سایر منابع:
سایر خبرها
در تئاتر جایی برای حسادت نیست
آثاری که در این دوره به جشنواره آمده بودند در مقایسه با سال های گذشته چگونه بودند؟ در این دوره از جشنواره خیلی زود کارمان را آغاز کردیم. از آبان 94 که فراخوانمان را منتشر کردیم تقریبا هشت ماه برای برنامه ریزی جشنواره فرصت داشتیم. این اتفاق خیلی به جشنواره کمک کرد تا کارگردان ها و گروه های شرکت کننده زمان بیشتری برای تمرین و تمرکز روی کارشان داشته باشند. نتیجه هم این شد که سطح کیفی جشنواره امسال به گواه دوستان و فعالان این عرصه بسیار بهتر از سال های قبل بود. شکل گیری و فعالیت خانه عروسک در ساماندهی جشنواره چه تاثیری داشت؟ بچه های خانه عروسک که البته همه شان داوطلبانه اینجا فعالیت دارند، تلاش خود را کردند هم با برگزاری برخی دوره های آموزشی طی دو سال گذشته و همچنین در اختیار گذاشتن امکانات اگر چه محدود خانه عروسک به گروه ها کمک کنند. حالا این که چقدر موثر بوده را من نمی توانم نظر دقیق بدهم و پروپاگاندا کنم. می توانم بگویم می شد بهتر باشد، اما در همین سطح هم مامن و فضایی بود که اتفاقات خوبی را رقم زد. چون بچه های عروسکی می توانستند خیلی راحت در خانه رفت و آمد داشته و با هم در ارتباط باشند. این موضوع تمرکزی ایجاد کرد که برای جشنواره کمک بود. ستاد جشنواره هم در خانه عروسک مستقر است، بنابراین خیلی کارها در همین خانه انجام شد. کارمندان خانه عروسک واقعا داوطلبانه کار می کنند؟ بله. در خانه داوطلبانه کار می کنند و در ستاد جشنواره هم واقعا با حداقل دستمزد. البته توقع دستمزد نداشتند، اما چون جشنواره بودجه دارد، نه به اندازه زحمت هایشان بلکه به اندازه بودجه مان دستمزد می گیرند. در واقع یک پول تاکسی می گیرند. (با خنده) جالب است عروسکی ها چنین اتحادی دارند. چون در عرصه تئاتر کمتر این اتحاد را می بینیم. درباره اتحاد نداشتن تئاتری ها تا حد زیادی با شما موافقم. شما خبرنگاران تحقیق کنید و ببینید چرا برخی تئاتری ها با این که امکانات بسیار اندکی چه از نظر مالی و چه زیر بنایی در اختیار دارند، با هم تعامل خوبی ندارند. جایی مثل سینما که پول زیاد است طبیعی است اتحاد نباشد و حسادت و رقابت وجود داشته باشد، ولی در فضای تئاتر و تئاتر عروسکی واقعا جایی برای حسادت و... نیست. البته می توانم بگویم این اتفاق در حوزه عروسکی خیلی کمتر شده و همدلی اتفاق افتاده در جشنواره نسبت به دوره قبل بیشتر شده است. چگونه می توان این اتحاد را شکل داد؟ این خیلی شعاری است که بگویم دست به دست هم دهیم و ایران خود را کنیم آباد، اما واقعا هیچ راهی جز این نیست که خودمان این اتحاد را ایجاد کنیم؛ چه به لحاظ صنفی و چه NGO های خود ساخته فرهنگی که خانه عروسک هم یکی از آنهاست. اگر واقعا نگاهمان به آینده باشد، دنبال منافع کوتاه مدت نباشیم و منافع بلندمدت را در نظر داشته باشیم همه منتفع می شوند. این نگاه های کوتاه مدت است که باعث بروز اختلاف ها و چشم و هم چشمی ها می شود و اتحاد را از بین می برد. در جریان داوری های جشنواره تئاتر عروسکی حاشیه هایی ایجاد نشد که دلخوری ایجاد کند؟ این اتفاقات همیشه رخ می دهد. فرض کنید کاری به هر علتی رد می شود یا داورها بدون این که خودشان بخواهند دچار اشتباه می شوند. چون امکان اشتباه همه جا هست. این را می گیریم که اصلا سه تا داور پنج تا داور همه با هم اشتباه می کنند یا این که یک کار واقعا در مقایسه با بقیه کارها امتیاز کمتری می آورد و در قیاس با بقیه حذف می شود، این که گروه یا کارگردان حذف شده کلا جشنواره را نفی کنند یا مشکل را بیرون از خودش جست وجو کنند و نپذیرند اشکال از خودشان بوده، سرمنشا همه حاشیه ها خواهد بود. من فکر می کنم بهتر است یک جشنواره خوب داشته باشیم. از همان اول گفتم آنها که رد می شوند به کمک دوستانشان که پذیرفته شده اند، بروند. متاسفانه اغلب گروه ها بعد از رد شدن کارشان هم دچار یاس شدند. در صورتی که مهم این است کار خوب در جشنواره حضور داشته باشد و مردم را به تماشای این کارها ترغیب کند. اگر امروز اعتماد مردم جلب شود، بقیه گروه ها هم از این اتفاق منتفع خواهند شد. اتفاقی که در سال های دور در سینما هم شاهد آن بوده ایم. چه اتفاقی افتاد ...
ترجمه در ایران کاری بی مزد است
عنوان مجموعه ای نوشته است. درونمایه این آثار تغزل است. تغزل - هم در سنت و هم در طبع انسانی- البته بیشتر کلام منظوم می طلبد. با این حال عواطف تغزلی انسان در اسارت انحصاری کلام منظوم نیست. بلکه نثر هم به سهم خود گرایشی به تغزل پیدا می کند. بیشتر تفسیرهای قصه یوسف در ادبیات کهن فارسی پر از درونمایه های تغزلی و غنایی است. مزامیر داود و قصه استر در تورات همین طور. غزل های منثور سلیمان که دیگر جای خود ...
فضای مجازی پر از دردسر است
این روزها در شبکه های اجتماعی حضور پررنگی دارید. به طور قطع حضور در این فضا نیاز به فرهنگ دارد اما متاسفانه بخشی از افراد این مهم را رعایت نمی کنند. حضور در فضای مجازی به خودی خود بخصوص برای هنرمندان بسیار خوب است؛ زیرا از اخبار سایر همکاران مطلع می شوند. از سوی دیگر، تبادل اطلاعات در این شبکه ها براحتی انجام می شود؛ چراکه هم در دسترس است و هم امکان استفاده از این فضا در هر زمان و بویژه در اوقات فراغت وجود دارد. اگر فرهنگ استفاده از این شبکه ها وجود نداشته باشد، برخی افراد تصور می کنند هنرمندان، ورزشکاران، پزشکان و دیگر گروه ها حق آنها را خورده اند. بعضی ها با خرید یک تلفن همراه هوشمند و عضویت در فضاهایی مانند اینستاگرام، می خواهند انتقام تمام نداشته ها و کمبودهای خودشان را در این فضا بگیرند. نکته در این است که گاهی این افراد حتی برای آنچه خواسته اند، تلاشی نکرده اند. شبکه های اجتماعی تبدیل به سطل زباله ای شده که عده ای می خواهند تمام عقده های خود را آنجا خالی کنند. برای این دسته از افراد اهمیتی ندارد که به پدر، مادر، خواهر و عزیزان دیگران ناسزا بگویند. روزی مطلبی درباره اجرای یک نمایش منتشر کردم با این مضمون که از فلان تاریخ اجرا خواهد شد. البته هنوز روی صحنه نرفته بود و در حال تمرین بودیم؛ با این حال فردی در قسمت نظرات نوشت که این تئاتر را دیدم، وقتم را گرفت، پولی که گرفتید حرامتان شود. واقعا چرا وقتی نمایش روی صحنه نرفته، چنین نظری را نوشته بود؟ چه پاسخی می توان به این فرد داد؟ جالب اینجاست زمانی که صفحه این افراد بررسی می شود، متوجه می شویم هیچ مطلبی منتشر نشده و در واقع فرد هویت مشخصی نیز ندارد. گاهی می خواهم پاسخ دهم اما رفتار صحیح، سکوت است. پس برخورد شما در قبال این افراد سکوت است؟ تقریبا بله. یک بار مطلبی منتشر کردم در مورد دایی های شهیدم و پدرم که هشت سال جنگیده است؛ برخی کاربران توهین کردند و حتی به مقام شهدا هم توجهی نداشتند. برای یکی از این افراد توضیح دادم که بازیگر بودن من هیچ منافاتی با خانواده شهید بودن ندارد. بازیگری یک هنر است. با وجود این خدا را شاکرم که در صفحه من کمترین نظرات بد و ناپسند نوشته می شود. در مجموع شبکه های اجتماعی برای شما تداعی کننده چه حسی است؟ با تمام بدی ها و ضررهایش، زمانی از روز را که در آن می گذرانم، حس خوبی دارم. این روزها آنقدر انسان ها مشغله دارند که شاید نتوانند به خانه دوستان شان بروند یا حتی تماس تلفنی برقرار کنند. برای من همین که می بینم دوستانم شاد، مشغول کار و موفق هستند، حالم خوب می شود. در گذشته با طی مسافت طولانی به منزل یکی از اقوام می رفتی و آنها نبودند و برایشان نامه می نوشتی که آمدیم، نبودید اما امروز همه هستند و نیستند. با وجود نکات مثبت این شبکه ها، سعی می کنم چندان وابسته آنها نشوم. به نظر شما شبکه های اجتماعی مشکلات خاصی برای زنان دارد؟ فضای مجازی، چه اینستاگرام و چه تلگرام پر از دردسر است. جنسیت، تاهل و شغل نیز تاثیر چندانی ندارد. همه می دانیم که این شبکه ها بی ضرر نیستند و این آسیب برای زنان می تواند بیشتر باشد. من خودم برادر و پدرم را بلاک کرده ام زیرا آنها نمی توانند توهین ها را تحمل کنند اما بازیگران برای این موضوعات و رفتارهای ناپسند ظرفیت پیدا کرده اند. هر مطلبی منتشر کنی، قضاوتت می کنند. نمی خواهند خودت باشی. دوست دارند ریاکار باشی. اگر انتشار مطلبی حسم را بیان کند، این کار را بدون در نظر گرفتن چنین قضاوت هایی انجام می دهم. ما پر از قضاوتیم و این مساله زندگی مان را نابود کرده است. یادمان رفته که قاضی فقط خداست. متاسفانه هر پستی بگذاری، ایرادی می گیرند. در این زمینه ها مشکلات زنان بشدت بیشتر است. بجز اینستاگرام در کدام شبکه ها حضور دارید؟ فقط اینستاگرام دارم. تلگرامم کاملا شخصی است زیرا برایم بسیار دردسرساز شد. مدتی پیش یکی از دوستان قدیمی و نزدیک، تلگرامم را هک کرد. شکایت کردم و سرسختانه پیگیر شکایتم هستم تا به سزای اعمالش برسد. زیرا چنین فردی که از راه دوستی وارد زندگی شخصی شود و به دنبال ایجاد سوژه باشد، بدتر از دشمن است. از روز اول فیسبوک نداشتم اما می دانم صفحات زیادی در این شب ...
