سایر منابع:
سایر خبرها
زلاتان: می توانستم بهتر از فرصتم استفاده کنم
، تعقیبش کردم. باید حداقل توپ را به سمت چارچوب دروازه می زدم و بهتر از آن استفاده می کردم. من جاگیری خوبی داشتم و این مهم است. دفعه بعد از موقعیت ها بهتر استفاده خواهم کرد. ابراهیموویچ افزود: بازی در خانه لیورپول، تیمی که موفق به شکست تیم های بزرگ شده، خوب و در عین حال دشوار بود. به نظرم نتیجه ای که در این بازی کسب کردیم، خوب بود. منچستریونایتد پس از گذشت هشت هفته از مسابقات فصل جدید لیگ برتر با 14 امتیاز در رده هفتم جای دارد و با منچسترسیتی صدرنشین پنج امتیاز اختلاف دارد. ...
شوهرم میخواست من رابطه نامشروع داشته باشم!
سرای مهر طلوع می رویم و بعد از پیدا کردن یک گوشه دنج و دور از سر و صدای خانم هایی که دور هم نشسته اند و حرف می زنند، پای صحبت هایش می نشینم. باد ملایم و دلچسبی می وزد. دمپایی هایش را از پایش درمی آورد. روی صندلی زرد رنگ پلاستیکی چهار زانو می نشیند، روسری آبی رنگش را روی سرش جا به جا می کند و با دهان بی دندان که بیش از هر چیزی توی صورتش مشخص است، می پرسد: از کجا برایت بگویم؟ بگذار از ...
از مشت گره کرده سیمئونه تا موبایل بازی کردن بازیکنان اتلتیکو در میکسدزون/ احترام می گذاشتند و طلبکار ...
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم از روسیه، فضا کاملاً متفاوت بود. به نظر ابهت شهر در یک شب کاملاً تغییر کرده بود. توپ بزرگ لیگ قهرمانان اروپا که نماد این بازی هاست، وسط ورزشگاه و البته تصاویر این توپ که در جای جای ورزشگاه المپیک شهر روستوف قرار داشت، رنگ و بوی خاصی به روستوف داده بود. انگار که چهارشنبه شب، روستوف یکی از برترین شهرهای جهان بود، دقیقا مانند هفت شهر دیگری که چهارشنبه شب در آن ...
زندگی نامه شهید روحانی مصطفی ردانی پور فرمانده قرارگاه عملیاتی فتح
مثبت بود و امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت: آقا ما را نصیحت کنید امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد. برای عروسی اش علاوه بر میهمانان، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه می اندازد. شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده است. شهید ردانی پور عرض می کند: خانم! قصد مزاحمت نداشتم ...
ای کاش سران عرب مثل سید القائد بودند
الزهرا شرکت کرد و 2016/2/5 در عملیاتی دیگری در حلب به همراه 16 تن دیگر از دوستانش به شهادت رسید. چند ماهی است که از رفتن پسر دومش می گذرد، غم در چشم های مهربانش دو دو می زند اما صبورانه خاطرات آن روزها را بازگو می کند: 25 روزی از محمد خبر نداشتیم. آخرین بار یک شب قبل از شهادتش، با پدرش صحبت کرد و گفت که داریم برای عملیات می رویم و به ما اطمینان خاطر داد که همه چیز خوب است. در برابر ...
زینب 5 ساله اش می گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟
بود و بدنش یخ بود. محدثه را با خودمان داخل معراج بردیم که خیلی گریه کرد ولی می گفت: خیلی خوب است که دیدم، خوب شد که گذاشتید ببینم، اگر نمی دیدم تا آخر عمر حسرتش به دلم می ماند که چرا بابا را ندیدم خیلی صورت پدرش را بوسید و می گفت: قبل از شهادت هر بار که بابا خواب بود و او را می بوسیدم، از خواب بیدار می شد. حالا هم دائم او را می بوسیدم تا شاید چشم هایش را باز کند. شهدا واقعا زنده هستند و ...
پشت تیر چراغ برق
خیس عرق می شدیم و ماهیچه های پاهایمان شل می شد. گاهی به این نقطه از خیابان که می رسیدیم بی هدف می دویدیم. زمان هایی هم بود که هیچ اتفاقی نمی افتاد، اما وقتی در خیابان هشت متری به پلاک74 می رسیدیم، ناباورانه به پشت سر نگاه می کردیم و انگار باورمان نمی شد که اتفاقی نیفتاده است. یادم است مادربزرگم هر شب قبل از خواب داستان هایی از جن و پری برایمان تعریف می کرد و من و برادرم، که سه سال از ...
