سایر منابع:
سایر خبرها
بخشش 2 قاتل پس از 9 سال انتظار
روبه رو شدند. وقتی تحقیقات آغاز شد پسر این زن خودش را تسلیم پلیس کرد و گفت که مادرش را کشته است. بنابراین او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت و به ماموران گفت: 9 سال پیش پدر و مادرم از هم جدا شدند. چون پدرم اعتیاد داشت مادرم دیگر نتوانست در کنار او زندگی کند. من هم تنها فرزند خانواده بودم برای همین برای زندگی به چالوس رفتم. اما در آن مدتی که مادرم تنها زندگی می کرد رفتارهای بد و مرموزی داشت ...
آشنایی با افشین زنگی؛ بهترین مداح زیر 25 سال استان کرمان
دوست دارم در کنار مداحی یک شغلی هم داشته باشم و مداحی را فقط برای دلم بخوانم و روی آن قیمت نمی گذارم. با کدام یک از مداحان بیشتر در ارتباط هستید؟ حاج محمد کامران زاده و مداح کشوری حاج علی اکبری و همچنین حمید علیمی نیز تاثیر زیادی در من گذاشته است. برای جوانانی که در دستگاه امام حسین (ع) فعالیت می کنند چه صحبتی دارید؟ بنده کوچکتر از آن هستم که بخواهم برای ...
انتقاد پیشکسوت استقلال از مدیران باشگاه
نخواهد خورد. وی درباره پیش بینی اش از نتیجه بازی گفت:پیش بینی مبتنی بر علاقمندی های مان است. من الان اگر بخواهم نتیجه بازی را پیش بینی کنم آن چیزی را می گویم دوست دارم و دلم می خواهد.این طبیعی است که من استقلالی هستم و دوست دارم استقلال برنده این بازی باشد.فکر می کنم استقلال دو بر یک برنده این بازی می شود.دوست دارم حتما جابر برای استقلال گل بزند. پاشازاده درباره اینکه اگر در ...
عبدالله سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر
اینکه نمره کامل را می گیرد به برادرهایش هم می دهد، آنها هم نمره می گیرند و بعد از آن مدرسه به عنوان یادگاری نگه می دارد. عبدالله چهار برادر داشت و خواهر نداشت، همیشه به مادرش می گفت: هیچ وقت غصه نخور که دختر نداری، من همیشه و همه حال پشتت هستم، و واقعا هم همین طور بود، هم مراقب برادرهایش بوده و هم انجام کارهای خانه کمک حال مادر بود. سال 79 به سپاه پاسداران رفت، و سال 81 به ...
سهل انگاری کارفرما جوان تالشی را در آستانه بیماری سرطان قرار داد
معنایی ندارد، در دنیایی که ارزش های انسانی سقوط کرده. تمام تنم می لرزد از زخم هایی که خورده ام دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم نه هراس از دست دادن را .................. امروز دیگر خسته شده ام و می نویسم بعد از دو سال به این نتیجه رسیدم باید حرف زد و فریاد کشید درد را باید فریاد زد تا همه بفهمند ... شهامت می خواهد بدون اشک خاطراتت را مرور کنی ... اشکهایم مانع نوشتن می شود ... با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از شبکه اطلاع رسانی راه دنا، تاریخ انتشار: یکشنبه 21 شهریور 1395، کد خبر: 892814، www.dana. ...
تعریف رشد عاطفی، چگونگی رفتار با بچه
که به این وسیله توانایی حل مساله را در او تقویت کرده اید. پورشایگان در مورد نمونه هایی که والدین با کودک همدلی نمی کنند، می گوید: مثلا پدری که دخترش به او می گوید می خواهم با شما بیایم حمام! اما پدرش به جای همدلی و گفت وگو حالت مقابله ای می گیرید و می گوید که تو با مامان رفته ای و نباید با من بیایی دختر بگوید که من دوست دارم با تو بیام یا تو بهتر لیف میزنی بیشتر خوشم میاد این تجربه ...
گزارشی از حال و هوای طرفداران آقای تتلو!