رسانه، ابزار انتقال ارزش های اجتماعی
بنابراین امری ضروری است که بتوانیم فردای جامعه را بسازیم چراکه کودکان و نوجوانانی که امروز تربیت می شوند، کارگزاران فردای جامعه هستند. رسانه باید نقش خود را در انتقال میراث فرهنگی نیز ایفا کند. لذا سوالی مطرح است که چه راهکاری در این زمینه وجود دارد؟ 1- پرهیز از تحکم، یعنی انتقال ارزش های اجتماعی و میراث فرهنگی جامعه باید به طرق علمی صورت گیرد. رسانه اگر از طریق تحکم، دستور و حتی نصیحت این فعل را انجام دهد قطعا موفق نخواهد بود و شکست می خورد. شیوه های تحکمی و اجبار به ایجاد کراهت و تنفر ختم می شود. به عنوان مثال اگر پیام مستقیم و تحکمی برای بیدار شدن صبح زود و نماز خواندن بدهیم ولی پیام را در درون نوجوان نهادینه نکنیم، قاعدتا او پیام را به نوعی تحمیل و اجبار می بیند و پیام، نتیجه معکوس می دهد. رخنه به اعماق وجودی کودکان جامعه کاری تخصصی برای رسانه است. اگر می بینیم که جوان و نوجوان ما چند بیت از حافظ و سعدی نمی داند، خجالت می کشد در نماز جماعت شرکت کند اما در عوض با مظاهر غربی آشناتر است، نشان می دهد که رسانه ما یا تحکمی کار کرده یا کم کاری داشته است. اگر در رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی می بینیم که جوان ما به ملیت ایرانی خود اعتقادی کمرنگ دارد و بلکه برخی مواقع هویت ایرانی خود را مسخره می کند و در عوض تمایل و آرزو دارد در آن سر اقیانوس هویت و افتخار کسب کند، قطعا رسانه خودی نمی تواند خود را مبرا از تقصیر بداند. 2 - رسانه از طریق خانواده می تواند ارزش های اجتماعی و میراث فرهنگی جامعه را منتقل کند چرا که خانواده اولین نهاد جامعه است. اثرپذیری ارزش های اجتماعی ابتدا از این نهاد کوچک اما مطمئن شروع می شود، لذا رسانه با همراهی خانواده ها می تواند ارزش های اخلاقی، اجتماعی و حتی مفاهیم سیاسی را بدرستی منتقل کند. 3 - نظریه گزینش مطلوبیت؛ یعنی مقابل نوجوان جامعه ما انواع رفیق ناباب و قماربازی و خلاف و انواع کارهای زشت هست اما دوست خوب و مطالعه و ورزش و نماز و ارزش های مطلوب جامعه هم وجود دارد. وظیفه مهم رسانه این است که آن شیوه های مطلوب را بزرگ و برجسته سازی کند و لذت مطالعه و فعل نیک را به تصویر بکشد. باید در سریال های تلویزیونی افعال ارزشی در رفتار و گفتار ستاره ها باشد. 4 - شیوه سقراطی؛ حکیم سقراط راه مامایی (همراهی) را در انتقال ارزش های اجتماعی پیشنهاد می دهد. او معتقد است ما به جوان نگوییم دروغ نگو، راه نادرست نرو و امر و نهی های دیگر... بلکه با همراهی با او و انجام فعل درست در رفتار خویش و پرهیز از امور نادرست در کردار خویش، راهی را سبب شویم که خودش به این امر برسد که خوب چیست و بد کدام است. رسانه باید از طریق شیوه سقراطی، ملبس به لباس ارزش های اجتماعی، اخلاقی و سیاسی شود تا جوان پس از حصول اطمینان به رسانه بدون هیچ امر و نهی ای، ظرفیت پذیرش ارزش ها را در خود پیدا کند. 5 - پرسوناژسازی مطلوب؛ رسانه و برنامه سازان رسانه باید در انتخاب بازیگران برای نقش های ارزشی دقت کنند. برخی مواقع دیده می شود نقش آدم منفی داستان را به هنرپیشه ای سپرده اند که شخصیتی بسیار مثبت در جامعه دارد و برعکس نقش آدم خوب داستان به فردی داده می شود که گرچه خوب بازی می کند اما در زندگی شخصی خود انسان موفقی نبوده است. دکتر باقر ساروخانی استاد دانشگاه ...