قائم مقامی: اول فکر کردیم تیراندازی شده است/ خدا رحم کرد که اتفاق بدی رخ نداد
متوجه شدیم که پرتاب سنگ از بیرون موجب ترک خوردن شیشه شده است. وی ادامه داد: بعد از حدود یک دقیقه دوباره صدایی بلندتر از صدای قبلی آمد و همه ترسیدند. این بار از پشت اتوبوس سنگی به بزرگی توپ فوتبال پرتاب شد که شیشه را عقب را کاملاً شکست و سنگ به داخل آمد. شانس آوردیم در آن لحظه کسی در آنجا ننشسته بود وگرنه برخورد سنگ و شیشه به وی ممکن بود خطرساز شود. قهرمان شطرنج ایران گفت: حتی ...
بازخوانی خاطرات آیت الله مهدوی کنی
حال که دشمن مشترک داریم، ولی مسائل اعتقادی و اصولی و جهان بینی باید مطرح بشود. و الا از مقصد دور خواهیم شد. نگاه فرانسوی بنی صدر به ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی آیت الله مهدوی کنی در بخشی از خاطرات خود درباره روابط خود با ابوالحسن بنی صدر و نیز نحوه برخورد بنی صدر با شهید رجایی می گوید: بنده هیچگاه با بنی صدر دوست نبودم و در خفا در موارد مختلف با او درگیری های متعدد داشتم ...
ستاد مقاومت و هماهنگی جنگ تحمیلی دانشجویان
... پیشروی شبانه دشمن از شلمچه تا کوی طالقانی و آتش توپخانه امکان استراحت نه خواب و نه بیدار بچه ها را گرفته بود. که اصلا خواب واستراحت معنا و مفهومی نداشت. که هر لحظه باید "بار سفر" را با "توبوا الی الله" بست. شرایط به گونه ای بود که دوستان ترجیح می دادند شبها را خارج از شهر بسر ببرند. که تنها موفق شدند شبی را در ابادان در خانه شهید محمود کعبی وشبی دگر را دردیری فارم ابادان بسر برند. ...
مطمئنم روزی با تیم ملی به قهرمانی خواهم رسید
سیمئونه چیزهای جدیدی یاد بگیرم. مهاجم اتلتیکو درباره توپ طلا گفت: روزنامه نگاران به بازیکن مورد نظر رای خواهند داد. با فکر توپ طلا به خواب نمی روم. تنها تلاش می کنم بهترین بازی ام را به نمایش بگذارم و تا جایی که بتوانم گلزنی کنم. فرانسه در دیدار نهایی یورو 2016 در کشور خود مغلوب پرتغال شد و از فتح جام ناکام ماند، اما گریزمان به عنوان بهترین بازیکن و برترین گلزن این رقابت ها ...
رینا: هواداران نباید ما را هو کنند؛ روی گل دوم مقصر بودم
وبسایت رسمی برنامه نود - دروازه بان تیم فوتبال ناپولی ایتالیا با اقرار به اینکه روی گل دوم بشیکتاش کاملاً مقصر بوده، از هواداران خواست به خاطر این شکست خانگی بازیکنان تیم را تحقیر نکرده و آنها را هو نکنند. به گزارش وب سایت نود، در ادامه رقابت های لیگ قهرمانان اروپا، چهار شنبه شب ناپولی ایتالیا میزبان بشیکتاش ترکیه بود که در پایان تیم میزبان در عین ناباوری متحمل شکست خانگی شد. ...
نگاهی تحلیلی به دربی قرمزهای جزیره؛ کلاسی برای آموزش هنر دفاع کردن و پرسینگ
. به قول یکی از وبسایت های معتبرلیورپولی، زلاتان در این بازی در جیب ماتیپ بود زیرا در طول 90 دقیقه، فقط 3 لمس توپ درون محوطه جریمه لیورپول داشت و ماتیپ 3 بار، قطع توپ را در این بازی انجام داد. هر 3 قطع توپ ماتیپ، در سمت راست و دقیقاً همان منطقه ای که غالباً زلاتان در آن مستقر بود. 3 تکل موفق، 3 دفع توپ و یک نبرد هوایی موفق برای این ملی پوش کامرونی، یک آمار بسیار خوب را به ثبت رساند. قطع ...
سردار غریب با دعای خیر یک شهید آسمانی شد
به گزارش خبرگزاری بسیج، نیمه های شب اوایل مهرماه بود که صدای پیامک تلفن همراه، خبر شهادت شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی را منتشر کرد. با خودم گفتم چه می کنند این جوانان عاشورایی که در ایام عزاداری سالار شهیدان خود را به قافله کربلائیان می رسانند. کمی که پرس وجو کردم متوجه شدم شهید سجاد زبرجدی همه داشته مادری بود که بعد از فوت همسرش با وجود مشکل شنوایی و عدم قدرت تکلم، فرزندانش را با حب اهل ...