گواه پُست هایش اکثرا طرفداران امیر تتلو هستند. او ماجرای دستگیری را غیرمنتظره می داند و می گوید: البته اینم بگم بعد از حرف های قبل از بازداشت شدنش یه حسی بهم می گفت که تا یکی دو روز دیگه می گیرنش. مبین، زمانِ آشنایی اش با آقای تتلو را مربوط به وقتی می داند که اولین ترانه ها منتشر شد. تقریبا همه آهنگاش رو توی گوشیم دارم و همه شون رو توی آهنگای مورد علاقه ثبت کردم. او به همراه دوستانش شب و روز آن ...
شاعرانی که از زبان مردم سخن می گویند ماندگار می شوند/ مسئولین باید هدایتگر شعر به سمت جریان انقلاب باشند
بین کشورهای دیگر نیز جلوه ی خیلی بدی خواهد داشت. آناج: از بین اشعاری که سروده اید کدامیک را بیشتر می پسندید؟ هر اثر برای صاحب اثر مانند فرزندی است برای پدر و مادر و همانطور که پدر و مادر تمام فرزندان خود را به یک اندازه دوست دارند، شاعر نیز در مورد اشعارش اینگونه است و تمام اشعار خود را دوست دارد. اما اگر بخواهید به یک مورد اشاره کنم باید بگویم شعری که در مورد حضرت زهرا (س ...
بهنوش بختیاری، یک سلبریتی به تمام معنا (عکس)
ترسی نداری، من واقعا این موضوع را دوست ندارم و واقعا دلم نمی خواهد هرکسی راجع به من نظر بدهد. این اعتقادی است که همسر من دارند، اما نمی دانم از خوب یا بد روزگار است که طرف مقابل همسرم که خودم باشم، کسی است که معروف است و یکی دو بار وقتی ایشان من را همراهی کردند واقعا به همسرم سخت گذشت. من هم قوتی که دیدم دارم به عقیده ایشان بی احترامی و دهن کجی می کنم، از او خواستم در چنین مکان هایی ...
ساختار فوتبال ایران من درآوردی است
تیم برق قهرمان نوجوانان کشور شدم، اما شاگردی چند ساله لیادین، تاثیر زیادی بر روی من داشت و اساس فوتبالم از همانجا شکل گرفت. در مورد لیادین برداشت های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردانش او را تا حد یک اسطوره بالا می برند، اما برخی دیگر وی را یک مربی معمولی می دانند. دوست داریم دیدگاه عبدالعلی چنگیز را در مورد مرحوم لیادین بدانیم. من با حدود 40 یا 50 مربی از کشورهای مختلف دنیا ...
آل سعود در سفر حج، جان همسفر زندگیم را گرفت/ وزارت خارجه مطالبات حقوقی و عزت خانواده شهدای منا را پیگیری ...
مردی با خدا بود و خیلی دوست داشت که به سفر حج برود، برای همین ده سال پیش اسم من و خودش را ثبت نام کرد و روزی که اسممان در آمد برای حج خیلی خوشحال شدیم. با اشتیاق همه کارهای خود را سر و سامان داد و روزی که راهی مکه شدیم خیلی روز خوبی بود اما... _شرایط زائران در مکه و قبل از حادثه در منا چگونه بود؟ شرایط بد نبود اما رفتار پلیس های آنجا نسبت به ایرانیان خیلی سخت گیرانه بود ...
سرسره های رنگی برای روحیه
: خدارو شکر همه مون پسر داریم بدون بچه میریم ، اگه دختر داشتیم باید اونارم دنبال خودمون میبردیم . سمانه : آره والا تو این یه مورد شانس آوردیم . فرشته ، میگم اونجا سرسره هاش رنگیه ، هر رنگی رو دوست داشتی انتخاب کن برای تغییر رنگ زندگیت . کاملیا : خخخخخخ . خدا نکشتت مردم از خنده . فهیمه : خدارو شکر فرشته جونم عاقبت بخیر شد ، انشاالله بعداز پارک آبی یه زندگی زیبا رو دوباره از نو شروع میکنه... ...
