سایر منابع:
سایر خبرها
مشکلات بانوی ملی پوش تیراندازی با کمان
...> این ورزشکار با اشاره به این که همیشه دوست داشتم برای استان یزد تیراندازی کنم، می گوید: با توجه به این که در استان برای یک قهرمان تیراندازی با کمان، ارزش چندانی قائل نمی شوند اما باز هم دوست داشتم در استان خودم برای یزد تیر بیندازم. به یزد برگشتم و با همه مشکلات موجود باز هم برای استان و به عشق یزد ورزش می کنم. رمضان پور می گوید: بعد از مربی و خانواده، آقای طلایی مقدم فرماندار شهرستان بافق و ...
توجیه سیاوش خیرابی از پوشش عجیب خود در اکران خصوصی یک فیلم
فعالیتش در عرصه بازیگری گفت: من پیش از اینکه با سریال ترانه مادری شناخته شوم، دوره سوم راهنمایی با یکی از کارگردان های جوان همکاری داشتم و کم کم به هنرپیشگی علاقه مند شدم. از آنجا که اصرار خانواده برای ادامه تحصیل در حرفه دیگری بود، بازیگری را بعد تله فیلم تلخون اثر علیرضا امینی ادامه ندادم. وی افزود: در اصل من با کار ترانه مادری دیده شدم، آن دوران ترانه مادری دومین سریال درام بعد از کارهای ...
هوشنگ مرادی کرمانی: راه خانه را بلدم
خودم بخواهم، به طرف اصفهان راه می افتد و راه خانه را بلدم. مرادی کرمانی اضافه کرد: سال های سال در اصفهان مورد تشویق قرار گرفتم و از داوران جشنواره کودک و نوجوان نیز بودم و همچنین جوایزی به من داده شد که همه آنها برایم عزیز است. به گزارش ایسنا، هوشنگ مرادی کرمانی در این مراسم داستان خوانی کرد. داستان اول "بهار" بود که از میان 200 داستان انتخاب و به زبان های دیگر ترجمه شده بود. داستان جنگل که از کتاب بر بال های صلح انتخاب شده بود. همچنین داستان رضایت نامه برای حضار خوانده شد. انتهای پیام ...
تیری که تهیه کننده خانه دختر در تاریکی رها می کند
اولین بار در سینمای ایران موضوع تجاوز به محارم آن هم در یک خانواده مذهبی را مطرح کرده است. خانه دختر داستان دختری دانشجو و در آستانه ازدواج است که درست در روز عقد اتفاقی برایش رخ می دهد و قصه فیلم از اینجا رقم می خورد. ماجرا از این قرار است که در این فیلم ابتدا مخاطب فکر می کند که دختر پیش از ازدواج با مرد دیگری رابطه داشته و از این جهت است که دچار برخی مشکلات است و نمی تواند شرط مادر شوهرش را ...
اعتراف هنرپیشه های مشهور
ساعت چند است؟ صفی یزدانیان با دختر و دامادش علی مصفاهمبازی بود در گفت وگو با “شرق” از حضور در “تختی” بهروز افخمی ابراز پشیمانی کرده و گفت: با شروع ساخت فیلم تختی در نقش خودم (همسر علی حاتمی) حضور داشتم که چقدر هم پشیمانم و کاش بازی نمی کردم ، در پروژه تختی آقای شایسته به من پیشنهاد کردند نقش همسر علی حاتمی را خودم بازی کنم. من هم پذیرفتم چون بیشتر فیلم برداری هم در خانه من بود در تیتراژ هم آمد: با ...
از خانه فرار کردم - شوهرم می گفت بی خیال دنیا بیا شراب بخور
خانواده ام واقعاً آبروداری کردند. یک مراسم جشن عروسی خوب هم برگزار کردیم. قرار بود به خانه مادر شوهرم برویم. اما او یک ماه بعد از ما ازدواج کرد و درگیر زندگی جدیدش شد. زن جوان افزود: در دوران عقد باردار شدم. مانده بودم چه کار کنم. مادر شوهرم می گفت مزاحم زندگی اش نشویم و خودمان فکری برداریم. پدرم که از آبرویش می ترسید دست به کار شد.او زیرزمین خانه همسایه را برایم کرایه کرد و جهیزیه ای که با ...