رازهای زنانه بازرس بخش زنان در دادسرای جنایی
هایم را به دندان کشیده ام و بزرگ کرده ام. چون خودم در سختی زندگی کرده ام دلم برای همه می سوزد. همیشه خودم را جای آنها می گذارم. می گویم این وظیفه ام هست چرا باید با مردم دعوا راه بیندازم، بگذار درک شان کنم تا آرام شوند. روزنامه اعتماد 110 شب عروسی وقتی از تالار به خانه برگشتیم شوکه شدیم / حال همسرم اصلا خوب نیست ماجرای ارتباط پسر بچه عربستانی با مدل ...
موتورش را فروخت به سوریه برود
برادر شهید گوش سپردیم، جوان محجوبی که چشم هایش بی قرار برادر بود. با نقل هر خاطره از برادر توده متراکم شده بغض در گلویش چین می خورد و می شکست و اشک بر گونه هایش جاری می شد. مطمئنم که از وقتی مسعود به شهادت رسیده روضه علمدار عاشورا برای او هم غم دیگری دارد، برادر شهیدی در شب تاسوعا می گفت: روضه برادر را برادرها خوب می فهمند. به بهانه شهادت مسعود عسگری جوانی که توانمندی او در چتربازی ...
آیت الله مهدوی کنی آثار شکنجه های زندان را تا پایان حیات با خود داشت
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از فارس، دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، بی تردید در حلقه دوستان و یاران دیرپای عالم مجاهد مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی، حاج حسین مهدیان مکانتی خاص دارد. او از آغازین سالیان دهه 40 با آیت الله آشنا شد و تا پایان حیات آن بزرگوار، در عرصه های گوناگون مجاهدت فرهنگی و سیاسی با وی تعامل داشت. بی تردید خاطرات او از این دوره طولانی، از مدخل های ...
بهشت تلفن ندارد،من با بابا حرف بزنم؟ +عکس
خواستگاری حدود 5 دقیقه با هم صحبت کردیم و من گفتم: اخلاق و ایمان برایم مهم است و ایشان هم از نوع کار خود صحبت کرد و گفت: کارم، مشکلات خاص و خطرات خود را دارد. شیفت و ماموریت هم دارم و همه مسائل کاری خود را با من در جریان گذاشت. البته چون پدرم سپاهی بود، مقداری با نحوه کارش آشنایی داشتم. آقا عبدالله در سپاه انصار کار می کرد. از سال 79 وارد سپاه شده و آن زمان، در تیم رهایی گروگان بود. به من گفت: هر ...
آرزوی ستاره ای
رو نخوری! تک شاخ بی یال اشک هایش را پاک کرد و دماغش را بالا کشید و با ناله گفت: اگه هرروز برای تو هم می خوند... به به تو چه قدر زیبایی... چه سری چه دمی عجب یالی، تو هم... اوهو اوهو. و دوباره شروع به گریه کرد. سیمرغ همان طور که ناخن های پایش را جلوی صورتش گرفته بود و تماشایشان می کرد گفت: اوووه، اون که این شعر رو برای همه می خونه. برای یکی از فامیل های دور ما هم خونده بود. حتی ...
چهار جمله آموزنده
...، آهنگری را دید که مشغول کار است و نعل اسب می سازد، شاگرد جوانی دارد که سرش طاس و صورتش بدمنظر است. با کمال تعجب دید هر دفعه که شاگرد چکش خود را روی آهن سرخ می کوبد با خود می گوید: این چکش به کلّه معتصم! چند بار این جمله را تکرار کرد. استاد آهنگر از شنیدن این سخن ناراحت شد و لذا به شاگردش گفت: پسر! تو با این سخنانت ما را گرفتار خواهی کرد! تو را با معتصم چه کار است، برای چه این حرف را می زنی ...
هادی غفاری: اجازه انتقال جنازه هویدا را گرفتم/ نوشته های فردوست محرمانه است
سوی و آن سوی می بَرد دست/ که ناگاه غفاری خشمگین/ برآورد دستانش از آستین/ بِزُد مشت بر کله چاق تن/ که خون از سرش گشت فواره زن ؟ خدا رحمتش کند. به خودش هم گفتم دروغ محض است. به او گفتم اگر منظورت از غفاری من باشم خلاف شرع کرده ای، ولی پاسخ داد منظورم غفاری قره باغ است نه شما. انتقادی هم به مسیح مهاجری کرده بودید؟ یادم هست حدود 20 سال قبل آقای مسیح مهاجری مدیرمسئول ...
سیاستمدار صادق
اگر نه " اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ ." لطفا از زندگی شخصی و سیاسی آیت الله مهدوی کنی بگویید. تمام ابعاد زندگی شخصی و سیاسی ایشان الگوی کامی برای انسان است ، ایشان فردی دلسوز ، مهربان ، شوخ طبع و ... بودند. آیت الله مهدوی مهدوی کنی در مبارزات پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن ؛ نه تنها در خط مقدم که خط شکن بوده اند. ایشان در زندگی شخصی در تهجد و نماز شب واقعا همچون یک ...