قاتل نیستم؛ مجنونم
این ماجرا را باور ندارم. سابقه بستری شدن در بیمارستان روانی را داری؟ چند بار بستری شدم. به دلیل این که دچار توهم می شدم و حالم بد بود، به مرکز روانی می رفتم و به طور موقت آنجا بودم و بعد به خانه بازمی گشتم. پشیمانی؟ آنقدر که حاضرم بمیرم و دیگر زنده نباشم. من خودم مادر دارم و دلم برای او تنگ شده است. می دانم دلتنگی مادرو فرزندی یعنی چه و داغ این خانواده ...
گفت از مکه برگردم می روم یمن/ آب پاکی را روی دستمان ریختند!
دلایلی هم که من ایشان را به عنوان همسر آینده خودم انتخاب کردم، همین صداقت ایشان بود؛ همان روز اول که به خواستگاری من آمد، گفت که من هیچ چیزی ندارم، منم و همین کت و شلوار تنم و چیز دیگری ندارم! یک دانشجو هستم و تمام تلاشم را می کنم تا در آینده زندگی خوبی برای شما بسازم. صداقتش من را جذب خودش کرد و زندگیمان را شروع کردیم. من همچنان در قم ماندم ولی ایشان بین تهران و قم تردد می کرد، یعنی ...
گفت: دست از ولایت فقیه بر ندارید
باشید . طبق علاقه ای که به حافظ دارم، خواستم تفألی بزنیم. کتاب حافظ را باز کردم و شعری را برایشان خواندم و ایشان اشک ریختند. ایشان همیشه خواب می دیدند حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمده اند و می خواهند ایشان را ببرند. غزل این بود: انت روائح رند الحمی و زاد غرامی فدای خاک در دوست باد جان گرامی پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت من المبلغ عنی الی سعاد سلامی ...
دکتر سیدعباس پاکنژاد:پس از اسارت فرزندانم را نشناختم
...، دکتر جواد گرجی، دکتر کیخسرو بانکی و دکتر پرتویی از همشاگردی های من در آن دوره اند. از آن دوران با آقای دکتر کیخسرو بانکی که الان مقیم آمریکاست، ارتباط دارم و یکبار او را به مجلس دعوت کردم. • انتخاب رشته دانشگاه خیلی دلم می خواست به نیروی هوایی بروم و چتر باز شوم. ورزش می کردم تا در امتحان بدنی پذیرفته شوم. یک روز سیدرضا به من گفت چرا خودت را اذیت می کنی؟ گفتم می خواهم ...
واقعیت های چند پهلوی زندگی آدم های در تردید
غیرمترقبه می گیرند، اما می دانم باید به آن توجه کنم... معنی حرف تان این نیست که موقعیت های داستانی تان را از دیدن آدم ها در دوراهی ها به دست می آورید؟ به هیچ وجه. من از نویسندگانی هستم که همیشه به اندازه کافی سوژه دارم. من برای کارهای آینده ام نیز سوژه آماده دارم... پس چه؟ نمی شود همه چیز در نوشتن این قدر آگاهانه باشد. نمی شود پیشاپیش تصمیم بگیرید که می ...
مدافع حرمی که بالاخره سیمش وصل شد+تصاویر
محبت من به سید نسبت به کل خانواده ام بیشتر بود ، گاهی مادر شوهرم می گفت : یک بچه بیاید همه چیز عادی می شود، اما با وجود بچه هم عشق و علاقه من به سید کم نشد حتی بیشتر هم شد. هیچ کسی نتوانست جای سید را برای من پر کند نه آن زمان که زنده بودن و نه حالا که به شهادت رسیدند. یک روز به سید گفتم : اگر خداوند به من بگوید بهشت را به تو می دهم به شرط آنکه حمید با تو نباشد، من حتی این بهشت را نمی پذیرم ، بهشت ...