نفس روایتی تازه از تاریخ انقلاب
شبکه سه سیما هم در سال های گذشته مجموعه های موفقی را با همین مضمون روانه آنتن خود کرده است و این بار تصمیم دارد نفس را برای مخاطبانش عرضه کند؛ مجموعه ای تاریخی که در فضای دهه های 50 و اوایل 60 خورشیدی می گذرد و داستانی را در دل انقلاب روایت می کند. نفس را جلیل سامان نوشته که این روزها مشغول کارگردانی آن است. علیرضا کمالی در نقش روزبه و ساناز سعیدی، دو جوان اصلی این قصه هستند که در کنار بازیگران نام آشنای دیگری چون مسعود رایگان، ژاله صامتی، بهناز جعفری، قربان نجفی، هادی عامل هاشمی، هدایت هاشمی، خسرو شهناز، رامین راستاد و داریوش فرهنگ به ایفای نقش می پردازند. 3 گانه ای در دل انقلاب سیداحمد کاشانچی از تهیه کنندگان قدیمی و باسابقه صداوسیماست که پیش از این مجموعه ارمغان تاریکی را در کنار سامان تولید و از شبکه سه روانه آنتن کرده بود. این تهیه کننده در تعریف سریال نفس به عنوان تازه ترین ساخته مشترک خود و جلیل سامان به جام جم گفت: نفس، مجموعه ای 26 قسمتی است که در فضایی تاریخی و سیاسی می گذرد. زمان قصه در فاصله سال های 56 به بعد و کمی قبل از انقلاب اسلامی شروع می شود و تا زمان آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق را دربرمی گیرد. خلاصه داستان هم روایت یک پسر جوان به نام روزبه و دختری جوان است که با درگیر شدن در برخی مسائل، روابطشان تحت تاثیر قرار می گیرد. کاشانچی ادامه داد: این مجموعه در واقع ادامه ای بر دو مجموعه تلویزیونی پیشین سامان یعنی ارمغان تاریکی و پروانه بوده و در کنار هم سه گانه ای را با قصه هایی متفاوت تشکیل می دهد. بازسازی دشوار تاریخی علیرضا کمالی، یکی از دو بازیگر اصلی مجموعه نفس و ایفاگر نقش روزبه است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگی اش فاش می شود و برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیده ای را پشت سر می گذارد. وی درخصوص تجربه بازی در این نقش گفت: نقش های تاریخی مختلفی را بازی کرده ام. چند باری در نقش اصحاب پیامبر و یاران امام حسین بوده ام و در این راه حتی آسیب هایی هم دیده ام، یک بار دنده ام شکسته، بار دیگر انگشت دستم قطع شده و پیوند خورده و اتفاقاتی از این دست. لذا با مجموعه های تاریخی بیگانه نیستم و سختی های کار برایم آشناست. کمالی با اشاره به بازسازی های اصلی مجموعه نفس تصریح کرد: واقعیت این است که بازسازی تاریخ همیشه کار سختی است. ما الان در سال 95،داریم دهه 50 را به تصویر می کشیم. از شن و سنگفرش های خیابان بگیرید تا حتی کلاغ هایی که در آسمان پرواز می کنند طی این مدت عوض شده اند و جلیل سامان هم حساسیت های خودش را دارد و معتقد است که همه چیز باید به همان شکل درست آن دوران به نمایش دربیاید. در مقوله بازیگری هم به همین صورت است و باید اتفاقی که او در نظر دارد در همان چارچوب مشخص ذهنی اتفاق بیفتد. البته من اسم این قضیه را وسواس نمی گذارم و تعریف درست این کلمه را دقت نظر می دانم که اتفاق بسیار خوبی هم هست. کمالی نسبت به استقبال مخاطبان از مجموعه هم ابراز امیدواری کرد و گفت: سلیقه مردم همیشه در حال تغییر است. با این حال از نگاه خودم، نفس در سطحی بالاتر از استانداردهای کنونی صداوسیما در حال ساخت است و فکر می کنم جوابگوی سلیقه و انتظار مخاطب سختگیر ایرانی باشد. بازگشت به تلویزیون بعد از 14 سال ژاله صامتی از جمله بازیگران توانمندی است که بعد از مدت ها برگشتی دوباره به تلویزیون داشته و بازی این روزهایش در مجموعه تلویزیونی نفس به کارگردانی جلیل سامان برای او شروعی نو در تلویزیون محسوب می شود. صامتی درخصوص تجربه بازی در این مجموعه اظهار کرد: در مجموعه نفس، نقش زنی به نام عالیه را دارم که شخصیتی بسیار مهربان و دوست داشتنی است و شبیه همه مادران خوب این سرزمین است. وی به موضوع و فضای اصلی این مجموعه که قصه در آن می گذرد، اشاره کرد و گفت: نفس ماجرایی عشقی دارد که در بستر تاریخ اجتماعی معاصر ایران روایت می شود و داستان دختر و پسری است که بار اصلی قصه را به دوش می کشند و در طول زمان اتفاقاتی برایشان رخ می دهد که ما در قصه خواهیم دید. عالیه هم در نقش زن پدر آن دختر است که نقش این دختر را ساناز سعیدی ایفا می کند و چهره ای تازه در تلویزیون است. بازیگر مجموعه هایی چون آژانس دوستی ، هتل و این زمینی ها به بازگشت دوباره اش به تلویزیون اشاره و تصر ...
پایان باشکوه آقای تئاتر
بغض ها و حرف های نزدیکان داوود سینما را ثبت و ضبط کنند. هر از گاهی کسی تصویری از داوود رشیدی را بالای دست می گیرد و مردم را دعوت می کند تا نوشته های روی تصویر را بخوانند: آمدم، دیدم و رفتم . جمله مشهوری از داوود رشیدی که او وصیت کرده بود روی سنگ مزارش نوشته شود، اما رسانه ها و روزنامه های بسیاری آن را به جای تیتر خبر درگذشتش منتشر کردند. مراسم با تلاوت قرآن مجید و ورود خانواده این هنرمند ...
قدردانی رئیس جمهور از انعکاس برنامه های هفته دولت در صدا و سیما
...> رییس جمهوری از متولیان فرهنگ در دولت یازدهم از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم، تحقیقات و فناوری و آموزش و پرورش خواست که با عمل دقیق به منویات رهبر انقلاب درباره مسائل فرهنگی، اشکالات در این زمینه را برطرف نمایند. دکتر روحانی همچنین بر لزوم توجه جدی به تاکیدات مقام معظم رهبری درباره شتاب بیشتر علمی درکشور، پیگیری اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سرتاسر جهان و حل و فصل نهایی و تکمیل برنامه ششم توسعه تاکید کرد. دکتر روحانی در پایان از صدا و سیما در انعکاس خبری اقدامات و افتتاح پروژه های مختلف در کشور که به مناسبت هفته دولت انجام شده بود، قدردانی نمود. ...
دلتنگی های سینا برای پدربزرگ
پرده سینما هرگز فراموش نمی شود. جمعیت آمده بود بازیگر دوست داشتنی خود را بدرقه کند و در این میان، بی تابی های سینا بیش از همه به چشم آمد؛ حتی از شلوغی ها و بی نظمی هایی که اگر نباشد، انگار مراسم تشییع جنازه چیزی اساسی کم دارد! مراسم از 9صبح آغاز شد و تا ظهر طول کشید. حضور پررنگ هنرمندان و انبوه جمعیت بی نظمی را به چنان حدی رسانده بود که حتی اعضای خانواده و نزدیکان مرحوم رشیدی هم به سختی ...
مثلث ماندگاری رشیدی
گفت و گوی جام جم آنلاین با مهندس سید عزت الله ضرغامی را در زیر می خوانید . داود رشیدی در نگاه مهندس ضرغامی چگونه بود؟ مرحوم داود رشیدی شخصیتی برجسته در حوزه هنرهای نمایشی اعم از سینما، تئاتر و تلویزیون داشت. مسئولیت های خطیری که در انجمن بازیگران کشور داشت به هیچ عنوان از کیفیت کارهای فراوانی که روی صحنه ها و مقابل دوربین اجرا می کرد، نکاست. او در هر برنامه ای که حاضر می شد حتی اگر نقش کوتاهی را می پذیرفت، نشان می داد که در بالاترین سطح هنری و حرفه ای کشور قرار دارد. دقت نظر ایشان در ارائه کارهای نو در حوزه نمایش را چگونه ارزیابی می کنید؟ مرحوم رشیدی انسانی آکادمیک، باسواد و مسلط به زبان فرانسه بود. بنابراین همیشه با وسواسی خاص به دنبال سوژه های ناب، جدید و بهره گیری از برخی تولیدات اورجینال سطح بالا و در سطح جهانی بود. علاوه بر این بُعد جهان نگر، او نگاهی کاملاً بومی و ایرانی به هنر نمایشی کشور داشت. شما از نزدیک با منش و اخلاق مرحوم رشیدی آشنا بودید، اخلاق شخصی و اجتماعی ایشان چگونه بود؟ داود رشیدی هنرمندی بسیار با اخلاق چه در روی صحنه و چه در پشت صحنه بود. من در طول سه دهه اخیر با هنرمندان بسیاری از نزدیک معاشرت داشته و دارم و به جرأت شهادت می دهم که رشیدی یکی از با اخلاق ترین هنرمندان جمهوری اسلامی ایران بود. هنرمندان در مقیاس اخلاق به عقیده من به دو دسته تقسیم می شوند یکی هنرمندان با شخصیت و دوم هنرمندانی که کمتر از سجایای اخلاقی برخوردار هستند. لذا تواضع، اخلاق حسنه و محبت سه ویژگی بارزی بود که در ذهن و خاطر کسانی که همیشه با او مؤانست و مجالست داشتند ماندگار شده است. می گویند که وضع زندگی و معیشتی بازیگران به یک دغدغه همیشگی برای او تبدیل شده بود، درست است؟ در طول مدتی که در معاونت سینمایی وزارت ارشاد بودم بطور مستمر با ایشان که ریاست انجمن بازیگران کشور را برعهده داشت در ارتباط بودم. از نزدیک شاهد بودم که چه تلاش فراوانی را برای بهبود وضعیت بازیگران و زحمت کشان حوزه نمایش کشور انجام می داد. هرگاه من هم می خواستم برای بازیگران اقدامی را انجام دهم نخستین فردی که پیشقدم میشد مرحوم رشیدی بود. البته از روی تواضع و متانت برای اینکه کار خود را مخفی کند به من می گفت، این قدر که شما برای هنرمندان زحمت می کشید باید جنابعالی رییس انجمن بازیگران می شدید. بهترین نقشی که رشیدی را در هنر نمایش ایران ماندگار کرد به نظر شما کدام است؟ داود رشیدی چند شخصیت ماندگار در هنر نمایشی ایران خلق کرد که مهمترین آنها نقش خوجه ممد در فیلم بیاد ماندنی شیلات بود. به شخصه معتقدم که شیلات یکی از ده فیلم برتر سینمای انقلاب است. قصه و فضاسازی شیلات بسیار خوب بود اما حضور رشیدی در کاراکتر خوجه ممد روح دیگری به شیلات داد و این فیلم را به یک اثر فاخر تبدیل کرد. نقش های دیگری که در سریال ها و فیلم های سینمایی و تلویزیونی بازی کردند مانند مفتش شش انگشتی در هزاردستان ساخته مرحوم علی حاتمی و نقش حاجی در بازگشت پرستوها ساخته ابوالقاسم طالبی و بسیاری دیگر... همه از خاص بودن این هنرمند مردمی حکایت دارد. سخن پایانی یک دوست قدیمی مرحوم رشیدی؟ کوتاه سخن اینکه مرحوم داود رشیدی تا آخرین لحظه اجرای کارهای هنری خویش، به دنبال سوژه های جدید و خلاقیت در عرصه هنر نمایش بود. شخصیتی مانند او با این جامعیت کمتر در جامعه هنری کشور شکل گرفته است. او به واقع چهره ماندگار عرصه نمایش بود و حق استادی بر گردن بسیاری از ستارگان امروز سینما، تئاتر و تلویزیون کشور دارد. محمد زندکریمخانی - جام جم آنلاین ...