آزار و اذیت عروس جوان توسط دو مرد
و برادر زاده به نام های احمد و امیر اجاره داده است. وی افزود: من و همسرم در گرگان زندگی می کردیم و از دو ماه قبل که تصمیم گرفتیم برای زندگی به جاجرود بیاییم از این رواسباب و اثاثیه مان را با ماشین به رستوران پدر شوهرم می فرستادیم تا در فرصت مناسب به جاجرود بیاییم و وسایل خانه را از آنها بگیریم و به خانه جدیدمان منتقل کنیم. این زن ادامه داد: همه وسایل را از رستوران به خانه جدیدمان برده ...
بمب نقل و انتقالات پرسپولیس از خانه فرار کرده بود
بود به من گفت این بازیکن را می خواهی؟ من در جواب گفتم قطعا. گفت برایش لباس مناسب تهیه می کنیم تا دیگر با این شرایط به تمرین نیاید. ریاضی که سالها مربی تیم های پایه هما بوده صحبتهایش را اینگونه ادامه می دهد: بعد از حدود 10 جلسه تمرین، علیرضا یک روز به تمرین نیامد. خیلی کنجکاو شدم که بدانم چرا به تمرین نیامده، چون رفتار من طوری بود که با بازیکنان پایه ارتباط مناسبی برقرار می کردم و آنها ...
حسادت به شجریان، ناکامی در عشق و .../ فریدون آسرایی در خندوانه زندگی اش را لو داد
نزدیک به سرطان است. با این حال بعد از مدتی که داروی تجویز شده را مصرف کردم و دوباره رفتم معاینه، دکتر گفت خیلی بهتر شده ام. همان جا با خودم گفتم این چه سرطانی بود که یک هفته ای خوب شد. من دنبال آن بودم که برای بازیافتن سلامتی کامل ام جراحی نکنم که عاقبت هم با امواج رادیویی درمان شدم. همین را اطلاع رسانی کردم که راهنمای افرادی باشد که مشکل مشابه من را دارند و متاسفانه تبدیل به یک شایعه شد. شاید ...
لباس های عجیب بازیگر و خوش تیپی برد پیت و جرج کلونی
: پنج یا شش سال پیش این مصاحبه را انجام دادم که کم تجربه بودم و هنوز به سینما ورود پیدا نکرده بودم. اما حالا می دانم که باید شایستگی ام را نشان دهم تا آن کاری را که دوست دارم، بازی کنم. این بازیگر افزود: الان اعتقاد ندارم که سینما باند بازی است. من خودم جزو بازیگرانی بودم که هیچ رابطه ای نداشتم و وارد تلویزیون و سینما شدم. اعتقاد دارم باید خودت را ثابت کنی تا به جایی برسی. ...
طنز/ خاطرات یک تک چرخ زن حرفه ای از کارناوال عروس کشان
های ماشین عروس ...شده بود! توی مسیر، خیلی از اقوام داماد رفیق نیمه راه شدند. ما موتورسواران که بی معرفت نیستیم. تا کنار تخت خواب، داماد را تنها نمی گذاریم. ساعت دو، دو و نیم نصفه شب، رسیدیم در خونه شازده داماد. داماد، همه را غافلگیر کرد. به محض باز شدن در خانه، همزمان صد تا تی ان تی منفجر شد. تمام خانه های بالاپاسگاه لرزید.ما(موتورسواران خود دعوت شده) که خیلی کیف کردیم. بعد از انفجار تی ان تی ...
زیارتنامه حضرت "امام رضا(ع )"
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، با نزدیک شدن به ولادت با سعادت امام هشتم، امام رضا(ع)، امام خوبی ها خواندن زیارتنامه این امام بزرگوار خالی از لطف نیست. چون قصد زیارت امام هشتم نمودی ، پیش از آنکه از خانه بیرون روی ، غسل کن و بگو : اللهم طهرنی و طهرلی قلبی و اشرح لی صدری و اجر علی لسانی مدحتک و الثناء علیک فانه لا قوة الا بک اللهم اجعله لی طهورا و شفاءا. ...
