ...
از بی قراری برای دیدار امام تا ماجرای کفن نخریدن حاج رحیم
و من توفیق دیدار امام و مقتدایم را پیدا می کنم، چطور ممکن است خواب به چشمانم بیاید، فقط مانده ام که اگر با نگاه امام مواجه شدم چه باید بکنم . و من شاهد بودم که در طول دیدار با امام، حاج رحیم فقط به امام می نگریست و اشک می ریخت. * من کفن نمی خواهم همسر شهید کابلی بیان می کند: بهار 89 به همراه دوستان هیأتی به سفر کربلا رفتیم، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه ها رفتند ...
داستان خواندنی زندگی زنی که خرس به او و فرزندش حمله کرد
...> بعد از چند روز سکونت در جنگل کبودوال، همسر فرهادیان شغل جدیدی در جنگل های گالیکش پیدا کرده و آن ها موفق می شوند خانه ای در یکی از روستاهای این شهرستان اجاره کنند. مسلمانی ام ادعایی بیش نبود وی با اشاره به اینکه مشکلات زندگی باعث شد به بیماری میگرن عصبی مبتلا شوم، می افزاید: اینجا بود که فهمیدم همه حرف هایم درباره دین و خدا دوستی و کار جهادی ادعایی بیش نبود، کم آورده بودم، اما ...
سعید عبدولی:طلبم را از المپیک می گیرم!
افتخاراتم کم است که به امید خدا و با دعای خیر مردم امیدوارم بتوانم از رقابت های ریو سربلند بیرون بیایم و به مدالی خوشرنگ دست یابم. می خواهم بروم و با تمام وجود بجنگم، نمی خواهم تماشاچی و توریست باشم. حمایت جدی از کشتی گیران المپیکی نشد آنچنان شاهد حمایت جدی از کشتی گیران اعزامی به المپیک نبودیم و بچه ها واقعا برای خوشحال کردن دل مردم با همه کمبودها و بی توجهی ها ...
با فرزند کمتر موافق نبودم و نیستم/ هفت فرزند دارم
با این سیاست مدار همیشه در صحنه درباره سبک زندگی منحصر به فردش است . آقای دکتر در رسانه ها و مطبوعات آنچه در مورد شما گفته می شود این است که سبک زندگی ساده و بی آلایشی دارید. به عنوان اولین سوال بفرمایید سبک زندگی احمد توکلی چگونه است؟ همه چیز داریم،تجملات نداریم. موقع ازدواجم، یک خواستگاری ویژه از همسرم داشتم. دانشجوی مذهبی بودم و مادرم اصرار داشتند که دختر خاله ام را که ...
خاطرات فراموش شدنی
(فرمانده وقت گردان فجر) سراغم آمد و گفت: به یک دسته از نیروهای توانمند و کارآمد با صبر و استقامت بالا که بتوانند چند روزی تحمل بی آبی و گرسنگی را داشته باشند انتخاب کن . گفتم: برای چه وقت؟ (منظورم این بود که تا چند روز باید این نیروها آماده شوند) این را گفت و رفت و من به خیال این که برای روزهای آینده است؛ با خود گفتم بعد از خواندن سوره واقعه که بچه ها هر شب بعد از شام و قبل ...
روایت عاشقانۀآرام همسرشهیدگمنام+عکس
همه جا مشخص بود. ما فقط دو سال و نیم در کنار هم زندگی کردیم ولی امتداد این زندگی هنوز هست و من اثرات وجودی ایشان را هنوز حس می کنم. او در مورد مرام ازدواجش با شهید سیدی می گوید: آقا سید پاسدار بود و من هم از پاسداران سپاه شهریار بودم. سال 62 ازدواج کردیم و قرارمان این بود که در همه کارها و تصمیمات همراه ایشان باشم. مثلا هر موقع خواست به جبهه برود وسایلش را خودم آماده کنم. اصلا قرار ...
از فرار ژن ها جلوگیری کنید
ژنتیک پزشکی سازمان جهانی بهداشت است. او درزمینه فرهنگ،ادبیات و تاریخ ایران هم تحقیقات زیادی دارد که جلد نخست این آثار با عنوان ایران فرهنگی به تازگی منتشر شده است. او دغدغه های خاص خودش را دارد. می گویدکه سال هاست که تلویزیون ندیده و با دنیای دیجیتال قطع رابطه کرده است ولی او با حوصله ووسواس خبرهای مهم اجتماعی را از روزنامه ها می برد و در مجموعه ای می چسباند تا دغدغه هایش را با مردم شریک شود. ...