اسراف از رذائل فتنه انگیز است
ملکه شد سقوط او قطعی می شود. نمونه ای از امتحانات الهی برای بزرگان کسانی که حالات خوشی برایشان پیش می آید خدای متعال آن ها را در یک سری از امتحانات قرار می دهد، وقتی خوب امتحان دادند خدا نتیجه ی این سرافرازی و ایثار و گذشت آن ها را در این عالم می دهد. در حالات مرحوم آقا شیخ مجتبی قزوینی (اعلی الله مقامه) نوشته اند که این بزرگوار می گوید: من در سالی که قحطی بود و همه گرفتار ...
تشییع داود رشیدی با حضور چهره های فرهنگی برگزار شد +عکس
در کنار دیوار چیده شده است. هنرمندان بسیاری در این فضا حاضر شدند تا برای آخرین بار با دوست و همکار قدیمی خود وداع کنند. از چند خیابان مانده به خیابان استاد شهریار موتور و ماشین های پلیس بسیاری دیده می شود که برای نظم دادن به این مراسم آمده اند. در این مراسم علاوه بر خانواده برومند و رشیدی چهره هایی همچون پرویز پرستویی، علی نصیریان، سپند امیر سلیمانی، علیرضا زرین دست، افشین سنگ ...
"امکان مینا" فیلمی اجتماعی درباره سیاست است/مجاهدین خلق داعش دهه 60 هستند
می آید، خواهر پسر هم جذب سازمان و زندانی می شود. علیرغم اینکه هر سه آزاد شدند و عفو خوردند، این خانواده تا الان پا نگرفته است. برای همین توانستم تغییر و تحولات لحظه ای مینا و مهران را درک کنم. یعنی می توانم درک کنم که مینا به شکل بسیار لحظه ای به واسطه مرگ دوست 19 ساله اش جذب سازمان بشود و می توانم درک بکنم که مینا با یک شب تا صبح درددل کردن شوهر و مرور خاطرات عاشقانه اش، کاملا نظرش عوض شود و تا ...
جنتی از حوزه فرهنگ می گوید
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی رسانه ملی، علی جنتی وزیر ارشاد اسلامی امشب به استودیوی گفت و گوی ویژه خبری خواهد آمدتا عملکرد این وزارت خانه را در حوزه فرهنگ و هنر تشریح کند. گفت و گوی ویژه خبری به مناسبت هفته دولت موضوع بحث خود را بررسی عملکرد وزارت خانه ها و معاونت های ریاست جمهوری قرار داده است . گفت و گوی ویژه خبری ساعت 22:45 بعد از خبر سراسرس شبکه دو سیما پخش می شود. ...
تشییع داود رشیدی با حضور چهره های فرهنگی برگزار شد +عکس
دیوار چیده شده است. هنرمندان بسیاری در این فضا حاضر شدند تا برای آخرین بار با دوست و همکار قدیمی خود وداع کنند. از چند خیابان مانده به خیابان استاد شهریار موتور و ماشین های پلیس بسیاری دیده می شود که برای نظم دادن به این مراسم آمده اند. در این مراسم علاوه بر خانواده برومند و رشیدی چهره هایی همچون پرویز پرستویی، علی نصیریان، سپند امیر سلیمانی، علیرضا زرین دست، افشین سنگ چاپ ...
معاون وزیر صنعت از حقوق مصرف کننده می گوید
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رادیو فرهنگ، هفته اول شهریورماه، به مناسبت شهادت محمدعلی رجایی (رئیس جمهور) و محمد جواد باهنر(نخست وزیر) هفته دولت نام گرفته است. به همین سبب برنامه سمت و سو از سید محمود نوابی معاون وزیر صنعت معدن و تجارت و رییس سازمان حمایت حقوق مصرف کنندگان و تولیدکنندگان خواهد بود تا درباره اقدامات این وزراتخانه و همچنین سازمان حمایت حقوق مصرف کنندگان و تولیدکنندگان در دولت یازدهم گفتگو کند. برنامه سمت و سو که هر روز ساعت 20:15 از رادیو فرهنگ پخش می شود، به تحلیل مهمترین رویدادهای فرهنگی ، علمی و هنری کشور اختصاص دارد. این برنامه به تهیه کنندگی مینا خاندانی ها و با اجرای احسان همتی از رادیو فرهنگ پخش می شود. ...
بدرقه عاشقانه داوود رشیدی به سوی خانه ابدی/ استاد هزار نقش هنر آرام گرفت
را استاد خودم دیدم. این غم بزرگ را به همه تسلیت می گویم و امیدوارم قبل از مرگ به فکر همدیگر باشیم. علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این مراسم ضمن تشکر از حضور مردم اظهار کرد: خداوند بزرگی را به هر کسی نمی دهد. داوود رشیدی شرایطی برای تئاتر ایران فراهم کرد که واقعا قابل تقدیر است. از همسر و دخترش که صمیمانه کنار او بودند کمال تشکر را دارم و همچنین به پسرش پروفسور ...
مراسم بدرقه داود رشیدی برگزار شد/ نصیریان: من هرگز نمی خواستم بیایم
به گزارش جام جم آنلاین استاد داود رشیدی بازیگر سرشناس روز جمعه دار فانی را وداع گفت که مراسم تشییع و تدفین وی هم اکنون با حضور جمعی از هنرمندان و دوست داران وی در حال برگزاری است. علی نصیریان،رضا کیانیان،مریلا زارعی،مانی حقیقی ، امین تارخ، داریوش فرهنگ، سیاوش طهمورث، مختاباد،عبد الله اسکندری ، سیروس الوند، تا به این لحظه در محل مراسم تشیع پیکر استاد داود رشیدی حضور پیدا کردند. * علی نصیریان در مراسم وداع با داود رشیدی : من هرگز نمی خواستم بیایم به این تالار برای بدرقه تو در سفر آخرت. من میخواستم با تو برای اجرای تئاتر روی این صحنه باشم! نصیریان در ادامه صحبت های خود با ذکر تاریخچه ای از نیم قرن پیش تئاتر ایران، داود رشیدی را یکی از ستون های استوار تئاتر جدید ایران دانست. * جمشید مشایخی در مراسم وداع با داود رشیدی: داود استاد من بود. امیدوارم قبل از اینکه کسی از دنیا برود دربارش صحبت کنیم. زمانی که ایشان بیمار بود چرا کسی نپرسید که ایشان کجا بود؟! الان چه نتیجه ای دارد که من از ایشان تعریف کنم!؟ خانم برومند در مدت بیماری داود زجر بسیار زیادی را کشید. من و داود با یکدیگر در 8 نمایش و چند کار سینمایی از جمله فیلم های علی حاتمی همکاری کردیم. * داریوش فرهنگ در مراسم وداع با داود رشیدی: زمانی که داود رشیدی بود کسی نبود بیاد از من بخواهد درباره همکارم، درباره استادم حرف بزنم. اولین تئاتر حرفه ای را من در 1347 با او شروع کردم. همه داود رشیدی را به خاطر بلند نظری اش دوست داشتند. در فیلم ها، دیکتاتور مابانه ولی کلا خوشرو مهربان بود. هیچ چیزی را از کسی نمیخواست ولی خیلی چیزها به آدم ها داد. * علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: از مردمی که امروز به این مراسم آمده اند و حضور دارند تشکر می کنم. خداوند این بزرگی را به هرکسی نمی دهد. شرایطی که او برای تئاتر ایران فراهم کرد، قابل تقدیر است. از همسر و دختر او صمیمانه تشکر می کنم که در این مدت همراه او بودند و همچنین به پرفسور رشیدی فرزند ایشان که خود را از راه دور به اینجا رسانده اند نیز تسلیت می گویم. یادمان نرود و فراموش نکنیم که رشیدی در کنار خداوند بزرگ جای گرفته و به معشوق خود رسیده است. * حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی: از شما شهریاران فرهنگ و هنر ایران و همه کسانی که در این جمع هستید قدردانی می کنیم. شما قامت در کمان نشاندید تا ایران سربلند باشد. نمی دانم اگر این بزرگان فرهنگ و هنر نبودند از ما چه نشانه ای باقی می ماند؟ ما این بنای بزرگ را مدیون شما هستیم و می دانم همه کسانی که نام ایران را می شناسند امروز عزادارند. از بانو برومند متشکرم که در تمام این سال ها به خوبی از او مراقبت کرد. * احترام برومند: واقعیت هایی هست که باید مطرح کنم. همه ایران در این مدت ما را از شمال تا جنوب یاری کردند و هدایایی بسیاری فرستادند. زمانی که مردم ما را دوست داشته باشند دولتمردان هم مجبورند ما را دوست داشته باشند. من بدون داوود هیچم... او ما را به خوبی سرپرستی می کرد. برای عباس کیارستمی و داود من دعا کنید. ...