در نیمه شب نوه ام را در وضعیت بسیار بدی دیدم / او را به مرکز مشاوره پلیس آوردم
مجازی خاطرخواه دختری شده بود و می گفت: اگر بیایید، احترام سر خودتان گذاشته اید و اگر هم پا پیش نگذارید، ضایع خواهید شد. چاره ای نداشتیم و به خواستگاری رفتیم. من گفتم پسرم یک بچه دارد. عروسم و خانواده اش با رویی گشاده برخورد کردند و می گفتند این بچه مثل نوه خودمان است. مراسم ازدواج برگزار شد و نوه ام چند ماه با من بود. این طفل معصوم برای پدرش دلتنگی می کرد تا اینکه پدرش او را ...
سنگ نوشته مزار هر شهید یک رسانه است
با موضوع تحلیل محتوای سنگ نوشته های مزار شهدا است. چرا این موضوع را برای پایان نامه تان انتخاب کردید؟ از آنجایی که پیکر پدرمن بعد ازگذشت 20 سال به وطن بازگشت و ما در مدت این 20 سال از داشتن مزار پدر بی نصیب بودیم، با خود می گفتم اگر به لطف خدا پیکر پدر بازگردد، کارهای خاصی برای مزار ایشان انجام می دهم. چون معتقد بودم که سنگ نوشته هر شهید مختص خودش است و هر سنگ نوشته پیام خاص خودش را ...
گروه های تکفیری مورد تأیید هیچ یک از علمای اهل سنت نیستند
ایرانی تماس گرفته بود به او گفته بودند که شما فقط امشب خودتان را حفظ کنید و ما فردا صبح اول وقت به کمک شما می آییم و کمک هم کرد و اقلیم را نجات داد. در دوران بمباران شیمیایی حلبچه در سال 1991 که سیل آوارگان وارد ایران شد، جمهوری اسلامی بود که کمک کرد. آن زمان من خودم مسئول یکی از اردوگاه های عراقی بودم در منطقه پیرانشهر، اردوگاهی در بارین آباد که 10 هزار خانوار را در خود جای داده بود ...
"با برجام هیچ خاکی بر سرمان نشد"
... ما در مذاکره آبروی سردمداران دروغگو غرب را بردیم و راه را باز گذاشتیم و اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا خواست راه دیگری را برود ما هم به مصلحت خودمان عمل خواهیم کرد. شما همواره به عنوان یکی از شخصیت های اول انقلاب همواره انتقادات هایی را به روش جریاناتی چون نهضت آزادی و شخص بازرگان مطرح کرده اید و گفتید که امام شما را از همکاری با نهضت آزادی منع کردند نظر جنابعالی را درباره این موضوع ...
مادرم به جرم ارتباط پنهانی با یک مرد غریبه دستگیر شد
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، دختر 17 ساله که در جست و جوی راهی برای آزادی مادرش بود در حالی که عنوان می کرد اکنون نمی دانم به حال خودم بگریم یا برای پدر و مادرم افسوس بخورم به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پدرم مرد معتادی بود که همه پول هایش را پای منقل دود می کرد و همین موضوع ریشه تمام اختلافات بین او و مادرم بود. مشاجره و نزاع های آن ها پایانی نداشت به طوری که ...
دوست همسرم در تنهایی به من حرفی زد که از شنیدنش شوکه شدم
. ناصر و دوستش تقریباً هر روز همدیگر را می دیدند و با هم به ورزش یا تفریح می رفتند. من هم خیالم جمع بود که همسرم اهل رفیق بازی بی حد و اندازه نیست و با آدم درست و حسابی در ارتباط است. چند ماه بعد از ازدواج مان، پدرم بخشی از ارث و میراث خودش را تقسیم کرد و ما توانستیم یک آپارتمان نقلی و خودرویی مناسب بخریم. از آن به بعد آماده می شدیم که سر خانه و زندگی خودمان برویم. اما یک روز دوست ناصر حرف ...