پاراگراف کتاب (86)
فهمیدم که شوهرم را دوست دارم. وقتی آدم این همه وقت با کسی سر کند، بالاخره به او عادت می کند. بازمانده روز | ایشی گورو هنگامی که کسی می پرسد: فلسفه به چه کار می آید؟ پاسخ باید ستیزه جویانه باشد، چرا که پرسش کنایه دار و نیش دار است. فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا، فلسفه به خدمتِ هیچ قوه ی مستقری در نمی آید. کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و ...
می گفت: در قبال حضرت زینب(س) مسوولیم/ نگران بود شرمنده آقا اباعبدالله(ع) بشود
به گزارش اصفهان شرق، معصومه خانی ؛ همسر شهید مدافع حرم موسی کاظمی از همسرش می گوید. متولد سال 1363 است و از همسرش شش سال کوچک تر. دلتنگی هایش آسان از چشم هایش می بارید، تا آنجا که چند بار مجبور به قطع گفت وگو شدیم. صحبت از شهادت آن هم در جلسه اول خواستگاری انتخاب را برای شما سخت نمی کرد؟ خیلی روی این حرفش فکر کردم. تا اینکه در جلسه دوم گفتم اگر می خواهید شهید شوید، اصلا برای چه می خواهید ازدواج کنید؟! ...
ادعاهای تازه دلال مشهور گیلانی رابطه با آمریکا
از همه هم بزرگ تر هستم. با هیچ کس هم دشمنی ندارم. همیشه هم خودم هستم. حتی اگر هم علاقه یک طرفه باشد، همه شان را دوست دارم. همین الان هم آقای روحانی دوست من است. با برادرش، حسین فریدون سال ها دوست بوده ام و... هنوز هم مسئله ای ندارم. ولی مشکل من با اینها از موضوع برجام شروع شد. - متأسفانه دولت آقای روحانی، دولت عقل کل است. تجربه اگر با علم آمیخته شود خوب است والا تجربه تکرار اشتباهات ...
گفت و گویی متفاوت با خداداد عزیزی
دادم و مواقع بسیاری ضرر کردم اما به هر حال اخلاقم است. فکر می کنم آن گل و ارتباط صادقانه با مردم دلیل اصلی محبوبیتم است. البته با شما موافق هستم. خیلی کم اتفاق می افتد که یک نفر بازیکن استقلال و پرسپولیس نباشد و محبوب باشد. به رفتار صادقانه تان اشاره کردید؛ به خاطر همین است که به عنوان کارشناس در برنامه های تلویزیونی دعوت نمی شوید؟ من از دوربین فراری ام و خودم زیاد دوست ندارم ...
بهنوش بختیاری: مسیر کاری ام در حال تغییر است
خوب که نرفتید و نشد، فیلمی بود که نقشی خیلی دور از خودم به من داده بودند که من عذرخواهی کردم و نتوانستم برم و نرفتم، دوست دارم که تغییر مسیر بدهم، یک مقدار باید کمتر باشم و حضورم همه جا باید کم شود. گزیده کارتر شوید؟ بختیاری: بله. و این را من از آقای سهیل بیرقی یاد گرفتم، در کل خیلی از فیلم من راضی هستم و هرکسی هم که آن را می بیند راضی است. سالن هم پر است، ما وسط هفته رفتیم که ...
آغاز سال نو با شادی و سرور
همه را خوب کنم. روستای ما دکتر ندارد و من هروقت که مریض می شوم مادرم مجبور است یک عالمه راه برود تا مرا پیش دکتر ببرد. از او می پرسیم دوست داری زودتر مدرسه ها باز شود؟ لبخندی می زند و می گوید: بله. من مدرسه را خیلی دوست دارم. وقتی از مدرسه می آیم خیلی زود مشق هایم را می نویسم و بعد کنار مامان قالی می بافم. قالیبافی را هم دوست دارم اما مدرسه را بیشتر، چون چیزهای خوب یاد می گیرم. آقای ...