مرگ بر مرگ...
به گزارش ایمنا، داوود رشیدی چهره نام آشنا و ماندگار سینما، تئاتر و تلوزیون کشور که دو روز پیش به دلیل ایست قلبی از تله دنیا عبور کرد. (داوود رشیدی در دو فیلم به نام های فرار از تله و عبور از تله به ترتیب در 1350 و 1372 ایفای نقش کرده است). در پی درگذشت وی، هنرمندان مختلف واکنش های متفاوتی در رابطه با این خبر تأسف بار داده اند که در زیر به برخی از آنها پرداخته می شود. عزت الله انتظامی ...
سنگ تمام برای بازیگر فقید دوست داشتنی + طرح
بود را بازنشر کرده است. روزنامه جوان هم در صفحه نخست خود بر روی عکسی از داوود رشیدی، تیتر آمد، دیده شد، رفت را چاپ کرده و ضمن اینکه از او به عنوان هنرمند خوش اخلاق و یکی از پنج بازیگر مقاوم سینما یاد کرده، در توضیح تیترش نوشته است: او گفته بود اگر قرار باشد خودم نوشته سنگ قبرم را انتخاب کنم، روی آن می نویسم: آمدم، دیدم و رفتم . حالا باید درباره او گفت: آمد، دیده شد، رفت . این ...
احترام برومند: من بدون داود هیچم/ جمشید مشایخی: داود رشیدی استاد من بود
به گزارش خبرگزاری برنا، صبح یکشنبه 7 شهریور ماه تالار وحدت میزبان حضور مردم، هنرمندان، مسوولان هنری و حسین فریدون دستیار ویژه ی رییس جمهور است که آمده اند تا داود رشیدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون را به آرامگاه ابدی اش، قطعه هنرمندان بدرقه کنند. مراسم با تلاوت قرآن مجید و ورود خانواده این هنرمند و آمبولانس حامل پیکر داود رشیدی حوالی ساعت 9:20 دقیقه آغاز رسمی شد. اجرای ...
پیام تسلیت هنرمندان برای درگذشت داود رشیدی +پیام تسلیت روحانی و خاتمی
؛ "درگذشت هنرمند پیشکسوت و مردمی، مرحوم داوود رشیدی موجب تأثر و تألم گردید. این کارگردان و بازیگر خلاق سینما، تئاتر و تلویزیون، نقش ارزشمندی در اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم داشت و طی یک عمر فعالیت هنری با خلق آثاری ممتاز و پر شکوه، در تاریخ هنر کشور ماندگار شد. امیدوارم هنرمندان جوان کشورمان، آداب هنروری و پشتکار ایشان را سرمشق خود قرار داده و خلاقانه در مسیر اصالت های ...
انتخاب درست یعنی زندگی بهتر / زوج رشیدی و برومند یک زندگی عاشقانه را به نمایش گذاشتند
ستاره اسکندری بازیگر توانمندی است و نکته جالب اینجاست که نقاط قوت خود را هم می شناسد شاید به همین دلیل است که بعد از این که پوپک گلدره فوت کرد، بازی در سریال نرگس را پذیرفت و نقش او را به پایان رساند. با ستاره اسکندری بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر درباره تجربیات زندگی اش هم صحبت شدیم. خواهرتان لاله به این نکته اشاره کرد که در کودکی بازیگوش و پرانرژی بوده و در گروه های دوستی معمولا سردسته بو ده اید.این انرژی را چگونه از کودکی تا اکنون حفظ کرده اید؟ الان دیگه بازیگوش نیست! احتمالا شکلش عوض شده اما هنوز هم پرانرژی هستید. شاید یکی از دلایلی که آرام تر شده ام، شغل بازیگری است چون همه انرژی ام را گذاشته ام تا در قالب ها و نقش های مختلف زندگی کنم. بازیگری روح ناآرام مرا، آرام تر کرده است. بازیگری و ایفای نقش های مختلف ذهنیت دوران کودکی شماست آیا این نقش ها یا مشابه آن را در ذهن داشتید؟ وقتی بچه هستی ذهنیتت خیلی متفاوت با زمانی است که بزرگ می شوی. وقتی بچه بودم دوست داشتم پسر باشم، در دوران نوجوانی که جنسیت و دختر بودنم را پذیرفتم، یک دوره خمودگی را تجربه کردم، در 17، 18 سالگی با ورود به دنیای بازیگری تئاتر حس و حال زندگی دوباره به من برگشت. اما اینجور نبود که در بچگی خودم را در قالب شخصیت های مختلف ببینم. ما خانواده و فامیل شلوغی بودیم و بچه های زیادی بودیم که با هم بازی می کردیم، گاهی تئاتر هم اجرا می کردیم اما تجربه دوران کودکی با واقعیت بازیگری که الان آن را تجربه می کنم کاملا متفاوت بود. این که دوست داشتید پسر باشید به این دلیل بود که احساس می کردید، دخترها با محدودیت روبه رو هستند و این محدودیت ها اجازه نمی دهد شما آن گونه که دوست دارید، زندگی کنید؟ در بچگی علایق پسرانه داشتم، دوست داشتم مدام توی کوچه باشم، فوتبال بازی کنم، از درخت بالا بروم، شیشه بشکنم و ... ما به شهرستان زیاد رفت و آمد داشتیم به همین دلیل با طبیعت پیوند خوبی داشته و بیشتر دوست داشتم همه طبیعت را درک کنم اما چون دختر بودم به اندازه پسرها آزادی عمل برای رهایی در طبیعت را نداشتم. اکنون هم فکر می کنید خانم ها محدودیت هایی دارند که اجازه نمی دهد آنها توانایی های خود را بروز دهند؟ این را توضیح بدهم که الان خیلی خوشحالم که زن هستم. بعد از عبور از نوجوانی و بحران های مخصوص این دوران در زن ها، آفرینشی را کشف کردم که از مردها متمایزشان می کند و خیلی خوشحالم که زن هستم. یک سری محدودیت های اجتماعی وجود دارد که در هر جامعه ای دیده می شود اما از نظر توانایی های شخصی فرق زیادی بین زن و مرد وجود ندارد. در یکی، دو دهه گذشته زنان قدرتمندی در جامعه ما دیده شده اند که ثابت می کند زنان با مردان تفاوتی ندارند. شما در سریال مرگ تدریجی یک رویا که از شبکه آی فیلم بازپخش می شود، نقش یک زن عصیانگر یا به گفته ای ناخلف را بازی می کنید، شما برای بازی در این نقش تحلیل داشته اید برای همین از شما می پرسم که یک زن قوی و موثر چه تفاوت هایی با زن عصیانگر دارد؟ قدرتمند بودن به پختگی و دیدگاه آدم ها بستگی دارد.ساناز عظیمی در سریال مرگ تدریجی یک رویا، زنی قربانی است که برای فرار از موقعیت هایی، دست به عصیان زده و به الکل گرایش پیدا کرده است. برای اجرای نقش ساناز خیلی تلاش کردم نشان بدهم که او زنی ناخلف نیست، او قربانی شرایط است. وقتی مادرش را به خانه سالمندان می برد، ظاهر ماجرا خیلی دردناک است اما باید دید او در بچگی در چه خانواده ای رشد کرده که شخصیت او را تحت شعاع قرار داده است. ساناز قربانی خانواده ای از هم پاشیده است؟ هم خانواده متلاشی و هم آرمان هایی که برای او از بین رفته است. تلاش کردم با جنس بازی ام تنهایی های ساناز را نشان دهم و سرخوردگی هایی که او را به اینجا رساند ه است. قرار نیست آدم ها همیشه یکسان و شبیه به هم عمل کنند.آدم ها گاهی در برابر شرایط ضعیف می شوند و به راهی می روند که از آنها افرادی ناخلف می سازد. اصولا هر فردی بسته به قدرت روحی خودش، در مواجهه با مشکلات از شکست هایش تجربه به دست می آورد، رو به جلو حرکت می کند یا پا پس می کشد. و ما نباید آدم ها را قضاوت کنیم بلکه باید به آنها کمک کنیم تا از نقاط ضعف شان عبور کنند. دقیقا! قضاوت کردن آسیب جدی به آدم های پیرامون ما می زند. مثلا ما نباید بدون این که پیشینه ساناز عظیمی را بدانیم به او اَنگ ناخلفی بزنیم.به نظر من که نقش ساناز را بازی کرده ام، می دانم که او از نظر روحی ضعیف است به همین دلیل به چیزهایی پناه برده که بیشتر مردم آنها را نمی پسندند. قضاوت کردن درباره آدم ها به نوعی ظلم به آنهاست؛ تعریفی از یک آدم بدهی و همیشه با همان تعریف به او نگاه کنی! به نظرم بدترین آدم ها حتی اگر خفاش شب هم باشد به دلیل یا دلایلی به آدم بد تبدیل شده است بنابراین نباید او را قضاوت کرد. معتقدم باید نسبت به هم احساس مسئولیت کرده و یکدیگر را درمان کنیم. برای بیماری های جسمی درمان در نظر می گیریم اما برای دردهای روانی و روحی این گونه عمل نمی کنیم در صورتی که سلامت روح به اندازه سلامت جسم مهم است. به عنوان بازیگری که نقش های مختلفی را تجربه کرده اید، ماچگونه می توانیم به آدم هایی قوی با خطاهای کمتر تبدیل شویم؟ نمی توان برای همه یک نسخه پیچید چون هر کسی روان و ذهنیت خاص خود را دارد. به نظرم خوب است که همه آدم ها نقاط ضعف و قوت خود را بشناسند. شناحت نیازهای ف ...