یک لباس رزم بر قامت دو شهید - ناگفته هایی از زندگی شهیدان ملک محمدی
قم-ایرنا- شهیدان احمد و محمدعلی ملک محمدی درفاصله هفت ماه یکی پس از دیگری در جبهه های حق علیه باطل جان خود را تقدیم انقلاب کردند، احمد در 22 سالگی درعملیات کربلای 5 در تیرسال 65 در منطقه مهران و برادرش محمدعلی نیز در 25 سالگی در بهمن همان سال در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسیدند. برادر شهیدان احمد و محمد لی ملک محمدی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با اشاره به اینکه 2 شهید گرانقدر ...
مردی که برای ماندن نیامده بود
خواست مادرش را راضی نگه دارد، قبول کرد. شهید صحرایی همواره در خط مقدم همراه بسیجیان بود؛ وی در عملیات های محرم، والفجر مقدماتی و یک، فتح المبین و والفجر 3 نقشی برجسته داشت. حضور رهبر معظم انقلاب در دهلران روزی که آقا به دهلران رفتنددر سال 1360 مقام معظم رهبری که آن موقع نماینده حضرت امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بودند برای دیدار با رزمندگان ایران اسلامی به دهلران سفر ...
فعالان مؤثر فرهنگی اصفهان، 10 سال پیش چه می گفتند؟!
شما چه بوده است؟ -الگوهای آرمانی و اعتقادی اهل بیت (ع) هستند. اما بعضی از معلمان یا چهره های سیاسی کشور مثل حضرت امام(ره)، مرحوم شهید بهشتی(ره) و مقام معظم رهبری به عنوان الگو برای من محسوب می شوند. میزان تحصیلات شما چقدر است؟ -دیپلم ریاضی را از دبیرستان ادب گرفتم. از دانشگاه صنعتی لیسانس الکترونیک دریافت نمودم. درس های حوزوی را تا آخر سطح خواندم. بعد از اینکه ...
علی انصاریان:بازی در پرسپولیس بهترین دوران فوتبالم بود
...> این است که زود عصبانی می شوم. از چه چیزی بیشتر از همه بدتان می آید؟ از دروغ. دلتان که می گیرد چه کار می کنید؟ می روم بهشت زهرا. بگذارید چند سوال حرفه ای یعنی مرتبط با فعالیت های ورزشی و سینمایی تان هم بپرسم، بهترین دوره ورزشی تان چه زمانی بوده ؟ بهترین دوران ورزشی من آن هشت سالی بود که در پرسپولیس بودم چون دوران بازی در پرسپولیس ...
سه عمل شیطان که بعد از انجام آن ها، دیگر کاری به کار انسان ندارد
نهج البلاغه شدم، چنین و چنان هستم و ... یعنی مدام خودش را از دیگران بزرگ تر می بیند. زمان طاغوت بود، در محضر ولیّ خدایی بودم، کسی آمد و گفت: آقا! من گرفتار هستم، امّا هر کاری کردم مشکلم حل نشده، اگر شما می خواهید بگویید فلان کار و فلان کار و ... را انجام بدهم، بگویم که همه را انجام دادم و نتیجه نگرفتم. چرا گرفتاری من رفع نمی شود!؟ من بیست سال است که نماز شب می خوانم - این همه سال، آن هم در ...
دو روی سکه هنرمندان دردمند
شرایطی دست به دست هم داد تا برای چند بچه فال فروش و بچه هایی که شیشه ماشین پاک می کنند قصه تعریف کنم و این طور شد که دو سال است به این کار مشغولم بدون آن که درباره اش جایی حرف بزنم . به گفته یثربی، آدم باید زکات دانش خود را جایی پس بدهد و چه جایی بهتر از اینجا؛ اما مسئله ای که باعث شد ماجرای این داستان خوانی ها را در کانال تلگرامی ام بنویسم و همه از آن باخبر شوند، این بود که در همین هفته ...
پیام تسلیت 400 هنرمند به فرزندان کیارستمی + گفت و گو با پزشک معلج کیارستمی در فرانسه
بود که این خود مورد نادری است. من واقعا نمی توانم بگویم که آنها خطا کرده اند یا دچار پیچیدگی ای شده اند که نتوانستند از پسش بربیایند؛ من یا باید خودم سر عمل می بودم یا ویدئوی آن را می دیدم تا جواب درستی داشته باشم. اما آنچه مشخص است، مداوایی که بعد از آن انجام شد، بهترین مداوای ممکن نبوده است؛ گرچه باز یادآوری می کنم من با سیستم درمان در کشور شما آشنا نیستم؛ برای مثال تعبیه نفروستومی و دبل جی کار ...