بازگشت جناب خان به اوج
یک اشتباه بزرگ کردم و در شب قرعه کشی و برای شانزده نفر شرکت کننده های مسابقه شعر خواندم. وقتی خودم برنامه را دیدم از شعر سوم و چهارم با خودم گفتم محمد چرا اینقدر زیاده روی کردی و روی مغز مخاطب راه رفتی؟ به هر حال من هم انسانم و اشتباه محاسباتی دارم دیگر. اما باور کنید من بی رحم ترین منتقد خودم هستم. اگر از اطرافیان من از جمله همسرم یا عروسک گردان ها بپرسید بی تردید این حرف مرا تایید خواهند کرد ...
دکتر قلابی، متهم به تعرض به زن ماساژور
برایم کاری درست کند. او مدعی شد یک مرکز فیزیوتراپی دارد و چون من ماساژور بودم، گفت می توانم در مرکز فیزیوتراپی او مشغول به کار شوم. او کارت ویزیتش را به من داد. روی کارت نوشته بود اسپانسر کارگردانی مشهور هم هست. وقتی تحقیق کردم، متوجه شدم او واقعا اسپانسر آن کارگردان است به همین دلیل به او اعتماد کردم چند روز بعد با او تماس گرفتم و با هم قرار گذاشتیم. او گفت فعلا مرکز فیزیوتراپی تعطیل است و ...
باغبانی که با ویلچر درختکاری می کند+تصاویر
خودم و معلول شدم. چندین ماه در بیمارستان بستری شدم. حتی قدرت دست هایم کم شده بود طوری که نمی توانستم غذا بخورم آرام آرام کنترل دستهایم را به دست آوردم. باید روحیه ام را بهتر می کردم. چون می خواستم زندگی کنم. انس با قرآن روحیه عجیبی به من داد وقتی یک جوان 28 ساله قدرت جسمی خود را تا این اندازه از دست می دهد حتماً افسردگی به سراغش می آید اما آقای مددی راه درمان مناسبی برای آن ...
شهید لاجوردی مشارکت زنان در نهضت را تشویق می کرد
ها جلو می رفتیم. یکی از آنها از کنار ما رد شد و پیام داد که هرچه می توانید اصرار کنید که بگذارند داخل بروید. به هر حال پیش آقای خوانساری رفتیم. ایشان گفتند: ما اجازه نداده بودیم . من به آقای خوانساری گفتم: من اعلامیه های شما را دارم. دستخط هایتان هست. اعلامیه تان هست. شماها گفتید که قیام کنند . گفتند: نه. ما اعلامیه ندادیم . اتفاقاً آن اعلامیه همراهم بود و اعلامیه آقای خوانساری را به ایشان دادم ...
شوهرکشی با کمک خواستگار سابق
بیرون آمد. میله ای که در دست داشت، خونی بود. از من کیسه ای پلاستیکی خواست تا جسد مرتضی را انتقال دهد. حسن ماشینش را جلو درِ حیاط آورد. من هم کمکش کردم تا جسد مرتضی را داخل ماشین که پراید مشکی بود، قرار دهد. بعد حسن خودش همه وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد. حدود ساعت چهار صبح، حسن از خانه ما خارج شد و به من گفت: فعلا هیچ گونه ارتباطی با هم نمی گیریم تا آب ها از آسیاب بیفتد. ...
شهیدی که شهادت را سرآغاز زندگی واقعی می دانست + تصاویر
مرا دیوانه خود کرد و تقاضای منطقه عملیاتی کردم در جواب نامه نوشتند که در حال حاضر به وجود شما در این منطقه احتیاج است. این بار با عقیدتی سیاسی گروهان مسئله ام در میان گذاشتم. جواب دادند شما برای فوق العاده عملیاتی می خواهی بروید منطقه. گفتم نه برای خدمت. بخدای منان روح من در مورد فوق العاده عملیاتی خبری نداشته. من قبلا از طریق بسیج به جبهه رفته بودم خیلی علاقه داشتم که درجبهه خدمت کنم ...