شهیدی که وقت نماز خواندن اشک می ریخت
جعبه بگذارند روز عید فطر بود. می خواست خانم و بچه ها را ببرد تهران و از آن طرف هم خودش برود جبهه. از او پرسیدم: چه موقع از جبهه برمی گردی؟ گفت: دیگه برنمی گردم، مگر این که مرا در جبهه توی جعبه بگذارند. گفتم: چه حرفی است که می زنی؟ گفت:این دفعه با پای خودم نمی آیم، من را با جعبه می آورند. دوست دارم کنار برادرم برایم قبری درست کنید وقتی برادرش شهید شده بود، پیش رئیس ...
آمد، دید، رفت
...: با حاتمی دوست نزدیک بودیم. در کلاس هایی که در دانشگاه داشتم با هم آشنا شدیم و از همانجا دوستی بین ما برقرار شد و معمولا کارهایش را با من در میان می گذاشت. نمایش حسن کچل نوشته او را به روی صحنه بردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. نقش مفتش شش انگشتی در هزار دستان را خیلی دوست داشتم. همچنین رضا شاه در کمال الملک که از کارهای خوبم است. آن دوره ای که با حاتمی بودم خیلی خوب بود و مثل دو برادر با هم ...
جوان: آمریکا با من!
ضرورت ورود نهادهای بازرسی به این موضوع را گوشزد می کند. روزنامه جوان با بررسی عنوان آمد، دیده شد، رفت، نوشت: داوود رشیدی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون و یکی از پنج بازیگر مقاوم سینما دیروز پس از تحمل مدت ها بیماری در منزلش ایست قلبی کرد و از دنیای فانی رفت. او گفته بود اگر قرار باشد خودم نوشته سنگ قبرم را انتخاب کنم روی آن می نویسم: آمدم، دیدم و رفتم . حالا باید درباره او گفت: آمد ...
هنرمندان در منزل داوود رشیدی +تصاویر
پس از درگذشت داوود رشیدی بازیگر پیشکسوت کشورمان بسیاری از هنرمندان برای تسلیت به خانه این هنرمند فقید رفتند و عده ای هم از طریق اینستاگرام این داغ بزرگ را به خانواده وی تسلیت گفتند. هنرمندان در منزل داوود رشیدی پایش : در پی درگذشت داود رشیدی، هنرمندان بسیاری به منزل این هنرمند فقید رفتند. مرحوم داوود رشیدی روز گذشته در اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. پیکر وی همزمان با اذان ...
بازیگری بلد نیستم!
چطور شد برای بازی در فیلم ناردون دعوت شدید؟ جدا از مراسمی مثل دعوت و این حرف ها، من و آقای فریدون حسن پور (کارگردان فیلم) مثل دو برادر می مانیم. ما رفیق هستیم و انگار هر کاری ایشان انجام می دهد من باید یک گوشه اش را بگیرم. به خاطر همین علاقه وقتی ایشان شروع به کاری می کند دیگر نمی پرسم کار چیست یا نقش من چطور است یا... . من فریدون را می شناسم و می دانم نتیجه کارش دلنشین، بی دغدغه و دلچسب خواهد شد. کلا بعضی از اسامی هستند که وقتی پیشنهاد بازی می دهند دیگر جایز نیست سوالی بپرسیم. پس سابقه همکاری با آقای حسن پور را پیش از ناردون هم داشتید؟ بله، خیلی زیاد. هم در سینما و هم در تلویزیون. در مورد نقش تان کمی توضیح می دهید؟ حاجی محسن، معتمد روستاست که علاوه بر مردم روستای خودش از اطراف هم از او حرف شنوی دارند. حاجی محسن مقداری تمکن مالی دارد و در داستان این طور تعریف شده که او باید یک سری کارها را انجام دهد که یک زمین تبدیل به قبرستان شود تا پیرمردی در آن دفن شود... به نظرم روند ساخت آثار طنز در سینما به جایی رسیده که بعضا شاهد فیلم های ضعیف و مبتذلی هستیم که با عنوان طنز به خورد مخاطب داده می شوند. چرا سینما به این نقطه رسیده و خیلی از کارگردان ها هم اصرار بر ادامه این شیوه دارند؟ سینما هم مثل دیگر هنرها دستخوش فراز و نشیب هایی است. مثلا در ادبیات تمام شعرها قابل چاپ نیست یا این که تمام شعرهایی که چاپ می شوند لزوما خوب نیست. در تمام هنرها و مشاغل همین وضعیت است، هر ساخته ای خوب نمی شود و همان طور که کالای خوب داریم کالای بد هم داریم. منتها در سینما چون توجه روی آن زیاد است و اغلب مردم درباره آن نظر می دهند (که البته شاید هم حق داشته باشند، چون سینما برای مردم است) بیشتر مورد هجمه و نقد قرار می گیرد. فیلم های سخیف و مبتذل هم الان ساخته می شود و آنها هم بالاخره طرفداران خودش را دارد. اما در ناردون انگار شاهد اتفاق جدیدی هستیم که مخاطب نه تنها خسته از دیدن یک سری شوخی های کلامی سالن را ترک نمی کند که اتفاقا همراه با فیلم می خندد و لذت می برد! ببینید فیلم خوب یعنی نوشته خوب و نوشته خوب یعنی نویسنده خوب. پس اگر جایی فیلم بی مزه ای می بینید که بازیگر هر کاری می کند مخاطب خنده اش نمی گیرد یعنی فیلم از دست کارگردان به قول معروف در رفته. ناردون نوشته خوبی داشت و فریدون حسن پور هم بشدت بازیگران را کنترل می کرد. البته کلا شیوه کار حسن پور به این صورت است که بازیگران را کنترل می کند که چی بگو، کجا بگو، چطور بگو و... . در چنین فیلم هایی درست است که کار بازیگر سخت می شود، اما مسئولیت تمام خوب و بد شدن کار به عهده کارگردان است. اگر در ناردون مردم می خندند به خاطر این بوده که حسن پور وسواس و حساسیت بالایی سر کار داشت. شما معروف هستید به این که جلوی دوربین خیلی راحت بازی می کنید و اتفاقا همین مسأله باعث می شود مخاطب کاملا شما را باور کند. خودتان دلیلش را چه می دانید؟ یه کلام. چون هنر بازیگری ندارم و خودم را بازی می کنم. شما اهل بداهه گویی هم هستید؟ بشدت. البته در ناردون بداهه گویی خیلی کم بود، اما دیالوگ را مال خود کردن و بهتر ادا کردنش چیز دیگری است که در این فیلم زیاد اتفاق افتاد. بداهه گویی حضور ذهن بالایی می خواهد. این حضور ذهن از کجا می آید؟ بالاخره خصوصیاتی در هر فرد وجود دارد که نهادینه است از جمله بداهه گویی، خوشبینی، بذله گویی و ... . من کلا در زندگی شخصی هم همین طوری هستم. گفتم که اصلا من خودم را بازی می کنم. شما غیر از بازیگری کار دیگری هم انجام می دهید؟ من هیچ کار دیگری بلد نیستم. در واقع بازیگری را هم اصلا بلد نیستم. در کارنامه بازیگری تان کدام یک از کارها را نقطه عطف می دانید؟ من کلا در کارنامه ام هم کار حرفه ای و فاخر دارم، هم کار ضعیف و سطحی. نقطه عطف یا بهتر بگویم علاقه که زیاد دارم. در سینما ناردون ، خانه پدری ، زیر نور ماه ، پارادایس ، از کنار هم می گذریم و در تلویزیون روزگار قریب ، دوران سرکشی ، سه در چهار ، خوش نشین ها و... بهترین فیلمی که بتازگی در سینما تماشا کردید کدام فیلم بوده؟ من و امکان مینا را در جشنواره سال گذشته دیدم که خیلی دوست داشتم. ظاهرا الان هم اکران عمومی هستند. در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید؟ آرزوی سلامت و موفقیت برای همه مردم دارم و این که اگر بعضا کار ضعیفی از ما می بینند حلال کنند. درباره کارگردان فریدون حسن پور متولد 1340 در رامسر است. او فارغ التحصیل کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیباست و فعالیت خود را سال 1365 با دستیاری کارگردان در فیلم شیر سنگی مسعود جعفری جوزانی آغاز کرد. او فیلم هایی چون تعطیلات تابستانی ، دارا و ندار ، من و زیبا و حالا ناردون را به عنوان کارگردان در کارنامه کاری خود دارد. خلاصه داستان ناردون آقاجون (با بازی سیروس گرجستانی) که پایش لب گور است به دنبال قبری برای خود است، اما روستای کناری که قبرستان دارد حاضر نیست میزبان اجساد روستای آقاجون و جسد او باشد. آقاجون کابوس های متعددی می بیند، به فکر حلالیت طلبیدن از عشق قدیمی خود می افتد و این ماجرا او را به سوی زندگی دوباره سوق می دهد ساناز قنبری ...