2مدال را با بدشانسی از دست دادیم
بخش دیگر رسانه های پایگاه خبری تحلیلی بی باک : رسول خادم پنج سال پیش در حالی کار خود را در فدراسیون کشتی به عنوان مدیر تیم های ملی و امور فنی شروع کرد که بلافاصله تیم ملی کشتی آزاد را دستخوش تغییراتی جدی کرد. به گزارش گروه رسانه های بی باک، او در فاصله کمتر از شش ماه مانده به بازی های المپیک 2012، غلامرضا محمدی را از کسوت سرمربیگری کنار گذاشت تا خودش سکان همه امور را به دست ...
خبر پذیرشش در رشته پزشکی پس از شهادتش آمد
بازی می کرد. افتاده حال بود نه شرور بود نه با کسی کاری داشت نه اهل سیگار بود نه اهل هیچی. خیلی ساده بود. همه را راهنمایی می کرد. به خواهرها و بچه های فامیل نصیحت می کرد که همیشه خوب باشید و کسی را اذیت و آزار نکنید. مثلاً می گفت پیش بچه هر صحبتی نکنید و همیشه پیش بچه ها حرف های خوب بزنید تا بچه هایتان به شنیدن خوبی عادت کنند. خیلی مهربان بود. دوست داشت همه دور هم باشند. می گفت آدم باید به همسایه اش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، ازدحام زیادی بود و همسرم هم بدون خداحافظی رفت. تا این که شنیدیم برای حاجیانی که به صحرای منا رفته بودند اتفاقی رخ داده است، در دلم آشوب بود و هیچ خبری از حاج آقا نداشتم. تا این که بعد از دو روز گفتند حاج آقا در بیمارستان جده است اما چون مسئولان عربستان به او رسیدگی نکردند، فوت شد. لحظات بسیار سختی بود، جنازه حاج آقا زودتر به مشهد رسیده بود، بچه هایم تماس می گرفتند و می گفتند مادر زودتر بیا. در برگشت از ...
مینیون یا جناب خان؛ مسئله این است!
کالاهای ایرانی راضی هستم.ممکن است بین آنها اجناس بد هم پیدا بشود ولی من از بیشتر آنها راضی هستم. خانم چادری معتقد است که بهتر بود که کالاهای ایرانی و اسلامی در بازار عرضه بشود تا همه افراد بتوانند از این اجناس استفاده کنند. اجناس چینی پدر خانواده با لهجه مشهدی خود می گوید: ما هر سال از بازار خرید می کردیم. اما امسال به اصرار دخترم به این نمایشگاه آمدیم و بسیار هم پشیمان هستیم.در این ...
پیکر فرزند شهیدم 32 روز بعد از شهادتش روی زمین مانده بود/ کاش چند فرزند دیگر برای فدا کردن در راه حضرت ...
شهید مدافع حرم گفت: روزی که خرمشهر آزاد شد به همراه خانواده خودم و خانواده همسرم از اتوبوسی در پیر پالاندوز پیاده شدیم ساعت 12 ظهر بود؛ آن روز افغانستان را تازه به مقصد ایران و سپس مشهد ترک کرده بودیم و نخستین حضورمان در ایران سال 1361 بود، همان لحظه ورودمان با آزادی خرمشهر کلید خورد. به یاد دارم موتوری ها در خیابان ها رژه می رفتند و شعر می خواندند: “خرمشهر آزاد شد؛ امام شاد شد.” ما در ...
هشدار: من از واژۀ چاق استفاده می کنم!
نیویورک مگزین | هیچ وقت خوش قیافه تر از وضع الانت نمی شی. تقاطع برادوی و صدوششم غربی در منهتن، تابستان 1978، درست بعد از فارغ التحصیلی ام از کالج بود. دقیق یادم مانده است که چه پوشیده بودم؛ انگار آن مرد محترمِ میان سال که آن نظر را داد، عکسی فوری هم از من گرفته باشد: دامن دراپۀ سبزآبی و زیرش مایوی بادی کشباف پوست تخم مرغی با صندل های پاشنه بلند کرِم. او با آن حرف حکم اعدامم را صادر کرد؛ چون از آن لحظه به بعد در سراشیبی افتادم. ولی حداقل آن لحظه احساس کردم که زیبایم. قیافه ام هرطور هم که بود، حس زیبایی، نوعی احساس ذهنی است که ...