خاطرات ترسناک کارمندان اداره کالبدشکافی
کالبدشکافی به دست آید، می تواند روند و جریان پرونده های جنایی را با تحول روبه رو کند. به همین دلیل سر کارم یک آدم ماشینی می شوم و احساسات را در کارم دخیل نمی کنم. اما آن روز با روزهای دیگر فرق داشت. یک نوزاد دختر را که کمتر از یک سال داشت برای اتوپسی آورده بودند. خیلی حال بدی داشتم، چون من هم یک دختر هم سن و سال او داشتم. به هر حال آماده بودم تا کارم را شروع کنم که ناگهان صدای گریه ...
صادقی:استقلال اصالتش را از دست داده/عاشق منصوریان هستم
. ایشان کاپیتان من بود. من به گفته ایشان ازدواج کردم و بچه دار شدم و پای برگه عقدنامه را ایشان امضا کرد. یک عده بادمجان دور قاپچین که برای منافع خودشان هرکاری می کنند این کارها را نکنند. برگه عقد من را هم آقای فکری و هم آقای منصوریان امضا کردند. صادقی درباره سکوتش درباره وضعیت استقلال بیان داشت: سکوت من از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست. استقلال یک مقدار اصالت خود را از دست داده است باید یک فکر اساسی برای این تیم بزرگ کرد. این تیم نباید الان اینجای جدول باشد ...
محمدرضا باهنر: فضا بغرنج است؛ اصولگرایان چهره کاریزماتیکی ندارند
ستاد آقای لاریجانی بودم و این قابل تکذیب نیست. درست نیست که بعد از اینکه احمدی نژاد رئیس جمهور شد، بگوییم که آه، آه فلانی رئیس جمهور شد، هرگز این کار را نمی کنیم. حتی رئیس دولت اصلاحات هم که رئیس جمهور شد من به او تبریک گفتم. من سال 84 رئیس ستاد لاریجانی بودم. من منظورم شخص شما نیست. منظورم جریان اصولگرایی است. اصولگراها هم از او حمایت نکردند. اصولگرایان که حزبی ندارند. جریانات ...
مشایی: از رو نمی روم مگر اینکه از جسدم رد شوند
دولت نهم و دهم برای تبرک در کنار مرقد مطهرحضرت ثامن الحجج تشکیل شده بود. من در بیرون جلسه با یکی از آقایان که قرار بود مسئولیتی بگیرد و حالا به قول خودمان، یک کم ناز می کرد صحبت و او را توجیه می کردم که این مسئولیت را بپذیرد. پس از آن داخل جلسه شدم، دیدم همه به من نگاه کردند، خندیدند و تبریک گفتند. گفتم چه شده است و گفتند آقای احمدی نژاد در جلسه اعلام کرد که شما معاون اول هستید. البته ...
داستان تلخ عکاسی که از چنگال داعش رها شد
خانه برگشتم کم کم متوجه شدم این موقعیت بسیار فراتر از یک تجربه شخصی است. حس کردم که خانواده و دوستانم حق دارند داستان کامل فردی که ناگهان تصمیم گرفتند به او کمک کنند را بدانند. این کتاب نوعی ادای احترام به آن هاست." برخی از وسایلی که خانواده دنیل در هنگام آزادی برایش بردند این اقدامی بود که خانواده های فولی، ساتلوف و کسینگ اجازه نداشتند انجام دهند زیرا قوانین آمریکا آن را ...
رقابت جناب خان و سام درخشانی برای تصاحب بیلبوردهای شهر!+فیلم
خیلی از کارها را به خاطر بحث مادی پذیرفتم. وی باز هم از شرایط سختی که در مقطعی از زمان برایش به وجود آمد، تعریف کرد و افزود: من کاملا از جنس همین مردم هستم و تنها شاید شغلم بیشتر در چشم می رود ولی باید بگویم که اگر بازیگر شدم تنها به واسطه چهره یا احساس خوشتیپی و از این حرف ها نبوده بلکه عشقی بوده که برایش سختی و زحمت بسیاری کشیدم. بعد از یک رفت و برگشت، جناب خان هم به جمع ...