رنگین کمان سریال ها در راه است
طی این مدت تلویزیون چاره ای نداشت جز آن که آثارش را بسرعت تولید و عرضه کند و به همین دلیل در بهترین حالت صرفا می توانست از میان سوژه های رسیده دست به انتخاب بزند؛ بنابراین در فاصله زمانی کوتاه سریال هایی با تم های مشترک و موضوعات مشابه و به موازات یا در پی یکدیگر از شبکه ها به نمایش درآمدند. اگرچه هنوز اتفاق قطعی و روشنی درباره شرایط مالی تلویزیون رخ نداده است اما به نظر می رسد، شرایط و وضعیت سریال های تلویزیونی بخصوص از بابت تنوع و تکثر رو به بهبود است. شواهد گواه آن است که بزودی رنگین کمانی از سریال های متنوع در تلویزیون شکل خواهد گرفت و بار دیگر مخاطب می تواند از میان سریال ها دست به انتخاب بزند و موضوعات مورد علاقه اش را دنبال کند. از سریال های پریا و چرخ فلک که موضوعاتی متنوع دارند و در قالب و ساختاری متفاوت از هم روایت می شوند، بگذریم و نگاهی داشته باشیم به آثار در دست تولید که هم به لحاظ تعداد و هم تنوع موضوعی قابل توجه هستند. از جمله سریال هایی که در مرحله تصویربرداری هستند، می توان به پرستاران ، نفس ، ملکا ، آرام می گیریم ، سرزمین کهن ، گشت ویژه ، دیوار شیشه ای ، لیسانسه ها ، بازگشت و یکتا اشاره کرد. سریال پرستاران به کارگردانی علیرضا افخمی همان طور که از نامش پیداست، تلخ و شیرین زندگی پرستاران را نمایش می دهد و داستان هایی را در فضای یک اورژانس روایت می کند که تاکنون در تلویزیون سابقه نداشته است. سریال نفس به کارگردانی جلیل سامان، داستانی را در بستر مبارزات انقلاب اسلامی ایران به نمایش خواهد گذاشت. آرام می گیریم روایت متفاوتی از بزهکاری و مناسبات انسانی و عاطفی افراد خانواده را به نمایش می گذارد. سرزمین کهن که چند قسمت از آن قبلا به نمایش درآمده، داستانی را در بستر تاریخ از دهه 20 تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نمایش می دهد. گشت ویژه همان طور که از نامش پیداست یک سریال پلیسی است، لیسانسه ها یک طنز تلویزیونی است، دیوار شیشه ای قصه هایی شبیه به آنچه را در برنامه ماه عسل روایت می شود در ساختار اپیزودیک روایت می کند که همین تفاوت ساختار می تواند به تنوع و تازگی سریال های تلویزیونی کمک کند و سریال های بازگشت و یکتا ملودرام های خانوادگی هستند که نمایش آنها در میان سایر سریال ها و در یک بازه زمانی می تواند پاسخگوی میل مخاطبان به ملودرام های خانوادگی باشد. با گذشت زمان و رونق گرفتن تولید سریال های تلویزیونی، امکان برنامه ریزی و چینش مناسب تر سریال ها فراهم و این روند در آینده بهتر و بهتر خواهد شد. تمام این پیش بینی ها زمانی به نتیجه مطلوب خواهد رسید که مسائل مالی کمرنگ شود اما نباید فراموش کرد که رونق سریال های تلویزیونی، در جذب آگهی و بهبود شرایط مالی تلویزیون بی تاثیر نخواهد بود؛ به عبارتی سریال ها و در نگاه کلی تر برنامه های خوب و متنوع علاوه بر مخاطب بیشتر در جذب سرمایه ها و درآمدهای بیشتر تاثیر خواهد داشت و درآمد و سرمایه بیشتر در شکل گیری آثار بهتر و باکیفیت تر. آذر مهاجر رادیو و تلویزیون ...
فیلم جهانی می سازم
اما اتفاقا و از سوی دیگر عده ای از جمله دوستداران شخصیت کاریزماتیک و آثار محبوب او، به پیروزی مدیری در سینما و در مقام کارگردان امیدوارند و گواه ادعایشان هم شناخت خوب این کارگردان از کمدی و مخاطبان خنده در تلویزیون است. آنها براین اعتقادند که مدیری به دلیل کارنامه عموما معتبر و موفقش در عرصه کمدی و در ارتباط با انبوه تماشاگران و طیف های مختلف، این قابلیت و توانایی را دارد که در سینما هم گلیم خود را با پیروزی از آب بیرون بکشد. اما فراموش نکنیم که هرچند تلویزیون و سینما به دلیل خاستگاه و بستر هنرهای نمایشی، وجه مشترک دارند، اما اساسا اقتضائات و مناسبات آنها به ویژه در ایران، گاه با هم تفاوتی بنیادین دارد. بنابراین درباره موفقیت یک چهره تلویزیونی در سینما و بالعکس یک ستاره سینمایی در تلویزیون، باید با احتیاط و حتی ترس و لرز صحبت کرد. این مساله درباره بازیگران شاید چندان برجسته و محسوس نباشد، اما درخصوص کارگردان ها به دلیل این که نتیجه و خوبی و بدی یک کار به نام آنها نوشته می شود، تیزتر و سخت تر است. با این حال تاکنون دو کارگردان چهره تلویزیونی در عرصه کمدی، یعنی رضا عطاران و سعید آقاخانی، هوس تغییر مدیوم به سرشان زده است و نتایج متفاوتی هم گرفته اند. عطاران طبیعتا موفق تر از آقاخانی عمل کرده و در کمیت هم جلوتر از آقاخانی ایستاده و سه فیلم به نام خوابم می آد ، رد کارپت و دراکولا ساخته است؛ اگرچه هیچ کدام از این فیلم ها نتوانستند آن طور که باید و شاید و شایسته توان و استعداد و طنازی عطاران است، نظر و رضایت منتقدان و تماشاگران را جلب کند و فروش های نسبتا خوب آنها را هم باید به حساب محبوبیت پرسونای عطاران به عنوان بازیگر گذاشت. آقاخانی هم تا اینجا فقط یک فیلم در کارنامه سینمایی اش دارد به نام لامپ 100 که فضایی کمدی جدی درباره مواد مخدر داشت و خیلی با بازخوردهای خوبی هم مواجه نشد. نتیجه حضورهای سینمایی کارگردان های کمدی تلویزیون، در مجموع تا اینجا خیلی چشمگیر نبوده و آنها به هیچ وجه نتوانستند، موفقیت تلویزیونی شان را به عنوان کارگردان در سینما تکرار کنند و پیروزی های عطاران و آقاخانی در سینما، فقط منحصر به عرصه بازیگری است. حالا استاد این دو یعنی مهران مدیری، بسیار دیرتر از بازیگران نخستین مجموعه های کمدی اش در تلویزیون، خود می خواهد با وزنه سنگین سینما روبه رو شود. اینجاست که خوشبین ها و طرفداران مدیری امیدوارند او به پشتوانه کارنامه غبطه برانگیزش در تلویزیون و مهم تر از آن هوشمندی و زرنگی اش و با کمک گرفتن از حرفه ای ها و کاربلدهای سینما، نخستین گام سینمایی اش به عنوان فیلمساز را محکم بردارد و همه را به ورود دیرهنگام یک فیلمساز پیشسکوت درعین حال تازه نفس، امیدوار کند. درحالی که عطاران و آقاخانی به عنوان کارگردان، هنوز در عرصه سینمای کمدی داخلی هم به موفقیت کاملی دست پیدا نکرده اند، سخن گفتن از حضور جهانی آنها کمی دور از دسترس و زودهنگام است. اما از مدیری این انتظار می رود که این همه تجربه گرانسنگش در عرصه کمدی تلویزیونی را در زورآزمایی دشوار سینمایی به کار بگیرد و علاوه بر جلب نظر و رضایت تماشاگران داخلی، نگاهی جهانی و فرامرزی هم داشته باشد. چرا که متاسفانه در همه این سال ها، فقط آثاری عموما جدی و حتی تلخ از سینمای ایران، راه به عرصه جهانی، جشنواره ها و اکران های خارجی پیدا کرده و سینمادوستان آنسوی آب ها، کمدی و طنازی ای از سینمای ما سراغ ندارند و احتمالا گمان نمی کنند ما اصلا چهره های توانمندی هم در سینما داشته باشیم. برای زدودن این چهره عبوس در نگاه جهانیان، مدیری بهترین گزینه است و می تواند آن حضورهای اندک کمدی خوب و ماندگار، همچون اجاره نشین ها داریوش مهرجویی را در سطح جهانی ارتقا دهد. پایان بخش این مطلب، پرسش اختصاصی روزنامه جام جم از مهران مدیری است که در نشست رسانه ای اولین فیلم سینمایی اش، ساعت 5 عصر از او پرسیده شد. خبرنگار ما از این کارگردان سوالی درباره چرایی بی اعتنایی سینمای کمدی ایران به عرصه جهانی پرسید و گفت: فیلمسازان ژانر کمدی در سینمای ایران، عموما نگاه محدود و داخلی دارند و هیچ وقت نگاهی به سینمای جهان نداشته اند. فقط موارد معدودی مثل اجاره نشین ها ساخته داریوش مهرجویی بوده که به عنوان یک کمدی موفق ایرانی، راهی به جشنواره ها و نمایش های جهانی پیدا کرد. شما به عنوان یک کارگردان موفق کمدی در تلویزیون، چقدر تلاش می کنید در فعالیت سینمایی، نگاه جهانی هم داشته باشید و وجهی از استعداد و توان ما در زمینه کمدی ایرانی را به جهان معرفی کنید و بشناسانید؟ مدیری در پاسخ به این سوال گفت: این مساله بستگی به زبانی دارد که برای فیلم انتخاب می کنیم. به نظرم ساعت 5 عصر زبان بین المللی را دارد، برای این که در آن آدم ها خیلی حرف نمی زنند، چون اصلا نیازی به حرف زدن نیست. این موقعیت ها و اتفاقات است که صفر تا صد این فیلم را می سازد و ممکن است در هرجایی از جهان رخ دهد. این وضعیت، خود به خود زبان این فیلم را جهانی می کند. فیلم بعدی من که فضایی تلخ دارد هم زبانی کاملا جهانی خواهد داشت، چون موضوع انسان و جنگ را مطرح می کند و مطمئن و امیدوارم که در نمایش های جهانی هم به خوبی دیده خواهد شد. علی رستگار فرهنگ و هنر ...