بسته شعر پیام آور کربلا
منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از ...
از 12 سالگی جبهه بودم(مصاحبه)
.... ما تا شب عملیات همراه گردان ها بودیم اما با شروع عملیات به عقب برگشتیم. در دوران جنگ جثه بسیار کوچکی داشتم برای همین هم زبل خان لقب گرفتم، زبل خان اینجا زبل خان آنجا زبل خان همه جا . از نحوه مجروح شدنتان برایمان توضیح دهید؛ چطور شد شیمیایی شدید؟ اولین بار در عملیات کربلای 4 بود که شیمیایی شدم. بعد از عملیات ناموفق کربلای 4 بچه ها در یک حالت سنگینی قرار گرفتند ...
سیاستمدار صادق
خانواده ای اهل فضل بود، تحصیلات دبستانی خود را در کن گذارند و سپس وارد مدرسه لرزاده از مدارس مذهبی معروف زمان خود شد و سه سال از محضر آیت الله برهان بهره بود. او در چهارده سالگی پا به حوزه علمیه گذاشت. آیت الله مهدوی کنی در 17 سالگی 17 سالگی آیت الله مهدوی کنی برای او آغاز حضور در مسیری است که آینده او را رقم می زند. وی در این سال به اذن پدر برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت می کند ...
هر کدام از اعمال صورت های مثالی دارد - حرکت در مقام استکمال
که عمل او خرق حجب سبعه کرده است؟ همه ی ملائکه به ورع و اجتهاد گواهی می دهند. در عمل ریا نکرده است، در عمل خود عُجب نکرده است، سُمعه نداشته است، این ها را ندارد امّا قصد او هم قصد تقرّب نیست، یک چیز دیگر می خواهد، دنبال چیز دیگری است. حکایتی از مرحوم نراقی از کتاب طاقدیس مرحوم نراقی (رضوان الله تعالی علیه) یک حکایتی را در طاقدیس خود نقل می کند، می خواهد این را بگوید که عمل یک ...
زندگی کارمندی! تعادل بین کار و زندگی (طنز)
غیر منطقی مدیران که: شب برای فلان برنامه باشید... ، جمعه جشنواره داریم سرکار بیایید... کارهای فلان برنامه روی زمین مانده شیفت بعدازظهر هم بیایید.... و.... کم کم محل کارمان که خانه دوممان بود به خانه اولمان تبدیل شد و زندگی مشترکمان بدون اینکه خودمان بفهمیم ترکی برداشت به این بزرگی (6). (دراین زمان اعتراضات همسر و اعتراضات مدیر مرکز را هم زمان تحمل می کردیم چرا که ما انسان صبوری بودیم و این را همه ...
در موضوع جاده، آنانی که می گویند پیگیر هستیم، نیستند!!!
.... رابطه ام با [مرحوم]حاج احمد آقا خوب بود! خانه ای که در یخچال قم داشتند خالی بود روزها مامور آن جا بود شب های جمعه تعطیل بود ما شب های جمعه می رفتیم آن جا آقای [آیت الله شهید]صدوقی هم بود عده ای از آقایون هم می آمدند خیلی با احمد آقا بودیم . تبعید مقام معظم رهبری را به یاد دارید؟ بله امام مسیرشان از بافق نبود از طرف یزد رفتند ارتباط داشتیم تا اینکه حضرت امام.ره رفتند نجف پس ...
سرنوشت شوم قاتلان امام حسین(ع) - 2
کمان گذاشت و به چشم او پرتاب کرد، آنچنان که چشم او از سرش بیرون پرید، و بعد آنقدر به او تیر زدند که: گویی بدنش ناپدید و سرش بریده شد. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در زیارت شهداء از ناحیه مقدسه، او را لعنت کرده است. آنجا که به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام چنین سلام و درود می فرستد: سلام بر ابی الفضل عباس بن امیر المومنین علیه السلام، او که با دادن جان خود با برادرش همدردی ...
دلاوری غیورمردان لشکر ویژه 25 کربلا در جبهه ای که حتی یک خط پدافندی نداشت
خاکریز می آیند، با فریاد از بچه ها خواستم تا در معبر بمانند، آنها به زبان محلی گفتند: حاجی ولی الله از ما خواست تا به عقب بیاییم . من گفتم: حاج ولی الله من هستم، کی به شما چنین حرفی را زدم . از آنها خواستم تا در معبر بمانند، با این همه شلوغی و سر و صدا، دشمن اصلاً متوجه ما نشد و فقط حدس می زد که یک اقداماتی دارد صورت می گیرد، در نتیجه آتش تهیه بسیار سنگینی را در منطقه تدارک دیدند، آتش ...