اینجا آخرین امید جوان جویای کار است+تصاویر
. در باز می شود. داخل مغازه هم شلوغ است اما همه خانم هستند. یک ضلع مغازه پر است از آگهی. ده یا پانزده خانم یا ایستاده یا پشت میز کنار دیوار آگهی ها نشسته اند و چشم به کاغدهای سفید و رنگی بر روی دیوار دوخته اند. خانمی که با نوزاد آمده است مشغول بررسی آگهی هاست. اما بچه بی قراری می کند و سکوت مغازه را می شکند. مردی میانسال که صاحب مغازه به نظر می رسد، از محوطه مغازه در حال رفتن ...
سه عمل شیطان که بعد از انجام آن ها، دیگر کاری به کار انسان ندارد
...، چنین و چنان هستم و ... یعنی مدام خودش را از دیگران بزرگ تر می بیند. زمان طاغوت بود، در محضر ولیّ خدایی بودم، کسی آمد و گفت: آقا! من گرفتار هستم، امّا هر کاری کردم مشکلم حل نشده، اگر شما می خواهید بگویید فلان کار و فلان کار و ... را انجام بدهم، بگویم که همه را انجام دادم و نتیجه نگرفتم. چرا گرفتاری من رفع نمی شود!؟ من بیست سال است که نماز شب می خوانم - این همه سال، آن هم در زمان ظاغوت و ...
گفتگوی خواندنی با همسر و خواهر شهید مدافع حرم "محمود نریمانی"/ محمود عاشقانه و غیرتمندانه دل کند و رفت
دنیایی نبود، دوست نداشت بماند و ببیند که ظلم و جنایت داعش گسترده می شود، ما را راضی کرده بود و همه با رفتنش راضی بودیم، یعنی حتی وقتی می رفت به ما نمی گفت، ما از طریق اقوام یا خانمش می فهمیدیم که به جنگ با داعش جنایتکار رفته است، آخرین بار که او را دیدم هفته بعد از عید فطر بود که دیدن مادر آمده بود، بین خواهرها فقط من بودم ،مادرم از او پرسید سوریه می روی؟ خندید و حرف را عوض کرد ولی مادرم حس کرده ...
عده ای در نجف می گفتند گناه شهادت شیخ به گردن ماست!
عصرهادر مقبره حاج میرزاحسین که جنب مدرسه بود، می نشست و آخوندها جمع می شدند و مذاکراتی می کردند. من هم در آن سن نوجوانی آخوند شده بودم و گاهی اظهار نظر می کردم و اینها هم به ما حمله می کردند که: بچه ساکت! دورانی بود. * می خواستم بدانم خود آمیرزاحسین چقدر سیاسی بود؟ به آن معنا که به طورجدی و همه جانبه داخل سیاست باشد، نبود. بیشتر یک عالمی بود که به عظمت روح و عمق تقوا و در عین ...
نقد اسماعیل زرعی بر مجموعه داستان(جهنم به اجبار) نوشته ی : شهلا شیخی
، مجموعه ای است شامل سیزده داستان ، به قلم ِ توانمند ِ شهلا شیخی ، که اگرچه دیر به ارایه ی آثارش در قالب ِ کتاب پرداخته ، اما نخستین قدم را خوش درخشیده است. آنهم چه درخشیدنی!!! این مجموعه در 128 صفحه ، به قطع رقعی ، با تیراژ 1000 نسخه ، توسط انتشارات آشنایی منتشر شده است. اگرچه ارزش و اعتبار ِ داستان ها بقدری است که می طلبد از لایه های متعدد ِ هیچ کدام غافل نشویم ؛ اما نگاه ِ همه سو نگر کو ...
تجلیل از خانواده 4 شهید در منطقه دو
شهیدشان برای حاضرین بیان کردند. شهید مجید نامی 21 اسفند ماه سال 1363 و شهید فرامرز محمدی 23 اردیبهشت ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه عملیات بیت المقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. شهیدان سید محسن میرمالک و مهران نجف پور نیز در منطقه عملیاتی ایلام به شهادت رسیدند. انتهای پیام/