جادوی دیالوگ در سریال ها
مجموعه هایی همچون گرگ ها، روزی روزگاری، سربداران، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته و کمی جلوتر شب دهم، مدار صفر درجه، مختارنامه، میکائیل و ... از جمله این آثار هستند. مجموعه هایی که هم به لحاظ ساختار و کارگردانی کار بسیار قوی ای بودند و هم دیالوگ هایی درخشان و به یاد ماندنی داشتند. جذابیت دیالوگ ها و گفت وگوهای رد و بدل شده میان شخصیت های یک سریال گاه چنان جذاب و گیراست که مردم تا مدت ها این اصطلاحات و واژگان را در زندگی و مراودات و محاوره های روزمره شان به کار گرفته و حتی آن را به بخشی از فرهنگ کوچه و بازار تبدیل می کنند. با این حال، به نظر می رسد با کند شدن فرآیند ساخت مجموعه های تاریخی و توجه بیشتر به ساخت ملودرام های اجتماعی، توجه فیلمنامه نویسان به نگارش دیالوگ ها هم کم شده و لحن کلام شخصیت های داستانی از برخی جهات برای مخاطبان تصنعی و نمایشی به نظر می رسد. اما آیا این به معنای آن است که روزگار دیالوگ های درخشان و گفت وگوهای به یاد ماندنی در تلویزیون به سر آمده است؟ هنری که مورد غفلت است نویسنده مجموعه های تلویزیونی چون تولدی دیگر ، نیمکت و فصل زرد ، عامل نبود زمان را در افت کیفیتی که گاهی گریبانگیر متن آثار نمایشی می شود، دخیل می داند و می گوید: دیالوگ به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر در هر فیلمنامه محسوب می شود. با این حال عاملی که موجب شده دیالوگ در مجموعه های ما گاهی با غفلت مواجه شود این است که برخی دیالوگ را با گفت وگو نویسی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر دو نفری که با هم کلماتی را رد و بدل می کنند لزوما در حال دیالوگ گفتن هستند. علی خودسیانی در گفت وگو با جام جم تصریح می کند: دیالوگ براساس درام شکل می گیرد و به عنوان عنصری دراماتیک در هر اثر نوشتاری به شمار می آید؛ لذا باید از گفت وگوهای محاوره ای و آن چیزی که این روزها در برخی مجموعه های نمایشی شاهدش هستیم کاملا مجزایش دانست. دیالوگ از چند وظیفه اصلی در هر مجموعه یا اثر نمایشی برخوردار است؛ اول این که به معرفی شخصیت ها و پردازش آنها می پردازد و دوم در پیشبرد داستان نقش دارد. در وهله سوم شرایط و موقعیت کلی کار را تبیین می کند و در واقع زمان و فضای کلی داستان و حتی موقعیت جغرافیایی اثر را برای ما نمایان می کند. بنابراین می بینیم که دیالوگ، عنصر ساده ای نیست و نباید با غفلت از کنارش گذر کرد. در شرایط کنونی دیالوگ صرفا به پیشبرد قصه منحصر شده است و در هر صحنه ای فقط دو آدم را روبه روی هم می گذاریم که به شکلی نمایشی ایستاده اند و جملاتی را با هم ردوبدل می کنند. خودسیانی ادامه می دهد: البته عوامل متعددی در این زمینه دخیل است؛ شاید دستمزدها اجازه وسواس بیشتر را نمی دهد، شاید هم فرصت ها در تلویزیون محدود است و کارها باید بسرعت روی آنتن برسند؛ وگرنه کسی که ذهنیت و قدرت داستان نویسی دارد، قطعا از عهده نوشتن دیالوگ هایی درست هم بر خواهد آمد و کار شاقی نیست. به نظرم اگر می خواهیم آثار بهتری داشته باشیم، باید زمان بیشتری را هم برای نوشتن کارها به نویسندگان بدهیم. دیالوگ نویسی، فنی تخصصی یک منتقد، دیالوگ نویسی را به عنوان هنری می داند که لازم است به شکلی ویژه تر در نگارش آثار مورد توجه قرار بگیرد. حسام مقامی کیا توضیح می دهد: به هر حال نگارش قسمت های مختلف فیلمنامه از طراحی و پلات کلی گرفته تا داستان پردازی و جنبه های دیگر همه در یک مقال نمی گنجد و وقت و تمرکزی برای نویسنده به منظور دیالوگ نویسی باقی نمی ماند. زبان جاری جامعه سعید جلالی، فیلمنامه نویس هماهنگی ساختار فیلمنامه با دیالوگ را موضوعی اساسی و ضروری دانسته و می گوید: دیالوگ نویسی امری منفک از فیلمنامه نویسی نیست؛ بلکه یکی از ارکان اساسی و تشکیل دهنده آن محسوب می شود. هر فیلمنامه ای از عناصری چون ایده اولیه، طراحی و ساختار و همچنین دیالوگ تشکیل شده است. شما ابتدا طرح کلی داستان را پیدا می کنید، بعد آن را پرورش می دهید و به مراحل بعدی چون نوشتن دیالوگ های کار می رسید. بنابراین دیالوگ نویسی امری نیست که در مسیری جدا باشد. نویسنده مجموعه هایی چون آخرین بازی ، سه، پنج، دو و آوای باران تاکید می کند: نباید فکر کرد که دیالوگ می تواند فیلمنامه ای را نجات بدهد یا برعکس فیلمنامه ای خوب و درخشان با وجود دیالوگ های ضعیف دیده بشود. اینها همه عوامل تکمیل کننده هم هستند و همه عناصر را باید بخوبی در کنار هم چید. اگر تمام کارهای موفق سال های اخیر را بررسی کنید می بینید قطعا از این قاعده پیروی کرده اند. به هر حال دیالوگ نویسی امری است که با قدرت شنیداری مخاطبان سر و کار دارد و هر قدر آهنگین و صحیح تر باشد بیشتر به دل هایشان می نشیند. وی ادامه می دهد: در مجموعه هایی که اخیرا در تلویزیون می بینیم تلاش می شود فضای جامعه بیشتر مد نظر قرار بگیرد و دیالوگ ها را به زبانی بنویسیم که زبان جاری جامعه باشد و اصطلاحاتی را به کار ببریم که از زبان خود مردم هم شنیده شود. احتیاج به یک نویسنده دوم داریم مقامی کیا، منتقد: به نظر می رسد ما امروزه برای پیشبرد متون نمایشی مان احتیاج به یک نویسنده دوم داریم؛ یعنی کسی که فقط نوشتن دیالوگ های آن اثر را به عهده بگیرد و نه چیز دیگر. دیالوگ نویسی استعدادی مجزا و فنی جداگانه بوده که لازم است به شکلی تخصصی مورد توجه قرار بگیرد. نمی گویم لزوما هیچ فیلمنامه نویسی نمی تواند دیالوگ خوب بنویسد؛ نه، اما فکر می کنم امروزه و با توجه به تخصصی شدن هر چه بیشتر رشته ها، بهتر است افراد به این صورت در حیطه های مجزا کار کرده و به هم کمک کنند. زهرا غفاری رادیو و تلویزیون ...